1818اصفهان
زیر صفر - 1818
در اوایل که تازه سیستم 1818 مخابرات استان کردستان راه اندازی شده بود یک روز اشتباهی بجای اینکه شماره خودمان را وارد کنم تا از وضعیت صورتحساب آن خبردار شوم شماره دیگری را که اتفاقا مال یکی آشناهایمان بود، وارد کردم و سیستم 1818 هم اشتباه!!! کرد و مبلغ صورتحساب را که مبلغ بالایی هم بود، را اعلام کرد. یک روز خانواده همین آشنا به خانه ما تشریف آوردند و بحث قبض تلفن پیش آمد که بنده خداها مقدار خیلی کمتری از مبلغ واقعی را گفتند و چه ژستی در موقع گفتن مبلغ غیر واقعی هم به خود گرفتند. ما که چیزی نگفتیم. ولی نمی دانست 1818 هر چه را ریسیده بود، پنبه کرد. خجالت بکش 1818 !!!! و من بی فرهنگ!!! هم از آن روز به بعد شماره هر کسی را خواستم وارد کردم و به یمن 1818 به حریم خصوصی آنها وارد شدم. حالا بماند این موضوع، خدا میداند چه چیزهای دیگری هم پیش می آید. این پیشرفتها خیلی خوبه و خیلی هم بدرد بخور ولی تا جایی که به حریم افراد وارد نشه. بنظرم در مورد این پیشرفت، حریم خصوصی افراد نادیده گرفته شده و مصداق کامل تجاوز به حریم خصوصی افراد. البته خودم چند مورد به این مشکل را به گوش مسئولین رساندم ولی انگار تا حالا فایده ای نداشته و نمی دانم چه دلیل موجه ای برایش دارند. وچندین مورد ابراز نارضایتی هم از مردم شنیده ام. مسئولین منطقه ای، شورای بخش و غیره...! خواهشمند است در این مورد پیگیری و اقدام لازم را صورت دهید.
جان راسکین (1900- 1818 )
حقوقدان انگلیسی که با روی آوردن به هنر ابتدا به نقد فلسفه هنر پرداخت و سپس روی به فلسفه اجتماعی آورده راسکین با دیدی کاملاً هجران زده به گذشته و با الهام از گذشته سعی بر آن داشت تا تحولی اساسی در اندیشة فرهنگی مردم ایجاد کند . معروف ترین اثرش « هفت مشعل معماری » است که در سال 1848 انتشار یافت هفت مشعل وی عبارت اند از : ... حقیقت ، ایثار ، قدرت ، زیبایی ، زندگی ، خاطره و اطاعت راستین با اقدامات خود پایه گذار دو نظریه عمده در امر مرمت شد . این دو نظریه شامل نظریه . الف : منظم سازی ب: نظم اندام وار است . راسکین بر مبنای نظریات فوق اصولی را مطرح ساخت که در مرمت موثر واقع شد که عبارتند از : یکم : اصل فنا پذیری دوم : اصل عدم تکرار سوم : اصل عمر و اعتبار چهارم : اصل عدم دخالت پنجم : اصل مرمت آئینی
حد و مرز
از من نپرس چقدر دوستت دارم ،اینجا در قلــــــــب منحد و مرزی برای حضور تو نیست !
اختلاس های مهم 18 ماه گذشته در ایران
گروه اقتصاد، بابك اخوت: شايد اختلاس سههزار ميليارد توماني اخير براي مردم كشورمان يك بمب خبري ويژه بود كه به هر دليلي در شرايط سياسي امروز به يكباره مطرح شد و در پي آن رگبار گزارشها و مصاحبههاي مختلف به رسانهها راه يافت اما اين تنها اختلاس مهم كشور نبود و قطعا آخرين آن نيز نخواهد بود. گذري سطحي به انواع اختلاسهاي روي داده طي حدود يكسالونيم اخير در كشور، نشان ميدهد نظام بانكي ايران به دلايل مختلف، ماهانه شاهد اختلاسهاي مختلف بوده كه در مواردي رقم آنها به بيش از يكهزار ميليارد ريال هم رسيده است. اختلاسهاي اخير از موضوع هدفمند كردن يارانهها و حتي به مسكن مهر هم رسيده است. اينها همه طرحهايي بودند كه دولت، رقمهاي سنگيني در آنها براي قطعي كردن وعدههاي خود پرداخت كرد و بدون در نظر گرفتن مسايل نظارتي و تنها براي اجرايي كردن برخي افكار خود، زمينهسازي سوءاستفادههاي متعدد را در آنها براي افراد فرصتطلب فراهم كرد. در اين ميان، سيستم بانكي ايران با وجود ادعاي رييس كل آن بيشترين سهم را در برآورده كردن آرزوي اختلاسكنندگان در اختيار گرفت تا مسوولان نظام بانكي كشور به اين فكر بيفتند كه در اين سيستم عريض و طويل و پربخشنامه راههاي گريز متعددي نيز براي قانونگريزان فراهم شده كه از ديد كارشناسان و مسوولان آن به دور مانده است. نكته مهم اينكه موضوع جعل اسناد بانكي و سوءاستفاده كارمندان بانكها از موقعيت خود، اختلاس را به يكي از راحتترين مسيرهاي كسب مال نامشروع در كشورمان تبديل كرده و اين درحالي است كه مسوولان در خواب سنگيني به سر ميبرند. گزارش پيشرو نگاهي گذرا دارد بر برخي از مهمترين و جالبترين اختلاسهاي يكونيم سال اخير در كشور كه برخي از آنها با وجود بزرگي در هياهوي بهوجود آمده در خبرهاي ديگر گم شدهاند. گل سرسبد اختلاسهااختلاس سههزار ميليارد توماني كه ديگر گفتن ندارد، همه چيز را در مورد آن همگان گفتهاند و پاي برخي جريانات سياسي هم به آن باز شده است. بههر حال بانك صادرات و هفت بانك ديگر نيز در اين اختلاس بزرگ سهيم بودهاند. اختلاس و ارتشاي ميلياردي در استانداري تهرانچند روز قبل از بمب خبري اختلاس سههزار ميلياردي، خبرها از اختلاس ميلياردي در استانداري تهران رسانهها را به خود جلب كرده بود. در اين اختلاس 11ميليارد ريال از وجوه استانداري تهران به حساب فردي فرصتطلب واريز شده بود. همگان كه فكر ميكردند سازمان بازرسي، اخبار رسانهها را تكذيب خواهد كرد، پورمحمدي، رييس اين سازمان در گفتوگويي كه با خبرنگاران اراكي داشت، رسما اعلام كرد ...
33 سایه
_همونطور که نگاش میکردم گفتم:تو خیلی خوبی سااااام_میدونم_دیگه پر رو نشو یالا ارزو کن کیکو فوت کن_دستامو گذاشتم زیر چونه مو چشمامو بستم :خدایا یه زندگیه خوب نصیبه همه کنبعد چشم باز کردمو شمه 23 رو فوت کردم هردو از رستوران خارج شدیم و به سمت ماشین رفتیم یه هفته مونده بود به عید داخل ماشین شدیم هوا سرد بود سام بخاری رو تنظیم کرد سمت من و به راه افتاد اروم میرفت شاید 40 تا سرعت داشت نیم نگاهی بهم انداختو گفت:میدونم گفتن این حرفا الان زوده اما باید بگمبند کیفمو فشردمو گفتم: خب بگو_الان 6 ماهه عقد کردیم درسته؟سری تکون دادم و ادامه داد:و الان دو ماه از مرگ سهیل گذشته درستش اینه که تا سال سهیل صبر کنیم اما به نظر من یه روحیه ی شاد واسه همه بهتره _منظورت چیه سام؟_گفتم واسه اردیبهشت عروسی مونو بگیریم_اما سام عمه ی من....-عمه خودش از من خواست_یعنی چی؟_راستش یه کم عذاب وجدان وو... بیخیال سایه اما اگه فکر کنی میبینی اینطوری بهتره کمی مکث کردمو گفتم:فکرامو میکنم_خیلی خوبهدست برد سمت ضبظ و اهنگ ملایمی گذاشت چشامو روی هم گذاشتم تا از سوزششون جلو گیری کنم بعد از مدتی با توقف ماشین چشم باز کردم و با دیدن خونه شالمو صاف کردمو رو به سام گفتم:مرسی شب خوبی بود و دستمو به دستگیره در گرفتم تا پیاده شم سام بازومو گرفت و منو به سمت خودش برگردوند _چی کار میکنی سام؟زل زد تو چشام:سایه بگو یه بار دیگه بگو دوسم داری؟_اهی کشیدمو گفتم:من دوست دارم سامنفهمیدم چی شد که لبای سام لبامو دوخت نمیدونم چرا اما اشک از چشمام سرازیر شد شاید این دوست داشتن از طرف دوتامون واقعیه واقعیه بود نشون از این داشت که واسه ی هم تشنه ایم یهو به خودم اومدم توی کوچه جلوی در کمی سامو به عقب هل دادم سرشو بلند کرد گفتم:اینجا جاش نیستحالم خیلی خراب بود بدون لحظه ای مکث از ماشین پیاده شدم و با کیلید درو باز کردمو داخل شدم پشت در تکیه دادم تا نفسام اروم شه صدای استارت ماشین سام اومد و خبر از رفتنش داد در کوچه رو باز کردم تا مطمئن شم رفتهرفته بود داخل شدم چراغا خاموش بود به سمت اتاقم رفتم و مانتومو در اوردم تاپ صورتی رنگی پوشیده بود از خستگی روی تخت ولو شدم شاید حق با سام بود باید عروسی گرفته میشداردیبهشت سال 92سایهسام کارتارو سفارش دادی؟-اره خانومم_ااا سام یادت نره ها فیلمبردار_ااااااا تو چه قدر هولی دخترگوشی رو از گوش چپ به گوش راست دادمو گفتم:خب توام استرس دارم_اوووه اوووه زود نیست واسه استرس بزار وقتی............جیغ زدم:سااااااااااامدر اتاقم باز شد و احسان داخل شد:هووووووووووووووووووشه چه مرگته جیغ میزنی حالا ما هیچی اون پسر بدبخت چه گناهی کردیبی توجه بهش به سام گفتم:سام بعدا ...
پرداخت قبوض تلفن ثابت و همراه از طريق خط تلفن
پرداخت قبوض تلفن ثابت و همراهاز طريق خط تلفن آيا مي دونستيد براحتي مي توانيد قبوض ...