کشیدن گل آفتابگردان
اتاق خواب ونگوگ بالاخره ترمیم شد
اتاق خواب ونگوگ بالاخره ترمیم شد تابلو | اتاق خواب | اثر ونسان ونگوگ پس از شش ماه تلاش طاقتفرسا ترمیم شد و دوباره در معرض دید عموم قرار گرفت. ونگوگ در سال 1889 وقتی از بیمارستان به خانهاش در نزدیکی آرل بازگشت با دیدن آسیبدیدگی یکی از تابلوهایش بر اثر رطوبت بسیار ناراحت شد. او با کاغذ روزنامه رطوبت تابلو را گرفت و سپس آن را پیچید و به فرانسه نزد تئو، برادرش فرستاد. الا هندریکس مسئول ترمیم این تابلو وقتی با میکروسکوپ به تابلو «اتاق خواب» نگاه کرد رد روزنامه را دید، این درحالی بود که 80 سال پیشتر از آن این تابلو ترمیم شده بود و لک زردرنگ آن زدوده شده بود. هندریکس شش ماه تمام وقت صرف ترمیم این شاهکار هنری کرده است. این تابلو روز جمعه به جایگاهش در موزه ونگوگ بازگشت. هندریکس درمورد کارش گفت: «هدف ایجاد نوعی توازن است، نوعی حس راحتی.» «اتاق خواب» تصویری آشنا است. از روی این تابلو کپیهای متعددی صورت گرفته و در اتاق هتلها، روی تقویمها و در قهوهخانهها نمونههایش دیده میشود. در کتابهای هنر امپرسیونیستی و پساامپرسیونیستی اواخر قرن نوزدهم تصویر این تابلو به کرات به چشم میخورد. ونگوگ چنان شیفته این نقاشی بود که دو نسخه از آن کشید. یکی از این دو اکنون از دیوار انستیتو هنر شیکاگو آویزان است. نسخه کوچکتر این تابلو که ونگوگ برای مادر و خواهرش کشیده بود اکنون در موزه داورسی شهر پاریس نگهداری میشود. این هنرمند هلندی پس از گذراندن چند هفته در بیمارستان برای برادرش در پاریس چنین نوشت: «وقتی پس از بیماری چشمم به بومهای نقاشیام افتاد هیچکدام به اندازه «اتاق خواب» به دلم ننشست.» اما ونگوگ متوجه میشود تابلو بر اثر سیلی که در خیابان به راه افتاده و وارد خانه شده است نمور و مرطوب شده است. رطوبت موجب آب رفتن بخشی از نقاشی شده بود و تکههایی از لبههای نقاشی که خشک شده بودند از بوم جدا شده بودند. لئو یانسن، موزهدار میگوید: «این تابلو حالا تازهتر و شفافتر به نظر میرسد. بیشتر شبیه آنچه ونگوگ میخواست شده است. آرامشبخشتر شده است.» ونگوگ این نقاشی را براساس اتاق خواب خودش در خانهای که «خانه زرد» میخواند و در جنوب فرانسه در نزدیک آرل قرار داشت، کشید. او از شر مجامع هنری پاریس به این شهر پناه آورده بود. اکتبر سال 1888 بود که او پس از شش ماه تلاش و سختی و کشیدن «گلهای آفتابگردان» خودش را به عنوان نقاشی مستعد معرفی کرد. یانسن در مصاحبهای گفت: «ونگوگ در جنوب احساس آزادی میکرد. آنجا بود رنگهای شگفتانگیز و سبک اصیل خارقالعادهاش را پیدا کرد.» اواخر سال 1888 ونگوگ دچار چندین فروپاشی ...
ماهمه آفتابگردانیم
گل آفتابگردان رو به نور مي چرخيد و آدمي رو به خدا. ما همه آفتابگردانيم. اگر آفتابگردان به خاك خيره شود و به تيرگي ديگر آفتابگردان نيست. آفتابگردان كاشف معدن صبح است و با سياهي نسبت ندارد. اين ها را گل آفتابگردان به من گفت و من تماشايش مي كردم كه خورشيد كوچكي بود در زمين و هر گلبرگش شعله اي بود و دايره اي داغ در دلش مي سوخت. آفتابگردان به من گفت)):وقتي دهقان بذر آفتابگردان را مي كارد مطمئن است كه او خورشيد اشتباه نمي گيرد اما انسان همه چيز را با خدا اشتباه مي گيرد. آفتابگردان راهش را بلد است و كارش را مي داند. او جز دوست داشتن آفتاب و فهميدن خورشيد كاري ندارد. او همه ي زندگي اش را وقف نور مي كند در نور به دنيا مي آيد و در نور مي ميرد. نور مي خورد و نور مي زايد. دلخوشي آفتابگردان تنها آفتاب است. آفتابگردان با آفتاب آميخته است و انسان با خدا. بدون آفتاب آفتابگردان مي ميرد و بدون خدا انسان.)) آفتابگردان گفت:روزي كه آفتابگردان به آفتاب بپيوندد ديگر آفتابگرداني نخواهد ماند و روزي كه تو به خدا برسي ديگر تويي نمي ماند. و گفت من فاصله هايم را با نور پر مي كنم توفاصله ها را چگونه پر مي كني؟)) آفتابگردان اين را گفت و خاموش شد.گفت و گوي من و آفتابگردان ناتمام ماند.زيرا كه او در آفتاب غرق شده بود. جلو رفتم بوييدمش بوي خورشيد مي داد. تب داشت و عاشق بود. خداحافظي كردم داشتم مي رفتم كه نسيمي رد شد و گفت: (( نام آفتابگردان همه را به ياد آفتاب مي اندازد و نام انسان آيا كسي را به ياد خدا خواهد انداخت؟)) آن وقت بود كه شرمنده از خدا رو به آفتاب گريستم.......