ژاله هاي پاك
ساحل اميد
هم وطن گرامی هرگونه استفاده از مطالب این نویسنده با ذکر نام ونام خانوادگی مجاز می باشد ساحل اميد نویسنده :طیبه مرادی فریسا چشمانم را مي بندم تا آرامش روزهاي پاک زیستن را درك كنم و معبودم را در جاي جاي اين دنيا حس كنم. اويي كه تمام زيباييها را آفريد و عشق را در وجود من به وديعه گذاشت معبودي كه بودن و زيستن را آفريد. آري امروز فرصت دارم، چون هستم، ميخواهم عاشق باشم، عاشق معبودم. او را ميستايم كه زندگي را آفريدو پاكي را خلق كرد تا من با نوشيدن قطره قطرۀ اين پاكي مست شوم، ميدانم كه نمي توانم جهاني از پاكي را بنا نهم. اما مي توانم، وجود خودم را از هربدي پاك كنم تا لايق عشق به معبود شوم و آن پرتو نوراني معبودم، وجودم را از هر بدي پاك كند تا لياقت عشق پاكش را بيابم و عشق ،جاودان شود و پليدي بميرد، محبت و دوست داشتن، معنا پيدا كند تا من باشم و دنيايي پاك كه آنرا خود ساخته ام. آنجايي كه دست هاي پاك عشق طراوت ماه را به من هديه مي دهد آنجا كه قدوم مبارك آب روشني و پاكي را به سرزمين وجودم هديه كند و من پاك و از همۀ پليديها رها مي شوم. حال دريايي از پاكي هستم، صداقت ماه در كلامم جاري گشته و مهتاب نگاهم دشت اطلسي را پاك مي كند و چشمانم چون سهراب دنيا را مي بيند اويي كه آن چنان به دنبال خانۀ دوست گشت كه در اشعارش عشق متولد شد. كودك زيباي عشق را چنان آراست كه اشعارش زيبا شد و من همانم كه وقتي تراوش لبخند را در اشعار سهراب مي بينم، رها ميشوم و فقط معبودم را مي ستايم. كاش درياي وجود همۀ انسانها پاك شود تا نور از آينۀبزرگ وجودشان بر ساحل اميد بتابد و پليديها از دنياي اطلسيها كوچ كنند و پرندههاي خوشبختي در آسمان وجود هر انساني به پرواز درآيد تا پاكي وجود همه را طراوت بخشد. كاش آن روز كه معبود پاكيها را به وجودمان هديه مي داد، چون مرغان دريايي آرامش داشتيم و چون غمخورك بر ساحل درياي وجودمان نمينشستيم تا زار زار گريه كنيم كه نكند روزي عمرمان به پايان رسد، عمري كه عشق را در ما متبلور ساخت و لحظه ها هر كدام مرواريدي بر چهرۀپاك گل سرخ نشاند و ما قدر ندانستيم بودن را. چه خوب كه اكنون دير نشده پس دست برداريم و دعايي بكنيم تا آرام شويم و موج هاي پرتلاطم وجودمان را در ساحل امن پهن كنيم و سرمايه اي شويم بزرگ، براي معبودمان. ازکتاب نجوای شقایق نوشته طیبه مرادی فریسا
وقتي به آسمان مي نگرم
هم وطن گرامی هرگونه استفاده از مطالب این نویسنده با ذکر نام ونام خانوادگی مجاز می باشد وقتي به آسمان مي نگرم نویسنده :فاطمه اسدبیگی وقتي به آسمان مي نگرم دلم مي خواهد به خالق اين همه زيبايي بگويم ...كه هميشه در حال فكر كردن عظمت مخلوقاتش هستم .با زمزمه، با فرياد، با خنده و با اشكي به زلالي جوي آب كه صورتم را مي نوازد. بله، گويي باز زمان آن فرارسيده كه قلب حاكي از عشق من به او دوباره سر از قصه باز كند ، بله وقت نماز است .وقت با كبوتر هم راز شدن و با بلبل هم آواز . وقت ملاقاتي خالصانه بين عاشق و معشوق ،كوير و باران و .... . برسر حوض آبي كه خودت برايم فروفرستادي مي روم تا وضو بگيرم و روح خسته از گناه و ريايم را پاك و بي آلايش كنم تا حداقل ارزش حرف زدن باتو راداشته باشد. از مسجد محله صداي صلوات مي آمد. ياد حضرت محمد افتادم و اين اشك بودكه مرا ياري مي كرد تا مرا دوباره به ياد خدا بندازد. ياد اين افتادم كه براستي آن قدر ارزشمند هستيم كه به خاطرمان پيامبران عزيز خود را به دشواري مي انداختند؟ كه گفتي هر وقت آمدي در رحمت باز است؟ به خانه اي پا گذاشتم كه رحمت آن رودي بود زايا، مسجد را مي گويم. قامت بستم ، به قنوت رفتم و دستانم را واسطه اي بين خود وخداي خود قرار دادم. با خدا گفتم « اين بار فرق مي كند آمده ام به سوي تو تا باز نگردم به سوي او. به سوي همان كسي كه آتش حسد او را كور و غرورش او را به فنا داد.» حال كه بيعتم را با او تمديد كردم بسيار آرام و بدون احساس سنگيني به سوي پر فروغ ووجود سبزت پر مي كشم تا براي دوباره احساس كنم بنده اي شاكر و مسلمانم. وقتي از سجده بلند شدم هرگز به آن فكر نكردم كه خدا آن قدر به من توجه داشت كه اجازه داد براي لحظاتي ديگر زنده بمانم تا نمازم را به پايان برسانم .حال كه نماز به پايان رسيده فراموش مي كنم در طول روز به تعداد عطسه هايي كه مي زنم عمرم يك بار فرار و دوباره نزد جانم باز مي گردد و اين خداست كه دوباره سخاوتش را شامل حال من مي كند . مي روم وتا ظهر ديگر باز نمي گردم . امروز به جنگل رفتم، رفتم تا معناي واقعي زدگي را جست و جوكنم. ديدم رودي خروشان داشت سنگ هايي را كه در اطراف بود شست و شو مي داد و روحيه آلوده شده از سنگدلي آنان را از تن رنجورشان در مي آورد . يك لحظه به يك راز پي بردم . اين كه سنگ ها شايد دوست نداشته باشند ديگري آنان را تميز كندو شايد بتوان گفت كه آنان حسرت نشين آن هستند كه خودشان لذت تكاپو براي تطهير كردن روحشان را ببرند. پس چرا ما انسان ها كه اشرف مخلوقاتيم و بنده ي بازگشته به درگاه خداييم نمي خواهيم توبه كنيم و همراه پرستو هاي مهاجر به شهر عشق همسفر نميشويم؟ چرا براي آب دادن ...
پسرخاله شهيد ژاله؛ فتنهگران جوانان پاك را به كام مرگ ميفرستند
پسرخاله شهيد صانع ژاله از شهداي روز گذشته تهران گفت: فتنهگران ميخواهند جوانان پاك مملكت را به كام مرگ بفرستند. پدر شهيد صانع ژاله از شهداي كرد زبان پاوه و دانشجوي رشته هنر دانشگاه تهران و حافظ قرآن كه روز 25 بهمن 89 در تهران به ضرب گلوله مستقيم منافقان در فتنه جديد به شهادت رسيد، به شدت متأثر شده و با گريههاي پياپي غم از دست دادن فرزند دانشجوي خود را ابراز كرد. در ادامه گفتوگوي خبرنگار واحد مركزي با اعضاي خانواده، پسرخاله شهيد ژاله گفت: منافقين كوردل براي ساقط شدن اين نظام اسلامي و اين مملكت ايران اسلامي به هر دري ميزنند، ولي موفق نميشوند. وي افزود: فتنهگران ميخواهند جواناني مانند صانع كه پاك و حافظ قرآن بود، را به كام مرگ بفرستند. پسرخاله شهيد ژاله گفت: صانع تا ساعت 6 بعد از ظهر در خوابگاه بوده و شام خورده و سپس براي مهيا كردن وسايل كلاس درس اقدام ميكند و سپس با دوستان دانشجويش به بيرون از خوابگاه در تهران ميروند. وي گفت: دشمنان و فتنهگران ميخواهند چند جوان ساده و پاك را شهيد كنند.
وداع ياران دبستاني با "ژاله خونين "-13
وداع ياران دبستاني با "ژاله خونين "-13 جمعيت دهها هزار نفري تشييعكنندگان؛ قيام جوانان ايراني عليه موسوي و كروبي خبرگزاري فارس: جمعيت تشييعكنندگان پيكر شهيد ژاله به بيش از دهها هزار نفر رسيده و به قيام جوانان ايراني عليه سران فتنه تبديل شده است. به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاري فارس، در حالي كه پيكر پاك شهيد صانع ژاله بر روي دستان مردم و دانشجويان در دانشگاه تهران در حال تشييع است، صحن اين دانشگاه و خيابانهاي منتهي به سر در اصلي دانشگاه تهران مملو از جمعيت شده و دهها هزار نفر از مردم و دانشجويان با سر دادن شعارهايي عليه سران فتنه خواهان برخورد قاطع با مسببان به شهادت رسيدن اين دانشجوي هنرمند شدند. بر اساس اين گزارش پيكر پاك اين شهيد همچنان در دانشگاه تهران است و هر لحظه بر تعداد تشييعكنندگان افزوده ميشود؛ همچنين هماكنون مردم و دانشجويان با حضور در محل برگزاري نمازجمعه تهران شعارهاي "مرگ بر موسوي "، "مرك بر كروبي "، "مرگ بر خاتمي " و "هاشمي حيا كن مصلحت و رها كن " را سر ميدهند. صانع ژاله متولد سال 63 از هموطنان كردزبان اهل پاوه و دانشجوي رشته نمايش دانشگاه هنر تهران 25 بهمن توسط يكي از گروههاي تروريستي منافقين در خيابان امير اكرم تهران با تير مستقيم مورد هدف قرار گرفت كه پس از اعزام به بيمارستان به شهادت رسيد. گروهك تروريستي منافقين همچنين 8 نفر ديگر از هموطنانمان را با تير مستقيم مورد هدف قرار دادند كه مجروح شدند و در بيمارستان تحت مداوا هستند. تجمع غيرقانوني فتنهگران، عناصر منافقين، سلطنتطلبان و اراذل و اوباش در برخي خيابانهاي شهر تهران موجب بروز اغتشاشاتي شد كه با حضور بههنگام مردم، فتنهگران و ديگر عوامل مزدور مجبور به ترك صحنه شدند. وداع ياران دبستاني با "ژاله خونين "- 17 اقامه نماز ميت بر پيكر شهيد ژاله؛ دانشجويان با يار دبستاني خود وداع كردند خبرگزاري فارس: نماز ميت به امامت نائب رئيس اول مجلس شوراي اسلامي بر پيكر پاك شهيد "صانع ژاله " اقامه شد. به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاري فارس، مراسم تشييع پيكر پاك دانشجوي بسيجي شهيد "صانع ژاله " صبح امروز (چهارشنبه) از مقابل دانشگاه هنر تهران آغاز شد. دانشجويان و اقشار مختلف مردم در اين مراسم حضور بسيار پرشوري داشتندو شعارهايي عليه سران فتنه سر داده شد. حاضران در مراسم تشييع پيكر پاك شهيد صانع ژاله با سر دادن شعارهاي "مرگ بر موسوي "، "مرگ بر كروبي "، "مرگ بر خاتمي " و "مبارك ايراني اكبر رفسنجاني " خشم و انزجار خود را به نمايش گذاشتند. پيكر پاك اين شهيد از دانشگاه هنر تا دانشگاه تهران در خيل انبوه دانشجويان و اقشار ...
شعر یاد حسین از مازندرانی
تسلیت ایام . سوگواری هایتان مقبولیاد حسین (ع) شد چنان از تـَف دل کام سخنور تشنه که ردیف سخنش آمده یک سر تشنه آه و افسوس از آن روز که در دشت بلا بود آن خسروِ بی لشکر و یاور تشنه با لب خشک و دل سوخته و دیده ی تر غرقه ی بحر بلا بود در آن بر تشنه همچو ماهی که فُتد ز آب برون، آل نبی می تپید دلشان ، سوخته در بر تشنه آل احمد همه عطشان ز بزرگ و کوچک نسل حیدر همه از اکبرو اصغر تشنه تشنه لب کشته شود در لب شط از چه گناه آن که سیراب کند در لب کوثر تشنه ؟ بُرد عباس جوان ، ره سوی آب فرات ماند بر یاد حسین تا صف محشر تشنه کاش می گشت « فدایی» به فدایش آن روز تا نگشتی به صف پر تف محشر تشنه فدایی مازندرانی این شعر گزینشی ازقصیده ای بلند و شکوهمند است که از طولانی ترین قصاید استوار عاشورایی به شمار می آیدو هنر شاعری فدایی در تصویر آفرینی های بدیع عاشورایی است .
قیام17شهریور و کشتار جمعی از مردم بی دفاع توسط رژیم ستمشاهی در میدان ژاله تهران (جمعه خونین 1357ش)
... و ذَكِّرْهُم بِأيَّامِ اللَّهِ ... ... و روزهاى خدا را به آنان يادآورى كن ... (سوره مبارک ابراهيم، آيه ۵) ١٧ شهريور از ايام الله است؛ روزي كه شهدا سند «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» را با خون خويش امضا كردند و با خروش سرخ تكبير، كاخ سياه استكبار را سرنگون ساختند. در این روز، مرزهاي بيگانگي و جدايي در هم شكست و مردم يكپارچه به پا خاستند و به رهبري امام بت شكن، در زير لواي توحيد گرد آمدند و عاشقانه راه حسيني را برگزيدند.عيد سعيد فطر، سرآغاز حركت ١٧ شهريوربرگزاري راهپيمايي بزرگ در روز عيد سعيد فطر سال ١٣۵۷، سرآغاز حركت خونين ١٧ شهريور همان سال به شمار مي رود. در اين روز كه مصادف با سيزدهم شهريور بود، مردم در شهرهاي خمين، تهران، قم، كرج، ايلام و چند شهر ديگر، پس از برگزاري نماز عيد، به حركت درآمدند و شعارهاي ديني و كوبنده بر ضد رژيم سردادند. امام خميني (ره) به مناسبت عيد سعيد فطر اعلاميه اي منتشر كرد و در آن خطاب به ملت ايران فرمود: «مردم مسلمان ايران به دنبال برگزاري نماز عيد، دست به عبادت ارزنده ديگري زدند كه آن فريادهاي كوبنده عليه دستگاه جبار و چپاولگر، براي به پا داشتن حكومت عدل الهي است كه كوشش در اين راه، از اعظم عبادات است و فدايي دادن در راه آن سيره انبياي عظام خصوصا نبي اكرم اسلام و وصي بزرگ او اميرمومنان است. ملت عظيم الشان ايران! نهضت خود را ادامه داده و هرگز سستي به خود راه ندهيد كه نمي دهيد. مطمئن باشيد به اميد خدا، پيروزي و سرافرازي نزديك است.»جمعه خونيندر صبح جمعه، ١٧ شهريور سال ١٣۵۷، مردم تهران پس از اداي فريضة صبح، براي چهارمين روز متوالي از خانه ها بيرون آمده و سيل آسا روي به خيابانها آوردند. مركز تجمع آنان ميدان ژاله (ميدان شهداي كنوني) بود. همين كه مردم به خيابانها رسيدند، ناگهان با ديدن تانك ها و زره پوش هاي نظامي و مأموران مسلسل به دست حكومت، غافلگير شدند، ولي بدون اعتنا به سربازان، به حركت خود ادامه دادند. از خيابانهاي اطراف، سيل انبوه جمعيت با سردادن شعارهاي انقلابي، به سمت ميدان ژاله در حركت بود. مأموران مسلح پس از چند بار اخطار، از زمين و هوا جمعيت را ناجوان مردانه، هدف رگبار مسلسل قرار دادند. در اين روز، جوانان بسياري جان خويش را از دست دادند و به خاطر به ثمر رسيدن نهال انقلاب اسلامي، به قربانگاه عشق و شهادت شتافتند. رژيم در حال فروپاشي، تعداد كل شهيدان ١٧ شهريور را ۵٨ نفر و مجروحان اين فاجعه را ۲٠۵ نفر اعلام داشت و تجمع گسترده و عظيم مردم تهران را نقشه خارجي اعلام كرد. شمار دقيق قربانيان مظلوم حادثه ١٧ شهريور در ميدان شهدا هيچگاه مشخص نگرديد، ولي به يقين، اين رقم از چهار ...
يادم باشد
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش
باد و باران،حامل گردونه آناهيتا
میراث خبر _گروه فرهنگ _ ناهيد يا آناهيد معادل اوستايي آناهيته به معناي ناآلوده، پاك، بي لكه است. او ايزدبانوي آبهاي نيرومند بي آلايش است كه بعدها نامش را به ستاره زهره دادند. مورخان يوناني آناهيت اوستا را آنائيتيس نوشتهاند. اغلب او را آرتميس ،الهه عصمت و عفت يوناني، ناميدهاند. مورخان روم و بيزانس او را ديانا ناميدهاند كه نزد روميها به منزله آرتميس يونانيها است و چه بسا او را آرتميس ايراني يا دياناي ايراني ذكر كردهاند. ايزدبانوي گردونه سوارآناهيتا ايزدبانوي همه آبهاي روي زمين و سرچشمه اقيانوس كيهاني است. او بر گردونهاي نشسته كه چهار اسب آن را ميكشند: باد، باران، ابر و تگرگ. آناهيتا سرچشمه زندگي، پاك كننده نطفه همه نرها و رحم همه مادهها، تصفيه كننده شير در پستان همه مادران است. به اين دليل است كه جنگجويان در نبرد، زنده ماندن و پيروزي را از او درخواست ميكنند. الهه زيبايي آناهيتا نيرومند، درخشان، بلند بالا، زيبا، پاك و آزاده توصيف شده است. آناهيتا تاج زرين هشت پر هزار ستارهاي بر سر، جامهاي زرين بر تن و گردن بندي زرين بر گردن دارد. اين توصيفهاي روشن، حكايت از آن دارد كه از زمانهاي قديم تنديسهاي اين ايزدبانو در آيينهاي پرستش او وجود داشته است. آناهيتا در متون دين زرتشتي در متون دين زرتشت آمده است كه ايزدبانوي نگهبان آب، منشا همه پيشرفتها و گسترشهاي مادي است. بدون او چهره جهان تاريك و آلوده است. افزايش گله و رمه، ثروت و توانگري از او است. اهورامزداي توانا او را به نيروي خويش آفريد تا خانه و كشور را بپايد و ديوان را نابود كند. قرباني براي آناهيتادر اساطير ايراني ديوان در مقابل ايزدان قرار دارند. يكي از مشهورترين اين ديوان ضحاك است. ضحاك در موقعيتي، به نام آناهيتا صد اسب و هزار گاو نر و ده هزار گوسفند قرباني، تقديم داشت و درخواست كرد تا بتواند زمين را از جمعيت خالي كند. در موقعيتي ديگر با تقديم قرباني به وايو (الهه باد) نزديك شد، اما هر دو موجود ايزدي (آناهيتا و وايو) آرزوهاي ويرانگرانه او را خوار شمردند. آناهيتا در آبان يشت ناهيد از ايزداني است كه روز خاصي از ماه آبان در تقويم زرتشتي به او اختصاص دارد و در يشت پنجم (آبان يشت) سرودهايي در مدح او سروده شده است. توجه به آناهيتا و طرح ارتباط پهلوانان افسانهاي ايران باستان با آناهيتا سبب شده است كه آبان يشت به صورت يكي از غنيترين منابع افسانهاي _ اساطيري ايران و شاعراني مانند فردوسي درآيد. جشن آبانگان يادگار كمرنگ آناهيتا و جشن پيروزي بر ضحاك است. منابع: 1 _ يشت ها، ترجمه و تفسير ابراهيم پورداود، ج 1. 2 _ اسطوره هاي ايراني، ...