چرم یادگار
هنر معرق چرم و سوخته کاری روی چرم
هنر معرق چرم هنر معرق چرم هنر معرق نوعی تزئین چندتکه ای هم سطح والحاقی است که در آن قطعاتی مطابق با قسمت بندی های طرح از لایه های هم ضخامت از قطعات، کنار هم چیده تشکیل شده باشد ، این کار نوعی معرق کاری است. شاخه های متفاوت در این هنر نیز به جذابیت آن افزوده که می توان از تکنیک های معرق کاری به چند نمونه زیر اشاره کرد:معرق چوب، معرق کاشی، و معرق چرم پیشینه ی معرق:مرور آثار، علائم، نوشته ها و کتیبه های دوران گذشته تاریخ ایران و نقوشی که در آثار باستانی دیده میشود نشان دهنده این است که ایرانیان قدیم از چرم برای کفش و افزارهای جنبی و لوازم دیگر استفاده می کردند. از ابتدای قرن چهارم تا قرن نهم و دهم فصل نوینی در هنر کتاب سازی گشوده شد و چند نوع جلد تزئینی ابداع گردید که اهم آنها جلدهای سوخت یا (سوخته) و معرق بوده است.در زمانهای دور هنر نوشتن روی چرم وجود داشته است و شاید نتوان بطور دقیق قدمت این رشته را بیان کرد روزگاری که هنوز کاغذ در اختیار انسان نبوده افرادی بودند که مطالب را روی چرم می نگاشتند و به نسلهای بعد به یادگار می گذاشتند نمونه بارز آن آیات قرآنی است که در صدر اسلام جهت ماندگاری بیشتر بر روی چرم نوشته شده است لذا می توان گفت که هنر قلمزنی روی چرم یکی از قدیمیترین و جذابترین رشته از رشته های صنایع دستی بوده که متاسفانه به دلایلی به مرور زمان منسوخ و از بین رفته است. هنر سوخت معرق از پیش از دوره تیموریان و بیشتر با استفاده از اشکال هندسی رایج بود اما در زمان تیموریان با احداث فرهنگستانی در هرات به دست بایسنقر میرزا استفاده از هنر مینیاتور و هنرهای دیگر نیز معمول شد. هنر سوخت در دوره صفویه به دلیل انتقال پایتخت از هرات به اصفهان منتقل می شود و این زمانی است که هنر سوخت به اوج شکوفایی خود می رسد، سپس از اصفهان به خاندان گورکانی در هند و عثمانی در قسطنطنیه منتقل می شود. در دوره صفویه به دلیل ذوق هنرمندان ایرانی، هنر تشعیر، تذهیب و نگارگری هم در سوخت معرق به کار گرفته شد و تا این زمان آنچه که کار می شد بر روی جلد، بخصوص جلد قرآن بود. این روند تا حدود سال 1300 هجری شمسی ادامه داشت که در این دوره تحول بسیار بزرگی در هنر سوخت معرق بوجود آمد. این تحول شگرف به وسیله مرحوم استاد میر محمد معلم خوشنویس و مرحوم استاد تقی کلباسی بنیان گذاری شد و از این پس این هنر علاوه بر جلدهای قرآن و کتاب های نفیس در تهیه تابلو نیز بکار گرفته شد. علت نامگذاری این هنر به دلیل استفاده از رنگ های تیره، غیر شفاف و تلخ است و چون برای انتقال نقش به پوست قالب را داغ می کنند و با گذاشتن آن بر پوست در واقع پوست را می سوزانند که ...
عید تون مبارک
نوروز باستانی نوید دهنده بهار زندگانی یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید را به شما تبریک میگویم . . .
صنایعدستی ایران با برندهای ساخت چین
صنایعدستی ایران با برندهای ساخت چین شنبه ۹۲/۰۸/۰۴ | ساعت: ۱۳:۲۲ | کد خبر: 2580 | بازدید: 513 | سرویس: صنایع دستی | © سعیده سخایی فرقی نمیکند اصفهان باشد تبریز یا قم، کالاهایی که به نام صنایعدستی ایران در کشورهایی مانند چین ساخته میشود مانع از فروش کسب و کار هنرمندان این شهرها میشوند. میراث ما / خبرگزاری فارس: قصد خرید یک سوغات خوب داری، خوراکی نباشد، چیزی که یادگار بماند و با دیدن آن شهر قم را به یاد بیاورد؛ از عدهای آدرس بازار یا مغازهای را میگیری که بتوان صنایعدستی با تنوع زیاد در آن پیدا کنی اما پاسخی نمیشنوی!بنا به تعریف کارشناسان سازمان صنایعدستی ایران، صنایعدستی به مجموعهای از هنرها و صنایع اطلاق میشود که به طور عمده و با استفاده از مواد اولیه بومی انجام میشود همچنین قسمتی از مراحل اساسی تولید به کمک دست و ابزار دستی ساخته شده که در هر واحد آن ذوق هنری و خلاقیت سازنده به نحوی تجلی یافته و همین عامل وجه تمایز اصلی اینگونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی و کارخانهای است.صنایعدستی یک هنر ـ صنعت است که دارای هر 2 ویژگی مصرفی و هنری بوده و از بینش، ذوق، اندیشه و فرهنگ تولید کننده برخوردار بوده و حامل روح ملتها و نشاندهنده هنر آن سرزمین است.این هنر ـ صنعت که از نسلی به نسل دیگر و سینه به سینه منتقل شده تنها یک کالا نیست بلکه خصوصیات فرهنگی و ویژگیهای یک قوم است که از این طریق به ما منتقل میشود.صنایعدستی مکمل گردشگری استصنایعدستی مکمل گردشگری است و نوعی ارتباط فرهنگی را بین جوامع بهوجود میآورد از جمله کارکردهای آن انتقال باورها و اعتقادات اقوام مختلف ایرانی است.این هنر ـ صنعت به عنوان یک بخش فرهنگی و اجتماعی در انتقال فرهنگ گذشته به آینده نقش موثری دارد و میتواند در راستای دستیابی به اهداف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کمک کننده باشد.شناسایی 18 هزار نفر از هنرمندان استان قممفهوم صنایعدستی در همه کشورها یکسان نیست؛ در کشورهای صنعتی محتوای هنری و ظرافت آن بیشتر دیده شده و کار تخصصی محسوب میشود اما در کشورهای جهان سوم صنایعدستی فراگیر و مردمی بوده و تفاوت آن با کالاهای ساخت ماشین این است که هر کالای دستساز هویتی مستقل برای خود دارد.مدیریت صنایعدستی قم قدمتی نزدیک به 16 سال داشته و شهرستانهای قم، کهک، قنوات، جعفریه، دستجرد و بخشهای مرکزی سلفچگان، قاهان و گازران را زیر پوشش دارد.مدیریت صنایعدستی اداره میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان قم 18 هزار نفر از هنرمندان استان را شناسایی کرده ...
یادگاری
یادگار( در حال ویرایش برای چاپ) چه ذوق و شوقی داشتم، وقتی وارد اطاق انتهای راه روی طبقه پایین ساختمان آموزش و پرورش شدم، آقای سیاه چرده که موهای سیاه غلیظش را به سمت راست سرش خوابانده بود، با ته ریش اندکش سر به زونکن نشسته بود. جواب سلامم را داد. بلافاصله پرسید چکار دارید؟. گفتم: برای گرفتن ابلاغ آمدم. اطاق 3در4 را ورانداز کردم، دو تا کمد فلزی نقره ای، پنج تا صندلی فلزی معمولی با روکش چرم مشکی نا مرغوب و تنها میزی فلزی که آقا نشسته بود وسایل نمایندگی آن بخش بود. ابلاغ های تربیت معلمی ها آماده بود. اسمم را پرسید و ابلاغ ها را زیر و رو کرد و دو برگی که روی هم یک برگه A4 می شد و با سوزن ته گرد به هم چسانده بودند، با نیم نگاه گزینش مابانه، تحویل داد. گفت: می برید مدرسه یکی مال خودت و دیگری را به مدرسه تحویل می دهید. یاد خط دعا نویسی پدر افتادم که به مشتری همیشه می گفت: یکی را بیاویز به گردنش و دیگری را در آب حل و بخوران و ..من رویی را که با خودکار نوشته شده بود برای خودم جدا کردم. وقتی رسیدم خانه، اول ابلاغ را در داخل یکی از کتاب ها مرتب جا دادم. برای فردا که می خواستم به مدرسه بروم خودم را آماده کردم. حمام رفتم و ریشم را زدم و اندک وسایلی که فکر می کردم برای چند روز لازم دارم جور کردم. کفش هایم را واکس زدم، کت و شلوار قهوه ایم که تازه از اتوشویی گرفته بودم را همراه با پیراهن سفید که به سفارش تربیت معلم تهیه کرده بودیم، آماده کردم تا فردا بپوشم. در دوراه قزوین-همدان، قهوه خانه ی بود و محل اطراق مسافران آن دیار. چمدان قهوه ای رنگم را که از تربیت معلم با خود داشتم روی میز چوبی دم درب قهوه خانه گذاشتم. با اکراه روی موکت کهنه و سوراخ، سوراخ و با پشتی های زوار در رفته نشستم. به قهوه خانه نگاهی انداختم که قهوه چی استکان نعلبکی ها را در کاسه بزرگی پر از آب زرد فرو می برد و از قوری وصله پینه شده ای روی سماور چای را به درون استکان ها می ریخت و بعد از شیر سماور با آب جوش تا کمی مانده به لب استکان ها پر می کرد. تا آن جا که توانستم بشمارم، بیش از هفت استکان و نعلبکی با یک دست حمل می کرد. وقتی به من رسید و خواست برایم چای بگذارد، دست راستم را بالا آوردم و بدون هیچ حرفی مثل این که کنار بزنی ردش کردم. قهوه چی سن و سالی داشت و موهای سپیدش از زیر کلاه کاموایی چرک بیرون زد بود. با سبیل های زرد، دنیا دیده می نمود. با چشمان زاغ و ریزش نیم نگاهی انداخت و رفت. چای ها را رد کرد و برگشت سمت سمارو، قندی برداشت و به دهانش انداخت و ته استکان چای را که در روی میز کنار سماور بود یک باره سر کشید و بازهم سربه پایین نگاهی به من انداخت، خودم ...
کاخ خورشید یادگار نادرشاه افشار
کلات نادر، یادگار فاتح هند در ایران
كلات شهري در استان خراسان رضوي است كه به خاطر آثار زيادي از نادرشاه افشار در آن برجاي مانده به «كلات نادري» معروف شده است. پیشینه کلات اگرچه به دوران ایران باستان بازمیگردد اما شهرت و اهمیتش را مدیون نادرشاه افشار است.هفت صبح: كلات شهري در استان خراسان رضوي است كه به خاطر آثار زيادي از نادرشاه افشار در آن برجاي مانده به «كلات نادري» معروف شده است.پیشینه کلات اگرچه به دوران ایران باستان بازمیگردد اما شهرت و اهمیتش را مدیون نادرشاه افشار است که آن را به عنوان یک دژ نظامی تسخیرناپذیر، محل نگهداری گنجینههایی قرار داد که از هندوستان آورده بود و ساختمانهای زیادی را در آن بنا کرد.کلات نادري شهری است در استان خراسان رضوي در 1039 کیلومتری تهران و 145 کیلومتری شمال شرق مشهد (به خط غیرمستقیم) در مرز ایران و ترکمنستان، آب و هوایش معتدل کوهستانی است. اما کلات در لغت به معنی آبادی و زیستگاهی بر فراز کوه است. نخستین بار نام کلات در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی در داستانهای حماسی فرود پسر سیاوش آمده است. در عصر سامانیان نیز کلات پناهگاه سرداران آن دوره از جمله ابوعلی سیمجور و فائقالخاصه بوده و از دوران سلجوقی نشانههایی مانند بند نادر برجای مانده که اهمیت آن دشت را نشان میدهد. در دوران ایلخانان مغول کلات از اهمیت زیادی برخوردار بوده به طوری که تاسیسات دروازه ارغونشاه به دوران ایلخانی نسبت داده میشود. کلات در عصر تیمور در برابر حمله وی به سختی مقاومت كرد آنچنان که در کتب تاریخی آمده است تیمور 14 بار به دژ کلات یورش برد و هر بار شکست خورد اما بیش از همه دورهها در زمان افشاریان از اعتبار خاصی برخوردار شد و دلیل آن را باید در دیوارههای طبیعی و دروازههای قابل کنترل دانست که کلات به عنوان محل سکونت نادر و ذخایر ارزشمند وی انتخاب و به همين دليل به كلات نادري مشهور شد.کلات شهر کوچکی است که در یک دره تنگ واقع شده؛ عرض آن 500 متر و طول آن 1500 متر است. بنابراین برای تماشای جاذبههای این شهر نیازی به نشانی ندارید و همه چیز تقریبا در برابر چشم شماست. عمارت خورشیدعمارت خورشید در سال ۱۱۵۱ هـ.ق، به دستور نادرشاه جهت اقامت و خزانه برای جواهرات و غنایم در کلات به وسیله معماران ایرانی و هندی ساخته شده و مهمترین اثر تاریخی بازمانده از دوره افشاریه است.این کاخ سنگی میان یک باغ بزرگ قرار گرفته که مجموعاً دارای ۱۲ اتاق است که داخل هر اتاق نیز تزئیناتی از نقاشی و گچبری دیده میشود.امكان بازديد از عمارت خورشيد همهروزه از 9 صبح تا غروب آفتاب به جز روزهای سوگواری عمومی وجود دارد. مسجد کبوداین مسجد حدود هزار ...