هتل های سلمانشهر
قو الماس خاور میانه
دریافت کاتالوگ قو الماس خاورمیانه کارفرما:احد عظیم زاده قو الماس خاور میانه Ghoo Middle East Diamond | Ahad Azimzadeh, Managing Director | Mazandaran , Salmanshahr (Motelghoo) معرفی پروژه هدف از راه اندازی پروژه عظیم قو الماس خاورمیانه ، ساخت مجموعه ای برای یادگاری و ماندگاری در ایران اسلامی عزیز می باشد.آقای احد عظیم زاده کارفرمای پروژه : دوست داشتم در کشور عزیزمان هتل 35 طبقه ی بین المللی را احداث و راه اندازی نمایم. در حال حاضر 650 نفر در این پروژه مشغول به کار می باشند که 500 نفر در روز و 150 نفر در شب کار می کنند، اگر ساخت این پروژه به اتمام برسد 1000 نفر در این مجموعه که شامل هتل، مجموعه ورزشی، اسکله، پارکینگ طبقاتی، مسکونی وتجاری می باشد مشغول به کار خواهند شد. انتظار دارم دولت از این پروژه ملی حمایت کند تصمیم دارم اگر از این پروژه حمایت شود، این پروژه را بصورت زنجیره ای در ده استان مهم کشور راه اندازی نمایم.مجتمع عظیم تجاری، مسکونی، توریستی، ورزشی، و تفریحی هتل 5 ستاره دولوکس بین المللی قو در زمینی به مساحت 43 هزار و 263 متر مربع و با زیر بنای مفید 173 هزار متر مربع به شرح زیر در حال احداث می باشد.- مجتمع مسکونی نگین پویا: این مجموعه شامل برجهای دوقلوی 25 طبقه که دارای 300 واحد آپارتمان مسکونی بسیار شیک و مدرن می باشد.- مجتمع تجاری نگین پوریا: این مجموعه در سه طبقه با ورودی مجزا از بخش مسکونی در حال احداث می باشد.- هتل 5 ستاره دولوکس بین المللی: در 35 طبقه شامل 337 اتاق فوق العاده لوکس با تجهیزات کامل رفاهی و 14 عدد رویال سوئیت استثنائی می باشد.امکانات ویژه برجهای مسکونی، تجاری و هتل1- نور پردازی فضاهای داخل برای اولین بار در کشور توسط شرکت SSF فرانسوی در حال اجرا می باشد که از LEDهای Transparent , RGB تشکیل یافته است که کل سقف تجاری را پوشش می دهد.2- نورپردازی نمای خارجی از پروژکتورهای 3 بعدی استفاده شده که قادر به ساخت تصاویر 3 بعدی در فضا و روی ساختمان می باشد، استفاده از لیزر بر بام، ساختمان را از فاصله 50 کیلومتری مشخص می نماید.3- در قسمت های مختلف پروژه 31 دستگاه آسانسور موجود می باشد، که 4 دستگاه دارای کابین طلای اصل می باشد.4- پیش بینی ساحل بی نظیر برای هموطنان عزیز که شامل پارک آبی، شهربازی، رستوران آکواریوم و... می باشد.5- 3 باند فرود هلی کوپتر بر روی هتل و برجهای مسکونی همراه با 3 خلبان و هلی کوپتر و امکان استفاده برای ساکنین در صورت تقاضا.6- استفاده از سنگهای وارادتی (سانتا سیسیلیا) برزیل در مجتمع مسکونی و تجاری.7- آشپز خانه مجتمع مسکونی به صورت فول فرنیچر از نوع میله یا بوش آلمان خواهد بود.تأسیسات ویژه در نظر گرفته شده جهت بخش مسکونی ...
نابغه های نادان
نابغه هایی که در کودکی کودن خوانده میشدند - آلبرت اینشتین (AlbertEinstein) در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت اینشتین او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد! . توماس ادیسون (Thomas AlvaEdison) که معلمانش از آموزش او در مدرسه عاجز مانده بودند در تمام طول تحصیل کم ترین نمره ها را از درس فیزیک می گرفت ولی همین شخص بعدها موفق شد بیش از هزار وصد وپنجاه اختراع به جامعه بشریت عرضه کند که بیشتر آنها در زمینه علم فیزیک بوده است! . بتهون (Ludwig van Beethoven) معلم او می گفت در طول زندگیش “اوچیزی یاد نخواهد گرفت” پیکاسو (Pablo Picasso) یکی از معروفترین نقاشان جهان بدون کمک و حضور پدرش که در زمان امتحانات کنارش می نشست نمی توانست در درس هایش نمره قبولی کسب کند! . هیلتون (Conrad NicholsonHilton) که مالک بیش از ۳۰۰هتل درسرتاسردنیاست در دوران کودکی برای گذران زندگی مجبور بود کف سالنها و هتل ها را طی بکشد! . جیمزوات (James Watt) که مخترع ماشین بخاربودفردی کودن توصیفش می کردند! .امیل زولا (Émile François Zola) نویسنده بزرگ فرانسوی دانش آموزی تنبل بودکه در مدرسه از درس ادبیات معمولا نمره صفر می گرفت! .بناپارت (Napoleon Bonaparte) مدرسه خود را با رتبه ۴۲ به عنوان یک دانش آموز غیر ممتاز ترک کرد! پاستور (Louis Pasteur) در مدرسه یک محصل متوسط بود و در دوره لیسانس در درس شیمی بین ۲۲ نفر رتبه ۲۲ را کسب کرد!
فرق هتل با متل
متل به اقامتگاهی در جادههای کرانهای و کوهستانی و جنگلی و بیابانی گفته میشود که توقفگاه آن غالباً در دیدرس مسافران است. پیشینهٔ راهسراها به شیوه سنتی به زمانهای دور میرسد و کاروانسراها را میتوان نیاکان راهسراهای نوین دانست. تاریخچه راهسرا به سبک نوین به دهه ۱۹۲۰ در ایالات متحده آمریکا برمیگردد یعنی زمانی که دستههای خودروسوار در بزرگراههای آن کشور سرگردان میگشتند. تفاوت راهسرا (متل) با مهمانخانه (هتل) بیشتر در اینست که در راهسراها نام و نشان مشتری تا اندازه زیادی برای صاحب اقامتگاه ناشناس میماند و اینکه جایگاه راهسراها معمولاً در کنار بزرگراهها و جاده هاست به وارونه مهمانخانهها که بیشتر در هستههای شهری قرار دارند. همچنین درهای راهسراها معمولاً رو به بیرون و به جاده باز میشود درحالیکه درها در یک مهمانخانه معمولاً به یک راهرو باز میشود.متل تلفیقی است از دو واژه Motor و Hotel و اساساً ماهیت بین راهی داشته و معمولاً خارج از شهرها قرار دارد. در تعریف متل میتوان گفت که «هتلی است که در آن مسافران میتوانند با خودروی شخصی وارد شده و حتی خودرو را مقابل درب اتاق خود پارک نمایند» یکی از مشخصههای اصلی متلها عدم وجود لابی در آنهاست چرا که میهمانان به مجرد وارد شدن به متل بدون نیاز به پیاده شدن کلید اتاق خود را از رسپشن دریافت نموده و مستقیما به سمت اتاق خود رانندگی مینمایند. بیشتر راهسراهای ایران - واژه راهسرا بجای متل از برابرنهادههای فرهنگستان زبان و ادب فارسی است - در مسیر بزرگراه کرانهای خزر قرار دارند و از نخستین راهسراها در ایران میتوان از متل قو نام برد.سلمانشهر نام جديدي است كه بعد از انقلاب اسلامي براي اين شهر انتخاب شده است در گذشته به اين شهر "ساقي كلايه" گفته مي شد و به دليل وجود متلي بنام قو در اين شهر آن را متل قو نيز مي شناختند .
پروژه الماس قو خاورمیانه در سلمانشهر مازندران
احـد عظیـم زاده مولتـی میلیـاردر ایـرانـی از زنـدگیاش می گویـداگر نخستین سال های زندگی مشقت بار این تاجر فرش و مولتی میلیاردر ایرانی را در نظر بگیریم و آن را با موقعیت كنونی اش قیاس كنیم، شگفت زده خواهیم شد. كسی كه در هفت سالگی و از همان روز اول مدرسه، مجبور می شود پشت دار قالی بنشیند، اكنون با اتكا به خلاقیت و كار طاقت فرسای خودش، یكی از بزرگ ترین تاجران فرش در دنیا است و به قول خودش هربار كه برای خرید به بازار تبریز می رود، این بازار را تكان می دهد. آن هم در هنگامه ای كه بحران در تار و پود تولید و تجارت فرش دستباف ایران تنیده شده و آمار رسمی دال بر كاهش 33درصدی صادرات این محصول ملی در ماه اول سال جاری است.من "احد عظیمزاده" هستم. در 10 آذر 1336 در ده اسفنجان در شهرستان اسكو متولد شدم. هفت ساله بودم كه پدرم را از دست دادم و یتیم شدم. امكانات مالیمان اجازه نمیداد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به كلاس اول مجبور شدم پشت دار قالی بنشینم و قالیبافی كنم. تا 13 سالگی روزها قالی میبافتم و شبها درس میخواندم. چارهای نبود، وسع مالی ما جز این اجازه نمیداد.خاك خوردم و زحمت بسیار كشیدم. در سال 2 بار بیشتر نمیتوانستیم برنج بخوریم. یك بار روز 21 ماه رمضان و بار دوم شب چهارشنبهسوری. آرزو داشتم یا خلبان شوم یا پولدار و برای رسیدن به این آرزوها بسیار زحمت كشیدم.كارم را با به دوش كشیدن پشتی و قالیهای كوچك و بردن آن از اسفنجان یا اسكو برای فروش آغاز كردم. در آغاز كار از هركدام از آنها یك یا دو تومان (نه هزار یا 2هزار تومان) سود میكردم. پنج سال اینچنین سخت كار كردم. بسیار دشوار بود. اما پشتكار و اعتقاد به هدف با توكل به خدا تحمل سختیها را آسان میكرد. در 18 سالگی توانستم 20 هزار تومان پسانداز كنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا اینكه مجبور به ترك تحصیل شدم.غصه یتیمی چون باری سنگین به دوشم بود. (بغض میكند) یتیم هیچكس را ندارد. كارمند، كارگر، بانكی، كاسب و هركس دیگری شب كه به خانهاش میرود دستی به سر و روی بچهاش میكشد. اما یتیم این محبت بزرگ را ندارد. شبها، شبهای جمعه پاهایش را در بغل میگیرد و به انتظار مینشیند. در انتظار آن كس كه دستی به سرش بكشد...در این فكر بودم كه سرمایهام را افزایش بدهم تا بتوانم كاری بكنم. میخواستم یك كارگاه فرشبافی راه بیندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او 20 هزار تومان قرض كردم و 60 هزار تومان هم از بانك وام گرفتم. سرمایهام شد 100 هزار تومان یعنی به اندازه یك تراول صد تومانی امروزی.وقتی این پول دستم آمد تازه به فكر افتادم كه چه بكنم. چه ایده جدیدی داشته باشم؟ ماهها فكر كردم. ...
احد عظیم زاده ( متل قو ) ( سلمانشهر ) مولتی میلیاردر ایرانی از زندگی اش می گوید
"احد عظیم زاده" مولتی میلیاردر ایرانی از زندگی اش می گوید من احد عظيمزاده هستم. در 10 آذر 1336 در ده اسفنجان در شهرستان اسكو متولد شدم. هفت ساله بودم كه پدرم را از دست دادم و يتيم شدم.امكانات ماليمان اجازه نميداد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به كلاس اول مجبور شدم پشت دار قالي بنشينم و قاليبافي كنم. تا 13 سالگي روزها قالي ميبافتم و شبها درس ميخواندم. چارهاي نبود، وسع مالي ما جز اين اجازه نميداد.خاك خوردم و زحمت بسيار كشيدم. در سال 2بار بيشتر نميتوانستيم برنج بخوريم. يك بار روز 21 ماه رمضان و بار دوم شب چهارشنبهسوري. آرزو داشتم يا خلبان شوم يا پولدار و براي رسيدن به اين آرزوها بسيار زحمت كشيدم.كارم را با به دوش كشيدن پشتي و قاليهاي كوچك و بردن آن از اسفنجان يا اسكو براي فروش آغاز كردم. در آغاز كار از هركدام از آنها يك يا دو تومان (نه هزار يا 2هزار تومان) سود ميكردم. پنج سال اينچنين سخت كار كردم. بسيار دشوار بود. اما پشتكار و اعتقاد به هدف با توكل به خدا تحمل سختيها را آسان ميكرد. در 18 سالگي توانستم 20 هزار تومان پسانداز كنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا اينكه مجبور به ترك تحصيل شدم.غصه يتيمي چون باري سنگين به دوشم بود. (بغض ميكند) يتيم هيچكس را ندارد. كارمند، كارگر، بانكي، كاسب و هركس ديگري شب كه به خانهاش ميرود دستي به سر و روي بچهاش ميكشد. اما يتيم اين محبت بزرگ را ندارد. شبها، شبهاي جمعه پاهايش را در بغل ميگيرد و به انتظار مينشيند. در انتظار آن كس كه دستي به سرش بكشد...در اين فكر بودم كه سرمايهام را افزايش بدهم تا بتوانم كاري بكنم. ميخواستم يك كارگاه فرشبافي راه بيندازم. سراغ پسرعموي پدرم رفتم و از او 20 هزار تومان قرض كردم و 60 هزار تومان هم از بانك وام گرفتم. سرمايهام شد 100 هزار تومان يعني به اندازه يك تراول صد توماني امروزي.وقتي اين پول دستم آمد تازه به فكر افتادم كه چه بكنم. چه ايده جديدي داشته باشم؟ ماهها فكر كردم. آن روزها چون انقلاب پيروز شده بود تا 2 سال به هيچ ايراني پاسپورت نميدادند. در اين مدت فكر كردم و فكر كردم تا به اين نتيجه رسيدم كه با صادرات كارم را شروع كنم. اما هيچ اطلاعاتي نداشتم. شنيده بودم آلمان مركز تجارت فرش است. ويزا گرفتم و به هامبورگ رفتم و در يك مسافرخانه يا پانسيون مستقر شدم. به سالنها و انبارهاي فرش آنجا سرزدم و با سليقهها آشنا شدم. آنجا به من گفتند ثروتمندان براي خريد فرش به سوئيس ميروند. ويزاي 15 روزه سوئيس گرفتم و به ژنو رفتم.زبان هم نميدانستم. در يك هتل با تاجري آشنا شدم و او ايده اصلي را به من داد: فرش گرد بباف. در آن دوران در ...
پروژه قو الماس خاورمیانه در سلمانشهر مازندران
این هتل 340 واحد مسكونی در 25 طبقه، هفت طبقه سالن ورزشی، 34 طبقه هتل، 7 رستوران روی دریاچه، 10 هزار متر شهر آبی، 70 هزار متر زمین آمفیتئاتر، 90 هزار متر زمین گلف و 2 باند هلیكوپتر دارد. فقط قرارداد نورپردازی این پروژه با فرانسویها 9 میلیون دلار است. این پروژه آبروی كشور است و من با افتخار روی آن سرمایهگذاری كردهام. من ایران را دوست دارم. بروید بگردید حتی یك دلار و ریال در خارج كشور ندارم و سرمایهگذاری یا ذخیره نكردهام ...میپرسید چه احساسی نسبت به پول دارم؟ پول دیگر مرا ارضا نمیكند. هدف من كارآفرینی است. تنها در پروژه آن هتل 600 نفر به طور مستقیم كار میكنند. من 2 بار برنده تندیس الماس بزرگترین بیزینسمن جهان شدم و بزرگترین صادركننده فرش كشور هستم. اما میدانید بزرگترین افتخار من چیست؟ "یتیمنوازی".افتخار میكنم 2 سال خیر نمونه كشور شدم. افتخار میكنم جزو 100 كارآفرین برتر كشور هستم. دوست دارم اشتغالزایی كنم. دوست دارم سفره مرتضی علی باز كنم، معتقدم خدا من را وسیله قرار داده است. هماكنون 1070 بچه یتیم را زیر پوشش دارم و با خودم پیمان بستم تا عمر دارم هر سال 100 بچه به آنها اضافه كنم. وصیت كردهام وقتی مردم تا 10 سال بعد از عمرم هر سال 100 بچه یتیم اضافه شود و مخارج همه یتیمها را از محل ارثم بپردازند.بعد از 10 سال هم اگر بازماندگانم لیاقت داشتند، راه من را ادامه میدهند. سفره كه میاندازیم برای یتیمها و میآیند و غذا میخورند، كیف میكنم. گریه میكنم و حال میكنم.در یك مراسمی بچهها دورم جمع شده بودند و هر كس چیزی میخواست. در این میان دختربچهای به من نزدیك شد و به جای آن كه چیزی بخواهد، فقط خواست دستم را ببوسد. مهرش بدجور به دلم نشست. خواستم فردا بیایند دفترم. آن دختر الان دخترخوانده من است. روی پایم نشست و بابایی صدایم كرد. من به هر دخترم 50 میلیون تومان جهاز دادم و مقرر كردم به این یكی 100 میلیون تومان جهاز بدهند. این دست خداست كه مهر این دختر را به دل من انداخت. یتیمی سخت است. بهترین ساعات عمر من زمانی است كه در خدمت یتیمان هستم. پول را برای چه میخواهیم؟ خدا به ما داده و ما هم باید به بقیه بدهیم.ما وسیله هستیم. باید بخشید و بیمنت و زیاد بخشید. این توصیه من به همكارانم است. من از زیر صفر شروع كردم. توصیه من به جوانان این است كه منطقی فكر كنند. این گونه نبوده كه شب بخوابم، صبح پولدار شوم. خاك خوردم و رنج كشیدم و آثار این رنج هنوز در من هست. امیدشان به خدا و فكر و بازوی خودشان باشد. درستكار باشند و تلاش و تلاش و تلاش كنند. این فرمول من است...
جنگل و غار دانیال (سلمانشهر)
غار دانیال در نزديكي شهرستان سلمانشهر يا متل قو واقع شده و یکی از ناشناخته ترین غارهای ایران می باشد. برای رسیدن به اين غار يك جنگل نوردی مفرح و يكساعته بعد از روستاي دانيال لازم است. اگرچه رازهاي زيادي در غار آبي و ناشناخته دانيال به طول تقريبي 6 كيلومتر نهفته است ولي مسير جنگلي و متنوع دسترسي به غار نيز بسيار ديدني و لذت بخش است. برای رسیدن به روستای دانیال مسير چندان سختي نداريد. در مسير چالوس به تنكابن و از كنار پروژه عظیم هتل قو - كه كارفرماي آن فرش عظيم زاده است- بلواري بسيار زيبا از ميان شهر جديد سلمانشهر گذشته و به روستاي دانيال منتهي مي شود، طول اين مسير حدود 5 كيلومتر می باشد. در انتهاي روستاي دانيال نيز بعد از گذشتن از يك پل چوبي وارد يك مسير خاكي و نسبتا ناهموار به طول دو كيلومتر مي شويد. قبل از شیب جاده دست چپ فرعی را داخل شده، آخرین ویلا در واقع آخرین مکانی است که باید از ماشین پیاده شد و به سمت دامنه هاي سرسبز و جنگلي دانيال حرکت نمایید. برای رسیدن به غار، باید سمت چپ رودخانه را تا اولین انشعاب ادامه داد. پیشنهاد می کنم براي پيداكردن مسير حتما از اهالي كمك بگيرييد چون هيچ گونه علايم و تابلويي براي غار وجود ندارد. برگها اولین نشانه های فصل پاییز سنگی زیبا با عینک سبز رنگ در میان درختان نشسته و منتظر افرادی بود که پا به این جنگل زیبا می گذارند تا به آنها خوش آمد بگوید. قارچ سمی زیبایی که بر اثر بارش بارون روزهای قبل یه خورده گلی شده بود. درختی که شاخه آن اشاره ای بود به تمام زیباییهای طبیعت بکر جنگل دانیال هنگام جنگل نوردی مواظب این موجودات باشید که تعدادشون هم کم نبود. مسير جنگلي كوتاهي در كنار يك رودخانه زيبا و درختان كمياب انجيلي که نام علمی آن Parrotia persica است و در هيچ كجاي ديگر دنيا نمي رويد به غار دانيال منتهي مي شود. مهمترين علامت پيدا كردن غار راه پاكوب در ميان جنگل و در كنار رودخانه است و اولين جريان فرعي كه به آب اصلي رودخانه ميريزد شما را به غار مي رساند. پس از رسیدن به انشعاب مسیر سمت چپ را به سمت بالا تا زیر دیواره ای سفید رنگ ادامه می دهیم. دهانه غار رو به شمال غربی بوده و درست در زیر این دیواره قرار دارد. جالب هستش بودنید که تعداد قارچها در این جنگل بسیار زیبا بود و متنوع دهانه غار دانیال غار دانیال جزو غارهاي رودخانهاي ايران محسوب ميشود و فقط داراي يك شعبه يا دالان اصلي به طول تقريبي 1500 متر و عرض تقريبي يكونيم متر است كه با پيچ و خمهاي فراوان و گذر دالانهاي تنگ و باريك پر از آب و حوضچهها و آبشارهاي كوچك ادامه مييابد و در انتها به چند شعبه كوچكتر تقسيم ...