نگار نثر
قابل توجه بسیجیان جویای کار(شرکت نگار نصر)
به اطلاع بسیجیان جویای شغل می رساند که این عزیزان می توانند با مراجعه به سایت WWW.NEGARNASR.IR ثبت نام نموده وپس از دریافت کدرهگیری از تسهیلات این شرکت استفاده نمایند.ضمناًمدارک ونحوه کار در این سایت کاملاً توضیح داده شده است. جهت ورود به سایت نگارنصر کلیک کنید. جهت دریافت فایل راهنمای ثبت نام کلیک کنید.
موسسه نگار نصر- ثبت نام بسیجیان کارجو- وام بسیجیان
موسسه نگار نصر- ثبت نام بسیجیان کارجو- وام بسیجیان
ثبت نام اشتغال
به نام خدا با سلام به عزیزان جویای کار : مدیریت کارآفرینی کانون بازنشستگان سپاه استان یزد باهمکاری شرکت نگار نصر بسیج در جهت ایجاد زمینه اشتغا ل برای پیشکسوتان وفرزندان آنها اقدام به راه اندازی دفتر مشاوره شغلی نموده است. قبل از مراجعه به شرکت نگار نصر بسیج به نکات زیر دقت فرمائید: ۱-داوطلبین باید ابتدا در سامانه اشتغال اداره کل تعا ون به آدرس پایین همین صفحه ثبت نام وکد رهگیری دریافت نمایند. ۲- هنگام مراجعه برای گرفتن نوبت مشاوره - ارائه کد رهگیری وگواهی عضویت عادی در بسیج ا لزامی است. ۳- مشاوره در زمینه های صنعت و معدن ،کشاورزی و مشاغل عمومی می باشد. ۴- در صورت داشتن طرح منطقی و قابل توجیه ،چنانچه مشاور شرکت نگار نصر طرح را تائید نماید ُ بعد از طی مراحل قانونی استفاده از تسهیلات عقود اسلامی ممکن می باشد. ۵- بعد دریافت کد رهگیری به شرکت نگار نصر واقع در بلوار شهید صدوقی روبروی کوچه بهداری سپاه مراجعه فرمائید (تلفن : ) برای ورود به سامانه ثبت نام به صفحه اصلی باز گردید موفق باشید - معاونت کار آفرینی کانون باز نشستگان سپاه استان یزد باز گشت به صفحه اصلی
سبک نثر سعدی
به نام خدا مقدمه آن چه در گلستان بیش از هر چیز جلب نظر می نماید تجربه های فراوان متنوع در زندگی است . وقتی این کتاب را به دقت می گذرانیم سیمای مردی دنیا دیده و پخته و اندیشهور در نظرمان مجسم می شود که در سراسر عمر از فراز و نشیب های بسیار گذشته ، در شیراز شهر عشق و شعر و دیگر جا ها تأمل کرده است و در بلاد مهم آن روز در محضر بزرگانی چون ابوالفرج ابن جوزی و... نکته ها بهره برده و آموخته است نویسندگان پیش از سعدی و بسیاری از معاصران وی را آرایش نثر و صنایع حشو آگین چنان به خود مشغول کرده بود که بیان معان و زیبایی و سادگی زبان را از یاد می بردند . رعایت تناسب لفظی و معنوی در یک طرف و بسیاری اظهار فضل از سوی دیگر سبب شده بود که بی هیچ ضرورت نثر خود را از چنان کلمات و ترکیبات مشهور عربی و استشهادات گوناگون بیاگنند . با این که سعدی در گلستان سجع به کار برده و به آیه و حدیث و شعر و امثال فارسی و عربی هم استشهاد کرده این همه حالات در حد اعتدال است و نثر او را زیبایی خاصی بخشیده است .نثر گلستان ساده و طبیعی است .حتی گاه نزدیک به زبانمردم و محاوره ولی دستی هنرمند در آن به لطف هنر موجی برانگیخته که بر حسنش افزوده واثر انگشت نگار گر نویسنده پس از تامل معلوم می شود .در نظر اول در گلستان آیه و حدیث و شعر و مثل تازی نیز هست و نثر آن چنان با سجع کلام آمیخته و به جا و به موقع است که نه تنها مانع در القاء اندیشه پدید نمی آورد و بلکه بر رسایی سخن می افزاید و آن را شیرین و پر معنی کرده است و سعدی با عرضه داشتن یک سبک خاص خویش در نویسندگی از یک طرف بر شیوه نویسندگان آن عصر قلم انتقاد کشیده ، از طرف دیگر نو آوری خرج داده و به موفقیت اعجاب انگیزی منجر شده است . در گلستان نمایشی از اجتماع عصر او را می توان دید اما نکته قابل ملاحظه آن است که وی خود در بسیاری از حکایات وارد می شود و سخن میگوید و خود شخصی از شخصیت ها ی داستان می شود بی گمان دخالت او در همه این حکایات مطابق واقع نیست و تا حدودی رنگ داستانیدارد .و جلوه خاص گلستان این است که این عالم رنگارنگ را جلو چشم ما مجسم نموده است . نثر نثر را معمولا با سلب مختصات نظم " به کلامی که که منظوم نباشد " یا " از قیود نظم آزاد باشد " یا " کلامی که وزن و قافیه نداشته باشد " که تعبیرات مختلفی است تعبیر می کنند . این تعریف هم از جهت سلب مختصات فنی از نثر و عدم انطباق آن با کلیه اقسام کلام منثور ناقص است و هم از حیث اثبات مشخصاتی برای نظم که مراحل و درجاتی از آن در نثر وجود دارد کامل و تمام نیست اقسام نثر 1- در قرون اولیه هجری صاحبان ادب وبلاغت نثر را به خطابه و ترسل تقسیم می کردند 2- در دوره های بعد ...
نیایش
چرا تو ای شکسته دل خدا خدا نمیکنی ** خدای چاره ساز را چرا صدا نمیکنی (شاعر )این بیت را شنیدم و نمیدانم از کیست ، حال خوبی به خواننده القا میکند که نشان از حال خوب سرایندهدارد درود بر او باد . بر استقبال آن شعر زیر سروده شد. ******سحرگهـان شکسته دل خدا خدا خدا کنم خدای چاره ساز را ز سوز دل صــدا کنـــم دلم گرفته ازفراغ و سینه شرحه شرحه چاک گرفته آ سمان دل به اشک و گریـه واکــنم رسد ســـــــپیده تا د می نظر برم به آسمان به جام باده ای مگر غـمــــی ز دل جدا کنم صدای دل نمیرســــــد مگر به گوش قد سـیان که چشم خواب خاکیان ز خواب خفته واکنم نمیخرند سا قــــــیـان به جرعــه ای قبای ما که خاک را ه پا یشان بد یده طوطــــیا کــنم ســـبو ســـبو نمــیدهد دگر هوای مســـــــتیم در آرزوی آن دمی که جان زتن رهــا کـــــــنم نگار من دمــــــی اگر بسوی من نظــر کند فروغ چشم روشـــــنش طبیب درد ها کـنـم
فرامرز محمدی پور شاعر ، نویسنده و روزنامه نگار گیلانی :« یک وجب و چهار انگشت » نشان دهنده ی حقانیت ا
فرامرز محمدی پور شاعر ، نویسنده و روزنامه نگار گیلانی در باره ی کتاب« یک وجب و چهار انگشت» گفت : « یک وجب و چهار انگشت » نشان دهنده ی حقانیت ادبیات مقاومت و پایداری ایران است . فرامرز محمدی پور شاعر ، نویسنده و روزنامه نگار گیلانی « یک وجب و چهار انگشت» را نشان دهنده حقانیت ادبیات مقاومت و پایداری ایران عنوان نمود که بسیاری از افراد هنوز هم این امر مهم را باوری ناممکن می شمارند فرامرز محمدی پور شاعر ، نویسنده و روزنامه نگار گیلانی در خصوص نقاط قوت و ضعف کتاب« یک وجب و چهار انگشت» گفت : این کتاب در واقع نشان دهنده ی حقانیت ادبیات مقاومت و پایداری سرزمین حماسی ایران است که بسیاری از افراد هنوز هم این امر مهم را باوری ناممکن می شمارند . این هدف ازنقاط بارز و کلیدی کتاب« یک وجب و چهار انگشت» است که بر ماندگاری و زیبایی آن می افزاید . وی ادامه داد : ویرایش این کتاب به طور کامل رعایت نشده ، همچنین طرح روی جلد اثر می توانست با عنوان کتاب همخوانی منطقی تری را رقم بزند . این شاعر و روزنامه نگار گیلانی با اشاره به تاثیر انتشار چنین کتاب هایی در جامعه خاطر نشان کرد : ثبت ارزش ها و اتفاق های دوران دفاع مقدس ، نیازمند آثار ماندگار تری است . « یک وجب و چهار انگشت » به عنوان تاریخ شفاهی ، تکلیف و ادای دینی است که نویسنده خالصانه جهت تدوین آن تلاش کرده و مردم به خصوص نسل جوان به این ایمان و باور می رسند که مبارزه ما، در دوران جنگ از ارزش های دفاع مقدس برخوردار بود . محمدی پور در باره ی نوع نثر کتاب « یک وجب و چهار انگشت » تصریح کرد : یکی از نشانه های مشخص تاریخ شفاهی « جزئی نگری » است نویسنده ی کتاب آن چه را که بر راوی گذشته به گونه ای نگارش کرده که بازخوانی آن ملال آور نمی باشد . همچنین نثر صمیمی ، ساده و روان سبب جذابیت بیشتر این کتاب می شود . وی یاد آور شد : خاطرات صادق و لطیف عظیم حقی و بیان روان و نثر صمیمی محمد پرحلم در نگارش کتاب علاوه بر زیبایی اثر موجب شده که خواننده پله پله با کتاب همراه شود . فرامرز محمدی پور این اثر را به دور از شعار زدگی عنوان کرد و افزود : محمد پرحلم با توانایی ، علم ، آگاهی و تسلط کافی به ابزار و عناصر تدوین ، خاطرات عظیم حقی را از دوران جنگ باز آفرینی نموده که خالی از هر گونه شعار زدگی می باشد .
دوره نگار کتاب ادبیات هشتم
باغبانان بوستان علم و ادب کریمان پس از گذراندن یک دوره ی سه روزه برای پرورش گل های دیارشان متفق و همدل شدند تا کاری کنند کارستان.بسیار سپاسگزارم که بنده ی حقیر را در جمع صمیمی و دوست داشتنیتان پذیرفتید و یار و مددکارم بودید.به وجود استادانی متین و فرهیخته از دیارمان افتخار می کنم. خانم هایی که کوشا و فرزانه بودند از جمله،استاد قاسمیان از دیار کهن شهربابک،دست نوشته هایتان را خواندم ؛من نیز معتقدم که آلبوم مادربزرگ گنجینه ی خاطره هاست.استاد لری جعفرآبادی از دیارفاریاب،چه زیبا آوای خوش لالایی مادرانه را برایمان تداعی کرده بودید.استاد دارپرنیان از دیار تاریخی عنبرآباد،زلالی چشمه ساران و سرزندگی جویباران را با تمام وجود با خواندن متنتان احساس کردم.استاد ناصری از دیار منوچان،چه زیبا آوای دل انگیز زندگی را احساس کرده بودید.استادشادمانی از دیار شهداد،من نیز آسمان کویر با ستاره های پرفروغش را بسیار دوست دارم.استاد امیری از دیار نوق،من نیز با شما موافقم که طبیعت بهترین پناهگاه خسته دلان است و استادحسنی از ناحیه 2 کرمان که نوشته های زیبایتان کلاس را به وجد می آورد. اما آقایان که چشم و چراغ محفلمان بودند از جمله،استاد امیری از دیار سرسبز جیرفت،من نیز موافقم که جدایی از آشنایی جانسوزتر است.استادغلامی از دیار کهنوج،متن «تنها صداست که می ماند»بسیارجذاب بود.استاد خواجه حسنی از دیار باطراوت رابر،چه زیبا دیارتان را به تصویر کشیده بودید.استاد امینیان از دیار فرهیخته ی کوهبنان، نثرتان نیز مانند شعرهایتان بسیار زیبا و دلپذیر بود.استاد ایرانمنش از دیار زرند،من نیز موافقم که مدرسه جایگاه نور و نشاط و روشنی است.استاد گودری نژاد از دیار بردسیر،موضوع«پر سفید خسته دل»را بسیار خوب نگاشته بودید.استاد جلال آبادی از دیار نرماشیر،چه زیبا مدرسه را که مکان عشق و دانش است،توصیف کرده بودید.استاد زیدآبادی از دیار پرفروغ سیرجان،خانه ی مادربزرگتان را بسیار خوب تصویرسازی کرده بودید.استاد محبی نژاد از دیار ریگان،متن نوشته ی شما هر خواننده ای را حیرت زده خواهد کرد . استاد آرمند از دیار ارزوئیه، من نیز موافقم که طلوع خورشید یعنی پویش،زایندگی و سرزندگی.استاددریجانی از دیار فهرج،نوشتن،رویشگاه اندیشه است و این رویش یه نسیم انگیزه،آفتاب تأمل،آب مطالعه و خاک تجربه نیاز دارد. در پایان باید گفت: اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد / باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
پیرزن را نگار می بینم!!!
دائم از غصه میزنم بر سر / زندگی مشکل است بی دلبر دوستانم شدند باباو / بنده هستم هنوز بی همسر پیرمردی مجردم که همه / می دهندم نشان به یکدیگر پسر پیر داند ارزش زن / پیر دختر هم ارزش شوهر زرگر از قدر زر خبر دارد / گوهری داند ارزش گوهر وای بر من خروس با مرغ است / شده ام از خروس هم کمتر نه جگر دارم و نه دندانی / بس که دندان گذاشتم به جگر گر چه در بین جمع خاموشم / دارم آتش به زیر خاکستر گفت یک بچه ی دبستانی: / میم مثل چه؟ گفتمش: محضر با تو از راز خویش میگویم / گر چه آن را نمیکنی باور: همه را شکل یار می بینم پیرزن را نگار می بینم!!! محمد نظری ندوشن