نمایشنامه ی طنز مدرسه ای

  • نمایشنامه ی طنز به لهجه ی مازندرانی

      نمایشنامه طنز به لهجه ی مازندرانی کارگرون مجری: "با سلام و عرض خسته نباشی خدمت بینندگان عزیز و حضار گرامی،یکبار دیگر خدمت شما درمی با یکی دیگر از مسابقات کارگرون.اینبار به روستای زیبای خردمرد بمومی و قرار هسه که از این روستا برای شما مسابقه ره اجرا هاکونیم. در ابتدا از امکانات این روستا که مسوولین محترم روستای خردمرد ما رو در جریان اون قرار هدانه گومی.از جمله ی این خصوصیات به دست اندازهای استانداردی بتومی اشاره هاکونیم که در سراسر جاده ی این روستا به وفور یافت بونه.این دست اندازها که کاملا استاندارد هسنه شش متر و نیم ارتفاع دارننه و در سر پیچهای تند این روستا احداث بینه که اگر کسی بخاد تند بوره ناگهان با این دست اندازها برخورد کونده و قبل از اینکه به کسی آسیب برسونه خودش کله پا بونه" مجری به سمت شرکت کنندگان که جفت جفت در کنار هم ایستاده اند میچرخد و میگوید: " خب از شرکت کنندگان این مسابقه خوامبی که شی خدره معرفی هاکونن.". به سمت سلطان جعفری میرود و میگوید: "خب شما شی خدره معرفی هاکونین و باوین که چند ساله هسنی و چن کلاس درس بخونسنی" جعفری: " من سلطان جعفری هستمه ۴۱ سال دارمه و راستیتش اول ابتدایی رد بیمه دیگه خانواده باتنه کافیه خله درس بخونسی" مجری"چند تا وچه دارننی؟" جعفری:"۶ تا" مجری رو به ام کلثوم اصغری: " خب شما شی خدره معرفی هکنین و باوین چند سالتونه؟" اصغری: " ای تره بخدا دره فیلم گیرنه؟" مجری"اره تو کار ندار شی خدره معرفی هکن" اصغری با اشاره به بچه ای که پشت سرش بسته:" ام کلثوم اصغری هستم ۱۵ سال دارم" مجری"ووه،دراغی گنده" اصغری" سر تو" مجری" خب چنه سواد دارنی؟" اصغری: "سواد؟؟ ولله مدرسه ی رنگه ندیمی!" مجری" وه ته ششمی وچه هسته؟" اصغری" نا وه هشتمیه" مجری زیر لب" اووو وه گوته ۶تا وچه دارننه که" مجری رو به جعفری کرده میگوید:" وه آخر زنه؟ کجه گیر بیاردی؟" جعفری "سالیک بزومه" مجری"خب خوشبخت بیمی." فلوت زن:" وزن چکه ره" وبا جعفری روبوسی گرمی میکند. مجری به سمت زوج دیگر حرکت میکند.زوج اول بدون میکروفون با هم جرو بحث میکنند. مجری در کنار حسین پور می ایستد و فلوت زن هم با چشمهای از کاسه در آمده به شیوا زل میزند. مجری:" شما شی خدره معرفی هاکونین و باوین چنده سواد دارننی و چند ساله هسنی" حسین پور:"با سلام مظاهر حسین پور هستمه ۲۵ سال دارمه،تا سوم ابتدایی ره مدرسه بخونسمه و بقیه تا پنجم ره نهضت دله بخونسمه." مجری" پس پنجم ابتدایی ره بخونسی؟" حسینپور"ناا،رد بیمه،۱۳تا تجدید بیاردمه" مجری"خب خش بیمی به مسابقه ی کارگرون" حسینپور"درد تو" فلوت زن"وزن چکه ره" و روبوسی گرمی با حسینپور میکند. مجری رو به شیوا"خب شما شی خدره معرفی هاکن" شیوا ...



  • نمایشنامه مدرسه ای

    صحنه: سنگري دو در دو كه از سه طرف مسدود و از يك طرف راه دارد و سمت تماشاگران به اندازه ي دو رديف كوتاه تر مي باشد. درون سنگر يك بي سيم خراب و يك آر پي جي افتاده است.  اشخاص نمايش مرد: 25 ساله پيرمرد: 68 ساله  مردي جوان با ترس وارد صحنه مي شود و مرتب به خودش بد و بيراه مي گويد كه چرا به اين محلكه پا گذاشت. مرد: دِ آخه پسر نونت نبود آبت نبود جبهه اومدنت چي بود؟ من نمي دونم تو رو چه به جبهه (صداي بمب مهيبي مي آيد، سرباز دستش روي سرش روي زمين دراز مي كشد. وقتي بلند مي شود آب دهنش را قورت مي دهد و به سمت تماشاگر ها مي رود) كمك، كمك كنيد. تو رو خدا كمك. بابا نخواستم. نمي خوام. فقط يكي به من بگه چطور مي تونم از اين جا برم بيرون. اي خدا منو چه به اين جور جاها. (سرباز گوشه اي از صحنه مي نشيند و شروع به گريه كردن مي كند) خدايا نخواستم. نمي خوام. دلم براي زن و بچه ام يه ذره شده. اي خدا. پول نخواستم. زندگي رو همون جوري دوست دارم. نمي خوام خونه بسازم. نمي خوام. (ناگهان صدايي به گوش مي رسد. مرد خوب گوش مي دهد. انگار پيرمردي است كه تقاضاي كمك مي كند. سرباز مي ترسد. به انتهاي صحنه مي رود و منتظر مي ماند. اول مي خواهد جلو برود ولي ترجيح مي دهد كه بماند و منتظر باشد. دست و پايش مي لرزد. ناگهان سايه اي را مي بيند كه به آن سمت مي آيد.) جلو نيا. ايست. ايست. پيرمرد: كمك. كمك مرد: تو كي هستي؟ پيرمرد: ايراني مرد: خوب اينو كه خودم مي دونم پيرمرد: كمك مرد: براي چي اومدي اينجا پيرمرد: پسر جون شوخيت گرفته. كمكم كن. مي توني يا مي خواي همون جا بايستي و منو سين جيم كني؟ (پيرمرد به داخل صحنه مي افتد. مرد مي ترسد مي خواهد فرار كند ولي ناگهان چشمش به جسم بي جان پيرمرد مي افتد تا بر مي گردد مي بيند كه روي زمين افتاده و ناي تكون خوردن ندارد. بالاي سرش مي رود. پيرمرد بيهوش افتاده است. مرد سريع جيبهاي او را مي گردد ولي چيزي پيدا نمي كند. لگدي آرام به پاي پيرمرد مي زند و از جايش بلند مي شود. كنار سنگر مي نشيند و تكيه مي زند.  پرده مي افتد. سه روز بعد پيرمرد حالش تقريبا خوب شده است و مرد خسته و رنجيده دراز كشيده است. مرتب صداي توپ و تانك و مسلسل به گوش مي آيد. مرد: اي خدا كي مي خواد تموم بشه اين بد بختي. نه يه ماشيني نه يه موتوري كه ما رو از اينجا ببره پيرمرد: كجا ببره، ما اومديم براي دفاع. دفاع از ناموس و غيرت. مرد: (نگاهي به پيرمرد مي اندازد) تو هم حال داري. الان اگه يه تانك بياد طرفمون يا اينكه اون عراقي هاي بي پدر و مادر حمله كنن بهمون چه خاكي مي تونيم سرمون بريزيم. فكر مي كني زنده بمونيم كه از ناموس و به قول تو غيرت مون دفاع كنيم؟ پيرمرد: خوب نه. ولي حداقل مي دونيم كه كار خودمون و وظيفه خودمون ...

  • نمایشنامه

    نمایشنامه

    نمایشنامه چیست؟ چگونه نمايشنامه بنويسيم؟ انتخاب موضوع، پرورش موضوع، تقویت طرح نمایشنامه، شخصیت ها و قهرمانان با رشد تئاتر و به موازات آن جشنواره ها و قوانین مربوط به متن نمایشنامه ها خصوصا اورژینال بودن متنها که امروزه یکی از قوانین دست و پا گیر می باشد. اولین دغدغه ی تئاتریهای جوان ،داشتن متن نو و دست اول می باشد. این دوستداران نمایش ،اغلب خود دارای ایده های نو و خوبی می باشند که مترصد نوشتن آن هستند. اما ممکن است از نظر تکنیکی ایده هایشان به ثمر ننشیند. در اینجا سعی شده متودی ساده برای نمایشنامه نویسی عرضه شود تا نویسندگان جوان و تازه پا به عرصه گذاشته ی نمایشنامه نویسی نیز مجالی برای نوشتن داشته باشند. این متد با توجه به ساده ترین روشهای نمایشنامه نویسی ارائه می گردد که امید است مورد استفاده ی نویسندگان نو پای نمایش قرار گیرد. نمایشنامه چیست؟ سوالی که اگر پاسخی برایش یافت شود ،مسئله ی اصلی نمایشنامه نویسی حل خواهد شد .ما باید به چه نوشته ای نمایشنامه بگوییم؟ تفاوتهای اساسی نمایشنامه با سایر انواع ادبی در چه فاکتورهایی خلاصه می گردد؟ نمایشنامه متن نگارش یافته ادبی – نمایشی است که برای اجرای روی صحنه تئاتر یا خواندن نوشته می شود. « نمایشنامه » ژانر یا نوع ادبی خاصی است که با «داستان » تفاوت دارد، عناصر و ابزارهای نمایشنامه نویسی فراتر از داستان به کار گرفته می شوند.آنچه در داستان «بیان » و « توصیف» می شود، در نمایشنامه باید «دیده» و « تصویر» گردد. حتماً این ضرب المثل عامیانه را شنیده اید که می گوید: شنیدن کی بود مانند دیدن ؟ زلیخا گفتن و یوسف شنیدن ! آری نمایشنامه نویس، متنی را برای دیده شدن، اجرا و تصویر نمودن عینی وعملی روی صحنه می نویسد . در حقیقت « نمایشنامه » نقشه و طرح کامل و جامع مهندسی برای ایجاد ساختمان نمایش روی صحنه است که همه ی جزییات و جوانب آن در نظر گرفته می شود. علاوه بر جنبه ذاتی و جوهری، شکل ظاهری نگارش نمایشنامه نیز با نگارش داستان فرق دارد. « نمایشنامه نویسی » به شکل امروزی در ادبیات کشور ما جوان است و سابقه طولانی ندارد و در مقایسه با سایر انواع ادبی مثل، داستان نویسی ، شعر ، مقاله نویسی ، قطعه نویسی و .. گسترش نیافته است! هر چند ما در شکل سنتی دارای نمایشهای با شکوه همچون نمایش تعزیه ایرانی ( شبیه خوانی)، پرده خوانی، نقالی، خیمه شب بازی ، سیاه بازی و سایر انواع نمایشهای آیینی و عامیانه هستیم ، اما متن اینگونه رفتارهای نمایشی اغلب « فی البداهه » ، شفاهی و یا شکلی از نسخه های شعرگونه نمایشی بوده است و با نمایشنامه نویسی امروزی متفاوت است. در ادبیات ملی و مذهبی ما نظیر شاهنامه ...

  • نمایشنامه ی صابون

    يك نمايشنامه ي كوچولو براي اجرا درمدرسه<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> (اين مي تواند، يك نمايش بسيار ساده براي اجرا در مدارس ابتدايي باشد. مربي بهداشت براي تأثيرگذاري بيشترمي تواند ابتدا نمايشي ترتيب بدهد و بعد مطالبش را ارائه دهد. همچنين ، مربي بهداشت مدرسه مي تواند بچه ها را براي اجراي آن آموزش بدهد. نياز چنداني هم به دكوراسيون و لوازم ديگر نيست .) نام نمايش:صابون، دوست خوب آدمها بازيگران:1- صابون 2- گوينده(كودك مهربون) 3- چند كودك در كنار كودك مهربون(3 يا 4 نفر كافيست ، البته تعداد بچه ها بسته به انتخاب مربي مي باشد)4- ميكروب صحنه: دكور ساده و با رنگي ملايم به سليقه مربيان آراسته مي شود. يكي از بچه ها بايد لباسي بپوشد كه اورا شبيه يك صابون  نشان دهد تا نقش صابون را بازي كند. چند كودك ( 3 يا 4 نفر) با لباسهاي تميز و متحد الشكل روي صحنه ظاهر مي شوند. بهتر است لباس آنها سفيد و بسيار  تميز باشد. ميكروب ( لباس كثيف و تيره رنگ و چهره ي سياه دارد.) اجراي نمايش: ابتدا صابون روي صحنه ظاهر مي شود و به تماشاچيان تعظيم مي كند و با صداي بلند و رسا خطاب به بچه ها ، مي گويد: « سلام من برشما              اي بچه ها نوگلا  من صابونم من صابونم      براي جنگ  با ميكروبا      هميشه  توي ميدونم» كمي عقب مي ايستد.گوينده( كودك مهربون) مي آيد و با او دست ميدهد و ميخواند: « من كودك مهربونم             قدر تو را  خوب مي دونم وقتي دستام كثيف ميشن       اونها را باتو مي شورم » بقيه بچه ها هم مي آيند و كنار آنها مي ايستند و با هم مي خوانند: اي صابون اي صابون                اي قهرمان ميدون تويي يه دوست باوفا                  دوست تمام آدما با ميكروبا مي جنگي                راستي كه توزرنگي در همين هنگام، ميكروب از گوشه اي جلوي بچه ها مي پرد و داد مي زند: آهاي آهاي بچه ها              داريد چي مي گيد شما ميكروب منم ببينيد             خيلي خوبم، مي بينيد؟ صابون چيه مي سوزونه چشاتون        ليز مي كنه انگشتا و دستاتون بچه ها و صابون به طرف ميكروب مي روند و كودك مهربون مي گويد: بچه ها باور نكنيد حرفهاشو          صابون برو بشور تو دست و پاشو(به ميكروب اشاره مي كند.) بچه ها باهم مي خوانند: اي صابون اي صابون                زودتر بيا به ميدون      ميكروب نابكارو                   بيرون بكن از ميدون صابون به سوي ميكروب مي رود و با او درگير مي شود و در همان حال مي خواند: من صابونم زرنگم        با ميكروبا مي جنگم و در حال درگيري لباس كثيف ميكروب را از تنش درمي آورد و به زير پا مي اندازد. ميكروب به گريه مي افتد و فرار مي كند. بچه ها ...

  • نمایشنامه چیست؟ چگونه نمايشنامه بنويسيم؟

    نمایشنامه چیست؟سوالی که اگر پاسخی برایش یافت شود ،مسئله ی اصلی نمایشنامه نویسی حل خواهد شد .ما باید به چه نوشته ای نمایشنامه بگوییم؟ تفاوتهای اساسی نمایشنامه با سایر انواع ادبی در چه فاکتورهایی خلاصه می گردد؟نمایشنامه متن نگارش یافته ادبی – نمایشی است که برای اجرای روی صحنه تئاتر یا خواندن نوشته می شود.« نمایشنامه » ژانر یا نوع ادبی خاصی است که با «داستان » تفاوت دارد، عناصر و ابزارهای نمایشنامه نویسی فراتر از داستان به کار گرفته می شوند.آنچه در داستان «بیان » و « توصیف» می شود، در نمایشنامه باید «دیده» و « تصویر» گردد.حتماً این ضرب المثل عامیانه را شنیده اید که می گوید:شنیدن کی بود مانند دیدن ؟ زلیخا گفتن و یوسف شنیدن !آری نمایشنامه نویس، متنی را برای دیده شدن، اجرا و تصویر نمودن عینی وعملی روی صحنه می نویسد . در حقیقت « نمایشنامه » نقشه و طرح کامل و جامع مهندسی برای ایجاد ساختمان نمایش روی صحنه است که همه ی جزییات و جوانب آن در نظر گرفته می شود.علاوه بر جنبه ذاتی و جوهری، شکل ظاهری نگارش نمایشنامه نیز با نگارش داستان فرق دارد.« نمایشنامه نویسی » به شکل امروزی در ادبیات کشور ما جوان است و سابقه طولانی ندارد و در مقایسه با سایر انواع ادبی مثل، داستان نویسی ، شعر ، مقاله نویسی ، قطعه نویسی و .. گسترش نیافته است!هر چند ما در شکل سنتی دارای نمایشهای با شکوه همچون نمایش تعزیه ایرانی ( شبیه خوانی)، پرده خوانی، نقالی، خیمه شب بازی ، سیاه بازی و سایر انواع نمایشهای آیینی و عامیانه هستیم ، اما متن اینگونه رفتارهای نمایشی اغلب « فی البداهه » ، شفاهی و یا شکلی از نسخه های شعرگونه نمایشی بوده است و با نمایشنامه نویسی امروزی متفاوت است. در ادبیات ملی و مذهبی ما نظیر شاهنامه فردوسی، مثنوی معنوی مولوی، بوستان و گلستان ، سعدی ، منطق الطیر عطار نیشابوری، قصص الانبیا و قصه های قرآن کریم و ... قابلیت های نمایشی با شکوه وجود دارد که در قالب « نمایشنامه » ، نگاشته شوند، نوع جدید ادبی یعنی « نمایشنامه ایرانی » بوجود می آید که از جهت ارزشهای محتوایی و موضوعی سرآمد ادبیات جهانی است.امروزه همگام با توسعه هنر و ادبیات کودکان و نوجوانان در ایران شاهد شکل گیری فعالیتهای خلاق و جدیدی چون « تئاتر مدرسه »، « تئاتر عروسکی » ،« نمایش برای کودکان درصحنه» ،«مهد کودک ها»، « نمایش در تلویزیون» و ... هستیم . اینها همه قبل از هر چیز به ادبیات نمایشی ( نمایشنامه ) و متون نمایشی محتاج هستند، که دستور کار و نقشه عملی و اجرایی ساختمان نمایشی آنها را مشخص کند.به همین دلیل « نمایشنامه نویسی » به عنوان « هنر و فن» در حوزه ی فعالیتهای فرهنگی ...

  • نمایشنامه طنز کودکان

    پیرمردی  دستش را روی کمرش گذاشته و دلا دلا  عصا به دست قدم می زد و دائم فکش را بالا و پایین می بردو زیر لب قر قر می کرد. آن قدر این ور و آن ور رفت که خسته شد رو به تماشاچیان می ایستد و به عصایش تکیهمی زند . در همان لحظه عصا از زیر چانه اش در می رود و به زمین می خورد . دستش را به سختی به دیوار می گیرد تا از جایش بلند شود . در همان آن عینکش به زمین می افتد . دولا می شود عینک را بر دارد . کمرش به همان شکل می ماند . شروع می کند  از درد کمر بنالد.پسرکی دوان دوان از آنجا می گذرد و تنه ا ش می خورد به پیرمرد و پیرمرد چرخی دور خودش می زند و پرت می شود روی زمین .طوری که کمرش کاملا خوب می شود . از جایش بلند می شود ورو به تماشاچیان می گوید : آخ جونم خوب شدم  پیرمرد تا پسرک را می بیند که به سمتش می آید شروع می کند به آه و ناله کردن !آی وای ببین با من پیر مرد چه کار کردی ؟!پسرک خجالت زده و عذر خواهی می کند و دستش را زیر بغل پیرمرد گرفته و بلندش می کندبه او قول می دهد برای جبران او را تا خانه قلندوش کند . پیرمرد نیز پذیرفت . پسرک پیرمرد را تا مسیری قلندوش می کند و می بیند هر چه می رود به خانه اش نمی رسد. از او می پرسد : پس نرسیدیم ؟ پیرمرد در جواب می پرسد کجا ؟پسرک می گوید : خانه اتانپیرمرد خنده ی بلندی می کند و می گوید : راه را دور کردی ! پسرک می پرسد : اشتباه اومدمپیرمرد در جواب می گوید : بله که اشتباه اومدی! من دم درخانه ام ایستاده بودم .این تو بودی که اصرار کردی تا من را قلندوش کنی !پسرک که تعجب کرده بود پیرمرد را زمین گذاشت و گفت : ای مردم آزارنویسنده : ش.فدایی

  • یادداشتی در باره ی کتاب نمایش روحوضی زمینه زمانه و عناصر خنده‌ساز

    یادداشتی در باره ی کتاب نمایش روحوضی زمینه زمانه و عناصر خنده‌ساز

    یادداشتی در باره ی کتاب نمایش روحوضی زمینه زمانه و عناصر خنده‌ساز نوشته‌ی محمدباقر انصاری، انتشارات سوره مهر 1387   نگاهی کلی و ابتدایی به این کتاب جای بسی خوشحالی را پیش می‌آورد. زیرا تاکنون کتابی به تنهایی و تخصص در زمینه نمایش تخت‌حوضی بحث نکرده است-البته فصل‌هایی از کتاب گرانبهایی نمایش در ایران استاد بهرام بیضایی و مقالات متعدد، متن سخنرانی‌ها و فصل‌هایی از دیگر کتاب‌ها را در این مورد مطالعه کرده‌ بودیم- در شناسنامه کتاب از آقای محمدباقر انصاری به عنوان نویسنده نام برده شده است ـ توقعی را در خواننده ایجاد می‌کند که در حوزه نمایش‌های تخت‌حوضی فتح‌باب جدیدی شده علاوه بر آن چه در گذشته به آن پرداخته شده و به نوعی تکمیل‌کننده می باشد ـ کتاب با مقدمه‌ای در مورد تاریخچه نمایش‌های شادی‌آور شروع می‌شود. در گفتاری کوتاه به این پیشینه ای پرداخته شده است. در صفحه 8 بند سوم از استادانی در این رشته نام برده می‌شود. علی نصیریان، بهرام بیضایی، داود فتحعلی‌بیگی و ... از جمله افرادی که تلاش کردند با ارائه و ثبت متون نمایشی و پژوهشی به  نحوی به مانایی و زایایی این نمایش کمک کنند. (نقل از متن کتاب) نویسنده از این بزرگان نام برده و در پایان عنوان کرده است «همگی به سهم خویش، گامی هر چند کوتاه، اما مهم و مؤثر برای شناسایی نمایش روحوضی برداشتند با وجود این ـ همچنان که مشخص است ـ اینگونه تلاش‌ها هرچند در خورد تحصین و امتنان قلبی‌اند، بااین حال تنها شرط لازم و کافی نیستند. بعد از خواندن این سطور با توجه به اطلاعات ناقصی که در مورد کارهای انجام شده توسط آن بزرگواران داده شده است. انتظار زیادی از کتاب پیدا می شود. در سومین صفحه مقدمه هم نویسنده به طرح چندین سؤال می‌پردازد که در قالب سؤال بسیار مهم و قابل توجه هستند. کتاب در فصل اول به بازشناسی ماهیت خنده می‌پردازد و در فصل دوم هم به این که کمدی چیست؟ در این نوشته از پرداختن به این دو فصل صرفه‌نظر می‌کنیم زیرا هم مطالب جمع‌آوری شده است هم این که در بحث اصلی ما جایگاهی فرعی دارد. اما فصل سوم ماهیت و ساختار نمایش‌های شادی‌آور ایرانی را مورد بررسی قرار داده‌است. مباحث مطرح شده از جمع‌آوری کتاب‌ها و مقالات دیگران است. تکراری از گفته‌های دیگران که هر فرد دیگری هم می‌خواست تحقیق را انجام دهد به سراغ همین کتاب‌ها می‌رفت و همین مطالب را جمع می‌کرد. در قسمت 4ـ3ـ2 روحوضی (تخت‌حوضی) توضیح مختصری در مورد پیشینه اجرایی و خود نمایش روحوضی داده شده براساس اطلاعات شفاهی استاد محترمی است. هر چند در کلیت ماجرا می‌توان آن را پذیرفت اما برای یک کتاب یا مقاله علمی این ...

  • نمایشنامه نویسی

    با رشد تئاتر و به موازات آن جشنواره ها و قوانین مربوط به متن نمایشنامه ها خصوصا اورژینال بودن متنها که امروزه یکی از قوانین دست و پا گیر می باشد . اولین دغدغه ی تئاتر یها ی جوان ،داشتن متن نو و دست اول می باشد .این دوستداران نمایش ،اغلب خود دارای ایده های نو و خوبی می باشند که مترصد نوشتن آن هستند .اما ممکن است از نظر تکنیکی ایده هایشان به ثمر ننشیند .در اینجا سعی شده متودی ساده برای نمایشنامه نویسی عرضه شود تا نویسندگان جوان و تازه پا به عرصه گذاشته ی نمایشنامه نویسی نیز مجالی برای نوشتن داشته باشند .این متد با توجه به ساده ترین روشهای نمایشنامه نویسی ارائه می گردد.که امید است مورد استفاده ی نویسندگان نو پای نمایش قرار گیرد.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> نمایشنامه چیست؟سوالی که اگر پاسخی برایش یافت شود ،مسئله ی اصلی نمایشنامه نویسی حل خواهد شد .ما باید به چه نوشته ای نمایشنامه بگوییم؟ تفاوتهای اساسی نمایشنامه با سایر انواع ادبی در چه فاکتورهایی خلاصه می گردد؟ ابتدا باید اعتراف کرد که رکن اصلی یک نمایش ،بازیگر است.بازیگر در هر شرایط و زمان و مکانی می تواند نمایش برپا کند.این نمایش حتی می تواند بر پایه ی بداهه باشد (مثال بارز آن نمایشهای ایرانی از قبیل تخت حوضی و میدانی است)با این وصف نمایشنامه  وقتی می تواند خودی نشان دهد که عرصه ای مناسب برای بازی و جلب تماشاچی و ارائه ی ایده ایجاد کند .و دارای مختصات ویژه ای باشد : 1-     اصالت داشته باشد .بدین معنی که نو باشد .حتی المقدور پیش از این یا نوشته نشده باشد ،یا از زاویه ای نو به موضوع نگاه شده باشد . 2-   از تکنیک مناسب برخوردار باشد .حکایت ظرف و مظروف .بعضی متنهای نمایشی دارای بار موضوعی بالا و ایده ای وسیع می باشند اما در ساختاری ضعیف و تکنیکی نا مناسب نوشته می شوند . 3-   نویسنده به موضوع احاطه ی کامل داشته باشد .مطلع بودن از علوم انسانی و سایر علوم مرتبط با آنچه در نمایشنامه نوشته شده است ، به واقع نمایی آن کمک بسیاری می کند . 4-   نمایشنامه دارای زیر ساخت واقع نمایی باشد .این موضوع با واقع گرایی متفاوت است .واقع نمایی یعنی اتفاق افتادنی .مهم نیست در چه سبکی می نویسیم ،اما مهم آن است که جوری وقایع بیان شود که برای بیننده یا خواننده موجح باشد وقابل باور .که این مسئله به ساختار برمی گردد. 5-   فاکتورهای جذب مخاطب را دارا باشد .این یکی از مهمترین موارد در نمایشنامه نویسی است که اغلب از آن به عنوان موردی پیش پا افتاده یاد می کنند .در حالی که به نظر نگارنده یک مورد اساسی و مهم می باشد .مواردی مثل طنز ،تعلیق ،شخصیتهای بکر و جذاب و...نباید فراموش شود ...

  • برشت شاعر

    زبان برشت و ریشه‌های آن برشت قبل از اینکه عنوان دیگری بیابد شاعر بود. و این خصلت شاعرانه ، جوهر اصلی آثار او و هر معنی دیگری  که از آن گرفته شود به شمار می آید. البته تمامی آثار برشت از هرنظر دیگر دارای ارزش خاص هستند : نوشته هایش در باره ی مشکلات و نگرانی های عصر حاضر، هجویات سیاسی ، اظهار نظرهای قطعی در باره ی اصلاح تئاتر و نوشته های مستند اجتماعی که همه ی این ها یک خصوصیت اصلی دارند که می توان آن ها را در دسته «خطابه های به یاد سپردنی » جای داد.در باره ی نمایشنامه های برشت بحث های زیادی می توان کرد.و از آن ها به عنوان نمونه های بی شمار یک روش جدید در درام نویسی و تکنیک بازی تقلید نمود و مع هذا اهمیت اولیه ی این آثار در کیفیت شاعرانه ی آن باقی می ماند. نمایشنامه های برشت به لطف زبان و تجسم شاعرانه ای که از دنیا دارد سنت های جدید این نوع درام نویسی را در واقع تحمیل می کنند. بدون شعر که امتیاز بزرگ این آثار محسوب می شود ، این نمایشنامه ها هرگز نمی توانست چنین تاثیر عظیمی برجای گذارد و حتی ممکن بود کوچکترین توجهی را جلب نکند . این واقعیت در مورد افکار برشت در سایر زمینه ها نیز صادق است : این افکار و ایده ها ، چون افکار یک شاعر بزرگ است اهمیت پیدا می کند. به این دلیل بررسی آثار برشت خارج از گستره ی زبانی اش یسیار دشوار خواهد بود. در حالی که نویسندگانی مانند«سارتر» و «توماس مان» هرچند که در ترجمه ی آثارشان چیزی از دست می دهند ولی به هرحال افکارشان به زبان های دیگر قابل انتقال هست. در حالی که افکار برشت که به جای خود دارای اهمیت است آن چنان به طریق بیان شدنش بستگی دارد که مطالعه ی آن ها بدون در نظر گرفتن خصوصیت شاعرانه اش به کلی اشتباه آمیز خواهد بود. به همین دلیل نیز علاقمندان برشت در کشورهای انگلیسی زبان اغلب به افراط می گرایند. شعر برشت به سختی قابل ترجمه است. قدرت شاعرانه‌ی برشت بیشتر در خصوصیت بلاواسطه بودنش و استفاده‌ی جسورانه از تعبیرات و اصطلاحات کهنه در یک قالب و زمینه ی جدید است. بی شک در زبان ترجمه این سادگی به طور غیرقابل اجتناب به چیزی سطحی و مبتذل بدل می شود و یک کلمه عادی که در اصل با ظرافت و مهارت به کار گرفته شده در ترجمه معنی عادی خودرا باز می یابد.بی تردید کوشش ما در توصیف زیبایی های سبک یک شاعر از راه ترجمه (به طور دست دوم ) بیهوده خواهد بود. ما بی آن که بخواهیم از فرهنگ واژه های برشت ، ترکیب کلام و تصویرهای شعری او تحلیلی عمیق و اساسی کرده باشیم  دراین مقاله سعی مان بر این است که فقط خطوط مشخصه ی سبک و زبان برشت را نمایان سازیم و منابع و تاثیرات مختلفی را که موجب استحکام و توانایی بی حد آن بوده اند ...

  • نمایشنامه چیست؟

    نمایشنامه چیست؟ سوالی که اگر پاسخی برایش یافت شود ،مسئله ی اصلی نمایشنامه نویسی حل خواهد شد .ما باید به چه نوشته ای نمایشنامه بگوییم؟ تفاوتهای اساسی نمایشنامه با سایر انواع ادبی در چه فاکتورهایی خلاصه می گردد؟ نمایشنامه متن نگارش یافته ادبی – نمایشی است که برای اجرای روی صحنه تئاتر یا خواندن نوشته می شود. « نمایشنامه » ژانر یا نوع ادبی خاصی است که با «داستان » تفاوت دارد، عناصر و ابزارهای نمایشنامه نویسی فراتر از داستان به کار گرفته می شوند.آنچه در داستان «بیان » و « توصیف» می شود، در نمایشنامه باید «دیده» و « تصویر» گردد. حتماً این ضرب المثل عامیانه را شنیده اید که می گوید: شنیدن کی بود مانند دیدن ؟ زلیخا گفتن و یوسف شنیدن ! آری نمایشنامه نویس، متنی را برای دیده شدن، اجرا و تصویر نمودن عینی وعملی روی صحنه می نویسد . در حقیقت « نمایشنامه » نقشه و طرح کامل و جامع مهندسی برای ایجاد ساختمان نمایش روی صحنه است که همه ی جزییات و جوانب آن در نظر گرفته می شود. علاوه بر جنبه ذاتی و جوهری، شکل ظاهری نگارش نمایشنامه نیز با نگارش داستان فرق دارد. « نمایشنامه نویسی » به شکل امروزی در ادبیات کشور ما جوان است و سابقه طولانی ندارد و در مقایسه با سایر انواع ادبی مثل، داستان نویسی ، شعر ، مقاله نویسی ، قطعه نویسی و .. گسترش نیافته است! هر چند ما در شکل سنتی دارای نمایشهای با شکوه همچون نمایش تعزیه ایرانی ( شبیه خوانی)، پرده خوانی، نقالی، خیمه شب بازی ، سیاه بازی و سایر انواع نمایشهای آیینی و عامیانه هستیم ، اما متن اینگونه رفتارهای نمایشی اغلب « فی البداهه » ، شفاهی و یا شکلی از نسخه های شعرگونه نمایشی بوده است و با نمایشنامه نویسی امروزی متفاوت است. در ادبیات ملی و مذهبی ما نظیر شاهنامه فردوسی، مثنوی معنوی مولوی، بوستان و گلستان ، سعدی ، منطق الطیر عطار نیشابوری، قصص الانبیا و قصه های قرآن کریم و ... قابلیت های نمایشی با شکوه وجود دارد که در قالب « نمایشنامه » ، نگاشته شوند، نوع جدید ادبی یعنی « نمایشنامه ایرانی » بوجود می آید که از جهت ارزشهای محتوایی و موضوعی سرآمد ادبیات جهانی است. امروزه همگام با توسعه هنر و ادبیات کودکان و نوجوانان در ایران شاهد شکل گیری فعالیتهای خلاق و جدیدی چون « تئاتر مدرسه »، « تئاتر عروسکی » ،« نمایش برای کودکان درصحنه» ،«مهد کودک ها»، « نمایش در تلویزیون» و ... هستیم . اینها همه قبل از هر چیز به ادبیات نمایشی ( نمایشنامه ) و متون نمایشی محتاج هستند، که دستور کار و نقشه عملی و اجرایی ساختمان نمایشی آنها را مشخص کند. به همین دلیل « نمایشنامه نویسی » به عنوان « هنر و فن» در حوزه ی فعالیتهای فرهنگی ...