نقشه زون های ساختاری ایران
زون های ایران
● پهنه رسوبی – ساختاری البرز پهنه رسوبی – ساختاری البرز شامل بلندیهای شمال صفحه ایران است که به شکل تاقدیسی مرکب(Anticlinorium) ، در یک راستای عمومی خاوری – باختری، از آذربایجان تا خراسان امتداد دارد. از نگاه زمینریختشناسی، مرز شمالی البرز منطبق بر تپه ماهورهای متشکل از نهشتههای ترشیری و دشت ساحلی خزر است. از نگاه زمینشناختی، مرز شمالی البرز محدود به زمیندرز تتیس کهن است که از برخورد سنگکره (Lithosphere) قارهای البرز با سنگ کره توران، در تریاس پسین به وجود آمده است. ولی، در بیشتر نقاط، محل زمیندرز با ورقهای رانده شده از شمال به جنوب پوشیده شده است. حد جنوبی البرز چندان روشن نیست. گسل تبریز (علوی، ۱۹۹۱)، آنتی البرز(Anti Alborz) (ریویه، ۱۹۴۱) گسل گرمسار (بربریان، ۱۳۷۵)، گسل سمنان (نبوی، ۱۳۵۶) و گسل عطاری (علوینایینی، ۱۹۷۲)، مرز جنوبی البرز دانسته شدهاند. ولی چنین به نظر میرسد که مرز شاخصی در مرز جنوبی البرز وجود نداشته باشد و گذر از پهنه ایران مرکزی به پهنه البرز تدریجی باشد. از نظر کوهنگاری، مرز باختری البرز تا قفقاز کوچک و مرز خاوری آن تا کوههای پاراپا میسوس افغانستان (علوی، ۱۹۹۱) گسترش دارد. فراوانی سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ترشیری، در دامنه جنوبی البرز، سبب شده بود تا در نخستین نقشه زمینساخت اروپا (خاین، ۱۹۷۲)، البرز بخشی از بزرگ ناودیس قفقاز – ترکیه دانسته شود. ولی، وجود سنگهای ماگمایی همسان با آن در دیگر نواحی ایران، و به ویژه با دستیابی به یافتههای بیشتری از زمینشناسی ایران، یقین شد که بسیاری از واحدهای سنگچینهای البرز و ایران مرکزی، از دیدگاه رخساره و شرایط تشکیل، هماننداند به گونهای که البرز را میتوان چینهای حاشیهای ایران مرکزی دانست که در شکلگیری آن برخورد دو صفحه ایران و توران و پیامدهای آن نقش اساسی داشتهاند. همسانی البرز با ایران مرکزی به ویژه در دامنه جنوبی بیشتر است ولی در دامنه شمالی تفاوتهایی دارد (اشتوکلین، ۱۹۶۸) . به ظاهر، سرگذشت ساختاری و چینهای البرز در همه جا یکسان نیست. به همینرو، جدا از واژههای جغرافیایی: البرز باختری، البرز مرکزی، البرز خاوری، البرز شمالی، البرز جنوبی، از نظر زمینشناسی، از زیرزونهایی همچون ماکو – تبریز، رشت – گرگان، بینالود (نبوی، ۱۳۵۵) و حتی کپهداغ یاد شده است که نیاز به بازنگری دارند. برای نمونه، زون رشت – گرگان که شامل مناطق جنوبی دریای خزر است، در شمال گسل البرز، به گفته بهتر در شمال زمیندرز پوشیده تتیس کهن قرار دارد و از این رو، وابستگی آن به لبه جنوبی ورق توران به مراتب بیشتر است و یا زون بینالود، خویشاوندی ...
نقشه تقسیم بندی زونهای ساختاری ایران
منبع: کتاب دیباچه ای بر ماگماتیسم ایران، تالیف دکتر حسین معین وزیری، انتشارات دانشگاه تربیت معلم
زون ایران مرکزی
زون ایران مرکزی مقدمه به بخش گستردهای از ایران که میان دو زمیندرز تتیس کهن، (در شمال)، و تتیس جوان (در جنوب) قرار دارند میتوان « ایران میانی » نام داد. برخلاف زمیندرز تتیس کهن، درباره محل زمیندرز تتیس جوان اتفاق نظر وجود ندارد. فرهودی (1978) و علوی (1994) محل زمیندرز تتیس جوان را منطبق بر مرز جنوب باختری کمان ماگمایی ارومیه – بزمان میدانند. اشتوکلین (1968)، و گروهی بزرگ از زمینشناسان، راندگی اصلی زاگرس را به عنوان زمیندرز تتیس جوان پذیرفتهاند. با توجه به پرسشآمیز بودن مسئله فرورانش ورق زاگرس به زیر ورق ایران (کشفی 1976، عمیدی و امامی، 1984، سبزهئی، 1364) ، در این مقاله هم راندگی اصلی زاگرس، مرز میان دو ورق زاگرس (ایران جنوبی) و ورق ایران (ایران میانی) پذیرفته شده است. چینه شناسی ایران میانی همسانی کامل سنگهای پرکامبرین – پالئوزوییک ایران میانی با ایران جنوبی (زاگرس – عربستان)، همسانی رویدادهای زمینساختی، و همچنین وجود دادههای دیرینه مغناطیسی، نشانگر آن است که ایران میانی و جنوبی از زمان پرکامبرین پسین تا تریاس میانی سکویی یگانه بودهاند (لاپارانت، 1972 و اشتوکلین، 1977)، ولی، از اواخر پالئوزوییک، در پی تکوین حرکات زمینساختی سیمرین پیشین ، این دو صفحه از یکدیگر جدا شده و در حالی که در زاگرس رسوبگذاری به آرامی و به تقریب پیوسته ادامه داشته، ایران میانی منطقهای پرتکاپو را در شمال راندگی اصلی زاگرس تشکیل میداده است. ایران میانی پس از جدایش، با سرعتی بیش از صفحه زاگرس به سوی شمال شرقی حرکت کرده و پس از برخورد با ابرقاره اوراسیا و بستن اقیانوس تتیس کهن، بخشی از صفحه اوراسیا شده است. در اواخر پالئوزوییک و در طی مزوزوییک، ایران میانی زیر رژیمهای کششی بوده ولی، از کرتاسه پسین به دنبال سرانجام گرفتن و بسته شدن تتیس جوان، ایران میانی میان دو کمربند زاگرس و کپهداغ به تله افتاده و از آن زمان به بعد، زیر رژیم فشارشی، با راستای تنش N20E قرار گرفته است (بربریان، 1983). ایران میانی سرزمینی یکپارچه و همگن نیست، بلکه در نتیجه عملکرد گسلها به صورت قطعاتی جدا با ویژگیهای زمینشناختی متفاوت است.در هر حال، دو ویژگی عمده در این پهنه حاکم است یکی چینخوردگی ، دگرگونی و پلوتونیسم شدید مزوزوییک، و دوم، تکاپوی شدید آتشفشانی سنوزوییک. همین دو ویژگی است که صفحه ایران میانی را از صفحه زاگرس متمایز میسازد. گفتنی است که به ظاهر، بخشهایی از ایران میانی، مانند خردقاره ایران مرکزی، بلوک لوت و بلوک بوکان در اثر تحولات زمینساختی، پایدار شدهاند. زمینشناسی عمومی ایران میانی از نگاه زمینساخت صفحهای ...
تقسیم بندی زونهای ساختاری ایران، نبوی 1355
منبع: کتاب دیباچه ای بر زمین شناسی ایران، تالیف محمد حسن نبوی، ۱۳۵۵
زونهای زمین شناسی ایران
پهنه رسوبی – ساختاری البرز پهنه رسوبی – ساختاری البرز شامل بلندیهای شمال صفحه ایران است که به شکل تاقدیسی مرکب(Anticlinorium) ، در یک راستای عمومی خاوری – باختری، از آذربایجان تا خراسان امتداد دارد. از نگاه زمینریختشناسی، مرز شمالی البرز منطبق بر تپه ماهورهای متشکل از نهشتههای ترشیری و دشت ساحلی خزر است. از نگاه زمینشناختی، مرز شمالی البرز محدود به زمیندرز تتیس کهن است که از برخورد سنگکره (Lithosphere) قارهای البرز با سنگ کره توران، در تریاس پسین به وجود آمده است. ولی، در بیشتر نقاط، محل زمیندرز با ورقهای رانده شده از شمال به جنوب پوشیده شده است. حد جنوبی البرز چندان روشن نیست. گسل تبریز (علوی، ۱۹۹۱)، آنتی البرز(Anti Alborz) (ریویه، ۱۹۴۱) گسل گرمسار (بربریان، ۱۳۷۵)، گسل سمنان (نبوی، ۱۳۵۶) و گسل عطاری (علوینایینی، ۱۹۷۲)، مرز جنوبی البرز دانسته شدهاند. ولی چنین به نظر میرسد که مرز شاخصی در مرز جنوبی البرز وجود نداشته باشد و گذر از پهنه ایران مرکزی به پهنه البرز تدریجی باشد. از نظر کوهنگاری، مرز باختری البرز تا قفقاز کوچک و مرز خاوری آن تا کوههای پاراپا میسوس افغانستان (علوی، ۱۹۹۱) گسترش دارد. فراوانی سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ترشیری، در دامنه جنوبی البرز، سبب شده بود تا در نخستین نقشه زمینساخت اروپا (خاین، ۱۹۷۲)، البرز بخشی از بزرگ ناودیس قفقاز – ترکیه دانسته شود. ولی، وجود سنگهای ماگمایی همسان با آن در دیگر نواحی ایران، و به ویژه با دستیابی به یافتههای بیشتری از زمینشناسی ایران، یقین شد که بسیاری از واحدهای سنگچینهای البرز و ایران مرکزی، از دیدگاه رخساره و شرایط تشکیل، هماننداند به گونهای که البرز را میتوان چینهای حاشیهای ایران مرکزی دانست که در شکلگیری آن برخورد دو صفحه ایران و توران و پیامدهای آن نقش اساسی داشتهاند. همسانی البرز با ایران مرکزی به ویژه در دامنه جنوبی بیشتر است ولی در دامنه شمالی تفاوتهایی دارد (اشتوکلین، ۱۹۶۸) . به ظاهر، سرگذشت ساختاری و چینهای البرز در همه جا یکسان نیست. به همینرو، جدا از واژههای جغرافیایی: البرز باختری، البرز مرکزی، البرز خاوری، البرز شمالی، البرز جنوبی، از نظر زمینشناسی، از زیرزونهایی همچون ماکو – تبریز، رشت – گرگان، بینالود (نبوی، ۱۳۵۵) و حتی کپهداغ یاد شده است که نیاز به بازنگری دارند. برای نمونه، زون رشت – گرگان که شامل مناطق جنوبی دریای خزر است، در شمال گسل البرز، به گفته بهتر در شمال زمیندرز پوشیده تتیس کهن قرار دارد و از این رو، وابستگی آن به لبه جنوبی ورق توران به مراتب بیشتر است و یا زون بینالود، ...
پتانسیل اکتشافی نفتی آینده در شمال غرب ایران (دشت مغان)
پتانسیل اکتشافی نفتی آینده در شمال غرب ایران (دشت مغان) بهروز اسرافيلي ديزجي فارغ التحصيل رسوبشناسي و سنگ شناسي رسوبي از دانشگاه تهران این مقاله به بررسی زمین شناسی شمال غرب کشور (آذربایجان) و احتمال اکتشاف مخازن غنی نفتی در این قسمت از ایران می پردازد. ساختار فروافتاده دشت مغان در شمال غرب ایران بخشی از حوضه دریای خزر-کورا میباشد که احتمال وجود مخازن نفتی جوان و کم عمق (در کربناتهها و آواریهای کرتاسه و آواری های پالئوژن-میوسن) در آن زیاد است. وجود تراوشهای نفتی (چشمه نفتی)، حفاریها و مطالعات اندک صورت گرفته به همراه اطلاعات موجود از فعالیتهای اکتشافی کشور همسایه (آذربایجان) همه گواهی بر پتانسیل نفتی این منطقه از کشور است که نیاز به بررسی های مجدد و دقیق را می طلبد. کلیاتی در مورد زمین شناسی عمومی شمال غرب ایران پهنه شمال غرب کشور (محدوده استانهای آذربایجان شرقی و غربی، زنجان و کردستان) به لحاظ زمین شناسی و تاریخچه تحول وضعیت پیچیده ای دارد. درتقسیم بندیهای مختلف پهنه زمین شناسی ایران، ناحیه آذربایجان جز قسمت های بحث برانگیز بوده است که ریشه در پیچیدگی های ذاتی این منطقه دارد. برخی آن را ادامه زون البرز در نظر می گیرند و برخی دیگر آنرا (به ویژه ناحیه تکاب و ارومیه) جز کمربند دگرگونی سنندج-سیرجان می دانند (مانند پهنه البرز غربی-آذربایجان و واحد خوی-مهاباد در تقسیمات نبوی، 1355). افتخارنژاد (1359) زیر پهنه سلطانیه-میشو را معرفی نموده و تحول زمین شناسی آذربایجان را مربوط به این زیر پهنه می داند. ولی اغلب زمین شناسان بر این باورند که پهنه زمین شناسی آذربایجان ادامه پهنه ایران میانی (مرکزی) می باشد (آقانباتی 1383، بربریان 1981، اشتوکلین 1968). این زیرپهنه از ایران میانی با مرزهای طبیعی ناهمواری های طالش (در غرب)، کوههای آذربایجان غربی (در شرق)، رود ارس (در شمال) وناهمواری های البرز و زون سنندج-سیرجان (در جنوب) از سایر پهنه ها و زیرپهنه های ایران قابل تفکیک است (علایی 1381) (شکل ۱). با وجود پیچیدگی های زیاد این منطقه از کشور، زمینهای شمال غرب (آذربایجان) را می توان ادامه زونهای ساختاری البرز، ارومیه-دختر و ایران مرکزی دانست. بخشهای شمال غربی این زمین ها خصوصیاتی مانند البرز دارد. بخشهای مرکزی (شرق دریاچه ارومیه) ادامه کمربند آتشفشانی-رسوبی مربوط به ائوسن ایران مرکزی والبرز(سهند-بزمان) است. بخش غربی (غرب دریاچه ارومیه و گسل زرینه رود) با آمیزه رنگین های شمالی آن ادامه زون سنندج-سیرجان می باشد. سرزمین آذربایجان از لحاظ توپوگرافی به صورت یک فلات نسبتاً مرتفع است که توسط فروافتادگی چاله ارومیه به دو قسمت ...
مقاله ای در ارتباط باسنندج - سیرجان
۱-مقدمه فرورانش پوسته ی اقیانوسی نئوتتیس زیر ایران, زمین درز ایران-عربستان و همگرائی بعدی دو قاره کمربند کوهزائی زاگرس را به وجود می آورد.این کمربند شامل 4 منطقه با امتداد شمال غرب-جنوب شرق می باشد: 1-تجمعات ماگمائی ارومیه-دختر UDMA)) 2-زون سنندج-سیرجان (SSZ ) 3-زاگرس مرتفع (داخلی-راندگی-خرد شده) 4-زاگرس چین خورده(بیرونی)( ZSFB) زون سنندج-سیرجان به صورت نوار باریک بین شهرهای سیرجان و اسفندقه در جنوب شرقی و شهرهای ارومیه و سنندج در شمال غربی قرار دارد.می توان در ناحیه گلپایگان ssz را به بخش تقسیم کرد (افتخار نژاد): 1-قسمت جنوبی ( ssz جنوبی)شامل سنگهای دگرگون شده در تریاس میانی-بالائی 2-قسمت شمالی (ssz شمالی ) شامل سنگهای دگرگون شده در کرتاسه بالائی ایران مرکزی نیز 2 بخش مجزا دارد: 1-صفحه ایران شمال غربی NWIP (بین گسل درونه و کوه های البرز) لبه ی جنوب غربی SSZ شمالی 2- خرده قاره ایران مرکزی(بین سیستان و افیولیتهای مکران و نائین-بافت) لبه ی شرقی SSZ جنوبی هدف اصلی این مقاله نوسازی سیر تکاملی تکتونیک کمربند کوهزائی زاگرس مخصوصا زون سنندج – سیرجان می باشد. 2- اطلاعات و منابع 2.1- Permo-triassic قبل از پرمین ایران پلات فرم قاره ای پوشیده از رسوبات فلات قاره ای بوده است.در پرمین بالائی یک کافت زائی همراه با فعالیت های آتشفشانی در جلوی زون سنندج-سیرجان اتفاق می افتد.کمپلکس بازیک و الترابازیک سیخوران در شرق حاجی اباد(SSZ جنوبی)احتمالا به سن تریاس می باشد.این کمپلکس از یک منبع ماگمائی تولئیتی سرچشمه گرفته و روی این کمپلکس رسوبات ژوراسیک به صورت ناپیوستگی قرار دارند. 2.2-Jurassic-Cretaceus در SSZ جنوبی .سنگهای با دگرگونی فشار پائین-متوسط همراه با توده های نفوذی آندزیتی دارای سن ژوراسیک هستند.فعالیت های پلوتونیک و دگرگونی در SSZشمالی بیشتر در زمان کرتاسه پسین اتفاق افتاده است.در اثر کوتاهشدگی در جهت NE-SW در زمان ژوراسیک , ایران مرکزی و کوه های البرز بالا آمده اند.در ژوراسیک –کرتاسه پیشین پلات فرم عربی به صورت فلات قاره ی کم عمق و پایدار و عریض باقی می ماند که در آن رسوبات کربناتی غالب هستند.فلیش امیران (ماستریشتین بالائی – پالئوسن )در طول یک فرو رفتگی خطی در ناحیه زاگرس مرتفع انباسته شده است. 2.3-Cenozoic در SSZ , کنگلومرای همزمان با تکتونیک (syn-tectonic) فعالیت گسلی را از کرتاسه پسین تا کواترنر نشان می دهد.تجمعات ماگمائی ارومیه-دختر (UDMA) در ائوسن فعالیت های آتشفشانی شدیدی با طیف وسیعی از ترکیبات (کالکو آلکالن ) داشته که اوج این فعالیت ها در ائوسن میانی بوده است.در سرار ایران سنگهای ائوسن با یک ناپیوستگی زاویه دار روی سازندهای قدیمی تر قرار گرفته ...
گسلهای مهم ایران
از سوی دیگر مطالعه گسلها از آنجائیکه توان لرزه زائی دارند دارای اهمیت است. شناسایی زونهای گسلی فعال و برآورد توان لرزه زایی این گسلها می تواند در کاهش خسارت های جانی و مالی مهم باشد. بر اساس مطالعاتی که بر روی روند شکستگیهای پوسته ایران صورت گرفته چهار روند اصلی در گسلها قابل بررسی است، که به ترتیب اهمیت این چهار روند شامل: روند شمالی- جنوبی روند شرقی- غربی روند شمال شرقی- جنوب غربی روند شمال غربی- جنوب شرقی در ادامه بصورت اختصار به معرفی گسلهای مهم ایران می پردازیم: گسل آبیک- فیروزکوه در برخی از کتابهای زمین شناسی به این گسل نامهای دیگری داده اند که عبارتند از: گسل مشا و یا مشا- فشم. گسل آبیک- فیروزکوه گسلی است با طول بیش از 40 کیلومتر که از آبیک تا فیروزکوه ادامه دارد. در ناحیه لواسان تهران گسل دوشاخه شده و گسله شمال تهران را در مرزکوه و دشت شهر تهران تشکیل می دهد. به عقیده نبوی این گسل در حاشیه جنوبی رشته کوه البرز تا شهر سمنان ادامه دارد. گسل آبیک- فیروزکوه، مرز جنوبی البرز شمالی را با ایران مرکزی می سازد. روند این گسل در بخش غربی شمال غربی- جنوب شرقی بوده و در بخشهای مرکزی، شرقی- غربی است و در بخش شرقی، شمال شرقی- جنوب غربی است. این گسل در هر بخش سازوکار متفاوتی دارد. در بخش غربی، این گسل معکوس راستگرد و در بخش مرکزی معکوس و در بخش شرقی، فشاری برشی چپگرد است. این گسل در واقع موجب راندگی رشته کوه البرز بر روی ایران مرکزی و در شمال تهران موجب راندگی سازند کرج بر روی آبرفتهای کواترنر دشت تهران شده است. در دره مشا این گسل موجب راندگی واحدهای پرکامبرین، کامبرین بر روی سازند کرج شده است و شاخه های آن در دره کن آبرفتهای کواترنر را بریده اند که نشانه ای از فعال بودن این گسل در عهد حاضر است. قدیمی ترین فعالیت گسل نیز مربوط به پرکامبرین است. بخش گسلی شمال تهران در حاشیه شمالی شهر تهران بصورت منقطع باعث رانده شدن توف های کرج گردیده است. آهنگ جابجایی در این بخش حدود 4 میلیمتر در سال است. بخشهایی از شاخه های فرعی این گسل وارد دشت تهران نیز شده است و بسیاری از ساخت و سازهای شمال تهران را با خطر مواجه کرده است. به شکلی که علاوه بر وجود خطر زمین لرزه و جابجایی، همچنین برش در سازه ها بدلیل اوج گیری ارتفاعات البرز در این ناحیه موجب شکل گیری زمین لغزشهای متعدد و بزرگ در طول گسل و مسیر رودخانه های دره مشا شده است. طوریکه در دره مشا این زمین لغزشها موجب ایجاد سدهای مصنوعی در طول دره شده و دریاچه هایی را تشکیل داده است (ازجمله دریاچه تار). این زمین لغزشها در طول گسله شمال تهران موجب ایجاد ترکهای کششی در سازه های بخشهای شمالی ...