نثر ساده
نثر ساده در قرن پنج به بالا
نثر ساده در قرن پنجم به بالامراد از نثر ساده يا نثر مرسل نثري است كه خالي از صنايع و قيود لفظي و آزاد از هرگونه تصنع و تكلفي باشد. نثري كه به اين سبك نوشته شده باشد كاملترين و سودمندترين نوع آنست زيرا مقصود را بنحو احسن بيان و از فوت معني پيش گيري ميكند. اين سبك نثر همچنانكه گفتيم در قرن چهارم در ادب فارسي معمول بود و مانند سبك شعر فارسي در تمام قرن پنجم و قسمتي از قرن ششم ادامه و تكامل يافت و اختلافي كه در آن بتدريج وجود مي يافت نه از باب اصول و بنياد و سبك و روش و نگارش بلكه از جهت تغييرات و تحولاتي بود كه بتدريج در زبان فارسي صورت ميگرفت و ما راجع به آن پيش از اين سخن گفتهايم. <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> براي آنكه از كتابهاي معروفي كه در اين دو قرن به نثر ساده و مرسل نگارش يافته و نيز از نويسندگان آنها مختصر اطلاعي داشته باشيم خوبست بعضي از آنها را فهرست وار ذكر كنيم: دراوايل قرن پنجم يك كتاب معتبر در هندسه و حساب و نجوم و هيئت باسم التفهيم لاوائل صناعة التنجيم داريم كه نويسنده آن ابوريحان محمد بن احمد البيروني به سال 420 آنرا به فارسي نگاشت. انشاء اين كتاب بسيار ساده و زيباست و التفهيم مخصوصاً از باب اصطلاحات فارسي نجومي و رياضي ارزش بسيار دارد. دانشمند معاصر ابوريحان يعني ابو علي حسين بن عبدالله بن سينا (370ـ428) نيز در اوايل قرن پنجم چند اثر مشهور خود را در مسائل فلسفي و طبي به زبان فارسي به رشته تحرير كشيد. مهمترين آنها كتاب معروف دانشنامه علائي يا حكمت علائي است در منطق و فلسفه. ابو علي بن سينا بسيار كوشيده است اصطلاحات فلسفي را كه تا آغاز قرن پنجم به زبان عربي مدون شده بود به فارسي بياورد و از اين بابت كتاب او تازگي دارد. علاوه بر اين از ابن سينا رسالات ديگري مانند رساله معراجيه و رساله نبوت و رساله نبضيه و جز آنها باقي مانده است. ديگر از نويسندگان مشهور اوايل قرن پنجم ابوالفضل بيهقي (385ـ470 هجري) از مشاهير دبيران سلطان محمود و پسران اوست. اثر مشهور او كتاب مقامات محمودي و مسعودي مشهور بتاريخ بيهقي است كه اصلاً درسي جزء حاوي وقايع عهد ناصرالدين سبكتكين و يمين الدوله محمود و پسرانش محمد و مسعود و متضمن اطلاعات مفيدي راجع بظهور سلاجقه و كيفيت غلبه آنان بر خراسان و عراق بود ليكن اكنون تنها قسمتي از آن شامل وقايع بعد از فوت محمود(421 هجري) تا وقايع آخر عهد محمود و غلبه سلاجقه و شكست محمود و تباهي كار او در دست است. اين كتاب از باب انشاء فصيح و ساده و زيباي آن قابل ملاحظه است بحدي كه ميتوان روش بيهقي را در انشاء از جمله بهترين روشهاي نثر فارسي دانست. از نويسندگان بزرگ اواخر قرن پنجم ...
دانلود نمونه سوالات نمونه های نثر ساده – نمونه نثر ساده انگلیسی با جواب کد درس : 1212062-1212112
دانلود نمونه سوالات نمونه های نثر ساده – نمونه نثر ساده انگلیسی با جواب کد درس : 1212062-1212112_626 نمونه سوال نمونه نثر ساده انگلیسی نیمسال اول ۹۱-۹2 با جواب نمونه سوال نمونه نثر ساده انگلیسی نیمسال دوم ۹۱-۹۰ با جواب تستی نمونه سوال نمونه نثر ساده انگلیسی نیمسال اول ۹۱-۹۰ با جواب تستی نمونه سوال نمونه نثر ساده انگلیسی نیمسال دوم ۹۰-۸۹ نمونه سوال نمونه نثر ساده انگلیسی نيمسال اول ۹۰-۸۹ با جواب تستی نمونه سوال نمونه نثر ساده انگلیسی نيمسال دوم ۸۹-۸۸ با جواب تستی نمونه سوال نمونه نثر ساده انگلیسی نيمسال اول ۸۹-۸۸ با جواب تستی نمونه سوال نمونه نثر ساده انگلیسی نيمسال دوم ۸۸-۸۷ با جواب تستی نمونه سوال نمونه نثر ساده انگلیسی نيمسال اول ۸۸-۸۷ نمونه سوال نمونه نثر ساده انگلیسی نيمسال اول ۸۸-۸۷ نمونه سوال نمونه نثر ساده انگلیسی نيمسال دوم ۸۷-۸۶ مشخصات فایل pdf با قابلیت پرینت و کپی قیمت : 5900 تومان جهت پرداخت آنلاین و دانلود بلافاصله بر روی عکس زیر کلیک کنید تذکر : ایمیل را در هنگام پرداخت صحیح وارد کنید
هفت پیکرنظامی به نثر ساده
خلاصه ای از داستان های هفت پیکر نظامی اينجانب، از كتاب "گزيده هفت پيكر_تلخيص توسط عبدالمحمد آيتي_انتشارات علمي و فرهنگي_ سال 82" استفاده نمودم و در حاشيه كتاب، همچنانكه عادت هميشگي ام چنين است، چكيده حكايات را به نثرحاشيه نويسي كردم كه حاصل آن را در اين وبلاگ قرار مي دهم. اميد است مورد استفاده ادب دوستان قرار گيرد. كتاب هفت پيكر نظامي درباره چيست؟ شروع كتاب با افسانه اي از بهرام گور است بدين مضمون كه بهرام گور كه بنا به دستور پدر، نزد فردي بنام نعمان تربيت مي يافت، در حجره اي در بسته، تصوير 7 دختر زيبا روي را مي بيند كه هر يك ، دختر يكي از شهرياران كشورهاي ديگر است.نام آنها عبارت بود از: فورك (هند) يغماناز (خاقان) نازپري (خوارزمشاه) نسرين نوش (سقلاب) آزريون (شاه مغرب) هماي (دخت قيصر) دژستي (دخت كسري) _ DOZHSETI و تصوير جواني مي بيند كه زير آن اسمش را بهرام نوشته اند و پيشگويي شده است كه آن جوان، آن هفت عروس را خواهد گرفت. پس هفت قصر به رنگ روزهاي هفته و بنام هفت سياره مي سازد تا در روزي كه منسوب به آن سياره است با يكي از آن دختران عيش و نشاط كند. آن رنگ ها و ايام عبارتند از، 1_ شنبه / گنبد سياه / كيوان 2_ يكشنبه / گنبد صندل رنگ / مشتري 3_ دوشنبه / گنبد سرخ / مريخ 4_ سه شنبه/ زرد / آفتاب 5_ چهارشنبه/ سفيد / زهره 6_ پنجشنبه / پيروزه گون/ عطارد 7_ جمعه /سبز / ماه بهرام در هر شب، قبل از عيش و نشاط، حكايتي را از زبان آن زنان مي شنود كه هفت پيكر نظامي، در واقع آن هفت حكايت است كه در اين وبلاگ خلاصه آنرا بصورت نثر خواهم نوشت. حکایت روز شنبه در گنبد سیاه رنگ_ داستان "شاه سیاه پوش" از هفت گنبد نظامی حكايت اول : "شاه سياه پوشان " است كه در گنبد سياه رنگ و نزد بانوي هندي خود مي شنود. آن بانو چنين مي گويد كه در دربار پدرش زني نيك خوي بود سر تا به پاي سياه پوش. روزي با اصرار از او خواستند كه حكايت سياه پوشي خود را بگويد. آن زن گفت كه من در گذشته كنيز پادشاهي بودم كه در كاخش مهمانخانه اي داشت و هر شب از مهمانان تازه وارد پذيرائي مي كرد و سپس از آنها حكايت شهر و ديار آنها و شهرهائي كه ديده بودند را مي پرسيد و آنها هم از هر چيز شگفت انگيز يا جالبي كه ديده بودند حكايت مي كردند. ناگهان اين پادشاه براي مدتي ناپديد شد و هيچ كس از و خبر نداشت و پس از مدت زيادي سر تا به پاي ...
( انواع نثر )
۱ – نثر مُرسَل : نوشته ای است که ساده و از پیرایه ها و آرایش های ادبی خالی باشد . در حقیقت ، نثر مرسل ساده ترین وسیله ای است نویسنده به کمک آن ، مقاصد خود را بیان می کند . نخستین نوشته های بازمانده ی فارسی بعد از اسلام تا آخر قرن پنجم هجری ، بجز نوشته های فارسی خواجه عبدالله انصاری ، همه به نثر مرسل است . در حقیقت ، این دوره را که حدود 150 سال طول کشید : از نیمه قرن 4 که قدیمی ترین آثار نثر فارسی باقی مانده است تا آخر قرن 5 دوره ی اول نثر فارسی نامیده اند . این نکته را باید در نظر داشت که از اواخر قرن پنجم ، بتدریج ، آثار نثر رو به دشواری نهاد و در آنها دگرگون پیدا شد . به همین دلیل ، دوره ی دوم نثر فارسی از اواخر قرن پنجم آغاز می شود . تاریخ بیهقی ، با آن که برای خواننده ی امروزی تا حدی دشوار است ، نثر مرسل ، منتها چون به دست یکی از منشیان ن رسمی ، ادیب و با ذوق نوشته شده است از نظر میزان اصطلاحات و لغات ، اندکی از نثر هایی شبیه تاریخ بلعمی دشوار تر است ، اما در مقایسه نثرهای دشوار چنین نیست . از دوره دوم نثر دوم بتدریج ، نثر مرسل به عنوان شیوه ی متداول مطرح نبود ، اما یکباره هم از میان نرفت و در سراسر دوره های نثر مسجّع و مصنوع ، آثاری به قرن هفتم آیین شهرداری در قرن هشتم به نثر مرسل نوشته شده است . از دوران معاصر ، دوباره نثر مرسل به صورت شیوه ی غالب مطرح شد و امروزه تقریبا تمامی آثار روزنامه ای ، علمی و درسی به صورت نثر مرسل است . 2 – نثر مسَجّع : همانگونه که از نام آن پیدا است ، نثر مسجع نوشته ای است که در آخر جملات آن کلمات هماهنگ ؛ یعنی ، سجع آمده باشد . بنابراین ، جمله نثر مسجع ، آهنگین است و در بعضی از موارد حتی با شعر اشتباه می شود . نثر مسجع با مناجات نامه و کنز السالکین خواجه عبدالله انصاری در قرن پنجم آغاز شد و ادامه یافت اما کمتر کتابی وجود دارد که از لحاظ سجع به اندازه ی دو کتاب مذکور به صورت یکدست ، نثر مسجع باشد ؛ مثلا ، در بخشی از کشف الاسرار میبدی با این که نثر مرسل است ، سجع هم وجود دارد ؛ همچنین در کتاب تذکرة الاولیا ، عطار ، در شروع هر بخش چند جمله ی نثر مسجع هم هست . در کتاب های مقامات حمیدی گلستان سعدی و کتابهای تقلید شده از آن ، مانند بهارستان جامی ( قرن 9 ) ، منشات ابوالقاسم قائم مقام و پریشان قاآنی ( قرن 13 ) ترکیبی از نثر مسجع و متکلف وجود دارد . 3-نثر شکسته - نوشته ای است که به همان صورت محاوره ای که بین مردم رایج است – نوشته شده باشد . نثر شکسته یا عامیانه ، در دوران معاصر به وجود آمد و کسانی چون علی اکبر دهخدا و جلال آل احمد ، در بعضی از آثار خود از آن استفاده کرده اند ، اما امروزه فقط در این موارد جایز ...
نمونه سوالات نگارش و انشای فارسی سوم راهنمایی (از درس ا تا 21 )
درس دوم:6- کلمات قافیه و ردیف در غزل همانند قالب شعری.................................است7- عبارت ناتمام زیر را تا 3 سطر ادامه دهید؟کوچه های خراسان................................8- یک بند بنویسید و کلمات زیر را در آن بکار ببرید؟شهید- تشنه- غریب- موج9- مفهوم بیت زیر را به نثر ساده و روان بنویسید؟کاش من هم عبور تو را دیده بودم کوچه های خراسان تو را می شناسند10- برای واژه های زیر صفت مناسب بنویسید؟فضل: گلزار: رویش: کوچه:درس سوم11- با خود می گفتم: از دوازدهم مهرماه 1359 چه به یاد داریم هیچ ! آنجا که تو به آن پای می نهادی خرمشهر نبود، خونین شهر نیز نبود. گفت و گوی بالا یک...........................است.12- در جمله ی ((جبهه سرشار از ایمان بود و عشق بود)) کدام کلمه را می توان از جمله حذف کرد.الف- سرشار o ب- عشق o ج- یکی از دو فعل بودo د- ایمانo13- در درس دروازه های به آسمان که در مورد خرمشهر می باشد نقش کدام شهید برجسته تر است؟الف- شهید آوینیo ب- شهید محمد جهان آرا ج- شهید خرازی o د- شهید تندگویانo14- در این جمله کدام ارایه های ادبی به کار رفته است توضیح دهید؟((مسجد خرمشهر ، مادری بود که فرزندان خویش را زیر بال و پر گرفته بود و در بی پناهی پناه داده بود.15- جمله ی زیر را تا یک بند ادامه دهید؟یک روز شهر در دست دشمن افتاد و روزی دیگر........................................درس چهارم16- جای خالی عبارت زیر را کامل کنید؟گفتگوی درونی را.............................و گفتگوی با دیگران را..................................گویند.17- با عبارت زیر جمله طنز امیز بسازید؟الف- شرارت آمیز ب- تفریح18- مفرد واژه های زیر را بنویسید؟الف- قوانین ب- ذخایر ج- منابع د- ملل19- جمله ی ناتمام زیر را در سه سطر کامل کنید؟امروز جوانان ما در زمینه ی فرهنگی..............................درس پنجم20- با هر یک از ترکیب های زیر جمله ای بنویسید؟آب حیات:راه نجات:21- مخفف کلمات زیر را بنویسید؟( برون- سیه- کنون)22- علائم نگارشی را در متن زیر بکار ببرید؟بزرگ ترین عظمت که بهای گرانی باید برایش پرداخت غفلت ازآینده است23- مفهوم مصراع ((علم بال است مرغ جانت را))چیست؟درس ششم25- معنای جمله ((گربه او را گرم بپرسید))کدام گزینه آمده است؟الف- گربه با مهربانی از او سوالی پرسید o ب- گر به با مهربانی با موش رفتار کرد oج- گربه با موش به گرمی شروع به پرسش و پاسخ کرد o د- گربه گرمی احوال ...
آداب زندگانی
درس سیزدهم آداب زندگانینوع نثر : ساده و رواناز کتاب : قابوس نامه ی عنصر المعالی کیکاووس*سخن ناپرسیده مگوی و از گفتار خیره پرهیز کن . چون باز پرسند ، جز راست مگو. تا نخواهند ، کس را نصیحت مگوی و پند مده ؛ خاصّه کسی را که پند نشنود که او خود اوفتدمعنی :تا حرفی را از تو نپرسیده اند ، چیز نگو و از سخن بیهوده دوری کن. وقتی از تو چیزی می پرسند ، فقط حرف راست بگو. تا از تو نخواسته اند کسی را نصیحت نکن و پند نده ؛ مخصوصاً کسی که پندها را نمی شنود و نمی پذیرد ، زیرا چنین کسی خودش گرفتار می شود.لغت :ناپرسیده : نپرسیده / گفتار : سخن / خیره : بیهوده / خاصه : مخصوصاً / خود اوفتد : خودش گرتفار شود.نکته دستوری : باز پرسند : فعل پیشوندی / راست : صفت جانشین اسم (= حرف راست) * در میان جمع هیچ کس را پند مده. از جای تهمت زده پرهیز کن و از یار بد اندیش و بد آموز بگریز. به غم مردمان شادی مکن تا مردمان نیز بهغم توی شادی نکنند.معنی :در میان جمع کسی را نصیحت نکن . از رفتن به جایی که مردم به آن گمان بد دارند ، دوری کن و از دوست بدخواه و بد اندیش فرار کن. با غم و اندوه مردم خوشحال نشو تا این که مردم نیز در غم تو شادی نکنند. نکته دستوری : تهمت زده : مشتق – مرکّب / بد اندیش و بد آموز : صفت مرکّب / مردم : ساده / شادی : مشتق / مده و مکن : فعل نهی * داد ده تا داد یابی . خوب گوی تا خوب شنوی . اگر طالب علم باشی ، پرهیزگار و قانع باش و علم دوست و بردبار و کم سخن و دور اندیش. معنی : حقّ مردم را بده تا به حقّت برسی. حرف خوب بزن تا حرف خوب بشنوی ، اگر خواهان علم و دانش هستی ، پرهیزگار و قانع باشد و دوست دار علم ، شکیبا ، کم حرف و آینده نگر باش. لغت : داد : عدل و انصاف ( داد ده : حق را بده ، با عدل و انصاف ، رفتار کن.) / طالب : خواهنده ، طلب کننده/ پرهیزگار : پارسا / دور اندیش : آینده نگر نکته دستوری : پرهیزگار : مشتق / علم دوست ، بردبار ، کم سخن و دور اندیش : مرکّب / فعل اسنادی « باش » بعد از « دور اندیش » به قرینه ی لفظی ، حذف شده است و تمام واژه های « پرهیزگار ، قانع ، علم دوست ، بردبار ، کم سخن و دور اندیش » ، نقش مسندی دارند.نوع نثر : مسجّع و آهنگین از : الهی نامه ی خواجه عبدا... انصاری * عمر در پرستش خدای تعالی خرج کن که حساب ، او خواهد خواست. بر گذشته و شکسته و ریخته افسوس مخور . تمام زیرکی را عاقبت شناسی نام نه. معیشت تنگ را به توکّل دفع کن ، دین را به علم نگاه دار ، اگر علم خواهی با تنهایی بساز. معنی : عمر خودت را در راه عبادت خداوند بلند مرتبه ، سپری کن ، زیرا خداوند در روز قیامت از انسان ها ، حساب رسی خواهد کرد. برچیزهایی که گذشته و از دست رفته ، افسوس نخور. تمام هوشیاری ...
سبک نثر سعدی
به نام خدا مقدمه آن چه در گلستان بیش از هر چیز جلب نظر می نماید تجربه های فراوان متنوع در زندگی است . وقتی این کتاب را به دقت می گذرانیم سیمای مردی دنیا دیده و پخته و اندیشهور در نظرمان مجسم می شود که در سراسر عمر از فراز و نشیب های بسیار گذشته ، در شیراز شهر عشق و شعر و دیگر جا ها تأمل کرده است و در بلاد مهم آن روز در محضر بزرگانی چون ابوالفرج ابن جوزی و... نکته ها بهره برده و آموخته است نویسندگان پیش از سعدی و بسیاری از معاصران وی را آرایش نثر و صنایع حشو آگین چنان به خود مشغول کرده بود که بیان معان و زیبایی و سادگی زبان را از یاد می بردند . رعایت تناسب لفظی و معنوی در یک طرف و بسیاری اظهار فضل از سوی دیگر سبب شده بود که بی هیچ ضرورت نثر خود را از چنان کلمات و ترکیبات مشهور عربی و استشهادات گوناگون بیاگنند . با این که سعدی در گلستان سجع به کار برده و به آیه و حدیث و شعر و امثال فارسی و عربی هم استشهاد کرده این همه حالات در حد اعتدال است و نثر او را زیبایی خاصی بخشیده است .نثر گلستان ساده و طبیعی است .حتی گاه نزدیک به زبانمردم و محاوره ولی دستی هنرمند در آن به لطف هنر موجی برانگیخته که بر حسنش افزوده واثر انگشت نگار گر نویسنده پس از تامل معلوم می شود .در نظر اول در گلستان آیه و حدیث و شعر و مثل تازی نیز هست و نثر آن چنان با سجع کلام آمیخته و به جا و به موقع است که نه تنها مانع در القاء اندیشه پدید نمی آورد و بلکه بر رسایی سخن می افزاید و آن را شیرین و پر معنی کرده است و سعدی با عرضه داشتن یک سبک خاص خویش در نویسندگی از یک طرف بر شیوه نویسندگان آن عصر قلم انتقاد کشیده ، از طرف دیگر نو آوری خرج داده و به موفقیت اعجاب انگیزی منجر شده است . در گلستان نمایشی از اجتماع عصر او را می توان دید اما نکته قابل ملاحظه آن است که وی خود در بسیاری از حکایات وارد می شود و سخن میگوید و خود شخصی از شخصیت ها ی داستان می شود بی گمان دخالت او در همه این حکایات مطابق واقع نیست و تا حدودی رنگ داستانیدارد .و جلوه خاص گلستان این است که این عالم رنگارنگ را جلو چشم ما مجسم نموده است . نثر نثر را معمولا با سلب مختصات نظم " به کلامی که که منظوم نباشد " یا " از قیود نظم آزاد باشد " یا " کلامی که وزن و قافیه نداشته باشد " که تعبیرات مختلفی است تعبیر می کنند . این تعریف هم از جهت سلب مختصات فنی از نثر و عدم انطباق آن با کلیه اقسام کلام منثور ناقص است و هم از حیث اثبات مشخصاتی برای نظم که مراحل و درجاتی از آن در نثر وجود دارد کامل و تمام نیست اقسام نثر 1- در قرون اولیه هجری صاحبان ادب وبلاغت نثر را به خطابه و ترسل تقسیم می کردند 2- در دوره های بعد ...
داستان " شیر و گاو " کلیله و دمنه به نثر ساده ( جهت استفاده دانش آموزان )
بازرگانی بسیار ثروتمند بود . فرزندانش بزرگ شدند ، از به دست آوردن کار و شغل روی گردان بودند ( دنبال کار و حرفه نمی رفتند ). شروع به ول خرجی ثروت پدر کردند. پدر لازم دانست فرزندان را پند دهد و سرزنش کند. و هنگام نصیحت گفت : ای فرزندان ، انسان ها دنبال سه مقام اند و با داشتن چهار ویژگی بدان خواهند رسید. اما آن سه مرتبه که خواستار آنند زندگی خوب است و والا مقامی و دست یابی به پاداش اخروی و آن چهار صفت که به واسطه ی آن می توان به این اهداف رسید ٬ اندوحتن مال است از راه پسندیده و تلاش مناسب در نگه داری آن و هزینه کردن برای بهتر شدن زندگی و خشنودی زن و فرزند و به توشه ی آخرت می انجامد. خویشتن داری از آفات بد (معاصی منکر ) تا آن جا که امکان دارد و هر که یکی از این چهار صفت را نادیده بگیرد . روزگار مانع تحقق اهداف او می شود.پسران بازرگان اندرز پدر شنیدند و فواید آن را خوب دانستند و برادر بزرگ تجارت را پیشه کرد. و سفر به جاهای دور را انتخاب کرد و با او دو گاو بود نام یکی شنزبه بود و دیگری نندبه. در مسافرت به باتلاقی برخوردند ٬ شنزبه در آن ماند ٬ با تدبیر او را نجات دادند. در آن حال توان حرکت نداشت . پسر بازرگان مردی برای مراقبت او گذاشت تا پرستار وی باشد ٬ وقتی قوت گرفت با خود ببرد. کارگر (مراقب گاو ) روزی آن جا ماند ٬ حسته شد ٬ شنزبه را رها کرد و رفت و به پسر بازرگان گفت : گاو از بین رفت.شنزبه به مرور زمان بهبودی یافت و دنبال چراگاه می رفت تا این که به مرتعی زیبا رسید آراسته به انواع و اقسام گل ها و گیاهان حوشبو . چون مدتی آن جا ماند و نیرو گرفت ٬ خوشی فراوان او را مست کرد و با شادی بسیار فریادی بلند کشید . در اطراف آن چمن زار شیری با حیوانات وحشی و درنده بسیار تحت فرمان زندگی می کرد. او هرگز گاو ندیده و صدایش نشنیده بود. همین که صدای گاو به گوشش رسید ٬ ترسید . نمی خواست درندگان بدانند که او می ترسد بنابراین از محل زندگی خارج نمی شد.در پیروان او دو شغال بودند . نام یکی کلیله بود و دیگری دمنه و هر دو بسیار زیرک . دمنه حریص و جاه طلب تر بود ٬ به کلیله گفت : نظرت در مورد سلطان چیست که درخانه ساکن مانده و شکار و شادی را ترک کرده است ؟ کلیله گفت : به تو چه ربطی دارد ؟ ما در درگاه سلطان زندگی آسوده ای داریم و غذایی برای خوردن داریم. این موضوع را فراموش کن .دمنه گفت : هر که به پادشاهان می خواهد نزدیک شود به طمع غذا نیست که شکم در هر جایی و با هر چیزی پر می شود. فایده ی نزدیکی به پادشاه ارتقای مقام است و پرورش دوستان و غلبه بر دشمنان.کلیله گفت : شنیدم آن چه گفتی ٬ اما عقل خود را قاضی کن و بدان که هر گروهی مرتبه ای دارد و ما ...