موی بسته
شنیون باز..بسته..دخترونه..مدل موی فر
مدل مو دخترانه
تصاویر انواع شینیون اروپایی مدل شینیون مجلسی و یلند زنان عربی مدلهای شنیون بسته و کوتاه زنانه عکس مدل موی شینیون دخترانه ۲۰۱۲
بسته رویش مو پیراسته (شامپو علاج)
سلام حتما تا حالا با بسته رویش مو پیراسته که در مسابقه بزرگ از شبکه ۳ و شبکه ۱ و شبکه جام جم ۱ تبلیغ شد آشنا شده اید!!! این بسته پیراسته همون شامپوگیاهی علاج است!!! که با مهارت خیلی بدی برچسب شامپو پیراسته خورده است! من شخصی ۲۹ ساله هستم که به دلیل ریزش مو و داشتن موی چرب دنبال راهی برای جلوگیری از ریزش مو و رویش آن سالها پول هدر دادم! ...از ماینوکسیدیل و فیناستراید گرفته تا PRP و انواع تونیک و ... یکسالی بود که فهمیدم به جز پیوند مو که در آن هم امکان ریزش هست راهی وجود نداره تا از طریق تلویزیون (دقت کنید صداوسیما ایران) با شامپو پیراسته آشنا شدم که مدیر فروشگاه شخصی بنام باغبانیان میگفت که به محض استفاده از این محلول ریزش برطرف میشه که با تاییدیه وزارت بهداشت و علامت استاندارد وارد بازار شده به قیمت گران ۲۲۵۰۰۰ تومان که توسط سایت فروشگاه اینترنتی www.5040.ir بفروش میرسید تهیه کردم! در پکی که من خریدم یک سی-دی بود که طریق مصرف را توضیح میداد!!! سرتونا زیاد به درد نیارم... الان حدود ۱۰۵ روزه که از این شامپو و روغنش استفاده میکنم که رویش موی جدید که نه، جلوی ریزش موی من را نگرفته و طاس تر شدم! در تبلیغشون بود این شامپو با ضمانت ۱۰۰٪ میباشد و بدون قید شرط در صورت ناراضی بودن قوطی محلول را پس میگیرن و پول را پس میدهند! من با کارشناساشون تماس گرفته و وقتی موضوع را گفتم؛ به جای معذرت ، خانم کارشناسشون گفت حتما درست استفاده نکردی و غیرممکنه و ما هر روز تماس تشکر و رضایت دریافت میکنیم!!! ایهاالناس! من پولمو پس نمیخواهم که دنبال بهونه هستید و دیگر اجازه تماس نمیدهید! فقط مردم ایران بدونید که باز یه شرکت ورشکسته بنام شامپوگیاهی علاج با سایت www.elaj.ir که به اسم شامپو پیراسته که از طریق صداوسیما شامپوهاشونا بفروش میرسونند دنبال جیب خود هستند و صداوسیما فقط دنبال منافعشه! گول این تبلیغ و صداوسیمای ایران را نخورید! تا دیروز صداوسیمای ایران میگفت گول تبلیغات ماهواره را نخورید و الان خودشون تبلیغ کفش پیاده روی و انواع صابون روغن و لوازم ورزشی که دقیقا با همان شکل پخش میشه را تبلیغ میکنن!! فقط یک تفاوت داره که خانمهای این طرف محجبه هستند!!! حالا من به هم میهنای عزیزم میگم گول تبلیغات ماهواره و ایران را نخورید که فقط جیبتون خالی میشه!!!
نقد فمنیستی بر چهار غزل سیمین بهبهانی
"هنوز موی بسته را..."<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> هنوز موی بسته را اگر به شانه وا کنم بسا اسیر خسته را ز حلقه ها رها کنم هنوز خیل عاشقان امید بسته در زمان خوشند و مست ازین گمان که کامشان روا کنم مرا همین ز شعر بس که مست باده ی هوس ز روی و مو به هر نفس هزار ماجرا کنم ! ازین کلام مختصر مرا قضا شد این قدر که ترّهات خویش را نثار طرّه ها کنم ز قامت حقیقتی به پا نشد قیامتی من از فریب قامتی قیامتی به پا کنم کلام مقتضای حق تباه شد به هر ورق چه چاره غیر آن که من خلاف مقتضا کنم؟ گرفته گوش داوران، فتاده کار باکران در این سکوت بی کران بگو که را صدا کنم حکایت « سر و زبان » درست شد به امتحان به «سرخ» بند بسته ام که « سبز» را رها کنم تلاش بی ثمر مرا کشید سوی قهقرا چو آب می رود «چنین»، چرا «چنان» شنا کنم؟ سزد که همچو ماکیان، به جرعه یی ز آبدان سری کنم بر آسمان، دعا کنم... ثنا کنم...! چه رفت بر زبان مرا؟ که شرم باد از آن مرا! به یک دل و به یک زبان، دوگانگی چرا کنم؟ ز عمر، سهم بیشتر ریا نکرده شد به سر بدین که مانده مختصر، دگر چرا ریا کنم؟ چو خود به حق نمی رسم، قسم به حق !همین بسم که خاک آن رسیدگان به دبده توتیا کنم طهور جام ِ شوکران نصیب شد به طاهران به نوش آن پیمبران، سلامی آشنا کنم ... تیر 55 این صدای شکفتن را... این صدای شکفتن را از بهار تنم بشنو هر جوانه به آوازی گویدت که منم بشنو هر جوانه به آیینی شد شکوفه ی پروینی مست جلوه اگر گفتم شاخ نسترنم ، بشنو بیش ازین چه درنگ آرم؟ چنگ زهره به چنگ آرم بر رگش به هزار آیین زخمه گر بزنم، بشنو هر رگم رگ ساز اینک، با فرود و فراز اینک رای خود زدنم بنگر، بانگ تن تننم بشنو اوج شادی و سرشاری، این منم؟ نه منم آری غلغلی به سبو از نو در می کهنم بشنو گلشنی همه هشیاری رسته در نگهم ، بنگر عالمی همه بیداری خفته در سخنم ، بشنو از تو جان و تنم پر شد چون صدف که پر از دُر شد آنچه گفتی و می گویی، جمله از دهنم بشنو . □ نه! که لولی مستت، من، جام طرفه ی دستت، من وای حیف حریفان را با رها شدنم بشنو این صدای شکستن را، اوفتادن و رَستن را ای دلت همه خارایی، از بلور تنم بشنو . بهمن 61 " رگبار بوسه" ای با تو در آمیخته چون جان ، تنم امشب ! لعلت گل مرجان زده بر گردنم امشب مریم ...
شینیون باز و بسته مدل 2012
دل بسته ام به موی تو
دل بسته ام به موی تو السلام علیک یا مولانا یا اباصالح المهدیدل بسته ام به موی تولبریزم از سوی تواسیر خُلق و خوی توگوش به گفتگوی توبیزارم از عدوی تونشانه ام به سوی توبوی نسیم کوی تومژده دهد ز روی تو علی(میرزاعلی) قجری فرزند غلامعلی اهل شهر نراق 6/1/1393
دلم را به خاک بسپار
من آنوقت نفهمیدم که به پایان تلخ خود رسیده ایم . وقتی از فراز قله پیری خود نگاهی به گذشته می اندازم هنوز زنان و کودکان قتل عام شده را میبینم که در ته ان دره پیچاپیچ دراز به دراز افتاده اند و این منطره را با چنان وضوحی می بینم که گویی صحنه را در همان ایام جوانی در جلوی چشم خود دارم و می بینم که چیز دیگری هم در ان حمام خون مرده و در برف مدفون است و ان رویای تمامی یک ملت است ... و چه رویای زیبایی بود .... اتحاد ملت خرد شده است و به باد رفته است . دیگر هسته ای وجود ندارد و ان درخت مقدس خشک شده است . ما کوشیدیم دوان دوان جان به در بریم ولی سربازان چنان به ما تیر اندازی می کردند که گفتی ما یک گله گاو وحشی هستیم . فکر میکردم همه سفید پوستان ادم های بدی نیستند ولی ان سربازان که زنان و کودکان را قتل عام کردند رذل های بدبختی بیش نبودند . سرخ پوستان هرگز با بچه های سفید پوستان چنین عملی نمی کردند . روز چهارم بعد از عید نوئل سال 1890 بود . وقتی نخستین زخمیان سرخپوست را با تنهای مجروح و خون الود به داخل کلیسایی که با نور شمع ها روشن بود منتقل کردند انها که از هوش نرفته بودند توانستند تاج های گل نوئل را که در زیر اسمان به چوب اویخته شده بود ببینند . بر بالای منبر ان سوی نمازخانه پارچه ای گسترده به چشم میخورد که با خزی ناخوش بر ان نوشته شده بود : صلح و ارامش بر جهان و بر مردان نیک سرشت .این ها چند جمله از اخرین خطوط کتاب « فاجعه سرخپوستان امریکا » یا «دلم را به خاک بسپار » است که دی براون ان را با استفاده از مکتوبات مستند و تاریخی در مورد سرنوشت شوم سرخپوستان امریکا نوشته است . اقای محمد قاضی ان را ترجمه کرده و انتشارات خوارزمی هم منتشر . این کتاب تکرار مکررات جنگ بر سر منافع دنیایی و طمع بی حصر ادمی و قساوت او بر هم نوع خودش است وه که چه بی شرمانه ایم ما ادم ها ! متن کتاب داستان واره است . در واقع بیشتر گزارشی داستان وار از وقایع تاریخی قرن 19 . این کتاب هم حاصل من از تابستان رنگ به رنگ 89 بود . پیشنهاد می کنم بخونید تا یادتون باشه همیشه که شما هم انسانید