معنی تمام ضرب المثل

  • ضرب المثل های فارسی همراه با معنی

    • حرف آ ، ا • آب از آب تکان نمی خورد : همه چیز در نهایت آرامی است • آب از دستش نمی چکد : بسیار خسیس است • آب از دهان سرازیر شدن : بی نهایت شیفته چیزی شدن • آب از سرچشمه گل آلود است : کار از بالا خراب است • آب از سرش گذشت : بدبختی به منتهی رسیده ، کارش اصلاح شدنی نیست • آب به غربال پیمودن : کار بیهوده کردن • آب بر آتش ریختن : فتنه را نشاندن ، غمی را تسلا دادن • آب برای من ندارد نان که برای تو دارد : گویند وقتی حاج میرزا آقاسی به حفر قنات امر داده بود . روزی که برای بازدید چاهها رفت ، مقنی اظهار داشت که کندن قنات در این جا بی حاصل است چون این زمین آب ندارد . حاجی جواب داد : بله ! اگر برای من آب ندارد برای تو که نان دارد . • آب به سوراخ مورچه ریخته اند : عده زیادی ناگهان از جایی بیرون آمده اند • آب در هاون کوبیدن : به کار بدون نتیجه مشغول شدن • آب پاکی روی دست کسی ریختن : کسی را به کلی نا امید کردن • آب در دست داری نخور : ( یا همون آب دستته بزار زمین ) بسیار شتاب کن • آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم : مقصود و مراد در کنار ماست و از آن بی خبر هستیم • آب دست یزید افتاده : کالای فراوان و ارزان قیمت در دست محتکری گران فروش است • آب دهان مرده است : مرکبی کم رنگ است • آب را گل آلود می کند تا ماهی بگیرد : اشاره به کسی است که به کدورت میان دوستان و خویشاوندان دامن میزند تا خود از دشمنی آنان فایده ببرد • آب زیر پوستش رفته : چاق و سر حال شده • آب زیر کاه : مکار ، بد جنس • آبشان از یک جو نمی رود : ( یا همون آبشون تو یه جوب نمیره ) به دلیل اختلافی که دارند ، نمی توانند با هم همراه باشند . • آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب : کار از کار گذشته ، دیگر امیدی به اصلاح کار نیست • آب که سر بالا می رود ، قرباغه ابوعطا می خواند : جاهلی را گویند که با گفتاری اظهار فضل کند • آب نطلبیده مراد است : وقتی ناخاسته برای کسی آب بیاورند به فال نیک است • آب نمی بیند و گرنه شناگر قابلی است : ذاتا شرور است ، اگر خطا و شرارتی مرتکب نمی شود ، وسیله و دسترس ندارد • آدم از کوچکی بزرگ می شود : برای رسیدن به مقام عالی و فرماندهی ، باید از اطاعت و فرمانبرداری آغاز کرد • آدم بد حساب دو دفعه می دهد : بد حساب غالبا بدهی را با خسارت می پردازد • آدم به کیسه اش نگاه می کند : آدمی باید به اندازه درآمدش خرج کند • آدم چرا روزه شک دار بگیرد : کاری که احتمال ضرر و زیان در آن است نباید مرتکب شد • آدم حسابش را پیش خودش می کند : قبل از آنکه صاحب حق مطالبه کند ، باید حق او را ادا کرد • آدم خوش معامله شریک مال مردم است : مردم از شراکت و همکاری با آدم خوش حساب و با انصاف استقبال می کنند • آدم دست پاچه ...



  • ضرب المثل های کاشونی

    سلام.....  به همه سروان عزیز این گلچینی از ضرب المثلهای کاشونیه امیدوارم بپسندید. ضرب المثل به گویش کاشان /  آب خوش اَ گلوش پای نمیرَ به گویش تهران یاعام مردم ایران /  آب خوش از گلویش پایین نمی رود معنی  :  روزگار خوش و شیرینی ندارد   ضرب المثل به گویش کاشان /  اگه طناب مف پیدا کنَ خودش به دار می زنَ به گویش تهران یاعام مردم ایران /   اگر طناب مفت پیدا کند خودش را به دار می زند معنی  :  به هر چیز رایگان و مجانی طمع دارد   ضرب المثل به گویش کاشان /  با پا بری گیوه می درَ ، با سر بری ، کالا به گویش تهران یاعام مردم ایران /   با پا بروی گیوه پاره می شود با سر بروی کلاه معنی  :  هیچ فرقی نمی کند   ضرب المثل به گویش کاشان /  بشکنَ دسّی که نمک ندارَ به گویش تهران یاعام مردم ایران /   بشکند دستی که نمک ندارد معنی  :  اگر کسی کاری را انجام دهد وارزش و قدر آنرا ندانند   ضرب المثل به گویش کاشان /  باس به چشم بکشی به گویش تهران یاعام مردم ایران /   باید به چشم بکشی ( بمالی ) معنی  :  باید بسیار عزت و قدرش را بداری    ضرب المثل به گویش کاشان /  بند دلم سلید به گویش تهران یاعام مردم ایران /   بند دلم پاره شد معنی  :  ترسیدم ، ترس تمام وجودم را فرا گرفت   ضرب المثل به گویش کاشان /  به دلم براتَ به گویش تهران یاعام مردم ایران /   به دلم برات شده     معنی  :  به دلم گواه است ، یقین دارم   ضرب المثل به گویش کاشان /  پاش رو مار باشَ ور نمی دارَ به گویش تهران یاعام مردم ایران /   پایش روی مار باشد بر نمی دارد معنی  :  خیرش به کسی نمی رسد   ضرب المثل به گویش کاشان /  پَلو پَمبه به گویش تهران یاعام مردم ایران /   پهلوان پنبه معنی  :  به کسی که بسیار ضعیف و لاغر است گویند   ضرب المثل به گویش کاشان /   جو در یَ  قالب به گویش تهران یاعام مردم ایران /   جان در یک  جسم معنی  :  دو نفر که بسیار دوست و یار و شفیق بوده و با هم یکی باشند   ضرب المثل به گویش کاشان /  خدا اَ دَنت بشنوَ به گویش تهران یاعام مردم ایران /   خدا از دهانت بشنود معنی  :  انشاءالله اینطور بشود . امیدوارم این اتفاق بیافتد   شاد باشید وسربلند چون ایران التماس دعا

  • ضرب المثل +معنی

    • حرف آ ، ا• آب از آب تکان نمی خورد : همه چیز در نهایت آرامی است• آب از دستش نمی چکد : بسیار خسیس است• آب از دهان سرازیر شدن : بی نهایت شیفته چیزی شدن• آب از سرچشمه گل آلود است : کار از بالا خراب است• آب از سرش گذشت : بدبختی به منتهی رسیده ، کارش اصلاح شدنی نیست• آب به غربال پیمودن : کار بیهوده کردن• آب بر آتش ریختن : فتنه را نشاندن ، غمی را تسلا دادن• آب برای من ندارد نان که برای تو دارد : گویند وقتی حاج میرزا آقاسی به حفر قنات امر داده بود . روزی که برای بازدید چاهها رفت ، مقنی اظهار داشت که کندن قنات در این جا بی حاصل است چون این زمین آب ندارد . حاجی جواب داد : بله ! اگر برای من آب ندارد برای تو که نان دارد .• آب به سوراخ مورچه ریخته اند : عده زیادی ناگهان از جایی بیرون آمده اند• آب در هاون کوبیدن : به کار بدون نتیجه مشغول شدن• آب پاکی روی دست کسی ریختن : کسی را به کلی نا امید کردن• آب در دست داری نخور : ( یا همون آب دستته بزار زمین ) بسیار شتاب کن• آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم : مقصود و مراد در کنار ماست و از آن بی خبر هستیم• آب دست یزید افتاده : کالای فراوان و ارزان قیمت در دست محتکری گران فروش است• آب دهان مرده است : مرکبی کم رنگ است• آب را گل آلود می کند تا ماهی بگیرد : اشاره به کسی است که به کدورت میان دوستان و خویشاوندان دامن میزند تا خود از دشمنی آنان فایده ببرد• آب زیر پوستش رفته : چاق و سر حال شده• آب زیر کاه : مکار ، بد جنس• آبشان از یک جو نمی رود : ( یا همون آبشون تو یه جوب نمیره ) به دلیل اختلافی که دارند ، نمی توانند با هم همراه باشند .• آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب : کار از کار گذشته ، دیگر امیدی به اصلاح کار نیست• آب که سر بالا می رود ، قرباغه ابوعطا می خواند : جاهلی را گویند که با گفتاری اظهار فضل کند• آب نطلبیده مراد است : وقتی ناخاسته برای کسی آب بیاورند به فال نیک است• آب نمی بیند و گرنه شناگر قابلی است : ذاتا شرور است ، اگر خطا و شرارتی مرتکب نمی شود ، وسیله و دسترس ندارد• آدم از کوچکی بزرگ می شود : برای رسیدن به مقام عالی و فرماندهی ، باید از اطاعت و فرمانبرداری آغاز کرد• آدم بد حساب دو دفعه می دهد : بد حساب غالبا بدهی را با خسارت می پردازد• آدم به کیسه اش نگاه می کند : آدمی باید به اندازه درآمدش خرج کند• آدم چرا روزه شک دار بگیرد : کاری که احتمال ضرر و زیان در آن است نباید مرتکب شد• آدم حسابش را پیش خودش می کند : قبل از آنکه صاحب حق مطالبه کند ، باید حق او را ادا کرد• آدم خوش معامله شریک مال مردم است : مردم از شراکت و همکاری با آدم خوش حساب و با انصاف استقبال می کنند• آدم دست پاچه کار را دوبار می ...

  • ضرب المثل های معروف ایرانی با معنی

    ضرب المثل با حرف الف 1- ادب از که آموختی از بی ادبان : بادیدن رفتار بی ادبان آن کارها را انجام ندادن. 2- آب در هاون کوبیدن : کاربیهوده انجام دادن . 3- آش کشک خاله ات رو بخوری پاته نخوری پاته : این کار را باید انجام دهی چه دلت بخواد چه دلت نخواد. 4- آش دهانسوزی نیست : بسیار مطلوب و محبوب نیست. 5- آتیش بیار معرکه: بهم زنی می کند . 6- آتیش زده به مالش : هر چی داشته بخشیده . 7- آب از دستش نمی چکد : خیرش به کسی نمی رسد . 8- آفتاب عمرش لب بومه : چیزی بمرگش نمانده . 9- آسمون همه جاش یه رنگه: هر جا که باشی وضع همینه . 10- از این ستون به آن ستون فرجی است : گذشت زمان ممکن است برای حل مشکل تو مؤثر واقع شود. 11- آب ازآهن جدا کردن: کار د شواری را انجام دادن . 12- آب ازدریا بخشیدن : از مال دیگران بخشیدن و منت نهادن 13- آب برو ، نان برو تو هم به دنبالش برو: جمله ی توهین آمیزی است. 14- اسب تازی گر ضعیف بود همچنان از طویله ی خربه انتقاد از بی اهمیت ها 15- آن راکه حساب پاک است ا ز محاسبه چه باک است :کسی که کارش در ست است از حساب و کتاب ترسی ندارد. 16- اندازه نگهدار کلواوشر بواو لا تسرفوا : پرخوری . 17- ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روز را دریابی : استفاده از اندک فرصت مانده 18- آنروز که آواز بود فکر زمستانت هم بود: به فکر آینده نبودن 19- آب دریا به دهن سگ نجس نمی شود : پشت دیگران ازکسی بدگویی کردن.   ضرب المثل با حرف ب 1- بازبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد: باچرب زبانی کارهای خویش راپیش می برد . 2- بزک نمیر بهارمیاد .خربزه با خیار می یاد: به کسی و عده های دورو رازدادن. 3- بادمجان بم آفت نداره: مقاومت داشتن در برابر سختی ها 4- با یک گل بهار نمیشه: با یک شخص درستکار دنیا درست نمی شود. 5- با یه من عسل هم نمی شود خوردش: بد اخلاق بودن 6- به دعای گربه ی سیاه ، بارون نمی باره: خشم خدا نسبت به افراد بدکار 7- برای لای جزر دیوار خوبه: خیلی بی مصرف است. 8- با یک تیر و دو نشون زدن: با انجام یک کار به چند نتیجه عالی رسیدن 9- باد آورده را باد می برد: هر چیزی که آسان بدست می آید آسان هم از دست می رود. 10- به در گفت دیوار بشنوه: غیر مستقیم حرف زدن 11- به نطق آدمی بهتر است از دواب ، دواب از تو به گر نگویی صواب : استفاده از سخنان خوب در حرف زدن 12- با هر دست که دادی پس می گیری. پاداش حتمی در مقابل هر خوبی 13- بزرگی به عقل است نه به سال.در تقابل بین کارها وسخنان خردمندانه ی خردسال با سخنان وکارهای نابخردانه ی بزرگسال گفته می شود 14- برای همه مادر است برای من زن بابا: با همه مهربان است با من نا مهربان است. 15- با ماه نشینی ، ماه شوی ، با دیگ نشینی سیاه شوی: در تأثیر همنشینی گویند ،‌یعنی در اثر همنشینی با بدان ،‌بد می شوی ...

  • ضرب المثل های آلمانی

      سلام دوستان ، به نظرات شما احترام گذاشتیم و چند نمونه ضرب المثل آلمانی برای این پست گذاشتیم. چند نمونه ضرب المثل آلمانی: لازم به ذکر است که معادل این ضرب المثل های ترجمه ی خودم هست اگر نقصی داشت نظرتون رو در موردش بگید: Aller guten Dinge sind drei. معادل :تا سه نشه، بازی نشه! مفهوم: همه ی چیز های خوب و مطلوب آدم در تلاش های پی در پی به وجود می آید. ***************************** Andere Länder, andere Sitten. معادل: گر خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو مفهوم:مثل مردم رفتار کن تا توجه آنها به تو جلب نشود. ***************************** Arbeit adelt. Arbeit macht das Leben süß. معادل: کار جوهره ی مرد است. مفهوم:کار روح آدمی را صیقل می دهد. ***************************** Die Sache hat ein Aber معادل: کاسه ای زیر نیم کاسه است مفهوم:دلیلی مرموز وجود دارد. ***************************** Wer A sagt, muss auch B sagen معادل: کار را که کرد، آنکه تمام کرد. مفهوم: ارزش کار به تمام و کمال انجام دادن آن کار است. ***************************** Aller Anfang ist schwer. معادل: همیشه قدم های اول است که سخت است. مفهوم: اراده ی آغازین کار ، برای به پایان رساندن کار لازم است. //////////////////////////////////////////////////////// امیدوارم که این پست ارزش نظر دادن داشته باشه ضرب المثل الماني

  • دانلود کتاب ریشه ضرب المثل های فارسی به همراه معنی آن ها

    برای کتاب فارسی پایه ی ششم ( کتاب نوشتاری ) در پایان هر درس قسمتی وجود دارد که باید در مورد ضرب المثل ها توضیحاتی داده شود. به همین دلیل بر آن شدم که یک کتاب کامل برای آشنایی بیشتر با انواع مثل های فارسی برای شما آماده کنم. امیدوارم مفید واقع شود. دانلود کتاب  

  • ضرب المثل های معروف ایرانی با معنی

    ضرب المثل با حرف الف۱- ادب از که آموختی از بی ادبان : بادیدن رفتار بی ادبان آن کارها را انجام ندادن.۲- آب در هاون کوبیدن : کاربیهوده انجام دادن .۳- آش کشک خاله ات رو بخوری پاته نخوری پاته : این کار را باید انجام دهی چه دلت بخواد چه دلت نخواد.۴- آش دهانسوزی نیست : بسیار مطلوب و محبوب نیست.۵- آتیش بیار معرکه: بهم زنی می کند .۶- آتیش زده به مالش : هر چی داشته بخشیده .۷- آب از دستش نمی چکد : خیرش به کسی نمی رسد .۸- آفتاب عمرش لب بومه : چیزی بمرگش نمانده .۹- آسمون همه جاش یه رنگه: هر جا که باشی وضع همینه .۱۰- از این ستون به آن ستون فرجی است : گذشت زمان ممکن است برای حل مشکل تو مؤثر واقع شود.۱۱- آب ازآهن جدا کردن: کار د شواری را انجام دادن .۱۲- آب ازدریا بخشیدن : از مال دیگران بخشیدن و منت نهادن۱۳- آب برو ، نان برو تو هم به دنبالش برو: جمله ی توهین آمیزی است.۱۴- اسب تازی گر ضعیف بود همچنان از طویله ی خربه انتقاد از بی اهمیت ها۱۵- آن راکه حساب پاک است ا ز محاسبه چه باک است :کسی که کارش در ست است از حساب و کتاب ترسی ندارد.۱۶- اندازه نگهدار کلواوشر بواو لا تسرفوا : پرخوری .۱۷- ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روز را دریابی : استفاده از اندک فرصت مانده۱۸- آنروز که آواز بود فکر زمستانت هم بود: به فکر آینده نبودن۱۹- آب دریا به دهن سگ نجس نمی شود : پشت دیگران ازکسی بدگویی کردن.   ضرب المثل با حرف ب۱- بازبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد: باچرب زبانی کارهای خویش راپیش می برد .۲- بزک نمیر بهارمیاد .خربزه با خیار می یاد: به کسی و عده های دورو رازدادن.۳- بادمجان بم آفت نداره: مقاومت داشتن در برابر سختی ها۴- با یک گل بهار نمیشه: با یک شخص درستکار دنیا درست نمی شود.۵- با یه من عسل هم نمی شود خوردش: بد اخلاق بودن۶- به دعای گربه ی سیاه ، بارون نمی باره: خشم خدا نسبت به افراد بدکار۷- برای لای جزر دیوار خوبه: خیلی بی مصرف است.۸- با یک تیر و دو نشون زدن: با انجام یک کار به چند نتیجه عالی رسیدن۹- باد آورده را باد می برد: هر چیزی که آسان بدست می آید آسان هم از دست می رود.۱۰- به در گفت دیوار بشنوه: غیر مستقیم حرف زدن۱۱- به نطق آدمی بهتر است از دواب ، دواب از تو به گر نگویی صواب : استفاده از سخنان خوب در حرف زدن۱۲- با هر دست که دادی پس می گیری. پاداش حتمی در مقابل هر خوبی۱۳- بزرگی به عقل است نه به سال.در تقابل بین کارها وسخنان خردمندانه ی خردسال با سخنان وکارهای نابخردانه ی بزرگسال گفته می شود۱۴- برای همه مادر است برای من زن بابا: با همه مهربان است با من نا مهربان است.۱۵- با ماه نشینی ، ماه شوی ، با دیگ نشینی سیاه شوی: در تأثیر همنشینی گویند ،‌یعنی در اثر همنشینی با بدان ،‌بد ...

  • ضرب المثل ها با معنی

    . آش شله قلمکار 2. دو قورت و نیمش باقی است3. دوغ و دوشاب یکی است4. دود چراغ خورده5. دو قرص کردن6. نازشست7. نانش بده، نامش مپرس8. دنبال نخود سیاه فرستادن9. میرزا میرزا رفتن10. می آیند و می روند و با کسی کاری ندارند11. من و گرز و میدان افراسیاب12. من نوکر بادنجان نیستم13. دلو حاجی میرزا آقاسی14. دست کسی را توی حنا گذاشتن15. میان پیغمبران جرجیس را انتخاب کرد16. مرغی که تخم طلا می کرد، مرد17. مرگ می خواهی برو گیلان18. دری وری می گوید19. مگر سراشپختر آوردی؟20. مفرداتش خوب است ولی مرده شوی ترکیبش را ببرد21. مسیحا نفس22. دست به آسمان برداشتن23. دیزی می‌غلطد درش را پیدا می‌كند 24. دست از کاری شستن25. دست از ترنج نشناخت26. خیمه شب بازی27. خون سیاوش28. در یمنی پیش منی29. دروغ شاخدار، شاخ در آوردن30. دروازه را می توان بست ولی دهان مردم را نمی توان بست31. دختر سعدی32. خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود33. خودم جا، خرم جا34. خان یغما35. مرغ از قفس پرید36. مدینۀ فاضله37. مجذوب و مرعوب38. مجاهد روز شنبه39. مثل کبک سرش را زیر برف می کند40. ماهی از سرگنده گردد نی زدم41. ماستها را کیسه کرد42. ماست و دروازه43. ماستمالی کردن44. ما را ازین نمد کلاهی است45. لیلاج46. لولو47. لوطی خور کردن48. خط و نشان (+)49. خط 950. خروس بی محل51. خر من از کرگی دم نداشت52. خر کریم را نعل کرد53. خر عیسی54. خر دجال55. خرج اتینا56. خانخانی57. خاک بر سر58. حیدری و نعمتی59. لوح محفوظ است60. لنگ انداختن61. لن ترانی62. لقمه گلو گیر63. لقمان را حکمت آموختن64. لعن الله اللجاجة65. لا لحب علی (ع) بل لبغض معاویة66. گهی پشت زین و گهی زین به پشت67. گوهر شبچراغ68. گوش خواباندن69. گوشت شتر قربانی70. گواه شاهد صادق در آستین باشد71. گندم خورد و از بهشت بیرون رفت72. گنج قارون دارد73. گشادبازی74. گرگ دهن آلوده ویوسف ندریده75. گرگ باران دیده76. گرز رستم گرو است77. گربه مرتضی علی78. گربه عابد79. گرنگهدار من آنست که من می دانم ....80. گرگ منشی81. گربه رقصانی82. گدای سامره83. کینه شتری84. کوراوغلی می خواند85. گاوبندی86. حمام زنانه شد87. حکم حکم نادر و مرگ مفاجات88. حکیم باشی را دراز کنید89. حقه بازی90. حق بالاتر از دوستی با افلاطون است91. حق الپرچین92. حسینقلی خانی93. حرفش را به کرسی نشاند94. حرف مفت می گوید95. حاشیه رفتن96. حاجی حاجی مکه97. کله گرگی98. کندن در خیبر99. کن فیکون شد100. کله اش بوی قرمه سبزی می دهد!101. کلکش را کندند102. کلک زدن و کلک کردن103. كره را روغن كردی 104. گربه تنبل را موش طبابت می‌كند 105. حاتم بخشی106. چو مردی بود کز زنی کم بود107. چهارتکبیر زدن108. چو فردا شود فکر فردا کنیم109. چوبکاری نفرمایید110. چوب توی آستین کردن111. چند مرده حلاجی ؟112. چنته اش خالی شد113. کلاه گذاشتن114. کلاه شرعی115. کلاهش پس معرکه ...

  • اصطلاحات کاربردی در مورد هتل رفتن

    اصطلاحات کاربردی در مورد هتل رفتن   Hotel     1- ما دنبال یک هتل شیک و با کلاس می گردیم. We’re looking for a classy hotel.   2- آنها تا جمعه اتاق را برامون نگه می دارند. They will hold the room for us until Friday.   3- امکانش هست برای ما پنجم و ششم مارس رزرو کنید؟ Could you book us in for the fifth and sixth of March?   4- یک اتاق یک تخته / دو نفره می خوام. I need a single room / double room.   4- اتاق دو تخته دارید؟ Do you have a twin-bedded room?   5- همه اتاق های این هتل رزرو شده است. This hotel is fully booked up.   6- یک اتاق رو به دریا می خوام. I want a room with a see view   7- چه مدت تصمیم دارید در هتل ما اقامت داشته باشید؟ How long are you going to stay at our hotel?   8- بستگی داره. من برای کار / برای تعطیلات به این شهر اومدم. It depends. I have come to this city on business/ on vacation.   9- موقع خروج از هتل، کلید را نزد پذیرش بگذارید. Please leave your key at the reception when you go out.   10- این هتل ظرفیت پانصد مهمان دارد. This hotel can sleep/ accommodate up to 500 guests.   11- ممنونم، از امکانات هتل استفاده کامل بردم. Thank you, I took full advantage of the hotel’s facilities.   12- دریا، 2 کیلومتر با هتل فاصله دارد. The sea is two kilometer away from the hotel.   13- این هتل از تمام امکانات رفاهی برخوردار است. This hotel has all modern comforts.   14- در مورد خدمات هتل چند مورد شکایت دارم. I have a number of complaints about the service in this hotel.   15- این هتل چهار ستاره و رو به دریا است. This hotel is a four-star hotel and looks towards the sea.   16- لطفا قبل از ترک هتل حساب خود را تسویه کنید. Please settle your bill before leaving the hotel.   17- کارکنان هتل خوب به ما رسیدند. The hotel staff saw to all our wants.   18- هتل نه جادار بود و نه راحت. The hotel was neither spacious nor comfortable.   19- دیگر هیچ وقت به این هتل نمی آیم. افتضاح بود. I’m never coming to this hotel again. It was an absolute hell-hotel.   20- واقعا شرم آور است که شهر به این بزرگی یک هتل درست و حسابی ندارد. It’s disgraceful that a town of this size should not have a single decent hotel.   21- من قبلا یک اتاق رزرو کرده ام. پارسا هستم. This is Parsa. I’ve already reserved a room.   22- ایا اتاق در طبقه اول دارید؟ Have you a room on the first floor?   23- من یک اتاق بی سر و صدا می خوام. اتاق دیگری دارید؟ I want a quiet room. Have you got another one?   24- اتاق شبی چند است؟ How much is the room per night?   25- آیا سرویس، صبحانه و مالیات در قیمت لحاظ شده است؟ Are service, tax and breakfast included in the price?   26- اگه کسی تلفن زد، بگو ساعت 5 برمی گردم. If anyone phones, tell them I’ll be back at 5:00   27- لطفا خدمتکار/ گارسون را بفرستید. Please send the chambermaid/ waiter.   28- میشه بگین چمدان هایم را پایین بیاورند. Could you have my luggage brought down?   28- من می خوام یک اتاق کرایه کنم. شما شبی چند می گیرید؟ I would like to rent a room. But how much do you charge a night?   29- صبحانه / ناهار / شام کی سرو میشه؟ What time is breakfast/ lunch/ dinner?  برگرفته از http://www.irlanguage.com/464/

  • ضرب المثل