مرکز فرهنگی اسلامی ایرانیان بوستون
باستان شناسی دوران اسلامی در ایران
مقدمه مترجمدر مقاله کوتاه حاضر ویلکنسون به تمرکز باستان شناسان دوره اسلامی در ایران بر معماری و تاریخ هنر اشاره دارد و تعدادی از پرسشهای باستان شناختیی که می تواند در باستان شناسی این دوره مطرح شود را ارائه می کند. به نظر می رسد علی رغم گذشت سالیان از انتشار مقاله حاضر مشکلات یاد شده هنوز در باستان شناسی دوران اسلامی وجود داشته باشد از این رو مقاله حاضر به عنوان نمونه مطلوبی از پیشنهادهایی که می تواند برای بهبود شرایط باستان شناسی دوران اسلامی مورد توجه قرار بگیرد ترجمه شد. باستان شناسی اسلامی در ایران توسعه چندانی پیدا نکرده است. از حدود سال 1930 م. باستان شناسی اسلامی در ایران انحصارا در اختیار فرانسویان بوده است. حفریات باستان شناختی در لایه های اسلامی شوشان در سال 1928 توسط کوچلین منتشر شد اما نوشتاری برتر از داده های توصیفی نبود.شکل انتشارات داده های باستان شناختی به همین شکل توصیفی باقی مانده است. بعد از دهه 1930 باستان شناسی دوره اسلامی آمریکایی به ایران آمدند و نخستین سایتهایی که مورد کاوش ایشان قرار گرفت استخر و ری بود. این سایتها نخست توسط موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو و سپس موزه دانشگاه فیلادلفیا با همکاری موزه هنرهای زیبای بوستون انجام شد.گزارش کاوشهای یاد شده در مختصرترین شکل ممکن به رشته تحریر در آمده بود اما بعدها با ذکر جزئیات و منابع کامل شد. این کاوشها توسط موزه مترولوپلیتن در نیشابور، شهری که به طور خاص در دوره ساسانی و سلجوقی رشد کرده بود ادامه یافت. چندین گزارش و مقاله در مجله پژوهشی موزه متروپولیتن چاپ شد اما گزارشهای مربوط به سفالها همچنان در انتظار انتشار ماند. جنگ جهانی دوم یک تغییر سیاسی در ساختار پژوهشی موزه متروپولیتن بوجود آورد ، کاوشهای نیشابور تعطیل شد و به ویژه داده های معماری بسیاری برای همیشه از دست رفت. پس از جنگ فعالیتهای باستان شناسان دوره اسلامی آمریکایی در ایران به طور کلی کاهش یافت اما موزه پیبادی دانشگاه هاروارد کاوش در محوطه پیش از تاریخی یحیی (در استان کرمان) را آغاز کرد و آندره سون از این هیئت کار کاوش در تپه اسلامی دشتی در کرمان را انجام داد.در سال 1968 باستان شناسان موسسه باستان شناسی آلمان در ایران بقایای ایستگاه نگهبانی مغولان مربوط به دوره اباقای خان دوم (81-1265) را کاوش کردند. خوشبختانه آنها داده هایی شامل سفالهای لاجوردی شناسایی کردند که تاریخگذاری سایت را ممکن کرد. دیوارهای تزئین شده به دقت مورد مطالعه قرار گرفت. اگرچه شناسایی داده های غنی شامل سفال و فلز بی درنگ ذهن را به زمانی پیش از حضور مغولان سوق می دهد اما در همین دوران هم تولیدات سفالی ...
چند نظريه براي جلوگيري از نفخ بعد از غذا
چند نظريه براي جلوگيري از نفخ بعد از غذااگر شما هم از آن دسته افرادي هستيد كه بعد از خوردن، نفخ ميكنيد، به راحتي ميتوانيد با تغيير دادن رژيم غذايي، به خودتان كمك كنيد.همهي ما ميدانيم كه خوردن يك غذاي خوب چه لذتي دارد و بعد از خوردن بيش از اندازهي غذا چه حس بدي به انسان دست ميدهد.پس نفخ كردن بهايي است كه ما بايد براي خوردن بيش از اندازه بپردازيم، در حالي كه بسياري از مردم اين حس را يك حس كاملاً طبيعي قلمداد ميكنند.اما خيلي زود تسليم نشويد. هنوز هم اميد هست. با تغيير رژيم غذايي و ايجاد تغييرات ساده در عادات غذا خوردن، ميتوانيد از غذا خوردن لذت ببريد و يك حس خوب بعد از خوردن داشته باشيد.چند نظريه براي اين كه بعد از غذا نفخ نكنيد* براي هضم راحتتر غذا، در طول روز آب زيادي بنوشيد، البته نه همراه با غذا! سعي كنيد جرعههاي آبي كه مينوشيد كم باشد و به آرامي آنها را قورت بدهيد، نه اين كه آن قدر با صدا باشد كه انگار صداي شكسته شدن ظرف ميآيد، البته نوشيدنيهايي مانند نوشابههاي گازدار و قهوه كه خاصيت مدر بودن دارند، جزء اين ليست قرار نميگيرند.* اضافه كردن ماست به ليست رژيم غذايي ميتواند دستگاه گوارش را تقويت كند، البته توجه داشته باشيد كه براي گرفتن نتيجهي مثبت حداقل چند هفته بايد اين دستورات را رعايت نماييد.مقدار كالرياي كه ميخوريد هم ميتواند يكي از دلايل بروز نفخ باشد. مقدار بيش از اندازه كالري در وعده غذايي باعث ترشح هورمونهايي از ديواره روده شده و باعث حالت تهوع و نفخ ميشود* بعد از غذا خوردن به پيادهروي برويد و يا به طور كلي ورزش كافي داشته باشيد كه هر دوي اين كارها ميتوانند به عدم بروز نفخ و همين طور به هضم شما كمك كنند.دكتر رابرتز ميگويد: «درمان واقعي براي اين مشكل اين است كه بيش از نياز بدنمان به آن كالري وارد نكنيم و به قول قديميها بيشتر از اندازه شكممان غذا نخوريم».چرا بعد از غذا خوردن نفخ ميكنيم ؟به طور اختصار، اين حس ناراحتكننده ناشي از وجود گاز در رودهها است، البته گاز بيش از حد. اين به نوبهي خود باعث تورم و احساس فشار در معده ميشود.* ولي در مورد علت دقيق نفخ، بايد گفت كه دلايل آن در هر فرد با فرد ديگر متفاوت است. بعضي از مردم بعد از خوردن زياد احساس نفخ ميكنند، به همين سادگي. هر چه قدر يك فرد بيشتر ميخورد، بيشتر هم طول ميكشد تا غذا از معده به روده كوچك برود تا هضم شود، بنابراين احساس نفخ بيشتر ميشود، البته برخي از افراد هم به يكسري غذاها حساس هستند.* در افرادي كه عدم تحمل لاكتوز دارند، مصرف روزانهي شير و فرآوردههاي لبني ...
ریچارد نلسون فرای برجسته ترین ایران شناس معاصر درگذشت+بیوگرافی و تصاویر
* حاشیه زاینده رود، بزرگترین محقق و مورخ ایران قدیم را بنا بر وصیت مرحوم ریچارد فرای در دل خود جای می دهد* مردی که به 12 زبان زنده و تاریخی مسلط بوده و تاریخ و پیشینه ایران را بهتر از هر ایرانی می شناخت، به دیار باقی شتافتاندیشه اسلام آباد غرب: «ریچارد نلسون فرای» ایرانشناس و شرقشناس بزرگ آمریکایی در سن 94 سالگی درگذشت. ریچارد فرای استاد پیشین ایرانشناسی دانشگاه هاروارد در شهر بوستون آمریکا بوده که پنجشنبه ا۷ فروردین ۱۳۹۳ برابر ۲۷ مارس ۲۰۱۴ به رحمت ایزدی پیوست.این شخصیت ایراندوست که قریب به 70 سال از عمرش را به تحقیق و تفحص در تاریخ ایران گذرانده بود، پیشتر اعلام کرده بود که پس از مرگش، او را در حاشیه زاینده رود اصفهان دفن کنند. به واقع، نقش ریچارد فرای در شناساندن پیشینه ایران(بخصوص ایران در دوران پیش از اسلام) به گونه ای است که تاریخ ایران بدون وی را نمی توان متصور بود. در ادامه، زندگینامه؛ آثار و تألیفات؛ اخباری از دلبستگی های ریچارد فرای به ایران و گالری تصاویر آن مرحوم را مشاهده می کنید: ریچارد نلسون فرای (به انگلیسی: Richard Nelson Frye) ، زادهٔ ۱۰ ژانویه ۱۹۲۰ و درگذشته ۲۷ مارس ۲۰۱۴ ؛ ایران شناس و شرقشناس برجسته آمریکایی که از برجسته ترین متخصصین ایرانشناسی بود. او به زبانهای فارسی، عربی، روسی، آلمانی، فرانسوی، ارمنی، پشتو، ازبک و ترکی مسلط بود و با زبانهای اوستایی، پهلوی و سغدی آشنایی کامل داشت. مختصری از زندگی و بیوگرافی ریچارد فرایریچارد فرای در خانوادهای سوئدیتبار در ایالت آلابامای آمریکا زاده شد و بعد به همراه خانواده به ایالت ایلینوی نقل مکان کرد. در دوران نوجوانی با مطالعه داستانهای تاریخی به شرق و تاریخ آن علاقمند شد و به همین سبب همزمان با تحصیل در رشته فلسفه در دانشگاه ایلینوی، در رشته تاریخ نیز به تحصیل پرداخت و زبان عربی و ترکی و هنرهای اسلامی را آموخت. در آنجا با آلبرت اومستد آشنا شد و مجذوب سخنان او درباره کشفیات جدید موسسه شرقشناسی در تخت جمشید شد و مطالعات خود را در این زمینه دنبال کرد. پس از گذراندن دورههای چینشناسی و باستانشناسی چین و ژاپن، نزد محمد سمسار که کارشناس فرش در گمرک آمریکا و دارای مدرک دکترا از دانشگاه پنسیلوانیا بود زبان فارسی آموخت. فرای به کمک او کتاب «تاریخ بخارا» اثر نرشخی را ترجمه کرد و همین تبدیل به رساله دکتری وی در دانشگاه هاروارد شد. در سالهای ۱۹۴۳ و ۱۹۴۴ به ایران و افغانستان و هند سفر کرد و در این سفرها به آثار باستانی علاقه وافری یافت. در سال ۱۹۴۶ با ارائه ترجمه کتاب تاریخ بخارای از انجمن بورسیههای دانشگاه هاروارد ...
اموزش قلاویز کاری
قلاویز، حرفهای تخصصیدانش پژوهان عزیز، یکی از مهارت های پرکاربرد که در بسیاری از پروژه ها مورد استفاده قرار می گیرد، مهارت قلاویز کاری است که در زیر توضیحاتی در مورد آن ارائه می شود. پیچکردن از روشهای موقتی اتصال قطعات به یکدیگر است. برای رزوهکردن پیچ معمولا”از ماشینتراش استفاده میکنند. اما در کارگاه میتوان این عمل را با استفاده از قلاویز و حدیده انجام داد.قلاویز:قلاویز ابزاری است که رزوه داخلی ایجاد میکند. قلاویز را از فولاد تندبر میسازند. قلاویز تنهای دارد که ته آن چهارگوش است و دستهقلاویز آن را میگیرد. تنه قلاویز از بخش رزوهتراش آن باریکتر است. قلاویز چهار ردیف رزوه یا دندانه برنده دارد، که برای ایجاد رزوهای به شکل خاص، تراشیده شدهاند. این دندانهها عمل رزوهتراشی را انجام میدهند. شیارهای بین لبههای برنده را خیاره مینامند. خیارهها به براده تراشیده شده راه میدهند که از سوراخ بیرون بیاید.روغن تراشکاری (آب صابون) نیز از همین راه به قطعهکار میرسد. هر دست قلاویز از سه قلاویز تشکیل میشود در اولین قلاویز تقریبا”۲/۳ طول قسمت رزوهتراش، شکل مخروطی دارد. این قلاویز را پیشرو مینامند. در قلاویز دوم ۱/۳ طول قسمت رزوهتراش، مخروطی است و آن را وسطرو مینامند. این قلاویز پس از قلاویز اول به کار میرود. قلاویز سوم که پسرو نام دارد، صاف است اما پخ کوچکی دارد تا بتواند درست وارد سوراخ شود، این قلاویز را پس از قلاویز وسطرو، برای رزوهکردن سوراخهایکور به کارمیبرند.قلاویزکاری:تراشیدن رزوههای داخلی با دست را قلاویزکاری مینامند. این عمل به ترتیب زیر انجام میشود.۱٫ با مته سوراخی ایجاد کنید که قطر آن با قطر مغزه قلاویز برابر باشد.۲٫ قطعهکار را محکم به گیره ببندید.۳٫ اولین قلاویز را در دستهقلاویز جا بزنید.۴٫ قلاویز را در امتداد قائم وارد سوراخ کنید و آن را در جهت حرکت عقربههای ساعت بچرخانید تا رزوهتراشی شروع شود.5. قلاویز را در حدود ۱/۴ دور در خلاف جهت حرکت عقربههایساعت بچرخانید تا سوفالهها خرد شود.۶٫ از طریق خیارهها آب صابون وارد سوراخ کنید تا رزوهتراشی آسانتر شود و برادههاشسته شوند.۷٫ عمل ۵ را تکرار کنید تا وقتی تمام طول دندانهدار قلاویز از سود (اگر سوراخ راه به در است).۸٫ این عملیات را با استفاده از قلاویزهای وسطرو و پسرو تکرار کنید.برای کاهش اصطکاک و پاک کردن برادهها از مصرف آبصابون مضایقه نکنید.وقتی قلاویزکاری به پایان رسید، قلاویزها و دسته قلاویز را تمیز کنید و آنها را در جعبه خود قرار دهید.:: موضوعات مرتبط: مقالات ابزارشناسی :: ...
اتحادیۀ دینی و فرهنگی مخیتاریست ها
اتحادیۀ دینی و فرهنگی مخیتاریست هانویسنده: کلار آبولیانفصلنامه فرهنگی پیمان - شماره 65 - سال هفدهم - پاییز 1392 http://www.paymanonline.com/article.aspx?id=EFC0E295-B523-4F27-BD7A-DC13F356AE57 مخیتار سباستاتسی در 7 فوریۀ 1676م در زمان حکومت محمد چهارم، امپراتور عثمانی، در سباستیای آسیای صغیر، کودکی به دنیا آمد که او را مانوئل[1] نام نهادند. مانوئل تحصیلات ابتدایی را در دیر نشان مقدس[2] گذراند، جایی که در پانزده سالگی به مقام خادم کلیسا نایل شد. از کودکی استعداد تجزیه و تحلیل مسائل و برخورد منطقی با آنها در او بارز بود. مانوئل نوجوانی کنجکاو و تیزبین بود طوری که توجه روحانیان عالی رتبۀ کلیسا را به خود جلب کرد و سبب شد تا او را به دیر اجمیادزین[3] بفرستند. او پس از مدتی اقامت در دیر اجمیادزین راهی دیر سوان[4] و سپس باسن[5] شد اما هیچ کدام از این دیرها روح تشنه به علم و ترقی او را سیراب نکردند و به ناچار به زادگاهش بازگشت. مانوئل برای دستیابی به دانش و فضیلت دوباره راهی سفر شد اما این بار به سمت اروپا رفت، جایی که امیدوار بود بتواند اتحادیه ای از روحانیان مذهبی ارمنی را در آنجا پایه گذاری کند تا به کمک آنها در راه پیشرفت معنوی مردمش، که از این نظر در وضعیت نابسامانی قرار داشتند، گام بردارد، چراکه برای ملت ارمنی، در زیر سلطۀ حکومت عثمانی، امکان فعالیت فرهنگی وجود نداشت و فرهنگ آنان در معرض انحطاط بود.مانوئل دارای نیتی والا و برنامه ریزی ای صحیح بود اما به حقیقت پیوستن آن در آن زمان کاری بود بس دشوار. او پس از تحمل رنج و مشقت فراوان به حلب رسید و در آنجا با گروهی از روحانیان لاتین از فرقۀ یسوعی (ژزوئیت) [6] آشنا شد، کسانی که به او پیشنهاد پیروی از مذهب کاتولیک را دادند تا از طریق او این مذهب را در بین ارمنیان رواج دهند. مانوئل به قصد عزیمت به ایتالیا از حلب به سوی استانبول رفت اما هنوز به قبرس نرسیده بود که سخت بیمار شد و پس از بهبودی به زادگاهش، سباستیا، بازگشت. او در 1696م، در بیست سالگی، در دیر نشان مقدس به مقام کشیشی دست یافت و نام مخیتار[7] را برای خود برگزید. مانوئل، که هدف والایی در سر داشت، دست از سفر نکشید. دوباره راهی سفر شد و دوباره رنج و مشقت و سختی و ناکامی را به جان خرید. تا اینکه در 1700م در استانبول بار دیگر با گروهی از روحانیان لاتین یسوعی آشنا شد و به قصد تلاش برای وحدت کلیسای سنتی ارمنی با کلیسای رم گام هایی برداشت که متأسفانه با شکست مواجه شد اما در نهایت در 8 سپتامبر 1701م آرزوی دیرینه اش به حقیقت پیوست و اتحادیۀ روحانیان مذهبی را با نام آنتونیان[8] بنا نهاد که پس از مرگش به اتحادیۀ مخیتاریان یا مخیتاریست[9] تغییر نام داد. هدف این اتحادیه فعالیت ...