مراسم چادر برون
تزیینات چادر و پارچه بله برون
اانواع تزیینات چادر و بارچه با گل برای نو عروسا این چادرشه با گل تو صندق تزیین شده اینم پارچش که بازم همونطور تزیین شده اینم هم..... اینم پارچست تو طلق که مدل لباس تا شده اینم هم..... اینم چادرش تو طلق شبیه گلاین شال و صندلشه کنار هم
تزیینات جامع مراسم بله برون
تزیین نبات برای مراسم بله برون که بعضیا رسمشونه نبات ببرن تزیین کله قند با گلهای کریستالی برای مراسم دیزاین کله قند با چادر عروس
تاریخچه ای جالب
تاریخچه مراسم بله برون در ایران زمین مهربرون (مهربران) یا خرج برون (خرج بران) یکی از مراسم قدیمی و سنتی ازدواج در سرزمین ایران است. این مجلس یک مجلس مردانه است که در آن مهریه و شیربهای عروس توسط خانواده های دو طرف (عروس و داماد) تعیین می شود. نوع زنانه همین مجلس را بله بران می گویند. معمولا این مراسم مهم، بعد از جلسه خواستگاری و قبل از عقدکنان برگزار می گردد. مجلس بله بران بیشتر هنگام شب و با حضور بزرگان و ریش سفیدان دو خانواده دختر و پسر و در خانه پدر دختر برگزار می گردد. هدف از این مجلس ، تعیین شرایط مادی و معنوی عروسی و ازدواج و پذیرفتن شروط خانواده عروس از طرف خانواده داماد است. هدف از بله برون در مراسم بله برون (بله بران) مردان ریش سفید و سالخورده دو خانواده ، درباره میزان مهریه، شیربها و در برخی از فرهنگها باشلق و کم و کیف پرداخت آن ، اسباب سرعقد، پول حمام عروس، رخت و لباس و زیورآلات و جواهرات عروس، هزینه های عروسی و نحوه تامین آن، کم و کیف مراسم و جشن عروسی ، تعداد مهمانان عروس و ... تصمیم می گیرند. بعد از توافق طرفین ، تعهدات در دو نسخه مکتوب می شود و پدر داماد و پدر عروس و بزرگان مجلس امضا می کنند. اسامی مختلف بله برون در فرهنگها و قومیت های مختلف ایران، مراسم بله بران نامهای متفاوتی دارد: در تهران به این مراسم بله بری یا بله برون یا خرج بُری می گویند. مردم گیل و دیلم ، صورَت هَگیری (صورت گرفتن) یا ثبت هگیری (ثبت گرفتن) می گویند. خراسانیها به بله برون ، جواب اِستَنی (جواب استاندن یا جواب گرفتن) و یا کفش پاکِنی (کفش به پاکردن) می گویند. در شاهرود : حرف تمام کردن در کازرون : شرط کنان ، در توابع دماوند: خرج بُری ، در سروستان فارس بله برون در قم گلاب گیرون یا مهربرون ، در شیراز مهر برون یا بله برون ، در ایل ممسنی باشلُق برون یا کدخدا کِشون و در روستاهای گرگان ، قندشکنی می گویند.آداب و رسوم بله برون در بیشتر فرهنگهای ایران زمین، رسم است در مراسم بله برون ، که خانواده داماد هدایایی را برای عروس می برند و او را نامزد یا نشان پسرشان می کنند و به میمنت و مبارکی این پیوند، قند می شکنند. در خراسان یک حلقه انگشتر و در روستاهای خراسان یک جفت کفش و گاهی یک دست لباس اضافه بر انگشتر و کفش به همراه مقداری نقل و نبات و قند و چای و حنا و چند سکه نقره نیز به خانه عروس می برند. در مراسم بله برون قند یا نبات را می شکنند و نیمی از آن را به خانواده عروس و نیمی را خانواده داماد می دهند. هدایا و پیشکشهایی که در مراسم بله برون به خانه پدر عروس می برند در فرهنگهای مختلف ایران متفاوت است ...
بله برون-قسمت اول
عزیز دلم میدونم الان تو شرایط خیلی سختی هستی....به خدا من درکت میکنم!چند ساعت دیگه بیشتر نمونده تا ما به وصال هم برسیم دیدی بهت گفتم خدا با ماست...مگه خودت همیشه نمیگی خدا خیلی هوامونو داره و هیچ وقت تنهامون نمیزاره!این بار هم بسپر دست خدا! تا چند ساعت دیگه مهمونا میان میخوام برم آرایشگاه تو هم برو حمام کن و آماده شو.نمیدونی خونمون چه خبره همه در جنب و جوش آماده کردن میوه و شیرینی هستن . یادته چند صد بار اس ام اس دادم چه ساعتی میاین تا ساعت شد ۶ و شما اومدین من ۱ کیلو وزن کم کردم. عموها و دایی ها اومدن نشستن و همه منتظر اومدن شمااند .بوی اسپند که خالم داشت به احترام اومدنتون روی آتیش می ریخت هیجان خاصی بهم داد... وای چه خبره مگه تو نگفتی فقط مامان و بابا و مامان بزرگ بابا بزرگا میان پس چرا هر کی تو فامیلتون بوده اومده... گفتم من خجالت میکشم گفتی آخه من هم تک پسرم هم اولین نوه همه دوست داشتن بیان. برام یک سبد گل با یک کیک که روش نوشته بود بله برون مبارک ۱۰/۴/۸۹ و یه پارچه چادری و یه پیراهنی تو یه جعبه خوشگل آوردین...امیر جونم آفرین به این سلیقت خیلی خوشگل بودن این عکس اون جعبه خوشگل پارچه لباسی پارچه چادری ما خانوما آروم نشسته بودیم اما طبقه بالا بین مردا غوغایی بود چونه میزدن سرمهریه و عروسی و بقیه چیزه ولی ما که تصمیمون رو گرفته بودیم و می دونستیم مهریه چی میشه امیر گفت :آلبوم بله برونی که با هم خریده بودیم دادن دست حسن آقا شوهر خالم تا هر چی بزرگترا میگن بنویسه و شروع کرد به نوشتن که مهریه عبارت است از: ۱-یک جلد کلام الله مجید ۲-یک شاخه نبات ۳-یک دست آینه و شمعدان ۴ -۱۴ شاخه گل ۵-یکصد و بیست و چهار عدد سکه تمام بهار آزادی به نام مبارک حضرت زهرا به حروف ابجد ۶-یک سفر حج واجب مهریه مشخص شد و بزرگترها اونو امضا کردند جای پدرم خیلی خالی بود خدا رحمتش کنه با اجازه بزرگترها قرار شد که به مدت یکسال تا زمان عروسی صیغه بشیم. امیر با شوهر عمش آقا عبدالله اومدن که صیغه محرمیت ما برای مدت یکسال با مهریه یک عددسکه تمام بهار جاری بشه... نمیدونید چه لحظه ای بود دیگه چیزی نمونده بود که ما یک عمر مال هم بشیم و این یعنی آخر خوشبختی...صیغه خونده شد مادرشوهر جان اومد سکه مهرم رو داد همدیگرو بوسیدم و کیک رو بریدیم. امیرم یه انگشتر نشون خوشگل برام اورده بود چیزی که من دوست داشتم طلای سفید. همه کف زدن امیر انگشتر رو کرد تو دست راستم ...واقعا زیبا بود انگشتر نشون ادامه دارد...
بله برون ، تاریخچه و آداب و رسوم
بله برون ، تاریخچه و آداب و رسوم - جغرافیا، تاريخ و آداب و رسوم و فرهنگ و...مردم ننه كران وتاریخچه، دانستنی ها ومطالب عمومی "> ننه کران - بله برون ، تاریخچه و آداب و رسومننه کرانجغرافیا، تاريخ و آداب و رسوم و فرهنگ و...مردم ننه كران وتاریخچه، دانستنی ها ومطالب عمومی درباره وبلاگ منوی اصلی صفحه نخستپست الکترونیکآرشیو مطالبعناوین مطالب وبلاگ پیوندهای روزانه معرفی جاذبه های گردشگری ایران پایگاه خبری و تحلیلی آسبینه واژه یاب (فرهنگ عمید،فرهنگ دهخدا،معین و...) ژورنالیست خیالی ارتا ویل نیوز فرهنگ نمین شهر اشنایی دیگر عکس های تاریخی فرارو را در صفحه عکس و تاریخ ببینید. عکس های قدیمی سرعین اطلاعات گیاهان دارویی و میوه ها کتاب یاب انجمن دانشنامه حقوق رسانه دفاتر پیشخوان دولت و بخش عمومی مردان پارسی دنیای آموزش زبان زبان انتشارات تدین (سرکار خانم زهرا تدین نژاد در همدان) مرجع کامل کد ملی و کد پستی دانستنی های عمومی و مدیریتی و اجتماعی دانلود کتب درسی قدیمی مدارس کشور شهر فرنگ -دنیای کتاب و تنوعتمام پیوندها آرشیو فروردین ۱۳۹۴اسفند ۱۳۹۳بهمن ۱۳۹۳دی ۱۳۹۳آذر ۱۳۹۳آبان ۱۳۹۳مهر ۱۳۹۳شهریور ۱۳۹۳مرداد ۱۳۹۳تیر ۱۳۹۳خرداد ۱۳۹۳اردیبهشت ۱۳۹۳فروردین ۱۳۹۳اسفند ۱۳۹۲بهمن ۱۳۹۲دی ۱۳۹۲آذر ۱۳۹۲آبان ۱۳۹۲مهر ۱۳۹۲شهریور ۱۳۹۲مرداد ۱۳۹۲تیر ۱۳۹۲خرداد ۱۳۹۲اردیبهشت ۱۳۹۲فروردین ۱۳۹۲اسفند ۱۳۹۱بهمن ۱۳۹۱دی ۱۳۹۱آذر ۱۳۹۱آبان ۱۳۹۱مهر ۱۳۹۱شهریور ۱۳۹۱مرداد ۱۳۹۱تیر ۱۳۹۱خرداد ۱۳۹۱اردیبهشت ۱۳۹۱آرشيو آرشیو موضوعی معرفی نویسنده وبلاگدر خواست ارسال مطالب و عکس هاو اسناد تاریخی و...ایام محرم و سوگواری اباعبدالله الحسین (ع)علما. بزرگان و مشاهیرجغرافیا و تاریخ و فرهنگننه کران در منابع فارسیویلکیج (وجه تسمیه ویلکیج و ننه کران )ارتباطات و را های ارتباطیغذا های محلیدین و اخلاق و عادات اهالیصنایع دستیمسکن و مصالح بنای خانه های روستائیآبیاری و روش آبیاریابزار کاردامداری وکشاورزی و فن انبار کردن و اندوختن محصولاتاوضاع عمومی آبادیواحد اندازه گیری زمین اوزان و مقادیر اندازه ها ومهمان نوازیبازی های محلیجنگل فندقلوشهدای ننه کرانگالری عکس و تصاویر از مناطق مختلف کشورتاریخچه ،دانستنی ها ومطالب عمومی و عکس های عمومیمیوه ها ، سبزیجات ،صیفی جات و درختان و ...مشاغل، حرفه و فعالیتخواص دارویی گیاهان و میوه جاتروانشناسی و دانستنی های سلامت روانیاخبار ننه کران و منطقه ویلکیجتاریخچه تاسیس مدرسه در ننه کران و منطقه ویلکیجسفرنامه ها و اسناد تاریخیرودخانه ها و چشمه هامنابع تامین آب اشامیدنیمنابع تامین آب کشاورزیمراسم ...
مراسم عروسی در سیریک
از آنجائي كه هر منطقه براي عروسي هايش مراسم خاصي دارد؛، سيريك نيز به عنوان يكي از همين مناطق مراسم خاص خودش را دارد كه بر گرفته از فرهنگ خاص مردم اين منطقه است. <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> در قديم در سيريك مانند بسياري از جاها نظر پسر و دختر شرط نبود و ازدواج براساس توافقي بود كه بين دو خانواده صورت مي گرفت ولي امروزه به جوانان اهميت بيشتري داده مي شود و آنها حق انتخاب در مورد آينده خود را دارند ولي همه موانع كاملاً از بين نرفته و بايد جوانان همسران خود را از طبقاتي انتخاب كنند كه از لحاظ طبقاتي با آنها برابر مي كنند و نه اينكه پايين تر از خودشان هستند. عروسي در اين منطقه به اين صورت است كه اگر پسري از دختري خوشش بيايد بايد با خانواده اش در ميان بگذارد كه به خواستگاري دختر مورد علاقه اش بروند و بعد از آن پدر پسر به همراه يكي يا دو نفر از معتمدين به خواستگاري دختر مي روند كه در صورت رضايت دختر و والدينش يك شب را به عنوان «بله برون» كه در زبان محلي به آن «مال گيِشندِن» مي گويند تعيين مي كنند در اين شب پدر داماد به همراه بزرگان فاميلش به خواستگاري رسمي و تعيين مهريه به خانه عروس مي آيد و پدر عروس نيز بزرگان فاميل خود را دعوت مي كند و پس از صرف شام صحبت اصلي در مورد مهريه شروع مي شود ( مقدار مهريه در سيريك تعيين شده است و از 100 تا 300 متقال طلاء متفاوت است و ضرب المثلي نيز در اين زمينه در بين مردم سيريك رايج است كه مي گويد: مهريه دختر مانند مهريه مادرش است كه البته در حال حاضر طبقات پايين تر مهريه دخترانشان را تغيير داده و مقدار آن را بيشتر از قديم مي كنند) مراسم « مال گيِشندن» جهت رسمي تر كردن خواستگاري بين دو خانواده است. عروسي به مدت هفت شبانه روز برگزار مي شود و اولين شب عروسي را «بن سور» مي گويند كه همه همسايه ها و طايفه هاي نزديك خود را در اين شب دعوت مي كنند (شروع عروسي در روزهاي نخستين در خانه داماد جهت رسمي تري به خود دارد و شلوغ تر است چون تمام كارها و مخارج عروسي بر عهده داماد است.) در روزهاي اول و دوم و سوم مردها كارهاي بيرون از خانه و زنان كارهاي داخل خانه را بر عهده دارند كه آوردن هيزم عروسي و خريد گاو و گوسفند و چراغاني كردن خانه عروس و داماد و آوردن آشپز و بقيه كارها بر عهده مردان است و جمع كردن وسايل عروسي كه قبلاَ توسط مادر و خواهران داماد تهيه شده اند و تزيين چمدانهاي عروسي بر عهده زنان است ( لوازم عروسي عبارتند از: چهل يا پنجاه دست لباس محلي و هشت جفت كفش چادر و نقاب كه زنان بلوچ به صورت خود مي زنند و عطر و لوازم آرايش و كليه وسايل مورد نياز عروس كه جمعاً پنج چمدان مي شود ...
آداب و رسوم ازدواج در یکی از روستاهای شهرستان ساوه
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> دراین روستا نیز مانند سایر نقاط ایران آداب ورسوم خاص خود رادارد,یکی از این آداب ازدواج درروستا می باشددراین روستا جوانان درسنین پایین ازدواج می کنند سن ازدواج دراین روستا بین 15 تا24 برای دختران و از 20تا 26 برای پسران متغییرمی باشد.رسم دراین مکان اینگونه است که ابتدا پدرومادرپسر وقتی احساس می کنند که باید برای فرزند خوددستی بالا بزننداقدام می کنند .اینگونه است که دختری را برای پسرخودانتخاب می کنندکه این دخترراازاقوام وخویشاوندان انتخاب می کنندواگر دختری دراین بین نباشندبا توجه به شناختی که ازدختران روستا دارند این انتخاب را می کنند وبعد یکی ازبزرگان فامیل رابرای خواستگاری می فرستنداگر جواب خانواده دختر مثبت بودبه این معنی است که به آنها اجازه داده می شودکه به خواستگاری بروندوبعدخانواده داماد به غیر ازخودداماد (وچندتن ازبزرگان فامیل به خواستگاری میروندوانتخاب پسردراین میان چندان نقشی نداردودرواقع این خانواده اوست که این انتخاب رامی کند والبته فرزندنیزازاین انتخاب راضی می باشد) به خواستگاری میروند.بعدازاینکه خانواده دختروپسربا هم صحبت های خود را به اتمام رساندند قرار می شود که خانواده ی عروس به خانواده ی داماد جواب دهد بعد از گذشت چند روز خانواده ی دختر جواب خود را از طریق یکی از آشنایان به خانواده ی پسر می رساند. در مرحله ی بعدی که بله برون نامیده می شود عروس وداماد همدیگر را می بینند البته این آشنایی طوری نیست که از قبل اصلا همدیگر را ندیده باشند با توجه به محیط کوچک روستاکه تقریبا همه همدیگر را می شناسند آن دو نیز همدیگر را دیده اند. در این مراسم یکی از ریش سفیدان روستا که در تمام مراسم ها حضور دارد مقدار مهریه وشیر بها را تعیین می کند ونوشته ای را به عنوان سند به امضای طرفین می رساند ودر پایان مراسم بله برون کله قندی را به عنوان شیرینی مراسم می شکنند وبعد هدیه ای را که می تواند پیراهن یا کله قندی باشد به ریش سفیدی که همه ی این کارهاا را انجام داده است داده می شود فردای بله برون عروس وداماد به همراه خانواده هایشان به شهر نزدیک روستا برای آزمایش می روند وبعد از آن مراسم عقد کنان در محضر انجام می شود نهار وشام مراسم عقد را خانواده ی داماد برعهده میگیرد.دختر و پسر تا قبل از عقد اجازه صحبت کردن با یکدیگر را ندارند. دوران نامزدی بین خانواده ها تفاوت دارد اگر مسکن داماد آماده باشد عروسی زود انجام می شود در غیر این صورت این دوران کمی طولانی تر می شودبعد از این که خانواده ها آمادگی لازم را برا ی عروسی پیدا کردند مراسم عروسی نیز شروع می شود. مراسم ...
بله برون
خلاصه که من هر چی گریه و زاری کردم فایده نداشت و پنجشنبه شبی بود که خانواده ی همسرم شاد و شنگول و بی خبر از همه جا اومدن واسه صحبت های تکمیلی! من هم که مثل برج زهر مار بودم و اصلا چایی که چه عرض کنم خودمم نیومدم پیششون!!! تو همون جلسه خانواده ی همسرم با قاطعیت گفتن ما از بزن و برقص بدمون میاد و توی کل مراسم از این چیزا خبری نیست!!! و جالبتر اینکه مامان من قبول کرد و من دق کردم!!! و یکی دیگه از توافقات مهریه بود که ۱۱۴ سکه و یک سفر حج بود! قرار شد چند شب دیگه اونا با بزرگترهای فامیل بیان و حلقه بیارن. در این فاصله یه روز جناب همسری با خواهرش اومدن دنبال من تا با هم بریم بیرون که مثلا تو این رفت و آمدها همدیگه رو بیشتر بشناسیم و من باز هم با اجبار رفتم! (خواهر همسری سه سال از من بزرگتر و مجرد و معلم تشریف دارند) خلاصه اینکه جو بدی نبود و همسری حرف نزدن منو به پای خجالتی بودنم گذاشت و من هم فقط گوش میکردم و بغض میکردم... دلم میخواست مثل بقیه ی دوستام آزاد باشم و با دوستام برم بیرون نه با نامزدم و خواهرش، اما کسی اینو نمیفهمید... یادم رفت بگم در این بین هم یه روز بعد از ظهر مادر شوهر و دختراش اومدن خونه مون و برای من چادر اندازه گرفت تا ببرین چادر سفیدی که خواهر شوهر بزرگه چند ماه پیش از مکه آورده بود رو بدوزن. خلاصه که هر چی من منتظر موندم تا یکی به من زنگ بزنه و بگه بیا بریم برات حلقه بخریم بی فایده بود و شب بله برون که شد همراه عموی بزرگ و دایی بزرگشون اومدن خونه ی ما، از بدشانسی من هم فقط عمو وسطیم تونست اونشب بیاد خونه ی ما( داشته باشید اینو که بعدآ چقدر اینو سر من زدن که هیچکدوم از فامیلات نیومده بودن بله برونت!!!) در ضمن اون شب از سر شب تا ساعت ۱۱ برق رفته بود و منم به همین بهانه از آشپزخونه بیرون نیومدم. اما بالاخره برق اومد و من با خواهر های همسری و مادرش و مامان خودم رفتیم تو اتاق و اونا هم خیلی بی ذوق فقط حلقه ی خیلی خیلی سبک و کوچک و به قول خودشون ظریفی رو دست من کردن و مثلآ این شد مراسم بله برون!!!!!! بعدش هم همسری بهم اس ام اس زد و تبریک گفت!!! از فرداش هم باید میرفتیم دنبال کارهای عقد، چون اونا دوست دوست داشتن زودتر عقد کنن و این شد دوباره باعث دعوا و جنجال و کشمکش بین من و مامانم. فکر کنم این یه خوردهبیشتر از قبل شد...تا اینجا رو داشته باشید تا بعد... راستی شما اگه جای من بودید چیکار میکردین؟
بله برون
سلام به همه ی دوستان خوبم