مدل لباس مجلسی کوتاه وبلند
مدل لباس مجلسی کوتاه شیک جدید دخترانه 2015
مدل لباس مجلسی کوتاه شیک جدید دخترانه 2015 نمایش از سایت .: مکس دانلود :. .: www.Max-dl.Blogfa.Com :. مدل لباس مجلسی کوتاه شیک جدید دخترانه 2015 مدل لباس مجلسی کوتاه عکس روز مدل لباس مجلسی کوتاه زنانه و دخترانه سال ۲۰۱۳ مدل لباس مجلسی کوتاه سایت تفریحی البرز لباس مجلسی کوتاه جدید تیپ تاپ عکس: سردار درحال ماساژ پای زائر اربعین پرتال تفریحی فان چیز مدل لباس مجلسی کوتاه دخترانه عکسهای مدل های جدید لباس مجلسی کوتاه زنانه ۲۰۱۴ عصر سلامتی مدل لباس مجلسی کوتاه مدل لباس مجلسی کوتاه شیک 2015 انواع مدل لباس مجلسی کوتاه زنانه و دخترانه بیتوته مدل لباس مجلسی دخترانه شیک ۲۰۱۴ دانلود آهنگ جدید جدیدترین مدل لباس مجلسی کوتاه وبلند مجله زیبایی لایت مد مدل لباس های مجلسی، ساده و شب :: مدل پیراهن دخترانه مدل های لباس مجلسی کوتاه دخترانه اس ام اس پلیز مدل لباس جدید، مد و فشن مدل لباس شب مدل لباس مجلسی کوتاه 2015 آخرین مدلهای لباس کوتاه مجلسی(2015) مدل لباس مدل لباس مجلسی کوتاه مداک سایت مدل لباس و آرایش مدل لباس مجلسی کوتاه و شیک مدل لباس مجلسی کوتاه شیک ترین مدل لباس مجلسی کوتاه و بلند مدل لباس مجلسی کوتاه شیک 93 بیتوته اس ام اس مدل لباس مجلسي شيك دخترانه دنیای مد مدل کت و شلوار مجلسی زنانه 2015 لباس مجلسی کوتاه و تنگ مدل لباس مجلسی دخترانه کوتاه 2015 جدید ترین عکس های مدل لباس مجلسی سایت behtarintasvirir مدل جدید دامن بلند مجلسی زنانه 93 مدل های زیبای لباس مجلسی کوتاه دخترانه و زنانه ۲۰۱۴ عکس لباس مجلسی کوتاه زنانه مدل مدل لباس مجلسی کوتاه و بلند هانی و مدل لباس کره ای هایش بلاگ ریدر مدل مانتو مجلسی زنانه برای سال۹۴ مدل لباس مجلسی مدل لباس مجلسی زنانه کوتاه و بلند 94 Girls’ Clothing at Kmart® روزگار مدل لباس مجلسی کوتاه گیپور لباس مجلسی کوتاه در فیس بوک مردانه آپارات مدل لباس مجلسی، مدل مانتو، مدل لباس، دکوراسیون منزل، آموزش آشپزی مدل لباس مجلسی دخترانه کوتاه مدل لباس مجلسی کوتاه اسپرت زنانه سایت 5mbir کیف زنانه برند oppo جدید « مد روز بزرگترین سایت مدل لباس در ایران لباس مجلسی کوتاه جدید سرگرمی مدل لباس مجلسی کوتاه 2015 گالری عکس جدیدترین مدل های لباس مجلسی کوتاه دخترانه و زنانه شیک مد لباس مجلسی کوتاه 2015
مدل دامن زنانه : دامن کوتاه. دامن بلند. دامن دخترانه. دامن زنانه. دامن ماکسی .دامن دراز
گل ایتالیایی (گل مارگریت مینیاتوری )
گل ایتالیایی (گل مارگریت مینیاتوری ) لوازم مورد نیاز: - قیچی سیم چین- سیم گل سازی روکش دار سبز – ابزار گل سازی- رنگ روغن- خمیر گل ایتالیایی- قلم مو ۱ .ابتدا ساقه های گل را که بنا بر کوچکی و بزرگی گل ها به صورت کوتاه وبلند با سیم چین ببرید . سپس طبق آموزش شماره قبل ماهنامه ( شماره ۱۲ ) سیم ها را با خمیر سبز رنگ روکش کنید . سپس بگذارید خشک شود . تکّه ای از خمیر را رنگ روغن زرد زده و گلوله ای به اندازه فندق درست کنید .۲ .تور را کمی چرب کنید سپس گلوله خمیر را داخل آن گذاشته و لبه های تور را جمع کنید و به خمیر فشار دهید تا از لابه لای منافذ تور بیرون آمده وشکل مغز گل را به خود بگیرید .۳ . پس از گذشت چند لحظه ساقه هایی را که قبلاً آماده کرده بودید ،از انتهای تور وارد مغزگل کنید تا ثابت شود .سپس اضافه های تور را با قیچی . بگذارید کاملاً خشک شود.۴ .خمیری را رنگ روغن سفید بزنید . سپس به اندازه یک اشک ۲ سانتی متری ،درست کرده وبا قیچی نوک تیز برش هایی را روی خمیر ایجاد کنید .۵ . گلبرگ های گل را توسط قیچی نوک تیز از هم جدا کنید . سپس ابزار گلسازی ۱۱ را از مرکز گل فرو کرده وبه سمت لبه های گلبرگ ها بکشید تا کمی پهن شود .۶ . توسط ابزار گل سازی شیارهای ظریفی را روی گلبرگ ها ایجاد کنید .۷ . توسط ابزار گل سازی یا سمبه مرکز گل را فشار دهید تا گلبرگ ها بالا و پایین قرار گیرند و شکل واقعی گلبرگ های گل را بگیرد . از این گل برگ ها ۲ عدد درست کنید .۸ . گلبرگ اول را از انتهای سیم داخل کرده و به مرکز گل برسانید .۹ . گلبرگ دوم را به همان شکل قبلی وارد کرده و بگذارید کاملاً خشک شود .۱۰٫برای غنچه گل مارگریت ، خمیری به رنگ سبز درست کرده و به اندازه یک نخود از آن جدا کرده و به سر سیم روکش شده وصل کنید .۱۱ . توسط ابزار گل سازی خط های ظریفی روی سطح گلوله ایجاد کنید و بگذارید کاملاً خشک شود .۱۲ . گلوله ای از خمیر سبز را بردارید وبه شکل یک اشک در آورید . سپس توسط قیچی درست مانند ساخت گلبرگ های گل برش زده و دقیقاً به شکل کاسبرگ درست کنید وازانتهای سیم گل وارد کنید .۱۳٫ برای درست کردن برگ های گل مارگریت اشکی مانند دوک از خمیر سبز سدری (که از ترکیب سبز و اکر به دست می آید )بسازید و به سر سیم روکش دار وصل کنید . اندازه این دوک ۴ الی ۵ سانتی متر باشد . سپس با پلیت این خمیر را باز کنید و کمی پهن کنید .۱۴٫ خطوطی توسط ابزار ۱۱ گلسازی روی این برگ ایجاد کنید و سپس این برگ را به روی حوله بگذارید تا کاملاً خشک شود .۱۵ . برای ایجاد سایه های گل ،رنگ روغن اکر و سبز را با کمی تربانتین رقیق کنید و با قلم موی سر گرد به میان گل به صورت بسیار کم رنگ بزنید .۱۶ . از سایه های آرایشی می توانید برای رنگ آمیزی ...
رمان قتل سپندیار6
*سهراب*موهام رو کنار زد..... با سرانگشتهای کوچیکش کنار زد ... من با زن ها رابطهءزیادی نداشتم ..یعنی اهل دوست دختر وروابطهءباز نبودم ...وجدانم وتربیتم اجازه نمیداد که به ناموس کسی نگاه کنم ... به همین خاطر حرکت دست لی لی تکونم داد ...فکر نمیکردم یه روزی با نوازش دستش تا این حد احساساتم به قلیان بیفته تک بودن ورابطه نداشتنم باعث میشد خیلی زود تحت تاثیر قرار بگیرم و من این رو نمیخواستم ..رابطه با خوانوادهءقاتل برام افت داشت ...اون هم کی لی لی فر؟ ولی امان از بوی نفس هاش که تاب وتوان مقابله باهاش رو نداشتم . به خودم گفتم .. (بجنب سهراب ..تکون بخور و به خودت بیا... وگرنه ممکنه یه بلایی سرش بیاری ... توی جام غلطی زدم وپشتم رو به لی لی کردم ... عطر نفسهاش که از رو صورتم کنار رفت احساس کردم نفس کشیدن راحتتر شده ... سعی کردم به سپندیار فکر کنم ...داداش کوچولوم ..البوم خاطرات کودکیم رو تو ذهنم باز کردم ودونه به دونه ورق زدم ... نرم نرمک قلبم اروم گرفت واز تب وتاب افتاد... چشمام داشت گرم میشد ...ولی یه چیز ته ته دلم ازارم میداد ... اگه میتونستم... دوست داشتم که امشب رو با لی لی سر کنم ..کنار محبت بی ریا وچشمهای شفافش ...ای کاش که میشد ...ای کاش ...که ...میشد ... ....... این روزها نگاهم دیگه بی اراده به سمتش کشیده میشه.... دست خودم نیست ...هرجایی که هست نگاه من هم اونجا ست... یه وقتهایی از اون همه صبر وسکوت تعجب میکنم ...مگه میشه اینقدر بهش ظلم بشه واون جز سکوت کار دیگه ای نکنه ..؟ اصلا مگه یه ادم چقدر تحمل داره ...؟که به خودش ...به خوانواده اش.... فحش بدی واون فقط سر خَم کنه وچیزی نگه ...؟ کم کم داشتم به حرفهای سیاوش ایمان میاوردم ....این که این دختر ...واقعا گناهی نداشت .... ولی غرور .... چنان سرتاپام رو گرفته بود که نمیذاشت حتی تو خلوت خودم هم ...به بی گناهیش اعتراف کنم ... لی لی صبور بود ...خیلی صبور ....اونقدر صبورکه هیچ کس به گرد پاش نمیرسید ... نیش وکنایه های من ومادر رومیشنید.... دستورهای وقت وبی وقتمون رو میشنید وفقط میگفت چشم ... وقتی تو اطاق موهاش رو شونه میکرد وشعر میخوند ...وقتی که خورشید روی اون موهای کوتاه وبلند میتابیدو باد ...بوی خوشش رو برام میارود ...دست ودلم میلرزید ..... با احساسم غریبه بودم ...اخه چرا اینقدر برام مهم شده ...؟چرا هرجا میره چشمام هم به دنبالش میره ...؟ چرا مادر که سرش داد میزنه ...اذیت میشم ؟...چرا از اینکه مثل یه کلفت باهاش رفتار میکنه وبه خستگیش اهمیت نمیده دلزده میشم ...؟ چرا وقتی سیاوش بهش محبت میکنه شاکی میشم ...؟چرا نمیخوام باهم باشن ...کنار هم ...؟ ............دوروز دیگه هم همین طور گذشت ..هرشب کنار لی لی میخوابیدم وبوی نفس هاش من رو مست وجودش میکرد ... ذهنم پراز ...
رمان آخرین شب دوران نامزدی 11
-من با کسی لجبازی ندارم دستمو ول کن-الهام بیا بشین سرخونه وزندگیت من هنوز اون روی سگم نیومده بالا دارم با زبون خوش بهت میگم این مسخره بازی رو ول کن وبرگرداین زبونه خوشش بود مثلادستمو سفت گرفته بود اروم گفتم=ولم کنصورتشو نزدیک صورتم کرد ومنو کشیده بود سمته خودش هیچ فاصله ای باهم نداشتیمترسیده بودم صورتمو بردم وعقب وبا خواهش گفتم=محمد داری اذیتم میکنی -بسه الهام اگر همون روزای اول بخاطرت کوتاه نمی اومدم حالا ماله خودم بودیترسیده بودم دسته خودم نبود خصوصا الان که عصبی بود داشت گریم می گرفت گفتم=نزدیکم نشو من میترسماعتنایی بحرفم نکرد که صدام لرزید وگفتم=برو توروخدادستمو کمی شل کرد توچشامو نگاه کرد وبا لحن یکم نرم تر گفت=ترس نداره همه دخترا اینجورن بعد عادی میشه واستچونم داشت می لرزید متوجه نشد وگفت=الهام اذیت نکن اینجوری دوتامون راحت میشیمیعنی بنظره اون من اینجور راحت میشدم؟؟؟اون خیال میکرد هرجور که اون دوستداره منم دوستدارم ولی اینجور نبود دنیای منو واون یه عالمه باهم فرق داشت.من همون بوسیدنای بامحبت معمولیشو به صدتا ازاین کارا نمیدادم اون پیش خودش چی فک میکرد!! من محبت وتوجه اونو میخواستم اونو نمیدونستم دستمو که ول کرد کمرمو گرفت بازم لباشو گذاشت رو لبام داشتم عذاب می کشیدم واسه اولین بار کنار محمد ازاینکاراش عذاب میکشیدم .همزمان دکمه های مانتومو باز کرد اشک از چشام اومد پایین یه نگاهی بهم کرد واروم گفت=الهام قول میدم اذیت نشی اینقد نترسبند تاپمو داد عقب احساس کردم دستام از استرس می لرزن کمی رفتم عقب وگفتم=محمد حالم خوش نیستمتوجه حالم شد -چته؟مگر میخوام بکشمت که اینطور میکنی؟حالم داشت بد میشد با اخم نگام میکرد گفتم=یه لیوان اب بهم بدهخیلی می ترسیدم بخاطر همین هیچ علاقه ای نداشتم که زود عروسی کنیمبلند شد رفت تا برام اب بیارهیه نفس راحت کشیدم اگر میدونستم اینطورمیشه پامو تو این خونه نمیذاشتم شاید شب عروسیمون اینطور نمیشد ولی الان که انتظارشو ونداشتم ونمیخواستم ترسمو بیشتر کرد.بلند شدم دکمه ها مانتومو بستم وشالمو کردم سرم.تموم رزلبم پاک شده بود دست زدم به لبم یکم از پوست لبم اومده بود بالااز محمد داشت بدم میومدخودخواه شده بود لیوانه ابو اورد داد دستم وخودشم نشستس مبل ویه سیگار دیگه روشن کرد وگفت=ببخشید نمیخواستم اذیتت کنم-یه ذره از آب رو خوردم وگفتم=اگر میدونستم اینطور میشه پامو تو این خونه نمیذاشتم-الهام برگرد سرخونه وزندگیت -من زندگی نمی بینمداد زد=پس غلط کردی که بهم بله رو گفتیتوروز اول منو دیدی نه پولدار بودم نه خوشکل بودم نه اعصاب درستی داشتم ولی تومنو قبول کردی حالا هم باید قبول ...
حفظ پوست
برای اینکه گریم وآرایش مرتبی را انجام دهیم لازم است به موارد زیر دقت کنیم .شناخت پوست:برای پوست چرب از کرم منقبض کننده استفاده میکنیم وبرای پوست خشک از کرم مرطوب کننده وهم چنین برای پوست نرمال از کرمهای تقویتی استفاده میکنیم.برای داشتن یک پوست سالم و خوشرنگ سعی کنید زیاد در مکانهای آلوده قرار نگیرید واز میوه ها و مواد عذایی حاصل مواد رنگی به میزان متعاذل استفاده کنید وتا حد امکان از قرار گرفتن در معرض نور مستقیم حورشید جلو گیری کنید.شناخت چهره:یک چهره مناسب باید از سه قسمت مساوی تشکیل شده باشد: 1-از خط رویش مو پیشانی تا زیر ابروها ۲ -از زیر ابروها تا زیر بینی 3-از زیر بینی تا انتهای چانه حالا اگر سه اندازه فوق یکسان باشدچهره بیضی ونرمال است اما در صورتی که اندازه های1و3با هم برابر باشند وشماره 2 بزرگتر باشد بینی دراز و کشیده به نظر میرسددر حالی که اگرشماره 2و3با هم برابر باشند وقسمت یک بزرگتر باشدپیشانی بلندتر وکشیده تر است.اگر شماره های 1 و2مساوی اما شماره 3 بزرگتر باشدچهره کشیده می شود. مشخصات چهره ساخت وترکیب چهره:قبل از شروع به کار موها را با یک کلاه مخصوص بپوشانید. سپس به کمک یک خط کش طول وعرض صورت را اندازه گیری کنیدخط کش را طوری روی صورت قرار دهید که صورت را به دو قسمت مساوی تقسیم کند طول صورت را از قسمت خط رویش موها در پیشانی تا خط زیر چانه اندازه بگیرید.اگر عرض صورت دو سوم طول آن باشدفرم صورت بیضی ونرمال است. اگر طول وعرض چهره با یکدیگر برابر باشد صورت گرد است .اگر چانه باریک و گونه وپیشانی پهن باشد صورت مثلثی است .اگر پیشانی وچانه هر دو باریک باشد فرم صورت لوزی است . اگر طول صورت 2برابر عرض آن باشد صورت کشیره ودراز است . پس از تعیین فرم صورت در صورت لزوم آن را با فوندیشن رتوش کنید. نکته:رنگهای روشن اعضای صورت را برجسته تر ونمایان تر می سازد و رنگ های تیره آن را فرو رفته و گود نشان می دهد. 1-صورت بیضی: فرم چهره :صورت بیضی با قیافه طبیعی هدف: نمایان تر کردن فرم چهره به وسیله میکاپ(استفاده از فوندیشن یک یا دو درجه روشن تر از رنگ طبیعی پوست)۲- صورت گرد: فرم چهره: خط پیشانی وچانه گرد هدف :بارکتر نشان دادن صورت (ابتدا با فوندیشن روشن تمام سطح چهره را بپوشانید سپس به کمک فوندیشن تیره تر از کنار شقیقه تا فک پایین را تیره تر کنید.)3- صورت چهار گوش: فرم چهره پیشانی پهن وچانه مربع هدف:ایجاد تناسب وکاستن از زوایای پیشانی و چانه ( به وسیله فوندیشنی که یک تا دو درجه روشن تر از رنگ چهره باشدسطح پوست را بپوشانید سپس با فوندیشن تیره تر از کنار گوش تا کنار چانه و فک و پایین را تیره کنید)4- صورت گلابی یا سه ...
رمان آخرین شب دوران نامزدی 8
-نق نزن دیگهاخم کردم نگاش کردم دیدم داره با صورت خندون نگام میکنه گفتم=توخیلی دلسنگی من دارم گریه می کنم تو میخندی؟-خو خنده داره این قضیه مگه من چی گفتم که گریت گرفت- تو بی احساسی بخاطراینهمنو بخودش نزدیک کرد وگفت=کی گفته؟-خودمپیشونیشو چسبوند به پیشونیمو گفت=نه بی احساسم نه سنگ دل.احساسم شرف داره به بی احساسی بعضی ها.-آقای با احساس چرا حالت بد شد ؟محمدخان حس می کنم تومنو شریک زندگیت نمیدونی؟-گفتنش فایده ای نداره چیزه مهمی نیست.نگاهمو دوختم به گردنش دوستنداشتم اون لحظه تو چشماش نگاه کنم گفتم=قلیون که نکشیدی؟-نه-مطمین باشم؟-آره وقتی میگم نمی کشم یعنی نمیکشم.سرشو برد کمی عقب دستمو گرفتوگقت=قهر که دیگه نیستی؟-نه دیگهدستمو برد بالا وبوسیدش وگفت=من برم کاری بامن نداری؟-محمد دیگه ازم ناراحت نیستی؟-نه خانومی برم؟؟؟؟؟سرمو با اکراه تکون دادم وگفتم=باشه-بیا باهام خداحافظی کن تابرم-خداحافظ-نه اینجوری که؟منظورشو فهمیدم گفتم=لازم نکرده تنبیه بشی که دیگه بدونی وقتی عصبی میشی چشماتو نبندی دهنتو بازکنی-منکه دهنمو باز نکردم تو منو هنوز ندیدی وقتی دهنم باز میشهچشم غره بهش رفتم خندید وگفت=خیلی خوب من برم تا باز دعوامون نشده؟لبخند زدم وخودمو کمی بلند کردم وگونه اش رو بوسیدم وگفتم=خداحافظلبخند زد یعنی کشته مرده این رمانتیک بودنش بودم.تا دم در همراهیش کردم.وقتی رفت سریع دویدم تو اتاق رها که رفتنشو از توپنجره ببینم.تنها نشستم تو اتاق حسابی حوصلم سر میرفت اصلا هم خوابم نمی برد گوشی روگرفتم مسیج دادم به نازی اونم مثل من بیدار بود.میگفت با این خواستگار جدیدش دوست شده کلی بهش خندیدم دختره ی دیوونه تازه ردش هم کرده بود.خواستم بهش بگم پاشه بیاد اینجا ولی ساعتو نگاه کردم دیر وقت بود میدونستم نمیتونه بیاد.ساعت نزدیکا ۲ بود خواب به چشمام نمی اومد.فکرای جور واجوری ذهنمو درگیر کرده بود.وقتی با رها حرف میزدم کمی اروم می شدم بلاخره اونم یه روز مثله من بوده.به عکس محمد نگاه کردم دوستداشتم بریم سر خونه وزندگیمون ولی خوب....دلم هواشو کرد گوشیمو ازکنارم باز برداشتم زنگ زدم بهش ولی بقول نازی یه نفر بی احساس پشت خط میگفت دستگاه مورد نظر خاموش می باشد.یه بار دیگه گرفتم بازهم خاموش بود یهو یادم افتاد که گفت گوشیش رو میذاره تو کشو خاموشش میکنه.رفتم کشو روبازکردم گوشیش اونجا بود.خاموش بود.وسوسه شدم روشنش کنم.دودل بودم میترسیدم بفهمه.ولی ازکجا متوجه میشه .نه نمی فهمه.اضطراب داشتم خودمم نمیدونستم چرا .از بس خودشو خشن جلوه میده وقتی هم نیست ازفکرش میترسیدم.دستمو فشار دادم روی دکمه ی خاموش روشن کردنش.اون گوشی سادهه پیشش بود ...