مجله ای هدیه

  • هدیه چی بگیرم؟

    هدیه چی بگیرم؟

    "دو هفته ی دیگر تولد یکی از دوستانم است، اما نمی دانم برایش چه هدیه ای بگیرم؟!"  "روز مادر نزدیک است، اما مادرم چیز خاصی لازم ندارد، به نظر تو چه هدیه ای مناسب است؟" حتما" شما هم سوال هایی شبیه به این ها را از اطرافیانتان شنیده اید یا خودتان از آن ها پرسیده اید.  گاهی اوقات می خواهید برای عزیزانتان هدایایی بی نظیر، به یاد ماندنی، زیبا و در عین حال با قیمتی مناسب تهیه کنید. اینجا لیستی از هدایای جالب و به یادماندنی را برایتان آماده کرده ام که امیدوارم مفید باشد. 1-تا بحال به اشتراک یک مجله یا روزنامه به عنوان هدیه فکر کرده اید؟ اگر شخصی که می خواهید به او هدیه دهید به مجله ی خاصی علاقه دارد، که کارتان راحت است در غیر این صورت اشتراک مجله ای که در رابطه با کار، ورزش یا رشته ی مورد علاقه اش مانند صنایع دستی، شعر، دکوراسیون منزل، نقاشی، عکاسی، کامپیوتر  و... است می تواند انتخاب خوبی باشد. این هدیه ایست که می تواند تا تولد یا سالگرد آینده ادامه داشته باشد. 2- شاید دوستان و بستگانتان هدیه ای که معنایش بیشتر با هم بودن و وقت گذراندن با یکدیگر باشد را بپسندند. در این مورد تهیه بلیط سینما، تئاتر، موزه و مشابه این موارد می تواند مفید باشد.احتمالا" کودکان به بازدید از باغ وحش، رصد خانه، پارک حیوانات وحشی و...علاقه داشته باشند. انتخاب دیگر می تواند ثبت نام در یک تور یکروزه در شهر یا محل تفریحی نزدیک  محل سکونتتان باشد. 3-اگر می خواهید برای فردی هدیه بگیرید که به نظر شما به مورد خاصی نیاز ندارد، به وسایل و ابزارهایی که اخیرا" ابداع شده اند فکر کنید. به عنوان مثال یک ساعت مچی که دماسنج، گام شمار و فشارسنج نیز باشد. ایده های دیگر مانند لیوان یا لباسی با تصویر همان شخص یا تصویر مکانی که یادآور خاطره ای زیباست و تصاویری ازین دست نیز می تواند رضایت فرد را به همراه داشته باشد. یا حتی می توانید بالش یا حوله حمام که نام آن فرد رویش گلدوزی شده باشد سفارش دهید.   4-اگر وقت و حوصله دارید کتابی را که از عکس ها و قطعاتی که از کتب مختلف بریده شده اند، بسازید. کتاب می تواند شامل تصاویر، لطیفه ها، ایمیل ها، نامه های صمیمانه و موارد جالب دیگر باشد. با توجه به سن فردی که هدیه را دریافت می کند تغییراتی در کتاب انجام دهید. برای کودکان از تزئینات بیشتر  استفاده کنید. برای جلد کتاب تصویری از خودتان و آن کودک می تواند برایش جذاب باشد.   5- اگر دوستی دارید که با او به سفر می روید و تاکنون سفرهای بسیاری را با او تجربه کرده اید و می خواهید به مناسبتی به او هدیه دهید، می توانید کتابی از عکسهایی که در سفرهایتان گرفته اید بسازید به طوری که توضیح مختصری درباره ...



  • آخه چی بخریم؟!؟!؟!!؟!؟!؟!؟

        آخه چی بخریم؟!؟!؟!!؟!؟!؟!؟   هر وقت مناسبی پیش میاد که تصمیم بگیریم به کسی هدیه بدیم، با این مشکل روبرو میشیم که چی بخریم؟ چی بخریم که خوشش بیاد؟در این مطلب تصمیم دارم نکاتی که به نظرم درباب هدیه خریدن قابل توجه است و میتونه در هدیه خریدن کمکتون کنه توضیح بدم:  چون از هر ۱۰ مغازه موجود در خیابان ۹/۵ تاش اجناسی مربوط به خانومها دارن، در نتیجه هدیه خریدن برای خانمها خیلی راحت تره. اما خدا به داد وقتی برسه که بخوان برا اقایون خرید کنند. بعدا میگن چرا خرید منتهی میشه به زیر پوش! خوب چون هدیه های مختص اقایون کم پیدا میشه. در اینجا با چند سوال روبرو هستیم:۱- به کی میخواهیم کادو بدیم؟الف: همسر    ب: نامزد    ج: دوست   د: خانواده و فامیل ۲- چه مناسبتی پیش رو داریم؟الف: عید نوروز    ب: تولد    ج: ولنتاین   د: سالگرد ازدواج یا نامزدی ۳- چقدر پول داریم؟! الف: کم   ب: متوسط   ج: زیاد    د: خیلی زیاد میتونیم بر مبنای شخصی که قراره بهش هدیه بدیم، این مطلب رو ادامه بدیم و هم بر مینای میزان بودجه و یا نوع مناسبت.اما یکسری از هدیه ها هستند که مناسبت بردار نیست و همچنین یکسری نکاتی هم هست که باید در خرید هدیه رعایت کرد.   1- به کی میخواهیم کادو بدیم؟  الف: همسر اقای محترم! مطمئنا شما دوست دارید از بودجه ای که در اختیار دارید به نحو احسن استفاده کنید و مثل تمامی آقایون با یک تیر صد نشان بزنید. اما مطمئن باشید اکثریت قریب به اتفاق خانمها دوست ندارند که به عنوان هدیه تولد همسرشون بهش قابلمه تفلن بده!آخه مگه اون قابلمه و ظرف پیرکس مخصوص اون خانومه که شما رفتی براش خریدی؟یه وقت از هفته قبل مناسبت هرچی میخری نزنی به پای هدیه تولد یا ولنتاین! آخه سیب زمینی پیاز هم شد هدیه؟ که هروقت خریدی بگی خانوم این رو بزن به حساب من که برات کادو خریدم!خوب باباجان بنده خدا حق داره ناراحت بشه. شما خواستی هم برا خانم هدیه بخری و هم برای خونه ای که خودت هم توش زندگی میکنی و از لوازمش استفاده میکنی. پس بالاغیرتن یه چی برا خود خانومت بخر.   ب: نامزد اولین هدیه بعد از انگشتر گذاشتن پیش خانواده دختر، حالا به مناسبت تولد یا عید یا ولنتاین،مهمترین و تعیین کننده ترین بخش سرنوشت یک پسر هست. به خصوص برای مناسبتی مثل تولد یا عید.اینجا اگه پسر خسیس بازی دربیاره و هدیه رو به خرید یک خرس در جعبه هدیه محدود کنه، ممکنه چند روز بعد، نامزدی بهم زده بشه! خوب چون این هدیه مشخص کننده سلیقه و صد البته اهمیتیه که پسر داره برا دختر قائل میشه. البته نه اینکه ارزش مادی در هدیه ای که میخریم خیلی مهم باشه، اما باید بدونیم که نمیشه همیشه رمانتیک بازی دراورد و هدیه رو به یک خرس پولیشی ...

  • 139 - ׫ هدیه ویژه نوروزی مدیروبلاگ به دوستان قدرتمند به بهانه فرارسیدن عید باستانی نوروز» ×

    « هدیه ویژه نوروزی مدیر جادوی کلمات دوستان قدرتمند به بهانه فرارسیدن عید باستانی نوروز» *امیدوارم که سال نو  برایمان همراه با سلامتی و تندرستی باشد و اگر بدانیم بهترین نعمت است. * امیدوارم که در سال نو هم به یاد داشته باشیم کلام گهربار و بسیار زیبای حضرت عیسی مسیح (ع ) که  فرمودنند بجویید پیدا می کنید، بپرسید جواب می گیرید، بکوبید در باز می شود و بیندیشید که خلق می کنید. * امیدوارم که  سال نو قدر نعمات بیکران خداوند را دانسته  و بیشتر به  ذات پاک او ایمان آوریم. * امیدوارم که اولین دعای سال نو مان برای شفا یافتن بیماران باشد. *امیدوارم که هر روز انگیزه مان برای آینده ای درخشان قوی  و قوی تر بشود. *امیدوارم سال نو در انتخاب هر چیزی بیشتر بیندیشیم  و درست ترین آن را ملزوم کنیم. *امیدوارم که فراموش نکنیم که گذشته یک تاریخ است و باید از آن درس  گرفت و از آن بیشترین بهره را ببریم. *امیدوارم که هیچ گاه فراموش نکنیم که تمام اندیشه و افکارمان نتی است که در جهان هستی نواخته می شود و همه کائنات خداوند بزرگ و تبارک و تعالی موظفند با اندیشه های  مان  هم نوا بشوند ودر دستگاهی بزنند که ما می زنیم و در نهایت سمفونی زندگی ما را خلق کنند. *امیدوارم که هر روز یک قدم بیشتر به طرف خوب بودن  و نیکی کردن برویم. *امیدوارم که عاقبتمان به خیر باشد. امیدوارم که فراموش نکنیم در سال جدید این جمله زیبا را که هرگز آینده هایمان  می تواند هیچ گونه تشابه ای با گذشته هایمان نداشته باشد. * امیدوارم که به یاد داشته باشیم که دل به دست آوردن  بهتر از دل به درد آوردن است. *امیدوارم که فراموش نکنیم که شادی و موفقیت دریک قدیمان قرار دارند وفقط لازم است که دستهایمان  را دراز کنیم و آن را در آغوش بگیریم. * امیدوارم که در سال نو بیشتر به زیردستانمان کمک کنیم تا که البته به نوعی به خودمان کمک کرده باشیم. *امیدوارم که هر روز خلق و خوی ما بهتر ، بخشش و گذشتمان بیشتر ، غرورمان کمتر وروزی مان فراوان تر شود . *امیدوارم که مریضی ، ناتوانی ، نادانی ، و ناشکیبایی  و فقر از ما دور باشد. *امیدوارم که مدام بر عشق واحتراممان  نسبت به یکدیگر افزوده شود . *امیدوارم که به یاد داشته باشیم که هرچیزی محکوم کنیم از دستش می دهیم و هر آنچه را که باورش کنیم به دستش خواهیم آورد. *امیدوارو که هر لحضه از  کینه و حسادت و خشم مان کاسته شود تا کاملاً عاری از آنها شویم. *امیدوارم که قدر بزرگتر هایمان را بدانیم و حرمت نگاه داریم که چشم امید و مایه سربلندی مان هستند. *امیدوارم که فرصت های زیادی برای رشد و تعالی مان پیش بیاید و از آنها یک موقعیت خوب خلق کنیم. *امیدوارم که چرخ روزگار همیشه ...

  • مرگ، هدیه ی مؤمن

    بسم الله الرحمن الرحیم.زیستن در این دنیای فانی با همه ی زرق و برقهایش روزی پایان یافته و شخصی از دیار فانی به دیار باقی کوچ میکند. عامه ی ناس این رفتن و کوچ کردن را مردن مینامند. اگر چه این نابودی در اذهان مردم چیزی وحشتناک بوده و حتی آوردن اسم آن موجب ناراحتی و دلهره ی بعضی اشخاص میشود اما فرد مؤمن و مصلح نباید ذره ای رعب و وحشت در دل خود افکند چرا که رسول و پیامبرمان حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم در حدیثی میفرمایند: «تحفة الموت المؤمن» یعنی هدیه ی مؤمن مرگ است. اگر مرگ و مردن، هدیه ای از جانب خداوند باشد، حتماً دارای پندهایی بوده که پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را بمثال واعظی میپندارد، از آنجا که میفرمایند: «کفی بالموت واعظاً» یعنی مرگ برای وعظ انسان کافی است. روایت شده است که یک روز ملک الموت بر حضرت داود علیه السلام وارد شد آن حضرت گفتند:تو کیستی. ملک الموت گفت: کسی هستم که چیزی را به ملوک نمیدهم و اگر به قصرشان بروم نمیتوانند از من جلوگیری کنند. حضرت داود گفت: پس تو حتما ملک الموت میباشی. گفت: بلی گفت: پس تو اگر نزد من می آمدی چرا قبلا به من خبر ندادی تا خود را آماده سازم. ملک الموت گفتند: من قبلا چندین بار به تو خبر داده ام. فلان فامیل تو کجاست؟ فلان همسایه ی تو کجاست؟ فلانی کجا رفتند؟ حضرت داود جواب داد: همه مردند. گفت پس همه ی اینها برای هشدار بودند تا خود را آماده سازی که یکروز به سراغ تو نیز خواهد آمد.افراد عارف و زاهدی هستند که به طور دائم مرگ را به یاد می آورند چون آن را موعِد دیدار محبوب خود میدانند و بدیهی است کسی که دیگری را دوست بدارد، هیچگاه وعده ی دیدار او را فراموش نمیکند. لذا چنین افرادی غالباً آمدن مرگ را کند میپندارند و دوست میدارند که زودتر آن لحظه فرا برسد تا اینکه از دنیای بزهکاران رهایی یابند و به جوار مولا و پروردگار خویش انتقال یابند. چنانکه گویند: حضرت حذیفه رضی الله عنه وقتی که مرگش فرا رسید گفت: خدایا اگر بینوایی از بی نیازی و بیماری از تندرستی و مرگ از زندگی بهتر و دوست داشتنی تر است، پس مرگ را بر من آسان بگردان تا به دیدار تو نائل شوم.رسول الله صلی الله علیه و سلم در حدیثی دیگر میفرمایند: «اَکثروا مِن ذکر هاذم الّلذّات» یعنی مرگ را زیاد به یاد بیاورید زیرا که یاد مرگ از بین برنده ی لذتهاست. و در حدیث دیگری میفرمایند: «مَن کره لقاءَ الله کره الله لقاءه» یعنی کسی که از ملاقات با خدا خشنود نباشد خداوند نیز از ملاقات با او خشنود نیست. واقعاً بدبختی و شرمندگی بزرگی برای شخص است که پروردگارش از وی ناراضی و ناخرسند باشد. چرا انسان عاقل از چیزی که حق است و خواه و ناخواه به آن مبتلا ...

  • هديـه‌ای بـرای هـمسـر آينـده (داستان طنز)

    هديـه‌ای بـرای هـمسـر آينـده (داستان طنز)

    خواستم برای جشن تولد نامزدم هدیه‌ای بفرستم به همین خاطر از خانم خوش پسندی که یکی از همکارانم بود خواستم تا از مغازه جنب اداره یک جفت دستکش بسیار اعلا انتخاب کند تا برایش بفرستم … پس از خرید، خانم خوش پسند هم برای خود یک جفت شورت انتخاب کرده و پس از اینکه هر دو بسته‌بندی آماده شد پول را به صاحب مغازه دادیم و هنگام تحویل غافل از اینکه شاگرد خرازی بسته‌ها را اشتباهی داده، یعنی بسته دستکش را به خانم و بسته شورت را به من داده، من با اطمینان خاطر آن را باز نکردم و به منزل آمدم و نامه‌ای به خیال خود با انشا خوب برای نامزدم نوشتم و دستکش‌ها را برای او فرستادم … وقتی نامه به دست او می‌رسد در حضور پدرش بسته را باز می‌کند و دو عدد شورت را در آن می‌بیند و چون نامه را می‌خواند می‌بیند چنین نوشته‌ام: با تقدیم این نامه خواستم کمال معذرت خود را از ارسال این هدیه ناقابل که نمونه‌ای از محبت خالصانه من نسبت به شماست خواسته باشم و ضمناً یقین بدانید که هرگز تاریخ تولد شما از ذهن من محو نمی‌شود. این هدیه مختصر را مخصوصا بدین منظور انتخاب نمودم که یقین دارم شما احتیاج خاصی به آن دارید و هرگز بدون پوشیدن آن به مهمانی نمی‌روید. البته این یک جفت نمونه را با انتخاب خانم همکارم خریده‌ام و ایشان به من اطلاع دادند که شما نوع کوتاه‌تر آن را می‌پسندید. چنانچه ملاحظه می‌فرماید در انتخاب آن دقت کافی به کار رفته که خوش رنگ و ظریف و چسبان باشد. خانم خوش پسند خود یکی از این نمونه‌ها داشت و به من نشان داد و به خواهش خودش چند بار در مقابل من آن‌ها را امتحان کرد. عزیزم چقدر آرزو داشتم که آن را برای اولین بار که استفاده می‌کنی در مقابل خودم باشد، ولی یقین دارم تا دیدار آینده دست‌های فراوانی آن را لمس خواهند کرد. در هر حال امیدوارم که هنگام پوشیدن و درآوردن آن مرا به خاطر داشته باشی. البته اندازه واقعی آن را به خوبی نمی‌دانستم لیکن مطمئن هستم که هیچ کس بهتر از خودم به اندازه تقریبی آن واقف نیست. ضمناً اگر هم تنگ و چسبان باشد بهتر است چون پس از چند بار استفاده گشاد و به اندازه خواهد شد. عزیزم خواهش می‌کنم شب جمعه آینده آن را در مهمانی خانه عموجان بپوشی تا زیبایی آن را به چشم خود ببینم. ضمناً لازم می‌دانم این نکته را هم به عرض برسانم به عقیده من بهتر است برخلاف سابق که به هرجا می‌رسیدی فوراً آن را در‌می‌آوردی چنین کاری را تکرار نکنی زیرا تکرار این عمل آن را گشاد خواهد کرد و ممکن است در مجالس مهمانی بر اثر گشاد شدن بیافتد و موجب ...

  • هدیه ای پر از محبت

    هدیه ای پر از محبت

    (یك داستان واقعی) یه روز یه دختر کوچولو کنار یک کلیسای کوچک محلی ایستاده بود؛ دخترک قبلا یک بار آن کلیسا را ترک کرده بود چون به شدت شلوغ بود. همونطور که از جلوی کشیش رد شد، با گریه و هق هق گفت: "من نمیتونم به کانون شادی بیام!"کشیش با نگاه کردن به لباس های پاره پوره، کهنه و کثیف او تقریباً توانست علت را حدس بزند و دست دخترک را گرفت و به داخل برد و جایی برای نشستن او در کلاس کانون شادی پیدا کرد.دخترک از اینکه برای او جا پیدا شده بود بی اندازه خوشحال بود و شب موقع خواب به بچه هایی که جایی برای پرستیدن خداوند عیسی نداشتند فکر می کرد.چند سال بعد گذشت تا اینكه آن دختر کوچولو در همان آپارتمان فقیرانه اجاره ای که داشتند، فوت کرد. والدین او با همان کشیش خوش قلب و مهربانی که با دخترشان دوست شده بود، تماس گرفتند تا کارهای نهایی و کفن و دفن دخترک را انجام دهد.در حینی که داشتند بدن کوچکش را جا به جا می کردند، یک کیف پول قرمز چروکیده و رنگ و رو رفته پیدا کردند که به نظر می رسید دخترک آن را از آشغال های دور ریخته شده پیدا کرده باشد.داخل کیف 57 سنت پول و یک کاغذ وجود داشت که روی آن با یک خط بد و بچگانه نوشته شده بود: "این پول برای کمک به کلیسای کوچکمان است برای اینکه کمی بزرگ تر شود تا بچه های بیش تری بتوانند به کانون شادی بیایند."این پول تمام مبلغی بود که آن دختر توانسته بود در طول دو سال به عنوان هدیه ای پر از محبت برای کلیسا جمع کند. وقتی که کشیش با چشم های پر از اشک نوشته را خواند، فهمید که باید چه کند؛ پس نامه و کیف پول را برداشت و به سرعت سمت کلیسا رفت و پشت منبر ایستاد و قصه فداکاری و از خود گذشتگی آن دختر را تعریف کرد. او احساسهای مردم کلیسا را برانگیخت تا مشغول شوند و پول کافی فراهم کنند تا بتوانند کلیسا را بزرگ تر بسازند. اما داستان اینجا تمام نشد ...یک روزنامه که از این داستان خبردار شد، آن را چاپ کرد. بعد از آن یک دلال معاملات ملکی مطلب روزنامه را خواند و قطعه زمینی را به کلیسا پیشنهاد کرد که هزاران هزار دلار ارزش داشت. وقتی به آن مرد گفته شد که آن ها توانایی خرید زمینی به آن مبلغ را ندارند، او حاضر شد زمینش را به قیمت 57 سنت به کلیسا بفروشد. اعضای کلیسا مبالغ بسیاری هدیه کردند و تعداد زیادی چک پول هم از دور و نزدیک به دست آن ها می رسید.در عرض پنج سال هدیه آن دختر کوچولو تبدیل به 250.000 دلار پول شد که برای آن زمان پول خیلی زیادی بود (در حدود سال 1900). محبت فداکارانه او سودها و امتیازات بسیاری را به بار آورد. وقتی در شهر فیلادلفیا هستید، به کلیسای Temple Baptist Church که 3300 نفر ظرفیت دارد سری بزنید و همچنین از دانشگاه Temple University که تا به حال هزاران ...

  • 298 - * دانلود کتاب هدیه از استاد اسپنسر جانسون *

    نام کتاب : هدیه نویسنده : اسپنسر جانسون حجم : ۱.۰۴ مگابایت دسته بندی : روانشناسی فرمت : pdf صفحات : 28  گاهی اوقات دانستن نکته های ساده باعث رسیدن به موفقیت های بزرگ می شود. گاهی هم پیروی کردن از قواعد ساده، تحولات مثبت بزرگی در زندگی ما ایجاد می کند. معمولاً فشار زندگی روزمره مانع از آن می شود تا به این نکته ها و قواعد بیندیشیم. اما، نویسندگانی مثل دکتر اسپنسر جانسون، این نکات و قواعد را به زبان شیرین و جذاب به ما می آموزد.  هدیه که به نوعی مکمل کتاب 'چه کسی پنیر مرا جابه جا کرد' است. در قالب یک داستان جالب و جذاب یکی از همین قواعد و نکات ساده را به ما می آموزد. داستانی که به ما می آموزد، به زمان حال توجه کنیم، از گذشته درس بگیریم و برای آینده برنامه ریزی کنیم. بی شک داستانی که همه این ها را به ما بیاموزد هدیه بزرگی است. Download   ----------------------------------------------------------------- برگرفته شد از وبلاگ دوست خوبم آنیا - ( وبلاگ آنیا ) ----------------------------------------------------------- مدیر سایت روانشناسی جادوی کلمات