متن عاشقانه برای نوشتن روی کیک
پیشنهادهای عاشقانه
- هر وقت که برای همسرتان کارت پستال می فرستید ، روی پاکت آن تمبر عاشقانه ای بزنید - با ارزش ترین هدیه ممکن را برایش تهیه کنید - بهترین جمله ای که معشوقتان برایتان نوشته است را قاب کنید و به دیوار اتاقتان بکوبید - وقتی همسرتان در خانه مشغول خانه تکانی است ، ناهار آنروز را از رستوران تهیه و برایش به منزل ببرید - در طول سال برای هم نقشه های عاشقانه ای بکشید - تمام نامه های معشوقتان را با بوسه ، لاک و مهر کنید - کمد لباسهایش را با اشعار و جملات عاشقانه تزئین نمائید - ترانه ای که مضمون آن ، معنای نوع ارتباط شما را بیان می کند - یک عکس نامزدتان را درون کیفتان بگذارید و با غرور آنرا به اقوام و خانواده تان نشان دهید - درون تقویم همسرتان روز تولد خودتان و تمامی سالگردها را علامت گذاری نمائید - تمام اوقات فراغت آخر هفته را با هم سر ببرید - با کمک هم از فرزندتان عکس بگیرید - برای برخورداری از زندگی عاشقانه فیلمهای بسیار عاشقانه نگاه کنید - به هنگام صرف صبحانه بجای اینکه ساکت باشید یا روزنامه بخوانید ، با هم گپ بزنید - دفترچه ای برای نوشتن خاطرات ملاقاتهایتان درست کنید و پس از پایان هر ملاقات علاوه بر خاطرات آن روز ، اندکی در - مورد وقایع و احساسات خود درباره نامزدتان در آن صفحه بنویسید - در مسیر های مشخص با هم پیاده روی های طولانی بروید - در کنا ر هم نوشیدنی میل کنید - یک شعر عاشقانه کوتاه بر روی کیک تولدش بنویسید - برای احساسی تر کردن محیط زندگی ، اتاق خوابتان را با رنگ صورتی یا قرمز تیره رنگ آمیزی نمائید - این را به خاطر بسپارید که باید خانواده و دوستان همسرتان را دوست داشته باشید یا لااقل آنها را تحمل کنید - صبحها با یک بوسه به همسرتان صبح بخیر بگوئید - از باغهای گل برای عشقتان دسته های گل بچینید - از دوستانتان درباره روشها و روابط عاشقانه شان سؤالاتی بپرسید - همین امشب شامش را قاشق ، قاشق در دهانش بگذارید - پس از ازدواج نام شاعرانه ای برایش انتخاب کنید - هر وقت همسرتان به شما هدیه می دهد ، بلافاصله از آن استفاده کنید و همیشه هم آنرا به کار گیرید - برای عشقتان حساب بانکی خوبی باز کنید - تکیه کلام مشترکی با هم داشته باشید - وقتی به او کیف هدیه می دهید ، درون آنرا از اسکناس نو پُر کنید - وقتی با نامزدتان تماس تلفنی می گیرید ، بعنوان زمینه سخنتان ترانه مورد علاقه اش را پخش کنید - همیشه عکسش را همراه داشته باشید - با اتفاق هم ورزش کنید - در کنار هم با دیدن منظره سقوط یک شهاب سنگی آرزو کنید ... ! - دوران کودکی همدیگر را بازسازی نمائید و این نکته را باور کنید که از همان دوران کودکی بطور ناخودآگاه به یکدیگر عشق می ورزیدید و باز هم عشق را ...
بازی عاشقانه
هر وقت که برای همسرتان کارت پستال می فرستید ، روی پاکت آن تمبر عاشقانه ای بزنید.*با ارزش ترین هدیه ممکن را برایش تهیه کنید.*بهترین جمله ای که معشوقتان برایتان نوشته است را قاب کنید و به دیوار اتاقتان بکوبید.*وقتی همسرتان در خانه مشغول خانه تکانی است ، ناهار آن روز را از رستوران تهیه و برایش به منزل ببرید.*در طول سال برای هم نقشه های عاشقانه ای بکشید.*تمام نامه های معشوقتان را با بوسه ، لاک و مهر کنید.*کمد لباسهایش را با اشعار و جملات عاشقانه تزئین نمائید.*ترانه ای که مضمون آن ، معنای نوع ارتباط شما را بیان می کند.*یک عکس نامزدتان را درون کیفتان بگذارید و با غرور آنرا به اقوام و خانواده تان نشان دهید.*درون تقویم همسرتان روز تولد خودتان و تمامی سالگردها را علامت گذاری نمائید.*تمام اوقات فراغت آخر هفته را با هم سر ببرید.*با کمک هم از فرزندتان عکس بگیرید.*برای برخورداری از زندگی عاشقانه فیلمهای بسیار عاشقانه نگاه کنید.*به هنگام صرف صبحانه بجای اینکه ساکت باشید یا روزنامه بخوانید ، با هم گپ بزنید .*دفترچه ای برای نوشتن خاطرات ملاقاتهایتان درست کنید و پس از پایان هر ملاقات علاوه بر خاطرات آن روز ، اندکی در مورد وقایع و احساسات خود درباره نامزدتان در آن صفحه بنویسید.*در مسیرهای مشخص با هم پیاده روی های طولانی بروید.*در کنار هم نوشیدنی میل کنید.*یک شعر عاشقانه کوتاه بر روی کیک تولدش بنویسید.*برای احساسی تر کردن محیط زندگی ، اتاق خوابتان را با رنگ صورتی یا قرمز تیره رنگ آمیزی نمائید.*این را به خاطر بسپارید که باید خانواده و دوستان همسرتان را دوست داشته باشید یا لااقل آنها را تحمل کنید.*صبحها با یک بوسه به همسرتان صبح بخیر بگوئید.*از باغ های گل برای عشقتان دسته های گل بچینید.*از دوستانتان درباره روشها و روابط عاشقانه شان سؤالاتی بپرسید.*همین امشب شامش را قاشق ، قاشق در دهانش بگذارید.*پس از ازدواج نام شاعرانه ای برایش انتخاب کنید.*هر وقت همسرتان به شما هدیه می دهد ، بلافاصله از آن استفاده کنید و همیشه هم آنرا به کار گیرید.*برای عشقتان حساب بانکی خوبی باز کنید.*تکیه کلام مشترکی با هم داشته باشید.*وقتی به او کیف هدیه می دهید ، درون آنرا از اسکناس نو پُر کنید.*وقتی با نامزدتان تماس تلفنی می گیرید ، بعنوان زمینه سخنتان ترانه مورد علاقه اش را پخش کنید.*همیشه عکسش را همراه داشته باشید.*با اتفاق هم ورزش کنید.*در کنار هم با دیدن منظره سقوط یک شهاب سنگی آرزو کنید ... !*دوران کودکی همدیگر را بازسازی نمائید و این نکته را باور کنید که از همان دوران کودکی بطور ناخودآگاه به یکدیگر عشق می ورزیدید و باز هم عشق را به هم عرضه دارید.*روی ...
همسری جون تولدت مبارک!
بالاخره تصمیممون بر این شد که خبر نی نی جدیدمون رو روز تولد همسری به اطلاع خانواده هامون برسونیم.روزی که شاید هیچکس انتظار شنیدن این خبرو نداشت.خواستم که خودم جشنش رو بگیرم و همه یه جا جمع باشن...اما روزهای اینطرف واونطرفش هرکسی یه برنامه ای داشت و خود همسری هم باتوجه به شرایط من ترجیح میداد که من کمتر تو زحمت بیفتم.قرارشد که یه شب بریم خونه پدرهمسری.ویه شب هم بریم خونه مامانم.جمعه شب رفتیم خونه پدرهمسری.یه کیک گرفتیم.از اونجایی که همسری روی گفتن این مطلب رو نداشت.و منم نمیخواستم مثل دفعه گذشته گوینده خبر باشم پس دیدیم که متن روی کیک رو جوری بنویسیم که خودشون بفهمن...پس دادیم نوشتن:بابای ضحی و نی نی تولدت مبارک!بعد از شام رفتم کیک رو آوردم.شمع و کبریت هم آوردم.همسری به زور جلو خنده شو گرفته بود.فکر میکرد حالا روش داد میزنه.ولی کسی توجهی نکرد.نشستم ضحی رو هم نشوندم بینمون.برادرشوهری گفت دوربینو بدین من عکس میندازم.دیگه گفتیم حتما میفهمه.یه ده پونزده تایی عکس گرفت و رفت نشست.مادوتا متعجب مونده بودیم که عجب حواس جمعی داره این!بالاخره شمعو فوت کرد و کادهاشو دادیم و بعد موقع بریدن کیک که شد رو به برادرشوهر کردم گفتم عمو!شما اینهمه عکس انداختی روی کیکو نخوندی؟؟ با تعجب گفت چرا دیدم نمیتونمبخونم ولش کردم.وبلند شد اومد بالاسرکیک...با این حرف من پدرشوهر وجاری هم اومدن بالاسر کیک و سه تایی شروع کردن به خوندن متن روی کیک...هی خوندن وهی گفتن ضحی ونی نی؟ضحی ونینی؟یعنی چی؟؟نه!ضحی و نینی نیست.یه چیز دیگه س...حالا من و همسری هم روده بر شدیم از خنده.کم مونده بیفتیم کف زمین...امان از این دوزاریهاشون!هیچی یه بیست باری پیش خودشون تکرار کردن و به همدیگه نگاه کردن...به ما گفتن خب؟حالا یعنی چی؟و ماباز خندیدیم...بالاخره یه جاری فهمید و گفت:آهاااااااان......نی نی....واااااای مبارکه!!!!!!اون که گفت انگار بقیه هم فهمیدن...وخلاصه تبریک و این چیزا.این موضوع اصلا تو مخیله شون نمیگنجید....اصلا فکرشو نکرده بودن که ممکنه یه همچین خبری بوده باشه!وتازه وقتی بیشتر متعجب شدن که فهمیدن سه ماهمم تموم شده.شنبه هم رفتیم خونه مامانم.اینجا یه کم متفاوت تر بود.مامانم که میدونست.و روز قبلش با اجازه ی خود من به بابام گفته بود.از ترس اینکه یه وقت ناراحت نشه که اینهمه مدت نمیدونسته.که البته ناراحتم نشده بود.مونده بودن برادرام و زن داداشم.بازهم یه کیک گرفتیم و روش همون متن رو دادیم نوشتن.بعد از شام مامانم کیکو آورد گذاشت و من رفتم شمعا روبیارم.داداشم که نشسته بود نیم خیز شد و روی کیکو خوند.نشست سرجاش.بعداز مدتی دوباره برگشت و دوباره روی کیک روخوند وباز برگشت ...
ایده جالب عشقولانه وجذاب برا متفاوت شدن زندگی
جملات عاشقانه بنویس و بذار تو جیب پیرهن یا شلوارش که تو محل کارش ببینه اگه بدش نمیاد کادو بگیر با پیک موتوری بفرست محل کار روی یه برگه نقاشی بکش و توش بنویس دوستت دارم قبل از اینکه بره حموم توی یه برگه بنویس: دوستت دارم یا عاشقتم یا........ بعد بزن رو آینه حموم یا بذار تو جعبه ریش تراشش گل بذار لای حوله حمومش یا پیرهنش بعد بگو بره ورداره از عکسامون از دوره نامزدی تا عقد و عروسی و ماه عسل و زندگی مشترک یه کلیپ ساختم و یه سرود عاشقانه گذاشتم روش. روز سالگرد ازدواج بهش هدیه دادم . من یهویی بعضی وقتا به شوشو پیام میدم که چقدر دوستش دارم مثلا مینویسم به اندازه متراژ کل سیمهای برق آویزون تو شهر دوست دارم یا به اندازه تمام تخمه هندونه های دنیا دوست دارم 01 sanie همچنین بوسه زیاد و صورت ودستاشو تندتند پربوس کنی وبگی ممنون ک اینقد زحمت میکشی ......قربونه دستای زحمتکشت بره ماد از ایده های دیگرم می تونم به کشتی گرفتن و مچ انداختن اشاره کنم میتونین اگه شب از سر کار برمیگرده... میزو پر از شمعای کوچیک کنین... چراغا را خاموش کنین ... خودتونم یه لباس خوشگل بپوشین ... وقتی درو باز میکنه وارد یه فضای رمانتیک میشه من خودم یهو وسط فیلم و یا حرف هامون بلند و با هیجان میگمم " راستی..." با تعجب و کنجکاوی میگه "چیه؟ " منم با آرامش و لبخند میگم" تو منو میخواستی . وقتی میاد خونه خودمو لوس می کنم و ازش میخوام بوسم کنه وقتی دراز کشیده ازش میخوام بغلم کنه وقتی علی خوابه ازش میخوام دوتایی بریم ح م و م گاهی هم سه تایی براش یادداشت مینویسم براش غذاهای مورد علاقشو درست می کنمو تزیین می کنم برای ناهار ژله در مدل ها و رنگها مختلف درست می کنم براش میذارم وقت ناهارش میبینه میزنگه تشک می کنه براش بستنی تزیین می کنم میارم بهش میگم اگه امروز بتونی تا شب 01 تا بوسم کنی شب یه چیز خوشمزه برات درست می کنم و به قولمم عمل می کنم براش عکسای دوتایی خودشو پسر ی رو میزنم رو تخته شاسی برای مناسبتا براش کارت هدیه میگیرم و متن ها عشقولانه از طرف خودم و علی میدم برام بزنن ( بهترین و قشنگترین کارت هدیه برای بانک سامان هست محض اطلاع ) شبا با هم میرم فیس بوک و کلی با هم می خندیم سعی می کنم زدنگیمون جو دوستانه داشته باشه و اونم خیلی باهام راحته جاییی با دوستاش میرمیم سعی می کنم مزاحمش نباشم تا بتونه راحت باشه اگه کاری میخواد بکنه سعی می کنم باهاش مخالفت نکنم وقتی صدای درو می شنوم بدو بدو علی رو بغل می کنم یا با هم میریم پشت در می ایستیم یا درو باز می ککنم سر علی رو از در میذارم بیرون یا علی رو میذارم سر راهش خودم میام قایم میشم با علی میفرستمش حموم میرم ازشون تو حموم ...
مدل کارت دعوتهای عروس وداماد
اسم کوچک عروس و داماد روی صفحه جلویی این کارت دعوت که چند لایه و سفید زیبا میباشد بالایی عکس برجسته شده عروس و داماد زیبا و مرواریدی چاپ میشود که عروس با خود یک دسته گل از گلهای زنبق به همراه داراد.قسمتی از شعر شما روی صفحه میانی چاپ میشود و متن دعوت شما در داخل صفحه سمت راست با رنگ جوهری که انتخاب شماست چاپ میشود.کارت فرعی نیز مطابق کارت اصلی با ترکیب سفید میباشد... مدل کارت اول از سمت راست: یک عروس و داماد برجسته شده مرواریدی در یک آلاچیق روی این کارت دعوت در قالب برش خورده شده از پوست گوساله سفید که اسم کوچک عروس و داماد بالای کارت نمایش داده شده است.مدل کارت بعدی یک منظره فریبنده و عاشقانه از قایق های بادبانی و کنار دریا بصورت برجسته روی صفحه نخست و میانی این کارت دعوت چند لایه چاپ شده که اسم شما روی صفحه مرکزی و متن دعوت شما روی صفحه سوم چاپ میشود.مدل کارت بعدی یک روبان ساتن باشکوه در رنگ شکلاتی و دو قلب با چارچوب طلایی روی این کارت دعوت مهم قرار گرفته اند.این کارت دعوت چند کاره ممکن است برای مطابقت رنگ عروسی شما به سادگی تغییر کند آن هم با اضافه کردن یک روبان پاپیونی زیبا.مدل کارت بعدی یک طراحی بی نظیر میباشد که اسم شما روی صفحه نخست و متن دعوت شما روی صفحه میانی و احساس مورد علاقه شما در کنار دو گل زنبق مرواریدی برجسته شده در صفحه سوم چاپ میشود.مدل کارت بعدی که شما عاشق این کارت قابل ستایش خواهید شد که اسم شما در زیر یک تصویر سیاه وسفید از اولین عشق چاپ میشود.متن دعوت شما در کنار کارت در سمت راست چاپ میشود.مدل کارت آخر زیبایی یک دسته گل زنبق مرواریدی برجسته شده به دوستان و خانواده شما سلام میکند.این کارت از پوست گوساله در رنگ سفید براق تهیه شده است.اسمها و تاریخ عروسی در کنار دسته گل چاپ میشوند.نوع جوهر استفتده شده به انتخاب شما خواهد بود.
کیک عروسی
این هم یه عکس جالب !!!!<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> عکس عروس خانمی که کیک عروسی را به شکل خودش سفارش داده! اینم یه ایده جالب برای عروس و دامادها. ان شاء الله که همه عروس دامادها خوشبخت بشن.
راز نوشتن داستان کوتاههای بزرگ
راز نوشتن داستان کوتاههای بزرگ مارگارت لوک/ برگردان: اسو حیدری فصل اول نگارش داستان - گام اول : «یکی بود، یکی نبود...» عجب عبارت جادویی؟ دعوتی که تاب مقاومت را میگیرد: «بشین و گوش کن، میخوام برات یه قصه بگم.» کمتر سرگرمیهایی به اندازه شنیدن داستان، خوشایند هستند- به استثنای لذت نوشتن داستان. داستان گویی، باید از همان زمانی شروع شده باشد که اصواتی که بشر تولید میکرد تبدیل به زبان شد. داستانهایی پیدا شدهاند که در زمان مصرباستان روی درخت پاپیروس نقش شدهاند. این داستانها اسناد پراکندهای بودند که بعدها جمعآوری شدند. احتمال دارد طرحهایی که روی دیوارهای دود اندود غارها کشیده شدهاند قصههایی از شکار باشد، که در هنگام آشپزی و نشستن دور آتش تعریف میشدند. تمدنهای سراسر جهان سعی داشتهاند از راه داستان، قهرمانهای خود را جاودان کنند و ماجرای هوس بازیهای خدایانشان را تعریف کنند. امروزه، انگیزه داستانگویی کمتر نشده است. نویسندگان به دو دلیل مینویسند. دلیل اول این است که چیزی برای گفتن دارند. دلیل دوم که به همان اندازه قوی است این است که میخواهند چیزی کشف کنند. نوشتن نوعی کشف است. ما از راه داستاننویسی ایدهها، نگرشها و تجارب شخصیمان را کشف میکنیم و با آنها کنار میآییم. طی فرایند داستاننویسی، تا حدی درک بهتری از دنیا، دوستان، اطرافیان و خودمان پیدا میکنیم. وقتی کسی نوشته ما را میخواند، با بخشی از دنیای ما و ادراک ما از این دنیا سهیم میشود. در ضمن، داستاننویسی تجربه بسیار شیرینی است. پس مداد خود را بتراشید، یا کامپیوترتان را روشن کنید تا با هم شروع کنیم. داستان کوتاه چیست؟ با دو تعریف، از دو فرهنگ لغت مختلف شروع میکنیم. اولی داستان را این گونه توصیف میکند: «تعریف یک حادثه یا مجموعهای از حادثههای مرتبط.» تعریف دیگر داستان این است: «روایتی است... که به منظور جذب، سرگرم کردن و یا آگاهی دادن به شنونده یا خواننده طرح شده است.» اینها ابتداییترین تعریفها از کل تعاریفی است که در این کتاب ذکر خواهند شد. هر کدام از تعاریف در جای خود مفیدند. البته هیچ کدام نمیتواند به طور کامل اساس داستان کوتاه را در بر بگیرد. اما وقتی همه این تعاریف در کنار یکدیگر گذاشته میشوند، درک شما را از داستان کوتاه بیشتر میکند و کمک میکند بفهمید چرا برخی از داستانها بیشتر از بقیه لذت بخش هستند. ما روی داستان کلاسیک تمرکز میکنیم: آن نوع از داستان که با شخصیتها و طرحش قدرت میگیرد و ابتدا، وسط و انتها دارد. البته همه داستان کوتاهها این خصوصیات را ندارند. یکی از امتیازهای ...
دل نوشته ها و متن هاي كوتاه رمانتيك و عاشقانه
او همــــ آدم استـ اگـــــــر دوستتــ دارم هـــآیتـ را نشنیـــــده گرفتــــــ غصه نخــــور اگــــر رفتـ گریـــــــه نکن یکــــ روز چشمــــهآی یکــــ نفر عــــآشقش میکند یکـــــ روز معنی کمـــ محلی را می فهمد یکــــــ روز شکستـ ن را درک میکند آن روز می فــــــهمد آه هـآیی که کشیدی از تـــــه ِ تـــــهِ قلبتـــــ بوده! می فهــــمد شکـــــستـ ن یک آدم تــــآوان سنگینی دآرد... زخم های کهنه خیلی وقت است که خوب شده اند... ولی "خوب" با "مثل روز اول" فرق دارد!!! ذهنم مسموم ، خواب هایم آشفته ، خنده هایم فتوشاپی ، درد و دل هایم با دیوار فیس بوک ! میزان همدردی ها هم با لایک !!! نسل من است ، نسل سوخته ی فیس بوک... حالا که پیر شده ام میگویی جوانیت را به پای من نریز..؟؟؟! خطا ...... بزرگترین خطایت این بود که فکر میکردی : من .... برای همیشه صبورم ...!! دارد پاییز می رسد ، انار نیستم که برسم به دست های تو؛ برگم پُر از اضطرابِ افتادن! هزار بار گفتم: حقیقت را نخورانید به آدم...! گاهی تلخ تر از زهرمار است...!! ميشه تنهايي بازي کرد ميشه تنهايي خنديد ميشه تنهايي سفر کرد ولي خيلي سخته تنهايي تنهايي را تحمل کرد!!!! بیشتر آدمای بی احســــاس امــــروز ، احساساتی ترین آدمای دیــــروز هستن ...!!! من بلاخره از اینجا خواهم رفت ! و فرق هم نمی کند ؛ فانوس داشته باشم ، یا نه .... کسی که می گریزد از گم شدن نمی ترسد ... !!! چـقــــدر ســـختــــه منـــطقـــــي فــكر كنــــي وقتــــي .. احــســـاســـاتـــت داره خـــفــت ميـــكنـــه!!!!! ده نفـر یـه آدم و میخـوان ، آدمِ درگیـرِ نفـر یازدهـمــه که نمیخـوادش... عِـلتــ سُقــوط نـــاگهــانــی مـَـن از چِشــمـ هــایـَتــ را.... فَقـــط بـــایـد در جَعبــۀ سیــــاه دِل اتــ جُستجـــو کـــرد. هٍــــی آدم ها... باور کنیــــد می خواهــــم از شمــــا دورترین بمانــم.. . نــــزدیک کـــه می شوید، ســــردی ِ عاطفــــه هایتـــان، وجـــــودم را می لرزاند... محـــــضٍ رضای ِ خــــدا... دور بمــــــانـــید. مدتی ست زیاد حــرف میزنم.... ! امّــا.... . . . . « حــرفم » را نمی زنم ...!! دیگر تمام مجنونهای دنیا برایم ابن السلام هستند... ابن السلام... لعنت به من اگر بعد از این لیلای قصه ای باشم... سبحانک یا لا اله الا انت... انی کنت من الظالمین... خدایا... باز هم به خودم ظلم کردم وقتی باور کردم ماه آسمان شب تار کسی هستم... وقتی که خورشید زندگی اش هنوز طلوع نکرده ... چرا باور کردم چیزی بیش از دوست داشتن عادی هم میتواند وجود داشته باشد ... نه... نه... نه.... عشق وجود ندارد... هرچه است یک دوست داشتن عادی است ... کاملا ...