متن سپاسگزاری از خدا

  • متن سپاسگزاری

    به مصداق «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق » بسی شایسته است از استاد فرهیخته و فرزانه جناب آقای / سرکار خانم .................................. که با کرامتی چون خورشید ، سرزمین دل را روشنی بخشیدند و گلشن سرای علم و دانش را با راهنمایی های کار ساز و سازنده بارور ساختند ; تقدیر و تشکر نمایم. (و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه). معلما مقامت ز عرش برتر باد همیشه توسن اندیشه ات مظفر باد به نکته های دلاویز و گفته های بلند صحیفه های سخن از تو علم پرور باد همچنین از پدر و مادر عزیز ، دلسوز و مهربانم که آرامش روحی و آسایش فکری فراهم نمودند تا با حمایت های همه جانبه در محیطی مطلوب ، مراتب تحصیلی و نیز پایان نامه درسی را به نحو احسن به اتمام برسانم ; سپاسگزاری نمایم. شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا بر منتهای همت خود کامران شدم   سپاس خدای را که سخنوران، در ستودن او بمانند و شمارندگان، شمردن نعمت های او ندانند و کوشندگان، حق او را گزاردن نتوانند. بدون شک جایگاه و منزلت معلم، اجّل از آن است که در مقام قدردانی از زحمات بی شائبه ی او، با زبان قاصر و دست ناتوان، چیزی بنگاریم.اما از آنجایی که تجلیل از معلم، سپاس از انسانی است که هدف و غایت آفرینش را تامین می کند و سلامت امانت هایی را که به دستش سپرده اند، تضمین؛ بر حسب وظیفه و از باب " من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر اللَّه عزّ و جلّ" :ازپدر و مادر عزیزم...این دو معلم بزرگوارم... که همواره بر کوتاهی و درشتی من، قلم عفو کشیده و کریمانه از کنار غفلت هایم گذشته اند و در تمام عرصه های زندگی یار و یاوری بی چشم داشت برای من بوده اند؛از استاد با کمالات و شایسته؛ جناب آقای دکتر .... که در کمال سعه صدر، با حسن خلق و فروتنی، از هیچ کمکی در این عرصه بر من دریغ ننمودند و زحمت راهنمایی این رساله را بر عهده گرفتند؛از استاد صبور و با تقوا ، جناب آقای دکتر .... ، مدیریت محترم کرسی گروه، که زحمت مشاوره این رساله را در حالی متقبل شدند که بدون مساعدت ایشان، این پروژه به نتیجه مطلوب نمی رسید؛و از استاد فرزانه و دلسوز؛ جناب آقای دکتر ... که زحمت داوری این رساله را متقبل شدند؛ کمال تشکر و قدردانی را دارم.باشد که این خردترین، بخشی از زحمات آنان را سپاس گوید .



  • سپاسگزاری از خداوند

    خدا رو شاکرم: FOR THE TAXES I PAY‏BECAUSE IT MEANS I AM EMPLOYED‏. برای مالیاتی که پرداخت میکنم چون به این معناست که شغلی دارم.FOR THE MESS TO CLEAN AFTER A PARTY‏BECAUSE IT MEANS I HAVE BEEN SURROUNDED BY FRIENDS‏. برای شلوغی و کثیفی خانه بعد از مهمانی چون یعنی دوستانی دارم که پیشم میان.  FOR THE CLOTHES THAT FIT A LITTLE TOO SNUGBECAUSE IT MEANS I HAVE ENOUGH TO EAT‏.برای لباسهایی که کمی برام تنگ شدنچون یعنی غذا برای خوردن دارم.FOR MY SHADOW THAT WATCHES ME WORK‏BECAUSE IT MEANS I AM OUT IN THE SUNSHINE‏برای سایه ای که شاهد کار منهچون یعنی خورشید تو زندگیم میتابه.FOR A LAWN THAT NEEDS MOWING ‏,WINDOWS THAT NEED CLEANING ‏,AND GUTTERS THAT NEED FIXING ‏BECAUSE IT MEANS I HAVE A HOME‏ برای چمنی که باید زده بشه، برای پنجره هایی که بایدتمیز بشه و ناودانهایی که باید تعمیر بشهچون یعنی خانه ای برای زنگی کردن دارم. FOR THE PARKING SPOT‏I FIND AT THE FAR END OF THE PARKING LOT‏BECAUSE IT MEANS I AM CAPABLE OF WALKING‏AND I HAVE BEEN BLESSED WITH TRANSPORTATION‏.برای جای پارکی که در انتهای پارکینگ پیدا میکنمچون یعنی قادر به راه رفتن هستم و وسیله نقلیه دارم.FOR MY HUGE HEATING BILL ‏BECAUSE IT MEANS I AM WARM ‏.برای هزینه بالا برای گرمایشچون یعنی خانه گرمی دارم.FOR THE PILE OF LAUNDRY AND IRONING‏BECAUSE IT MEANS I HAVE CLOTHES TO WEAR‏.برای کوه لباسهایی که باید شسته و اتو بشوندچون یعنی رختی برای پوشیدن دارم. FOR WEARINESS AND ACHING MUSCLESAT THE END OF THE DAY ‏BECAUSE IT MEANS I HAVE BEEN CAPABLE OF WORKING HARD‏.برای کوفتگی و خستگی عضلاتم آخر روزچون یعنی قادر بودم که سخت کار کنم.FOR THE ALARM THAT GOES OFFIN THE EARLY MORNING HOURS‏BECAUSE IT MEANS I AM ALIVE‏ .برای زنگ ساعتی که صبح مرا از خواب بیدار میکندچون یعنی هنوز زنده هستم.  AND FINALLY, FOR TOO MUCH‏E-MAIL‏و در آخر برای این همه ایمیلBECAUSE‏IT MEANSI HAVE FRIENDS WHO ARETHINKING OF ME‏..چون یعنی دوستان زیادی دارم که به فکر من هستند...SEND THIS TO SOMEONE YOU CARE ABOUT‏.I JUST DID‏.این متن را برای کسی بفرستید که برای شما ارزش دارد.من اینچنین کردم. Live well, Laugh often‏, &Love with all of your heart‏!خوب زندگی کنید! زیاد بخندید! با تمام قلبتان دوست بدارید!

  • شکر خدا حاجی به محرم رسید!

      این شبها عزاداری سالارشهیدان برای من ، خانواده ، بستگان و همه دوستانی که به "حاج آقابزرگ " ارادت دارند  در هیات ثارلله-هیاتی تازه تاسیسی که آرایی های مقیم بابل  راه اندازی نمودند- حال و هوای دیگری دارد. حاج آقابزرگ پیر و بزرگ هیات ماست . او پدر دوشهید است وبا  محاسن سفیدش جذبه معنوی  خاصی به جمع هیاتی ها می بخشد . پدرگرام از اواخرخردادروی تخت بیماری بود و روزهای بسیار سختی برای ما رقم خورد . شکر خدا با دعای خیر دوستان و همت پزشکان و از همه مهمتر مراقبت ویژه مادرم از همسر نورانی اش  حال پدر بهبود یافت و حاج آقابزرگ توانست پس از ماه ها بیماری به حالت عادی برگردد. جاج آقا بزرگ این شبها به هیات ثارالله می آید تا از سیمای جوانان عاشق امام حسین خاطرات رمضان و اسرافیلش را مرور نماید.من از این اینکه حاجی می تواند با پای خودش از منزل تا هیات را پیاده برود بسیار خوشحالم . بچه های هیات هم با شور وحال خاصی از پیر و بزرگ خود استقبال کردند. . پدر برای ادای نذرش و اطعام دهی تاب و قرار ندارد و بدقت تمام سعی می کند از مهمانان سالارشهیدان  پذیرایی بعمل آید. من در همین قلم و با خلوص نیت ضمن شکربدرگاه حضرت داداراز همه کسانی که در طول درمان پدر ایشان را از دعای خیر خویش فراموش نکردند صمیمانه سپاسگزاری می نمایم . از اطبا و پرسنل بیمارستان بابل کلینیک بابل ، بیمارستان کسرای تهران و از آقایان دکتر ابراهیم ولی نژاد، دکتر اباذر اکبرزاده پاشا و سایرین کمال امتنان را داریم. من به عنوان فرزند کوچک مادری بزرگ از مهربان ترین فرد بیت یعنی حاجی آغامار دوست داشتنی  بخاطر همه محبت هایش به پدر تشکر و قدردانی می کنم. مادری که علیرغم کهولت سن و بیماری  لحظه ای از پرستاری پدر دریغ نکرد و او درس همسرداری و محبت را به یکایک ما آموخت. از برادران و عروس های پدر ممنونم که پروانه وار دور بزرگ خاندان نیاز می چرخیدند تا پدر سلامتی خود را باز یابد.از برادرزاده هایم و سایر بستگان ، دوستان ، مسوولان  و همکاران پدر که طی این ایام باحضور خوددر بیمارستان و بیت پیگیر احوال حاجی آقابزرگ بودند تشکرخالصانه ابراز نمایم. خدای بزرگ را شاکرم که بمن فرصت داد در محرمی دیگر توفیق عزاداری سالار شهیدان را داشته باشم و از او ممنونم که سلامتی را به پدر داد تا شکر خدا حاجی هم به محرم برسد.

  • در سپاسگزاری

    فرض بود بر همه شکر و سپاسشکر و سپاسی نه به حد قیاسشکر و سپاسی که خدا را سزدخالق ما، رازق ما را سزدرازق ما آن که به خوان نعمخواند جهان را به وجود از عدمهست جهان سفرهٔ احسان اواهل جهان زله خور خوان اوهر که نه پروردهٔ این نعمت استاز سر خوان عدمش قسمت استمائدهٔ فیض چه جزو و چه کلبرده از او فیض چه خار و چه‌گلاو چمن آراست دگرها چمنباد برد شاخ گل و نسترنور نکند طرح چمن از نخستبر قد گلبن نشود جامه چستنسخه هر گل که رقمها در اوستشرح کمال چمن آرا در اوستحرف نگار صحف کایناتبی ورق و بی قلم و بی دواتنقش کن لوح درون و برونصنعتش از تهمت آلت مصونگر نبود آهن خارا تراشسنگ کجا بت شود از بت تراشبتگر اگر تیشه نیارد به دستپیکر بت را نتوان نقش بستور نبود قوت آن پیشه‌اشرخنه‌گر کار شود تیشه‌اشبت که نگارنده شدش بت نگارچون دهدش کس به خدایی قرارهست خدا آن که بود بی‌نیازدر همه کاری همه را کار سازآنکه مقدم عدمش بر وجودچون کندش کس به خدایی سجودنقش نبود از بت و از بت نگارکاو همه را بود خداوندگارپیشتر از نام بت و بت پرستبود خداوند بدینسان که هستجان و جسد را به هم الفت فزایو ز دل و جان گرد کدورت زدایراهنمای خرد راهجویکام گشای نفس گرم پویپویه‌ده ابلق گیتی نوردگرم‌کن زردهٔ آفاق گردغالیه‌سای چمن دلفروزمجمره گردان گل عود سوززنگ‌زدای دل دلخستگانقفل‌گشای در دربستگانعقده گشاینده دشوارهاچاره نماینده آزارهاتاب ده لالهٔ لعلی چراغجام گر نرگس زرین ایاغکحل کش باصرهٔ ماه ومهرمشعله افروز بساط سپهرصدر نشان دل روشن‌ضمیرخرده‌شناس خرد خرده‌گیرعقل که هست از همه آگاه‌تردر ره او از همه گمراه‌ترراه به کنهش نبرد عقل کسمعرفت الله همین است و بسصدق ندارد نفس هیچ کسصادق اگرهست بود صبح و بسبر سر این لوح رقم مختلفنیست یکی راست به غیر از الفنیست در این لجه به غیر از سحابآن که شداز حرف حیا نام یابهیچ کمر بسته بجز نی نماندصاف دلی غیر خم می نماندکیست در این دیر حوادث‌پذیرغیر خم می‌که بود گوشه گیرروی زمین ز اهل هنر رفته‌انداهل هنر زیر زمین خفته‌اندصافی از این میکده باقی نماندگشت تهی شیشه و ساقی نماندشمع فروزنده ز پرتو نشستصبح شد و رونق مجلس شکستتیره گلی از می گلرنگ ماندکان تهی از لعل شد و سنگ ماندگشت تهی بزم ز شمع طرازماند همین دوده‌ای از شمع بازگنج زجا رفت وبه جا خفت مارلیک نه ماری که بود مهره داربگذر از این طایفه ماروشبر صفت مار به آزار خوشخیز و منه پا به سر راهشانبشنو و مگذر ز گذرگاهشانپای نهی در ره افعی به خاکلیک کنندت دم فرصت هلاکتا نشوی همچو زمین پایمالدور نشین از همه گردون مثالروی به مردم منما چون پریتا طلبندت به سد افسونگریرخ منما وز ...

  • نمونه وصیت نامه

    متن وصیت نامه:بعد از شهادت به وحدانیت خدای تعالی و شهادت به جمیع انبیا و نبوت و خاتمیت حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و اقرار به ولایت و وصایت دوازده نفر از اوصیای بر حق رسول خدا (ص) که امامان معصوم و والیان ولایت کلیه الاهیه اند با صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیهم اجمعین و بعد از اقرار به عقاید حقه دین مبین اسلام و قبول تمام شئون شریعت محمدی (ص) در عین سلامتی و بدون اجبار:اینجانب ... فامیل ... فرزند ... دارای شناسنامه شماره ... صادره از ... ساکن ...وصیت نموده و وصی خود قرار دادم:آقای / خانم ... فرزند ... به شماره شناسنامه ... صادره از ...که با نظارت آقای / خانم ... فرزند ... به شماره شناسنامه ... صادره از ...به وصیت‌های من به شرح ذیل عمل نماید:محل دفن:نماز وحشت:تجهیز و تعزیه داری:نماز استیجاری:روزه استیجاری:خمس و زکات:مظالم عباد:کفارات:نیابت حج:و از این موارد قسمتی که از اصل ترکه حساب نمی‌شود،‌ از ثلث مالم برداشته و بقیه ثلث را در موارد ذیل به مصرف برسانند: ...دیون و بدهکاری‌های من از این قرار است:1- مهریه زوجه دائمی خود به نام ... فامیل ... فرزند ... به شماره شناسنامه ... صادره از ... به مبلغ ...2- 3- و مطالبات من به شرح ذیل است:1- 2-3-و قیمومیت اطفال خود را با لحاظ غبطه صغار به آقای / خانم ... فامیل ... فرزند ... شماره شناسنامه ... صادره از ... واگذار می‌نمایم.ضمناً از باقیمانده ثلث مالم:مبلغ ... به مصرف ...و مبلغ ... به مصرف ... برسانید.فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونهبه تاریخ ...امضای وصیت کننده / امضای وصی / امضای ناظر / امضای قیم / امضای شهود

  • صفحه سپاسگزاری

    پس از سر و صدایی که صفحه سپاس گزاری پایان نامه من در جلسه دفاع کرد، برخی از اصحاب و احباب و مرافقان و موافقان خواستند تا متن آن را برایشان بفرستم. نیک دیدم که آوردنش اینجا خالی از لطف نخواهد بود. این متن ملغمه ایست از نثر سعدی و قائم مقام فراهانی، ملاحسین کاشفی، دکتر سروش و غیره.            پروردگار علیم و رحیم را عابد و حامدم که توفیق رفیق حقیر فقیر کمترین کمتر از قطمیر گشت و این پایان نامه عنقریب جامه طبع بر تن خواهد نمود. نگارنده امید می­برد که ارباب معرفت این خدمت خرد را از این خادم خاسر بپذیرند و خداوند کریم منان وی را در انجام کارهای سترگ­تر و فربه­تر توانایی و توفیق بخشد. کار تکون و تطور این پژوهش مرا حاجتمند و آفرین گوی عزیزانی کرد که لازم می­بینم مراتب سپاس خود را از ایشان ابراز دارم. یکم استاد معظم و معزز، جناب آقای دکتر م.م که جز به حمایت­ها و هدایت­های داهیانه ایشان، این کار به سامان نمی­شد و کاروان این تحقیق راهی به دهی نمی­برد. و دیگر، استاد بصیر و کم نظیر، جناب آقای دکتر م.س که جای جای این پایان نامه مستمد و مستفید از راهنمایی­های روشنگرانه ایشان است و به واسطه تضلع و احاطه کم نظیرشان بر موضوع، بی­گمان رکن رکین و حبل متین این پژوهش بودند. همچنین آن سید مشفق و نیر مشرق و صاحب صادق و مخدوم موافق، جناب آقای مهندس م.ه که نگارنده بسی مرهون و مدیون قوت نظری و غیرت عملی ایشان بوده است. علاوه بر این از برادر نیک بین و نیک خواه، جناب آقای مهندس ع.ا و سرکار خانم ز.خ بی­نهایت سپاس گزارم که تجربیات ارزنده خود را خالصانه با نگارنده در میان نهادند. بی شک من در این دفتر به قدر پیمانه خویش برداشته­ام و به قدر دیده خویش دیده ام و قسمت یک روزه­ای را در این کوزه کرده­ام و ماحصل کار مسلما همانند محصولات بشری دیگر خالی از خلل نخواهد بود.لکن اگر در خطی خطایی هست و در نقطه­ای، نکته­ای مغفول مانده مسبب و مسئول آن تنها راقم است و اگر حسنی و برکتی در آن نهفته محصول و معلول راهنمایی بزرگان بحر نوش طوفان آشامیست که در بالا ذکرشان رفت. نگارنده امید می­برد که خستگی و افگاری اعزه استادان و دوستان، حظ وافر جامعه علمی کشور را در پی داشته باشد.

  • بخش سوم : متن نامه های اداری

    ايران مجري - فريبا علومي يزديبخش سوم : متن اصلی ترین و مهم ترین بخش از نامه های اداری متن است . مهم ترین ازآن جهت گفته می شود که موقعیت و دریافت پاسخ مثبت درگرو تنظیم درست همین بخش است . نارسایی و مبهم بودن وبه عبارتی نرساندن پیام اتلاف وقت و انرژی و دوباره کاری و نامه نگاری اضافی می شود. طریقه نوشتن نامه اداری و رسمی متن از سه قسمت مقدمه ، پیام و نتیجه تشکیل می شود. دربیشتر نوشته های اداری درآغاز و قبل از مقدمه عبارتی برای " ادب و احترام " و در پایان بعد از نتیجه " تشکر و سپاسگزاری " اضافه می شود. اول این مطلب را بخوانید   " فواید سلام کردن " درعرف اداری اخیر مرسوم شده است که نوشته های اداری با سلام آغاز شود، مانند:سلام علیکم / باسلام و درود/با سلام و تحیات / ضمن سلام و تحیت / با اهدا سلام / با سلام و دعای خیر/ ضمن سلام و خسته نباشید/ با سلام و آرزوی سلامتی شما و همکاران محترم / با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات . این شیوه همزمان با تغییر و گسترش عنوان نامه های اداری از " عنوان سازمان ها " به " عنوان اشخاص " رایج شده و قبل از آن فقط در نامه های شخصی کاربرد داشته است . اگرچه گفتن سلام کاربسیارپسندیده ایست ، اما باید توجه داشت که نوشتن این واژه درزمانی که به عنوان یک سازمان به طور مثال " وزارت امور اقتصادی و دارایی – اداره کل خزانه " نوشته می شود ، به چه کسی سلام شده است ؟ این گونه اظهارادب کردن آیا بی ارزش کردن این واژه است ؟ ازطرفی در روایات آمده که سلام مستحب است  و جواب آن واجب . تا آن حد در این فریضه تاکید شده است که جواب سلام را درنماز هم واجب دانسته اند. با این توصیف کدام نوشته اداری را سراغ دارید که پاسخ آمده باشد عطف به نامه شماره ...مورخ ...علیکم السلام و رحمه ... بازهم پیشنهاد برای مدیران بنابراین اگر مدیران محترم بنا بر باورها و اعتقادات ( که درجای خود قابل تقدیس و احترام می باشد) اصرار برنوشتن واژه سلام در ابتدای نوشته ها دارند، حداقل به نکات زیرتوجه نمایند: 1-یکی ازمعنای سلام ، نام خداوند است و اگر منظور ذکر نام و یاد خداست "بسمه تعالی " دربالای سرلو حه این منظور را می رساند. 2-قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران کلیه نوشته های رسمی را به زبان فارسی مجاز دانسته . اگر واژه درود به کاربرده نمی شود تنها به سلام اکتفا شود. 3-درمورد نوشته هایی که ادارات و سازمان ها مورد خطاب هستند از به کاربردن واژه سلام خودداری شود زیرا که مخاطب شخص خاص  و معینی نیست.   درمورد احترام گذاشتن به مخاطب هم در برنامه های اداری وضع به همین منوال است کلمات وعبارتی مثل : احتراما/ محترما/احتراما معروض می دارد/ محترما به عرض می رساند/با ...