متن زیبا در مورد خاطره

  • متن زیبا در مورد زندگی

    زندگی یک پاداش است، نه یک مکافات.فرصتی است کوتاه تا ببالی، بیابی، بدانی، بیندیشی،بفهمی و زیبا بنگری، و در نهایت در خاطره ها بمانی.



  • 2- خاطره زیبا در مورد شهید نواب صفوی، درس خواندن و علامه امیتی

    2- اسلام درسخوان زیاد دارد، سگ ندارد!"اسلام سرباز و درسخوان زیاد دارد، سگ ندارد پای دشمنانش را بگیرد"نوّاب، در جواب پیشنهاد علامه امینی- که شما بفرما برو نجف درس بخوان، استعداد مرجعیت داری- این را گفته بود.منبع: کوتاه‌ شده از کتاب «حاشیه های مهم تر از متن»، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامیدسته بندی موضوعی:1- جهاد، قیام، مبارزه   2- خاطره درس خواندن، علم آموزی   3- خاطراتی درباره علما و روحانیتسایر خاطرات درباره شهید نواب صفوی: +سایر خاطرات درباره علامه امینی (ره): +سایر خاطرات از کتاب حاشیه های مهم تر از متن: +

  • دکلمه هایی از شهدا+شعر درباره شهید+متن زیبا در مورد شهید و شهادت (جدید و زیبا)

    دکلمه هایی از شهدا+شعر درباره شهید+متن زیبا در مورد شهید و شهادت (جدید و زیبا)

        عاشق يک لحظه نگاهت   داستان های واقعی وتاثیر گذار    مسائل جنسی(مخصوص متأهل ها)     مخصوص دانلود صلواتی   شهدا ودفاع مقدس شهید سید مرتضی آوینی 1)الهی اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمی‌خوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچ‌کس را آنگونه نسوخته باشی.2)شهادت پایان نیست، آغاز است، تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. تولد ستاره‌ای است که پرتو نورش عرصه زمان را در می‌نوردد و زمین را به نور رب‌الارباب اشراق می‌بخشد. 3)شهادت قلبی است که خون حیات را در شریان‌های سپاه حق می‌دواند و آن را زنده نگه می‌دارد.4)شهادت، جانمایه انقلاب اسلامی است و قوام و حیات نهضت ما در خون شهید است. 5)شهید منتظر مرگ نمی‌ماند، این اوست که مرگ را برمی‌گزیند. شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید، به اختیار خویش می‌میرد و لذت زیستن را نیز هم او می یابد نه آن کس که دغدغه مرگ حتی آنی به خود او وانمی‌گذاردش و خود را به ریسمان پوسیده غفلت می‌آمیزد.  مسائل جنسی(مخصوص متأهل ها)  6)شهادت مزد خوبان است. روی شانه ی غیرت یاد جبهه ها مانده ستمرگمان اگر دیدید پرچمی رها مانده سترفته اند اما نه! کوله بارشان باقی ستبر زمین نمی ماند ،  شانه های ما مانده ست   آیا وقت آن نرسیده که پیله های مادی را بشکافیم و به سوی او پرواز کنیم ؟ ای شهدا برخیزید گویی این جا همه چیز تمام شده است و انگار نسل جهاد دیده دیروز،به خط پایان رسیده است.اگر سراغمان نیایید و کلامی و حرفی بر زبان نیاورید ما هم کم کم باورمان می شود که همه چیز تمام شده است.باورمان می شود که دیگر رد پایی از شما پیش رویمان نیست ،باورمان می شود که ما هم دیگر باید مد،پرستیژ،آنگارد محاسن ،تیپ اداری و خلاصه همه چیزمان مثل آدم شود !!! اگر شما حرفی نزنید باورمان خواهد شد که امام جلوی چشمانمان جرعه جرعه جام زهر را نوشید و رفت و همگی گفتیم ،الحمد لله جنگ خانمان سوز تمام شد!!! ای شهدا که جوانمردی فقط در ذائقه ی شما بود،لحظاتی از خلوت بهشت فارغ شوید،زخم ترکش ها را فراموش کنید و از ما دلجویی کنید.بعد از شما لباس خاکیمان را از تن درآوردند اجازه نداریم مثل آن روز ها بگوییم "التماس دعا" !!! به ما آموختند که چگونه بخوانیم و بنویسیم !!!   ای شهدا،دنیای بی شما و بی امام سخت است ! ای خوش انصاف ها ، اینجا دیگر با خاموشی بلدوزرهای جهادگران ،سنگر و خاکریزی که صداقت و درستی را بنا کند یافت نمی شود.اینجا فانوس ها خاموش است.خیانت به رفیق قاموس و جاویدان و رسیدن به جاه و مقام به بهای خاموشی عزت نفس است . ای شهدا اینجا دیگر از عروج خبری نیست و همه از برای "فنا"دست و پا می زنند . دست ...

  • متن های کوتاه در مورد شهید و شهادت

      چشم پاک دختری از جمله‌ای تر مانده است""" چشم‌های پاکش اما خیره بر در مانده است روی دیوار اتاق کوچک تنهایی‌اش """ عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است . . . یاد و خاطره شهیدان گرامی باد ****** ای روشنای خانه امید، ای شهید """ ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است"""ای برتر از سراچه خورشید ای شهید ****** ای شهیدان ، عشق مدیون شماست """هرچه ما داریم از خون شماست ای شقایق ها و ای آلاله ها """ دیدگانم دشت مفتون شماست . . . ****** شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند . . .  ****** دید در معرض تهدید دل و دینش را """ رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را رفت و حتی کسی از جبهه نیاورد به شهر """چفیه و قمقمه اش کوله و پوتینش را . . . ****** رفتن به جهاد نفس راهی است بزرگ """از جبهه گریختن گناهی است بزرگ ما بر سر پست انقلابیم اکنون """ خفتن سر پست اشتباهی است بزرگ . . . ****** کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو """ دلم دوباره گرفته زبی‌خیالی تو تو التماس نگاه کدام پنجره‌ای """ که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو . . . ****** سری که هیچ سرآمدن نداشت، آمد """ بلند بود ولیکن بدن نداشت آمد بلند شد سر خود را به آسمان بخشید """سری که بر تن خود، خویشتن نداشت آمد . . . ****** گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است ، وگرنه همه اجرها در گمنامیست. محکمه خون شهداء محکمه عدلیست که ما را در آن به محاکمه می کشند . . . ****** ای دوست به حنجر شهیدان صلوات """ بر قامت بی سر شهیدان صلوات خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنه کاریم . . . ****** چفیه‌ی من بوی شبنم می‌دهد  """ عطر شب‌های محرم می‌دهد چفیه‌ی من، سفره‌ی دل می‌شود """ جمعه، با مهدی، مقابل می‌شود . . . ****** در سینه‌ام دوباره غمی جان گرفته است « امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است » تا لحظه‌ای پیش دلم گور سرد بود اینک به یمن یاد شما جان گرفته است ****** تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟ """ ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد آن باد که آغشته به بوی نفس توست """ از کوچه ما کاش گذر داشته باشد . . . ****** ای دشمن حق ما دلیر و حق پرستیم """برگرد ! تا سربند یا زهـرا (س) نبستیم . . . ****** ای شهید ای روشنای خانه امید، ای شهیدای معنی حماسه جاوید، ای شهیدچشم ستارگان فلک از تو روشن استای برتر از سراچه خورشید ای شهید«زهره » به نام توست غزلخوان آسمانبا یاد توست مشعل « ناهید » ای شهید«قد قامت الصلاه » به خون تو سکه زددر گسترای ساحت تحمید ای شهیدتیغ سحر زجوهره خونت آبدارگشت و شکست لشکر تردید، ای شهیدآئینه‌دار خون تو اند آسمانیانرنگین‌کمان ...

  • 22- خاطراتی زیبا درباره محمد رضا شاه پهلوی

    22- بعد از مرگم فقط سگم برایم خواهد گریستیکی از روزهای آخر عمر شاه در قاهره بود. خبرنگار بی‌بی‌سی از او پرسید :«تجربه‌ی تبعید چگونه است؟»گفت :«امروز من آینده را پشت سرگذاشته‌ام، بیماری وجودم را تحلیل می‌برد و مثل پدرم در غربت خواهم مرد. ولی یک تفاوت وجود دارد که من توانستم 6 سال بعد از مرگ او جنازه‌اش را به وطن برگردانم، ولی گمان نمی‌کنم دیگر جنازه‌ی من هم به ایران برگردد.»خبرنگار پرسید: «آیا احساس پشیمانی دارید؟»شاه جواب داد: «شاید در تقسیم املاک بین محرومان تعلل کردم. شاید نباید این طور با روحانیت درمی‌افتادم و شاید نمی‌بایست مسیر غربی ترقی را چنین می‌پیمودم. باید تجارت مشروبات الکلی را قدغن می‌کردم. بعضی کاباره‌ها و سینماها را تعطیل می‌کردم و با مواد مخدر مبارزه می‌کردم. حالا بعد از مرگم تنها سگ خانوادگی‌مان برایم خواهد گریست و دیگر هیچ!».منبع : کتاب «حاشیه‌های مهم‌تر از متن»، ص 249 / به نقل از «ده دوران»، خاطرات میرازخانی، ص436دسته بندی موضوعی: 1- خاطرات تاریخی    2- خاطره درباره رژیم پهلوی       3- دهه فجر، انقلاب اسلامیسایر خاطرات درباره محمد رضا شاه پهلوی: +سایر خاطرات زیبا از کتاب حاشیه های مهم تر از متن: +