متن خوش آمد گویی مجری

  • نمونه متن های مجری

     متن مجری و عوامل هنری جشن تکلیف ـ دبستان یاس نبی(س) ـ اسفند 1389 ·        کلاکت 1 : لحظه ورود بچه ها : ـ آهنگ: خوش آمدید توسط مسئول کامپیوتر گذاشته می شود. ·        میکی موس ها:درب در یکی به بچه ها گل می دهد و یکی سجاده کیفی را ü      عروسک:ــــــــــــــــ ü     مجری: ـــــــــــــــــ   ·        کلاکت 2: شروع برنامه: (با نشستن بچه ها و تشویق حضار) ـ آهنگ: ــــــــــــــــــــ ·        میکی موس ها: پرده را می کشند و روی صحنه دنبال عروسک می گردند. ü     مجری: به صحنه می آید و انگار حواسش به بچه ها نیست دنبال عروسک می گردد و می گوید: خدایا این شاپرک کجاست؟ و... دیر کرده و از این حرفها... یک دفعه بچه ها را می بیند و جا می خورد و می گوید ای وای سلام بچه ها شما کی اومدید راستی شاپرکو ندیدید؟ بیایید با هم صداش کنیم  شاپرک   شاپرک ü     عروسک:اول نیست ... بعد از صدا زدن مجری و بچه ها می آید.... بله بله چه خبره مگه چی شده؟ ü     مجری: انگار یادت نیست قرارمون چی بود؟ شکوفه ها... جشن .... یادت نیست؟(این ها را بلند اما مثلا با حالتی می گوید که بچه ها نفهمند اما بچه ها می فهمند) ü     عروسک: وای یادم رفته بود... همین جاست؟ همین ها هستند؟ ای وای وای چقدر شکوفه... ü     مجری: نمی خوای به بچه ها سلام کنیم؟ ü     عروسک : چرا آخه سلام کردن هفتاد تا صواب داره که همه اش برای سلام کننده است و یکیش برای جواب دهنده ü     مجری: پس معطل چی هستی شروع کنیم؟ ـ آهنگ: شعر شروع هر کار سلامه پخش می شود.(مسئول کامپیوتر) ·        میکی موس ها: روی صحنه با صدای آهنگ شروع به حرکت می کنند انگار دارند شعر می خوانند. ü     عروسک و مجری می گویند:  بعد از تمام شدن آهنگ  دست و هورا و همه دست می زنند. ü     مجری با احساس و فرزانه ای: متن ادبی به نام خدا ü        (اوّل هر کار به نام خداست آن که از او، عالم هستی به پاست می گشایم زبان به نام خدا  که ز نامش جهان شده برپا.  (و سلام به مسئولان، والدین و بچه ها ) سلامی بهمجری                                                                                     عروسک با تو گر خواهی سخن گوید خدا                                                     قرآن بخوان تا شود روح تو با حق آشنا                                                            قرآن بخوان عترت احمد زقرآنش نمی گردد جدا     تا بیابی معنی این نکته را             قرآن بخوان در ابتدای برنامه ها زینت می دهیم جلسه مان را با تلاوت آیات نور .. از حاملان قرآن دعوت می کنیم به جایگاه تشریف بیاورند.و این شعر را رسا و بلند می خواند: (من يک باغ بزرگ مي ...



  • متن مجری گری ماه محرم وعید غدیر

    متن مجری گری ماه محرم متنی زیبا مجری ماه محرم متن مجری محرم ،شعر محرم ،مطالب برای اجرای محرم – امام حسین متن مجری گری ( راویان عاشورایی ) متن و شعر محرم : جدید عالم همه قطره اند و دریاست حسین خوبان همه بنده اند ومولاست حسین ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ازبس که کرم دارد و آقاست حسین به نام شاهد و مشهود  و به نام یکتای شهادت آفرین صاحبدلان و همراهان دل آگاه  سلام ما را از عشق حسین (ع) و یارانش در ماه پر سوز و گداز محرم  الحرام پذیرا باشید . باز محرم آمد ، با هاله ای خون رنگ و با صلابتی شب  مسکن . سر محرم را عاشقان و محبان حسین (ع) می دانند آنانکه به همراه کاروان حسینی از مکه به کربلا سفر کرده اند همچون علی اکبر ، فرزند جوان حسین (ع) که در مسیر راه به همه ی جوانان پیام داد : آنگاه که در راه حق باشیم ، ما را از مرگ باکی نیست ” وحسین (ع) این چنین اعلام کرد : ” انی لا اری الموت الا السعاده ولا الحیاه مع الظالمین الا کبریا ” مرگ را جز سعاد ت نمی بینم وزندگی با ستمکاران را جزخواری نمی دانم ” ======================= متن پیشنهادی یک: سِرّ محرم را عاشقان و محبان حسین (ع) می دانند آنانکه به همراه کاروان حسینی از مکه به کربلا سفر کرده اند همچون علی اکبر ، فرزند جوان حسین (ع) که در مسیر راه به همه ی جوانان پیام داد : آنگاه که در راه حق باشیم ، ما را از مرگ باکی نیست ” وحسین (ع) این چنین اعلام کرد : ” انی لا اری الموت الا السعاده ولا الحیاه مع الظالمین الا کبریا “  = ” مرگ را جز سعاد ت نمی بینم وزندگی با ستمکاران را جزخواری نمی دانم “.   متن پیشنهادی  دو: یا ایتها النفس المطمینه ۲۷- ارجعی انی ربک راضیه مرضیه ۲۸ – وادخلی فی عبادی ۲۹ – وادخلنی جنتی ۳۰  – (سوره فجر۲۷ – ۳۰) الا این که با یاد پروردگار رسیدی به آرامشی و قرار                      بیا این زمان سوی یزدان خویش به سوی خدا گام بگذار پیش که هستی تو خشنود از کبریا زتو نیز راضی است یکتا خدا              کنون در صف بندگانم درآی به باغ بهشتم تو می کن سرای   متن مجری گری عید غدیر بسم اله الرحمن الرحیم خوش آمد گویی و خیرمقدم و عرض تبریک عید غدیر و 13 آبان و گرامیداشت یاد شهدای دانش آموز و امام شهدا تویی که ذکر جمیلت به هر زبان جاری است       زلال یاد تو در جویبار جان حاری است مدام زمزم وصف تو ای سلاله نور     به باغ خاطر هر طبع نکته دان جاری است نسیم مهر تو ای مهربان به دشمن و دوست      چو عطر عاطفه در خاطر جهان جاری است ز ابر خاطر من می چکد ثنای علی     چو اشک شوق که از چشم عاشقان جاری است قرائت قران   به احترام نام بلند آوازه جمهوری اسلامی ایران به پا می خیزیم و سرود ملی را با ...

  • متن مجری گری عید غدیر

    بسم اله الرحمن الرحیم خوش آمد گویی و خیرمقدم و عرض تبریک عید غدیر و 13 آبان و گرامیداشت یاد شهدای دانش آموز و امام شهدا تویی که ذکر جمیلت به هر زبان جاری است       زلال یاد تو در جویبار جان حاری است مدام زمزم وصف تو ای سلاله نور     به باغ خاطر هر طبع نکته دان جاری است نسیم مهر تو ای مهربان به دشمن و دوست      چو عطر عاطفه در خاطر جهان جاری است ز ابر خاطر من می چکد ثنای علی     چو اشک شوق که از چشم عاشقان جاری است قرائت قران   به احترام نام بلند آوازه جمهوری اسلامی ایران به پا می خیزیم و سرود ملی را با هم زمزمه می کنیم . نشد ز عشق برای همیشه دور بمانم          شکوه چشم تو نگذاشت با غرور بمانم میان رفتن و ماندن دلم نشسته به تردید        بخوان مرا که همیشه در اوج شور بمانم در این تداوم اگر ماندم هنوز شکیبا        دل تو خواست تو گفتی که من صبور بمان ز بی پناهی و دلتنگی آمده ام سویت       پناه من مگذار از تو باز دور بمانم **سخنرانی به به شده امروز چه پر شور و دل افروز       چون حفظ شده حرمت و وجهه دانش اموز هریوم در این عصر به از یوم گذشته است       این سیزده آبان به از سیزده نوروز در کشور ما نور خدا هادی فضل است **گروه همخوانی شاهی که ولی بود و وصی بود علی بود         سلطان سخا و کرم و جود علی بود آن قلعه گشایی که در قلعه خیبر      برکند به یک حمله و بگشود علی بود شخصیت ممتاز جهان است علی         حاکم به زمین و آسمان است علی در روز غدیر خم پیمبر فرمود       مولای چون من به انس و جان است علی **مقاله گفت یا رب دوستانش دوست دار     بار الها دشمنش دشمن بدار با رالها یار او را یار شو          هر که خواهد خواری اش ، گو : خوار شو گفت هرکس را من هستم ولی      هست بعد من ولی او علی حید ر است این ، باب علم احمد است       بی گمان فاروق هر نیک و بد است سرود ولایت چیست ؟اصل آفرینش                  کلید قفل سیر درک و بینش ولایت چیست ؟ تحصیل تعهد      صراط ما پس از ایک نعبد ولایت رمز اثبات وجود است    زجود او همه بود و نبود است اگر خواهی بدانی این علی کیست ؟    ولی حق کسی غیر از علی نیست شعر

  • تصاویر متحرک خوش آمد گویی

    تصاویر متحرک خوش آمد گویی

                               

  • مجتبی ساعی گزارشگر ورزشی شبکه سهند

    مجتبی ساعی گزارشگر ورزشی شبکه سهند

     گزارشگر ورزشی شبکه سهند در پادگان  عجب شیر یادتونه ۱/۱۰/۹۱ در همین سایتمون خبری ازتهدید همکار تلاشگرم مجتبی ساعی گزارشگر ورزشی شبکه سهند بعد از انتقاد صریح از عملکرد مدیر عامل تراکتورسازی تبریز  براتون داده بودم که متن کامل همان خبر را در ذیل آورده ام جالبه براتون بگم مجتبای عزیز اینروزها در خدمت مقدس سربازی بسر میبره و از شانس ایشان دوره آموزشی اش به عجب شیر افتاده است پادگان عجب شیر بقدری با نظم است که  میگویند وقتی سربازان صفر کیلومتر وارد این پادگان میشوند سربازان قدیمی اینگونه خوش آمد گویی میکنند  به کارخانه آدم سازی عجب شیر خوش آمدید  برای دوست مهربان و خوش اخلاق مان  مجری توانمند صدا و سیما آقا مجتبی یکی از بازدیدکنندگان سایتمان  سلامتی و موفقت  آرزو میکنیم           احمدی - خبرنگار شهرستان شبستر                                       ۲۹/۹/۱۳۹۲      مروری بر خبر درج شده سایتمان در تاریخ ۱/۱۰/۱۳۹۱ کاربران تبریزی شبکه اجتماعی فیس بوک به اشتراک گذاشتند؛ مجتبی ساعی گزارشگر ورزشی شبکه سهند مورد تهدید قرار گرفت!   مجتبی ساعی گزارشگر محبوب شبکه سهند مورد تهدید قرار گرفت!  مجتبی ساعی گزارشگر محبوب شبکه سهند بعد از انتقاد صریح از عملکرد مدیر عامل تراکتورسازی تبریز مورد تهدیدات فراوان قرار گرفت که یکی از این تهدیدات اخراج وی از صدا سیما می باشد !  پس از حذف تراکتورسازی از جام حذفی، گزارشگر خوب و محبوب شبکه سهند "مجتبی ساعی " به انتقاد از وضعیت تیم تراکتور سازی خطاب به مدیر عامل باشگاه گفت: به اندازه کافی صدا وسیما و سایت ها سکوت کرده اند و به مدیرعامل فرصت داده اند ... که بعد از ساعاتی سایت رسمی باشگاه خبری مبنی بر خداحافظی سردار جعفری بر روی سایت قرار دادند که در این متن آمده بود : امروز احساس می کنم که گفته مجری خوب صدا وسیما آقای ساعی صحیح و بجاست که بعد از اتمام بازی داماش – تراکتور در جام حذفی که گفتند: " به اندازه کافی صدا وسیما و سایت ها سکوت کرده اند و به مدیرعامل فرصت داده اند..." بله، من قبول دارم که اگر پنالتی زن خوب می آوردم و یا دیوار دفاعی خوبی آماده حضور در میدان داشتم تراکتور حتما برنده این بازی بود و به هر حال مسئولیت حذف تیم پر قدرت تراکتور از جام حذفی را می پذیرم و عذر خواهم.  بعد از حرف و حدیث های فراوان امروز در شبکه ی اجتماعی فیس بوک کاربران تبریزی مطالبی مبنی بر تهدید به اخراج این مجری از سوی سازمان صدا و سیما بخصوص شبکه سهند مطرح کردند که در این متن این کاربران که در صفحات مختلف اشتراک گذاری نموده اند آمده است : مجتبی ساعی گزارشگر دوست داشتنی صدا و سیمای آذربایجان ...

  • متن مجری ویژه دهه فجر

    روز هجران و شب فرقت یار آخر شد/ زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود/ عاقبت در قدم باد بهار آخر شد شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل /نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد صبح امید که بد مُعتکف پرده غیب / گو برون آی که کار شب تار آخر شد آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل / همه در سایه گیسوی نگار آخر شد باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز /  قصه غصّه که در دولت یار آخر شد ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد / که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد   ***************** در   مجلس  ما  عطر   مياميز   که  ما  را                   هر لحظه ز گيسوي تو خوش بوي مشام است حال که امام عاشقان و مقتدای عارفان رخت به دیار ملکوت کشیده و در جوار رفیق اعلا آرمیده است در این ایام مبارک دهه ی فجر امید داریم که حقایق و معارف گفتارها، رفتارها و کردارهای آن بزرگوار، سالکان الی الله را چراغ راه و عارفان را شمع جمع و مناجاتیان را ذکر خلوت انس باشد. اینک آن روح قدسی که اسلام را از پس قرن ها غربت تجدید کرد و دیگر بار سبب شکوه و عزت مسلمین گشت در رضوان الهی و جایگاه صدق، نزد ملیک مقتدر، مقام گرفته و آن نفس مطمئن در جوار محبوب ماوا گزیده، بر روان تابناکش صلوات و سلام نثار می کنیم و بر تربت منور او درود و تحیت می فرستیم.   ***************** وقتی صدای پای بهمن از کوچه پس کوچه های خاطره ها به گوش تو می رسد. گویی شهیدانند که آمده اند برای بیعت دوباره برای هشدار و تذکر و بیداری . بهمن که از راه می رسدشهیدان پیمان نامه ی خونین شهادت را برای تجدید امضای تک تک ما می آورند تا فراموش نکنیم که باغبان لاله ها امام مهربان بود و سایبان لحظه ها، نگاهش هنوز هم نگران باغمان است. هر بهمن امام است که دوباره بر بال ملائک به دیدارمان می آید و کوچه های باغمان را پر از نسترن و نیلوفر می نماید. گام هایش همه جا یاس می کارد و گل محمدی به خانه ها هدیه می کند.بهمن همیشه در راه است.فرارسیدن ایام مبارک فجر طلیعه ی آزادی ملت و محو استبداد و واپس راندن استعمار، بر ملت بزرگ ایران مبارک باد.   ***************** همه جا بوی صلوات می داد. بوی اذان و اقامه ، روز عجیبی بود. روز زیارتی انقلاب. روزی که پاهای پیاده با مشت ها، زیارت نامه ی انقلاب را تلاوت کردند. روزی که ثواب ها با رضایت خداوند از شمارش بیرون رفته بود. روز تراکم مستحبات ، روز شکار سوژه ها برای ملائک، روزی که خیابان ها از انسان ها مفروش بود. روز نبودن جا برای انداختن سوزن.روز خالی بودن شهدا، روزی که آخرین امید های دشمن نقش برآب شد . همه جا بوی صلوات می داد. بوی توکل و بندگی.22 بهمن روز عجیبی بود.   ***************** صدای پای بهمن که از آن سوی انتظار از دور دست حماسه ...

  • متن نامه ی خداحافظی فرزاد جمشیدی، درباره ی آن چه در یک سال گذشته روی داد

    بسم رب المهدیفرزاد جمشیدی که در کارنامه خود ۲۰ سال همکاری با سازمان صداوسیما را دارد، با انتشار نامه‌ای برای همیشه از کار اجرا خداحافظی کرد.نامه فرزاد جمشیدی را در ادامه می‌خوانید:«هو الحلیم‌ الخبیر»سر سفره‌ چاشت صبحگاهی، مادرم چایی شیرین قصه‌هایش را به دستمان می‌داد. از همان جا بود که قصه‌های قرآن در جانم آشیان کرد و حرارت حقیقت این کلام کبریایی، یخبندان دروغِ اهلِ دنیا را در خاطرم ذوب کرد تا باور کنم تنها رسولان حق‌اند که ویترین واقعیتشان از متاع محبت، پُر است و از قرار روزگار، همانانند که شیشه مغازه‌ معنویشان، پیوسته با سنگ مزاحمتِ بدخواهان می‌شکند و هر که با تابلوی «یاد خدا» دکان دوستی بنا کرد، بساط سخنش را می‌چینند و معرکه‌اش را بر هم می‌زنند!هنوز از تلخی روزگار، دو قاشق از آن چای خوش عطر و طعم قصه‌های قرآنی مادرم، در خاطرم هست که گلوی گرفته‌ بغض را باز کند و سلام خوبی برای این نامه‌ خداحافظی باشد.مادرم می‌گفت: موسای کلیم الله (ع) از خدا خواست حکمی فرما تا از حرف مردم، در امان باشم! پروردگار فرمود: کاری که برای خود نکرده‌ام! چگونه برای تو انجام دهم؟!هنوز در کوهستان گذر عمر، پژواک صدای مادر، باقی است که می‌گفت: نمرود خواست با خدا مبارزه کند؛ دستور داد ارابه‌ای آماده کنند. آنگاه ارابه را به پای مرغی بزرگ بست و تکه گوشتی جلوتر از دهان مرغ گذاشت تا به هوس آن به آسمان پر بکشد! سپس نمرود رو به آسمان چند تیری انداخت به این پندار که سمت پروردگار، تیر پیکار افکنده!آن وقت مادرم از همسایگی دو خاطره، نتیجه می‌گرفت:اولین ملامتی عالم، خودِ خداست که انسان را هم که خلق کرد، فرشته‌ها از روی عبادت (و نه از روی لجاجت) ملامتش کردند. حال آنکه نمی‌دانستند آدمی غیر از خون ریختن، فرشته خصال هم خواهد شد و به عطر اخلاق محمدی(ص)اش، دنیا را تسخیر خواهد کرد. پس پسرجان! اگر می‌خواهی در این عالم بمانی، یا از نیل مشکلات، عبور کن که دست فرعون بددلی به تو نرسد و یا آنقدر بالا برو که تیر عداوت نمرود، به تو اثر نکند!من - این حیرت زده‌ی دیار دنیا - که نه عصای استقامت موسی(ع) دارم و نه آبروی صبر ابراهیم خلیل‌الله(ع)، بی‌ریا با همان لهجه‌ سحرگاهی ماه خدا، این نامه را به نشانی مردم سرزمین‌ام پست می‌کنم. آن‌ها مرا خوب می‌شناسند. مردم میهن‌ام مرا از اینترنت پیدا نکرده‌اند که حالا با دو خط خبر، مرا در شوره‌زار اینترنت، تنها رها کنند.هموطنان جغرافیای ایران! همسایه‌های تاریخ دین و ایمان! همکلاسی‌های درس سخت وجدان! سلام سال‌ها به دعای شما دانش اندوختم تا سکه‌ سخنم را در بازار انتخاب خود، بخرید و متاع محبت و حرف حساب‌ام ...

  • متن مجری رحلت حضرت رسول

    گوهر حُسن زمین عربستان، آشنای گام های مردی است از جنس آسمان که در نگاهش ملکوت موج می زد و آیینش مهرورزی بود. اَبَرمردی که خُلق نیکویش مایه مباهات خدای سبحان و سریر شوکتش بر قلب های امتش استوار بود. خلیفة اللهی که کلیددار خزائن الهی و باب رحمت خدا بر زمین بود. پیامبری از جنس مردم که آسمانه نگاهش عرشی بود، ولی بر روی زمین بین بردگان غذا می خورد. آری، او رسول عدالت بود و برپا کننده داد که دنیا را توشه خویش نساخت، بلکه بدان غبار غمی از چهره مظلوم زدود. سیمای پیامبر چهره حضرت رسول صلی الله علیه و آله همچون ماه شب چهارده می درخشید و همیشه لبخند بر لبانش جاری بود. با این همه، اندوهی همیشگی همچون هاله ماه به دور چهره فروزانش می چرخید. رنگ چهره آن حضرت سفید متمایل به سرخی بود. چشمان نافذ ایشان درشت و سیاه بود و ریش مبارکش انبوه بود. حضرت، پیشانی گشاده ای داشت. دندان های ایشان سفید و برّاق و اندامشان قوی و خوش نما بود. در هنگام راه رفتن گویی از بلندی به طرف پایین حرکت می کرد. هرگاه دستان مبارکش را به چیزی می کشید یا با کسی دست می داد، بوی خوش دستش تا مدتی به مشام می رسید. کانون رحمت خداوند متعالی، رسول گرامی اسلام را رحمتی فراگیر معرفی کرده و خطاب به آن حضرتفرموده است: «تو را نفرستادیم جز آنکه می خواستیم رحمتی به مردم جهان ارزانی داریم».رسول خدا مظهر رحمت و محبت الهی بود و خود می فرمود: «من به عنوان رحمتی فراگیر برانگیخته شده ام». سیره رفتاری آن حضرت نیز بر پایه همین محبت بنا شده بود و ایشان با مردم به مهربانی و دل سوزی رفتار می کرد. خداوند در قرآن کریم، به بهترین شیوه، سیره رفتاری آن حضرت را توصیف کرده و فرموده است: «به موجب لطف و رحمت الهی بر ایشان نرم دل شدی که اگر تندخوی و سخت دل بودی، از پیرامونت پراکنده می شدند». نیز فرمود: «هر آینه پیامبری از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است و بر هدایت شما اصرار دارد و در مورد مؤمنان رئوف و مهربان است». پیامبری که روز فتح مکه را که بر جان و مال کافران تسلط کامل داشت، روز رحمت نامید و فرمود: «امروز، روز رحمت و مهربانی است». پدری مهربان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در انجام رسالت خویش و هدایت مردم از هیچ کوششی فروگذار نبود و در این راه، رنج های فراوانی به جان خرید؛ گرسنگی ها و تشنگی ها، سفر در بیابان های طولانی و سوزان، سرزنش ها و آزارها، زخم ها و جراحت ها نمونه بسیار کوچکی از این بلاها به شمار می آید. البته اینها، کوچک ترین خللی در روح بزرگ و هدف والای ایشان وارد نساخت. ایشان همواره امت خویش را همچون فرزندان و پاره های تن خود می دانست و برای سعادت و نجات آنها از ...

  • شق القمر

    شق القمر

    حسب اخباری که از ناسا انتشار یافته ، تصاویری از ماه وجود دارد که حاکی از وجود یک رشته صخره های تغییر شکل یافته در سطح ماه می باشد که تا عمق آن امتداد یافته و از نیمه دیگر آن برآمده و این دلیلی بر شکافته شدن ماه و پیوند دوباره آن در دورانی از حیات آن می باشد.در روایات اسلامی آمده که کفار مکه از پیامبر اسلام (ص) تقاضا کردند برای صدق دعوی خود ماه را به دو نیم بشکافد و به او قول دادند که اگر چنین نماید به دین اسلام و صدق گفتار او ایمان خواهند آورد... آن شب آسمان صاف و ماه به صورت کامل ( بدر) بود، پیامبر (ص) از خداوند خواست تا آنچه را که کفار مکه از او خواسته اند به آنها نشان بدهد تا ایمان بیاورند ...خداوند دعای پیامبرش را اجابت کرد ...و سپس ماه به دو نیم شکافته شد نیمی در کوه صفا و نیم دیگر در کوه قیقعان در مقابل آن قرار گرفت. کفار مکه که در حال مشاهده این واقعه بودند گفتند که محمد (ص) ما را سحر کرده است، سپس گفتند ، اگر او ما را سحر کرده باشد نمی تواند همه مردم را سحر کند، ابوجهل گفت صبر کنید تا یکی از اهل بادیه بیاید و از او سئوال کنیم که آیا انشقاق ماه را دیده است یا نه، اگر تایید کرد ایمان می آوریم و اگر نه معلوم می شود که محمد (ص) چشمان مارا سحر کرده است. بالاخره یکی از اهالی بادیه به مکه آمد و این خبر را تصدیق کرد و آنگاه ابو جهل و مشرکان گفتند " این سحر مستمر است" و آنگاه این آیات مبارک نازل شد... "اقتربت الساعة وانشق القمر ..." باری این موضوع پایان یافت و مشرکان ایمان نیاوردند. در یکی از نشستهای دکتر زغلول النجار در یکی از دانشگاههای انگلیس، وی در خصوص معجزه شق القمر در صدر اسلام به دست پیامبر (ص) به عنوان یکی از معجزات پیامبر (ص) که توط ناسا به اثبات رسیده است صحبت می کرد. در این میان یکی از حاضران که به اسلام خیلی توجه و اهتمام داشت به نام "داوود موسی بیتکوک " که در حال حاضر نیز رئیس حزب اسلامی بریتانیا است ماجرای مسلمان شدن خود را اینگونه نقل کرد: هنگامی که می خواستم در مورد اسلام تحقیق کنم یکی از دوستانم ترجمه ای از قران کریم به زبان انگلیسی را به من هدیه کرد و من نیز بطور اتفاقی آن را باز کردم و اتفاقا سوره قمر آمد. سپس شروع به خواندن کردم ....و ماه شکافته شد...وقتی به این جمله رسیدم از خود پرسیدم آیا واقعا ماه شکافته شده است؟؟! سپس با ناباوری کتاب را بسته و به کناری گذاشتم و از تحقیق در باره اسلام هم منصرف شدم. و دیگر سراغ آن کتاب هم نرفتم. روزی در مقابل تلویزیون نشسته بودم و طبق معمول شبکه بی بی سی را مشاهده می کردم ، برنامه ای بود که در آن مجری با سه نفر از دانشمندان ناسا متخصص در علوم فضایی مصاحبه داشت. موضوع برنامه جنگ ...