متن بله برون

  • متن های زیبای بله برون برای روی کارت ( کارت عروسی )

    متن های زیبای بله برون برای روی کارت ( کارت عروسی )

    متن بله برونموضوع : متن بله برون فرمت فایل : PDF با یک جستجوی ساده در اینترنت، انواع طرحها و نمونه های زیبا و جالب برای دفتر بله برون پیدا می شود. اما آنچه کمیاب و شاید نایاب است، متن درون این دفترهاست. عده زیادی از نوعروسان علاقه دارند که متنی زیبا، بدیع و کم سابقه در دفتر بله برون خود داشته باشند. این فایل متنی ادبی و کم نظیر است که می تواند خواسته آنان را برآورده سازد. ضمنا در صورتی که مورد یا مواردی جزء خواسته ها باشد که در این متن وجود ندارد، پس از خرید فایل با تماس از طریق تلفن یا ایمیل با نویسنده، می توانید متن جدید و مورد نیاز خود را تحویل بگیرید. ایمیل: [email protected] جهت دانلود محصول اینجا کلیک نمایید  



  • متن کامل سخنان رهبر انقلاب درباره علیمردان خان و بی بی مریم بختیاری

    رهبر معظم انقلاب در دیدار دست اندرکاران ستاد نکوداشت شیر علیمردان خان، معرفی و تجلیل از شخصیتهای تاریخیِ برجسته، فداکار و مجاهد در میان اقوام ایرانی را که خالصانه و صادقانه علیه استبداد مبارزه کرده‌اند، کاری بسیار بجا و شایسته خواندند و تأکید کردند: آنچه که در معرفی این شخصیتها اهمیت دارد برجسته‌سازی جهت‌گیریها و عقاید و انگیزه‌های دینی در حرکت‌ها و قیام‌های ضد استبدادی است. ایشان، تنوع اقوام و اقلیتها را یک ویژگی ممتاز برای ایران دانستند و با اشاره به همبستگی کامل اقوام ایرانی و وفاداری آنها به کشور افزودند: قوم بختیاری و لُرها جزء بهترین و باوفاترین اقوام ایرانی هستند و به صفت صداقت، شجاعت، غیرت، صفا و پایداری بر عقائد اسلامی و شیعی شناخته می‌شوند. حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به گمنام ماندن بسیاری از شخصیتهای برجسته ی بختیاری نظیر مرحوم علیمردان خان و ضرورت شناسایی و معرفی این شخصیتها خاطرنشان کردند: ویژگی برجسته علیمردان خان مبارزه علیه استبداد رضاخانی با الهام گرفتن از عقاید و احساسات دینی است. همچنین پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای به نشانی www.khamenei.ir در تاریخ ۰۲/۰۱/۱۳۹۲ نوشت: متن کامل بيانات مقام معظم رهبری در ديدار اعضای همايش نکوداشت شيرعليمردان خان بختيارى به این شرح است: بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌ کار بسیار بجایى است که ما چهره‌هاى سالم و برجسته را در میان بخشهاى مختلف اقوام کشورمان جستجو کنیم و معرّفى کنیم؛ ظلم بزرگى است که انسان قبول کند شخصیّت‌هایى فداکارى‌هایى کردند و برجستگى‌ها و امتیازاتى از خودشان نشان دادند و چهره‌ى اینها مغفول بماند و فداکارى اینها و مجاهدت اینها ندیده گرفته بشود. همین‌طور که دوستان بیان کردند، بختیارى‌ها و عموماً لرها - که در مناطق وسیعى از کشور حضور دارند و زندگى میکنند - جزو بهترین و باوفاترین اقوام ایرانى بودند. البتّه یکى از امتیازات کشور ما، تنوع اقوام و قومیّتها و مانند اینها است؛ و الحمدلله همه هم همین‌جورند، یعنى انسان وقتى نگاه میکند، اقوام مختلف ایرانى با هم همبستگى و چسبندگى و ارتباط و اتّصال و توادُد به معناى واقعى دارند؛ در طول تاریخ هم همین‌جور بوده، زمان ما هم بحمدالله به‌طور کامل همین‌جور است. خب، هر قومى خصوصیّتى دارند؛ ما بختیارى‌ها و لرها را به صداقت، به صفا، به شجاعت، به غیرت شناختیم. اینها در قبال عقاید اسلامى و عقاید مذهبى و عقاید تشیّع، بسیار پایدار و داراى پافشارى و پایمردى بودند در طول زمان، و زمان خود ما هم همین محسوس بوده و این را دیدیم. به سادات چقدر احترام میگذارند، ...

  • گام به گام با ازدواج - خواستگاری یا بله برون

    در صورت به نتیجه رسیدن ریش سفیدان بر سر موضوعات اصلی نتیجه جلسه به مجلس زنانه اعلام گردیده و زنان و دختران به شادی پرداخته و نقل و شیرینی پخش کرده و به عروس شاد باش می گویند. در مجلس مردانه نیز طبق عادت قدیمی کله قند تزئین شده بهمراه یک جعبه شیرینی که توسط خانواده پسر تدارک دیده شده است در داخل سینی بزرگ جلوی ریش سفید خانواده دختر گذاشته می شود وی نیز پس از تعارف به این و اون یا خود و یا کس دیگری وظیفه شکستن کله قند را بر عهده می گیرد. بدین ترتیب چکش تزئین شده را در یک دست و کله قند را در دست دیگر نگه میدارد و چند ضربه کوچک وارد می کند سپس بزرگ خانواده پسر یا پدر پسر را مخاطب قرار داده و اعلام میدارد که قند شکسته نمی شود و پس از دریافت انعام با یک یا چند ضربه قسمت کوچکی از کله قند را می شکند و آن قسمت شکسته شده توسط یکی از اعضای طایفه دختر به مادر پسر در قبال دریافت انعام پس داده می شود و این کله قند شکسته شده در روز عقد خوانی بر سر عروس و داماد ساییده می شود به نیت اینکه زندگی این 2 جوان به شیرینی قند شروع و ادامه یابد در گذشته های دور کله قند در روز عروسی توسط داماد از پشت بام یا ایوان بر سر عروس پرتاب میشد که بعضاً اتفاقات تلخ و شیرین رخ می داد.   منتظر مطالب بعدی باشید در عین حال به مطالب شما نیازمندیم

  • خواستگاری

    خواستگاریهرچی میخوای مادر بگو از اون بگو بازم بگواون که نشون کردی برام ازش بگو تو مو به موگفتی که زلفونش سیاس خوشگله و خیلی بلاسفرشته بهشتیه چشماش به این درشتیهاما شنیدن نمیشه مانند دیدن همیشهاول باید ببینمش شاید دل عاشقش بشهمادر بریم خواستگاری میدونم آرزو داریوقتی دیدم پسندیدم میذاریم قول و قراریگفتی منو دوسم داره از همه چیم خبر دارهبله برون تموم که شد بروی چشم میگم آرهاما شنیدن نمیشه مانند دیدن همیشهاول باید ببینمش شاید دل عاشقش بشههرچی میخوای مادر بگو از اون بگو بازم بگواون که نشون کردی برام ازش بگو تو مو به موگفتی که زلفونش سیاس خوشگله و خیلی بلاسفرشته بهشتیه چشماش به این درشتیهاما شنیدن نمیشه مانند دیدن همیشهاول باید ببینمش شاید دل عاشقش بشهمادر بریم خواستگاری میدونم آرزو داریوقتی دیدم پسندیدم میذاریم قول و قراریگفتی منو دوسم داره از همه چیم خبر دارهبله برون تموم که شد بروی چشم میگم آرهاما شنیدن نمیشه مانند دیدن همیشهاول باید ببینمش شاید دل عاشقش بشه

  • ستار - خواستگاری

    ترانه :خواستگاریخواننده :ستار آلبوم:سورپرایز هرچی میخوای مادر بگو از اون بگو بازم بگو اون که نشون کردی برام ازش بگو تو مو به مو گفتی که زلفون سیاس خوشکل هو خیلی بلاس فرشته ی بهشتیه چشاش به ای درشتیه اما شنیدن نمیشه مانند دیدن نمیشه اول باید ببینمش شاید دل عاشقش بشه مادر بریم خواستگاری میدونم آرزو داری وقتی دیدم پسندیدم میزاریم قول وقراری گفتی منو دوسم داره از همه چیم خبر داره بله برون تموم که شد به روی چشم میگم آره اما شنیدن نمیشه مانند دیدن نمیشه اول باید ببینمش شاید دل عاشقش بشه هرچی میخوای مادر بگو از اون بگو بازم بگو اون که نشون کردی برام ازش بگو تو مو به مو گفتی که زلفون سیاس خوشکل هو خیلی بلاس فرشته ی بهشتیه چشاش به ای درشتیه اما شنیدن نمیشه مانند دیدن نمیشه اول باید ببینمش شاید دل عاشقش بشه مادر بریم خواستگاری میدونم آرزو داری وقتی دیدم پسندیدم میزاریم قول وقراری گفتی منو دوسم داره از همه چیم خبر داره بله برون تموم که شد به روی چشم میگم آره اما شنیدن نمیشه مانند دیدن نمیشه اول باید ببینمش شاید دل عاشقش بشه

  • مجلس بله برون

    مجلس بله برونبَله بُرون (یا بَلّه بُرون = بلی بُران ) بخش مهمی از مراحل عروسی سنتی ایرانی است که مراسم آن‌معمولاً پس از مرحلة خواستگاری و پیش از عقدکنان برگزار می‌شود.بنابر عرف و سنتهای اجتماعی، مجلس بله برون بیشتر شب هنگام و با حضور جمعی از بزرگان وسالخوردگان دوگروه از قوم و طایفه و خویشان خانوادة دختر و پسر، در خانة پدر دختر برگزار می‌شود. گردهمایی در این مجلس به قصد تعیین شرایط مادی و معنوی ازدواج وپذیرش تعهدات خانوادة داماد نسبت به خانوادة عروس است. از این رو، بلهبُران در تحقق پیمان زناشویی و پیوند دو خانواده یا دو طایفه اهمیت بسیاری دارد.در مجلس بله برون، مردان ریش سفید دوگروه دربارة میزان مهر، شیربها، و نقد یا نسیه پرداختن یا کم و بیش کردن میزان آنها، تأمین بعضی از هزینه های عروسی مانند میزان خرید طلا و جواهر، چگونگی برگزاری مجلس عقد و عروسی و سنگین یا سبک گرفتن آنها، شمارمهمانان و مانند اینها گفتگو می‌کنند که گاه ساعتها به درازا می کشد. پس از توافق طرفین، معمولاً سیاهه‌ای از تعهدات را روی دو نسخة کاغذ می‌نویسند و به امضای پدر داماد و پدرعروس و چندتن از ریش سفیدان مجلس می‌رسانند.گل و شیرینی یکی از نمادهای زیبا و به یادماندنیترین این مراسم که نمایانگر حُسن سلیقه و مهر و محبت داماد و هم چنین توجه ویژه خانواده داماد به عروس و خانواده اوست. پس به جاست که در انتخاب آن دقت لازم به کار رود. هنگام ورود به خانۀ عروس حتماً سبد گل در دست داماد باشد و آن را به عروس خانم تقدیم کند.معمولاً سینی شیرینی توسط قنادیها تزیین میشود، سبد یا دستهگل انگشتر‌نشان برای عروس خانم و بعضی‌ها یک کلهقند تزیین شده هدیه میبرند.طبق یک سنت قدیمی خانواده داماد در مراسم بله بُران برای جلب رضایت عروس و خانواده او در گرفتن بله قطعی هدایایی تقدیم میکنند. از قدیم پیشکش متداول در این مناسبت یک قواره پارچه پیراهنی زنانه و یک انگشتر برای عروس است. البته در برخی خانوادههای مذهبی معمولاً به جای پارچه پیراهنی پارچه چادری هدیه میشود. بدیهی است این پارچه چادری نباید مشکی باشد.پس از یک پذیرایی مقدماتی، بر عهدۀ پدر یا بزرگ خاندان داماد است که باب گفتگو دربارۀ شرایط ازدواج را بگشاید. در این مورد بهتر است که پدر داماد مطلب کوتاهی را در رابطه با هر چه زودتر و بهتر سرگرفتن این پیوند با امید تداوم آن بیان کند و با احترام، شرایط پیشنهادی خانوادۀ عروس را از پدر عروس جویا شود. در این مرحله وظیفۀ بزرگترها، افراد نکتهدان و خوش سخن است که نقش خود را به خوبی ایفا کنند و نگذارند زمانی دراز به سکوت یا تعارفهای بیهوده بگذرد.در این هنگام بزرگ خاندان ...

  • ماجرای بله برون رفتن ما

    به نام پيوند دهنده ي قلبها اين مطلب نمي خواستم بنويسم اما از آنجايي كه مسائل فرهنگي به خصوص تو بعد  ازدواج  بخش مهمي را از جامعه تشكيل  مي دهد، لذا بر خود لازم ديدم كه مطلبي هم در مورد اتفاقي كه برايم اتفاق افتاد، را به  براي شما بيان كنم . شبي از همين شب هاي  خودمان بود كه اينجانب به مجلس بله بروني دعوت شديم. ما كه خود جوان بوديم و دم بخت، گفتيم سري به اين مراسم بزنيم كه يك تجربه اي هم كسب كرده باشيم. خلاصه ما كه در اين مراسم نقش خيارشور را داشتيم،  يعني همان نقش نخودي خودمان را داشتيم، گوشه اي نشسته بوديم و هر چه بزرگتر ها مي گفتند ما گوش مي كرديم و نظاره گر آنها بوديم. خوش و بش ها تمام شدو رسيديم به اصل مطلب كه همان تعيين مهريه باشد. خب طبق معمول  از آنجايي احترام به خانواده عروس واجب مي باشد، به عنوان پيشنهاد اول اعلام كردند كه 1368سكه طلا باشد. خانواده ي داماد كه مجلس را جدي ديدند سعي كردند خود را جمع و جور كنند. و شروع كردند به چانه زني. خلاصه اقوام عروس قيمت را بالا مي بردند و اقوام داماد پايين. از داماد هم نظر پرسيدند، بيچاره داماد فقط گفت: والله چي بگم. هر چي بزرگتر ها بگند. كمي داماد را نگاه كردم. سر بزير بود و ساكت.  با ميوه ها بازي مي كرد. ما كه از بچگي سقراط زاده اي بوديم. كمي نقش ايكيوسان را بازي كرديم و فكر كرديم.  چقدر دلم ميخواست داماد را تير باران كنم. و پيش خود خطاب به داماد مي گفتم. آخه پسر احمق.  تو ميدوني سكه چيه؟ اصلا سكه ديدي؟ اصلا تا حالا بالاي صدتا شمردي كه ميگي هرچي بزرگتر ها بگند؟ پس نظرتو چي ميشه؟ توچيكاره اي؟ خيرت سرت عقل داري؟ اگر قرار به پرداخت بشه  اولين نفرهايي كه تو را تنها بگذارند همين كوفياني هستند كه افسار خود را به دست آنها دادي؟ و... تو همين افكار بوديم كه يكباره ما را صدا زدند و يك فرد از خدا بيخبر گفت: اصلا ببينيم نظر آقا محمود چيه؟به هرحال ايشان تحصيل كرده هستند. ما كه به خود اومديم با لبخند مليحي هر چي نرفين همان نفرين بلد بوديم نثار آن از خدا بي خبر كرديم. گوشه اي از نفرين ها(تير ناحق بخوري. كفارت. مگه تو كتاب دوم  ابتدايي داستان خروس را نخوندي كه گفت لعنت بر زباني كه بي موقع باز شود هان) به هرحال ما هر چه سعي كرديم زير بار قضيه را بكشيم نتوانستيم كه نتوانستيم. در اجباري تمام، شروع به سخن كرديم. از فلسفه ازدواج گفتيم و اين كه مهريه نقش در سرنوشت زندگي ندارد و اخلاق و عقلانيت مهمتر از ماديات است. به به چه چه جمع بلند شد و  پدر ما كلي ذوق زده شد و گفت: حقا كه شيرم را حلالت مي كنم، كه هر چه اشاره كرديم كه بابا شير را مادر مي دهد نه پدر، كه آنقدر پدرم جو زده بود كه نفهميد چه گفت. باز ...

  • بله برون

    سلام دوس جونیایه خودممیدونم که همتون خوبو خوشینوای ایندفعه از همیشه عمرم خوشحالترم البته عقش مریمم دست کمی از من ندارهابذارید از این چند روز براتون بگم خیلی اتفاقا افتادبابابی با آبجیه جواد روز چهارشنبه رفتن جواب آزمایشمون رو گرفتن که خدارو شکر مشکلی نداشتیم وای من خیلی از این قسمتش میترسیدم بیخیال هرچی بود به خوبی و خوشی تموم شدبعدش چون ما آخر هفته مهمون داشتیم نشد بیان برا بله برون تا اینکه روز شنبه که فرداش تولد حضرت علی اکبر بود قرار شد بیانصبح شنبه جواد و دوتا از آبجیاش رفته بودن واسه خرید انگشتر و چندتا چیز حاشیه ی و جواد هم برا خودش لباس خریده بود که آقای لوس به من گفت لباس نخریدم من کلی نگران تیپش بودمطبق معمول منم استرس داشتم و اخلاقم سگی شده بود هیچکس تو خونه جرات نداشت باهام حرف بزنه خلاصه جواد و خانوادش ساعت 10 شب بود که تشریف آوردن وای از تو کوچه شروع کرده بودن با کل زدن منو میگی انگار اینا امشب اومدن منو با خودشون ببرن کلی گریه کردم همش منتظر بودم جواد رو با لباسایه فبلیش ببینم ولی... دیدم جیگری من جیگر تر شده و همه لباساش جدیده تا ایشون میخواست بنده رو سورپرایز کنن وای دلم میخواست جلو همه کلی قربون صدقه اش برمخلاصه اومدن و یه سری شرایط بود و مهریه با توافق دوتا خانواده به یه نتیجه کلی رسیدیم شرط و شروطا با مقدار مهریه رو داخل دفتر بله برون نوشتن و عروس خانوم و آقا داماد امضاش کردن و بعدش هم خانواده ها امضا کردن و موقع کادو دادن رسید گیر دادن عروس باید پیش داماد بشینه وای منو میگی نه اینکه خیلی هم خجالتی هستم مردم از خجالت با لپهای قرمز رفتیم پیش جوادی نشستیم و آبجی جواد کادوهامو بهم داد وای اگه انگشترمو ببینین اینقده خوشملهخیلی دوسش دارم مابقی کادوها هم با سلیقه خیلی خوشمل کادو پیچ کرده بودن واییییی یادم رفت از گلم بگم مطمئن هستم هرکدومتون ببینین عاشششقش میشید چادر عروسمم خیلی خوشمله وای روسریم که دیگه هیچی بعد از دادن کادو ها و انگشتر دست کردنم توسط جوادی بی حیا نوبت به عکس گرفتن رسید وای باید با تک تکشون جدا جدا عکس میگرفتیم جواد هم این وسط همش نگران عکس جفتیمون بود هی میگفت عکس جفتی بگیرین خلاصه بعد از یه خورده شادی جواد اینا رفتن بعد از رفتنشون خودمون کلی رقصیدیم وای خیلی با حال بود اهاااا یادم رفت عید فطر هم قراره عقدمون شددیگه...دیگه هیچی خوب آها دیگه الان راحت با تلفن با جوادی حرف میزنیم  این بهترین چیزشهدیگه برم که زیادی پر حرفی کردم تک تکتون رو دوست داریمراستی یه سری هم به این وبلاگه دوسته من بزنید تازه راهش انداختهhttp://lemon-lady.blogfa.com

  • متن های زیبای بله برون برای روی کارت ( کارت عروسی )

    متن های زیبای بله برون برای روی کارت ( کارت عروسی )

    متن بله برونموضوع : متن بله برون فرمت فایل : PDF با یک جستجوی ساده در اینترنت، انواع طرحها و نمونه های زیبا و جالب برای دفتر بله برون پیدا می شود. اما آنچه کمیاب و شاید نایاب است، متن درون این دفترهاست. عده زیادی از نوعروسان علاقه دارند که متنی زیبا، بدیع و کم سابقه در دفتر بله برون خود داشته باشند. این فایل متنی ادبی و کم نظیر است که می تواند خواسته آنان را برآورده سازد. ضمنا در صورتی که مورد یا مواردی جزء خواسته ها باشد که در این متن وجود ندارد، پس از خرید فایل با تماس از طریق تلفن یا ایمیل با نویسنده، می توانید متن جدید و مورد نیاز خود را تحویل بگیرید. ایمیل: [email protected] جهت دانلود محصول اینجا کلیک نمایید  

  • بله برون

    بله برون

    دفترچه بله برون میدونید چیه؟ شاید آره شایدم نه . من که خودم قبلا نمیدونستم اما کم کم فهمیدم. میگم براتون. دفترچه بله برون یه دفترچه است که با طرحو نقش های قشنگ طراحی شده شبیه کارت عروسی و توش شرایط عقد و مهریه و توافقات خانواده ها رو مینویسن.بعدم شاهدانی که تو مجلس حضور دارن اونو امضا میکنن. دفترچه رو من با یادآوری سارا خریدم چون خودم در جریان نبودم آخه رسم ما جور دیگه ای بود.بعدم شب مراسم داداش سارا اول توافقات خانواده ها رو اعلام کرد بعدم اونا رو نوشت و بزرگای فامیل و پدرامون امضا کردن. البته این نوشتنم یه جریانی داره.سارا یه خودنویس دو سر گذاشته بود که با اون تو دفتر بنویسن . آقا رضا یعنی داداش ساراخانم که مدیریت مجلس دستش بود و هول شده بود! بجای اینکه با نوک نازک قلم بنویسه با نوک ماژیکیش نوشت و در ادامه بقیه هم باهمون سر قلم نوشتن.امضا با ماژیک! خلاصه اینکه دفترچمونو بی ریخت کردن دوسه روز بعد که واسه خرید حلقه نامزدی رفته بودیم یکی دیگه خریدیم و من روز بعد بردم اداره که یکی از همکارا با خط خوش واسمون توش بنویسه. البته نذاشتیم آقا رضا از این ماجرا خبر داره بشه که ناراحت نشه .حسن این خراب کاریم این بود که حالا یه دفتر من دارم یکی هم سارا. اینم دوتا عکس از دفترچه بله برون شماره ۱!!!     اینم یه عکس قشنگ از لحظات عاشقانه 

  • مجلس بله برون

    مجلس بله برونبَله بُرون (یا بَلّه بُرون = بلی بُران ) بخش مهمی از مراحل عروسی سنتی ایرانی است که مراسم آن‌معمولاً پس از مرحلة خواستگاری و پیش از عقدکنان برگزار می‌شود.بنابر عرف و سنتهای اجتماعی، مجلس بله برون بیشتر شب هنگام و با حضور جمعی از بزرگان وسالخوردگان دوگروه از قوم و طایفه و خویشان خانوادة دختر و پسر، در خانة پدر دختر برگزار می‌شود. گردهمایی در این مجلس به قصد تعیین شرایط مادی و معنوی ازدواج وپذیرش تعهدات خانوادة داماد نسبت به خانوادة عروس است. از این رو، بلهبُران در تحقق پیمان زناشویی و پیوند دو خانواده یا دو طایفه اهمیت بسیاری دارد.در مجلس بله برون، مردان ریش سفید دوگروه دربارة میزان مهر، شیربها، و نقد یا نسیه پرداختن یا کم و بیش کردن میزان آنها، تأمین بعضی از هزینه های عروسی مانند میزان خرید طلا و جواهر، چگونگی برگزاری مجلس عقد و عروسی و سنگین یا سبک گرفتن آنها، شمارمهمانان و مانند اینها گفتگو می‌کنند که گاه ساعتها به درازا می کشد. پس از توافق طرفین، معمولاً سیاهه‌ای از تعهدات را روی دو نسخة کاغذ می‌نویسند و به امضای پدر داماد و پدرعروس و چندتن از ریش سفیدان مجلس می‌رسانند.گل و شیرینی یکی از نمادهای زیبا و به یادماندنیترین این مراسم که نمایانگر حُسن سلیقه و مهر و محبت داماد و هم چنین توجه ویژه خانواده داماد به عروس و خانواده اوست. پس به جاست که در انتخاب آن دقت لازم به کار رود. هنگام ورود به خانۀ عروس حتماً سبد گل در دست داماد باشد و آن را به عروس خانم تقدیم کند.معمولاً سینی شیرینی توسط قنادیها تزیین میشود، سبد یا دستهگل انگشتر‌نشان برای عروس خانم و بعضی‌ها یک کلهقند تزیین شده هدیه میبرند.طبق یک سنت قدیمی خانواده داماد در مراسم بله بُران برای جلب رضایت عروس و خانواده او در گرفتن بله قطعی هدایایی تقدیم میکنند. از قدیم پیشکش متداول در این مناسبت یک قواره پارچه پیراهنی زنانه و یک انگشتر برای عروس است. البته در برخی خانوادههای مذهبی معمولاً به جای پارچه پیراهنی پارچه چادری هدیه میشود. بدیهی است این پارچه چادری نباید مشکی باشد.پس از یک پذیرایی مقدماتی، بر عهدۀ پدر یا بزرگ خاندان داماد است که باب گفتگو دربارۀ شرایط ازدواج را بگشاید. در این مورد بهتر است که پدر داماد مطلب کوتاهی را در رابطه با هر چه زودتر و بهتر سرگرفتن این پیوند با امید تداوم آن بیان کند و با احترام، شرایط پیشنهادی خانوادۀ عروس را از پدر عروس جویا شود. در این مرحله وظیفۀ بزرگترها، افراد نکتهدان و خوش سخن است که نقش خود را به خوبی ایفا کنند و نگذارند زمانی دراز به سکوت یا تعارفهای بیهوده بگذرد.در این هنگام بزرگ خاندان ...

  • بله برون (مثلا)

    بله برون (مثلا)

    اين مطالب 18/12/88 داره ثبت ميشه...من اومدممممممممممبلاخره يه وقتِ خالي پيدا كردم تا بشينم بنويسم. تازشم همين الان از خريد برگيشتم يه عالمه هم لباساي خوشمل خوشمل خريدم تا شوملي حال كنه هاهاها خب بريم سر اصل مطلب...4شنبه 12/12/88:صبح رفتم خونه مامان بزرگم و مريم يه صفايي به بدنم داد (تنمو كه حسابي پشمالو ميباشد دكلره كردم ) بعدشم مامان بابا اومدن دنبالم رفتيم بقيه خريد شبو انجام داديم در همان لحظات خانوم آسموني بسي افتخار دادند و تماسي با همراه بنده گرفتند كلي حرفيديم و از حروم شدنمون گفتيم ساعت 7حاضر شدم يه آرايش ملايم كردم و كت دامن طوسي ِ خوشملمو كه ماماني دوخته بود پوشيدم.علي شون ساعت 8 حركت كردن مهموناي خودمونم ديگه همشون اومده بودن. داشتم ميمردم از استرس، از 5مين ميرفتم جلو آينه خودمو چك ميكردم يا هركي ميومد طرفم همش ميگفتم خوبم آيا؟؟؟ آزي ديگه حسابي كلافه شده بود همش ميگفت بيا بشين اينقد حرص نخور همه چيت خوبه تا وقتي بيان خودمون يخورده آهنگ گذاشتيم و زديم و رقصيديم (البته همه جز من)ساعت 9:20 علي زنگ زد: چاييتو دَم كن دارم ميام آهنگو قطع كرديم و به بقيه هم آماده باش داديم زن عموم ميگه زود قطع كنين الان فك ميكنن دخترمونو ميخوان ببرن خوشحاليم وقتي اومدن نوحه بزارين مثلا ناراحتيم حالا نميدونن از خدامونه وقتي اومدن بالا آزي منو فرستاد جلو واسه احوالپرسي. داشتم آب ميشدم نانازم وقتي اومد تو گُلو داد دستم دلم ميخواست همونجا بپرم بغلش كنم همه نشستن من روم نميشد برم. رفتم تو اتاق زن عمومو عمم هم اومدن پيشم، زن عموم ميگفت ماشالله دوماد خوشگله منم اينجوري ميشدم يه لحظه اومدم بيرون (فقط علي منو ميديد) اشاره كرد بيا بشين ولي من روم نميشد آخر آزي يه جا بين علي و بابام واسم باز كرد دستمو كشيد برد نشوندم همونجا بازم با كلي تعارف حرفا زده شد و اون آلبوم بله برون كه جيدلي واسم خريده بود آوردم نوشتن همه چيو آخرم از باباهامون و خودمون هم امضا گرفتن بهدشم شيريني رو برم تعارف كردم و اون قند كوچولوهايي كه خريده بودم (اسمشونو نيدونم خو ) تعارف كردم. مادرشوهري هم اومد چادرمو انداخت سرم انگشتر نشونمم دستم كرد و بوس بوسي كرديم بهدش يه نيم ساعتي آقايونو برديم اين واحد بغلي و خانوما زدن رقصيدن ولي هرچي به من گفتن گفتم شرمنده من فقط با علي ميرقصم عمه ي علي گفت تا نرقصي ما ازينجا نميريما گفتم آخه ميخوام ركوردِ 20سال نرقصيدنمو كنار علي جونم بشكنم بلاخره ساعت 11:30 هم رفتن...وقتي رفتن همه از علي جونم تعريف ميكردن و ميگفتن پسر خهلي خوبيه. آخ نميدونيد چه حالي داشتم، ديگه داشتم ذوق مرگ ميشدم وقتي مهموناي خودمون رفتن دوباره استرسم شروع ...

  • بله برون-قسمت اول

    بله برون-قسمت اول

    عزیز دلم میدونم الان تو شرایط خیلی سختی هستی....به خدا من درکت میکنم!چند ساعت دیگه بیشتر نمونده تا ما به وصال هم برسیم دیدی بهت گفتم خدا با ماست...مگه  خودت همیشه نمیگی خدا خیلی هوامونو داره و هیچ وقت تنهامون نمیزاره!این بار هم بسپر دست خدا! تا چند ساعت دیگه مهمونا میان میخوام برم آرایشگاه تو هم برو حمام کن و آماده شو.نمیدونی خونمون چه خبره همه در جنب و جوش آماده کردن میوه و شیرینی هستن . یادته چند صد بار اس ام اس دادم چه ساعتی میاین تا ساعت شد ۶ و  شما اومدین من ۱ کیلو وزن کم کردم. عموها و دایی ها اومدن نشستن و  همه منتظر اومدن شمااند .بوی اسپند که خالم داشت به احترام اومدنتون روی آتیش می ریخت هیجان خاصی بهم داد... وای چه خبره مگه تو نگفتی فقط مامان و بابا و مامان بزرگ بابا بزرگا میان پس چرا هر کی تو فامیلتون بوده اومده... گفتم من خجالت میکشم گفتی آخه من هم تک  پسرم هم اولین نوه همه دوست داشتن بیان. برام یک سبد گل با یک کیک که روش نوشته بود بله برون مبارک ۱۰/۴/۸۹ و یه پارچه چادری و یه  پیراهنی تو یه جعبه خوشگل آوردین...امیر جونم آفرین به این سلیقت خیلی خوشگل بودن این عکس اون جعبه خوشگل پارچه لباسی پارچه چادری   ما خانوما آروم نشسته بودیم اما طبقه بالا بین مردا غوغایی بود چونه میزدن سرمهریه و عروسی و بقیه چیزه ولی ما که تصمیمون رو گرفته بودیم و می دونستیم مهریه چی میشه امیر گفت :آلبوم بله برونی که با هم خریده بودیم دادن دست حسن آقا شوهر خالم تا هر چی بزرگترا میگن بنویسه و شروع کرد به نوشتن که مهریه عبارت است از: ۱-یک جلد کلام الله مجید ۲-یک شاخه نبات ۳-یک دست آینه و شمعدان ۴ -۱۴ شاخه گل ۵-یکصد و بیست و چهار عدد سکه تمام بهار آزادی به نام مبارک حضرت زهرا به حروف ابجد ۶-یک سفر حج واجب مهریه مشخص شد و بزرگترها اونو امضا کردند جای پدرم خیلی خالی بود خدا رحمتش کنه  با اجازه بزرگترها قرار شد که به مدت یکسال تا زمان عروسی صیغه بشیم.    امیر با شوهر عمش آقا عبدالله اومدن که صیغه محرمیت ما برای مدت  یکسال با مهریه یک عددسکه تمام بهار جاری بشه... نمیدونید چه لحظه ای  بود دیگه چیزی نمونده بود که ما یک عمر مال هم بشیم و این یعنی آخر خوشبختی...صیغه خونده شد مادرشوهر جان اومد سکه مهرم رو داد همدیگرو بوسیدم و کیک رو بریدیم. امیرم یه انگشتر نشون خوشگل برام اورده بود چیزی که من دوست داشتم طلای سفید. همه کف زدن امیر انگشتر رو کرد تو دست راستم ...واقعا زیبا بود انگشتر نشون ادامه دارد...

  • بیوگرافی ، بله برون و عقد من و آقایی

    بیوگرافی ، بله برون و عقد من و آقایی

    سلام ، صبح همگی بخیر ، این اولین مطلب وبلاگمون ،با دو بیت شعر شروع میکنم :<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />   گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم   چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی دوستان منع کنندم که چرا با تو رفیقم    باید آنها زتو پرسند که چنین خوب چرایی ؟!   من فاطیما هستم ، اسم اصلی من فاطمه است توی دوران دبیرستان ،دانشجویی یا جمعهایی که این اسم زیاد بود بچه ها بهم میگفتن فاطیما ،از وقتی که عقد کردم چون خواهر آقایی اسمش فاطمه است و یکی از خاله جونهای آقایی هم به همین نام هست من به انتخاب و سلیقه خوانواده آقایی شدم هستی . اگه توی متن ها و نوشته ها با هرکدوم فاطمه ، فاطیما ، هستی ،خانومی برخورد کردین ،نفر جدیدی به ما اضافه نشده  خودم هستم من الان توی یک شرکت مهندسی ساختمانی کارمند هستم ،خدا رو شکر از شرایط راضی ام . اما آقای آقایی ؟ منظور از آقایی همون آقای همسر  یعنی علی آقا شوهری بنده است اگه با کلمه های آقایی ، همسری ، شوشو یا علی برخورد کردین بازم به دلتون بد راه ندین کسی اضافه نشده منظور همون همسر یا سایه سر بنده علی اقاست  علی آقای من یک کار نیمه وقت داره ، که خدارو شکر راضی هستیم . من مطعلق به یک خانواده 4 نفره که شامل یک مادرخانمی گل و 3 فرزند که من فرزند آخر هستم . بسیار شرو شور پر هیجان پر حرف و خوش بحث  هستم ( البته از وقتی عقد کردم خیلی هاش کمتر و کنترل شده تر شده ) آقایی من بسیار ساکت و کم حرف و آروم یه آرامش خاصی رو به آدم انتقال میده ، با چهره ای آروم ومعصوم ، صدایی آروم ، البته اصلا فکر نکنید مظلوم ، چون آروم بودن با مظلوم بودن خیلی فرق میکنه کاش بلد بودم عکس لود کنم و یک عکس ازش براتون می ذاشتم . البته طی چند روز آینده حتما یاد میگیرم و چندتا عکس که تو ذهنم براتون می ذارم . من و اقایی با یک دنیا روحیه متفاوت ( که انگار ما رو زده بودن و زور کرده بودن که شما باید حتما با هم ازدواج کنید )  و بعداز چندین ماه سرو کله زدن با هم توی دوران آشنایی و کلی گیس و گیس کشی  که به تفاهم و نتیجه مشترک سر عقاید و رفتار و کردار و گفتار و.... برسیم که خدارو شکر بدون تلفات رسیدیم   در تاریخ 9 فروردین ماه سال 1387 (عید امسال ) ساعت 9.30 جمعه شب با حضور 70 ،80 نفر مهمان طی مراسم 3 ساعته مفصل و زیبا با شکوه ( حتما عکساش و می ذارم ) با یک دنیا شو رو عشق و خوشحالی و البته استرس ،بله برون گرفتیم . مهریه من که از اول بین خودم و آقایی تعیین شده بود : یک جلد قران مجید ، یک جلد حافظ نفیس ، 412 عدد سکه ( 412 بین من و علی عدد مقدس ، خاص و جریان داری )321 شاخه گل مریم (321 هم دقیقا مثل 412 جریانات خاص خودش و داره و برای ما یک عدد خاص ) در دفتر ازدواج ...

  • آهنگ جدید و بسیار زیبای یاشار به نام بله برون

    آهنگ جدید و بسیار زیبای یاشار به نام بله برون

    آهنگ جدید و بسیار زیبای یاشار به نام بله برون | ترانه سرا و آهنگساز: سعید آسایش | تنظیم : سهیل هایدن | بله برون