متن ادبی سربازی

  • سربازی

    سربازی

    ننم میگفت جبهه نرو  نرو نرو نرو نرو   جبهه میری جلو نرو نرو نرو نرو نرو .....



  • متن ادبی تولد

    عزیزم منت بر سر تقویم گذاشتی و بهار را خجالت زده کردی و اردیبهشت را سر افراز کردی  و عدد 27 رابرای من خوش یمن کردی ٬ عزیز دلم تولدت مبارک . . . sms jadid tavalod sms tavalod sms باحال برای تبریک تولد sms93 تولد sms جدید برای تبریک تولد93 smsتبریک تولد tavalod اس ام اس ادبی تبریک تولد 93  اس ام اس برای تولد93  اس ام اس تبریک سالگرد تولد93  اس ام اس تولد93 اس ام اس تولد جدید 93 اس ام اس تولد آبان ماه اس ام اس تولد این ماه اس ام اس جدید 93 تبریک تولد اس ام اس رسمی تبریک تولد اس ام اس های تبریک تولد اس ام اس های تولد اس ام اس های جدید تبریک تولد بهترین اس ام اس تبریک تولد تبریک تولد تبریک تولد برادر تبریک تولد برای دوست تبریک تولد خواهر تبریک تولد مادر تبریک تولد پدر تولدت مبارک جدیدترین اس ام اس های تبریک تولد جدیدترین متن های تبریک تولد جملات احساسی تبریک تولد جملات زیبا برای تبریک تولد جملات زیبا برای تولد جملات زیبای تولد جملات ناب برای تبریک تولد جوک تولد سالگرد تولد شعر تبریک تولد شعر عاشقانه تبریک تولد متن ادبی تبریک تولد متن تبریک تولد برای دوست متن رسمی تبریک تولد متن مودبانه تبریک تولد متن های آماده تبریک تولد متون رسمی تبریک تولد پیامک تبریک تولد پیامک تبریک سالگرد ازدواج پیامک تولد پیامک جدید تبریک تولد پیامک سالگرد ازدواج گلچین متن های تبریک تولد

  • اس ام اس ادبی زیبا احساسی

    زندگی وقت کمی بود و نمیدانستیم .همه ي عمر دمی بود و نمیدانستیم.حسرت رد شدن ثانیه های کوچک .فرصت مغتنمی بود و نمیدانستیم.تشنه لب ، عمر بسر رفت و به قول سهراب .آب در یک قدمی بود و نمیدانستیم

  • متن نامه های اداری و رسمی

    متن نامه های اداری و رسمی متن نامه اداری از سه قسمت مقدمه ، پیام و نتیجه تشکیل می شود. دربیشتر نوشته های اداری درآغاز و قبل از مقدمه عبارتی برای " ادب و احترام " و در پایان بعد از نتیجه " تشکر و سپاسگزاری " اضافه می شود  " فواید سلام کردن " درعرف اداری اخیر مرسوم شده است که نوشته های اداری با سلام آغاز شود، مانند:سلام علیکم / باسلام و درود/با سلام و تحیات / ضمن سلام و تحیت / با اهدا سلام / با سلام و دعای خیر/ ضمن سلام و خسته نباشید/ با سلام و آرزوی سلامتی شما و همکاران محترم / با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات . این شیوه همزمان با تغییر و گسترش عنوان نامه های اداری از " عنوان سازمان ها " به " عنوان اشخاص " رایج شده و قبل از آن فقط در نامه های شخصی کاربرد داشته است . اگرچه گفتن سلام کاربسیارپسندیده ایست ، اما باید توجه داشت که نوشتن این واژه درزمانی که به عنوان یک سازمان به طور مثال " وزارت امور اقتصادی و دارایی – اداره کل خزانه " نوشته می شود ، به چه کسی سلام شده است ؟ این گونه اظهارادب کردن آیا بی ارزش کردن این واژه است ؟ ازطرفی در روایات آمده که سلام مستحب است  و جواب آن واجب . تا آن حد در این فریضه تاکید شده است که جواب سلام را درنماز هم واجب دانسته اند. با این توصیف کدام نوشته اداری را سراغ دارید که پاسخ آمده باشد عطف به نامه شماره ...مورخ ...علیکم السلام و رحمه ... مقدمه مقدمه در فرهنگ های فارسی معادل مطلع یا سرآغاز ، طلیعه ، درآمد و زمینه سازی آمده است . و عبارتست از: هرمطلبی که درآغاز و ابتدای نوشته وظیفه جذب و جلب داشته و ذهن خواننده را آماده دریافت پیام اصلی نوشته کند" حسن مطلع یا " خوب آغازی از ویژگی های یک نوشته خوب است وعلاوه برتازگی ارتباط منطقی با متن و موضوع داشته باشد. هرنوشته ای دارای مقدمه است . نمی توان به یک باره وارد اصل مطلب شد، زیرا که باعث حیرانی و آشفتگی ذهن خواننده می شود و در نامه های غیراداری ، شخصی ، مقاله ، و...هر نویسنده ای به نوعی به جذب مخاطب تلاش می کند، یکی با شعر یا قطعه ادبی و توصیفی و دیگری با مثل  و حکایت و لطیفه . در نامه اداری برای نوشتن مقدمه محدودیت هایی وجود دارد و نمی توان از شعر و مثل برای جلب  و جذب خواننده استفاده کرد. بنابراین در اغلب نوشته های اداری از نفس وجودی نامه واین که با هدف و انگیزه ای تهیه شده که پاسخ آن می تواند برای فرستنده جذابیت داشته باشد استفاده شده و نامه ها اغلب با ذکر سابقه آغاز می شود . درمورد نوشته هایی که درپاسخ به نامه یا دستور رسیده تهیه و ارسال می شود عبارت زیر رایج است : پیام یا پیکره اصلی : این قسمت از متن ، مرکز اصلی نوشته محسوب می شود و تمام ارکان ...

  • پرسه در نت

      ادبیات بحران و بحران ادبی /حسین نوش آذر(روی متن زیر کلیک کنید) راوی داستان کوتاهی از بوریس ویان، سربازی در میدانی از میدان­های جنگ جهانی دوم است که پایش ناگهان روی مین می­رود. ویان از قول این سرباز بخت­برگشته می­نویسد: صدای ضامن را که زیر پایم شنیدم، بلافاصله ایستادم. او در این لحظه به خوبی می­داند که اگر پایش را از روی مین بردارد، مین منفجر می­شود و نابودش می­کند. در این وضع تنها یک راه دارد: دفترچه یادداشت­های روزانه­اش و مدادی را از جیبش بیرون می­آورد. داستان سربازی را می­نویسد که پایش ناگهان روی مین رفته است. دفترچه و مداد را به کناری پرت می­کند و پابش را از روی مین برمی­دارد. با این جمله داستان تمام می­شود و زندگی نویسنده­ هم به پایان می­رسد. ----- می خواهم سیمون دوبووار من باشی/شهر نوش پارسی پور در عین حال امیر چون جامعه‌شناسى خوانده بود، من نیز به این فکر افتادم که براى دانشمند شدن به‌طور قطع باید جامعه‌شناسى خواند. اما او در نامه‌اى نوشت: دلم مى‌خواهد تو سیمون دوبوار من باشى.. در همین‌جا براى اطلاع نسل جوان مى‌گویم که رابطه‌ی ژان پل سارتر و سیمون دو بوار، فیلسوفان فرانسوى که در آن زمان به صورت ازدواج آزاد با یکدیگر زندگى مى‌کردند، رویاى تمامى روشنفکران ایران بود. اما در پاسخ نامه براى امیر نوشتم: "من ترجیح مى‌دهم سوسک مستقلى به دیوار باشم تا رونوشت ناقصى از سیمون دوبوار."    

  • شل سیلور استاین

    شل سیلور استاین

    <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> شلدون آلن سیلوراستاین، شاعر، نویسنده،  کاریکاتوریست، آهنگساز و خواننده ی امریکایی در 25 سپتامبر 1930 در شیکاگو به دنیا آمد و در دهم ماه می سال 1999، بر اثر حمله ی قلبی، در اتاق خوابش در گذشت. او یک دختر و یک پسر داشت: دخترششوشانا در یازده سالگی از دنیا رفت. شوشانا در زبان عبری یعنی گل رز. سیلور استاین کتاب نوری در اتاقک زیر شیروانی را به او تقدیم کرده است. پسرش ماتیو که به هنگام فوت پدر 12 سال داشت، وارث 20 میلیون دلار دارایی پدرش شد. شل، پس از فراغت از تحصیل در دبیرستان روزولت، وارد دانشگاه ناوی پایر شد و به تحصیل در رشته هنر پرداخت. ولی پس از یک سال از آن دانشگاه اخراج شد. بعد به دانشگاه شیکاگو رفت و در رشته ی هنر های زیبا تحصیل کرد و پس از آن برای تحصیل در رشته زبان انگلیسی در دانشگاه روزولت نام نویسی کرد. پس از سه سال به اجبار به سربازی رفت و دیگر به روزولت بازنگشت. می گفت، از اینکه به دانشگاه رفته پشیمان است: « می توانستم دنیا را ببینم، ولی وقتم را در دانشگاه روزولت تلف کردم.» شل سیلور استاین در سپتامبر 1953 در لباس سربازی به ارتش امریکا ملحق شد. او را نخست به ژاپن و سپس به کره منتقل کردند. در دوران سربازی، به شعر و کاریکاتور روی آورد.سرباز وظیفه شناسی نبود و اغلب با افسران مافوقش درگیر می شد.   مهمترین کتاب های سیلور استاین که به فارسی نیز ترجمه شده اند، عبارتند از: لافکادیو( شیری که جواب گلوله را با گلوله داد)، درخت بخشنده، جایی که پیاده رو تمام می شود، نوری در اتاقک زیر شیروانی، بالا افتادن، یک زرافه و نصفی، در جستجوی قطعه ی گمشده، آشنایی قطعه گمشده با دایره ی بزرگ، کتاب الفبای عمو شلبی، راهنمای پیشاهنگی عمو شلبی، باغ وحش عمو شلبی، و کسی یک کرگردن ارزون نمی خواد؟

  • وقتی قوانین سربازی هم نشانه های تبعیض جنستیتی می شوند...

    مطابق معمول همیشه ساعت 5 که می شود سراغ شنیدن خبرهای روز از تلویزیون می روم . حالا چه تلویزیونی، بماند! دیروز هم مثل همیشه راس ساعت 5 سراغ خبرها رفتم که یک خبر برای چند لحظه ای بهت زده ام کرد. درباره مشکل همیشگی پسران ایرانی "سربازی" بود و قوانین جدیدی که برای پسران ایرانی راهی هستند برای گریز از این ساختار سخت و متصلب مردانه. بین چند قانون ریز و درشت تصویب شده ، یکی بد جوری توجهم را جلب کرد که آن را در اینجا نقل می کنم : مشمولانی(طبیعتا مردانی) که با معلولان زن دارای معلولیت جسمی حرکتی ازدواج کنند به صورت موقت از انجام خدمت دوره ضرورت معاف خواهند شد و پس از گذشت 5 سال از استمرار ازدواج آنها معافیت موقت به معافیت دائم تبدیل می‌شود.. جدای اینکه آیا این قانون وجه عملی دارد یا نه و اینکه آیا پسری چنین کاری انجام می دهد یا نه و یا زنی معلول حاضر به ازدواج با چنین مردی خواهد شد یا نه،می خواهم  در حد بضاعت و سواد ابتدایی خودم ، از منظر نشانه شناسی و نظریات حول آن به این قانون نگاه کنم . عکس از : www.sharemation.com/kelashinkof2/matlab/sarbazan!1.jpeg متن این قانون از این جهت جای بررسی نشانه شناسی دارد که تجلی بارزی بر این موضوع است که "چگونه فنون بلاغی(که خود نهادهایی فرهنگی اند) چون لنگری ما را به شیوه های غالب تفکر در جامعه پیوند می زنند."(لیکاف و جانسون 1980 ؛ به نقل از سجودی 1387)"در واقع با استفاده از این فنون ما هر چند شاید ناخودآگاه،گفتارمان را به نظام گسترده تری از تداعی ها پیوند می زنیم که به نظر می رسد خارج از اراده ی مستقیم ما باشد.پس به کارگیری "فنون بلاغی"صرفا مختص به شعر و آثار ادبی نیست،بلکه به سطحی بسیار گسترده تر ارتقا پیدا کرده است و به ساز و کاری بنیادی در شکل گیری گفتمان و هم چنین در شناخت ما از جهان تبدیل شده است."(همان؛60) خوب حالا که استفاده از این فنون بلاغی شکلی غیر اردای و ناخودآگاهانه دارند پس حتما به قول فروید یک جای کار و در یک لغزش زبانی (که از قضا در زبان بسیار هم اتفاق می افتد) خود را نشان می دهند. این قانون هم از همان لغزش زبانهاست که از ناخودآگاه جمعی دولتمردان ایرانی در رویکرد مبتنی بر تبعیض جنسیتی آنها حکایت می کند.از لغزش زبانی و فروید که بگذریم ، به عقیده یاکوبسن "استعاره و مجاز دو منش بنیادی انتقال معنایند."(همان؛60)اولی مبتنی بر شباهت است و دومی ناشی از مجاورت. چندلر در رابطه با مجاز می نویسد،"مجاز مبتنی بر روابط مختلف نمایه ای بین مدلولهاست،بخصوص رابطه ی علت و معلول."(چندلر 2002 ،130 ؛به نقل از سجودی 1387،68)طبق نظر لیکاف و جانسون نیز "مجاز نسبت به استعاره به وضوح بیشتر "زمینه در تجربه" داشته و با تداعی مستقیم سر و کار ...

  • زیباترین متن های تبریک تولد

    زیباترین متن های تبریک تولد

    منتخب و گلچین بهترین و زیباترین متن های تبریک تولدتبریک تولد-اس ام اس و پیامک های تبریک تولد قشنگگفتی اسیر عشقمی نگاه من مال خودت، قلبمو هدیه می کنم واسه شب تولدت.متن تبریک تولد زیبا::روز تولد تو میلاد عشق پاک است، برای شکر این روز پیشانیم به خاک است.متن تبریک تولد زیبا::لبخند زدی و آسمان آبی شد، شب های قشنگ مهر مهتابی شد، پروانه پس از تولد زیبایت، تا آخر عمر غرق بی تابی شد.عزیزم، همسرم تولدت مبارکمتن تبریک تولد زیبا::وقتی نگاه تو به دنیا افتاد یک حس عجیب در دل ما افتاد ، در گوش بهار آسمان چیزی گفت، نام تو سر زبان گلها افتاد… تولدت مبارکمتن تبریک تولد زیبا::وجود تو تنها هدیه گرانبهایی بود که خداوند من را لایق آن دانستو هدیه من به تو نازنین قلب عاشقی است که فقط برای تو میتپدعاشقانه و صادقانه دوستت دارم و سالروز تولدت را تبریک میگوییممتن تبریک تولد زیبا::دستانم تشنه دستان توشانه هایم تکیه گاه خستگیهایتبه پاکی چشمانت قسم تا ابد با تو میمانمبی آنکه دغدغه فردا را داشته باشمچون میدانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشتعزیزم سالروز تولدت مبارکمتن تبریک تولد زیبا::ای زیباترین ترانه هستیبدان که شب میلادت برایم ارمغان خوبیها و زیباییهاستپس ای سرکرده خوبیها میلادت مبارکمتن تبریک تولد زیبا::تولدت آغاز زیباییهاستهزاران گل یاس سپید تقدیمت میکنممتن تبریک تولدبه پاس تمام خوبیهایت ، بهترینها را برایت آرزو میکنمتولدت مبارکمتن تبریک تولد زیبا::خوشبختی من در بودن باتو است و روز تولد تو تقدیر خوشبختی من استتو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندیزیباترین گلهای دنیا تقدیم به تو ، بهترین عشق دنیاتولدت مبارکمتن تبریک تولد زیبا::زیباترین چشم انداز تندیس نگاه توستو قشنگترین لحظه لحظه روییدن توستسالروز تولدت را با تقدیم یک سبد گل سرخ تبریک میگویم . . .متن تبریک تولد زیبا::عزیزتر از جانممی‌خواستم زیباترین کلام را برایت بنویسماما پنداشتم ساده نوشتن همچون ساده زیستن زیباستدوستت دارم ، تولدت مبارکمتن تبریک تولد زیبا::همسر عزیزمهمیشه برقرار باش تا بی قرار نباشیچرا که در تمام لحظه‌های سخت و مشکلات زندگی تو تنها تکیه گاهم هستیدوستت دارم و سالروز تولدت را تبریک می‌گویم . . .متن تبریک تولد زیبا::همسرمبا وجود پرمهر و نگاه گرمت دنیایی از پاکی، صداقت و صمیمیت را برایم به ارمغان آوردیبرای توصیف مهربانی‌ات واژه‌ها یاری نمی‌دهند. تا ابد به تو وفادار خواهم ماندسالروز شکفتن گل وجودت را عاشقانه تبریک می‌گویم . . .متن تبریک تولد زیبا::همسرم، تنها مونسم،یک باغ گل شقایق تقدیم به تو که بهترینیسالروز ...

  • هشت متن ادبی و دلنوشته دررثاء حضرت ابوالفضل العباس (ع)

       متن ادبی و دلنوشته دررثاء حضرت ابوالفضل العباس (ع) عمو آب! پدید آورنده : نامشخص پیراهنی از زخم عباس، کلمه ای است که ردیف همه ی غزل های حسین است و نامش، همه جا تالی نام حسین. اگر به تاریخ ولادت حسین و عباس نگاهی بیفکنی، می بینی که از حسین تا عباس، یک قدم فاصله بیش نیست. او که در بلوغ عطش و زخم، در نهایت خستگی، پس از نبردی سخت، به آب رسید؛ لب هایش در تمنای قطره ای می سوخت و کام خشکیده اش، در برزخ میان رقص موج ها و زمزمه ی آب و گریه و ضجه ی کودکان، که از دور دست «عمو» را فریاد می زدند، مانده بود. چه حسرتی بر دل فرات گذاشت؛ آن گاه که عشق را به آب سودا نکرد و عطش را آبرو بخشید؛ همین که خنکای آب به آستانه ی لب هایش رسید، ناگهان موجی بزرگ تر از عمق جانش برخاست و او آب را پرتاب کرد و گفت: «ای نفس! می خواهی آب بیاشامی و حسین تشنه بماند؟ این نه رسم جوانمردی و نه شیوه ی همراهی و همدلی.» عباس، نمود دیگر علی است؛ او که در نگاهش جذبه ی نگاه مولا موج می زد و در بازوانش، زور بازوی علی. دنیای عجیبی است. دنیایی که در آن برای عباس امان نامه می آورند؛ برای مردی که دست هایش، سند مظلومیت شیعه است دست هایی که دل های بسیاری به پای آن سوخته اند تا جان گرفته اند دست هایی به بلندای پرواز. این پیکر ماه است که در پیراهنی از زخم پوشیده شده است. انگار این دست های پرپر شده، تفسیر آیه های کتاب خداست. به ام البنین خبر دهید که دیگر چشم به راه آمدن عباس نماند. به او بگویید قامت رشید ماهش، چاک چاک بر خاک افتاده است، اما از تیرهای مکرر و مشک پر پر شده، از فرات و جاری عطش، از دست های قلم شده و عمود آهنین، با او سخن مگویید. به روی اسب قیامم، به روی خاک قعود این نماز ره عشق است کز آداب تهی است بگویید عباس، فدایی حسین شد تا آسمان بهشت، جولانگاه پرواز عاشقانه اش باشد و من در شگفتم که خون بهای دست های بریده ی عباس چیست؟ آبی برای رفع عطش در گلو نریخت جان داد تشنه کام و به خاک آبرو نریخت دستش ز دست رفت و به دندان گرفت مشک کاخ بلند همت خود را فرو نریخت ----------------------------------------------------------------- بگذار چشم هایم نبیند! نزهت بادی حسین جان! بگذار تیرهای جفا، در چشم هایم بماند و به جای اشک، خون از آن ببارد! بگذار دنیا، در مقابل دیدگانم تیره و تار شود و روزگار، در پیش چشم هایم سیاه! بگذار چشم هایم نبیند؛ کودکانی را که از هُرم عطش، پیراهن های خود را بالا زده اند و سینه های خویش را به مشک های خالی چسبانده اند! بگذار چشم هایم نبیند، لب های ترک خورده ی دختر سه ساله ات را که از شدت عطش، اشک های شور عمه ی خویش را می مکد! بگذار چشم هایم نبیند؛ بی تابی های علی اصغر علیه السلام را که چون ...