متن ادبی برای تقدیر نامه

  • تقدیر نامه ستاد دهه فجر

    تقدیر و تشکر ستاد دهه فجر شهرستان آبادان از کانون ریاست ستاد دهه فجر، فرماندار آبادان وامام جمعه این شهر با اهدا لوح یاد بود و هدیه ارزشمند (1 جلد کلام الله مجید) از زحمات مسئول محترم کمیته کودک و نوجوان آقای محمدزاده تشکر و قدر دانی نمودند . متن تقدیر نامه : به پاس همکاری و همراهی صمیمانه حضرتعالی در زمینه برپایی مراسم و آیین های سی و یکمین سالکرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی که یاد آور الطاف خداوند سبحان و تحقق وعده الهی مبنی بر نصرت حق بر باطل می باشد تقدیر و تشکر نموده و از خداوند بزرگ توفیق روز افزون شما را مسئلت می نماییم . سید علی دهدشتی                          سید خلف موسوی                      سید موسی حسینی المدنی امام جمعه آبادان                             فرماندار آبادان                        رییس ستاد دهه فجر آبادان  



  • متن های ادبی برای تبریک سال نو

    متن زیبا ودوستانه یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشندیادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشندیادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرمکه من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهدیادم باشد که خودم با خودم مهربان باشمچرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد..عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگرانباید اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم.لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید،... رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزنروزهایت رنگارنگ.سال نو مبارک.نوروز یک هزاروسیصدوهشتادوهشتمتن از سرکار خانم سرور جوانمتن زیبا و دوستانه درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی ،اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم. متن زیبا و دوستانه جشن است که نوروز به پا خاسته است.شادی و سعادت جهان ان تو باد.از هر دو جهان فقط تو را می خواهم. متن دوستانه و زیبا نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی. متن فانتزی و دوستانه نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند. متن عشقولانه در این نوروز باستانی خیال آمدنت را به آغوش خسته می کشم . متن فانتزی و دوستانه نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد.متن عشقولانه و فانتزی نوروز پیام آور مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم. متن ادبی و محترمانه نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند. متن سینمایی نوروز کارگردانی است که می گوید نور ..صدا...حرکت و من برای به دست آوردنت همه نقشهای عالم را بازی می کنم. متن عشقولانه و شکستنی شیشه می شکند و زندگی می گذرد. نوروز می آید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت. متن دوستانه و محترمانه زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند.نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده باد. متن عشقولانه و فانتزی با تو از خاطره ها سرشارم. جشن نوروز تو را کم دارم. سال تحویل دلم می گیرد با تو تا اخر خط بیدارم. متن ادبی و دوستانه پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست. متن عشقولانه و فانتزی اگر چه یادمان می رود که ...

  • متن تقدیر از معلم

    قال امیرالمومنین (ع): من علمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً «هر کس چیزی به من بیاموزد مرا بنده خویش کرده است». «روز معلم گرامی باد» معلم عزیز: قدوم سبز تو سبزینه کوچه های زندگی و صفا بخش خاطره پر دغدغد ی ماست.دل دریایت لبریز از آرامش باد همچون کوه استوار در حوادث روزگار باشی.به فرمایش مقام معظم رهبری (مدظله العالی) دست توانای معلم است که چشم انداز آینده ما را ترسیم می کند. بر خود وظیفه دانستیم تا این روز بزرگ را به شما معلم دلسوز و پرتلاش تبریک و تهنیت گفته و از ذات اقدس باریتعالی موفقیت روز افزون شما را مسئلت نماییم

  • متن های ادبی و دلنوشته وشعر ویژه تاسوعای حسینی

    متن های ادبی و دلنوشته وشعر ویژه            تاسوعای حسینی (نذر حضرت عباس علیه السلام ) عباس؛ شعر خون رزیتا نعمتی عباس جان! از تو که می نویسم، تمام کلمات خیس اند و در سکوت یاد تو، چیزی جز دریا نمی گذرد. ای ایستاده ترین دریا ! مشک خالی ات، اشتیاق تمام آب های جهان را برانگیخته است تا قطره قطره تو را فریاد کنند. امروز، کتاب عاشورا را که ورق می زنی، با مقدمه عباس آبرو می گیرد تا بلندترین شعر خون، به نام تو سروده شود و به امضای حسین علیه السلام برسد. بوسه می زنم بر دستانی که از مسیر فرات برگشت تا نمایش وفا را در قلب هر مسلمان، به تعزیه بنشیند؛ از آن روز، تمام رودها سراسیمه پی تو می گردند. امان نامه همه به دست توست در سوگ تو، فراتی از گریه بر دیده ام جاری است؛ بیا و تصویر بلند ماه رخسار خویش را بر فراتِ جانم بینداز که دستانم از دامانت بریده است. تو، حکایت دستان بریده را می دانی. گناهانم، آب چشمه حیات را به روی جانم بسته اند و تو تشنگی را می فهمی؛ جز تو چه کسی را امان نامه می دهند تا روز محشر، شفیع تشنگی حال زارمان باشد؟! به منزلتت سوگند، درهای روشنی را به روی تیرگی مان بگشای تا چون تو، در صراط مستقیم حسین علیه السلام قدم بگذاریم و مشک تیرخورده قلبمان را با اشک دیدگان خود، از فرات یادت پر کنیم! زیرنویس ها عاشورا، صحن مطهری بود که اذن دخول آن، خون عباس است و توسل به باب الحوائج، کلید ارتباط با فلسفه عاشورا. منش عباس، خلاصه مکتبی است که تعلیم دلدادگی و خلوص را در صحنه سرخ نینوا، از گفتار، به عمل رساند. ----------------------------------------------------------- مثل دیوار سیاه پوش حسینیه عباس محمدی دلتنگم؛ مثل همه ماهیانی که در گلوی تُنگ، گیر کرده اند؛ مثل همه ابرهایی که بغض آسمان را به دوش می کشند؛ مثل رودهایی که خویش را گم کرده اند. دلم گرفته است؛ مثل همه روزهای بارانی؛ مثل دل دیوار سیاه پوش حسینیه؛ مثل شمع های سقاخانه؛ مثل مادربزرگ که این روزها، بی اختیار اشک می ریزد. تشنه ام تشنه ام؛ تشنه تر از همه ابرها؛ تشنه تر از همه سنگ ها؛ تشنه تر از کویرهای بی باران؛ تشنه تر از دجله، فرات، کوفه، علقمه؛ تشنه تر از همه آب هایی که به دنبال لب های خشک تواند؛ تشنه تر از همه آب ها و آدم هایی که راه به سراب می برند. کاش می توانستم تشنگی لب های تو را ببوسم! کاش تَرَک لب های تو، رودم می کرد! من به اشک های خودم پیوسته ام. سال هاست که در تشنگی ام دنبال تو می گردم؛ دنبال خودم؛ دنبال دست های بریده تو؛ دنبال دست های خودم؛ دنبال... با همین دست های بریده... گم می شوم در صدای زنجیرها، صدای سینه زنی ها، صدای هق هق بی وقفه اشک ها. گم می شوم تا شاید تو پیدایم کنی. شاید دست های ...

  • متن های ادبی میلاد حضرت فاطمه زهرا(س)

    باقابله های بهشتیدرد، تمام وجود خدیجه را دربرگرفته است. آن چه بر درد او می‏افزاید، زخم زبان‏هایی است که زنان قریش در پاسخ او، بر او وارد آورده‏اند. حالا مادر اسلام، زیر سقف خانه، تنها و بی‏سامان نشسته و از درد به خود می‏پیچد. نمی‏داند کدام درد بر او سخت‏تر آمده است. این درد، یا درد سرزنش‏های مردم؟!خدیجه، هنوز هم ناباورانه به چهار افق لایزال که در آسمان اتاقش حلول کرده‏اند، خیره مانده است. نه نای تکلمی دارد و نه توان پاسخی! ساره، مقابل او زانو می‏زند. آسیه در سمت چپ، مریم سمت راست و کلثوم، پشت سر خدیجه می‏نشینند. لحظه‏های غریبی است. هیچ‏کس نمی‏داند در این ثانیه‏های مرموز، چه سرنوشتی برای این زمین نیم مرده، در حال تکوین است. هیچ کس نمی‏داند؛ چون درک این میلاد عظیم در اندیشه مخلوقات نمی‏گنجد.تو که آمدی....برای همین بود که خندیدی؛ وگرنه چطور می‏شد باور کرد که در هوای سنگین آن اندوه تاریخی، بابای تو می‏رفت و تو لبخند بر لب داشتی؟می‏دانستی و او گفته بود به زودی می‏آیی. پیش از آن‏که لبانت به گلخند بشکفد، اندوه همه هستی را می‏شد در نگاه زلالت دوره کرد؛ چرا که پدر تمام مهربانی‏ها، دور از دستان تو، همراه دوست دیرینه‏اش «جبرئیل» داشت به سرزمین بی‏انتهای آرامش سفر می‏کرد و تو اقیانوس‏های رنج را پیش چشم او بر می‏شمردی.چه کوتاه بود درنگ پدر بر کره خاک و کوتاه‏تر، نگاه منتظر تو بود بر درگاه هستی؛ چنان که ذات قدسی، انتظار طولانی تو را روا نشمرد و نخستین کسی بودی که همنشین با پدر را برات گرفتی.یاد خاطرات پیش از زمان به خیر که نور تو به تصویر خلقت نشست و آفرینش که صورت گرفت، همگان از دیدار روی تو به شگفتی افتادند.این فصل از سپیدی سپیده تا سرخی شفق را پیش خودم بارها مرور کرده‏ام؛ تو که خویشتن را در محراب می‏کاشتی، درخشندگی‏ات به روی علی لبخند می‏زد، اشعه‏ای فضا را می‏پوشاند، در و دیوار شهر به سپیدی می‏رسید، دیگران از مشاهده سپیده بارانی شهرشان به حسرتِ می‏افتادند و بابای تو، اندکی از رازهای ناگفته هستی را پیش چشم آنها باز می‏گفت و باز نوری می‏آمد که دل‏ها و دیدگان را لبریز وجود می‏خواست و تکرار بازخوانی رازها بود برای بابای تو که بار دیگر بگوید: نور فاطمه برای علی درخشیدن آغازیده است.در انتهای فصل شکفتن، در و دیوار مدینه به سرخی می‏زد، این نور سرخ که از چهره قدسی تو پرتوافشانی می‏نمود، رازهای خداگونگی تو بود که به جبین پسرانت منتقل شد و تا سپیده پنجاه هزار ساله طلوع روز بزرگ هماره رازهای جاودانگی نسل تو را بر همگان مکشوف می‏سازد.در روزگار تیره جهالت‏ها تو با پدر و مادر ...

  • فرم دعوت نامه اولیا دانش آموزان /دعوت نامه از والدین جهت دعوت نامه ادبیانتخابات د عوتنامه برای دعوت

    جوانان! سعی كنید خودتان باشیدجوان بودن خیلی هم سهل وآسان نیست. این سنین همواره با فراز و نشیب ،  و تغییرات و تجارب جدید همراه است. همه ی جوانان دوره یا دورانی را طی خواهند كرد كه احساس خوبی نسبت به خودشان ندارند یا احساس افسردگی می كنند. ما همواره بدترین منتقد خود هستیم و به همین دلیل خودمان بهتر از هر كس دیگری می دانیم كه از زندگی چه می خواهیم و چه طور می توانیم به خواسته هایمان برسیم. ما نمی توانیم همواره طبق سفارشات پدر و مادر، مجلات ، تلویزیون و...عمل كنیم ، یا همواره به ما گفته شود كه چطور رفتار كنیم، چطور لباس بپوشیم و....جامعه ای كه ما در آن زندگی می كنیم در موفقیت ما نقش مهمی دارد، حتی ارزشی هم كه ما برای خود قائل هستیم ریشه در ارزش های فرهنگی جامعه ما دارد. بنابراین عجیب نیست كه بسیاری از نوجوانان سراسر دنیا دچار كمبود اعتماد به نفس هستند و این در حالی است كه دوران نوجوانی و بلوغ مهمترین زمانی است كه علاقه به خود و اعتماد به نفس می تواند در شخصیت یك فرد شكل بگیرد. به هر حال كمبود اعتماد و احترام به نفس ، اثر خود را در زمینه های مختلف نشان می دهد:1 – دروغ گفتناین كه نوجوانان به اجبار در مورد خود و توانایی هایشان دروغ می گویند یكی از علائم بارز ضعف شخصیتی آنهاست. شما در دوره ای از خودتان متنفر می شوید پس دور "خود واقعی تان" حصاری می كشید و در كمال ناامیدی شروع به ساختن شخصیت ایده آل خود می كنید. به جای این كه در خواب و خیال و دروغ های خود یك شخصیت ایده آل بسازید سعی كنید "خود واقعی" تان را به آن شخصیت ایده آل هرچه بیشتر شبیه كنید. چرا كه دروغ گفتن در مورد خودتان نه تنها شما را به خواسته هایتان نخواهد رساند بلكه اگر زمانی واقعیت هویدا شوید ، همه ی اطرافیانتان نه فقط به خاطر این كه شما آن چیزی كه گفتید نبودید بلكه به خاطر این كه به آنها دروغ گفته اید از شما فاصله خواهند گرفت.2 – نیاز به تأییدانسان ها وقتی به چیزهایی كه می خواهند نمی رسند، منتظر تأیید دیگران می شوند. این تنها چیزی است كه به آنها اعتماد به نفس می دهد. اتكاء به دیگران و عقیده ای كه آنها نسبت به ما دارند برای اكثر ما بسیار مهم است . چنین حالتی ما را در یك وضعیت سست و ناپایدار قرار خواهد داد. چرا كه دیگران هیچ وقت به  اندازه خودمان برای ما نگران نخواهند بود.3 – تحكم كردن به دیگراناین حالت یك مثال قدیمی از ضعف شخصیتی است . وقتی احساس بدی در مورد خودتان دارید، دوست دارید شخصیت دیگران را خرد كنید  و اگر بالاتر از شما هستند آنها را تا سطح خود پایین بیاورید. در نتیجه سعی می كنید نقاط ضعف اطرافیان را بزرگ جلوه دهید، به هر حال بد نیست بدانید ...