ماشین چپی
کاپشن های رنگ روشن طرح زیپ دار
برای خرید پاترول باید بدانیم
شاید در برخی خودروها موتور مهم باشد. مخصوصا خودروهای جدید چون خودرو مدت کوتاهیست تولید شده دغدغه بدنه بسیار کمتر است. به ندرت پیش می آید بدنه مشکل داشته باشد. ولی در خودروهای قدیمی بدنه از موتور مهم تر است. هرچند مخارج موتور خودرو خیلی گران باشد. کافیست بدانیم که بدترین موتور هم با یک هزینه مشخص شامل دستمزد تعمیرکار, لوازم یدکی و با یک تعمیر اساسی قابل تعمیر و بازسازی است. ولی اتاق ماشین اگر ایراد داشته باشد و عمر مفیدش به اتمام رسیده باشد شاید با چند برابر هزینه موتور هم نتوان اصلاحش کرد.حتما اول به بدنه خودرو توجه کنید. بزرگترین خطر این است که ماشین چپی باشد. یعنی به اصطلاح روی سقفش راه رفته باشد. بعد از آن باید به تعویض اتاق نیز توجه کرد. ممکن است خودرو چون تصادف خیلی جدی داشته اتاق آن به طور کامل تعویض شده باشد. این در قیمت خودرو تأثیر گذار است.با دقت به بدنه خودرو بهتر از موتور می توان میزان عملکرد و نحوه استفاده از خودرو را ارزیابی کرد. موتور ممکن است چندین بار با لوازم فابریک و اصلی تعمیر شده باشد و نتوان تشخیص داد واقعا چقدر کار کرده است ولی تقریبا از بدنه می توان فهمید نحوه استفاده از خودرو و میزان استفاده آن حدودا چطور و چقدر بوده است.به کیلومتر خودرو توجه نکنید. به راحتی می توان کیلومتر را دستکاری کرد. کارکرد واقعی خودرو به هیچ وجه قابل ارزیابی نیست. شاید در بهترین شرایط بتوان حدودی برآورد کرد. دوره صداقت و ارزش و این حرفها هم گذشته.قسمت دوم و سوم را به زودی اضافه خواهم کرد.
تصادف
دیروز تصادف کردیم....به همین راحتی...تو شهر...تو کوچه...سر پیچ....داداشه حواسش به خیابون سمت چپی بود که نکنه ماشین بیاد یه ماشین از سمت راست پیچید تو کوچه درست قسمتی که ما باید میپیچیدیم...خواهر خانمی که جلو نشسته بود با مخ رفت تو شیشه.منم که نزدیک بود با دماغ برم تو صندلی که خب مانع شدم وگرنه دماغ خوشگلم مماخ میشد.رانندهه با پررویی تمام سریع پیاده شده میگه من راهنما زدم پیچیدم.داداشه هم با خونسردی جوابشو داد.ماشین ما که چیزیش نشد اما ماشین اون جلوش داغون شد...یکی از کسبه محل هم بدو بدو اومد ببینه چه خبره.بعد دید چیزی نشده گفت چیزی نشده خداروشکر.یهو خواهر خانمی پیاده شده میگه ماشین چیزی نشده ولی من ضربه مغزی شدمهی هم میپرسه چجوری آدم میتونه بفهمه ضربه مغزی شده؟داداشه هم گفت الان مردی خبر نداری تو روزای آخر صفر نزدیک بود بریم او ندنیا....شکر که بخیر گذشت...امروز تعطیل بودیم اما مگه از صبح گذاشتن بخوابیم؟اول صبح که ساعت زنگ زد.بعد مامان جیغیل.بعد تلفن خونه. آقای راننده سرویس و در نهایت یکی از خانواده ها...خلاصه که از خیر خواب گذشتیم....
پرشیای خفن و با حال وای 20 هستش
ماه ها بعد ...آقا ما هنوز هستیم! بودجه نمیدن به جوونای مملکت پروژه ها میمونه رو زمین دیگه!توی این 3 ماه مقداری به این ماشین چپیمون رسیدم! اخیراً هم رفته بودیم شهرستان دیدم اونجا هنوز صافکار نقاشها گرگ نشدن چند تا کار صافکاری نقاشی که ماشین داشت ( لقی سپر و ... ) رو در ازای مبالغ ناچیزی انجام دادم!کلاً کارهایی که این چند وقته انجام دادم اینها بوده :( قبلش خدمت خوانندگان جدید تاپیک عرض کنم که در این تاپیک هیچ چیز خاصی قرار نیست به سمع و نظر شما عزیزان برسه، از خود من گرفته تا ماشین همگی آس و پاس و چپی می باشیم! لذا ما را برای این پروژه پشمکی در دلتان مورد عنایت قرار ندهید، با تشکر. )- لقی سپر جلو گرفته شد ( دیاقش از وسط نصف بود!! و جفت پفکی ها ترکیده بود )- سپر جلو رنگ هم شد ( پر خط و خوط بود )- دستگیره ها همرنگ شد- جلو پنجره 3 خط از در پیت ترین نوع موجود گرفته و همرنگ شد- فنر 206 انداخته شد ( خوب شد، ماشین از حالت شترمرغی درومد. 12 سانت بود شد 8 سانت. منتظر افت ثانویه اش هستم ولی هنوز بعد 2-3 ماه خبری نشده! البته همینم تو سفر یکی دو بار منبعش گرفت زمین بابام شاکی شد! )- آینه ELX . اگه پول داشتم تاشو برقی میگرفتم حال میداد! همینم یکی از اقوام مالوند گوشه داخل سمت راننده شکسته. - سر اگزوز ( گفتن داره!؟ )- آرم عقب لیزری- وسط فرمون طرح چوب ( شیرش چون شبیه خر بود کندمش . این شیرهای فرمون 206 رو بشه خوروند بهش خوب میشه )- لاستیک زیرپایی طرح سیاوش برازیلیون.400 هزار هم خرج و مخارج فنی داشته این 3 ماه - تسمه تایم ( شانس آوردیم پاره نشد نابود کنه همه چیو! انگار دنده رد کرد ماشین روشن نمیشد دیگه )- تسمه هیدرولیک و هرزگردش، دو سری! ( بار اول در رفت بار دوم هرزگردی که گرفتم آشغال بود فرداش گیرپاژ کرد تسمه جدید پاره شد! )- دسته موتور بالا و پایین- باطری اتمی ( باطری 55 آمپر روش بود! فکر کن! )- سرویس اساسی کولرتصاویر : آهان راستی اون قطعه جلو کاپوتی هم که اون قسمت خالی جای آرم رو پر میکنه هم دارم رنگ هم کردم هنوز نچسبوندم.الان بزرگترین مشکل ظاهری ماشین کاپوتش هست. توی عکسها مشخص نیست ولی جلوی کاپوت خیلی درب و داغونه و تو ذوق میزنه اساسی.شب و روز خوش
پراید مدل ۷۷,پراید مدل۷۸,پراید مدل۷۹,پراید مدل ۸۰,پراید مدل ۸۱ تمیز,پراید مدل۸۲,پراید مدل ۸۳
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت دوستان گرامیبرای اطلاع از قیمت انواع ماشین آلات صفر و کارکرده و موارد معامله شده در شهرک کامیون لطفا اینجا را کلیک نماییدمعاون مهندسی گروه خودروسازی سایپا خبر داد رای مشاهده اطلاعات بیشتر و دریافت قیمت روز محصول کلیک کنیدبرای مشاهده اطلاعات بیشتر و دریافت قیمت روز محصول کلیک کنیدفروش پراید,خرید پراید,آگهی فروش پراید,خرید پراید کارکرده,آگهی پراید,خرید پراید دست دوم,فروش پراید کارکرده,خرید خودرو پراید,قیمت پراید دست دوم,قیمت پراید,پراید رایان خودرو,پراید رایان سایپا,شرایط رایان خودرو,پراید هاش بک,پراید سرقتی,پراید سالم,پراید فنی سالم,پراید رنگ سال,قیمت پراید,پراید فوق العاده سالم,پراید مدل ۷۷,پراید مدل۷۸,پراید مدل۷۹,پراید مدل ۸۰,پراید مدل ۸۱ تمیز,پراید مدل۸۲,پراید مدل ۸۳,پراید مدل پایین,پراید مدل بالا,مدل ۸۹,پراید مدل ۹۰,پراید مدل ۹۱,پراید مدل ۹۲,پراید مدل ۹۳,پراید به شرط,پراید اصل کره,پراید ۱۳۱,پراید اس ایکس,حواله پراید,پراید ۱۳۲,حواله تحویل فوری پراید,پراید اقساطی,پراید از دم قسطی,از دم قسط سواری پراید,پراید اقساط معوق,پراید بدون رنگ,پراید دور رنگ,پراید گلگیر رنگ,پراید کاپوت رنگ,پراید مشکی,پراید مدل۸۸,پراید مدل۸۷,اسقاط پراید,ترمز پراید,نوع ترمز پراید,پراید ۱۴۲,پراید ۱۳۲,پراید صندوقدار,پراید صندوق دار,پراید آخر سال ۹۲,پراید سایپا,سایپا,ثبت نام پراید,شرایط ثبت نام پراید, خودرو سواری,عبدل آباد,پراید رنگی,تصادف زنجیره ای پراید,مشخصات فنی پراید,پراید نسل جدید,پراید بدون خط و خش,پراید دوگانه سوز,پراید تک سوز,پراید دوگانه سوز,پراید مشکی,پراید سفید,انواع پراید,پراید آخرین سیستم,نسل جدید پراید,پراید ایرانی,پراید چپی,مرکز تعمیرات پراید,مرکز نگهداری پراید,مرکز تحویل پراید,امداد خودرو سایپا,خودرو بر سایپا,سایپا یدک,سایپا لوجستیک,قسطی پراید,کمپرسی پراید,پراید کره ای,پراید اصل کره,پراید مدل صفر,پراید بی خط و خش,پراید جدید,تکنلوژی پراید,پراید نقره ای,پراید سفید,پراید تحویل فوری,پراید, سایپا,گروه پراید,گروه سایپا,شرکت پراید,ساپکو,سایپا یدک,برای مشاهده اطلاعات بیشتر و دریافت قیمت روز محصول کلیک کنیدبرای مشاهده اطلاعات بیشتر و دریافت قیمت روز محصول کلیک کنید برچسبها: فروش پراید, خرید پراید, آگهی فروش پراید, خرید پراید کارکرده, آگهی پراید
چپی ها وراستی ها
چپی ها وراستی ها من اکنون شصت سال عمردارم ، هنوز آ ن مرض الزایمر ویافراموشی که مانند مکروب کمپیوتر،همه چیزرا میشوید و ازبین میرد، برمن مستولی نشده است وخدای راشکر که هنوز بدان گرفتارنشدم ، گفتم قبل ازگرفتاری به آن مرز داشته های فکرم را که حاصل یک عمر بدارزای 50 سال میشود بنویسم ،هنوز خاطراتم دست نخورده وسالم است ، به راحتی میتوانم به گذشته ازتاریخ زنده کشورم سفر کنم ، آنهم به مسافت زمانی پنجاه سال ، نیم قرن ، این مدت وقت ازنظرزمانی زیادی است درین مدت خیلی چیزها میتواند تو لد شود وبه کمال برسد وخیلی چیزها هم از بین برود ،بعدازگذشت نیم قرن امروزا یکاش هائیکه ذهن وفکرم را بخود مشغول ساخته وآروزهائیکه ایکاش چنان میشد وایکاش چنان نمی شد، درذهنم دو ر میزند ،گفتم قبل ازگرفتاری وازدست دادن فرصت که من در آخر کارقرار دارم ، بخش های از آنرا بنویسم وبرای نسل های آینده به عنوان تجربه و میراث تلخ روزگار، تلخی به قیمت ویرانی ونابودی یک کشور ویک ملت، به آیندگان این سرزمین ویران شده ، به ارث بگذارم که نکند ، فرزندان میهنم در آینده اشتباه تکراری مارا بازهم تکرار کنند من وقتی به پنجاه سال قبل ازامروز برمیگردم ، خودم را در زمانی می یابم که درمملکت جناب اعلحضرت المتوکل علی الله محمد ظاهر شاه حکومت میکرد و جناب سرارد ممحمد داود به عنوان شخص دوم مملکت برچوکی نخست وزیری، صدراعظم بود، داود خان آدم خود خواه مغرورو متکبربود که جزاز فکروتصمیم خودش ، توجه به حرف ومشوره دیگران نداشت.ازنظرسیاسی کشوررا دو تا آدم اداره میکرد یکی شاه ودیگری هم سرداود از مجلس وشورا ونهادهای مردمی خبری نبود ، اوضاع اقتصادی مملکت آشفته و خراب بود درآمد وحقوق یک کارمند عادی دولت زیر یک هزار افغانی معادل 25 و 30 دالر امریکائی درماه بود وکارمندان پائین رتبه بخصوص معلمین زندگی را با تنگدستی و فلاکت می گذارنیدند ، زندگی کارگران بدتر و دشوارتر بود ، اکثریت مردم با زراعت ودام داری وگله داری زندگی دشوارتر ،از همه را سپری میکردند ، در عرصه فرهنگ و رسانه های جمعی ، در تمام افغانستان ، تنها یک رادیو بود و آنهم درخارج ازکابل به مشکل شنیده میشد، ویا به عباره دیگر اکثریت مردم در آن زمان توان خرید یک رادیو را نداشتند ، بخاطر داردم که در روستای یکصد خانواده ای که من دران زندگی میکردم اصلا رادیو وجود نداشت و مردمانش وقتی برای کار ومداوا معالجه ، به کابل میرفتند بارادیو ونامش در کابل اشنا می شدندو دربرگشت از کابل بین هم دررابط با رادیو ، داستانها میگفتند، مکاتب رسمی بسیار کم بود یعنی در کل ولسوالی پنجشیر آن زمان تنها یک مکتب لیسه (صنف 12) و جود ...
همسایه
همسایه دست چپی گاهی می ره کمک و مدام چایی و آب خنک براشون می بره. روز آخر همسایه دست راستی آدرس و شماره جدیدش را می دهد به همسایه سابقش و می گه تشریف بیارید منزل ما. بعد همدیگرو می بوسند و سال نو را هم که تحویلش فردا شب است به هم تبریک می گویند. همسایه دست راستی با آخرین تکه های اساسش که توی یک زنبیل ریخته از پله ها پایین میره. همسایه دست چپی در خونه رو می بنده و تکیه می ده به در و اشک تو چشماش جمع می شه. تا روز ۱۳ هیچ خبری از همسایه جدید نمی شه و همسایه دست چپی تو دلش به صاحبخانه دست راستی فحش می ده که بی آن که عجله داشته باشه سر سال نویی همسایه قدیمی عزیزش را آلاخون والاخون کرده. روز ۱۴ همسایه دست چپی بعد اینکه بچه ها و شوهرش می رن سر کار و زندگیشون٬ آبگوشت بار می ذاره و یه زنگ می زنه به همسایه سابقش و چشم روشنی را که کنار گذاشته کادو می کنه و می ره دیدن همسایه اش که دلش براش تنگ شده. خونه جدید همسایه با اینکه زیرزمینه بزرگتره و دلبازتره با یه حیاط خلوت نقلی. خیلی بهتر از آپارتمان ۶۰ متری قبلیشه. همسایه دست راستی غیبت صاحبخونه جدیدشو می کنه که بچه هاشو کتک می زنه و همسایه دست چپی غیبت صاحبخونه قدیمی را که هنوز اساس نیاوردن. همسایه دست چپی برگشتنه در راهرو به صاحبخانه دست راستی برمی خوره. سلام و احوالپرسی میکنن و صاحبخانه خبر عروسی یه دونه پسرش را می ده و می گه اومده اند پرده متر کنند. همسایه دست چپی الکی تعارف می کنه که اگه کاری داشتن بهش بگن و می ره تو خونش. در برابر وسوسه چایی بردن برای دست راستی ها (که حتما هرگز نمی تونن همسایه خوبی باشن) مقاومت می کنه. چون هنوز به همسایه سابقش وفاداره. دو روز بعد بوی رنگ بلند می شه. همسایه دست چپی آمد و رفت عمله ها و صاحبخونه رو زیر نظر داره و منتظره که عروس رو ببینه. اواخر فروردین که دیگه رنگ آپارتمان دست راستی خشک شده یه روز صدای دلر میاد. دارن پرده های عروس رو نصب می کنن. اما بازم هر چی همسایه دست چپی پشت چشمی در کشیک می ده خبری از عروس نمی شه. فرداش یه وانت می ایسته دم در و چند نفر وسایل چوبی عروس را می آورند بالا. در راهرو بلند بلند داد می زنند و وسایل را به در و دیوار می کوبند. همسایه دست چپی چادرشو می اندازه سرش و می ره برای اعتراض:"مراعات کنید مردم خوابن! مریض دارن! بچه کوچیک دارن... آخ آخ ببنید چطور دیوار رو زخمی کردید." در اصل رفته عروس رو دید بزنه چون تو خونه اونا نه کسی خوابه . نه مریض. و دیوار هم سر اساس بردن همسایه قبلی زخمی شده. اما فقط ۴ تا کارگر و می بینه. بقیه اساس رو هم خرد خرد میارن و همسایه دست چپی تلفنی به همسایه سابقش می گه :" معلوم نیست چرا جهاز رو تکه تکه میارن! جهاز ...