قیمت طبل و سنج
قیمت لوازم بازارمحرم و«علم»های 100 میلیونی
«علم»های 100 میلیونی در بازار محرم شفقنا- فروشنده می گوید هیکلی ها را خودشان تولید کرده اند و فقط در دوماه محرم و صفر عرضه می کنند. بقیه ایام سال، بدلیجات می فروشند و انگشتر و تسبیح که برخی از آنها هنوز بالای مغازه دیده می شود. می گوید اکثر مغازه های اینجا کارشان همین است. بازار جای سوزن انداختن نیست. فقط باید مشتری باشی تا فروشنده سرش را بگرداند و از بین این همه پر و کلاه و طبل و سنج جوابت را بدهد. راسته بازار از انتهای ناصرخسرو تا حوالی چهارراه سیروس، پر است از آدم های سیاه پوشی که مشغول خرید و فروشند. شرق در ادامه نوشت: یکی زنجیر قیمت می کند و دیگری طبل را یکی صدای سنج را در آورده و دیگری صدای صاحب مغازه را. یک ردیف از مغازه ها همه پر از وسایل عزاداری محرم است. هر مغازه چندین فروشنده دارد و ده ها خریدار. جلوی برخی از مغازه ها هم صف است. برخی ها قیمت ها را روی اجناس زده اند که فروشنده زیاد مجبور به جواب دادن نباشد و بتواند با سرعت، جواب مشتری را بدهد تا مشتری های دیگر را هم راه بیندازد. دسته دسته لباس سیاه و پرچم است که از مغازه ها بیرون می رود و شال های سبزی که خریده می شود و فروشنده ها فقط پول ها را می شمارند، خدا برکتی می گویند و نوبت مشتری بعدی فرا می رسد. خستگی از صورتشان می بارد. اما بازارشان سکه است. عَلم های 100میلیونی دست ساز عَلم های راسته ناصرخسرو بسیار کوچک است. برای پیداکردنشان باید حوالی چهارراه سیروس و مولوی را بگردی. در ساخت عَلم، آنچه پرکارتر و سخت تر است؛ ساخت همان تمثال ها یا مرغ های نشانده شده روی عَلم است. اگرچه تیغه های عَلم در چهار راه سیروس از یکی،دوماه مانده به محرم ساخته می شود اما ساخت تمثال ها بیشتر کار تبریزی ها و اصفهانی هاست. روی تیغه ها معمولا نقش و نگارهایی وجود دارد و برخی خمیدگی هایی دارد که کار قلم، چکش و در واقع کار دست است. پس از آنکه تیغه های مرغ نشان روی بدنه اصلی سوار شد؛ آن وقت نوبت به نصب پارچه و پر می رسد که کار هنرمندانی است که ذوق را چاشنی کار می کنند. «قیمت عَلم بستگی به نوع سفارش مشتری دارد.» این موضوعی است که فروشنده ها می گویند. چندتیغه بودن عَلم و متعلقات آن، همه در تعیین قیمت نهایی تاثیر دارد. فروشنده می گوید: عَلم در بازار تهران تیغه ای 180 تا 220هزارتومان و پر آن، بین سه تا 50هزارتومان به فروش می رسد. به عنوان مثال قیمت متوسط یک عَلم 30تیغه شش میلیون می شود و اگر هم عَلم پر بخواهی قیمتش می شود یک ونیم میلیون تومان. اما اینها کمترین قیمت هاست و کوچک ترین عَلم ها را شامل می شود. برخی عَلم ها 20میلیون تومان است و برخی تا صدمیلیون هم می رسد. صدمیلیونی ها آن عَلم هایی است که ...
صدای محرم در راسته ناصر خسرو
ایام محرم که می شود پرده های تیره و پرچمهای سبز بالای سر درب خانه ها و کوچه ها و خیابانها نصب می شوند و جنب و جوش خاصی در شهر حریان پیدا می کند و جلسات سخنرانی و مداحی و عزاداری و صدای دهل و ضرب و سنج با عطر غذای نذری در هم می آمیزد . مطلب زیر نتیجه جست و جو و کاوش خبرنگار خوش ذوقی است که سری زده است به نیمه پنهان داد و ستد جاری در این ماه که شاید خواندنش برایتان خالی از لطف نباشد . روزنامه شرق یکشنبه, 12 آبان 1392 نوشته مریم شکرانی صدای طبل و دهل عاشوراییها به گوش میرسد. هنوز تا محرم چند روزی باقی است ولی گویا دستههای عزاداری این گوشه از تهران بزرگ، برنامه گذاشتهاند. آخر اینجا داستان کمی فرق میکند، اینجا مرکز تجمع بازاریانی است که دو ماه محرم و صفر مغازهشان را تغییر کاربری میدهند و همه کسب و کارشان را عاشورایی میکنند. کمی جلوتر از راهروی سنگفرششده ایستگاه ۱۵خرداد متروی تهران، به ناصرخسرو میرسی و راسته فروشندگان وسایل سوگواری محرم. سرتاسر خیابان سیاهپوش است. در راسته سمت چپ خیابان صدها پرچم سیاه، سرخ و سبز به اهتزاز درآمدهاند. میگویند این راسته همیشه در تصاحب پرچمفروشهاست. آنها در بقیه ماههای سال نیز برای مساجد و تکایا و مجالس مذهبی سفارش پرچم میگیرند و گاهی سفارشهای غیرمذهبی هم میپذیرند اما در ماههای محرم و صفر صرفا پرچمهای مذهبی مرتبط با واقعه عاشورا میفروشند. در سمت دیگر خیابان اما، سایر وسایل عزاداری به فروش میرسد از لباس مشکی و پرهای رنگی و خیمه و علامت و شیپور و طبل گرفته تا لباس شمر و چکمه و کلاهخود تعزیه و نمایشهای آیینی محرم.فروشگاههای این راسته برخلاف پرچمفروشها در دو ماه محرم و صفر تغییر کاربری میدهند و در سایر روزهای سال بهکارهای دیگری مانند اغذیهفروشی، فروش پوشاک، خیاطی و کفاشی و... اشتغال دارند. بازار پررونق است و تا پاسی از شپ پرجنبوجوش به نظر میرسد این در حالی است که سایر کاسبان اطراف راسته سوگواریفروشها، یکییکی کرکره مغازهشان را پایین میکشند.مشتریها فهرستبهدست میآیند و خریدهای سنگین میکنند. از مهدی که تنها «هیکلی» چرمی مخصوص حمل علامت میفروشد، میپرسم این ریسک نیست که هر سال جنسی را بفروشد که یکبار خریدنش برای یک عمر بس است؟ و او در جواب میگوید: امام حسین به این بازار برکت داده است. بازار محرم و صفر کاسبان ناصرخسرو هر سال پررونق است حتی در اوج گرانی و تورم. ارزانترین «هیکلی» فروشگاه ۶۰هزارتومان و گرانترینش ۴۰۰هزارتومان است که با چرم مرغوب مشهد دوخته شده است. میگوید بیشتر هیکلیهایش ...
تسلیت وفات پيامبر و امام حسن مجتبي
۲۸ صفر سالروز وفات پیامبراکرمُ نبی مکرم وقطب عالم امکان و فخر کائنات حضرت محمد مصطفي ص و همچنین وفات امام حسن مجتبی کریم اهل بیت را به محضر صاحب الزمان امام مهدی عج و همه مسلمانان و دوستدارانشان تسلیت عرض می نمایم .
اولین روز آزادی من به روایت یک پاسدار
شاره : این مطلب را در حین وبگردی پیدا کردم . نویسنده اش - سرهنگ پاسدار علی رستمی - چند سال پس از آزادی با ارسال نامه ای باب رفاقت را گشود .رفاقتی که به گرمی ادامه دارد. ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- جمعی از پاسداران سپاه در مرز قصر شیرین پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب اردو می زنیم و منتظر ورود همرزمان خود می شویم. اسرای عراقی گروه گروه از اتوبوسهای زیبا در نقطه مرزی (خسروی – منظریه) پیاده می شوند آنچه به هیمنه و هیکل آنان نمی خورد "اسیر" است. انگار نه انگار که بعد از 10 سال به وطن خود بر می گردند. همه شیک پوش و ساک بدوش با کوله های پر از سوغات محلی و ریش های آنکارد شده حتی ریش بعضی از آنها به ریش بعضی از ماها طعنه می زند! با چشمانی اشکبار در کناره مرز نظاره گر اتوبوسهایی هستیم که آرام آرام به ما نزدیک و نزدیکتر می شوند از پله اولین اتوبوس "تن" هایی رنجور با لباس های زرد و یک دست که برگودی کمر آنان عبارت P.W "اسیر جنگی" نقش بسته، یکی یکی پیاده می شوند با مأمورانی از U.N که سخت مراقب آنانند و رفتاری مهربانانه و البته ساختگی از چهره هاشان می بارد! ولی آثار خشم و عصبانیت متقابل بین نگاههای افراد زردپوش و نظامیان عراقی رد و بدل می شود. آنان ناباورانه ما را می پایند و ما نیز ناباورانه منتظر ورود آنان هستیم. رهبر گروه مارش نظامی ما دستانش را به حالت ضربدری بالا می برد و با پایین آوردن یکباره دستان او، طبل و شیپور و سنج نوای غمگینانه سر می دهند گروهی از سربازان نیز همنوا با موسیقی سرود "به ایران خوش آمدی" با هیمنه خاصی می خوانند. با ورود اسیران ایرانی، بغض ها در گلو به یکباره می ترکد، اشک ها جاری می شود همه حتی گروه موسیقی می گریند ولی از نواختن دست بر نمی دارند، گروه سرود هم می گریند و ما نیز چون دیگران شیون می کنیم. می شوم مسئول گروهی از آزادگان که باید آنها را تحویل فرودگاه باختران بدهم داخل یکی از اتوبوس هایم که یکسره مورد سؤال آنها هستم از انواع و اقسام سوالات از قیمت پیکان گرفته تا دلایل قبول قطعنامه و تا عزل... از شهر اسلام اباد عبور می کنیم یکی از آزادگان در رابطه با عملیات سازمان منافقین می پرسد و به دنبال آن همه به اتفاق می خواهند ببینند آنچه که آنجا شنیده اند درست است یا دروغ های ساخته پرداخته سازمان در اردوگاهها. بلند می شوم و در وسط اتوبوس با صدای گرفته «مرصاد» را برایشان شرح می دهم و وقتی به «چهارزبر» می رسیم می گویم: بله تا اینجا آمدند ولی نه رفتند و نه برگشتند. فرودگاه باختران تا امروز این قدر هواپیما و این قدر مسافر به خود ندیده با همه خداحافظی می کنم پس از چند بوسه برگونه ...
پائولو کوئیلو
«اگر به زبان تمامی آدمیان و فرشتگان سخن گویم.... و از عشق بیبهره باشم طبل میانتهی و سنج پرهیاهویی بیش نیستیم، اگر از کرامت غیبدانی و پیشگویی بر خوردار باشم و همه اسرار جهان را دریابم و قلمرو دانش را تمام مسخر کنم و در ایمان چنان راسخ و نیرومند باشم که کوهها را به رفتار آورم و از عشق بیبهره باشم، کسی نیستم. اگر همه دارایی خویش به مستمندان بخشم و جسم خویش را به آتش بسپارم و از عشق بیبهره باشم مرا هیچ سود نخواهد بخشید.عشق بردبار و مهربان است عشق از حسد برکنار است عشق لاف خودستایی نمیزند عشق اطوار ناپسند ندارد عشق به اندک چیزی در خشم نمیآید و اندیشه شر نمیکند و از بیعدالتی خشنود نیست اما با حقیقت و راستی شاد و خرم است همه چیز را تحمل میکند همه چیز را باور میکند و به همه چیز امیدوار است و هیچگاه از پای نمیافتد اما پیشگویها همه شکست میخورند و زبانها همه قطع میشوند و دانشها در غبار زمان پنهان میشوند و دانش ما جزیی است و نبوت ما جزیی است و آنچه جزیی است روی در فنا دارد انچه میماند ایمان و امید و عشق است و از این هر سه، عشق را برترین مقام است.»
عزاداری ماه محرم در لنگرود
عزاداری ماه محرم در لنگرود مولف : سيد محمد صادق عابدينی گيلانی ( لنگرودی ) عكاس : سيد محمد صادق عابدينی گيلانی عكس جلد : بقعه آقا سيد حسين لنگرود ( برگزيده جشنواره عكس ، سوگواره اشك محرم 87 فارس ) تقديم به همه عزاداران ابا عبدالله الحسين ( ع ) شهرستان لنگرود سيد محمد صادق عابدينی گيلانی ( لنگرودی ) 23 فروردين 1344 از يك خانواده روحانی و لنگرودی الاصل در ركج محله لنگرود متولد شده است 0 تحصيلات ابتدايی ، راهنمايی و دبيرستان را در زادگاه خود به پايان رسانيد و كارمند اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی لنگرود می باشد 0 اين كتاب حاصل تلاش يكساله وی بوده و آن را تقديم به همه عزاداران ابا عبدالله الحسين (ع) می نمايد و دو كتاب ديگر نيز دردست اقدام دارد0 پدرش مرحوم حضرت حجت الاسلام والمسلمين سيد محمد علی عابدينی گيلانی ، فرزند ارشد مرحوم آيت الله سيد فاضل عابدينی گيلانی می باشد ، روحانی برجسته ، دبير بازنشسته آموزش و پرورش و سر دفتر ازدواج 86 لنگرود بود ه است 0 (آرامگاه آن بزرگواران در روستای پيرپشته ، بقعه آقا سيد علی می باشد0) ********** سير تاريخی عزاداری امام حسين ( ع ) : حماسه كربلا ، بزرگترين و دلخراش ترين واقعه تاريخ است كه پس از 1400 سال هنوز هم ياد و خاطره ی آن زنده مانده است و به ياد آن واقعه ، هنوز اشك ها ريخته و ناله و فرياد به پا می شود 0 در اين مبحث تاريخی عزاداری شهدای كربلا را مورد بررسی قرار دهيم. مراسم عزاداری امام حسين (ع) نخستين بار در كنار اجساد پاك شهيدان توسط اهل بيت ، برگزار گرديد. زينب و اهل حرم ابا عبدالله (ع) را می توان از اولين نوحه گران اين واقعه دانست 0 زينب سوگوارانه سرود : ( اين حسين است كه در زمين كربلا در خون خود غوطه ور است و سرش از پشت بريده شد و عما مه و لباسش به غارت رفته است) سكينه نيز دردمندانه خطاب به رسول خدا گفت : ( ای پيامبر ، اين حسين تو است كه روح از تنش بيرون شده ، قلبش از حركت افتاده است ، ای پيامبر ، اين حسين توست كه پيكر به خون آغشته و برهنه اش روی خاك افتاده است ، اين حسين است كه بدنش روی خاك و سرش بر نيزه بالا رفته است) پس از حركت كاروان اسيران ، نوحه گران ديگری از راه رسيدند ، قبيله بنی اسد به سر زنان به قتلگاه آمده و بدن پاك شهدا را به خاك سپردند0كوفيان نيز با آن همه شقاوت ، وقتی از عطش كشتن و غارت سيراب شدند ، با اندكی تامل و ديدن سرهای شهدا كه طلايه دار كاروان نورانی اسرا بود ، گريستند0 پس از آن ، هنگام ورود كاروان اسيران به كوفه ، امام زين العابدين و حضرت زينب و ام كلثوم برای مردم كوفه ...
نماد ها در تعزیه
سلام دوباره طبق درخواستی که یکی از دوستانمون با اسم مستعار عمو داشته بود بعد از تحقیقاتی که انجام گرفت مطالب مفید زیر بدست اومد که امیدوارم مورد پسند و رضایت باشد . نشانه و نماد در تعزیه نشانه و نماد در تعزیه کاربرد بسیار دارد، چنانکه گفتهاند این نمایش باغى از نشانه و نمادهاست. از آن جملهاند انواع پرچمهاى سبز، سرخ و سیاه که نماد اهل بیت، شور و انقلاب، و سوگوارىاند، علم که نماد درفش سپاه امام حسین (ع) است و گفتهاند صورت واقعى آن را معمولا سپهسالار وى ـ حضرت عباس ـ بر دست مىگرفت؛ طشت آب به نشانه شط فرات؛ شاخه نخل و یا هر نهالى به نشانه نخلستان و درخت. چرخش به دور خود و راه رفتن به گرد صفحه به علامت گذشت زمان و همچنین مسافرت. چتر که وسیله القاى تازه فرود آمدن هرولى یا فرشته به ویژه جبرئیل از آسمان است؛ زدن عینک سفید براى نشان دادن روح بصیرت و نیکدلى؛ عینک دودى براى جلوه خباثت و بدسگالى فرد مورد نظر؛ عصا که نشانگر تجربه و مصلحتاندیشى است؛ نگریستن گاه و بیگاه از میان دو انگشت بزرگ دست براى تأکید بر قدرت و فضیلت اولیاء در تجسم اوضاع آینده و همچنین پیشبینى؛ بر تن کردن نیمتنه بلند سفید (کفنى) به نشانه نزدیک شدن مرگ و اعلام جانبازى؛ زدن یا افشاندن اندکى کاه بر سر براى نشان دادن ماتم نشینى؛ اسب سپید بىسوار به نشانه اسب امام حسین (ع) (ذوالجناح) و به شهادت رسیدن صاحبش؛ گهواره آغشته به رنگ سرخ براى بیان به شهادت رسیدن کودک شیرخوار امام حسین (ع) ـ على اصغر؛ استفاده گاه و بیگاه از کبوترى سفید براى آگاهانیدن تماشاگران از دریافت نامه یا خبر و همچنین القاى حس معصومیت و همدردى در آنها؛ کجاوه نشینى شبیه زنان براى نشان دادن به اسیرى رفتن آنها. نقشخوانى بر منبر ویژه اولیاى نامدار است . بزرگى و کوچکى چهارپایههاى که گاه اولیا براى سر دادن نقشهاى خود بر آن مىایستند وسیلهاى براى مشخص نمودن پایه و مرتبه آنهاست.در تعزیه از موسیقى نیز استفاده مختصرى مىشود، چنانکه کاربرد آن تنها محدود مىگردد به یکى دو سازبادى ـ از جمله شیپور یا کرنا (براى اعلام برپایى تعزیه و یا جنگ نمایشى سپاهیان) و نى (امروزه بیشتر قرهنى) براى سوزناکتر کردن لحظههاى احساسى (از جمله، لحظههاى وداع و بیکسى) و در کنار آنها سنج و طبل.