قیمت سکه 400 سوتی پارسیان

  • نرخ لحظه ای طلا، سکه و ارز در بازار تهران،قیمت روز ارز،قیمت روز دلار،قیمت روز پوند،قیمت روز رینگیت

    نرخ لحظه ای طلا، سکه و ارز در بازار تهران،قیمت روز ارز،قیمت روز دلار،قیمت روز پوند،قیمت روز رینگیت

    .. راهنمای سایت:۱-اگر بدنبال کشنده و کامیون اقساطی هستید و به صورت لیزینگی تمایل به خرید دارید برای مشاهده ماشین آلات لیزینگی و ثبت نام اینجا را کلیک نمایید۲_ اگر به دنبال استخدام در شرکت های معتبر جهت کار حمل و نقل برای خودتان میباشید       یا اگر به دنبال مشاهده آگهی های استخدام روزانه میباشید اینجا را کلیک نمایید۳_ برای کسب اطلاع از قیمت روز طلا- سکه - ارز( دلار و یورو و ...) به صورت روزانه میباشیداینجا را کلیک کنید۴-اگر به دنبال خرید محصولات دیگر میباشید و به دنبال اطلاع از شرایط لیزینگی سایر محصولات هستیدبه شما توصیه میشود قسمت موضوعات مطالب(قسمت چپ سایت)را حتما مطالعه نمایید۵-برای مشاهده ماشین آلات کارکرده(به همراه قیمت روز) و دریافت مظنه از ماشین خود اینجا را کلیک نمایید۶- برای مشاهده به روزترین مقالات ماشین آلات سنگین و سبک  به همراه با کیفیت ترین نوع تصاویر و                                 کلیپ های ویدیویی حتما اینجا را کلیک کنید .نرخ لحظه ای طلا، سکه و ارز در بازار تهران امروز :  سه شنبه  ۰۲ / ۰۷ / ۱۳۹۲     میلادی :  24 / 09 / 2013ساعت به وقت تهران   ۲۱:۲۵ آخرین به روز رسانی ده شاهی .کام : 1392/07/02 ساعت 17:00ارز نرخ امروز نرخ روز گذشته دلار29352955یورو39503970پوند47304740=درهم امارات805805انس جهانینرخ (دلار)یک انس طلایک انس نقرهآخرین به روز رسانی یه قرون .کام : 1392/07/02 ساعت 17:00طلا نرخ امروز نرخ روز گذشته یک مثقال طلا (مظنه)410000414000یک گرم طلای 189500096000آخرین به روز رسانی یه قرون .کام : 1392/07/02 ساعت 17:00انواع سکه نرخ امروز نرخ روز گذشته سکه بهار آزادی925000935000 سکه امامی925000940000نیم سکه485000490000ربع سکه295000300000سکه یک گرمی195000200000 صرافی جلالی  مثقال فا  صرافی پارسی  صرافی کیش  دوقرون  مظنه فا  نرخ فا  مثقال  مظنه  2قرون  قیمت سکه پارسیان  مظنه دلار  صرافی بورس کالا  صرافي پارسي  صرافي جلالي  مثقال ها  دو قرون  صرافی مثقال فا  قیمت زنده دلار  دلار آزاد  استخدامی آموزش و پرورش92  مزنه فا  صرافى جلالى  مضنه  صرافی کیش دات کام  صرافي كيش  اسامی صرافی های دبی  کیش دات کام  نتایج آزمون دارایی  مضنه فا  نرخ زنده دلار  بن بست دلار  دوقرون دات کام  قیمت لحظه ای ارز دلار ازاد 10/11/1391  نرخ دلار آزاد  قیمت دلاردربورس کالا  صرافي مثقال فا  نتایج آزمون دارایی 91  قیمت دلار آزاد  نرخ زنده ارز  2 قرون  sarafi kish  یک قرون  صرافى كيش  استخدام استانداری اردبیل92  مزنه  صرافی جلالی تهران  بن بست  قیمت زنده دلار آزاد  ارز آزاد صرافیان  قیمت موکت  استخدام شهرداری شیراز 92  کیتکو فارسی  بن بست قیمت دلار  دو قرون دات کام  قیمت ...



  • رمان من و بارون 2

    بعد از قطع کردن مکالمه با نگین آندی وارد اتاقم شد. آندی:خسته نباشی.چقدر میخوابی .نترکی یه وقت. -چشم نداری ببینی .!!!!!من 2 ساعت خوابیدما .حسود. -خانوم حالا که بیدار شدی .افتخار میدین تدریس شیرین زبان رو ادامه بدین.؟ -بله بانو بشین. در حال درس دادن به آندی یاد امیر علی افتادم.درس دادنم تموم شده بود.آندی داشت از اتاق میرفت بیرون. -آندی یه لحظه بشین کارت دارم. -بفرما. -آندی یادته قول دادی برام توضیح بدی چرا امیرعلی اخلاقش عوض شده!!!!حالا وقت مناسبیه. -باشه.باران من برادرمو ازتو خیلی بهتر میشناسم.حتما یادته برای تولد 13 سالگیت رفتیم ویلای شمال.حتما اینم یادته که توی همسایه گیه ویلای ما خانواده ای زندگی میکردن که یه پسر به اسم شروین داشتن. -خب اره .اینا چه بطی............. -حرف نزن. خوب گوش کن.توی اون 2هفته ایکه توی شمال بودیم تو با شروین خیلی گرم گرفته بودی .میدیدم که امیرعلی تنها و گوشه گیر شده بود.بعضی وقتا مینشست شمارو ازدور نگاه میکرد.فقط من میدونستم تو و امیرعلی همدیگرو دوستدارید.خودم شاهد بودم امیرعلی وقتی 16 سال داشت با چه ذوقی اون گردنبند صدف رو برات درست کرد وانداخت گردنت همون موقع بود که بهت گفت دوستداره توهم با خجالت به عشقت اعتراف کردی.اون روزی که تولدت رو جشن گرفتیم یادته تو شرو ین رو برای جشن دعوت کردی کادوی شروین یه کتاب شعر عاشقانه بود . شروین یک سال از امیر علی بزرگتر بود من اون لحظه عشقو توی چشمای شروین حس کردم که چجور به تونگاه میکرد. روز بعد از جشن رو یادته کنار دریا من,تو,شروین,ارشیا,بردیا وامیرعلی نشسته بودیم.تو وشروین کتاب شعرو باز کردینو بلند بلند یه شعر عاشقونه شروین برات خوند.وای من اون لحظه رو فراموش نمیتونم بکنم.یه لحظه نگام افتاد به امیرعلی قرمز شده بود خون خونشو میخورد دیگه طاقت نیاوود.اومد کتاب شعر لعنتی رو ازت گرفتو با حرص پارش کردو انداخت توی دریا .تو هم عصبانی شدی وسر امیرعلی داد زدی:(چرا این کارو کردی ؟من اون کتابو دوستداشتم .یادگاری بود.امیرعلی بلند تر داد زد:هنوز مفهوم دوست داشتنو نمیفهمی.پس کلمه ی دوست داشتنو به زبون نیار.باران تو هنوز بچه ای احساساتتم بچه گونه اس.)تو هم اون گردنبندیکه امیر علی با عشق درست کرده بودو ازگردنت بازکردی و انداختی جلوی پای امیرعلی.دیگه منم از این کارت شوکه شده بودم چه برسه به امیر علی .تو اون گردنبندو از خودت هیچوت دورنمیکردی.اونموقع حرفی زدی که باعث شد جدایی طولانی مدت بینتون بیوفته . گفتی:(برو گمشو که دیگه نمیخوام اون ریختتو ببینم) امیرعلی هم رفت که دیگه ریختشو نبینیL مثل یه فیلم همه ی اون چیزیکه آندی تعریف کردجلوی چشمام بودL -من بچه بودم ولی احساسم به امیرعلی ...

  • رمان استادعشق قسمت14

    -ماشالا عروسک شدی  سرمو بلند کردمو به ارایشگر لبخند زدم.بالاخره بعد سه چهارساعت راضی شد.زد رو شونمو گفت: -حالا دیگه میتونی به اینه نگاه کنی. وبه پشت سرم اشاره کرد.از جام بلند شدمو برگشتم طرف آینه...وااااااوو این منم؟چرا انقد تغییر؟ چون زیاد ارایش نمیکردم این ارایش خیلی عوضم کرده بود.پشت چشمام سایه ی دودی ونباتی زده بود که چشمامو درشتتر کرده بود یه رژ گونه نباتی بژ و یه رژ تمشکی خیلی خوشرنگ.عالی بود.موهامم بالای سرم جمع کرده بودو فر درشت زده بود با یه نیم تاج نقره ای پرنگین.اما چیزی که ازهمه بیشتر تقییرم داده بود ابروهام بود .ابروهامو ماهرانه کشیده بود بالا و هاشور کرده بود.یه دست به لباسم کشیدم.همه چی خوب بود.تو دلم گفتم شهاب پس میوفته منو ببینه و از فکرم خندم گرفت.ارایشگر که دست به سینه وایستاده بودو نگاهم میکرد ازتو اینه پرسید : -چطوره؟ یه لبخند گل و گشاد زدمو گفتم: -عاالی.دستتون درد نکنه. لبخندی زدو گفت: -هنر من فقط یه قسمت ماجراست.قسمت اصلی چههره ی خودته که مناسب همه نوع ارایشیه و رنگ موهات.بهت پیشنهاد میکنم هیچوقت رنگشون نکن. سرمو تکون دادمو گفتم: -لطف دارید.ممن.ن خانوم. -بشین فعلا خسته میشی.الاناس که اقا دوماد پیداش بشه. نشستم رو صندلی و باز نگاه کردم به اینه.ناخوداگاه یاد روز نامزدی با بهراد افتادم.هرچند جشن نداشتیم ولی استرسم خیلی زیاد بود.امروز دقیقا یه ماه و نیم از بهم خوردن نامزدیمون میگذشت. مطمئن بودم بهراد نمیاد واس مراسم.اما نمیدونستم خاله اینا میان یا نه.مامان که میگفت وقتی زنگ زده دعوتشون کرده خاله چیزی نگفته.فقط گفته از بیتا گله دارم که تو این یه ماهو خورده ای یه بارم حال منو نپرسیده. راستم میگفت بیچاره.حال اونو که نپرسیده بودم جواب بهارم نداده بودم.میدونستم خیلی دلخوره ازم. ولی خدارو شکر مامانینا با موضوع بهراد کنار اومده بودنو دیگه حرفشو نمیزدن. نیماام تبدیل شده بود به همون داداش مهربون که همیشه پشتم بهش گرم بود.فقط حیف....حیف که جای بابام خالی بود تو همین فکرو خیالا بودم که زنگ ارایشگاهو زدن.دختر جوونی که اونجا کار میکرد ایفونو جواب داد و رو به من گفت: -پاشو اقا دوماد اومد یه لحظه استرس گرفتم.از جام بلند شدمو با کمک ارایشگر شنلمو پوشیدم.از قصد یه خورده کشیدمش پایینتر که چهرم کامل معلوم نباشه.میخواستم عکس العملشو ببینم.باکمک همون دختر جوون رفتم نزدیک در ورودی که شهاب اومد داخل.ای جااااان چقد خوشگل شده.کت وشلوار مشکی با پیرهن سفید ویه کروات خیلی نازک مشکی.شبیه این مدلینگا شده بود.دختره یه تبریک گفتو برگشت داخل . اما فیلم بردار پشت سر شهاب بود.با جذبه ی مردونه اومد جلو وفقط زل زده بود ...