قرعه کشی زمین کتاب 57

  • موضوعات انشایی متنوع برای طول سال

    موضوعات انشایی متنوع برای طول سال 1- من در دهه ی مبارک فجر در آموزشگاه خود دیدم که ..........2- من در مراسم راهپیمایی ....... شرکت کردم ودیدم که ............. 3- اگر من با این سن کنونی در دوان انقلاب بودم می توانستم .......4- پسر جوان با سرعت از خیابان گذشت ودر حالی که ماموران شاه او را تعقیب می کردند زیرا ..............5- دیروز ساعت آخر کلاس بود ومن خسته وناتوان شده بودم ودر ذهنم این فکر می گذشت که ............6- سه تا دوست بودند که همیشه در کنار هم وهمراه هم بودند تا اینکه یکی از آنها تصمیم گرفت دوستان خود را امتحان کند به همین علت نقشه ای کشید به این صورت که ..............7- شکارچی وسایل خود را جمع کرد وپا به جنگل گذاشت ،در جستجوی شکار بود که ناگهان .......8- ماهی کوچولو دیگرطاقت زندگی کردن در جوی آب را نداشت به همین علت تصمیم گرفت که به طرف دریا برود ولی .............9- دو درخت درکنارهم بودند یکی سبزوپرمیوه ویکی زردوخشک وبی حاصل ،که در خت خشک علت بی محصول بودنش را این گونه تعریف میکردکه .....10- پیرزن هر لحظه در حیاط را باز می کرد وبه خیابان سرک می کشید واما خبری از پسرش نبود با خود فکر می کرد که شاید ...........11- در روز راهپیمایی سیزده آبان شما در پارکی با جهانگردی رو به رو می شوید واو از شما سوال می پرسد که چرا شما در راهپیمایی شرکت می کنید وشما پاسخ می دهید که .........12- در باغ قدم می زدم که ناگهان در چند قدمی خود پرنده ای  زخمی را دیدم که  .........13- راهی برای زندگی خود انتخاب کرده ام ومی خواهم در آن موفق باشم به این صورت که ..........14- ای کاش می توانستم .............15- اگر من یک رییس جمهور بودم ...........16- بعضی وقت ها بعد از نماز دوست دارم با خدا سخن بگوییم وبه او بگویم که .......... 17- باشنیدن صدای اذان احساس میکنم که کسی دعوت نامه ی مهمانی با شکوهی را با صدای بلند برایم می خواند و من .......18- با احساس ترین نماز جماعتی که خواندم ......... 19- وقتی بهار فرا می رسد دلم می خواهد به خالق طبیعت بگویم که .........20- اگر توفیق زیارت امام زمان (عج)را پیدا کنم وبا ایشان درد دل نمایم به او خواهم گفت که ...........21- از زبان قایقی که در طول یک هفته برای آن اتفاقی افتاده انشایی بنویسید.22- از زبان یک قطعه اسکناس انشایی بنویسید.23- از زبان یک کفش کهنه24- از زبان سیگار25- از زبان کتاب یا دفتر26- از زبان تخته ی کلاس27- از زبان یک تک درخت در بیابان28- از زبان یک قطره باران29- از زبان یک قالی30- سرگذشت یک دانه تا درخت شدنش را به صورت داستان بازنویسی کنید.31- احساس خود رادیدن یک صحنه ی آتش سوزی بنویسید.32- باتماشای غروب آفتاب چه احساسی در شما به وجود خواهد آمد.33- درخیابان قدم می زنید ونم نم باران شروع به باریدن می کند در این صورت شما احساس ...



  • روش عجیب اداره آموزش و پرورش آزادشهر و سلماس برای اعطای وام به فرهنگیان

    روش عجیب اداره آموزش و پرورش آزادشهر و سلماس برای اعطای وام به فرهنگیان

       روش عجیب اداره آموزش و پرورش شهرستان آزادشهر درتعیین نیازمندان وام ضرورییک معلم آزادشهری مطلب ذیل را دربخش نظرات وبلاگ (یک معلم ) نوشت:انَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها: خداوند به شما فرمان مى‏ دهد که امانت ‏ها را به صاحب آنها باز گردانید، طبق بخشنامه وزارت آموزرش و پرورش واداره کل آموزش و پرورش استان گلستان ، افراد ذیل باید دراولویت دریافت وام ضروری ۱۲درصد قرار می گرفتند:  ۱-زنان سرپرست خانوار۲-بیماری خود وخانواده۳-پرداخت هزینه شهریه دانشگاه خود –همسر- فرزندان  - و بقیه افراد دراولویتهای بعدی دریافت وام باشند. -اما در کمال تاسف در آموزش و پرورش شهرستان آزادشهراین وام بین همه متقاضیان اعم از نیازمند واقعی و………. با قرعه کشی اولویت بندی شد و این شیوه با روح بخشنامه منافات دارد و بدتر اینکه از حدود چهل نفر از کارکنان اداره و کانونها حدود(سی نفر) در قرعه کشی برنده شدند !! که کمی دور از عقل و منطق است یعنی ۷۰درصد کادر اداری برنده شدند . این شرط انصاف نیست معلمی برای پرداخت شهریه و بیماری و ازدواج فرزندش دچار مشکل باشد و ما وام را به افراد مورد نظر خودمان بدهیم .                                                         معلم آزادشهری     روش عجیب آموزش و پرورش سلماس برای اعطای وام به فرهنگیانگویا پیش بینی ما از اعطای وام به معلمان سلماس درست از آب در آمده و اداره محترم از روش عجیب و غریبی در اعطای این وام ها استفاده کرده است امام صادق (ع)می فرمایند : اَلْعَدلُ أحلى مِنَ الْماءِ يُصِيبُهُ الظَّمآنُ؛عدالت، گواراتر از آبى است كه تشنه به آن مى‏ رسد.وام ضروری فرهنگیان هر چند که با میزانی اندک  وبا نرخ بهره 12 در صد به فرهنگیان اعطا شد توانست گوشه ای هرچند جزئی ازنیازهای شدید  آنان را بر طرف سازد  اما با و جود دستور و بخشنامه صریح مبنی بر اولویت قرار دادن افرادی که به این وام نیاز مبرم دارند در آموزش و پرورش سلماس این مورد جور دیگری رقم خورد به طوری که  باز هم کارکنان ستادی از معلمان متمایزگردیدند و طوری برنامه ریزی کردند  که با عدالت منافات داشت از جمع 30- 40 نفری کارکنان اداره نزدیک به 25 نفر  به صورت رسمی (؟؟؟)یعنی بیش از 65درصد آنان موفق به دریافت وام گردیدند در حالی که تنها 20 درصد معلمان توانستند از مزایای این وام بهره مند شوند   واین نهایت بی عدالتی و تبعیض در حق  معلمان  است که کارکنان اداره هرگونه وبه هر نحوی وام دریافت کنند اما معلمان عزیز و زحمت کش با وجود نیازمندی نتوانند از این مزایا استفاده کنند  اگر اعطای وام به معلمان است حتما باید قرعه کشی با ...

  • من چرا آمده‌ام روی زمین...

    در یکی روز عجیب،مثل هر روز دگر، خسته و کوفته از کار، شدم منزل خویش،منزلم بی غوغا، همسر و فرزندان، چند روزی است مسافر هستند، توی یک شهر غریب، فرصتی عالی بود، بهر یک شکوه تاریخی پر درد از او .........پس به فریاد بلند، حرف خود گفتم من:با شما هستم من! خالق هستی این عالم و آن بالاها ...... ! من چرا آمده ام روی زمین؟شده ام بازیچه ، که شما حوصله تان سر نرود؟بتوانید خدایی بکنید؟ و شما ساخته اید این عالم ، با همه وسعت و ابعاد خودش ، تا به ما بنمائید ، قدرت و هیبت و نیروی عظیم خودتان ؟؟؟؟هیبتا ، ما همگی ترسیدیم ! به خداوندیتان ،تنمان می لرزد ...... !چون شنیدیم ز هر گوشه کنار ، که شما دوزخ سختی دارید ، ...... آتش سوزنده و عذابی ابدی !و شنیدیم اگر ما شب و روز ، ز گناهان و ز سر پیچی خود توبه کنیم ، چشممان خون بارد ، و بساییم به خاک درتان پیشانی ، و به ما رحم کنید ، و شفاعت باشد و صد البته کمی هم اقبال ، حور و پردیس و پری هم دارید ......تازه غلمان هم هست ، چوت تنوع طلبی آزاد است !من خودم می دانم که شما از سر عدل ، بخت و اقبال مرا قرعه زدید ، همه چیز از بخت است ! شده ام من آدم ، اشرف مخلوقات ، (راستی حیوانات ، هر چه کردند ندارد کیفر؟)داشتم خدمتتان می گفتم ، قسمتم این بوده ، جنس من مرد شده ! آمدم من دنیا ، پدرم این بوده ، که به من گفت : پسر ! مذهبت این باشد ، راه و رسم و روشت این باشد !سرنوشتم این بود ، جنگ و تحریم و از این دست نعم ..... !هر چه قرعه من آمد ! راستی باز سوالی دارم ، بنده را عفو کنید .توی آن قرعه کشی ، ناظری حاضر بود ؟من جسارت کردم، آب هم کز سر من بگذشته، پاسخی نیست ولی می گویم:من شنیدم که کسی این می گفت:چشم ز خودش بی خبر است. چشم را آینه ای می باید، تا خودش در یابد،تا بفهمد که چه رنگی دارد ، تا تواند ز خودش لذت کافی ببرد. عجبا فهمیدم ، شده ام آینه ای بهر تماشای شما !به شما بر نخورد ..... ! از تماشای قد و قامتتان سیر نگشتید هنوز ؟ ظلم و جور و ستم آینه را می بینید؟ شاید این آینه ، معیوب و کج است ، خط خطی گشته و پر گرد و غبار ! یا که شاید سر و ته آینه را می نگرید !ورنه در ساحتتان ، این همه زشتی و نازیبایی؟کمی از عشق بگوییم با هم.عرفا می گویند : که تو چون عاشق من بوده ای از روز ازل ، خلق نمودی بنده !عجبا ! عشق ما یک طرفه است ؟ به چه کس گویم من ؟ می شود دست ز من برداری ؟ بی خیالم بشوی ؟ زورکی نیست که عاشق شدن ما بر هم ! من اگر عشق نخواهم چه کنم ! بنده را آوردی ، که شوم عاشق تو ، که برایت بشوم واله و حیران و خراب ، مرحمت فرموده ، همه عشق و می و ساغر خود را تو زما بیرون کش؟عذر من را بپذیر ! این امانت بده مخلوق دگر !می روم تا کپه ام بگذارم. صبح باید بروم بر سر کار ، پی این بد بختی، پی ...

  • در وادی قرب

    در وادی قرب......با پیوند آسمانی (( لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک، ان الحمد و نعمه، لک و الملک لا شریک لک لبیک)) تیتر فوق عنوان مراسمی بود که روز چهارشنبه 6/9/87 در آستانه ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) جهتقرعه کشی عمره دانشجویی توسط مدیریت فرهنگی دانشگاه برگزار شد. ابتدا قرار بود این برنامه در سالن آمفی تئاتر دانشکده ادبیات و زبانهای خارجه برگزار شود ولی بعداً معلوم شد که این برنامه در سالن امفی تئاتر دانشکده حقوق وعلوم سیاسی در دهکده المپیک برگزار می شود؛ در باب علت این جابجایی ناخواسته، شنیده می شد که بدلیل برخی ناآرامی ها و اعتراضات، و یا تحصن در دانشکده ادبیات، لاجرم برنامه باید در دهکده برگزار می شد. اما از قضا تعداد دانشجویان شرکت کننده در مراسم آنچنان زیاد بود که در ابتدای مراسم سالن کاملاً پر، و غالب مراجعین سرپا ایستاده وحتی در محوطه سالن سپری کردند. البته اکثر که نه، تمام صندلی ها توسط خانمها اشغال شده بود، و زمانی که یکی از برادران دانشجو، به یکی از مسئولین فرهنگی گفت: در مورد صندلی ها عدالت را رعایت کنید وی جواب داد: عدالت مختص دوران مولا علی بود! اما برویم سراغ اصل مطلب؛ و از جلسه برایتان بگویم که شاید خالی از لطف نباشد: ·   نخستین برنامه رسمی پس از تلاوت قرآن کریم و سرود جمهوری اسلامی ایران اجرای، تواشیح توسط گروه بین المللی محراب با عنوان "پیامبر" بود. ·   سخنران اصلی جلسه که یک استاد حوزه و دانشگاه بودند، به نکات مفیدی اشاره کردند؛ ایشان از نظر شهید مطهری عبادات را به دو نوع تقسیم کردند، عبادات خاص و عبادات عام. عبادات خاص هر عبادتی است که احکام خاص، زمان خاص، مکان خاص و ...خاص دارند مثل نماز و روزه وحج. عبادات عام هر کار درستی است که با نیت قربت الی الله انجام شود، مثل مطالعه و خورد و خواب و ... . و نیز گفتند عبادات برای اینکه صحیح باشند باید برخی دساتیر ضروری رعایت شوند که "احکام" نامیده می شوند، عبادات برای اینکه در حد کمال باشند باید برخی مستحبات خاص خود را بهمراه داشته باشند که آنها را "آداب" گویند، و عبادات برای اینکه مقبول واقع شوند، باید مواردی را شامل شوند که آنها را "اسرار" می نامند. پس صحت عبادات در سایه احکام، کمال عبادات در سایه آداب، و قبول عبادات در سایه اسرار آنهاست. ایشان به مطلب مهمی اشاره کردند، گفتند: من تحقیقی در برخی کشورها انجام داده ام و به این نتیجه رسیده امکه؛ در برخی جوامع افراد در درون خود ودر خویش دنبال منافع اجتماعی می گردند، ولی در برخی جوامع افراد منافع شخصی خود را در جامعه جستجو می کنند، دوستان بیایید تا منافع اجتماعی را در خود و درون خویش ...

  • نوحه جدید آهنگران

    نوحه جدید حاج صادق آهنگران با عنوان :عباس نور چشمان حسین ابوالفضلاینم دانلودش حجم 3.31 MB با فرمت MP3اینم شعرشعباس نورچشمان حسین ابوالفضل پاره جان حسین عالم شد حیران در روی تو      عباس ماه تابان حسین فرزند حیدر شیر شیران خدایی  آیت ایثار سوره صدق و صفایی تو علمدار لشکر عشق و وفایی عباس سرو بستان حسین ابوالفضل پاره جان حسین عالم شد حیران در روی تو      عباس ***************** لبخندت ای گل در شطی از خون بهار شد  دستان سبزت وای من از تن جدا شد نام زیبایت  رمز عشاق خدا شد عباس محوعرفان حسین ابوالفضل پاره جان حسین عالم شد حیران در روی تو      عباس ماه تابان حسین ***************** ای روح شیدا از یادت در دلها غوغاست   شورعشق تو تا ابد در جان ها بر پاست سالار گلها ساقی و دست تو با ماست عباس یار یاران حسین ابوالفضل پاره جان حسین عالم شد حیران در روی تو عباس ماه تابان حسین