فروش لباس شب دست دوم
گزارشی از تاناکورهای ایران
گزارشی از تاناکورهای ایران بدو بابا «تاناکورا» حراج شد!! از اوایل دههی ۷۰ خورشیدی، بیش تر لباسهایم را از "تاناکورا" میخرم؛ هم ارزونه، هم دوامش خوبه و هم تنوع رنگ داره.» حسن، پیرمرد ۶۵ سالهای که برای خرید کمربند، شلوار و عروسکی برای نوه اش به تاناکورای مهاباد آمده است این را می گوید. او که از مشتری های پر و پا قرص این جا است با صدایی بلند و محکم می گوید: « کتو شلوارم استرالیایی، پیراهنم تایوانی، کفشم چینی و همه، خرید این بازار است.» بازار لباس های دست دوم «مهاباد» یا «تاناکورای مهاباد» یکی از مهم ترین، پررونق ترین و قدیمی ترین بازار های فروش لباس های دست دوم در کشور است. این بازار از تامین کنندگان اصلی لباسهای دست دوم دیگر بازارهای تاناکورا و مغازه های تاناکورای کشور هم محسوب میشود. بازاری که نام «تاناکورا»ی خود را از سریال «سال های دور از خانه» یا همان سریال معروف به « اوشین» یدک میکشد. «اوشین» به همراه همسرش «ریوزو»، فروشگاهی را با نام « تاناکورا» تاسیس کردند و پس از مدتی به علت ورشکستگی چوب حراج به وسایل خود زدند.فروشندگان بازار لباس دست دوم مهاباد هم، بعد از این اتفاق برای جذب مشتری همگی فریاد میزدند «بدو بابا تاناکورا حراج شد»، « بدو بابا، تاناکورا ورشکسته شد.» بعد از این اتفاق بود که به گفته فروشندگان «تاناکورای مهاباد»، این نام، برای فروشگاه ها و لباس های دست دوم به سر زبان ها افتاد و در تمام کشور کم کم همه گیر شد.در بازار «تاناکورای مهاباد»، انواع تیشرت، تاپ، گرم کن های ورزشی، کیف، کفش و عروسکهای رنگارنگ، در مدلها و رنگهای مختلف به فروش می رسد. این اجناس بازار را طوری تزئین کرده اند که دل هرمشتری با هر نوع سلیقه ای و هر نوع وضعیت مالی را به سوی خود جذب می کند. برای نمونه، قیمت بیشتر تى شرت ها در این بازار بین ۲۰۰ تا یک تومانی تا ۳۰ هزار تومان است. تی شرت های ساده بازار که بخش عمدهی تی شرت ها را تشکیل میدهند بین ۲۰۰ تا هشت هزار تومان قیمت دارند و تیشرت های عکسدار ۲۵ تا ۳۰ هزار تومان به فروش می رسند.اختلاف قیمت این تی شرت ها فقط به خاطر عکس آن ها است. عکس خوانندهها و بازیگرهای مشهور آمریکایی مثل «مایکل جکسون»، «مدونا» و مرد عنکوبتی یا همان «اسپایدرمَن» که به جز بالا رفتن از دیوارها از تی شرت های تاناکورای مهاباد هم بالا میرود و قیمت یک تیشرت را چند برابر می کند.البته به گفته «مصطفی»، مرد ۴۰ ساله که یکی از فروشندگان بازار است بیشتر مشتری های تی شرت عکسدار «بچه پول دار های تهرانی» هستند که مسیری ۷۵۰ کیلومتری از تهران ...
کاهش خطر دوچرخه سواری در شب با اسپری LIFE PAINT
ایرانیان بریتانیا : حتما شما هم از خطر دوچرخه سواری در شب اطلاع دارید. می توان گفت دوچرخه سواری در شب به گونه ای دیوانگی به حساب می آید و توصیه می شود که اصلا آن را امتحان نکنید زیرا در شب شما و دوچرخه تان تقریبا در دید رانندگان نامرئی هستید. اسپری نامرئی : ولی خب گاهی اوقات چاره ای دیگری جز این که در شب دوچرخه سواری کنید ندارید به همین خاطرشرکت volvo اسپری ای تحت عنوان LIFE PAINT را راهی بازار کرده است که نور چراغ اتومبیل ها را جذب می کند و بازتاب می دهد همچنین این اسپری قابل شستشو بوده و دوچرخه سواران می توانند آن را به لباس،کلاه و دوچرخه ی خود بزنند. چرا نامرئی؟ تا زمانی که نور چراغ اتومبیل ها به این اسپری نخورد، این اسپری کاملا نامرئی می باشد. شرکت volvo با ارائه این محصول لطف بزرگی به دوچرخه سواران کرده است. مدیر عامل شرکت Volvo آقای نیک کانر می گوید: سالانه ۱۹۰۰۰ هزار نفر دوچرخه سوار در اثر دید کم رانندگان در شب مجروح می شوند و امیدواریم این اسپری بتواند از این آمار بکاهد. همچنین او افزود: ما می دانیم که بهترین راه کم کردن این نوع حوادث تصادف نکردن است و ما با ارائه این محصول قصد داریم تا بتوانیم این تصادفات را به حداقل برسانیم. لازم به ذکر است که این اسپری هنوز در تمام جهان عرضه نشده و تا کنون در ۶ فروشگاه دوچرخه در لندن و کنت عرضه شده است و شرکت Volvo این وعده را داده است که در صورت تقاضای زیاد مشتریان و رضایت آن ها از محصول به آن سوی مرز های انگلستان هم فرستاده می شود. کاهش خطر دوچرخه سواری در شب با اسپری LIFE PAINT | ایرانیان بریتانیا
مدل لباس,لباس,مدل لباس شب,لباس مجلسي ,لباس شب,مدل لباس مجلسي ,لباس مجلسي ,مدل لباس دخترانه,مدل لباس
ابراهيم وادى: به دليل بى تجربگى بازيكنان باختيم سرمربى تيم واليبال گل گهر سيرجان بى تجربگى و جوانى بازيكنانش را علت باخت اين تيم مقابل شهردارى همدان عنوان كرد و گفت: از دست دادن ۲ بازيكن سرعتى و قدرتى تيم دليل مضاعفى براى اين شكست بود.«ابراهيم وادى» در ادامه افزود: بازى تا پايان گيم دوم به شكل خوبى در جريان بود اما در ادامه حريف توانست به برترى دست يافته و اين روند را تا پايان بازى ادامه دهد. وى اضافه كرد: تيم شهردارى همدان با آنكه تيم ميهمان بود بازى خوبى ارايه كرد و توانست پيروز ميدان باشد. «وادى» در خصوص ديدار فردا (چهارشنبه) اين تيم مقابل بيم مازندران هم گفت : گرچه بازى سختى را پيش رو داريم اما اميدواريم بتوانيم با كسب يك پيروزى شكستهاى گذشته خود را جبران كنيم . افشارزاده: نفرات برترجام باشگاههاى آسيا به اردوى تيم ملى دعوت مى شوند رئيس فدراسيون وزنه بردارى ايران گفت: پس از حضور در كميته ملى المپيك به عنوان دبير كل، به هر حال بايد از سمت خود در فدراسيون وزنه بردارى كناره گيرى كنم اما هنوز زمان رفتنم از اين فدراسيون مشخص نيست. «بهرام افشارزاده» در ادامه افزود: با توجه به شرايط جديد شغلى خود بايد وقت بيشترى را براى حضور در كميته ملى المپيك اختصاص دهم و به همين خاطر طبيعى است كه در فرصت مناسب، فدراسيون وزنه بردارى را ترك كنم . وى اضافه گفت: به هر حال هر رفتنى به اين سادگى نيست وبايد تمام جوانب كار را در نظر بگيرم تا زحمت ۲ ساله خود را به اين سادگى به باد ندهم. رئيس فدراسيون وزنه بردارى در مورد عملكرد وزنه برداران ايرانى درجام باشگاههاى آسيا تصريح كرد: اخبار رسيده نشانگر حضور وزنه برداران مطرح آسيا در اين مسابقات است و تا امروز كسب ۲ مدل طلا براى وزنه بردارى ايران يك موفقيت محسوب مى شود البته اين انتظار مى رود كه طى روزهاى آينده بر مدالهاى وزنه برداران ايرانى افزوده شود. افشارزاده در پايان خاطرنشان كرد: نفرات برگزيده و موفق جام باشگاههاى آسيا به اردوى تيم ملى وزنه بردارى ايران دعوت خواهند شد. نصيرى: وزنه بردارى ايران فراتر از آسياست دارنده ۳ مدال طلا، نقره و برنز مسابقات وزنه بردارى بازيهاى المپيك گفت: سطح فنى و كيفى وزنه بردارى ايران هميشه فراتر از قاره كهن آسيا بوده است. «محمد نصيرى» در مورد وزنه بردارى ايران اظهار داشت: وزنه برداران ايرانى طى ۶۰ سال گذشته در ميدانهاى معتبر بين المللى هميشه براى ميهن عزيزمان افتخارآفرينى كرده اند و در اين خصوص حضور در مسابقات وزنه بردارى جام باشگاههاى آسيا و كسب مدالهاى متعدد يك امر غيرطبيعى براى وزنه بردارى ايران به حساب نمى آيد ...
قاچاق در بازار پوشاک ٍ smuggling in clothing markets
قاچاق در بازار پوشاک - منتشر شده در نشریه اقتصاد پنهان - شماره ۱۱ - بهمن و اسفند ۱۳۸۹ -صص ۱۶-۸ روزهای پایانی سال معمولاً با تکاپو و جنب و جوش مردم برای خریدهای به اصطلاح شب عید همراه است. در این روزها وقتی وارد خیابانها و فروشگاهها میشویم، آنجا را نسبت به روزهای دیگر شلوغتر میبینیم. ترافیک وسایل نقلیه در مراکز خرید اصلی شهرهای بزرگ و کوچک، همچنین تراکم افراد در پیادهروها و مغازهها خود حکایت از رونق خرید در این موسم سال دارد. هر کس به سمت و سویی روانه است. یکی به مغازهی پوشاک بچهگانه میرود؛ دیگری به کت و شلوار فروشی؛ کسی پیراهن میخرد؛ یکی دیگر به خرید آجیل و تنقلات مشغول است؛ و خلاصه بازار خرید و فروش داغ است و فروشگاهها پر از مشتری. در میان خریدهای پایانی سال، پوشاک و کفش اهمیت و رونقی بیش از دیگر کالاها دارند. گرم شدن هوا و تغییر فصل در آستانهی بهار یک علت مسئله است و آنچه بیش تر از آن اهمیت دارد، رسمی دیرینه در میان ایرانیان ( و اقوام و ملل بسیاردیگری ) است که هنگام تحویل سال و در آغاز سال نو، لباس نو میپوشند و با لباس نو به دیدن بزرگترها و خویشاوندان میروند. در جامعهی گذشتهی ایران خانوادهها ضمن نوپوشیدن خود، نیمنگاهی نیز به اطرافیان به ویژه تهیدستان و زیردستان برای تهیهی لباس نوروزی (به خصوص برای کودکان) داشتند. همچنین خلعـت دادن پادشاهان و امیران در جشن نوروز، برای نوپوشاندن کارگزاران و زیردستان رسمیدر حد الزام بود. ابوریحان بـیرونی مینویسد : " رسم ملوک خراسان این است که در این موسم به سپاهیان خود لباس بهاری و تابستانی میدهند ". مورخان و شاعران از خلعـت بخشیدنهای نوروزی فراوان یاد کرده اند. و به خاطر این باور است که در وقفنامهی حاجی شفیع ابریشمیزنجانی آمده است : هر سال شبهای عید نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه، همراه کفش و جوراب از عواید موقوفه تهیه و به اطفال یتیم تحویل شود. سفرنامه نویسان دورهی صفویه و قاجاریه، در شرح و وصف جشنهای نوروزی، از لباسهای فاخر مردم فراوان یاد کرده اند. امروزه خرید لباس نو و نوساختن برخی وسیلههای فرسوده ای که به مناسبت نوروز نیاز به " نو" ساختن دارد، رقم عمدهی هزینههای فصلی (و گاه سالانهی) خانوادهها را تشکیل میدهد. بسیاری از خانوادهها که در سوگ یکی از نزدیکان خود لباس سیاه پوشیده اند، به مناسبت نوروز، به ویژه هنگام سال تحویل، لباسی دیگر میپوشند. کسانی که به هر علت لباس نو ندارند، میکوشند در هنگام سالتحویل، هر قدر هم اندک (جوراب، پیراهن و. . . ) نو بـپوشند. ...
مراسم فروش لباس مالدینی...
لباس شب و نامزدی
لباس شب زنانه نوروز 91 مدل لباس شب بهاره مدل لباس شب بلند مدل لباس شب شیک بهار 91
خاطرات قبرس! (قسمت دوم)
بعد از خروج از قرنطینه، سوار مینی بوس کرم رنگی می شوم که چند مددجوی دیگر نیز قبل از من تعدادی از صندلی ها را اشغال کرده اند، اما همگی بر خلاف من، لباس زندان، یا به اصطلاح " لباس دولتی" به تن دارند، بعدها می فهمم که این مددجویان از ملاقات با خانواده و یا قاضی زندان باز می گشته اند. در زندان "لباس دولتی"، پیراهن و شلواری است معمولن با زمینه ی طوسی پررنگ، که با خط های نازک مشکی به صورت راه راه درآمده است و پر از آرم سیاه و سفیدِ سازمان زندان ها است، آرمی که ترازویش بیش از بقیه ی آن به چشم می آید، بقیه ی آرم هم تو را یاد دانشگاه آزاد می اندازد، شاید منظورشان این است که زندان، دانشگاهی است که عدل بر آن حکم فرماست! <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> مینی بوس به سمت شمال محوطه حرکت می کند و پس از طی پنجاه-شصت متر به دروازه ای می رسد که محوطه ی اداری را از محوطه ی محکومین جدا می کند... از دروازه که رد می شوی،جاده ای با سربالایی نسبتن تندی،رو به شمال در جلوی رویت قرار می گیرد که سرسبزی اش تو را به یاد جاده ی چالوس می اندازد. سمت چپ و در ارتفاعی بالاتر از سطح جاده،پر از ساختمان های مختلف است که بعدها می فهمی آنها، بهداری کل، اندرزگاه های مختلف، آشپزخانه، نانوایی، قنادی، انبارکل و غیره هستند، البته بعدها در زندان خیلی چیزها را می فهمی، زندان مکان فهمیدن است، اصلن وظیفه ی زندان فهماندن به تو است و اگر خدایی نکرده مددجویی نفهمیده زندان را ترک کند، به زودی برای فهمانده شدن باز خواهد گشت! سمت راست جاده پر از دار و درخت و گل و گیاه ست که در سراشیبی ای تند و دره مانند قرار گرفته اند، سراشیبی ای که به دیوار شرقی زندان اوین منتهی می شود که گه گاه از میان درختان به چشم می آید... این دیوار همان دیواری است که تو، در آن هنگام که آزاد بودی،وقتی از میدان درکه به سمت پایین سرازیر می شدی، از کنارش می گذشتی و کمتر به این فکر می کردی که آن سوی دیوار چه خبر است، یا حتی اگر هم فکر می کردی، با تصوری مبهم و ترس آلود، ذره ای آرزوی آن سوی دیوار بودن در ذهنت رسوخ نمی کرد، اما وقتی این سوی دیواری و در طی مسیر به سمت عمق زندان، می دانی که بیرون چه خبر است و تمام ذره ذره ی وجودت می شود آرزوی آن سوی دیوار بودن... با این آرزو، ناگهان به یاد تنها امیدم در بیرون زندان می افتم و بی اختیار، انگشت شست دست چپم،حلقه ای که در انگشتِ انگشتری ام است را لمس می کند و شروع می کنم به بازی کردن با حلقه ی ازدواجم، بازی ای که تبدیل به یک تیک عصبی می شود و این تیک، فقط دلتنگی بیشتری در من ایجاد می کند و بغض گلویم را می فشارد... جاده ی اصلی، در قسمت پایانی ...
ست کردن لباس شب به سبک Jennifer Lawrence
ست کردن لباس شب به سبک Jennifer Lawrence ست کردن لباس شب ست کردن لباس شب ست کردن لباس شب ست کردن لباس شب ست کردن لباس شب ست کردن لباس شب ست کردن لباس شب ست کردن لباس شب ست کردن لباس شب ست کردن لباس شب ست کردن لباس شب