فروش اينترنتي كتوني
مسائل گاوداري
مسائل گاوداري توليد مثل عاملي كليدي در تعيين بازده پرورش گاوهاي شيرده مي باشد. در بهترين شرايط هر ماده گاو، سالانه يك گوساله توليد خواهد كرد. از نظر اقتصادي، باروري معمولا با توجه به فاصله زايش پي در پي دو گوساله ارزيابي مي شود. معيارهاي اندازه گيري بازده توليد مثل، شامل تعداد تلقيحات به ازاي آبستني، ميزان آبستني در ازاي اولين تلقيح، تعداد روزهاي باز و فاصله زايش مي باشد. فاصله زايش مطلوب در بيشتر گاوداريها 12-13 ماه است. در بيشتر گاوداريها درصد آبستني با اولين تلقيح بين 50-60 % است و براي 55% آبستني ها به حدود 8/1 تلقيح براي هر آبستني نياز است. يكي از دلايل مهم اقتصادي نبودن پرورش گاو شيري در استان، پايين بودن راندمان توليد مثلي در گله هاست. ضعف در تشخيص بموقع فحلي و آبستني موجب مي شود تا فحليهاي زيادي در زمان طول عمر اقتصادي گاو از دست برود كه اين امر به خودي خود سبب طولاني شدن فاصله دو زايمان و به تبع آن ضررهاي مالي فراوان به دامداران مي گردد. اين مقاله ترويجي، كه با همكاري كارشناسان مركز تحقيقات و معاونت امور دام و بخش ترويج استان تهيه شده است، سعي دارد كه دامداران استان را با روشهاي سنتي و علمي تشخيص به موقع قحلي و آبستني متعاقب تلقيح آشنا كند. تشخيص به موقع فحلي و آبستني: توليد مثل عاملي كليدي در تعيين بازده پرورش گاوهاي شيرده مي باشد. در بهترين شرايط هر ماده گاو، سالانه يك گوساله توليد خواهد كرد. از نظر اقتصادي، باروري معمولا با توجه به فاصله زايش پي در پي دو گوساله ارزيابي مي شود. معيارهاي اندازه گيري بازده توليد مثل، شامل تعداد تلقيحات به ازاي آبستني، ميزان آبستني در ازاي اولين تلقيح، تعداد روزهاي باز و فاصله زايش مي باشد. فاصله زايش مطلوب در بيشتر گاوداريها 12-13 ماه است. در بيشتر گاوداريها درصد آبستني با اولين تلقيح بين 50-60 % است و براي 55% آبستني ها به حدود 8/1 تلقيح براي هر آبستني نياز است. يكي از دلايل مهم اقتصادي نبودن پرورش گاو شيري در استان، پايين بودن راندمان توليد مثلي در گله هاست. ضعف در تشخيص بموقع فحلي و آبستني موجب مي شود تا فحليهاي زيادي در زمان طول عمر اقتصادي گاو از دست برود كه اين امر به خودي خود سبب طولاني شدن فاصله دو زايمان و به تبع آن ضررهاي مالي فراوان به دامداران مي گردد. اين مقاله ترويجي، كه با همكاري كارشناسان مركز تحقيقات و معاونت امور دام و بخش ترويج استان تهيه شده است، سعي دارد كه دامداران استان را با روشهاي سنتي و علمي تشخيص به موقع قحلي و آبستني متعاقب تلقيح آشنا كند. پیشگیری از جابه جایی شیر دان در گاوهای شیری: به دليل مصرف پايين خوراك در قبل زايمان و افزايش تدريجي ...
مروري بر خاطرات مشترک بچه های سالهای قبل از 70 روستا
یادتونه؟!؟! یادتونه؟!؟! مدرسه يمن كه مي رفتيم مدير مدرسه اول صبح شنبه تو صف پشت دستمامون رو نگاه ميكرد كه ببينه تميزه و ناخن هامون رو گرفتيم يا نه یادتونه؟!؟! زمستون اون وقتا تمام عشقمون ای بيد (اين بود) که رادیو بگه مدرسه ها به خاطر برف تعطیله یادتونه؟!؟! وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم . یادتونه؟!؟! پاکن هایي بود که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی، بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکار و پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد. یادتونه؟!؟! صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم، به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود، ولی سمت چپی ها نو بود. یادتونه؟!؟! تو دبستان وقتی مشقامونو ننوشته بودیم معلم که میومد بالا سرمون الکی تو کیفمونو میگشتیم میگفتیم آقا اجازه دفترمونو جا گذاشتیم. یادتونه؟!؟! خط فاصله هایی که بین کلمه هامون میذاشتیم یا با مداد قرمز بود یا وقتی خیلی میخواستیم خاص باشه ستاره می کشیدیم. یادتونه؟!؟! خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی یادتونه؟!؟! مدرسه مي رفتيم هر كسي يه ليوان فنري براي آب خوردن داشت. یادتونه؟!؟! كيسه داخل گوني كودشيميايي را ميشستيم و دفتر و كتابمون را باهاش جلد ميكرديم. یادتونه؟!؟! ظهر كه از مدرسه يمن ميخواستيم بريم خونه بايد با صف ميرفتيم و كسي حق نداشت تا در خونه از صف بزنه بيرون وگرنه ناظمين صف اسمامون رو مينوشتند روز بعد مي دادن مدير مدرسه یادتونه؟!؟! چقدر دانش آموز زياد بود مي رفتيم رباط مراد مدرسه و محسن كاوه راننده ميني بوس ميگفت بچا (بچه ها) كتابي سوار بشين تا همه جا بشن. یادتونه؟!؟! تو برف و باران چكمه هاي ساق بلند پلاستيكي مشكي رو ميپوشيدم . یادتونه؟!؟! چقدر تو برف و سرما و گرما براي درس خوندن پياده مي رفتيم رباط مراد و اونايي كه دوچرخه 28 رو داشتن به خاطر زودتر رسيدن كلي حال ميكردن . یادتونه؟!؟! برگه هاي امتحان یادتونه؟!؟! به خاطر يك درس مردود مي شديم و يكسال همون كلاس رو دوباره مي خونديم و تك ماده هم فايده نداشت. یادتونه؟!؟! وقتي درس بلد نبوديم چوب معلم كف دستامون رو مي نواخت البته وقتي راهنمايي يا دبيرستان مي رفتيم پيشرفت هم داشت : شيلنگ هم اضافه ميشد. یادتونه؟!؟! كلاس چهارم دبيرستان كه بوديم از اداره پست پاكت و كارت ثبت نام كنكور مي گرفتيم بعد پر ميكرديم و ميفرستاديم سازمان سنجش یادتونه؟!؟! روز كنكور مي رفتيم خمين ويژه نامه نتايج از روزنامه فروشي مي گرفتيم البته اگه خيلي اميداوار به قبولي نبوديم منتظر ...