فرهنگ در جوامع مختلف
خرده فرهنگ ها
شهر سازمان یافتگی اجتماعی در فضاست که فرهنگ در آن بازتولید می شود. " فرهنگ به عنوان نظامی سازمان یافته از ارزش ها، باور داشت ها، عقاید، دیدگاه های مشترک و رفتار های مبتنی بر آنها در یک جمعیت، که بوجود آورنده ی هویت فرهنگی است و می تواند همه ی یک جمعیت ساکن در محل واحد و یا بخش هایی از آن را شامل گردد (محسنی، 1386: 26-25) بازتولین فرهنگ در بستر شهر می تواند از خلال خرده فرهنگ ها صورت گیرد خرده فرهنگ هایی که امروز با گسترش روز افزون شهرها و افزایش پیچیدگی در آنها، اشکال متنوع تری را یافته اند. واژه ی خرده فرهنگ (subculture) گاه در معنایی منفی و با ارزش گذاری منفی درک شده است و در مواردی که به مخالفت سیستماتیک با فرهنگ غالب ( dominant culture) تمایز بیابد امکان توصیف شدن آن به عنوان یک ضد فرهنگ (counter culture) توصیف شود. کن گلدر (Ken Golder) در سال 2007 عنوان کرد که خرده فرهنگ ها نه تنها با قرادادهای مشارکتی و ارزشهاو رسوم خود اجتماعی هستندبلکه همچنین میتوانند پوشیده و یا در خود جذب شده به نظر آیند وجهه ای که آنها رااز ضد فرهنگ هامتمایز می سازد (Gelder2007) .او 6 روش کلیدی که در انها خرده فرهنگ ها قابل فهم هستند راتعریف ومشخص کرده است : 1- از طریق ارتباطات اغلب صنفی آنها با کار 2- از طریق رابطه منفی و دوگانه آنها با طبقه 3- از طریق پیوند وارتباطی که با قلم و دارند ( خیابان محله کلوپ و...) 4- از طریق جنبش ها و نهضت هایی که در خارج از خانه و درون اشکال غیرخانگی از تعلق دارند (دیگر گروهای اجتماعی در جای خانواده ) 5- از طریق پیوندهای سبکی که باافراط و اغراق دارند. 6- از طریق ممانعت از زندگی معمول و هنجاری خرده فرهنگ ها می توانند از طریق سن، قومیت، طبقه، مکان و یا جنسیت اعضا مشخص شوند. کیفیاتی که خرده فرهنگ را به عنوان ناحیه ای ( منطقه ای ) تعیین می کند ممکن است زبانشناسی، زیبای شناسی، مذهبی، سیاسی، جنسی ،جغرافیایی و یا ترکیبی از این عوامل باشد. " خرده فرهنگ ها را باید زیر مجموعه ای از فرهنگ غالب و یا به عبارت دیگر فرهنگ غالب درون یکی از گروه های اجتماعی دانست که در مجموعه بزرگ تری از یک فرهنگ غالب قرار می گیرد و با آن دارای تضاد نیست . جامعه ای که از لحاظ فرهنگی سالم باشد تلاش می کند که فضای لازم برای دامه حیات خرده فرهنگ ها را درون خویش فراهم کند.اصولا باید دانست هر اندازه ما وارد دوران مدرن می شویم و جوامع ما توسعه بیشتری می یابند به د لیل تنوع های فرهنگی موجود در جوامع انسانی خرده فرهنگ های بیشتری بوجود می آیند" ( رویور ،1380 : 251 – 250 ). جامعه شناسی و انسان شناسی شهری از ابتدا سهم عمده ا ی را در شناخت و پژوهش در زمینه خرده فرهنگ های شهری داشته اند و این ...
حجاب در جوامع مختلف ابعاد گوناگونی دارد
حجاب" از جمله هنجارهایی است که اگرچه مربوط به فرد و نوع دیدگاه اوست، اما به جهت اثرات اجتماعی آن اهمیتی فراتر از موضوع فردی پیدا کرده و در قالب فرهنگ اجتماعی نمود پیدا میکند. حجاب در جوامع مختلف ابعاد گوناگونی دارد.اما نكتهاي كه بايد به آن توجه داشت، اين است كه مسأله حجاب همانگونه كه تأثيرات مثبتي بر امنيت جامعه دارد، بيحجابي نيز داراي تأثيرات سوء و گاه ويرانگري بر امنيت و سلامت جامعه دارد.جامعه نبايد به نمايشگاه مد تعريف شود،بلكه بايد نماد عفت عمومي و مكاني براي آرامش اعضاي خود باشد.فرهنگ عفاف و حجاب، یکی از باورهای اصیل دینی و از ضروزیات دین اسلام است عفاف و حيا اموري دروني و وجداني هستند ولي حجاب يعني نحوه پوشش ظاهري انسان در جامعه و هر مساله اي كه در منظر عموم جامعه باشد مقوله اي اجتماعي محسوب مي شود با آنكه آموزه حجاب از مسلّمات دين اسلام است، امروزه این امر با انگيزهها و شيوههاي گوناگون مورد چالش قرار گرفته موجب نگراني خانوادها شده است از این رو اخيرا شاهد برپايي تظاهرات گسترده نمازگزاران كشورودر راستاي برخورد با بدحجابي و بيعفتي در كشور بوديم. که نشان داد ملت ايران در اين خصوص مطالباتي جدي دارد.در این راستا چشمانداز فعلی برخی اماکن عمومی وضعیت فروشگاههای تولید و عرضه کننده پوشاک گویای وجود شرایط و وضعیتی آسیبزا است .وجود بي قيدي و بی عفتی در جامعه همه را تحت تاثير خود قرار مي دهد و عاديسازي بسياري از روابط نامشروع و همچنين افزايش ناامني هاي فردي و اجتماعي تحتتاثير همين بي اعتنايي ها صورت ميگيرد.که مي توان از آن به عنوان زلزله اي اجتماعي نام برد.زلزله اي ويران كننده كه بايد از آن پيشگيري نمود.از طرف دیگر تساهل فرهنگي نیزموجب تمکين برخي در قبال تبليغات غرب و بروز شرايط نامناسب در جامعه شده تا جايي که حتي صحبت کردن پبرامون آن را ناهنجاري تلقي می کنند بديهي است كه در كنار شرايط مساعد اجتماعي براي ارزش تلقي كردن و الگوپذيري اين فرهنگ، نيازمند دروني و نهادينه شدن آن در وجود افراد است بدون شك رسيدن مقابله جدی، و همه جانبه با روند لجام گسیخته منکرات و گسترش پدیده شوم بدحجابی نيازمند اشاعه و تعميق وآموزشهاي بنيادين و مداوم در خانواده، مدرسه، دانشگاه و اجتماع به صورت هدفمند است.قانون گسترش راهكارهاي اجرايي عفاف و حجاب در 13 دي 84 به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي رسيد.قانون ياد شده در طراحي سياستها و راهكارها و نيز تعيين وظايف تخصصي دستگاههاي مربوط يك قانون كامل و يك بسته جامع براي صيانت از عفت و پاكدامني در جامعه است .اما امروز بيش از 6 ...
تعریف فرهنگ
قبل از هر گونه بحث و صحبت پیرامون فرهنگ لازم است اقدام به تعریف فرهنگ نماییم و مفاهیمی که به نوعی به فرهنگ مربوط میشوند مانند تمدن و جامعه نیز لازم است تعریف شود. لازم به یادآوری این نکته است که مباحث مطرح شده در این وبلاگ خطاب به عموم مردم بوده و حتی المقدور سعی میشود مطالب به صورت ساده و قابل استفاده برای عموم مردم باشد و پرداختن به مباحث سطح بالا و مطرح کردن بحثها به صورت دانشگاهی نه در وسع دانش و معلومات من است و فکر میکنم چندان هم به اصل موضوع کمک نخواهد کرد، احساسم این است که مطالبی ساده و مشخص از زوایای پنهان زندگی اجتماعی و پرداختن به رفتارهایی که از روی عادت یا جبر اجتماع از مردم صادر میشود در صورت تحلیل و جمع بندی روشن میتواند تا حدودی راه گشا باشد. و اما تعاریف:<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> تمدن: از مدینه گرفته شده است که به معنی شهر است و منظور شهر نشینی و آداب و رسوم مخصوص زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، دینی و ... مربوط به شهرنشینی است که واژه انگلیسی معادل آن کلمه Civilisation است. جامعه: به گروهی از مردم یک شهر، کشور و یا مردم جهان و یا صنفی از مردم اطلاق میشود در واقع میتوان گفت: جامعه گروه وسیع و پایداری از مردم مرکب از زن و مرد است که اشتراکات فراوانی دارند و برای بقا و ادامه حیات خود همکاری میکنند و سازمانهای مختلفی را برای رفع نیازمندیهای خود ایجاد نموده اند، جامعه در عین حالی که از افراد خود تشکیل شده است دارای هویت مستقل بوده و چیزی جدای از افراد خود است در واقع جامعه نتیجه روابطی است که میان افراد برقرار میشود. و اما فرهنگ، فرهنگ به معنی ادب، تربیت، دانش، علم و معرفت، اداب و رسوم و هنرها و سنتهای مخصوص یک جامعه است که در طولهای سالیان دراز در وجود آنها شکل گرفته است و واژه انگلیسی معادل آن Culture است. البته در تعاریف تمدن و فرهنگ مطابق معمول همه مفاهیم، بین دانشمدان یک علوم یا علوم مختلف اختلافات زیادی وجود دارد و بعضی حتی قایل به تفکیک تعاریف فرهنگ و تمدن نیستند ولی فکر میکنم جهت سهولت فهم موضوع و رسیدن به یک تعریف مشخص به تعاریف بالا استناد کنیم و توضیحی که لازم است این است که فرهنگ بیشتر مربوط به ویژگیهایی از رفتارهای مردم است که به صورت نهادینه و در طول سالهای طولانی در آنها به وجود آمده و شکل گرفته است مانند آداب میهمانی، مراسمهای مختلف و غیره در صورتی که در تمدن بیشتر اشاره به رفتارهایی است که جنبه تکنیکی و ضرورتی داشته مانند بروکراسی حاکم بر دستگاه اداری، قوانین راهنمایی و رانندگی و غیره. البته امکان تفکیک همه این رفتارها به صورت مشخص و خط کشی شده وجود ندارد ...
بررسی رابطه میان اقتصاد و فرهنگ در جوامع مختلف
گشتی در تاریخ اقتصاد وفرهنگ در شرایط باستانی و پیش صنعتی این رابطه به گونه ای متفاوت از جهان مدرن وجود داشت. فرهنگ در سنت اروپایی و در تمدن های باستانی به صورت متمرکز و رسمیت یافته در حوزه سیاسی متمرکز بود و به وسیله این حوزه جهت دهی و به همان میزان نیز پشتیبانی می شد. برای نمونه اگر نگاهی به دربارهای قرون وسطایی یا حتی تمدن های باستانی تر بیاندازیم، می بینیم که هنرمند خواسته یا ناخواسته ناچار بود برای حاکمان و افراد وابسته به آنها دست به آفرینش هنری بزند و کمتر ممکن بود بتواند هزینه های زندگی و هنر خود را از مردم عادی به دست بیاورد. شاعران، نقاشان، صنعتگران و غیره همگی کمابیش زندگی و هنر خود را مدیون حمایت حاکمان بودند. با وصف این در خارج از حوزه سیاسی و در میان مردم عادی چه در نظام های تمدنی و چه در سایر جوامع انسانی، ما همواره با نوعی هنر سروکار داشتیم و داریم که تا پیش از قرن نوزده و تحت تاثیر رویکرد ویکتوریایی و اروپایی به فرهنگ، کمتر به آن هنرخطاب می شد، اما امروز تمایل زیادی وجود دارد که مشروعیت هنری آن به رسمیت شناخته شود. این هنر مردمی جایگاه خود را نه به مثابه شیئی زیبا بلکه به مثابه بخشی از زندگی متعارف این مردمان می یافت. اما هر اندازه در سیر جوامع انسانی به پیش آمدیم و به ویژه پس از صنعتی شدن و در دوران مدرن، هنر وابستگی بیشتری به حوزه اقتصادی و سیاسی می یابد و این را باید در تضادی آشکار با نوعی گفتمان سطحی در نظر گرفت که با تکیه بر سوژه مدرن، از انفجار آزادی فردی سخن می راند. این تحول البته باید به صورتی نسبی در نظر گرفته شود. زیرا فرایندی موازی و معکوس با آن نیز در طول قرن بییستم در جریان بوده است. مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام از پس از جنگ جهانی دوم بر آن تاکید می کرد که گسترش مصرف فرهنگی، به گونه ای به گسترش و دموکراتیزه شدن هنر و فرهنگ می انجامد و آن را در اختیار همگان قرار می دهد: رسانه ها در نگاه این مکتب، ابزارهایی ” اما هر اندازه در سیر جوامع انسانی به پیش آمدیم و به ویژه پس از صنعتی شدن و در دوران مدرن، هنر وابستگی بیشتری به حوزه اقتصادی و سیاسی می یابد “ بودند که به بهترین وجهی، می توانستند و می توانند رابطه را میان مردم در عام ترین معنای این واژه و فرهنگ ایجاد کنند: تلویزیون، رادیو، مطبوعات و امروز اینترنت و امکانات مختلفی که انقلاب اطلاعاتی در اختیار همگان قرار می دهد، در واقع، نظام های جدیدی را می ساخته و می سازند که به صورتی متناقض هم امکان آزادی فرهنگ را از وابستگی به قدرت اقتصادی و سیاسی فراهم می کنند و هم وابستگی بیشتری را نسبت به آن حوزه ها ایجاد می کنند. هژمونی فرهنگی ...
خرافات در زندگی مردم
مفهوم واژه خرافات در مورد خرافات در کتابهای مختلف تعاریف متعددی ذکر شده است . خرافات جمع کلمه خرافه و لفظی عربی است . در فرهنگ نفیسی مفهوم خرافات سخنان بیهوده و پریشانی ذکر شده است که خوشایند نباشد . خرافات را حکایتهای دروغی که به کلام آراسته شده باشد نیز معنی کرده اند . در دایرة المعارف تشیع نیز چنین آمده است : خرافه یا خرافات عبارت است از اعتقادات بی اساس که با عقل و منطق و واقعیت سازگاری نداشته باشد . در همان کتاب و مقاله مربوط به خرافات آمده است که : می گویند خرافه نام مردی از قبیله عذره بود و از احوال و اسرار اجنه خبر داشت و آنچه را که از آنها می دید نقل می کرد ، اما کسی سخن او را باور نداشت و مردم که سخنانش را تکذیب می کردند می گفتند : این سخن ساخته ی خود خرافه است و این سخن ملیح و شنیدنی اما دروغ است . دکتر رضا زاده شفق ریشه ی لغت خرافه را (خَرَفَ) و به معنای چیدن میوه می داند . وی اظهار می دارد که شاید خریف هم که به پاییز می گویند به خاطر رسیدن میوه ها در آن فصل باشد و نیز شاید هم از همین ریشه به پیر و فرتوت که به مثابه ی میوه ی زیاد رسیده و فاسد است (خِرِف) می گویند . خرافه را مجموعه ی تصورات مربوط به خدایان بت پرستان نیز گفته اند . با تکیه بر این تعاریف و دیگر توضیحات و تعریف های اهل تحقیق از این لغت می توان نتیجه گرفت که خرافات مجموعه ی گفتار و اعتقادات نامعقولی است که چون با احساس افراد ارتباط پیدا می کنند در ظاهر فریبنده و دلنشین هستند ولی بر هیچ اصول علمی و عقلی متکی نیستند . انواع خرافات با نگاهی به گستره ی خرافات در جوامع مختلف در می یابیم که این گونه باورها چنان در تاروپود افکار و فرهنگ مردم جای گرفته است که به سختی می توان برای آن حد و مرزی قایل شد یا بطور مشخص به تفکیک و مرزبندی اینگونه عقاید پرداخت و گاه تاثیرات این باورها چنان در همه ی ارکان زندگی ما انسانها نمود پیدا می کند که احساس می شود . آندره موروآ به جا گفته است که : « ما برای آموختن به مدرسه نمی رویم ، بلکه به مدرسه می رویم تا خرافات طبقه ی خود را فرا بگیریم .» شاید در شکل کلی بتوان خرافات را به دو گروه تقسیم کرد : یک نوع خرافاتی که جنبه ی انفرادی دارند و زیان های رفتاری آن بطور مستقیم به خود فرد برمی گردد ، بعنوان مثال شخص به خود تلقین می کند اگر با قلم خاصی در امتحان ها شرکت کند موفق خواهد شد . نوع دیگر خرافاتی هستند که جنبه ی اجتماعی دارند ، افکار مرسوم و احساسات غیرمنطقی که گروه زیادی در جامعه به آنها معتقد و پایبند هستند . حال اگر بخواهیم از لحاظ تاریخی به پیشینه ی خرافات بپردازیم و آن را دسته بندی کنیم این بار هم چون زمان و مکان شکل گیری ...
فرهنگ
فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که در برگیرنده دانستنیها , اعتقادات ,هنرها , اخلاقیات ,قوانین ,عادات وهرگونه توانایی دیگری است که بوسیله انسان بعنوان عضو جامعه کسب شده است. در جامعه شناسی و انسان شناسی از فرهنگ تعاریف متعددی عنوان گردیده است . معروفترین و شاید جامع ترین تعریفی که از فرهنگ ارائه گردیده است , متعلق به ادوارد تایلر TYLOR است که در بالا ذکر شد. تعاریف دیگر فرهنگ رالف لینتون فرهنگ را ترکیبی از رفتار مکتب میداند که بوسیله اعضاء جامعه معینی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و میان افراد مشترک است . به نظر ادوارد ساپیر فرهنگ بعبارت از نظامی از رفتارها که جامعه بر افراد تحمیل میکند و در عین حال نظامی ارتباطی است که جامعه بین افراد بر قرار میکند. با توجه به تعاریف فوق بطور کلی میتوان فرهنگ را میراث اجتماعی انسان دانست که او را از سایر حیوانات متمایز میسازد. این وجوه تمایز را که منحصر به انسان است میتوان مبتنی بر چهار ویژگی بشرح زیر دانست : تفکر و قدرت یادگیری تکلم تکنولوژی اجتماعی بودن(زندگی گروهی) بعضی از صفات فوق را میتوان در حد بسیار ضعیفی در حیوانات نیز مشاهده نمود که آنها را در حقیقت اعمال و حرکات غریزی باید تلقی نمود و نه ویژگیهای فرهنگی مثل غریزه مادری , لانه سازی و... فرهنگ انسانی بر عکس در بسیاری از موارد بر غرایز بشری لگام میزند و بهمین دلیل چنانچه فرهنگ انسانی را از انسان بگیرند تمایزی بین انسان و حیوان بجای نمیماند. فرهنگی شدن فرهنگی شدن در حقیقت هماهنگی و انطباق فرد با کلیه شرایط و خصوصیات فرهنگی است و معمولاً به دو صورت ممکن است واقع شود. اول بصورت طبیعی و تدریجی که همان رشد افراد در داخل شرایط فرهنگی خاص است . دوم بصورت تلاقی دو فرهنگ که بطرق مختلف ممکن است صورت گیرد . فرهنگ در برگیرنده تمام چیزهایی است که ما از مردم دیگر میآموزیم و تقریباً اعمال انسان مستقیم و یا غیر مستقیم از فرهنگ ناشی میشود و تحت نفوذ آن است . برای روشن شدن مطلب یکی از اعمال انسان را مثال می زنیم : غذا خوردن نیازی بدنی و بیولوژیک است , برای زنده ماندن باید تغذیه کرد ولی وقتی سئوال میشود چه باید خورد ؟ چگونه باید خورد؟ چه وقت باید خورد , نفوذ فرهنگ در اعمال انسانی نمودار میگردد. برآوردن نیازهای غریزی در انسان با مجموعهای از رفتارهای پیچیده همراه است و این رفتارها را فرهنگ هر جامعه ای شکل میدهد . در مورد برآوردن نیاز تغذیه در جوامع مختلف اشکال گوناگونی دیده میشود و محدودیت ها , مقررات , قواعد و رسومی هست که افراد هر جامعه را تحت نفوذ میگیرند که مثلاً چه باید خورد و از خوردن چه چیز باید پرهیز ...
عملکرد اساسی فرهنگ و مشخصه های مختلف آن
ریشه واژه فرهنگ صورت باستانی فرهنگ در اوستای کنونی و نوشتههایی که از فارسی باستان در دست داریم، دیده نشده است. صورت پهلوی آن «فرهنگ» (frahang) است. گمان میرود که این واژه از پیشوند «فر» به معنی جلو، بالا و پیش، و «هنگ» ساخته شده باشد. «هنگ» از ریشه اوستایی «ثنگ» یا «سنگ» thang یا thanga به معنای کشیدن، سنگین و وزن است. این واژه مرکب از نظر لغوی به معنی بالا کشیدن، برکشیدن و بیرون کشیدن است. فرهنگ را از نظر لغوی اغلب به معنی عقل و دانش به کار بردهاند، اما به معانی مختلف دیگر نیز آمده است، از جمله: نیکویی، تربیت و پرورش، بزرگی، عظمت، بزرگواری، فضیلت، وقار، شکوه مندی، حکمت، هنر، علم، معرفت، علم فقه، علم شریعت. با توجه به اینکه کلمة «فرهنگ» به جای کلمه «کالچر» به کار رفته است، لازم است قبل از بیان تعریف اصطلاحی فرهنگ، به واژة «کالچر» اشاره شود. واژۀ «کالچر» از زبان کلاسیک و شاید پیش از کلاسیک لاتین ریشه گرفته که به معنای کشت و کار یا پرورش بوده است. این کلمه با توجه به این معنی، در کلماتی مانند کشاورزی (agriculture)، باغداری (horticulture)، پرورش زنبور عسل (bee culture) به کار رفته است. مفهوم «کالچر»، دیرگاهی نیست که در مورد جوامع بشری و تاریخ به کار گرفته شده و احتمالاً در سال 1750م نخستینبار در زبان آلمانی به این معنا به کار رفته است. زبانهای دومانسی و زبان انگلیسی، در آغاز جنب و جوش خود تا دیرزمانی، واژه «سِویلیزِیشن» (civilisation) را به جای «کالچر» به کار میبردند. این اصطلاح به واژههای لاتین سِویس (Civis)، سِویتاس (Civitas)، سِویلیس (Civilis) و سِویلیزِر (Civiliser) باز میگردد که معنای «سیاسی» و «شهری» دارند. بدین معنا که شهروند یک دولت سازمانیافته را در برابر مردم قبیلهنشین قرار میدهد. واژه «سِویلیزِیشن» در لاتین کلاسیک وجود ندارد، چهبسا فرانسوی باشد و از فصل «سِویلیزِر» (Civiliser) به معنای رسیدن به مرتبه آبادانی یا بهرهمند شدن از آن، شهریوار گشتن و برگشتن، گرفته شده باشد! بدینسان، هر دو اصطلاح «کالچر» و «سیویلیزاسیون» از آغاز، اندیشه بهگشت و پیشرفت به سوی کمال را به دقت در بر داشته و هنوز نیز این معنا را در کاربردهای بسیار، چه عامیانه و چه روشنفکرانه، حفظ کردهاند. در پایان قرن هیجدهم و آغاز قرن نوزدهم در کشور آلمان برای «بازجست» تاریخ و شناخت نژادها و جامعههای انسانی تلاش چشمگیری شد. نخست آرمانها، آیینها و رسمها، هنرها و دانشهای جامعهها و نژادها را بررسی کردند و سیر تاریخ را بر سیر تکامل منطبق ساختند، سپس واژه «فرهنگ» را برای روشن ساختن سیر تکاملی و تاریخی جامعهها و ملتها و امور معنوی آنان، و «تمدن» را ...
تاثیر اینترنت بر ابعاد مختلف توسعه جوامع
تاثیر اینترنت بر ابعاد مختلف توسعه جوامع اینترنت یکی از با نفوذ ترین تکنولوزی های جدید ارتباطی است که همه ابعاد زندگی بشر را تحت تاثیر عظمت نفوذ قرار داده است و به نوعی همه ابعاد حیات فردی و جمعی ما متاثر از این تکنولوژی ارتباطی و سایر تکنولوژی ها است. توسعه جوامع به ویژه جوامعی که جهان سوم ، پیرامونی و توسعه نیافته نامیده شده اند، یکی از مقولات مهمی است که اینترنت در کند شدن یا تسریع آن تاثیر اجتناب ناپذیری دارد. در این مقاله سعی شده است ابعاد مختلف تاثیر اینترنت بر توسعه جوامع بررسی شود . تاریخچه اینترنت : بشر در حالی پای به هزاره سوم گذاشت که متفاوت از قرون و سال های گذشته باسیل عظیم جریان اطلاعاتی و دریای مواج اطلاعات همراه شده با دریایی که حاصل تکنولوژی های نوین ارتباطی و اندیشه بشر برای برداشتن مرزهای جغرافیایی است. اینترنت یکی از این تکنولوژی های ارتباطی است ، تکنولوژی که ابلاغ و اختراعش به اواخر دهه 1960 بر می گردد. مسئولان و تصمیم گیران وزارت دفاع آمریکا ( پنتاگون ) در این سال ها پایه گذار سیستمی شدند در حالی که نمی دانستند در کمتر از 4 دهه همه سیستم های زندگی بشر را تحت تاثیر قرار می دهد. نخستین بار اینترنت به منظور تمرکز زدایی از شبکه های ارتباطی ، داشتن سیستم جایگزین اطلاعاتی و از همه مهمتر ایجاد جبهه تکنولوژیک در برابر قدرت اول بلوک شرق« شوروی سابق » پای به عرصه حیات گذاشت. این تکنولوژی ابتدا به وسیله شبکه ای موسوم به آرپانت ایجاد شد و نخستین ایده های ایجاد آن را پائول باران در قالب مقاله ای ارائه داد. هم اکنون اینترنت سرمایه ای است جهانی، حاصل تلاش علمی ، فنی ، مالی ، هنری ، ادبی و سیاسی که از لحاظ سرعت ، دقت ، گستردگی اطلاعات ، امکان برقراری در هر لحظه و هر جا از سایر تکنولوژی ها متمایز است. بر اساس آمارها در سال 2005 میلادی ، تعداد کاربران اینترنتی به 850 میلیون نفر رسید که این میزان کل جمعیت جهان در زمان پیدایش اینترنت است. تعاریف توسعه : توسعه در علوم و فرهنگ های مختلف در معانی مختلف آورده شده است. توسعه از ریشه وسع بر وزن تفعله در زبان عربی است که در زبان فارسی و واژه هایی چون تکامل ، پیشرفت رشد ، تطور ، تحول و .. به کار رفته است و بر آنچه که حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب و یا حرکت از وضعیت کمتر مطلوب به مطلوب از آن تعبیر می شود، اطلاق می گردد . دیدگاههای مختلفی درباره توسعه به عنوان هدف یا وسیله مطرح شده است . اگر توسعه هدف فرض شود برای هر فردی معنای خاصی دارد و در این دیدگاه می تواند به پوچی منجر شود. از دیدگاه دیگر توسعه باید وسیله باشد وسیله ای برای تکامل و پیشرفت به گونه ...
تدفین در جوامع مختلف
مراسم دفن در جوامع مختلف/عکس اگر شما هم مثل آن دسته از افرادی هستید که فکر میکنند تشییع جنازه و یا سوزاندن مردهها تنها مراسم مربوط به مرگ هستند، پس لطفا قبل از خواندن متن زیر خودتان را برای تغییر دادن باورهایتان آماده کنید. به گزارش سرویس دینی جام: 9 نمونه از مراسم عجیب و غیرعادی در مورد مرگ 1- رقصیدن با مرده چه باور داشته باشید چه نداشته باشید باید بهتان بگوییم که مردم مالاگاسی ماداگاسکار مردههایشان را از قبرها بیرون آورده و با آنها میرقصند. باور و عقیده شان که این مراسم به نام «فامادیهانا» از آن نشات میگیرد این است که ارواح با این مراسم میتوانند بعد از تجزیه شدن جسد به نیاکانشان بپیوندند. این جشن اغلب هر 7 سال یکبار برگزار میشود و زمانی برای شادمانی و به هم پیوستن اعضای فامیل است. 2- تدفین آسمانی به خاطر آب و هوای ناملایم تبت و زمینهای سنگلاخی تدفین و خاک کردن مردههای تقریبا امری غیرممکن است. بله رسم مردم بودایی تبت اینگونه است که «تدفین آسمانی» دارند. بدین معنی که جسد را چند قسمت کرده، آن را به صورت پودر درآورده و مخلوط کرده، سپس آن را در ارتفاعات میگذارند تا لاشخورها بخورند. آنها اعتقاد دارند بدن آدمی تنها محلی برای استقرار روح محسوب میشود و باید به طبیعت بازگردد. 3- مراسم تدفین تانا توراجا در مراسم تدفین منطقه «تانا توراجا» در اندونزی کارهای خیلی زیادی انجام میشود. این مراسم با موسیقی، رقص و مهمانی با تعداد زیادی مهمان برگزار میشود. پس واضح و مبرهن است که مرگ در این منطقه خرج و مخارج بسیاری میطلبد. و برای همین بستگان متوفی اجازه به تعویق انداختن این مراسم را دارند و اجباری ندارند که فورا مراسم را بجا آورند. آنها میتوانند جنازه را در قنداق بپیچند تا زمانی که برای این کار پول پس انداز کنند. پول جمع کردن برای مراسم شاید هفتهها، ماهها یا حتی سالها به طول انجامد. تا آن زمان با جنازه مثل یک بیمار رفتار میکنند که این رفتارها شامل صحبت کردن با جنازه و دیگر فعالیتهای معمولی روزانه میشود. مراسم تدفین اصلی زمانی اتفاق میافتد که تمام فامیل برای آن آماده شده باشند و بعد از آن جسد را در تابوت یا در غار میگذارند یا آن را از صخره یا لبه پرتگاه اویزان میکنند. 4- مرگ درخشان امروزه آدمها میتوانند بدن کسانی را که دوست دارند روی انگشتشان داشته باشند! باورتان نمیشود؟ شما میتوانید به راحتی انگشتر الماسی را دستتان کنید. این خیلی طبیعی است. و یک شرکت آمریکایی LifeGem به مردم فرصت این را میدهد که بدن افراد مورد علاقه شان که ...