غلبه بر ترس و هراس های بی دلیل

  • مهارت غلبه برترس

      ترس حالت عاطفی پیچیده و نیرومندی است که با علائم اضطراب از جمله ضربان قلب، نبض، عدم‌تمرکز اندیشه و سردرد همراه است انسان زمانی دستخوش ترس می‌شود که دریابد خطری زندگی او را تهدید می‌کند. همه افراد در زندگی به نوعی دچار ترس شده‌اند. ترس انواع مختلفی دارد مانند ترس از اظهار وجود، صحبت کردن در برابر جمع، تصمیم گرفتن، تغییر شغل، تنهایی و... .می‌توان برای ترس 3سطح را در نظر گرفت. - ترس‌هایی که در باره ماجراهای ظاهری و آشکار است، مثل ترس از پیری، تنهایی، ادامه تحصیل، تغییر شغل و... مثل شخصی که در سن 32 سالگی از پیری وحشت دارد. 2 – ترس‌هایی که به نفس ما مربوط می‌شود. مثل ترس از موفقیت، شکست، طرد شدگی و... که با حالات درونی شخص در ارتباطند. مثل شخصی که از پیدا کردن دوستان جدید می‌ترسد و این سبب می‌شود از رفتن به میهمانی‌ها و داشتن رابطه‌های نزدیک هراس داشته باشد. 3 – سومین سطح ترس که زیربنای همه ترس‌هاست و ترسی که ما را به درماندگی می‌کشاند و دو نوع ترس قبلی را نیز تحت پوشش خود دارد. مثل ترس از  آنکه نتوانید از عهده مشکلات و حوادثی که زندگی به همراه دارد برآیید. در اینجا لازم به ذکر است که برخی ترس‌ها مفید هستند و انسان را در برابر مشکلات و خطرها هشیار نگاه می‌دارند. اما سایر ترس‌ها آنهایی که ما را از رشد فردی باز می‌دارند مخرب و نابجا هستند.برای غلبه بر ترس باید معضلات زندگی را بشناسیم و منشأ آن را دریابیم. ترس اساساً مشکل تربیتی است که از کودکی در فرد ایجاد می‌شود و  با دو باره آموزش دادن ذهن می‌توان آن را به‌عنوان یک واقعیت زندگی به جای مانعی در برابر زندگی پذیرفت. در واقع ترس است که ما را در زندگی از حرکت کردن به جلو باز می‌دارد و بهتر است ترس را احساس کنیم و به هر تقدیر دست به اقدام بزنیم زیرا در آن صورت است که احساس خوبی خواهیم داشت و از شر ترس خلاص ‌می‌شویم. عقب راندن ترس کمتر ترسناک است تا زندگی کردن با ترس نهفته‌ای که ناشی از احساس درماندگی است. برای اینکه بیاموزیم چگونه  از ترس خود بکاهیم یکی از ارزشمندترین درس‌ها در عبارت «به عالم هستی بله بگویید» نهفته شده است. بله گفتن یعنی اعتماد داشتن به توانایی‌‌هایمان؛ یعنی اینکه ما می‌توانیم با تدبیر و اندیشه و راهکارهای مختلف بر ترس‌های خود فائق آییم زیرا وقتی ما دست به عمل می‌زنیم و تصمیم می‌گیریم که بر ترس‌های‌مان غلبه کنیم، نه تنها ترس‌مان از بین می‌رود بلکه اعتماد به نفس خود را تا حد زیادی افزایش می‌دهیم و احساس خوبی پیدا می‌کنیم زیرا به این مسئله اعتماد پیدا می‌کنیم که برای مقابله با هر ترسی راه‌حلی وجود دارد و لازمه آن افزایش ...



  • چگونه‌ بر ترس‌ و اضطراب‌ غلبه‌ كنیم‌؟

    ترس‌، اضطراب‌، پریشانی‌ و تشویش‌ از بلاهایی‌ است‌ كه‌ گریبانگیر انسان‌ امروزی‌ شده‌ است‌. مسیحیان‌ نیز از گزند این‌ آفت‌ به‌دور نیستند. سؤالاتی‌ كه‌ برای‌ یك‌ مسیحی‌ در مواجهه‌ با ترس‌ و اضطراب‌ مطرح‌ می‌شود، اینست‌ كه‌ ریشه‌ این‌ ترس‌ و اضطراب‌ چیست‌؟ اگر روح‌القدس‌ در قلب‌ ما ساكن‌ است‌، چرا دچار اضطراب‌ و تشویش‌ می‌شویم‌؟ آیا این‌ به‌خاطر كم‌ایمانی‌ ماست‌؟ آیا الزاماً به‌خاطر اینست‌ كه‌ گناهی‌ در زندگی‌ ما هست‌؟ و بالاخره‌ آیا می‌توانیم‌ از بند ترس‌ و اضطراب‌ رهایی‌ پیدا كنیم‌؟ در این‌ زمینه‌، عیسای‌ مسیح‌ دعوتی‌ منحصربه‌فرد كرد: «ای‌ تمامی‌ زحمت‌كشان‌ و گرانباران‌، نزد من‌ بیایید و من‌ به‌ شما آرامی‌ خواهم‌ داد. یوغ‌ مرا به‌گردن‌ گیرید و از من‌ تعلیم‌ یابید، زیرا من‌ بردبار و فروتن‌ هستم‌ و جانهای‌ شما آرامی‌ خواهد یافت‌، زیرا یوغ من‌ آسان‌ و بار من‌ سبك‌ است‌.» اگر مسیح‌ چنین‌ دعوتی‌ كرده‌، چرا باز بسیاری‌ از مسیحیان‌ دچار ترس‌ و تشویش‌ هستند؟ مگر مسیح‌ نفرمود كه‌ هر كه‌ نزد او بیاید، آرامی‌ خواهد یافت‌؟ علت‌ این‌ امر واضح‌ است‌: مسیح‌ آرامی‌ را به‌ كسانی‌ می‌دهد كه‌ نه‌ فقط‌ نزد او می‌آیند، بلكه‌ از او تعلیم‌ نیز می‌یابند و یوغ‌ او را به‌گردن‌ می‌گیرند. ما یك‌ بار نزد مسیح‌ می‌آییم‌، یعنی‌ زمانی‌ كه‌ توبه‌ می‌كنیم‌ و به‌ او ایمان‌ می‌آوریم‌. اما تعلیم‌ گرفتن‌ از او فقط‌ محدود به‌ یك‌ زمان‌ و یك‌ بار نمی‌شود. تعلیم‌ گرفتن‌ از او امری‌ است‌ دائمی‌. گاه‌ آرامش‌ خود را از دست‌ می‌دهیم‌ به‌ این‌ علت‌ كه‌ دائماً از او تعلیم‌ نمی‌گیریم‌. ماجرای‌ مرتا و مریم‌ را به‌یاد بیاورید. هر دو آنها نزد مسیح‌ آمده‌ بودند و او را دوست‌ داشتند؛ اما یكی‌ مضطرب‌ و پریشان‌، دیگری‌ آرام‌ و آسوده‌! اولی‌ مسیح‌ را دوست‌ داشت‌ و برای‌ جلب‌ خرسندی‌ او، خود را در امور بسیار گرفتار كرده‌ بود؛ دومی‌ مسیح‌ را دوست‌ داشت‌ و زیر پایهای‌ او نشسته‌ بود و به‌ او گوش‌ می‌كرد و تعلیم‌ می‌یافت‌ و برای‌ همین‌ آرام‌ بود. ما هم‌ مضطرب‌ و پریشان‌ می‌شویم‌، چون‌ مسیح‌ را دوست‌ داریم‌ و با او هستیم‌، اما نزد پایهای‌ او نمی‌نشینیم‌ و از او نمی‌شنویم‌! اگر از او دائماً بشنویم‌ و تعلیم‌ بگیریم‌، یقیناً عوض‌ خواهیم‌ شد. ریشۀ‌ ترس‌ و اضطراب‌ نخست‌ باید بدانیم‌ كه‌ ترس‌ چیست‌. ترس‌ در وجود انسان‌، یك‌ پدیده‌ طبیعی‌ و خدادادی‌ است‌، البته‌ ترسی‌ كه‌ در اثر یك‌ عامل‌ واقعی‌ و بیرونی‌ باشد. چنین‌ ...

  • چگونه بر ترس و استرس غلبه کنیم...

    دارند و برای شروع هر کار ترس به دلشان رخنه می‌کند؟ در واقع بعضی از ترس‌ها غریزی و سالم هستند و مانع از آن می‌شوند که به دردسر بیفتیم اما بقیه- یعنی آنهایی که مانع می‌شود به رشد و تعالی شخصی برسیم- بی‌تناسب و مخربند و شاید بتوان گفت ناشی از شرطی‌شدن‌های ما هستند.آنچه مسلم است این است که مسئله اصلی خود هراس نیست؛ بلکه مهم، طرز برخورد ما با این ترس‌ها و هراس‌هاست. البته برای بعضی‌ها این موضوع مفهومی ندارد اما زندگی بسیاری را هم فلج می‌کند و از پا در می‌آورد. گروه اول با ترس قدرتمندانه برخورد می‌کنند. و گروه دوم از موضع ضعف با آن روبه‌رو می‌شوند. در واقع رمز برخورد موفق با هراس این است که خود را از موضع ضعف به موضع قدرت برسانید وبه این ترتیب هراس، معنا و مفهوم خود را از دست می‌دهد.در اینجا قدرت، قدرتی است که سبب می‌شود کمتر بر دیگران سلطه‌جویی کنید و رفتارتان ناشی از مهربانی و عطوفت باشد. این به معنای قدرت درک جهان، قدرت برخورد با موقعیت‌های زندگی و واکنش نشان دادن به آن، قدرت انجام دادن کارهایی که برای رشد و اعتلای شخص ضرورت دارد، قدرت ایجاد شادی و رضایت در زندگی، قدرت دست به کار شدن و قدرت دوست داشتن است و همینطوربسیاری از کلمات نیز قدرت عمل را از شما سلب می‌کنند و در عوض باعث ترس بیشتر‌تان می‌شوند. یکی از این کلمات «نمی‌توانم» است. نمی‌توانم این مفهوم را می‌رساند که اختیاری در زندگی خود ندارید.  «نمی‌خواهم» به شکلی مفهوم امکان انتخاب را مطرح می‌کند. بنابراین از این به بعد نمی‌توانم را از فرهنگ لغات خود حذف کنید. هنگامی که به ذهن نیمه هشیار خود نمی‌توانم را پیام می‌دهید، آن را باور می‌کند و در لایه‌های زیرین خود ضبط می‌کند. « «مجبورم» هم جمله خوبی نیست و شما را در ردیف بازنده‌ها قرار می‌دهد و باز هم این مفهوم را تداعی می‌کند که در زندگی امکان انتخاب ندارید. اما «می‌توانم» قدرتمندتر است مثلا بگویید:«می‌توانم امروز به خانه دوستم بروم اما ترجیح می‌دهم به کارهای عقب‌افتاده‌ام رسیدگی کنم.» بدین ترتیب به جای الزام در موقعیت انتخاب قرار می‌گیرید. در واقع هر بار از «نمی‌توانم» و «مجبورم» استفاده می‌کنید، قدرت خود را کاهش می‌دهید و به ترس‌های خود می‌افزایید وهنگامی در لغاتی که استفاده می‌کنید دقت بیشتری داشته باشید، می‌توانید با گسترش دادن منطقه امن خود، قدرت بیشتری به زندگی‌تان ببخشید. ترس از تصمیم‌گیری یکی از بزرگترین هراس‌هایی که مانع حرکت ما به جلو می‌شود، تصمیم گرفتن است، گاهی می‌توان گفت در واقع تصمیم نگرفتن هم خود نوعی تصمیم‌گیری است وموضوع اینجاست که همیشه ...

  • هراس و تبعات آن در غواصی

    اشاره                                              منبع http://marinemedicine.blogfa.com/post-12.aspx فرض بر این است که هر موقعیتی که بهزیستی جاندار را به خطر اندازد در او حالت اضطراب و ترس بوجود مي‌آورد. تعارض‌ها و ناکامی‌ها اضطراب ایجاد مي‌کنند. همچنین خطر آسیب بدنی و نیز به خطر افتادن عزت نفس، و وارد آمدن فشار برای انجام کارهای فراتر از توانمندی‌های آدمی، در وی اضطراب ایجاد مي‌کنند. ترس اگرچه در نظر مردم چيز پسنديده‌اي نيست و معمولاَ افراد ترجيح مي‌دهند در موقعيتهاي ترسناك بر اعصاي خود مسلط باشند و با حفظ ظاهر بگويند :« نه! نمي‌ترسم.» ، ولي ترس في‌نفسه چيز بدي نيست و چه بسا آدمهايي كه به درستي ترسيده‌اند و خطر را جدي گرفته‌اند سالمتر مانده‌اند. با اين وجود غرض اين نيست كه بگوييم اصولاَ خوب است بترسيم يا نه. بلكه موضوع آن است كه بجا بترسيم و بتوانيم در حالت اضطرار درسترين تصميم را بگيريم. ترس از مار چيزي طبيعي است. اما غلبه بر ترس از مار به اين معني نيست كه با حيوان سرشاخ شويم! بلكه كنترل هراس و ترس به اين معني است كه در مواجهه با موجودي خطرناك مانند مار يا حيواني درنده‏، يا قرار گرفتن در شرايط دلهره‌آور مانند نبرد يا تصادف، عملي‌ترين و موجه‌ترين اقدام چيست. حرفه غواصي بواسطه چندين مؤلفه ، جزء حرفه‌هاي دلهره‌آور تقسيم مي‌شود. اگرچه يك غواص مانند يك چترباز به تدريج بر بسياري از هراسهاي خود را غلبه مي‌كند، ولي قرار گرفتن در محيطي ناشناخته كه تازه، اقليم طبيعيِ زيستِ غواص هم نيست و هر لحظه ممكن است با جانداري ناشناخته روبرو شود و از شش طرف تحت خطر خواهد بود، طبيعتاَ هراسناك است.   مقدمه بنا به نظر روانشناسان هر موقعیتی که شرايط مطلوب زيست يك جاندار را به خطر اندازد، در او حالت اضطراب و ترس بوجود مي‌آورد. اگر این فرض درست باشد، غواصان از جمله افرادی هستند که به دلیل آنچه شمرده شد گرفتار این عارضه مي‌گردند. ترس‌ها یا ذاتی هستند و یا آنکه در اثر یادگیری به وجود مي‌آیند. در اینکه حیوانات ترس را به ارث مي‌برند شکی وجود ندارد. تجربه مشهور " عقاب، خطر! " را در نظر مي‌گیریم. اگر شما سایه‌ای به شکل V در آزمایشگاه از بالای سر جوجه‌ای به طرف عقب یا پهلو رد کنید، اتفاقی نمی افتد اما همان سایه را به طرف جلو حرکت دهید مي‌بینید جوجه دچار ترس مي‌شود. او پیام " عقاب، خطر! " را برای سایه‌ای به شکل خاصی به ارث برده است. حتی اگر دو روز از عمرش نگذشته باشد و هرگز مادرش را ندیده باشد و با یک بازِ شكاري برخورد نکرده باشد. ترس از تاریکی تقریباَ در تمام کودکان پس از سه سالگی دیده مي‌شود و اختصاص به فرهنگ خاصی ندارد و مشکل ...

  • 6 شبح ترس

    شش شبح ترس قبل از آنکه بتوان از اصول 13 گانه استفاده مفید کرد، ذهن باید آمادگی دریافت آنها را داشته باشد. تدارک این کار دشوار نیست. در واقع این آمادگی با مطالعه، تخیل و درک سه دشمن که باید با آنها برخورد کرد، بدست می آید. این سه دشمن عبارتند از: 1- شک 2- تردید 3- ترس تا زمانی که این 3 عنصر منفی کلاً یا جزاً در ذهن شما باقی باشد، حس ششم نمیتواند به وظایف خود عمل کند. این 3 اصل با هم در ارتباط نزدیک هستند و وقتی یکی را بیابیم، دو مورد دیگر در دسترس خواهند بود تردید، جوانه و نهال ترس است. تردید و دودلی به شکست می انجامد و ترکیب این دو، تولید هراس میکند. فرایند ترکیب اغلب آهسته است. به همین دلیل است که این 3 دشمن تا این حد خطرناک هستند. اینها بی آنکه دیده شوند، شکل میگیرند و ناگهان ظاهر میشوند قبل از هر پیروزی بر دشمن باید نامش را بدانید. بدانید که چه عاداتی دارد و در کجا یافت میشود. فریب عادات این دشمنان(شک- تردید- ترس) را نخورید. توجه داشته باشید که اینها گاه در ذهن نیمه هشیار پنهان می مانند. شناسائی آنها در این شرایط دشوار است. از این دشوارتر از میان برداشتن آنهاست. ما با شش هراس اصلی روبرو هستیم که همه افراد با یک یا ترکیبی از آنها روبرو میشوند. این هراسها عبارتند از: 1- ترس از فقر 2- ترس از انتقاد 3- ترس از بیماری 4- ترس از، از دست دادن عشق و محبت 5- ترس از سالهای کهولت 6- ترس از مرگ سایر ترسهای دیگر اهمیت کمتری دارند و میتوان آنها را تحت این 6 عنوان خلاصه کرد ترس یک حالت ذهنی است و ذهن را میتوان کنترل و هدایت نمود. انسان قبل از احساس اندیشه میکند و اندیشه انسان به هم ارز فیزیکی خود تبدیل میشود. تکانشهای فکری که به صورت اتفاقی دریافت میشوند، میتوانند شرایط مالی، شغلی، حرفه ای و یا سرنوشت اجتماعی اشخاص را مشخص سازند. هر کسی میتواند ذهن خود را کنترل کند. هر کس میتواند تحت تاثیر تکانشهای فکری دیگران قرار گیرد. همان طور که شخص میتواند درها را به روی خود ببندد و به انتخاب خود توجه داشته باشد طبیعت، انسان را در شرایطی قرار داده که جز اندیشه به همه چیز کنترل داشته باشد. این حقیقت در کنار این مهم که هر چه انسان خلق میکند، به شکل یک اندیشه است، ما را به اصلی که میتوان به کمک آن بر هراس غلبه یافت، نزدیکتر میکند   ترس از فقر سازش و مصالحه ای میان فقر و تنعم وجود ندارد. جاده های منتهی به فقر و ثروت در دو جهت مغایر هم کشیده شده اند. اگر شما طالب ثروت هستید نباید شرایطی را که به فقر منتهی میشود را بپذیرید اگر خواهان فقر باشید باید ذهن خود را برای دریافت و پذیرش فقر آماده کنید و اگر خواهان ثروت هستید باید شکل، نوع  و اندازه آن را مشخص سازید برای ...

  • ترس‌های زنانه از ازدواج

    آیا از ازدواج و پذیرفتن مسئولیت های یک زندگی واقعی ترس دارید؟ خیلی از خانم‌ها مثل شما هستند. این می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد، از ترس‌های کودکی گرفته تا تجربیات بزرگسالی. ترس از متعهد شدن لزوماً به این معنا نیست که نیاز به کمک حرفه‌ای دارید بلکه نشانه این است که باید دیدگاه‌های خودتان را درمورد روابط ارزیابی کنید تا ببینید چه چیز جلوی شما را می‌گیرد و نمی‌گذارد وابستگی دائمی ایجاد کنید. برای غلبه بر این مشکلات، این 10 نکته را بخوانید تا ببینید مشکل شما کدامیک از اینهاست. 1. روابط زیادی را دیده‌اید که برهم خورده استآیا والدینتان از هم طلاق گرفته‌اند؟ شاید دوستان زیادی داشته باشید که روابطشان برهم خورده و بخاطر آن سختی و درد زیادی را متحمل شده‌اند. اگر اینطور است، ترس شما از متعهد شدن در روابط قابل درک است. با شاهد مشکلات احساسی دیگران بودن می‌فهمید که چه زمان‌هایی ممکن است رابطه دچار مشکل شود.به جای اینکه روی روابط شکست‌خورده اطرافتان تمرکز کنید، به زوج‌های موفقی که می‌شناسید دقت کنید تا ببینید آنها برای شاد و خوشبخت زندگی کردن کنار هم چه می‌کنند. 2. آشنایان و دوستان نزدیک از زندگی مجردی لذت می‌برندبا روی کار آمدن فمینیسم، مجرد ماندن دخترها و بالا رفتن سن ازدواج آنها افزایش یافت و زنان زیادی انتخاب می‌کنند که زندگی مجردی داشته باشند. زنان مجرد هیچوقت فرصت‌های بیشتری نداشته‌اند و حداکثر زندگی شان در کار خلاصه می شود. از شکست فردی ترس دارید شاید به این دلیل از متعهد شدن می‌ترسید که مهارت‌های ارتباط طولانی‌مدت مثل صبر، حوصله و فداکاری را در خود نمی‌بینید. شاید غذا پختن و تمیزکاری خانه را بلد نیستید و از این می‌ترسید که طرف‌مقابلتان را در زندگی زناشویی ناامید کنید. به خاطر داشته باشید که هر فرد توانایی‌های خاص خود را دارد و افراد مختلف به توانایی‌های مختلفی ارزش می‌گذارند. روابط طولانی زمانی موفق می‌شوند که افراد به یکدیگر برای آنچه که هستند ارزش بگذارند. همچنین می‌توانید وقت بگذارید و مهارت‌های جدیدی را یاد بگیرید و از زنانی که ازدواج‌های موفقی دارند کمک بگیرید تا اعتماد‌به‌نفس لازم برای غلبه بر ترس از متعهد شدن را به شما بدهند. از ناامیدی یا سرخوردگی می‌ترسید وقتی به سالهای آینده یک ازدواج فکر می‌کنید، ممکن است نگران شوید که ازدواجتان انتظاراتتان را برآورده نکرده و آنی نباشد که می‌خواستید. البته این تاحدی درست است. ممکن است یک روز از کنار یک مرد شکم‌گنده از خواب بیدار شوید که جواب حرف‌هایتان را به جای قربان‌صدقه با بی‌حوصلگی می‌دهد. همچنین ...

  • ریشه ترس در انسان از کجا ناشی می شود و راههای غلبه بر آن چیست؟

    ترس غیر معقول یا هراس ریشه در بدآموزی ها دارد و اغلب اکتسابی است. بشر به علت نادانسته ها(جهل ها) از بدو پیدایش و نیز به دلیل نیافتن راه حل های منطقی از بسیاری عوامل ناشناخته زیستی، چون مرگ و میر، ترس از حیوانات، ترس از آینده ای مبهم و .... همواره هراسان بوده است. البته شروع بسیاری از هراس ها ان قدر تدریجی است که مشکل بتوان بر وجود عوامل تسریع کننده خاص صحه گذاشت.برخی محققین ترس ها را به 5 نوع دسته بندی کرده اند: 1. ترس از تفرد، مثل گریز از ازدحام یا تنها ماندن در خانه. 2. ترس از حیوانات. 3. ترس از قطع عضو. 4. ترس های اجتماعی مثل ترس از زیر نظر بودن دیگران هنگام کار. 5. ترس از طبیعت مثل بلندی کوه.طبیعی است که برای غلبه بر هر یک از انواع ترس که در بالا به آن اشاره شد، راهکارهای مختلفی ارائه شده است. علاوه بر این باید دید این ترس در چه مرحله ای از مراحل رشد انسان شکل گرفته است و متناسب با آن مرحله (کودکی یا نوجوانی یا جوانی و...) راه های غلبه را پیگیری نمود. در عین حال چند نکته را برای غلبه بر ترس سعی کنید که جای ترس را به اعتماد بدهید. اول , آن که ترس واقعی نهفته در پشت ترس فعلی تان را بشناسید و آن وقت ترس اصلی خود را به عنوان افسانه ای از بین ببرید و هر وقت که بدان فکر می کنید بگویید این ترس پنهانی در واقع افسانه است نه واقعیت , در این صورت ترس شما هر اندازه که شدید باشد باز به صورت یک دروغ در نظرتان جلوه گر خواهد شد, زیرا واقعیتی ندارد. دوم , باید با ترس یا واقعه ترسناک خودتان را مواجه کنید. مثلا" در زمان دعوا باید بدانید که درگیری یک امر غیر قابل تصور نیست و باید سعی در مقابله با آن داشته باشید. ترس موجب بی قراری می شود و شخص اگر موردی برای ترسیدن هم نداشته باشد مثلا" نکند چنین یا چنان شود را برای خود مجسم می کند و برای خودش ترس می تراشد, بنابراین باید سعی کنید در چنین مواقعی دراز بکشید و یکایک قسمت های بدنتان را به حال خود رها کنید, عضلاتتان را شل نمایید. فکرتان را به هیچ چیز متوجه نکنید و یا اگر متوجه کردید خاطرات خویش زندگی تان را مرور کنید. روزی دو سه بار به همین قسم روح و جسمتان را استراحت دهید از جملات خودآموزی استفاده کنید. مثلا" با خود بگویید هر وقت دچار وحشت شوم این امر نشانه آن است که خود را آدم خوبی بدانم و یقین داشته باشم که به زودی آرامش به دست خواهم آورد. کلمات مثبت را دائم تکرار کنید.

  • ترس در کودکان و شیوه های درمانی

    مقدمهیکی از مولفه های اساسی در حفظ بقا بشر وجود ترس است که از زمان تولد در وجود انسان وجود دارد. پیش از یک سالگی، انگیزه هایی ترس آور کودک را تحت تاثیر قرار می دهند. با گذشت زمان، افق دید کودک گسترش یافته و رشد ذهنی اش افزایش می یابد. به دنبال این دگرگونی ها، پدیده ها و موقعیتهای برانگیزاننده ترس در کودک نیز افزایش می یابند و حتی تغییر شکل می‌یابند یا جای خود را به ترس‌های جدیدی می‌دهند. برخی از کودکان هیچگاه معنای ترس را درک نمی کنند اما بسیاری از آنها با مجموعه ای از تجارب ترسناک در طول زندگیشان روبرو می شوند. آنها از افراد غریبه , تاریکی , حیوانات , طوفان, توالت و یا هر چیز جدید و متفاوتی می ترسند. این گونه ترسها در برخی سنین یا دوره های خاص تشدید می شوند.بسیاری از ترسهای مردم جامعه , ریشه در تجربیات دوره کودکی دارد. ترسهای اجتماعی نظیر صحبت کردن در جمع, ممکن است ناشی از مجموعه ای از حوادث دوره ی کودکی باشد و ترس از فضای باز (آگورافوبیا) , در اثر ترس از مدرسه یا جا ماندن از دیگران ایجاد شده باشد.هدف این است که همزمان با رشد مهرت ها و اعتماد به نفس در کودک , او را در گذشتن از میان مجموعه ی بزرگی از نگرانی ها و هراس ها یاری کرده, از تبدیل ترسهای شدید به واکنش های فوبیک جلوگیری شود.با استفاده از راهنماییهای زیر , میتوان ترسهای کودکان را به حداقل رساندو حتی بر آنها چیره شد.شیوه‌های برطرف‌کردن ترس کودکانهنگامی که کودکان دچار ترس یا اضطراب می‌شوند، مهم است که به آنها بیاموزید که چگونه با این عواطف کنار بیایند، تا بعدها در زندگی‌شان بهتر بتوانند با چنین احساساتی مواجه شونداین نکات را در مواجهه با ترس یا اضطراب کودکان رعایت کنید:درک کنید که ترس کودک‌ احساسی واقعی و موجه، و نیز سالم و به عبارت دیگر سودمند است. طوری رفتار نکنید که گویی که ترسیدن کودک غلط یا ابلهانه است. در عوض به کودک‌تان کمک کنید که بر ترس غلبه کند.کودک‌تان را ترغیب نکنید که از چیزی که می‌ترسد، اجتناب کند، در عوض به آرامی به کودک‌تان کمک کنید تا با ترس‌هایش‌ کنار بیاید، و به او امکان دهید تا به تدریج با چیزی که او را می‌ترساند، روبرو شود.شیوه‌هایی را به کودک‌تان بیاموزید تا شجاعت و اعتماد به نفسش را تقویت کند.به کودک‌تان فنون آرامش‌‌بخشی را بیاموزید تا در هنگامی که ترسیده‌ است، آنها را به کار ببندد. کودک‌تان را وادارید که جایی آرامش‌بخش و شاد را به تصور درآورد.ترس در کودکان: علل، انواع و روشهای درمانی ترس کودک در سنین مختلفترس نوزاداننوزادان از صدای بلند و از دست دادن تعادل یا سطح اتکاء می ترسند و ترس خود را با جیغ ...

  • پنج دلیل نگرانی در مورد امتحان آیلتس و شیوه غلبه بر آنها

    پنج دلیل نگرانی در مورد امتحان آیلتس و شیوه غلبه بر آنها

    پنج دلیل نگرانی در مورد امتحان آیلتس و شیوه غلبه بر آنها نویسنده: استاد حامد رفیعی اشاره: پنج دلیل نگرانی در مورد امتحان آیلتس و شیوه غلبه بر آنها هیچکس از امتحان خوشش نمی آید. امتحان، افراد را تحت فشار قرار داده و باعث می شود احساس ناراحتی کنند. امتحان اعتماد به نفس دانش آموزان را تحت تاثیر و آنها را در شرایط استرس قرار می دهد. در شرایط بحرانی امتحان، افراد کاملاً دست پاچه می شوند و قدرت تفکر خود را از دست می دهند.امتحان آیلتس هم از این قاعده مستثنی نیست و در حال حاضر برای اکثر افراد به یک معضل تبدیل شده است. بخشهایی از امتحان آیلتس ممکن است نگران کننده باشد؛ مگر اینکه شما بتوانید به خوبی آنرا تحت کنترل داشته باشید. معمولاً انسانها از ناشناخته ها هراس دارند. در این مورد تنها راه حل، آشنا شدن با جنبه های نگران کننده امتحان آیلتس است. چنانچه عناصر ناشناخته را از امتحان آیلتس بردارید، این ترس و هراس به پایان خواهد رسید و تجربه به ما نشان داده که افراد به راحتی به نمره مورد نظر خود دست خواهند یافت.در این جا ۵ مورد که اکثراً در مورد آیلتس از آن هراس دارند، ذکر شده است. اگر با کمبود وقت روبرو شوم، چه اتفاقی می افتد؟ در قسمت reading و writing معمولاً نگرانی اصلی این است که فرد با کمبود وقت مواجه شود. بهترین راه برای مبارزه با این نگرانی این است که به دقت به کنترل و مدیریت زمان بپردازید. در بخش reading چند متن کوتاه وجود دارد . شما به هیچ وجه نباید اجازه بدهید که یک متن کل زمان شما را پر کند. یکی از تکنیک های مدیریت زمان، پیروزی در نتیجه تقسیم زمان است. در ابتدای آزمون، زمان را تقسیم کنید و زمان تقریبی هر متن را یادداشت کنید. سعی کنید به این زمانهای تعیین شده پایبند باشید. حتی اگر در یک متن به چند سوال پاسخ نداده اید، در صورتیکه زمان آن تمام شده است؛ به سراغ متن بعدی بروید. این یک سیستم کنترل خسارت است. این سیستم تضمین می کند که حتی اگر به برخی سوالات در یک متن پاسخ نداده اید، ، در نهایت بیشتر سوالات را پاسخ دهید. اگر نتوانم مطلب مناسبی بنویسم، چه اتفاقی می افتد؟ این ترس به بخش writing مربوط می شود. تعداد زیادی از دانش آموزان از این نگرانند که نتوانند در مورد موضوع، مطلبی بنویسند. ساده ترین راه برای غلبه بر این مشکل، مطالعه مقالات بسیار در مورد موضوعات مختلف و آگاهی یافتن از ایده ها و نقطه نظرات سایرین است. حقیقت این است که مصححین امتحان آیلتس به منابع اطلاعات شما توجهی ندارند. آنچه مهم است شیوه نگارش مقاله است. اگر چیزی را اشتباه بگویم چه ...