طولاني ترين كلمه فارسي
دانستنيهاي قرآني
سوره علق اولين سوره اي بود كه در غار حرا واقع در شش كيلو متري شمال شرقي مكه بر پيامبر نازل شد . - سوره نصر آخرين سوره اي بود كه در سال يازدهم هجــري در شصت وسومين سال ميلاد پيامبر در حجة الوداع نازل شد . - سوره بقره با 286 آيه و1621 كلمه و 25500 حرف طولاني ترين سوره است . - ســـــوره كوثـــر با سه آيه و10 كلمه و43 حرف كوتاه ترين ســـوره قـرآن است . - كوتاه ترين آيه قرآن مدهامتان است كه يك كلمه است ودر سوره الرحمن قرار دارد البته بعضي يس را كوتاه ترين آيه قرآن مي دانند . - بلند ترين آيه قـــــــرآن آيه 282 از سوره مباركه بقره است كه بيش از سي جمله دارد و مفهوم اين آيه در باره تعدادي از مقـــــــــــررات رهن و وام ومعامله نسيه وشرايط تنظيم قرار داد وتنظيم اسناد وگرفتن شاهد است .
فارسي
فارسي سوم راهنمايي فصل يك _ اسلام و انقلاب اسلامي درس اول ، دوم و سوم درس 1 ستايش خدا معني شعر : چه كسي مي تواند بخشش و نيكي خداوند راشمارش كند. يا از چه كسي برمي آيد كه يكي از هزاران نعمت خداوند را شكرگزاري كند؟خداوند دريا، خشكي، درختان و انسان را آفريد. خورشيد و ماه و ستارگان و شب و روز را خداوند آفريده است. تنها انسانها نيستند كه خداوند را ستايش مي كنند، بلكه هر دليلي كه بر شاخساري زمزمه مي كند خداوند را به يكتايي مي ستايد. تمرين و پرسش 1 – براي هر يك از كلمه هاي زير هم خانواده بنويسيد رحمت : رحيم ، مرحمتسابقه :سبق، مسابقهپرستيدن : بپرستند، پرستش 2 – سه كلمه مانند «پرهيزگار» بنويسيد كه جزء دوم آن ها «گار» باشد. آموزگار ، خواستگار ،پروردگار 3 – در بيت زير كداميك از عناصر زيبايي سخن بكار رفته است؟ بحر آفريد و بر و درختان و آدمي خورشيد وماه و انجم و ليل و نهار كرد شاعر با استفاده از كلماتي كه از نظر معني مخالف يكديگر هستند شعرش را آراسته است كه به اين كلمات «متضاد» مي گويند. كلمات متضاد = بحر -> بر ليل -> نهار دستور زبان 1 – مروري بر درس هاي گذشته (سال دوم) مهم ترين جزء جمله، فعل است. فعل كلمه اي است كه بر انجام گرفتن كاري يا داشتن يا پذيرفتن حالتي در زمان معين دلالت مي كند. زمانهاي اصلي فعل سه تاست، ماضي ، مضارع و آينده هر يك از زمان هاي ماضي و مضارع ، خود انواعي دارند.انواع ماضي بر انجام كار يا داشتن و پذيرفتن حالت در زمان گذشته دلالت دادند. انواع مضارع انجام كار را در زمان حال يا آينده بيان مي كنند و فعل آينده فقط از وقوع فعل ياداشتن و پذيرفتن حالت در زمان آينده خبر مي دهد.حرف كلمه اي است كه خود به تنهايي معنايي ندارد اما براي ايجاد رابطه بين اجزاي سخن يا براي تعيين نقشه كلمه در جمله بكار مي رود. نوع اول را حروف ربط و نوع دوم را حروف اضافه مي نامند. بعضي حروف ربط واضافه با هم مشتركند.صفت كلمه اي است كه يكي از ويژگيهاي اسم مانند بزرگي، كوچكي،نرمي و زبري و ... شكل و .... را بيان مي كند. اسمي كه صفتي براي آن ذكر مي شود موصوف نام دارد. قيد كلمه اي است كه فعل را به يكي از مفهوم هاي زمان، مكان،حالت ، تكرار ،كيفيت ، تأكيد و ... وابسته مي كند. درس 2 بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران تمرين : 1 – براي هر يك از كلمه هاي زير هم خانواده بنويسيد: مكتب : كاتب ، مكاتبمقدمات :مقدمه ،اقدام طلبه : طالب ،مطلوب 2 – در رديف «الف» تعدادي اسم و در رديف «ب» تعدادي فعل نوشته شده است. با استفاده از حرف اضافه (...) و تركيب اسم و فعل مناسب ، فعل ديد بسازيد.مثال :راه = اسم افتاد = فعل به راه افتاد = فعل جديدالف ...
تشابهات برخي از كلمه هاي لهجه ي بختياري با زبان انگليسي
ارتباط بختياري ها با خارجي ها به ويژه انگليسي ها به زمان كشف نفت در نواحي بختياري نشين بر مي گردد. در واقع نفت ، پل ارتباطي بين بختياري ها و انگليسي ها شده بود. هر چند زندگي به شيوه ي كوچ نشيني بختياري ها و سازمان منظم سلسله مراتبي ايلي آن ها كه در ايران الگوي كامل كوچ نشيني بوده اند و مهم تر از آن فعال بودن بختياري ها در سياست ايران، نيز ضرورت پژوهش در فرهنگ بختياري ها را براي آن ها الزامي ساخته بود. انگليسي ها چه در كتاب ها و مقالات خود و چه در فيلم هايي كه از شيوه ي زندگي بختياري ها تهيه كردند، حتي ظريف ترين نكات زندگي بختياري ها را به تصوير كشيدند. آن ها به دليل نفوذ سياسي در جنوب ايران در آن زمان بيش از ديگر كشورها با بختياري ها ارتباط داشته اند. هرچند اين ارتباط به دليل طولاني نبودن حضور انگليسي ها و ارزش هاي فرهنگي و ديني بختياري ها، مانند حضورانگليس دركشور هند به همه ي زواياي زندگي بختياري ها كشيده نشد، لكن اين ارتباط باعث شد كه كلمه هايي از زبان انگليسي وارد لهجه ي بختياري شودكه خاص لهجه ي بختياري است و در زبان فارسي وارد نشده است. مهم ترين اين كلمه ها عبارتند از: رديف معني كلمه در فارسي بختياري كلمه انگليسي 1 افروختن، شعله ور بلاز Blaze 2 آدم لاف زن بل Bully 3 سيمان سمند Cement 4 يقه لباس كالر Collar 5 كامل كومپليت Complete 6 سرفه كفه Cough 7 فنجان چاي كپ Cup 8 چرخ، موتور سكل Cycle 9 پايين دهون Down 10 طبل،بشكه درام Drum 11 جشن و شادي گاله Gala 12 ليوان گيلاس Glass 13 كوچه لين Lane 14 شكاف و رخنه ليك Leak 15 چراغ قوه ليت Light 16 برداشتن پيك Pick 17 ورقه پليت Plate 18 افاده پز pose 19 اسكناس نوته Note 20 شماره نمره Number 21 رد كردن رفوزه Refuse 22 بخش سكتور Sector 22 زمان، وقت تيم Time 23 گوجه فرنگي تماته Tomato 24 سيم برق واير Wire
قديمي ترين نمونه شعر فارسي
قديمي ترين نمونه شعر فارسي «گاثه» يعني سرودهاي منظومي است قديمي ترين نمونه شعر فارسي قديمي ترين نمونه «شعر» در مملكت ايران، «گاثه» يعني سرودهاي منظومي است كه در آن ها زرتشت، پيامبر ايراني، مناجات ها و درودهاي خود را در پيشگاه «اهورا- مزدا» يگانه و بزرگترين خدايان و خالق زمين و آسمان عرضه داشته است. اين سرودها به قطعه هاي سه لختي (سه شعري، يا به اصطلاح امروز سه مصراعي تقسيم شده است، و هر لخت يا شعر، از 16 هجا تشكيل، و در هجاي نهم توقف و بعد از هجاي چهارم سكوت دارد و بعضي داراي قطعه هاي چهار لختي است كه يازده سيلاب دارد و سكوت، بعد از سيلاب چهارمي است. به همين تقدير بعضي چهارده هجايي و بعضي دوازده هجايي و برخي از اشعار بلند نوزده هجايي است. اين اشعار بلند داراي سكوت است، يكي بعد از سيلاب هفتم، و يكي بعد از سيلاب چهاردهم. خلاصه در گاثه، قصيده يا غزل طولاني به طرز اشعار عروضي ديده نمي شود، بلكه نوعي از تركيب بندهاي بدون بند است، و از 19- حداعلي- و11- حداقل- سيلاب زيادتر و كمتر ندارد. زبان گاثه، زباني است بسيار قديم و اخيراً عقايد عموم به اين نكته نزديك مي شود كه زبان گاثه، زبان مردم قديم ايران است كه در بلخ و بلاد شرقي ايران سكونت داشته اند، و درباره خود زردشت هم ترديد است كه آيا از مردم سيستان يا بلخ باشد يا آذربايجان. از اين رو تعجب نيست كه زبان اوستا با زبان سنسكريت و ويدا كتاب مذهبي و ادبي برهمنان، اين قدر به هم نزديك است. در عصر ساسانيان هم، شعر در ايران به طريقه گاثه زردشت رايج بوده است. اشعاري كه متعلق به كتب ماني است و از اوراق مكتشفه تورفان به دست مي آيد كه به زبان پهلوي مشرقي گفته شده است، مثل اشعار مذكور در گاتهاست، يعني در ميان آنها قطعات 12 هجايي است كه در هجاي پنجم سكوت دارد و هر يك داراي شش يا پنج لخت است، و مانند اشعارگاثه بدون قافيه است. آنچه تا به حال از تفحصات به دست آمده است در ايران ساساني سه قسم شعر را نام برده اند: الف) سرود: كه مختص آفرين خدايان و شاهنشاه و مختص مجالس رسمي بوده و با آهنگ موسيقي توام خوانده مي شده است. از پلهبد «باربد» خواننده و شاعر معروفي نام مي برند و سرودهاي خسرواني او در الحان 365 گانه، به عدد ايام سال، و سرودهاي سيگانه او به عدد ايام ماه، در كتب ادب و لغت ذكر شده است. دو نمونه از سرودهاي هجايي كه به اغلب احتمالات شباهتي به سرودهاي عهد ساساني داشته در دست داريم، يكي سرود سه لختي است كه آن را «خسرواني» نام، شاعر معاصر رودكي، گفته و ديگر «سرو دكر كويه» است كه در تاريخ سيستان ذكر شده است. ب) چكامك: كه در متون مكرر ذكر آن آمده و معلوم است كه همين كلمه بعدها در ادبيات ...
كلمات و اصطلاحات تركي در صنعت قاليبافي
منبع :زبان و ادبیات ترکان خراسان مئهران باهارلي : هنر قاليبافي از اصيلترين هنرهاي اقوام و ملل تورك، هم عمر هويت توركي و داراي سابقه اي بسيار طولاني در آزربايجان است. قالي ترك و آزربايجاني محصولی چند بعدی است و دارای جنبه های هنری، اجتماعی، اقتصادی و تكنيكي بسيار مي باشد. قالي ارتباطي نزديك با سنن و شيوه زندگي، فرهنگ، ادب، روحيات، خلاقيت و تاريخ انسان ترك دارد. اقوام، ايلات، زنان و دختران، هنرمندان و دولت هاي تركي و آزربايجاني همه نقشي بسيار مهم در حفظ، توسعه، ترويج و تكميل اين سنت اصيل، رنگارنگ و سحرآميز تركي داشته اند. قالي زنده ترين هنر ملي خلق ترك و مملكت آزربايجان، دريچهاي بسيار غني به سوي هنر و زيبائي شناسي تركي و هويت ملي ترك است.پس از پايان يافتن حاكميت اعراب، تا ربع دوم قرن بيستم هميشه بر سرزمين ايران دولتي ترك حاكم بوده است. تا ربع دوم قرن نوزده اكثريت مطلق و امروز اكثريت نسبي مردم كشور ايران را تركان تشكيل ميدهند. اكنون نيز مانند گذشته، اين سرزمين به لحاظ جغرافيائي در مركز جهان تورك، بين شرق و غرب آن قرار دارد. در يك هزار سال گذشته ايران بخشي از جهان تورك، بلكه يكي از مراكز اصلي و تعيين كننده فرهنگي و سياسي آن بوده است. افزون بر آن اقلا يك سوم از فارس هاي ساكن در ايران را تركان فارس زبان شده در سده اخير تشكيل مي دهد. اينها از عواملي هستند كه خصلت طولاني و عميق بودن را به رابطه متقابل دو ملت، زبان و فرهنگ ترك و فارس اعطا كرده و مخصوصا تاثيرپذيري همه جانبه زبان و فرهنگ فارسي از زبان و فرهنگ تركي را امري فوق العاده طبيعي و ديرپا ساخته اند.قوميت گرايان فارس و نهادهاي فارسگرای ايران (مركز ملي فرش ايران، ميراث فرهنگي و هنري، فرهنگستان هنر، اتاق بازرگاني .... ) كه ظاهرا متولي حفظ ميراث فرهنگي و تاريخي ملت ترك نيز هستند، دهه هاست كه با تلاش هاي مستمر و همه جانبه خود و با جعل و تحريف، ميراث فرهنگي و تاريخي ملت ترك و آزربايجان را به نام قوم فارس و پرشيا به ايرانيان و جهانيان مي شناسانند. يكي از نمادين ترين اين فرهنگ دزديها، هنر قاليبافي و صنايع مربوطه از آن ملت ترك و آزربايجان است كه فارسگرايان به دست اندازي و مصادره آن به نفع قوم و فرهنگ فارسي پرداخته اند. حال آنكه صنعت و هنر قاليبافي و رشته هاي وابسته، كه به اعتراف تمام پژوهشگران جهاني در همخواني كامل با سبك زندگي و سنن اقوام تورك كوچنده اوليه، شرايط اقليمي و جغرافيائي سردسير مناطق تورك نشين و ميتولوژي، سيستم سمبولها و زيبائي شناسي اقوام و ملل تورك دارد، از هيچكدام از اين جنبه ها داراي سنخيتي با قوم فارس و فارسستان نيست.يكي از عرصه هاي حضور ...
كلمات و اصطلاحات تركي در صنعت قاليبافي
(گلیم تورکی قرن 17)نویسنده : مئهران باهارلي هنر قاليبافي از اصيلترين هنرهاي اقوام و ملل تورك، هم عمر هويت توركي و داراي سابقه اي بسيار طولاني درایران و آزربايجان است. قالي ترك محصولی چند بعدی است و دارای جنبه های هنری، اجتماعی، اقتصادی و تكنيكي بسيار مي باشد. قالي ارتباطي نزديك با سنن و شيوه زندگي، فرهنگ، ادب، روحيات، خلاقيت و تاريخ انسان ترك دارد. اقوام، ايلات، زنان و دختران، هنرمندان و دولت هاي تركي و آزربايجاني همه نقشي بسيار مهم در حفظ، توسعه، ترويج و تكميل اين سنت اصيل، رنگارنگ و سحرآميز تركي داشته اند. قالي زنده ترين هنر ملي مردمان ترك و مملكت ایران و آزربايجان، دريچهاي بسيار غني به سوي هنر و زيبائي شناسي تركي و هويت ملي ترك است.پس از پايان يافتن حاكميت اعراب، تا ربع دوم قرن بيستم هميشه بر سرزمين ايران دولتي ترك حاكم بوده است. تا ربع دوم قرن نوزده اكثريت مطلق و امروز اكثريت نسبي مردم كشور ايران را تركان تشكيل ميدهند. اكنون نيز مانند گذشته، اين سرزمين به لحاظ جغرافيائي در مركز جهان تورك، بين شرق و غرب آن قرار دارد. در يك هزار سال گذشته ايران بخشي از جهان تورك، بلكه يكي از مراكز اصلي و تعيين كننده فرهنگي و سياسي آن بوده است. افزون بر آن اقلا يك سوم از فارس هاي ساكن در ايران را تركان فارس زبان شده در سده اخير تشكيل مي دهد. اينها از عواملي هستند كه خصلت طولاني و عميق بودن را به رابطه متقابل دو ملت، زبان و فرهنگ ترك و فارس اعطا كرده و مخصوصا تاثيرپذيري همه جانبه زبان و فرهنگ فارسي از زبان و فرهنگ تركي را امري فوق العاده طبيعي و ديرپا ساخته اند.قوميت گرايان فارس و نهادهاي فارسگرای ايران (مركز ملي فرش ايران، ميراث فرهنگي و هنري، فرهنگستان هنر، اتاق بازرگاني .... ) كه ظاهرا متولي حفظ ميراث فرهنگي و تاريخي ملت ترك نيز هستند، دهه هاست كه با تلاش هاي مستمر و همه جانبه خود و با جعل و تحريف، ميراث فرهنگي و تاريخي ملت ترك و آزربايجان را به نام قوم فارس و پرشيا به ايرانيان و جهانيان مي شناسانند. يكي از نمادين ترين اين فرهنگ دزديها، هنر قاليبافي و صنايع مربوطه از آن ملت ترك و آزربايجان است كه فارسگرايان به دست اندازي و مصادره آن به نفع قوم و فرهنگ فارسي پرداخته اند. حال آنكه صنعت و هنر قاليبافي و رشته هاي وابسته، كه به اعتراف تمام پژوهشگران جهاني در همخواني كامل با سبك زندگي و سنن اقوام تورك كوچنده اوليه، شرايط اقليمي و جغرافيائي سردسير مناطق تورك نشين و ميتولوژي، سيستم سمبولها و زيبائي شناسي اقوام و ملل تورك دارد، از هيچكدام از اين جنبه ها داراي سنخيتي با قوم فارس و فارسستان نيست.يكي از عرصه هاي حضور ...
قديمي ترين نمونه شعر فارسي
قديمي ترين نمونه «شعر» در مملكت ايران، «گاثا» يعني سرودهاي منظومي است كه در آنها زرتشت، پيامبر ايراني، مناجاتها و درودهاي خود را در پيشگاه «اهورا- مزدا» يگانه و بزرگترين خدايان و خالق زمين و آسمان عرضه داشته است. اين سرودها به قطعه هاي سه لختي (سه شعري، يا به اصطلاح امروز سه مصراعي) تقسيم شده است، و هر لخت يا شعر، از 16 هجا تشكيل، و در هجاي نهم توقف و بعد از هجاي چهارم سكوت دارد. و بعضي داراي قطعه هاي چهار لختي است كه يازده سيلاب دارد و سكوت، بعد از سيلاب چهارمي است. به همين تقدير بعضي چهارده هجايي و بعضي دوازده هجايي و برخي از اشعار بلند نوزده هجايي است. اين اشعار بلند داراي سكوت است، يكي بعد از سيلاب هفتم، و يكي بعد از سيلاب چهاردهم. خلاصه در گاثه، قصيده يا غزل طولاني به طرز اشعار عروضي ديده نمي شود، بلكه نوعي از تركيب بندهاي بدون بند است، و از 19- حداعلي- و11- حداقل- سيلاب زيادتر و كمتر ندارد. ما راجع به شعر عروضي و اقسام آن، در جاي خود باز به اين قسمت اشاره خواهيم كرد. زبان گاثا، زباني است بسيار قديم و اخيراً عقايد عموم به اين نكته نزديك مي شود كه زبان گاثه، زبان مردم قديم ايران است كه در بلخ و بلاد شرقي ايران سكونت داشته اند، و درباره خود زردشت هم ترديد است كه آيا از مردم سيستان يا بلخ باشد يا آذربايجان. از اين رو تعجب نيست كه زبان اوستا با زبان سنسكريت و ويدا كتاب مذهبي و ادبي برهمنان، اين قدر به هم نزديك است. در عصر ساسانيان هم، شعر در ايران به طريقه گاثه زردشت رايج بوده است. اشعاري كه متعلق به كتب ماني است و از اوراق مكتشفه تورفان به دست مي آيد كه به زبان پهلوي مشرقي گفته شده است، مثل اشعار مذكور در گاتهاست، يعني در ميان آنها قطعات 12 هجايي است كه در هجاي پنجم سكوت دارد و هر يك داراي شش يا پنج لخت است، و مانند اشعارگاثه بدون قافيه است. آنچه تا به حال از تفحصات به دست آمده است در ايران ساساني سه قسم شعر را نام برده اند: الف) سرود: كه مختص آفرين خدايان و شاهنشاه و مختص مجالس رسمي بوده و با آهنگ موسيقي توام خوانده مي شده است. از پلهبد «باربد» خواننده و شاعر معروفي نام مي برند و سرودهاي خسرواني او در الحان 365 گانه، به عدد ايام سال، و سرودهاي سيگانه او به عدد ايام ماه، در كتب ادب و لغت ذكر شده است. ما دو نمونه از سرودهاي هجايي كه به اغلب احتمالات شباهتي به سرودهاي عهد ساساني داشته در دست داريم، يكي سرود سه لختي است كه آن را «خسرواني» نام، شاعر معاصر رودكي، گفته و ديگر «سرو دكر كويه» است كه در تاريخ سيستان ذكر شده است. ب) چكامك: كه در متون مكرر ذكر آن آمده و معلوم است كه همين كلمه بعدها در ادبيات دوره اسلامي به ...