طنین موج آبی

  • آخرین نامه ام به شایسته

    آخرین نامه ام به شایستهسلام !شب هست،شب نه ماه را می توان دید،نه خواب رامی توان یافت ،شرجی مثل نم نم باران می باره،طنین موج های تیاب، فضای سکوت شهررا پر کرده است ، خیال تو غمناکم کردهخوب یادم هست : نیمه دوم خرداد بود قلبم صید شد ،صید یک آدم بی رحم درلباس معصومیت نگاهی شاعرانه داشت ، کشتن ارمان ها، بد پیمانی وبی وفای پیشکش عشق آن شایسته رویای من هستند ، بی آنکه لحظه ای گمان کند آنها را به من بخشید!آه خیال نکن قصد ناراحت کردن تورا دارم، غرض من فریاد کردن صداهای هست سالهادر حنجره گلویم یخ بسته اند وفریاد کردن آن لحظه ها که دلم فقط طالب  وصال تو بودوباز هم شایسته ام،!هرچه از تودارم {:دفتر،کارت، نامه، کتاب و گل } همه را جدا جدا بوسیدم.ببین عزیزم !من تو چه می دانیم شاید خواسته  کسی بود تاهمین جا باهم  وهمین جا دور از هم باشیم وتا همین جا از همدیگر فاصله بگیریم شاید دیگه هیچ وقت نتوانستیم همدیگر را مثل گذشته ها ببینیم ، دیگر شاید آخرین سطرهای افسانه خاطر خواهی من وتو باشد. عذر می خوام مرا ببخشید شاید به خاطر من شبی بیدار یا روزی دلتنگ خفتی دیگه هیچ وقت مجبورت نخواهم کرد که برایت مهم باشم دیگر باید یاد بگیرم گوش هارا با موسیقی خنده هایت معتاد نکنم ،  نگاه هایم را به نگاه هایت ! بی تو هم بتوانم پنج شنبه هارا عید بگیرم دیگر من بی تو باید زندگی کردن را در لحظه ها تمرین کنم چون که من به این ایستگاه پیاده می شوم وتو مسافر ایستگاه دیگری 



  • اولین سالگرد تاسیس مجموعه موج های آبی باران رضوانشهر يزد

    اولین سالگرد تاسیس مجموعه موج های آبی باران رضوانشهر يزد

    اولین سالگردتاسیس مجموعه موج های آبی باران رضوانشهریزد برعموم مردم استان گرامیباد.  این سازه عظیم می تواند سرآغاز فصل نوین سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال در وطن عزیزمان باشد. همانا خدمتگزاری به مردم در همه امور باعث خیر دنیا و آخرت برای افراد می باشد. خوشحالیم که نام وطن عزیزمان در جای جای استان طنین انداز گردیده است.                             اميرجان افتخاروطن خسته نباشي 

  • میلاد امام رضا مبارک......

    یه شعر زیبا از مرحوم قیصر امین پور در وصف مولای عشق و وفا، آقا امام رضا علیه السلام: چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند/ موج‌های پریشان تو را می‌شناسند پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی/ ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند نام تو رخصت رویش است و طراوت/ زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند هم تو گل‌های این باغ را می‌شناسی/ هم تمام شهیدان تو را می‌شناسند از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی/ ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند بوی توحید مشروط بر بودن توست/ ای که آیات قرآن تو را می‌شناسند گرچه روی از همه خلق پوشیده داری/ آی پیدای پنهان تو را می‌شناسند اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد/ چون تمام غریبان تو را می‌شناسند کاش من هم عبور تو را دیده بودم/ کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند

  • گزارشی ازبحران کم آبی زنجان

    طی چند سال گذشته بحران کم آبی در استان زنجان وجود داشته و با وجود هشدارها در خصوص مصرف بهینه هنوز این مشکل حل نشده است. در طی سال های گذشته بازدیدهای مختلفی از سوی مسئولان از روستاهایی که بیشتر با بحران کم آبی مواجه هستند، صورت گرفته و در برخی موارد آب معدنی در بین روستاییان توزیع شده است. امسال هم با وجود بارش های خوبی که در استان صورت گرفته است، مسئولان در خصوص بحران کم آبی به ویژه در فصل تابستان هشدار داده اند، چرا که افت آب های زیرزمینی معضلی است که با بارش نه چندان مطلوب باران حل نمی شود. البته در سال های گذشته بارش برف نیز در استان زنجان کاهش یافته و این امر نیز مشکلاتی را به وجود آورده است. البته مسئولان استان زنجان نیز بارها در این زمینه هشدار داده اند. مدیر عامل شرکت آب منطقه ای زنجان در گفت و گو با خبرنگار موج رسا اظهار کرد: ذخایر آب زیر زمینی استان زنجان با توجه به فشار بیش از حد به سفره های آب زیر زمینی در حال کاهش است.  امیر حمیدنیا افزود: طی 22 سال گذشته دو میلیارد و 200 میلیون متر مکعب معادل ،25  برابر سد منجیل، بیش از ظرفیت دشت های این استان از ذخایر آب زیر زمینی برداشت شده است.  وی یادآورشد: میزان افت سطح آب های زیر زمینی در سطح دشت های این استان از7،5 تا 5، 24 متر متفاوت است.  حمیدنیا اظهار کرد: این استان هم اکنون چهار سد بزرگ تهم، گلابر، کینه ورس و تالوار را دارد که در مجموع نزدیک به 150 میلیون متر مکعب آب پشت آنها ذخیره شده است.   مدیر عامل شرکت آب منطقه ای زنجان، گفت: بر اساس آخرین آمار گرفته شده تا 20 اردیبهشت امسال 57 میلیون و 710 هزار متر مکعب آب در پشت سد تهم، 58 میلیون و 110 هزار متر مکعب آب در سد گلابر، 15 میلیون و 960 هزار متر مکعب در کینه ورس و 17 میلیون و 790 هزار متر مکعب در سد تالوار ذخیره شده است.  وی به مصرف آب در بخش های مختلف اشاره کرد و گفت: مصرف حوزه کشاورزی 89،5 درصد، صنعت 4 و شرب و بهداشت 6،5 درصد آب موجود در این استان است.  حمیدنیا به کاهش منابع آب طی سالهای گذشته اشاره کرد و ادامه داد: طی این سال ها حتی شاهد خشک شدن رودخانه پر آب قزل اوزن بوده ایم.  مدیر عامل شرکت آب منطقه ای زنجان، به افت شدید منابع آب زیر زمینی و وضعیت دشت های ممنوعه این استان اشاره کرد و گفت: با افت سالانه 144 سانتی متری از آبهای زیر زمینی دشت ابهر و خرمدره تاکنون 24 متر و 40 سانتی متر از ذخایر این دشت کاهش یافته است.  وی افزود: در دشت سجاس و حلب نیز با افت سالانه 49 سانتی متری تاکنون هشت متر و 30 سانتی متر از ذخایر زیر زمینی این منطقه کاهش یافته است.  حمیدنیا یادآورشد: این وضعیت در دشت قیدار نیز اسف بار بوده و با افت 62 سانتی متری سالانه، ...

  • متن برنامه معرفت - مراد از دریا در نگاه عرفا

                 دیدی که شدم عاشق کویت آخر            افتاده سبویم لب جویت آخر                    با این دل تنگ و دیده دریایی             من جان دهم از حسرت رویت آخر در جلسه پیش عزیزان متوجه شدند که پایه معرفت ادراک حسی است. قدر حواس ظاهری خود را بدانیم و خوب استفاده کنیم. اگر از همین حواس ظاهری خوب استفاده کنیم مجاری فیض الهی هم با ما خواهد بود. مرحله دیگری را با استفاده از داستان فیل در خانه تاریک عرض شد هر کسی دستی به یک جای فیل زد و قضاوتی کرد نتیجه می‌گیریم جناب مولوی:                   نظر گه گفتشان شد مختلف           آن يکي دالش لقب داد، اين الف                    در هر یک اگر شمعی بدی                اختلاف از گفتشون بیرون شدیاین شمع هم استاد فرمودند که چراغ عقل است. این گوهر شریف را باید در جای خودش استفاده کنیم. اینها مقدمه بحث امروز از درس جلسه گذشته است. استاد جناب مولوی رسید به اینجا که:              چشم حس همچون کف دست است و بس            نیست کف را بر همه او دسترسبر همه اونها دسترسی ندارد احاطه ندارد.                   چشم دریا دیگر است و کف دگر                   کف بهل از دیده دریا نگرجناب مولوی داره دریا را توضیح می‌دهد که دیده دریایی چه نوع دیده‌ای است دیده‌ای که قید و بند نداره دیده‌ای که حجاب نداره. دیده‌ای است که همه چیز درش محو است.                    کیست ماهی چیست دریا در مثل              تا بدان ماند مَلِک عز و جلیعنی ما داریم حقیقت را به دریا تشبیه می‌کنیم تازه این دریا هیچه.                  صد هزاران بحر و ماهی در وجود           سجده آرند پیش اون اکرام جوداستاد مراد از دریا و ماهی را می‌خواهیم حضرت عالی توضیح دهید از نگاه عرفای ما.ج= یک ظرافت لفظی که مولانا در شعرش استفاده کرده کف دست وقتی لمس کنی محدودیت داره مگه کف دست چقدره. حس را به کف دست تشبیه کرده. نه تنها حس لامسه که کف دسته محدوده، حس باصره هم محدوده، شما مثلاً افق دید حسی چقدره شما راه دور را نمی‌تونی ببینی داخل پلک چشم شما را هم نمی‌تونی ببینی. نزدیک‌ترین جرم و جسم به چشم باطن پلک شماست آیا چشم شما باطن چشم شما را می‌بیند؟نزدیک که باشه منظورم یه فرکانس معینی است یعنی گوش ما امواج را در یک فرکانس معنی می‌شنوه اگه یه مقدار بیش‌تر باشه نمی‌شنوه کم‌تر هم باشد نمی‌شنود چه بسا صداهای عجیبی در عالم هست اما اون فرکانس مطابق سماع من نیست نمی‌شنوم. چه بسا گوش حیوانات فرکانس‌های بالاتری را بشنوند. شامه بعضی حیوانات از ما بیش‌تر است مثل سگ، عقاب، اینها دیدشون هم خیلی عجیب است. به قول ناصر خسرو:           ...

  • نمونه سوالات درس روانشناسی عمومی( کتاب مبانی روانشناسی عمومی دکترگنجی)

    <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />  فصل چهارم 1-نورون چیست؟ الف)سلول مغز           ب)سلول دستگاه عصبی         ج)سلول بدن            د)انتقال دهنده عصبی               2-انتقال دهنده های عصبی چیست؟ الف)غدددرون ریز                                ب)موادشیمیلیی خاص ج)نورنهای آورنده                                د)نورونهای برنده پیام  

  • پاییز

    شبانه شبانه              در امتداد شب ایستاده ام  تا شاهد مرگ فاصله های تاریک باشم  در ابتدای جاده تاریکی ایستاده ام تا در انتهای آن  طلوع تو را به تماشا بنشینم  تا انعکاس خیره کننده چشمانت را در آفتاب ببینم  ایستاده ام تا عطر عشق را در تبسم شیرین و راز آلودت بنوشم  تا آهنگ ترانه هایم را با طنین شعر نگاهت تنظیم کنم  ایستاده ام که گرمی حضورت را به پیچک های یخ زده دلم بشارت دهم  ایستاده ام  تا بر روی آوار سکوت سنگین نبودنت به ضرب آهنگ قدمهایت  برقصم  تا دلم را در آغوش دریای طوفانی نگاهت غرق کنم  ایستاده ام تا حقارت آفتاب را در برابر چشمهایت جشن بگیرم  تا دل عاشقم را                          تنها دارایی ام را  در پیشگاه حضورت                               قربانی کنم شعر "غروب پاییز" از شاعر "فریدون مشیری" شعر "غروب پاییز" از شاعر "فریدون مشیری" دلم خون شد از این افسرده پاییز از این افسرده پاییز غم انگیزغروبی سخت محنت بار داردهمه درد است و با دل کار داردشرنگ افزای رنج زندگانی ستغم او چون غم من جاودانی ستافق در موج اشک و خون نشستهشرابش ریخته جامش شکستهگل و گلزار را چین بر جبین استنگاه گل نگاه واپسین استپرستوهایی وحشی بال در بالامید مبهمی را کرده دنبالنه در خورشید نور زندگانینه در مهتاب شور شادمانیفلق ها خنده برلب فسردهشفق ها عقده در هم فشردهکلاغان می خروشند از سر کاجکه شد گلزار ها تاراج تاراجدرختان در پناه هم خزیدهز روی بامها گردن کشیدهخورد گل سیلی از باد غضبناکبه هر سیلی گلی افتاده بر خاکچمن را لرزه ها در تار و پود استرخ مریم ز سیلی ها کبود استگلستان خرمی از یاد بردهبه هر جا برگ گل را باد بردهنشان مرگ در گرد و غبار استحدیث غم نوای آبشار استچو بینم کودکان بینوا راکه می بندند راه اغنیا رامگر یابند با صد ناله نانیدر این سرمای جان فرسا مکانیسری بالا کنم از سینه کوهدلم کوه غم و دریایاندوهاهم می شکافد آسمان رامگر جوید نشان بی نشان رابه دامانش درآویزد به زاریبنالد زینهمه بی برگ و باریحدیث تلخ اینان باز گویدکلید این معما باز جویدچه گویم بغض می گیرد گلویماگر با او نگویم با که بگویمفرود آید نگاه از نیمه راهکه دستوصل کوتاهست کوتاهنهیب تند بادی وحشت انگیزرسد همراه بارانی بلاخیزبسختی می خروشم های بارانچه می خواهی ز ما بی برگ و بارانبرهنه بی پناهان را نظر کندر این وادی قدم آهسته تر کنشد این ویرانه ویرانتر چه حاصلپریشان شد پریشان تر چه حاصلتو کهجان می دهی بر دانه در خاکغبار از چهر گل ها می کنی پاکغم دل های ما را شستشو کنبرای ما سعادت آرزو کن جملاتی زیبا از برتولد برشت می گویند:زمانی که داری، ...