شعر کودکانه در مورد خانه
شعر پرواز کودکانه در مورد حضرت رقیه (ع)
توی خواب دیشب میدیدم بابا اومد تو خرابه گفت که غمگین نشی یک وقت که نشستی تو خرابه من توی آغوش بابام خوابای خوبی میدیدم حرفای قشنگ اونو با دل و جون میشنیدم درد دل کردم و گقتم بی شما چه ها کشیدم توی این یک ماهه بابا یه روز خوشی ندیدم گاه سواره توی زنجیر گاه پیاده میدویدم بابا جون از این جماعت چه مصیبتا کشیدم توی آغوش پدرجون خوابیدم واسه همیشه آخه بی بابای خوبم زندگی هرگز نمیشه بعد من انگار آوردن طبقی اون نابکارا که تو اون گذاشته بودن سر نازنین بابا اخه بعد مردن من تو خرابه انقلاب شد وضع و حال عمه زینب بعد از اون خیلی خراب شد دشمنا تا که شنیدن دختری به یاد بابا گریه کرده تا دم صبح رفته با غصه ز دنیا سر بابا مو آوردن تو خرابه تا بفهمم که دیگه بابا ندارم تا یتیمی رو بفهمم ولی من اونوقت بابامو تو بهشت باهام میدیدم پاهام اونجا دیگه خوب بود دنبال اون میدویدم دیگه حالا تو بهشتم من دیگه غمی ندارم من سرم رو دیگه هرشب رو سینه بابام میذارم...........
طبیعت در شعر کودکانه کُرمانجی
گلی شادکام – قوچان فرهنگ فولکلور هر ملتی بازتاب دهنده اندیشه ها، احساسات، تجربه ها و نوع نگاه آنها به زندگی و طبیعت است. با مطالعه گفته ها و سروده هایی که به دست مردمان عادی خلق شده می توان به فلسفه زندگی یک قوم دست یافت و رابطه آنها را با طبیعت و زندگی را کشف کرد. در میان مردمان خراسان، کردها به دلیل سبک زندگی خاص خود که بر اساس کوچ نشینی و دامداری بناشده، همواره رابطه ای نزدیک و تنگاتنگ با طبیعت داشته اند و به همین دلیل اشعار فولکلور این مردم پر است از اشارات و ارتباط با طبیعت. در میان سروده های عامیانه کردی بخش با ارزشی به ترانه های کودکانه اختصاص دارد که قرن هاست سینه به سینه به صورت شفاهی نقل شده است. این ترانه ها از هنگام تولد کودک توسط مادر و اطرافیان خوانده می شود و در مراحل بعدی رشد هنگام بازی، کار، گردش و تفریح و جمع آوری گل ها و گیاهان سودمند در کوه و دشت توسط کودکان به صورت تکی یا دسته جمعی خوانده می شود. در این نوشته کوتاه به بررسی سروده هایی که در مورد گیاهان سروده شده می پردازیم: در این سروده ها که بیشتر هنگام چیدن گیاهان سودمند و یا روبرو شدن با آنها خوانده می شود، رابطه انسان با گیاهان و رستنی ها بر اساس احترام، اعتماد و نیاز متقابل بنا شده است. در این سروده ها گیاه موجودی با احساس و دارای شعور فرض می شود که قادر به درک سخنان انسان است و می تواند واکنش مناسب نشان دهد. به عنوان مثال در یکی از این ترانه ها که هنگام چیدن گیاه کنگر (کَرنَگ در کُرمانجی) در بهار خوانده می شود، کودک با ایمان به این موضوع که اگر گیاه با احترام و تحسین فراخوانده شود و هدف از چیدن بیان گردد، گیاه خود را به او نشان می دهد، می خواند: (زیلِ زَر، وَر کَو دَر، اَز خورینِم، تَه بِوینِم) Zîle zerê, Ver kev derê, Ez xurînim, Te biwînim زیله زهرێ، ڤهر کهڤ دهرێ، ئهز خورینم، ته بوینم (ای ساقه ظریف زرین، خودت را نشان بده، من گرسنه هستم، تو را ببینم). در این سروده، گیاه نورس کنگر (کَرنَگ) با عنوان ساقه زرین خوانده می شود و هدف از چیدن گیاه نیاز به ان ابراز می شود. در سروده ای دیگر نه تنها گیاه خوانده شده مورد تحسین قرار می گیرد که وعده کمک متقابل هم داده می شود: (پیری پیری! هَمِندَه، سَر خانی تَه بلندَه، کُوارکَه کِ وَه مِن دَه، سَری لاوی تَه کُر دَکَم، تِم سا تَه را هَویر دَکَم) Pîrî Pîrî! Heminde Ser xanî te bilinde Kuvarkekê wi min de Serê lawî te kur dekem Têm sa te ra hevîr dekem پیری پیری! ههمنده سهر خانی ته بلنده کوڤارکهکێ و من ده سهرێ لاوی ته کور دهکهم تێم سا ته را ههڤیر دهکهم (ای گیاه سپید که سقف خانه ات بلند است، یک قارچ به من بده، من هم سر پسرت را ...
شعر کودکانه "پروانه های شیشه ای"
مادرم زد به دیوار دیشبپرده ای را که پُر بود از گلپرده ی خانه مان داشت نقشیاز گل لاله و یاس و سنبلصبح، پروانه ها پشت شیشهخیره بر پرده لم داده بودندرنگ گل های آن واقعی بود؟یا که پروانه ها ساده بودند؟برای دیدن صفحه در ابعاد بزرگتر رویتصویر بالا کلیک کنیدشاعر: طیبه شامانیتصویرگر: بهاره زارعمنبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 6 (کودک)صفحه 8نظرت رو در مورد مطلب بالا به ما بگو اگر به نظرت خوب بود (: 8-812 اگر به نظرت خوب نبود ): 8-812 رو به 3000211821 پیامک کن
مسجد
مسجد یک خانه ی پاک مسجد جای نماز است جای رکوع و سجده جای راز و نیاز است مسجد جای پاکان است خوبان و صالحان است جای صحبت با خدا خدای مهربان است مسجد سنگر می شود هنگام جنگ و پیکار با دشمن ستمگر زشت و پلید و خونخوار مسجد اصل و اساسش تقوا هست و طهارت این خانه ی خدایی جای زهد و عبادت یک مؤمن مسلمان در مسجد هم تمیز است این بنده ی پاکیزه پیش خدا عزیز است خدا پاکیزگان را همیشه دوست دارد خوبان و صالحان را همیشه دوست دارد
یادگیری زبان دوم با شعر
اشعار کودکانه یکی از روشهای مناسب برای آموزش مفاهیم به کودکان است. شعر خوانی در آموزش زبان دوم به کودکان نیز می تواند شیوه مناسبی باشد. اشعار نه تنها در یادگیری زبان دوم به کار برده میشود بلکه در یادگیری زبان مادری نیز اهمیت بسزایی دارد. کودکان از همان آغاز تولد به ریتم و آهنگ علاقه نشان میدهند. آنها به شدت و زیر و بمی صداها حساساند و حتی عکسالعملهای متفاوت به سبکهای متفاوت موسیقی دارند. همین حساسیت به زیر و بم هاست که یادگیری قدرت تکلم آنها را افزایش میدهد. استفاده از اشعار به صورت موزون و ریتمیک برای کودکان در رشد شناختی و عاطفی آنها نیز موثر است. موسیقی از طریق تحریک فرد برای دقت بیشتر نسبت به نوع صدا، ریتم، ملودی، آهنگ، جهت صدا و... در افزایش حافظه و تمرکز موثر است؛ البته انتخاب نوع مناسب موسیقی ، خود جای بحث دارد و باید در مورد آن جانب احتیاط را رعایت کرد و مسلما موسیقی هایی که به جای آرام بخشی به تولید نوعی استرس در فرد می انجامد نمی تواند به تقویت حافظه و تمرکز منجر شود. ریتم، ملودی، هارمونی و... جزو عواملی هستند که موجب تقویت حافظه میشوند. اشعار کودکانه انگلیسی که با عنوان nursery rhymes معرفی میشوند اکثراً اشعاری هستند که کودکان را با فرهنگهای مختلف و موضوعات فرهنگی مثل غذا، بازی، حیوانات خانگی، جشنها، حمل نقل، نحوه لباس پوشیدن حیوانات مزرعه و خانواده آشنا میکنند. استفاده از این اشعار تسلط کودک بر لغات مرتبط با این موضوعات را افزایش میدهد. این اشعار را میتوان به طریق مختلف به کودک آموخت و اینکه با وجود این اشعار میتوان سرگرمیها و روشهای یادگیری بیشتری را برای کودک به وجود آورد. اشعار مورد علاقه کودکان بیشتر آنهایی هستند که درباره حیوانات یا با صدای حیوانات هستند و یا به قسمتهایی از بدن اشاره دارند که میتوانند همراه با ریتم آهنگ لمس شوند. کودک دوست دارد آهنگ لمس شوند. کودکان دوست دارند آهنگها را در حین انجام کارهای متداول زمزمه کنند و خواندن اشعار را با حرکت همراه کنند. اشعار کودکانه متداول زبان مورد یادگیری را برای کودکتان انتخاب کرده و برای او بخوانید. اجازه دهید برای یک دوره متوالی تقریباً یک یا دو هفته کودک تنها به یک شعر گوش کند. نیازی نیست که کودک را بنشانید و از او بخواهید به آهنگ گوش کند. اجازه دهید آهنگ در فضای اتاقش پخش شود و یا خودتان آن را بخوانید. اگر چه او مشغول کار دیگری است اما ذهن او ناخودآگاه صدا را ضبط خواهد کرد. او شعر را حفظ کرده و در مورد معنی آن از شما سوال خواهد پرسید. امروزه ثابت شده که افرادی که از کودکی در معرض آموزش و بازیهای ...
گشتی در شعر سعید صراف معیری
در نزدیکی با زمین باد جنده ی پاییزی رنگ برگ خیابان ها ی متروک را می شمارد با تو نگفته بودم ! هر گل بر مزار خویش میروید! و انگاه مشتی از خاک گور تو را در چشمانش پاچیدم . به گمان من ، یک اشکال فنی در متن ها ، گاهی لذت خوانش را از مخاطب می گیرد و آن انتخاب واژگان نا مناسب است . نه این که نشود واژه ای را انتخاب کرد . اگر بخواهیم معادل "جنده " را که ابتدا یک واژه ی معمولی و تک معنایی است بشماریم به این واژگان می رسیم : هرزه ، هر جایی ، روسپی و... به این انتخاب واژگان در حافظ نگاه کنیم: مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی در این غزل ، حافظ در پی آن است که با ذهن مخاطب بازی کند . او را ابتدا به ذهنیت آشنای اش "هرجایی" (هرزه) بکشاند و سپس دور کند . این بازی یا گزینش معنایی توسط مخاطب ، شیرینی خاص خود را دارد . اما در متن بالا، این واژه ی "جنده" ضمن داشتن معنای عریان ، یک بیان مستقیم است که در شعر خوش ننشسته است .در شعر ، بیش تر بیان پنهان مورد نظر است یا بهتر است که چنین باشد. جز این ها ، اگر بخواهیم تعیین جنسیتی هم با توجه به داده های متن انجام دهیم ، واژه ی "جنده " جنسیت باد را مونث نشان می دهد و در نتیجه زمین مذکر می شود با توجه به واژه ی "نزدیکی". با تمام این احوال ، یک واژه ی اضافه هم در متن دیده می شود:"پاییزی رنگ" رنگ ، اضافه است . همان پاییزی ، قدرت تاویلش بیش تر است و باز تر برای مخاطب . حال اگر چنین باشد ،"باد جنده ی پاییزی رنگ برگ خیابان ها ی متروک را می شمارد" این "برگ ها" دریافت مزد است یا پرداخت؟ اگر به شکل واقعی اش نگاه کنیم ، باد ، برگ ها را می ریزد . که در چنین حالتی می شود آن را "پرداخت" به حساب آورد . اگر این چنین شود ، تمام معادله های پیش فرض بیان شده ، در هم می ریزد . خصلت زمین هم مادرانه است و مونث که همیشه می روید . به نظر می رسد باید در عملکرد و صفت و ارتباط کلی عناصر تجدید نظر شود . اگر همین بند را به تنهایی در نظر بگیریم ، خودش یک متن جداست . و واژه های کلیدی اش "زمین ، باد ، برگ " است . بخش دوم: "با تو نگفته بودم ! هر گل بر مزار خویش میروید! و انگاه مشتی از خاک گور تو را در چشمانش پاچیدم ." ابتدا یک واژه باید اصلاح شود"پاچیدم" را شاید بشود غلط مصطلح دانست . درست آن "پاشیدم است . بند دوم متن دیگری است . این جا سه شخص وجود دارد . "من ، تو ، او" من و تو قابل درک است . "او" در متن نا پیداست در "چشمانش ". ارجاع ها ، مشخص نیستند . شعر آتش در نیستان ناظری را نامناسب با بخشی از متن ندیدم و برای دوستان عینا منویسم : یک شب آتش در نیستانی فتاد ...