شعر راجع به پدر
شعر درباره مادر - -fereydoun moshiri-madar -sher-irani
شعرهایی درباره مادر شعر مادر از فریدون مشیری تاج از فرق فلک برداشتن ، جاودان آن تاج بر سرداشتن : در بهشت آرزو ره یافتن، هر نفس شهدی به ساغر داشتن، روز در انواع نعمت ها و ناز، شب بتی چون ماه در بر داشتن ، صبح از بام جهان چون آفتاب ، روی گیتی را منور داشتن ، شامگه چون ماه رویا آفرین، ناز بر افلاک اختر داشتن، چون صبا در مزرع سبز فلک، بال در بال کبوتر داشتن، حشمت و جاه سلیمانی یافتن، شوکت و فر سکندر داشتن ، تا ابد در اوج قدرت زیستن، ملک هستی را مسخر داشتن، برتو ارزانی که ما را خوش تر است : لذت یک لحظه "مادر" داشتن ! ****نوشته شده امروز 5 شننبه 3-6-2010از پریسا بصیری برای مادرش مادر از پریسا بصیری جز تو ، گر گیرم کسی یارم شود کی چو تو بی باک غمخوارم شود ما همه جوییم یاری مهربان کی شود یاری که چون مادر شود هرکه میخواهد بفهمد عشق تو هیچ راهی نیست مگر مادر شود نوشته در5 شننبه 3-6-2010 **2-شعر مادر از ( ایرج میرزا):گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموخت شبها بر گاهواره من بیدار نشست و خفتن آموخت دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت لبخند نهاد بر لب من بر غنچه گل شکفتن آموخت پس هستن من ز هستن اوست تا هستم و هست دارمش دوست شد مکتب عمر و زندگی طی مائیم کنون به ثلث آخر بگذشت زمان و ما ندیدیم یک روز ز روز پیش خوشتر آنگاه که بود در دبستان روز خوش و روزگار دیگر می گفت معلمم که بنویس گویند مرا چو زاد مادر ، پستان به دهن گرفتن آموخت گویند که می نمود هر شب تا وقت سحر نظاره من می خواست که شوکت و بزرگی ، پیدا شود از ستاره من می کرد به وقت بی قراری، با بوسه گرم چاره من تا خواب به دیده ام نشیند شبها بر گاهواره من بیدار نشست و خفتن آموخت او داشت نهان به سینه خود تنها به جهان دلی که آزردخود راحت خویشتن فدا کرد در راحت من بسی جفا برد یک شب به نوازشم در آغوش تا شهر غریب قصه ها برد یک روز به راه زندگانی دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت در خلوت شام تیره من او بود و فروغ آشیانم می داد ز شیر و شیره جان قوت من و قوت روانم می ریخت سرشک غم ز دیده چون آب بر آتش روانم تا باز کنم حکایت دل یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت در پهنه آسمان هستی او بود یگانه کوکب منلالایی و شور و نغمه هایش ، بودند حکایت شب منآغوش محبتش بنا کرد ، در عالم عشق مکتب من با مهر و نوازش و تبسم ، لبخند نهاد بر لب من ، بر غنچه گل شکفتن آموخت این عکس ظریف روی دیوار، تصویر ...
مادر
| این مقاله به مناسبت روز مادر فراهم گردیده | مقاله امروز مربوط به مادران عزیز است که در ابتدا مدیریت سایت تک تحقیق روز مادر را به همه مادران عزیز تبریک گفته در مقاله مادر ابتدا به توصیف مادر ، خلقت مادر ، جایگاه و مقام مادر ، مطلبی کوتار در مورد حضرت فاطمه زهرا ، اهمیت مادر در کلام بزرگان ، حقوق مادر ، نقش مادران در سازندگی جامعه سپس دعای خیر مادر و در آخر اوضاع خانواده بعد از فوت مادر پرداخته شده است ، که فهرست این مقاله بصورت زیر است: توصیف مادر مادر طبیعی مادر اجتماعی خلقت مادر مقام مادر مقام والاى مادر در قرآن جایگاه مادر در اندیشه دینى حضرت فاطمه زهرا ، مادرى مهربان تر از خورشید! روش هاى تربیتى زهرا(س) اهمیت مادر در کلام امام خمینی ره حقوق مادر حقوق مادر بر فرزندان شناخت حق مادر مادر معمار تربیت منزلت مادر خدمات جبران ناپذیر مادر انس با مادر، بهتر از جهاد نقش مادران در سازندگی جامعه حق مادر بیش از پدر تأکید قرآن بر زحمات مادر پاداش اطاعت از مادر نگاه محبت آمیز به مادر دعای خیر مادر نتیجه نارضایتی مادر مادر ایده آل دلتنگی های مادر اوضاع خانواده بعد از فوت مادر مادَر یا نَنه یا مامان یکی از نسبتهای خانوادگی است و به والد طبیعی یا اجتماعی مونث گفته میشود خلقت مادر نام مادر با نام مبارک تو افتخار می گیرد، ای آسمانی ترین مادر هستی، ای یگانه مادر عصمت مقام مادر دستوراتی که در قرآن کریم به زن و مرد داده می شود، در عین حال که راه مشترکی برای رسیدن به حق است ولی راه مخصوص را هم از نظر دور ندارد، وقتی که احترام به پدر و مادر را بیان می کند برای گرامیداشت مقام زن نام مادر را جداگانه ذکر می کند. مقام والاى مادر در قرآن نوع دستورهایى که اسلام به زن و مرد می دهد، در عین حال که یک راه مشترکى براى هر دو قائل است ولى راه مخصوص را هم از نظر دور نمى دارد، وقتى احترام به پدر و مادر را بازگو مى کند، براى گرامى داشت مقام زن، نام مادر را جداگانه وبالاستقلال طرح مى کند. جایگاه مادر در اندیشه دینى شکى نیست که مادر از هر جهت مقام ارجمند و والایى در همه ادیان داشته و دارد و همگان با دید احترام به او مى نگرند و به عظمت و بزرگى از وى یاد مى کنند. حضرت فاطمه زهرا ، مادرى مهربان تر از خورشید! شخصیت حضرت فاطمه زهرا (س), در ابعاد گونه گون قابل بررسى است. اهمیت و شرافت مادر در کلام امام خمینی ره حقوق مادران را نمی توان شمرد و نمی توان به حق ادا کرد. یک شب مادر نسبت به فرزندش از سال ها عمر پدر متعهد ارزنده تر است. حقوق مادر بر فرزندان امام سجاد علیه السلام در مورد حق مادر می فرمایند: حق مادرت آن است ...
نوشته های زیبا راجع به پدر ومادر
یادش بخیر وقتی مریض میشدیم و پزشک ازمون میپرسید بیماریت چیه ؟ منتظر مادرمون میشدیم و همیشه جواب دادن رو به اون میسپردیم چرا که میدونستیم مادر همون احساسی رو داره که ما داریم حتی از خودمون بیشتر دردمون رو احساس میکرد !!!..پدر جاندکتر ها نیز مرا جواب کردند ؛ هیچکس علت بی خوابی ام را نفهمید …هیچکس ندانست یاد تو هرشب از سقف اتاقم چکه میکند !..مادر پیر شده و آشپزخانه از تنها شدن نگران است …یقه پیراهن پدر هراسان به آخرین دکمه های بسته شده با دست او خیره شده اند …فرشته مو سفید خانه مان کوله بارش را بسته …امروز برایم خاطره اولین روز مدرسه ام را گفت که وقتی وارد کلاس شدم و او میرفت گریه میکردم …خواستم بگویم آخر مهربان آن روز زجه هایم برای چهار ساعت ندیدنت بود ولی یک عمر ندیدنت را چه کنم ؟؟؟ اما نگفتم …..مجید (بهروز وثوقی) در فیلم سوته دلان :حبیب : چرا نیومدی در دوکون ؟مجید : امروز جمعه س ، تعطیلیه !حبیب : امروز دوشنبه س ، خیلی داریم تا جمعه !!!مجید : نخیییر ، تو اون تقویم که آقام اون سال خودش با دست خودش بهم عیدی داد امروز جمعه س !حبیب : اون تقویم باطله س !!!مجید : واسه من جمعه جمعه آقامه ، شنبه شنبه آقامه ، خواه مرده خواه زنده …..پدرم/مادرممیخواهم با اشکهایم گلی بپرورم به رنگ خون دل و به قامت هزاران دریغ و آه و در روز تولدت بر مزارت گذارم …پدرم/مادرمدر این روز آهم را بنگر و دریغم را شاهد باش ، هنوز باور ندارم که تو رفته ای ؛ هنوز دست احساس تو را حس میکنم چون تو زنده ای …..بهشت هم خشک سالیست !!!این را دیشب از کف پای مادرم که ترک خورده بود فهمیدم …..مادر مثل مدادیست که هر روز تراشیده شدن و کوچک شدنشو میبینیم و حس میکنیم تا وقتی که تموم بشه و پدر مثل خودکاریست که هرچقدر هم که باهاش بنویسیم تغییری در ظاهرش احساس نمیشه چون از درون خالی میشه ، فقط یه روز باخبر میشیم که دیگه نمینویسه …..اتفاقهایی هست که حسرت آن تا همیشه باقی میمانند مثل حسرت یک بار دیگر بوسیدن دستان پدر و مادر …..موضوع انشا : خوش بختی …به نام خداخوش بختی یعنی قلب پدر و مادرت بتپد …پایان !!!..مادرها شبیه نخ تسبیح میمانند ، به نسبت دانه ها کمتر خودنمایی میکنند اما اگر نباشند هیچ دانه ای کنار دیگری نمیماند !خدایا نخ هیچ تسبیحی پاره نشود …..مادر یعنی آرامشپدر یعنی آسایشخدا هرگز این دوتارو از ما نگیره …..بزرگترین دروغ همه مامان ها :دیگه دوستت ندارم !..داشتم با پدرم جدول حل میکردم که گفتم : نوشته دوست ، عشق ، محبت و چهار حرفیه … اتفاقا دو حرف اولشم دراومده یعنی ب و الف ! یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه بابا ؛ با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه !!! گفت ...
اشعار راجع به مرگ
«اگر مرگ داد است بیداد چیست //زداد اینهمه بانگ و فریاد چیست» فردوسی« مرگ هر کس ای پسر همرنگ اوست // آینه ی صافی یقین همرنگ روست» مولوی«آزمودم، مرگ من در زندگی است// چون رهم زین زندگی، پایندگی است» مولوی«از دست عدو ناله? من از سر درد است// اندیشه هر آنکس کند از مرگ، نه مرد است// جانبازی عشاق، نه چون بازی نرد است// مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است» عارف قزوینی«ای خنک آن را که پیش از مرگ مرد// یعنی او از اصل این زر بوی برد// مرگ تبدیلی که در نوری روی// نه چنان مرگی که در گوری روی» مولوی«بابط میگفت ماهی ای در تـب و تاب// باشد که به جوی رفته باز آید آب؟// بط گفت چومن قدید گشتم تو کباب// دنیا پس مرگ ما چه دریا چه سراب» پندار رازی«بعد از این لطف تو با ما به چه ماند دانی؟// نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند» انوری«بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی» سنایی«بمیر پیشتر از مرگ تا رسی جایی// که مرگ نیز نیاردت گشت پیرامن» جمالدین عبدالرزاق«بمیرد کسی کو ز مادر بزاد// ز خسرو چو یاد آوری تا قباد// ز مادر همه مرگ را زادهایم// به ناچار گردن بدو دادهایم// نزاید کس الا که مرده شود// به خاک سیه در سپرده شود» فردوسی«به دارو و درمان جهان گشت راست// که بیماری و مرگ، کس را نکاست» فردوسی«به نام نکو گر بمیرم رواست// مرا نام باید که تن مرگ راست» فردوسی«پیامی است از مرگ موی سفید// به بودن چهداری تو چندین امید» فردوسی«تنهایی از مرگ ناخوشتر است// هرآنکس که تنها بود بیکس است» فردوسی«جامه? مرگش آسمان دوزد// هرکه اندر زمین ز مادر زاد» ایرج میرزا«چنان زمرگ بترس از سیه سفیدی موی// که مرد مار گزیده زشکل پیسه رسن» جمالدین عبدالرزاق«چنین گفـت کز مرگ، خود چاره نیست// مرا بر دل اندیشه زین باره نیست// مرا بیش از این زندگانی تنبود// زمانه نکاهد نخواهد فزود» فردوسی«چو خواهی ستایش پس مرگ تو// خرد باید ای نامور برگ تو» فردوسی«چون زیستن تومرگ تو خواهد بود// نامرده بمیر تا بمانی زنده» عطار نیشابوری«چه خوش گفت آن نهاوندی به طوسی// که مرگ خر بود سگ را عروسی» نظامی«خانهای را که چون تو همسایه است// ده درم سیم بـدعیار ارزد// لکن امیدوار باید بود// که پس از مرگ تو هزار ارزد» سعدی«خصم را گو پیش تیغش جوشن و خفتان مپوش// مرگ را کی چاره هرگز جوشن و خفتان کند» قاآنی شیرازی«خواب را گفتهای برادر مرگ// چو بخسبی همیزنی درِ مرگ» اوحدی مراغه ای«خوشا آنکس که پیش ازمرگ میرد// دل و جان هرچه باشد ترک گیرد» عطار نیشابوری«رسول مرگ به ناگه به من رسید فراز// که کوس کوچ فروکوفتند کار بساز// کمان پشت دوتا چون به زه درآوردی// ز خویش ناوک دلدوز ...
متن های زیبا در مورد پدر و مادر
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ، نه مرگ ، نه ترس ، سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم . . . . . . . شرمنده می کند فرزند را ، دعای خیر مادر ، در کنج خانه ی سالمندان . . . . . . . خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد . . . . . . . به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن ، ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن ! . . . . همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن ، کوچک و کوچک تر میشود . . . ولی پدر . . . یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند ، خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست . فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد . . . بیایید قدردان باشیم . . . به سلامتی پدر و مادرها . . . . دست پر مهر مادر تنها دستی است که اگر کوتاه از دنیا هم باشد ، از تمام دستها بلند تر است . . . . . . . پدر و پسر داشتن صحبت میکردن . . . پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟ پسر میگه : من ! پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو ؟؟ ! پسر میگه : بازم من شیرم ! پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو !؟ پسر میگه : بابا تو شیری ! پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟ پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا . . . به سلامتی هرچی پدره . . . . . . . مادر تنها کسی است که میتوان “ دوستت دارم ”هایش را باور کرد ، حتی اگر نگوید . . . . . . . مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو ، صبوری مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ، دلواپسی مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری ! مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد ! مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود ! مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن . . . . . . . اگر ۴ تکه نان خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما ۵ نفر باشید ، کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید مطمئنا مادر است .
اظهارات پدر داماد احمدی نژاد راجع به محسن رضایی
خورشیدی پدر داماد محمود احمدی نژاد است.وی در گفت و گویی به روزنامه اعتماد ملی به صراحت درباره احمدی نژاد،اخلاق و منش و سیاست هایش سخن گفته است،اما آنچه جالب است گفته های او درباره محسن رضایی است.خورشیدی می گوید:"رضايي را از سالهاي 51 و 52 ميشناسم. او در آن سالها به تازگي از زندان آزاد شده بود. او را به عنوان دانشآموز روشنفكري ميشناختم كه در مقابل رژيم ايستاده بود و در جنوب به عنوان سمبل مبارزان مطرح بود و پس از آن نيز خدمات زيادي را به ثمر نشاند و بارها تا مرز شهادت پيش رفت. در پرونده ساواك اجازه تير داده شده بود يعني هر كجا رضايي را ديدند به او تير بزنند بنابراين براي مدتي متواري بود اما در همان زمان هم فعاليت سياسي ميكرد و اميد ميداد. رضايي از موسسان منصورون بود كه بعد از انقلاب به مجاهدين انقلاب اسلامي تغيير نام داد من هم در آن تشكيلات حضور داشتم. در زمان تشريففرمايي امام (ره) به وطن، رضاي مسوول حفاظت محافظان امام بود 60 هزار نفر را سازماندهي كرد و عملكرد خوبي داشت. پس از آن با حكم امام(ره) به وطن، رضايي مسوول حفاظت محافظان امام بود و 60 هزار نفر را سازماندهي كرد و عملكرد خوبي داشت. پس از آن با حكم امام(ره) در سپاه مشغول به خدمت شد. 3 كودتا را در زماني كه مسوول اطلاعات سپاه بود، كشف كرد و در زماني كه مناطق بحراني مثل سيستانو بلوچستان، كردستان تركمنصحرا و خوزستان به بحران كشيده شد، آقا محسن در مقابله با بحرانآفرينان زحمات زيادي كشيد كه اين زحمات، سازماندهي شده، پرحجم و موثر بود. آقا محسن فرماند بلامنازع جنگ بود و حضرت امام هم در بسياري موارد روي ايشان حساب ميكرد. علت دوبار نخستوزيري موسوي، پافشاري محسن رضايي بود كه به امام فرموده بود كه موسوي بايد بماند تا دولت و سپاه بتوانند از كشور دفاع كنند. بعدها در هر مرحلهاي از انقلاب، آقا محسن وظيفه خود را به خوبي انجام داده است. او انسان خوشفكر با ديد باز است و مستبد و دگم نيست. آقا محسن نيروشناس خوبي است و گاهي اوقات افراد در اطراف ايشان با هم متضاد هستند و نشان ميدهد كه رضايي از افراد با افكار مختلف استفاده كرده است كه نقطه مشترك آنها شايستگي آنهاست. از سوي ديگر رضايي يك شخصيت بينالمللي است و تمام دنيا او را ميشناسند. در زماني برخي آقايان ميخواستند كه رضايي فرمانده سپاه نباشد اما امام فرمودند كه آقا محسن شخصيت بينالمللي است و چطور ميتوانم در زمان جنگ، فرمانده را عوض كنم." متن کامل مصاحبه مطهره شفیعی با احمد خورشیدی
مادر كلمه است كه هر انسان آگاه به آن آشنايي كامل دارد.
هر انسان از آوان طفوليت الي آخرين ساعت حيات خويش در فكر وانديشه اين گوهر زيبا وگرانبها مي باشد زمانيكه انسان پا به عرصه حيات و زندگي ميگذارد همين مادر است كه طفل خويش را با يك عالم مشكلات زنده گي تربيه وپرورش داده تا باشد مصدر خدمت براي خود وجامعه خويش گردد. شب زنده داري هاي مادر در آوان طفوليت بخاطر صحت وسلامتي طفلش وباخبري از آن هزاران تكاليف جدي ديگر كه هر لحظه حيات طفل را به مخاطره مي اندازد يكي از اعمالي به حساب ميرود كه هر انسان دارداي ضمير روشن ولو هر قدر مصدر خدمت براي مادر خويش گردد بازهم ناچيز خواهد بود. و آرزوي هميشه گي مادر باخبري از طفلش است . مادر مقدس ترين موجود روي زمين به شمار رفته و مادر زيبا ترين وگرانبها ترين هديه الهي است كه براي هركس به ارمغان آورده است. وهر لحظه اطاعت وعبادت اين موجود پاك ومقدس هر انسان روشنفكر لازم مي باشد و هركس اگر خواهان كسب رضاي خداوند متعال(ج) باشد با يد به بهترين صورت اطاعت واحترام مادر را داشته باشد. تلخ ترين لحظه عمر، لحظه مرگ مادر است و آغوش مادر گرم ترين جاي براي زيستن است. مادر نه بلكه پسر خودرا نه ماه در شكم خود حمل ميكند بلكه بيخوابي هاي مادر كه برطفلش ميكشد اصلاً جبران نميشود. پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد كه اگر من مادر خودرا به آغوش خود گرفته هفتاد دور خانه خدارا طواف كنم باز هم ناچيز خواهد يك شب بيخوابي مادر جبران نميشود، يعني زحمات كه مادر بر اولاد خويش ميكشد جبران ناپذير است. ومادر تمام زنده گي اش را فداي اولاد خويش ميكند تا يك اولاد هاي خوب وبا تربيه تحويل به جامعه بدهد، زيرا كه چه خوش گفته اند كه: بهشت زير پاي مادران است پس بر ما لازم است تا هميشه به اين گوهر زيبا ومقدس احترام داشته و عملي را انجام ندهيم كه باعث رنجش ايشان گردد. پس ما چرا به پدر ومادر خود احترام نكنيم؟ ما چرا تابع امر مادر يا از سخن هاي مادر بي اطاعتي كنيم؟ پس جوانان وخواننده گان محترم اميدوام هميشه مصدر خدمت براي مادر وجامعه خود باشيد واميدوارم كه نظر تان را در اين مورد بيا نماييد پس جوانان عزيز تا بع امر مادر تان باشيد تا بهشت نصيب تان شود. ويك چيز ديگر را كه ياد آور شوم جوانان وعزيزان كه به پدر ومادر خود احترام نمي كند ويا تابع امر مادر خود نمي باشد و يا از امر مادر بي اطاعتي ميكند دليلش چيست؟ اميد وارم كه دليلش را بگويد كه چرا بي اطاعتي ميكند. شعر هستي من از دعاي مادر است ديگه گوشه چادرت را رها نمي كنم مادر كجاست كه دعات پشت و پناه من باشه غير از تو مادر كسي را صدا نمي كنم ديگه......................................... ...
روش تدریس قرآن پایه اول( ضمن خدمت خانه قرآن)
بهتراست این درس در ساعات اول یا دوم روز تدریس شود که بچه ها دارای نشاط بیشتری هستند و روزشان را با خواندن قرآن آغاز کنند. نکتۀ دیگر این که؛ در ابتدای کتاب درسی، 2 بخش پیش بینی شده است، بسیاری از سوالاتی که همکاران ما دارند در ابتدای کتاب پاسخ داده شده و اولیای دانش آموزان هم در مواجهه با این کتاب، تکلیف خود را می دانند. کتاب آموزش قرآن اول ابتدایی نقش بسیار موثری در یادگیری فارسی بچه ها دارد، لوح ها و روخوانی که بچه ها دارند به تثبیت و تعمیق و تعمیم یادگیری فارسی بچه ها کمک می کند پس والدین باید حتماً این کتاب آموزشی را با بچه ها تمرین کنند. نکتۀ دیگر این است که خانواده های محترم حتماً پیگیر باشند که معلم فرزندشان آیا از لوحه و نوارهای صوتی استفاده می کند؟، آیا در دوره های ضمن خدمت شرکت کرده و مدیران مدارس هم این را پیگیری کنند تا انشاء الله آن اهدافی که پیش بینی شده است محقق شود. مهمترین هدفی که در دورۀ ابتدایی دنبال می شود بحث آموزش روخوانی و روانخوانی است. در کلاس اول ابتدایی ما بچه هایمان را برای یادگیری روخوانی و روانخوانی قرآن آماده می کنیم و کلیۀ فعالیت های ما در این مسیر حرکت می کند. موضوع مربوط این جلسه در رابطه با جشن قرآن است. در جشن قرآن شعر و سوره ها خوانده می شوند. درس اول: جشن قرآن در ابتدای این درس بهتر است استاد از یکی از دانش آموزان بخواهد تا سوره ای را که حفظ است را بخواند. دانش آموز: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلَهِ النَّاسِ مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ در ادامه استاد خواندن یک شعر راجع به قرآن مثلا شعر بسم الله را از دانش آموز بخواهد. دانش آموز: به نام خدا بسم الله، مشکل گشا بسم الله، ما بچۀ ایرانیم به نام ما بسم الله. سپس استاد باید با طرح موضوع به دانش آموزان بگوید که در این جلسه به ذنبال چه هستند و چه درسی را می آموزند. استاد: در این جلسه میخواهیم با یک پیام قرآنی آشنا شویم. پیام قرآنی یعنی آیههای قشنگ قرآن. یکی از آن آیه هایی که همۀ شما آن را میدانید، معروفترین و قشنگترین و باعظمت ترین پیام قرآنی است. استاد: آن آیه چیست؟ همان آیه ای که هر روز که ازخانه بیرون می آیید می خوانید. دانش آموزان: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ استاد: بچه ها حالا که شما به کلاس اول آمدید باید همۀ این آیات را درست بخوانید. باید کامل بخوانید. در ادامه باید با دانش آموزان به تکرار آیه پرداخته تا به طور کامل در ذهن دانش آموز تثبیت شود و تلفظ صحیحی ...
انتخاب هایی از شعرهای فردوسی و نظر فردوسی درباره مذهب
از فردوسی کسی کو خرد را ندارد ز پیشدلش گردد از کردهی خویش ریشتوانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بوداز این پرده برتر سخنگاه نیست ز هستی مر اندیشه را راه نیست.فردوسی و مذهب ترا دانش و دین رهاند درست در رستگاری ببایدت جست وگر دل نخواهی که باشد نژند نخواهی که دایم بوی مستمند به گفتار پیغمبرت راه جوی دل از تیرگیها بدین آب شوی چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی که خورشید بعد از رسولان مه نتابید بر کس ز بوبکر به عمر کرد اسلام را آشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار پس از هر دوان بود عثمان گزین خداوند شرم و خداوند دین چهارم علی بود جفت بتول که او را به خوبی ستاید رسول که من شهر علمم علیم در ست درست این سخن قول پیغمبرست گواهی دهم کاین سخنها ز اوست تو گویی دو گوشم پرآواز اوست علی را چنین گفت و دیگر همین کزیشان قوی شد به هر گونه دین نبی آفتاب و صحابان چو ماه به هم بستهٔ یکدگر راست راه منم بندهٔ اهل بیت نبی ستایندهٔ خاک و پای وصی حکیم این جهان را چو دریا نهاد برانگیخته موج ازو تندباد چو هفتاد کشتی برو ساخته همه بادبانها برافراخته یکی پهن کشتی بسان عروس بیاراسته همچو چشم خروس محمد بدو اندرون با علی همان اهل بیت نبی و ولی خردمند کز دور دریا بدید کرانه نه پیدا و بن ناپدید بدانست کو موج خواهد زدن کس از غرق بیرون نخواهد شدن به دل گفت اگر با نبی و وصی شوم غرقه دارم دو یار وفی همانا که باشد مرا دستگیر خداوند تاج و لوا و سریر خداوند جوی می و انگبین همان چشمهٔ شیر و ماء معین اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد نبی و علی گیر جای گرت زین بد آید گناه منست چنین است و این دین و راه منست برین زادم و هم برین بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم دلت گر به راه خطا مایلست ترا دشمن اندر جهان خود دلست نباشد جز از بیپدر دشمنش که یزدان به آتش بسوزد تنش هر آنکس که در جانش بغض علیست ازو زارتر در جهان زار کیست نگر تا نداری به بازی جهان نه برگردی از نیک پی همرهان همه نیکی ات باید آغاز کرد چو با نیکنامان بوی همنورد از این در سخن چند رانم همی همانا کرانش ندانم همی نژند = افسرده, پژمرده, سرگشته, خشمگینتنزیل = فرو فرستادن - نازل کردن لوا = درفش رایت علم - بیرق اختر سریر =تخت, تختپاشاهیخرد بهتر از هر چه ایزد بداد ستایش خــــرد را به از راه دادخرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به هر دو سرایشعری درباره ایران از فردوسی در این خاک زرخیز ایرانزمین نبودند جز مردمی پاک دین همه دینشان مردی و داد ...
شعر درمورد جنگ
پدرم بوی سیب را می دادپدرم با نفس كشیدن خودعطر ( امن یجیب ) را می دادبا نگاهی كه آسمانی بودزیر ماسک،او، همیشه می خندیدآن زمانی كه بغض هم می كردمادرم را،كنار خود می دیدپدرم بی صدا،تكلم كردبا نگاهی كه غرق پاكی بودیاد جبهه،شروع اشک پدریاد آن چفیه ای كه خاكی بودیاد چشمان منتظر به در ویاد آن لاله ای كه پرپر شدیاد آن سنگری كه تركش خوردیاد همسنگری،كه بی سر شدقصه ی كودكی من این بودپدرم،عاشقانه می جنگیددر شلمچه،میان آن همه تیركربلا را به چشم خود می دیدبا همان چكمه های خاكی خودپدرم روی مین قدم می زدبا دلی خسته از غم دوریاو ز عشق ائمه دم می زدهر كسی تشنه ی شهادت بوداو دلش را به قلب دریا زداین اتاق پدر كه شاهد هستپدرم،پشت پا به دنیا زدیاد بابا كه رفت و من ماندمدر دل خسته ام تلاطم كردحرفهای نگفته ای دارمبغض من،راه خانه را گم كردشب جمعه،پدر،دعای كمیلسوز آهش پل عبادت بودسحر روز بعد فهمیدمكه دعای پدر شهادت بودمادرم،خواب دیده بود انگار