شعر در مورد سفر
شعر سفر
همه شب دلم با کسي مي گفتسخت اشفته اي ز ديدارشصبحدم با ستارگان سپيدمي رود مي رود خدا نگهدارشمن به بوي تو رفته از دنيابي خبر از فريب فرداهاروي مزگان نازکم مي ريختچشمهاي تو چون غبار طلاتنم از حس دستهاي تو داغگيسويم در تنفس تو رهاميشکفتم ز عشق و مي گفتمهرکه دلداده شد به دلدارشننشيند به قصد ازارشبرود چشم من به دنبالشبرود عشق من خدا نگهدارشاه اکنون تو رفته اي و غروبسايه مي گسترد به سينه ي راهنرم نرمک خداي تيره ي غممي نهد پا به معبد نگهممي نويسد به روي هر ديوارايه هايي همه سياه سياه
گزارش سفر انجمن شعر گیلان به شهرستان خلخال
شرکت در همایش شعری خلخال شرکت در همایش شعر استانی شهرستان خلخال به دنبال دعوت انجمن شعر خلخال روز پنج شنبه به تاریخ 29 فروردین 1392 ساعت شش صبح با مینبوسی به همراهی دوستان شاعر استاد باقر نقوی و آقایان طلوعی و رضایی و عزتی و خانواده ی آقای محمدعلی مزدی و خانواده ی اینجانب دانیالی به سمت خلخال به محل اجرای همایش شعری استان اردبیل راهی شدیم در راه یعنی در شهر انزلی استاد بهبود مرادی را به همراه خانواده یشان سوار مینیبوس کردیم و پس از گذشتن از شهر رضوانشهر از طریق جاده پونل به سمت شهر مقصد در حالیکه هوای مسیر ابری وبارانی ومه گرفته بود حرکت را ادامه دادیم در بین راه حدود ساعت ده برای صرف صبحانه که پیش بینی لازم انجام گرفته بود ماشین را نگه داشته و پیاده شدیم وباهم به قهوه خانه ای رفته و در حالیکه از شدت سرما همگی سردمان شده بود خودمان را به بخاری بزرگ فهوه خانه نزدیک کرده و با بهره مندی از طعم آتش هیزمی آن ، لذت استفاده ی گرمای دلچسب را در بدن سرد و لرزان خودمان احساس کردیم و صبحانه را را که عبارت از هلیم بود بر روی بخاری گذاشته و گرم کرده و 15 نفر همسفر صرف نمودیم . پس از صرف صبحانه ی خوب جاده را پیش رو گرفته و در حالیکه به زیبایی های اطراف خیره می شدیم و طبیعت زیبای کوه و دشت و سبزه و برف وجنگل را مدام از جلوی چشمان تیزبین شاعرانه عبور می دادیم ، به راهمان ادامه دادیم تا اینکه در ساعت حدود 11 راهمان را به سمت گردشگاه ازنوی خوجین شهرستان خلخال پیش گرفتیم بر حسب حسن اتفاق اقای معصومی رئیس اداره ی ارشاد خلخال برایمان زنگ زد تا در مورد مقاله های ارسالی اینجانب اعلان وصول نماید و بنده نیز در مورد حضور انجمن شعر و ادب شهریار گیلان بنا به دعوت انجمن شعر خلخال از مجموعه ی ارشاد خلخال به اطلاع ریاست اداره رساندمبعد از حدود بیست دقیقه شاعران محترم استاد یدالله پور عبدالحسین و آقایان رحیم نظری و استاد خانم حمیده عنایت زاده و به همراه چهار پنج نفر دیگر و همچنین اقای حسام دانیالی و خانم منیژه دانیالی برای استقبال انجمن شهریار به محل ازنو آمدند پس از پذیرایی و سلام علیک اولیه به سمت خلخال رفته ، و ناهار را در محل تفرجگاه اندبیل صرف کردیم و بعد عازم اداره ی ارشاد جهت شرکت در امر هدف و بهانه ی مسافرت یعنی شرکت در جلسه ی همایش شدیم که ضمن حضور و معرفی در کنار شاعران میهمان از شهرهای : نمین ، اردبیل، نیر، هیر ،سرعین، کوثرگیوی و هشجین و همچنین شاعران میزبان یعنی خلخال ،در مراسم شعر خوانی که از ساعت حدود 2/5 تا 6/5 طول کشید، اساتید سخن با دعوت مجری برنامه خانم محمدپور به محل سن رفته و به قرائت ...
یک شعر در مورد انفاق
همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن همه سال حج نمودن سفر حجاز کردن زمدینه تابه کعبه سر و پا برهنه رفتن دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن بمساجد و معابد همه اعتکاف جستن زملاهی و مناهی همه احتراز کردن شب جمعه ها نخفتن به خدارازگفتن زوجود بی نیازش طلب نیاز کردن بخدا که هیچکس راثمر آنقدر نباشد که به روی نا امیدی در بسته باز کردن
اشعار زیبا در مورد شهدا
چشم پاک دختری از جملهای تر مانده است""" چشمهای پاکش اما خیره بر در مانده است روی دیوار اتاق کوچک تنهاییاش """ عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است . . . یاد و خاطره شهیدان گرامی باد ای روشنای خانه امید، ای شهید """ ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است"""ای برتر از سراچه خورشید ای شهید ای شهیدان ، عشق مدیون شماست """هرچه ما داریم از خون شماست ای شقایق ها و ای آلاله ها """ دیدگانم دشت مفتون شماست . . . شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند . . . دید در معرض تهدید دل و دنیش را """ رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را رفت و حتی کسی از جبهه نیاورد به شهر """چفیه و قمقمه اش کوله و پوتینش را . . . رفتن به جهاد نفس راهی است بزرگ """از جبهه گریختن گناهی است بزرگ ما بر سر پست انقلابیم اکنون """ خفتن سر پست اشتباهی است بزرگ . . . کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو """ دلم دوباره گرفته زبیخیالی تو تو التماس نگاه کدام پنجرهای """ که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو . . . سری که هیچ سرآمدن نداشت، آمد """ بلند بود ولیکن بدن نداشت آمد بلند شد سر خود را به آسمان بخشید """سری که بر تن خود، خویشتن نداشت آمد . . . گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است ، وگرنه همه اجرها در گمنامیست. محکمه خون شهداء محکمه عدلیست که ما را در آن به محاکمه می کشند . . . ای دوست به حنجر شهیدان صلوات """ بر قامت بی سر شهیدان صلوات خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنه کاریم . . . شکر لله شیعه ای نامی شدیم """اهل جمهوری اسلامی شدیم از خمـینی درس عشق آموختیم """ در تنور جنگ و جبهه سوختیم بیعتی کردیم با سید علی""" راه حق در قول و فـعلش منجلی . . . چفیهی من بوی شبنم میدهد """ عطر شبهای محرم میدهد چفیهی من، سفرهی دل میشود """ جمعه، با مهدی، مقابل میشود . . . در سینهام دوباره غمی جان گرفته است « امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است » تا لحظهای پیش دلم گور سرد بود اینک به یمن یاد شما جان گرفته است تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟ """ ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد آن باد که آغشته به بوی نفس توست """ از کوچه ما کاش گذر داشته باشد . . . ای دشمن حق ما دلیر و حق پرستیم """برگرد ! تا سربند یا زهـرا (س) نبستیم . . . ای شهید ای روشنای خانه امید، ای شهیدای معنی حماسه جاوید، ای شهیدچشم ستارگان فلک از تو روشن استای برتر از سراچه خورشید ای شهید« زهره » به نام توست غزلخوان آسمانبا یاد توست مشعل « ناهید » ای شهید« قد قامت ...
شعر در مورد دکتر احمدی نژاد
رزمنده و در صف جهادیم هنوز نابودگر ظلم و فسادیم هنوز سوگند به روح قدسی روح خدا ما یاور احمدی نژادیم هنوز افکار امام را منادی باشیم در قافله ی نیک نهادی باشیم گر عشق امام و رهبری در دل ماست حق است که احمدی نژادی باشیم ما پیرو خط ولی می خواهیم پیش رخ دشمنان یلی می خواهیم اصرار به احمدی نژاد داریم زیرا ما مالک اشتر علی می خواهیم
درگذشتی دیگر و مطلبی در مورد شاهنامه خوانی
با توجه به اخباری که میرسد ابتدا باید یادی کنم از از استاد مسلم موسیقی ایران مرحوم فرامرز پایور. و بعد از آن به حرکتی که برای اجرای اشعار شاهنامه توسط هنرمندان ایران صورت گرفته بپردازم. در مورد هنر استاد پایور گفتن ساعتها وقت لازم است. اما من دوستداران را ارجاع میدهم به دو قطعهای که استاد پایور نواختهاند تا هنر نوازندگی ایشان و سونوریتۀ دلنشین سازشان را به یاد دوستداران بیاورم. یکی در اثر رازدل توجه کنیم به جواب آواز دیلمان، و دیگری در اثر ابوعطایی که با شهرام ناظری عرضه شد. به بخشی که استاد پایور در حجاز(اگر حافظه یاری کرده باشد و اشتباه نکرده باشم. اما مطمئنم که در ابوعطاست) قبل از آواز شهرام ناظری با شعر خیام مینوازند. همین دو نمونه برای نشان دادن هنر ایشان نوازندگی و جواب آواز و نواختن چهارمضراب کافیست. و دیگر تنظیمهای ایشان و آهنگسازیهای ایشان نیازی به یادآوری من ندارد. نمونههای فراوانی هست که همۀ دوستداران موسیقی اصیل ایرانی از آن باخبرند. اما از اینجا میخواهم به دغدغهای که چند سالیست که ذهن مرا مشغول کرده بپردازم. و آن موضوع تربیت شاگرد و انتقال دانستهها با نسلهای بعدی است. استاد پایور با نوشتن کتابهای آموزشی سنتور در سطوح مختلف، و آموزش آن توسط مدرسین در سطح گسترده مکتبی را پایه گذاری کرد و به شکل منظم و به اصطلاح آکادمیک برای هنرجویان راه آموختن را هموار کرد. زمانی که استاد پایور همت به این خدمت بزرگ گماشتند امکانات ضبط صوتی و تصویری به شکلی که هم اکنون هست، نبود. جا دارد که از اساتید بخواهیم که دانستههای خود را در سطوح مختلف آموزشی به صورت صوتی و تصویری منتشر کنند. همانگونه که استاد پایور دانستههای خود را منتشر کرد و اکنون ما بهنام مکتب پایور میشناسیم. اکنون تنها بازماندۀ سنتورنوازان بزرگ ایران زمین مجید کیانیست. همۀ اساتید باید تا دیر نشده و کار از کار نگذشته مانند استاد پایور در سطوح مختلف تمام آنچه را که میدانند از مبتدی تا عالیترین درجات به صورت صوتی و تصویری منتشر کنند. من واقعا در این مورد احساس خطر میکنم که اگر این اساتید خدای نکرده از دست بروند نسلهای بعدی چه کنند. به شاگردان این اساتید اعتمادی نیست. این را که عرض میکنم واقعیت است. به چشم دیدهام. البته به همۀ شاگردان توهین نمیکنم اما اکثر آنها... نوازندهای خدمت استاد کسایی رفته بود (حالا نام او را نمیگویم که حساسیت پیش نیاید). استاد کسایی نشستند بر صندلی و به او گفتند که مثل مکانیکی که زیر ماشین برای تعمیر دراز میکشد دراز بکش و ببین که نی را چگونه باید در میان دندانها گذاشت. ...
سخنان بزرگان دین در مورد سفر
توصیه به سفر و مسافرت از نظر دین اسلام خیلی پراهمیت تلقی شده است .به طوریکه که بزرگان دین بارها در این مورد نظر داده و توصیه کرده اند.بزودی مقاله ای را درخصوص اهمیت سفر در اسلام را در این وبلاگ خواهم اورد فعلا به سخنان این بزرگان بسنده کرده و اگر نفسی باقی بود بزودی شما را در شناخت اهمیت سفر در اسلام یاری خواهم کرد - با كسى كه در تو فضیلتى نسبت به خود نمىبیند و همچنین تو نیز در او فضیلتى نسبت به خود نمىبینى، هرگز در سفر همراهى نكن ( حضرت علی (ع)). - هرگاه معاشرت مىكنى با مثل خودت معاشرت كن و مبادا با كسى معاشرت كنى كه عهدهدار مخارج تو باشد، زیرا این كار باعث ذلت مؤمن است ( امام باقر(ع)). - حق مسافر آنست كه اگر مریض شد برادران همسفرش تا سه روز برایش توقف كنند ( امام باقر (ع)). - شخص مسافر براى خانوادهاش از دو ركعت نمازى كه وقت رفتن به سفر به جا آورد و بگوید: "خداوندا خود و خانواده و مال و اولاد و دنیا و آخرت و امانت و پایان كارم را نزد تو به ودیعت مىگذارم"، چیز بهترى به جا نمىگذارد، و این سخن را كسى نمىگوید مگر آن كه خداوند آنچه را كه خواسته است به او مرحمت مىكند (رسول اكرم (ص)). - رسول خدا صلى اللّه علیه و آله همیشه روز پنجشنبه مسافرت مىكرد و مىفرمود: «خدا و پیامبر و فرشتگان الهى روز پنجشنبه را دوست مىدارند. » ( امام باقر (ع)) مسافرت كنید تا تندرست بمانید و روزی كسب نمایید. (پیامبر اكرم (ص)) - هرگاه راه را گم كردى فریاد بزن: "یا صالح"! یا صدا بزن: "یا ابا صالح! لطف خدا بر تو باد! مرا راهنمایى كن. "( امام صادق (ع)) - مسافرت خود را با صدقه دادن آغازكن و هرگاه خواستی بیرون برو، زیرا (با صدقه دادن) سلامت سفرت را می خری. (امام صادق (ع)) - نخست همسفر انتخاب كن، بعد قدم در راه گذار. (پیامبر اكرم (ص)) - پیش از مسافرت، از همسفر جویا شو و پیش از خرید خانه، ببین همسایه ات كیست. (حضرت علی (ع)) - هرگاه یكی از شما به سفر رفت، در بازگشت حتی اگر شده یك قطعه سنگ برای خانواده اش هدیه و تحفه بیاورد. (پیامبر اكرم (ص)) - مردانگی در سفر عبارت است از: بخشیدن از ره توشه خود به همراهان، سازگاری با همسفران و بسیار به یاد خدای عزوجل بودن در هر فراز و نشیب و هر فرود آمدن و برخاستن و نشستنی. (حضرت علی (ع)) - مردانگی در سفر عبارت است از بخشیدن از زاد و توشه خود به همراهان و خوش اخلاقی و شوخی كردن، به شرط آن كه معصیت خدا نباشد. (پیامبر اكرم (ص)) - انسان نباید به سفری رود كه می ترسد در آن به دین و نمازش لطمه ای وارد آید. (حضرت علی (ع)) - امام صادق (ع) هرگاه پا در ركاب مىنهاد، مىگفت: "سبحان الذى سخر لنا هذا و ما كنا له مقرنین" و هفت مرتبه "سبحان الله" و هفت مرتبه "الحمدلله" ...