شعر در باب مادر
چند خطی در باب شعر
موسیقی، یکی از عناصر مهم درشعر است و تاثیرات فراوانی بر آن می گذارد؛ از جمله: · به شعر، نظم می دهد؛ · حالات مختلف در مخاطب ایجاد می کند ( نشاط، شادی، اندوه، و...)؛ · میزان تاثیر شعر بر مخاطب را دوچندان می کند؛ · و... موسیقی در شعر چند شاخه ی مهم دارد؛ از جمله: وزن، قافیه و ردیف، و... در این بخش می خواهیم با هم بحث قافیه و ردیف را مرور کنیم. پیش از آغاز بحث، خوب است این بیت ها را بطور دقیق بخوانید و به این سوال پاسخ دهید که در پایان هر بیت: - کدام « کلمات » بطور کامل و عینا تکرار شده اند؛ - « حروف » کدام کلمات با هم مشترکند؛ با پاسخ به این سوالات می توانید به جایگاه قافیه و ردیف و ارزش موسیقایی آن پی ببرید. اما، شعر انتخابی امروز از کتاب « یک عالم پروانه » است ( چاپ 1373) اثر شاعر خوب و صمیمی کودک و نوجوان، آقای افشین علا: خنده ی بابا بابا دارد می خندد دنیا دارد می خندد حتما خیلی خوشحال است، زیرا دارد می خندد یک گل روی قالیچه با ما دارد می خندد هرچیزی که غمگین بود، حالا دارد می خندد ردیف چیست؟ کلماتی که در پایان بیت، عینا تکرار می شود. پس می توانیم بگوییم: کلماتی که در پایان مصراع 1 و مصراع های 2 و 4 و 6 و 8 در این شعرآمده و کاملا تکرار شده، ردیف این شعر است. راهی ساده برای یافتن ردیف در شعر: از چپ به راست، کلمات پایانی شعر را بررسی می کنیم: «می خندد» و « دارد» در همه ی بیت ها عینا و پشت سرهم تکرار شده اند؛ پس ردیف شعر به شمار می روند البته به شرطی که پیش از آن ها « قافیه » آمده باشد. قافیه چیست؟ کلماتی که در پایان بیت می آید و بعضی از حروف پایانی آن ها با هم اشتراک دارد؛ این اشتراک باعث ایجاد موسیقی در شعر می شود. می بینید که بخش پایانی کلمات «بابا»، «دنیا»، «حالا» و « زیرا»، یعنی: " ا " با هم مشترک است؛ به همین دلیل این کلمات، قافیه ی این شعر به شمار می روند. با همین روش بسیار ساده می توانید قافیه هم بسازید؛ شاید شما هم مثل خیلی از بچه های دیگر، تمرین قافیه سازی کرده اید، بی این که از آن باخبر باشید! می پرسید چطور؟ بله عرض می کنم. بچه ها گاهی برای تفریح با هم سوال جواب هایی دارند، که درحقیقت تمرین قافیه سازی است! مثلا: بگو: تشت! - تشت - بشین برو رشت! بگو: چیز! - چیز - بشین روی میز! و ... می بینید که در این بازی به اشتراک پایانی کلمات توجه شده است. شب شد و ... شب شد و مهتاب در آمد باز گریه ز طفلی بر آمد باز حال، دگربار بها ر آمده غنچه ای از شاخه به بار آمده کودکی از عرش خدا آمده شاه عرب، شیر خدا آمده تابشی از نور ...
مادر در شعر فارسی
«از درختی که مام بالا رفت// دخت بر شاخ نیز غیژد تفت// گفت و خوش گفت پیر برزیگر// اینچنین دختـر آنچنان مادر// سـری آنسان سزای این پنجه// به چنان دیگ، لایق این کمچه» علیاکبر دهخدا «به زاد و بوم جی اندر شتافتم از ری// چنان به شوق، که کودک به جانب مادر// سواد شهر صفاهان چو گشت سرمه چشم// به هرچه دید دگرگونه آمدش به نظر// شکستهباره از این پیش بود و تنگفضای// کنون درست و قویباره است و پهناور» وحید دستگردی «پسر! رو قدر مادر دان که دایم// کشد رنج پسر بیچاره مادر// برو بیش از پدر خواهاش که خواهد// تو را بیش از پدر بیچاره مادر// نگهداری کند نُه ماه و نُه روز// تو را چون جان به بر بیچاره مادر// سپس چون پا گرفتی، تا نیفتی// خورد غم بیشتر بیچاره مادر// به مکتب چون روی تا بازگردی// بود چشمش به در بیچاره مادر// نبیند هیچکس زحمت به دنیا// ز مادر بیشتر، بیچاره مادر// تمام حاصلش از زحمت این است// که دارد یک پسر بیچاره مادر» ایرجمیرزا «جامهء مرگاش آسمان دوزد// هرکه اندر زمین ز مادر زاد» ایرجمیرزا «جوانی سر از رأی مادر بتافت// دل دردمندش به آذر بتافت// چو بیچاره شد پیشش آورد مهد// که ای سستمهر فراموش عهد// نه گریان و درمانده بودی و خرد// که شبها ز دست تو خوابم نبرد// تو آنی که از یک مگس رنجهای// که امروز سالار و سرپنجهای» سعدی «چو از سر بگذرد سیل خطرمند// نهد مادر به زیر پای، فرزند» سعدی «چه کنی در کنار مادر خو// آخر ای نازنین کم از دو دو» سنایی «چه میشد آخر ای مادر اگر شوهر نمیکردم // گرفتار بلا خود را جه میشد گر نمیکردم گر از بدبختیم افسانه خواندی داستانگویی به بدبختی قسم کان قصه را باور نمیکردم » ژاله قائم مقامی «داد معشوقه به عاشق پیغام// که کند مادر تو با من جنگ// مادر سنگدلت تا زندهاست// شهد در کام من و توست شرنگ// عاشق بیخرد ناهنجار// نه بل آن فاسق بیعصمت و ننگ// حرمت مادری از یاد ببرد// خیره از باده و دیوانه ز بنگ// رفت و مادر را افکند به خاک// سینه بدرید و دل آورد به چنگ// دید کز آن دل آغشته به خون// آید آهسته برون این آهنگ// آه دست پسرم یافت خراش// آخ پای پسرم خورد به سنگ» ایرجمیرزا «دامن مادر نخستآموزگار کودک است// طفل دانشور کجا پرورده نادان مادری» پروین اعتصامی «رنج کشد مادر از جفای پسر لیک// آنچه کشیده است هیچ رنج نداند// مادر بیچاره هرچه طفل کند بد// راندن او را ز خویشتن نتواند// شیرهء جان گر بود به کاسهء مادر// زان نچشد تا به طفل خود نچشاند» ایرجمیرزا «ز مادر، برهنه رسیدم فراز// برهنه به خاکم سپارند باز» نظامی «ز هرکدام پژوهش کنی ز باب و نیا// جواب ندهد جز به نام مادر و خواهر// بدان صفت ...
تأثیر مادر در تربیت دینی فرزند
تأثیر مادر در تربیت دینی فرزندشورای عالی حوزه علیمه قممرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهرانمدرسه علمیه الزهرا (س) شهرستان قروهتحقیق پایانی سطح دو (کارشناسی)تأثیر مادر در تربیت دینی فرزنداستاد راهنما:صغری ملاولیتهیه و تنظیم :سمیرا رضاییزمستان 1391 این اثر رابه روان پاک دخت نبی اکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) ،همسر علی (علیه السلام) ، مادر نمونه و بانوی شهید اسلام حضرت فاطمه( سلام الله علیها) و به دختر گرامیش زینب کبری مبلغ رسالت عاشورا.و نیزبه روان مادرم که در تربیتم بس کوشیده است،تقدیم می شود. با تشکر فراواناز استاد راهنما سرکار خانم ملاولی که در جمع آوری و تهیه این اثر مرا بسیار یاری کردند و همچنین با تشکر از همسرم که بدون کمک وی هیچ کاری ممکن نبود و با حمایت وی هیچ محدودیتی وجود نداشت. چکیدهتربیت دینی کودکان اهمیت خاصی در نظام آموزشی و تربیتی اسلام دارد.تحقیقات نشان می دهد فقدان بسیاری از افرادی که در بزرگسالی نسبت به عبادات و معنویت گرایش کمتری دارند ،ذاتاً بی اعتقاد به دین و تکالیف دینی نیستند.بلکه عواملی چون بی توجهی و عدم تقیّد والدین نسبت به انجام به موقع تکالیف عبادی در فقدان تمایلات معنوی فرزندان نقش بسزایی دارند.اگر چه پدر و مادر هرکدام به نوبه خود تأثیر خاصی در تربیت صحیح فرزند دارند اما در این میان نقش مادر پررنگ تر است چرا که بیش از پدر مرتبط با فرزند می باشد. آنچه که باید بیش از پیش مد نظر قرار گیر اخلاق و رفتار مادر است چرا که کودک در رفتار او را شاهد و نمونه قرار داده و مفاهیم مذهبی و اخلاقی را از او می گیرد.در تربیت دینی و اسلامی پرهیز کاری رأس هر امر،افضل اعمال و مورد محبت خداست مهم این است که مادر در مسیر تقوای الهی باشد و تربیتش را بر اساس پرهیز از گناه و عبادت خداوند متعال قرار دهد. بنابراین اخلاق و تقوای مادر در تربیت دینی فرزند بسیار تأثیر گذارند.البته توجه به مسائلی از قبیل دوران بارداری و شیردهی مادر و همچنین تغذیه حلال و مناسب مادر و فرزندش مهم بوده و باید مادران بدانند که آغاز تربیت فرزند بهتر است از همان دوران کودکی و طفولیت باشد. بنابراین میزان تأثیر مادر در تربیت صحیح دینی و معنوی فرزند و راهکار های تربیت معنوی از قبیل احترام گذاشتن به شخصیت آنان، نحوه آموزش عبادات(نماز، روزه و تلاوت قرآن کریم)تأکید بر همنشینی با نیکان و حضور کودکان در محافل دینی و مذهبی و نحوه تشویق و تنبیه وپند آنان مهم می باشد.با توجه به اینکه ارتباط مناسب بین مادر و فرزند از نظر اسلام و تربیت صحیح دینی فرزند از جمله سؤالات هر مادری است.سؤال اصلی این تحقیق نیز همین موضوع می باشد و سعی شده است در ان ...
بیت شعر در وصف حضرت زینب.
اسلام علیک یا زینب کبری آنشب كه گل از دامن مهتاب مى ريخت شبنم به پاى نخل باور اب مى ريخت آنشب كه غم اهنگ شادى ساز مى كرد قفل اسارت را به گرمى باز مى كرد آنشب كه ساقى بوسه بر پيمانه مى زد گيسوى شب را بهر مستان شانه مى زد. آنشب كه بهر باغ دل غم لاله مى كاشت درنيستان نينوانى ناله مى كاشت آنشب شفق ديوان فتح نور مى خواند بهر فلق شعر شب عاشورا مى خواند شهر مدينه طالب ديدار حق بود چشم انتظار مطلع الفجر فلق بود فطرس فراز آسمانها بال مى زد فرياد ازادى و استقلال مى زد كاى اهل عالم در ديار شور و شادى زد خيمه روز پنجم ماه جمادى ديوان خلقت را خدا زيب و فرى داد ساقى كوثر را ز كوثر كوثرى داد شير خدا را داد خالق ماده شيرى قامت قيامت دختر روشن ضميرى جبريل بر ختم رسل پيغام مى داد پيغام از پيروزى اسلام مى داد مى گفت يا احمد شكوه باور آمد بهر حسينت سينه چاك سنگر آمد بر خلق عالم نعمتى عظمى ست دختر سوم گل و گلواژه زهراست دختر دختر مگو چون همتى مردانه دارد از ايه قالوا بلا پيمانه دارد دختر مگو كه دختران را رهبر آمد بى پرده گويم صبر را پيغمبر آمد بر روى ما تا مهر رخشان در گشايد رد بردبارى مثل او مادر نزآيد از صبر او دين خدا پاينده گردد هر مرده اى از انفاس گرمش زنده گردد ثابت قدم مانند او گيتى نديده زيرا خدا او را حسينى افريده در روز عاشورا كه روز ازمون است او فارغ التحصيل ان دارلفنون است قنداقه اش را تا كه پيغمبر گرفتى صد بوسه از رخساره او برگرفتى در دست پيغمبر ز ديده اشك مى ريخت كز اشك اواز چهره او رشك مى ريخت در دست باب تاجدارش گريه مى كرد گويى كه از هجرنگارش گريه مى كرد با گريه اش صلح حسن را زنده كرد او چون غنچه بر روى حسينش خنده كرد او يعنى تو راجان برادر خواهر آمد خواهر نه تنها ياور و همسنگر آمد
باز هم چند شعر زیبا در باره امام رضا(ع)
ضامن آهو افسانه شعبان نژادکاش من یک بچه آهو می شدممی دویدم روز و شب در دشتهاتوی کوه و دشت و صحرا روز و شبمی دویدم تا که می دیدم تو را کاش روزی می نشستی پیش من می کشیدی دست خود را بر سرمشاد می کردی مرا با خنده اتدوست بودی با من و با خواهرمچونکه روزی مادر م می گفت تو دوست با یک بچه آهو بوده ایخوش به حال بچه آهویی که تو توی صحرا ضامن او بوده ایپس بیا من بچه آهو می شوم بچه آهویی که تنها مانده استبچه آهویی که تنها و غریبدر میان دشت و صحرا مانده استروز و شب در انتظارم پس بیادوست شو با من مرا هم ناز کنبند غم را از دو پای کوچکمبا دو دست مهربانت باز کن سید سعید هاشمیصحن حرم از نسیم پر بوداز پرپر یا کریم پر بودخورشید دوباره بوسه می زدبر چهره مهربان گنبدگنبد پر از آفاتاب می شدآهسته غم من آب می شدرفتم طرف ضریح او بازتا پر شوم از هوای پروازاطراف ضریح گریه ها بوددلهای شکسته و دعا بوددلها همه زیر بارش اشکمانند کبوتری رها بودعطر گل یاس در دل من عطر صلوات در فضا بود کوچه های خراسان قیصر امین پورچشمه های خروشان تو را می شناسندموجهای پریشان تو را می شناسندپرسش تشنگی را تو آبی، جوابیریگهای بیابان تو را می شناسندنام تو رخصت رویش است و طراوتزین سبب برگ و باران تو را می شناسنداز نشابور بر موجی از «لا» گذشتیای که امواج طوفان تو را می شناسنداینک ای خوب فصل غریبی سر آمدچون تمام غریبان تو را می شناسندکاش من هم عبور تو را دیده بودمکوچه های خراسان تو را می شناسند حرم دوباره یک غروب دلنشین دوباره یک صدا،صدای سبزدوباره می پرد کبوتریبه دور گنبد حرمدوباره چشمهای من پر از نگاه کاشی و ستاره می شودکنار حوضدوباره ذهن من پر از صدای بالهای یک فرشته می شودنگاه کن!من آن کبوترمبه دور گنبد طلایی اشچه عاشقانه می پرم موسیقی غریبی حمید هنرجوروی این گنبد طلا و قشنگ خانه ای دارم از شکوفه و نورخانه پاک و روشنی دارمزیر باران دانه های بلورزیر این گنبد طلایی هستصحن مردی که ضامن آهوستآه، گوش تمام مردم شهرپر موسیقی غریبی اوستدوست من! بگو که تا حالاچند دفعه به مشهد آمده ای؟اشکی از چشم خسته ریخته ای؟بوسه ای بر ضریح او زده ای؟تا بیایی دوباره می شنویعطر پاک گلاب، از هر سومی چکد قطره اشکی از چشمتباز با یاد ضامن آهودر هوا بوی بال پیچیدهدر زمین، عطر غنچه های دعاشهر مشهد همیشه لبریز استاز صمیمیت امام رضاروز و شب، کار من فقط این است:حرف او، با پرنده ها گفتنپر زدن در نگاه گنبد نورزیر لب یا رضا رضا گفتن بالهایم پر از نوازش اوستچون شب و روز بر سر حرممراستی خوش به حال من، آریبچه ها، من کبوتر حرمم ... بوی زیارت مهری ماهوتی دور سقاخانه می گردد نسیم ...
یه شعر در مورد خواهر
هرکس که ندارد به جهان نعمت خواهر * افسوس که تنها بود و بی کس و یاور در موقع تنگی و بلا محنت و سختی * یک خواهر دلسوز به از یک صف لشکر هم رونق کاشانه و هم نعمت ورحمت * دلسوز برادر بود و حامی مادر خواهر اگر از درد و غم خویش صبور است * حاضر نبود خار رود پای برادر چون شمع شود آب و به اطراف دهد نور * پروانه صفت بر جگر خود زند آذر دوران خوشی با پدرش هست چه کوته * کوتاه تر از عمر گل و میوه نوبر تحت قدم مادر اگر باغ بهشت است * از قول محمد(ص) تو بخوان ارزش مادر در روی زمین نزد پدر مثل ندارد * یک موی سرش با همه دنیاست برابر هر کس دل خواهر شکند رحم ندارد * بی رحم شفاعت نشود در صف محشر از بس که بها داده خدا بر زن و دختر * نازل شده در منزلتش سوره کوثر خواهی شوی آگاه ز دلسوزی خواهر * یادی تو ز زینب کن و شاهنشه بی سر هر لحظه کنم شکر به درگاه الهی * زیرا که خدا داده به من دختر و خواهر
شعر در مورد شهادت امام جعفر صادق (ع)
فرزند فاطمه ششمین نور سرمدم شــیـخ الـائـمـهصادق آل پـیـمـبـــرم مــن آخــرین امــام بقـیـع مــدینه ام زهر جفای خصم شرر زد به سینه ام در لحظه های آخر عمرم به زمزمه ابــراز می کــنم غــم دل را به فـاطمه مــادر بیا و حال پریشان مــن ببین از ســوز زهــر ســینه سـوزان مـن ببین هنگــام مـرگ نام تو ذکر لبم شده مــسمـومـیـت نه، غصـــه تو قاتلم شده از یاد مــاتم تو پـریشان و مضطـرم مـثل تــو غــصه دارم و هــم درد حیدرم دشمن شبانه ننگ به لوح زمانه زد در پیش اهــل خانــه ام آتش به خانه زد از درب خانه شعله آتش زبانه داشت آن بی حیا به روی دلم داغ می گذاشت ای وای من که هیچ زجورش ابا نکرد از پـیـــری و سـفیـدی مـویـم حــیا نکــرد با دست بسته ام به بر کودکــان من انگــار داشـت از سـر کـین قصد جان من در بین شعله ها به زمینم کشید و برد مــانند مــرتضی به زمــینم کشــید و بــرد
شعر رحلت پیامبر اکرم (ص)
کم گریه کن که گریه امانت بریده است گویا که وقت رفتن بابا رسیده است حق داری از غمش به سرو سینه می زنی چون مثل او کسی به دو عالم ندیده است در روز آخرش چه شده این چنین نبی جز اهل بیت تو زهمه دل بریده است بر روی سینه اش حسنین ناله می زنند اشکش بر ای هر دو زغم ها چکیده است برگو که مرتضی چه شنیده کنار او رنگش چنین زطرح مسائل پریده است اینجا همه برای شما گریه می کنند چون از سقیفه بوی جسارت وزیده است این روزها به پشت در خانه ات مرو گویا عدو که نقشه ی قتلت کشیده است جان حسین و جان حسن جان مرتضی کم گریه کن که گریه امانت بریده است سروده ی کمال مومنی