شعر امام رضا

  • سلام ضامن آهو- شعر امام رضا (ع)

    همیشه از حرمت، بوی سیب می آیدصدای بال ملائک، عجیب می آید!سلام! ضامن آهو، دل شکسته منبه پای بوس نگاهت، غریب می آیدنگاه زخمیِ تو، تا بقیع بارانی استمگر ز سمت مدینه، طبیب می آید؟!..به پای در دلت، ای غریبه تنهاعلی(ع) ز سمت نجف، عنقریب می آیدطلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست.کبوتر دل من، بی شکیب می آیدبرات گشته به قلبم مُراد خواهی دادچرا که ناله «امّن یُجیب» می آید."خدیجه پنجی" منبع:.askdin.com



  • باز هم چند شعر زیبا در باره امام رضا(ع)

           ضامن آهو افسانه شعبان نژادکاش من یک بچه آهو می شدممی دویدم روز و شب در دشتهاتوی کوه و دشت و صحرا روز و شبمی دویدم تا که می دیدم تو را کاش روزی می نشستی پیش من می کشیدی دست خود را بر سرمشاد می کردی مرا با خنده اتدوست بودی با من و با خواهرمچونکه روزی مادر م می گفت تو دوست با یک بچه آهو بوده ایخوش به حال بچه آهویی که تو توی صحرا ضامن او بوده ایپس بیا من بچه آهو می شوم بچه آهویی که تنها مانده استبچه آهویی که تنها و غریبدر میان دشت و صحرا مانده استروز و شب در انتظارم پس بیادوست شو با من مرا هم ناز کنبند غم را از دو پای کوچکمبا دو دست مهربانت باز کن سید سعید هاشمیصحن حرم از نسیم پر بوداز پرپر یا کریم پر بودخورشید دوباره بوسه می زدبر چهره مهربان گنبدگنبد پر از آفاتاب می شدآهسته غم من آب می شدرفتم طرف ضریح او بازتا پر شوم از هوای پروازاطراف ضریح گریه ها بوددلهای شکسته و دعا بوددلها همه زیر بارش اشکمانند کبوتری رها بودعطر گل یاس در دل من عطر صلوات در فضا بود   کوچه های خراسان قیصر امین پورچشمه های خروشان تو را می شناسندموجهای پریشان تو را می شناسندپرسش تشنگی را تو آبی، جوابیریگهای بیابان تو را می شناسندنام تو رخصت رویش است و طراوتزین سبب برگ و باران تو را می شناسنداز نشابور بر موجی از «لا» گذشتیای که امواج طوفان تو را می شناسنداینک ای خوب فصل غریبی سر آمدچون تمام غریبان تو را می شناسندکاش من هم عبور تو را دیده بودمکوچه های خراسان تو را می شناسند   حرم دوباره یک غروب دلنشین دوباره یک صدا،صدای سبزدوباره می پرد کبوتریبه دور گنبد حرمدوباره چشمهای من پر از نگاه کاشی و ستاره می شودکنار حوضدوباره ذهن من پر از صدای بالهای یک فرشته می شودنگاه کن!من آن کبوترمبه دور گنبد طلایی اشچه عاشقانه می پرم     موسیقی غریبی حمید هنرجوروی این گنبد طلا و قشنگ خانه ای دارم از شکوفه و نورخانه پاک و روشنی دارمزیر باران دانه های بلورزیر این گنبد طلایی هستصحن مردی که ضامن آهوستآه، گوش تمام مردم شهرپر موسیقی غریبی اوستدوست من! بگو که تا حالاچند دفعه به مشهد آمده ای؟اشکی از چشم خسته ریخته ای؟بوسه ای بر ضریح او زده ای؟تا بیایی دوباره می شنویعطر پاک گلاب، از هر سومی چکد قطره اشکی از چشمتباز با یاد ضامن آهودر هوا بوی بال پیچیدهدر زمین، عطر غنچه های دعاشهر مشهد همیشه لبریز استاز صمیمیت امام رضاروز و شب، کار من فقط این است:حرف او، با پرنده ها گفتنپر زدن در نگاه گنبد نورزیر لب یا رضا رضا گفتن بالهایم پر از نوازش اوستچون شب و روز بر سر حرممراستی خوش به حال من، آریبچه ها، من کبوتر حرمم ... بوی زیارت مهری ماهوتی دور سقاخانه می گردد نسیم ...

  • امام رضا (شعر)

    <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> برای دیدن تمام اشعار در وصف امام رضا (ع) روی لینک زیر کلیک کنید http://www.aarezoha.blogfa.com/cat-68.aspx کعبه عشق ای دست خدا بر سر ایران بنما نظری به ما اسیران ما جمله اسیر عشقت هستیم زین عشق ببین که می پرستیم روشن ز تو هر منزل ایران آباد نما این دل ویران ما زنده ز تو کعبه عشقیم بهر تو چو پروانه عشقیم باید که جدا ز هر خطا شم از عطر تو بر خودم بپاشم الحق به دلم صفا تو دادی نوری به دل سیاه دادی نازم به تو ای امید یاران کردی شب ما ستاره باران مشتاق لقای تو رضایم صحن و حرمت چو کربلایم تو حج من و منایم هستی هم مروه و هم صفایم هستی جانم شود از بهر تو قربان ذکر تو چو آیه های قرآن ای داده به ما تو درس توحید خورشید تویی نه قرص خورشید نوری که ز گنبد تو تابید روشن بنموده روی خورشید طلب کن طلب ای آنکه حق راضی زتو در دلم بنگر بوَد رازی زتو ++ کن طلب بالی به پروازمبده رو به پایانم تو آغازمبده ++ کن طلب مولا علی موسیالرضا پور زهرا و علیمرتََضی ++ کن طلب بنما رهام از بیخودی این تویی ساکن به قلب ماشدی ++ کن طلب تا که بیایم سویتو تا بگیرم من کمی از بویتو ++ کن طلب تا اینکه پا بوستشوم نی که تا این حد فراموشتشوم ++ کن طلب گرچه گنهکار وبدم بر در لطف تو چون خوار آمدم ++ کن طلب جان جوادت ایرضا تا بیفتم روی خاکت ایرضا ++ کن طلب تا غم از این دلپرکشد تا مرا از اوج هم برترکشد ++ کن طلب بین عاشق زارَتمنم عاشقت نی بلکه بیمارتمنم ++ کن طلب رسوای بازارآمدم در شفا خانَه ت چو بیمارآمدم ++ کن طلب دستی بنه بر سینهام بنگر این سوز دل دیرینهام رضا جان سلام ای ضامن آهو رضا جان شفاعت کن حقیرت را رضاجان فدای آن کبوترهای عاشق به طوف آن حریمت ای رضا جان دل من هم شده همچون کبوتر به یاد گنبد زردت رضا جان طپش دارد ولی غمگین و خسته ز بسکه رو سیاه است ای رضاجان تو دستم گیر و از ظلمت رهاکن رها از معصیتها کن رضا جان بیا بنما ضمانت روسیاهت به درگاه خدایت ای رضا جان اگر فرزند تو رنجانده ام من ولیکن عاشقم بر او رضاجان توصیف ذره چون وصف کند مهر جهانافروزش چه سراید که رضا یابد از آنابرویش ملک را با ملکوت گو که تناسب چهبوَد مگر او خود دهدم تاری از آنگیسویش هشتمین نور درخشان امامت کههموست دهمین اختر معصوم و جهان روسویش نتوان شرح دهم یک صفت ازاوصافش تا مگربگذردم رایحه ای ازبویش زانکه تاریکِ وجودم نبرد ره سویاو نوری ام ده که نشانی دهدم برکویش تا که فرزند عزیزش قائم آلرسول او که جانها به فدای نفسدلجویش کند الهام و دهد نورو بتابد بردل قطره ای می دهدم از قدحنیکویش --- امام رضا   تو خورشیدی به ایران ای رضا جان           که می تابی بهدنیا از خراسان    به ظلمتها ...

  • شعر صابر خراسانی درباره امام رضا

    شعر صابر خراسانی درباره امام رضا

    «مصطفی صابری» شاعر اهل خراسان و متخلص به صابرخراسانی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس درباره حس و حالی که شاعران اهل بیت هنگام سرودن شعر دارند، گفت: من همیشه معتقدم عنایتی به شاعران آیینی می‌شود تا اشعاری را با مضمون مذهبی بسرآیند و این قضیه اتفاق نمی‌افتد مگر از طریق واسطه‌های مخصوص‌ حق‌تعالی که همان اهل بیت خاندان عصمت و طهارت هستند. مانند این بیت که؛ «شور و مستی همه از او بود، پیر را هم ضامن آهو بود». و «اگر از جانب معشوق نباشد کششی ، کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد». وی ادامه داد: اصولا هر شاعری هنگام سرودن شعر برای خودش حال و هوایی متفاوت دارد اما نکته‌ای که در مورد همه شاعران اهل بیت صدق می‌کند، عنایت ویژه‌ای است که خداوند در آن لحظه خاص به شاعر کرده تا تراوشات ذهنی خود را به رشته تحریر در آورد و این، میسر نمی‌شود مگر آن که ایمان و اعتقاد قلبی یک شاعر در تعامل با این بزرگواران قرار بگیرد و به آنان نظر ویژه شود. صابر خراسانی یکی از آخرین اجراهای خود که از آن به عنوان یکی از بهترین و زیباترین برنامه‌هایش تا به امروز داشته یاد می‌کند و چنین می‌گوید: من با هنرمندان بسیاری تا به امروز کار کرده‌ام که هرکدام حس و حال متفاوتی داشتند، اما بهترین اجرایی که انجام دادم، اجرای برنامه «در یادمان مرحوم ناصر عبداللهی» بود که جمعی از هنردوستان و هنرمندان عرصه موسیقی پاپ در آن گردهم آمده بودند. این بزرگداشت که هفته پیش برگزار شد، برایم خیلی لذت بخش بود. من خودم اصلا با موسیقی آشنایی ندارم اما زمانی که برای شعر خوانی به این بزرگداشت دعوت شدم، بی‌درنگ این دعوت را قبول کردم و این اجرا، به عنوان آخرین کار من و یکی از بهترین و به یادماندنی‌ترین اجراهای من بوده است. وی درمورد کارهای جدید خود گفت: کاری را در قالب صوتی و با حال و هوای مذهبی به آهنگسازی مجید رضازاده و تهیه کنندگی علیرضا نادعلی با همسرایی مداح اهل بیت حاج مهدی اکبری انجام داده‌ام. خراسانی همچنین ادامه داد: درحال حاضر برای ایام محرم و صفر مشغول شعرنویسی هستم و چند چارپاره درارتباط با حضرت عباس (ع) گفته‌ام که از آخرین کارهایم هستند و مدتی هم هست که کاری را در وصف امام حسین (ع) شروع کرده‌ام که به امید خدا، می‌خواهم آن را به صورت یک مثنوی بلند ارائه کنم.دانلود صلوات خاصه امام رضا (ع) همراه با شعر معروف صابر خراسانییا ثامن الائمّه، من از کثرت گناه               در بارگاه قدس تو آورده ام پناه                   چندان اسیر دست هوی و هوس شدم                          تا موی من سپبد شد و روی من سیاه                               تا در جوار ...

  • شعر ولادت امام رضا (ع)

    روز ولادت تو غزل آفریده شد مفعول و فاعلات و فعل آفریده شد پلکی زدی و معجزه ای را رقم زدی از برق چشمهات زحل آفریده شد ازشهد غنچه ی لب پر خنده ی شما در چشمه ی بهشت عسل آفریده شد عالم به رقص آمد و،از پایکوبی اش ازطوس تا حجاز گسل آفریده شد سینه به سینه؛ شکرخدا عاشق توایم این عشق پاک روز ازل آفریده شد ما از پدر ولای شما ارث می بریم ایرانیان کشور موسی بن جعفریم در جشن پایکوبی تنبورهای مست در بزم میگساری انگورهای مست نور خدایی تو چه اعجاز کرده است! هو می کشند دوروبرت کورهای مست شیرینی ولای شما چیز دیگری است! این را شنیدم از لب ِ زنبورهای مست دارد تمام شهر به دیوار می خورد! درپیش ِ چشم قاصر مأمورهای مست ازاین به بعد حرف خدایی نمی زنند با دیدن جلال تو،منصورهای مست اذن دخول میکده ورد زبان ما بوی شراب می دهد امشب دهان ما وقتی همه به عشق تو پروانه می شوند پروانه ها کنایه و افسانه می شوند روح بهارهستی و؛این بوته های خار از عطر گامهای تو ریحانه می شوند با دیدن جمال زلیخا کش شما یوسف شناس ها همه دیوانه می شوند شانه به شانه،شاه و گدا در سرایتان مهمان سفره های کریمانه می شوند شبها به عشق باده ی نابت شیوخ شهر شاگردهای حوزه ی میخانه می شوند عمری کتاب تزکیه تدریس کرده ای در شهر طوس میکده تاسیس کرده ای آن سوی شهر قبه ای از نور دیده ام صحن و سرای کیست که از دور دیده ام!؟ هوش از سرم پریده و مستانه می دوم حس می کنم که باغ ِ پرانگور دیده ام دیگر چه احتیاج به نعلین و چوب دست! موسی ِ پا برهنه شدم؛ طور دیده ام مشهد کجا و این دل ناپاک من کجا!؟ خود را شبیه وصله ی ناجور دیده ام درمحضرت جناب سلیمان شهر طوس بال ملخ به شانه ی یک مور دیده ام اینجا ندیده ایم گدایی که دلخور است اینجا فقیرها چقدر جیبشان پر است گریه بهانه ای است که عاشق ترم کنی شاید مرا کبوتر جلد حرم کنی آقای من! کلاغ به دردت نمی خورد!؟ از راه دورآمده ام باورم کنی با ذوق وشوق آمده ام حضرت رئوف فکری به حال رنگ ِ سیاه پرم کنی زشتم قبول؛ بچه ی آهو که نیستم باید نگاه معجزه بر جوهرم کنی باید تورا به پهلوی زهرا قسم دهم تا عاقبت به خیرترین نوکرم کنی مادر سپرده است به دست شما مرا گفته فقط شما ببری کربلا مرا

  • شعر مدح امام رضا (ع)

    ای كه چون من هزارها داری آسمانی پُر از دعا داری دست هایم دخیلتان هستند بس كه دستِ گره گشا داری از گدا هم كریم می سازی بس كه اعجاز كیمیا داری من هوای تو را به سر دارم تو هوای دلِ مرا داری هر چه بیمار هم بیاید باز تو برایِ همه دوا داری دل شكسته كسی به من می گفت: خوش به حالت امام رضا داری در ِ این خانه را زدم عشق است كفتر جلدِ مشهدم عشق است آمدی مستجابمان كردی یك پیاله شرابمان كردی چقدر خوب شد برای سفر یا رضا انتخابمان كردی شب به دنبالمان فرستادی از خجالت كه آبمان كردی سنگ كم قیمت و كمی بودم واقعاً دُرّ نابمان كردی این همه خوب دورتان بود و باز ما را حسابمان كردی ذره بودیم و هیچ بودیم و آمدی آفتابمان كردی نور شمس شموس نور شماست یا رضا ارض طوس طور شماست زلف آشفته ی پریشان را حالِ این بلبل غزل خوان را تو ببین و برام خالی كن حجره ی رو به روی ایوان را پایتخت رفیع سلطنتَت بنده كرده دو صد سلیمان را تا نقاب از رُخت كنار زدی شیعه كردی تمام ایران را ناقه ات تا رسید نیشابور سجده كردند جام سلطان را مرد سلمانی ِ شما دارد همه ی رتبه های سلمان را نجف و كربلای ما كردند جنت مشهد خراسان را به حرم پر زدم خدا را شكر زائر مشهدم خدا را شكر ما ندیدیم بام از این بهتر هیچ جا احترام از این بهتر آهوی دام ِ آهویت هستم نیست صیاد و دام از این بهتر از تهِ دل سلام همسایه ای سلام اَلْسلام از این بهتر با جُزامی ، غلام ، همسفره من ندیدم مرام از این بهتر برتر از حاكمی، سلیمانی ست تو بگو كه كدام از این بهتر نوكر خانه ی تو باشم من كه نباشد مقام از این بهتر غیر نوكر شدن چه می خواهم؟ جز كبوتر شدن چه می خواهم؟ باز دارم به سر هوای ضریح دل من تنگ شد برای ضریح دوست دارم رها شوم از خود در میان سر و صدای ضریح چقدر دل شكستگی خوب است در حریم پر از دعای ضریح دست هایِ پر از تمنایی می خورد رویِ حلقه های ضریح می شود خوبتر خدا را دید در همان یا رضا رضای ضریح واجب است به هر عاشق سجده ی شكر عشق پای ضریح حرم ثامن الحجج رفتم میلیون مرتبه به حج رفتم اشك با من سرود غم با تو نوحه ی گریه دار و دَم با تو گفتن شعر ِ روضه ها با من جلوه دادن به محتشم با تو ناله از دل زدن فقط با من كربلا كردن دلم با تو گذری كن شبی به روضه ی ما چشم با این گدا، قدم با تو دست با من ، به سر زدن با من زدنِ خیمه و علم با تو روضه خواندن برای تو با من گریه های مُحَرمم با تو روضه خواندی تو ای امام غریب جَدِّ ما تشنه بود یَابنَ شبیب جَدِّ ما را سوارها كشتند بین گودال بارها كشتند جَدِّ ما یك نفر ولی او را لشگری از هزارها كشتند اعتبار تمام عالم را جمع بی اعتبارها كشتند نعل ها گرد و خاك می كردند جَدِّ ما را غبارها كشتند خواهرش ...

  • شعر ولادت امام رضا(ع) - سازگار

    شعر ولادت امام رضا(ع) - سازگار 12بند - شعر ولادت امام رضا(ع)بند اولیم توحید! گوهر آوردی شجر نور! نوبر آوردی مه ذیقعده! چشم ما روشن که ز خورشید بهتر آوردی !نجمه ای مادر امام رضا تو علی یا پیمبر آوردی پسری بهتر از همه پدران بهر موسی‌بن‌جعفر آوردی حرم الله را چو بنت اسد حجةالله اکبر آوردی نام فرزند خود علی بگذار تا ببینند حیدر آوردی چارده روح پاک را امشب در یکی پاک‌پیکر آوردی این پسر مثل مادرش زهراست پــارۀ پیکـر رسـول خـداستبند دومآفرینش تن است و او جانش پدر و مادرم به قربانش چشم حور و ملک به ماه‌ رخش دست جن ‌و بشر به دامانش می‌زند بوسه موسیِ جعفر بر سراپای همچو قرآنش گوهر هفت ‌بحر نور است این که بوَد چار درّ غلطانش پورموسی که بحر عرض ادب آید از طور، پور عمرانش ملک هستی بوَد مدینۀ او قلب امکان بوَد خراسانش پی عرض سلام از دل کوه سنگ آید به سوی ایوانش می‌گریزد شتـر ز قربانگاه تا که آرد بر این مزار پناهبند سومبوی ریحان عطر و عود آید روح توحید در وجود آمد گوش جان را به لحن جبراییل برهمه خلق این سرود آمد که جمال خدا تجسّم یافت غیب درکسوت شهود آمد !با طلوع مه جمال رضا هرچه پیدا نبود و بود آمد "ماه احمد به دامن نجمه با جمال خدا فرود آمد ذات خالق به خویش تحسین کرد خلقت آن لحظه درسجود آمد عید میلاد ضامن آهوست که به وی از خدا درود آمد مرحبا نجمه احمد آوردی هم علی هم محمّد آوردیبند چهارمبه چنین ماه‌ و منظرش صلوات به جمال منورش صلوات نجمه آورده جان پاکی را که به جسم مطهرش صلوات هم ز خالق سلام بر پدرش هم زخلقت به ‌مادرش صلوات هم به ریحانه‌اش جواد درود هم به معصومه خواهرش صلوات هم ز پیغمبران سلامش باد هم ز آل پیمبرش صلوات هم به ‌آن هفت‌ یم‌‌که‌ دُرّش اوست هم به آن چارگوهرش صلوات هم حسین و حسن ثناگویش هم ز زهرا و حیدرش صلوات عقل در شرح و وصف او مانده مصطفـی پـاره تنش خوانـدهبند پنجمجلوۀ ابتدا امام رضاست حسن غیب خدا امام رضاست گشته دینش به نزد حق کامل هر که را مقتدا امام رضاست هم خداوندی‌اش به ملک خدا هم رفیق گدا امام رضاست آنکه روز جزا سه بار زند زائرش را صدا امام رضاست آنکه آنی ز مهربانی خویش نیست از ما جدا امام رضاست آنکه با زائرین خود پیمان بسته از ابتدا امام رضاست بعد موسی سفینۀ دین را به خدا ناخدا امام رضاست هر که باشد عقیده جز اینش کفر محض است تا ابد دینشبند ششمای ملایک کبوتر حرمت چشم آدم به گندم کرمت نه خراسان فقط،که ملک خداست عالمی زیر سایۀ علمت تو مسیحای آل فاطمه‌ای که مسیحا دمد ز فیض دمت حرم قدس کبریا گردید به خراسان رسید تا قدمت قاتلت را نمی‌کنی نومید به جوادت اگر دهد قسمت همۀ ...

  • شعر امام رضا علیه السلام

    روزها به پایان ماه صفر نزدیک می شود و دوباره در گوشم صدای نقاره خانه حرم شمس الشموس و زمزمه و همهمه های زائران بارگاه شاهنشاه ارض طوس طنین انداز است. ان شاء الله لیاقتمان دهند تا به پابوسی حریمش بر آستانش سربساییم. با اذن و اجازه از رسول مکرّم اسلام صلّی الله علیه و آله و امام حسن مجتبی علیه السّلام، که ایّام شهادت این دو بزرگوار نیز نزدیک است، شعری را به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت ثامن الحجج علیهم السّلام، به ساحت مقدّسه ی رضویّه تقدیم می کنم: خانه ی محبوب دلی که جز تو در آن خانه می کند دل نیست شبیــه دل بُـوَد و غیــر تکــه ای گل نیست   الا سـفینه ی نوحـم بگیـر دست مرا در این تلاطم دریا امید ساحل نیست   گنـاه سـد رسیــدن به کـوی جانـان است کسی که یاد تو باشد ز دوست غافل نیست   دلی که خانه ی محبوب می شود دیگر بـرای عـرض ارادت به غیر مایل نیست   اگر چه لحظه ی مرگ و رحیل جانکاه است ولی کنـــار تـو مردن زیـاد مشـکـل نیست   در این مسیر، گدایی ز درگهت شرط است کسی که واله خال تو نیست، عاقـل نیست   « قبول خاطر کوی رضا شدن شرط است هر آنکه شعر سراید، شبیه دعبل نیست»*   شاعر: مجید لشکری * برگرفته از بیتی  سروده ی استاد محمد علی مجاهدی(پروانه): قبول خاطر خون خدا شدن شرط است نه هرکه مرثیه ای خواند محتشم گردد   خدا اگر توفیق دهد تا یکی دو سه روز دیگر شعری را نیز به آستان امام حسن مجتبی علیه السّلام تقدیم خواهم نمود.

  • شعر مدح امام رضا (ع) _ علیرضا خاکساری

    مهرت نشسته بر دل من ایهالرئوف هستی تمام حاصل من ایهالرئوف عشق تو گشته قاتل من ایهالرئوف نامت علاج مشکل من ایهالرئوف امشب دوباره سائل تو یاابالحسن می گوید از فضائل تو یا ابالحسن اصلا تمام شعر و غزل ها برای توست بر روی سینه ام اثر رد پای توست صدها هزار حاتم طایی گدای توست صدها هزار حضرت یحیی فدای توست "پیغمبران عرش خدا در تحیرند بر ساحت مقام شما غبطه میخورند" محبوب قلب حضرت زهرای اطهری آقا تویی که عالم آل پیمبری اصلا تمام هستی موسی بن جعفری مژده رسیده سمت زمین با ظهور تو بال ملائکه شده فرش عبور تو پیچیده است در همه جا لطف بی حدت بالاتر از تمامی افلاک گنبدت قبله نمای اهل سماوات مرقدت زیباتر از بهشت خداوند مشهدت این سینه می تپد به تمنای یاد تو باب المراد ما شده باب الجواد تو مبهوت روی ماه شما ماه و آفتاب دیوانه ی حریم توام یابن بوتراب چون یاکریم بام بلند تو باشتاب پر میزنم صبح و مسا صحن انقلاب دل میبرد همیشه ز مجنون شب رو ات چون کوچه باغ های بهشت " خسروی نو " ات ای پادشاه کشور دل شاه بی بدیل هستی تو حیدری نسب و فاطمی اصیل دل بسته از ازل به عبای شما دخیل " آئینه کاری حرمت کار جبرئیل "(۲) بر پای تو عرب و عجم بوسه میزنند بر سنگ فرش های حرم بوسه میزنند شکر خدا که روز وشبم محضر توام ممنون لطف و مرحمت مادر توام شکر خدا ز روز ازل نوکر توام نه نوکر تو نوکر "شیخ جعفر "(۳) توام " ای آن که خاک را به نظر کیمیا کنی آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنی ؟؟ " در ساحل نگاه ترم جذرومد مکن ای بهترین منجم عالم رصد مکن من زیر خط صفرم و صحبت ز صد مکن یا ایهالرئوف خدا خوب و بد مکن آهویی از قبیله ی عجمت میشوم که من آهو نشد سگ حرمت میشوم که من از من مرا بگیر و مرا تا خدا ببر با خود مرا به جاده ی بی انتها ببر هم مکه و مدینه و هم سامرا ببر هم کاظمین و هم نجف و کربلا ببر " مانند طفل دربه دری گریه میکنم " آقا مرا حرم نبری گریه میکنم