سرویس خواب آپادانا
بایدها و نبایدهای خرید سیسمونی
میخوای یه فروشگاه کامل بخری؟ قدیمیها میگفتن: «تو بشین با اون -بارِ شیشه- نمیخواد کار کنی، بذار بچه صحیح و سالم به دنیا بیاد، وقت برای کار کردن زیاده» و تقریبا از همون ماههای اول به فکر سیسمونی بودن، کسی هم نمیدونست بچه پسره یا دختر اما خونواده عروس تقریبا از ماه شیشم خودشون رو برای ورود نوه، آماده میکردن. سیسمونی یه رسم قدیمی بود برای اولین بچه نه برای هر کدوم از بچهها و خیلی ساده و تقریبا کمخرج آماده میشد. اونقدر که هم لباس دخترونه تو سیسمونی بود هم پسرونه. از چشم همچشمی، زیاد خبری نبود، لباسها هنر دست مادربزرگ یا مادر بچه بود، لباسهای پارچهای گلدوزیهای قشنگی داشت و اگر هم فصل زمستون بود بافتنیهای آبی و صورتی، سیسمونی را تکمیل میکرد. اما حالا «سیسمونی» هم مثل جهیزیه برای خونواده دختر یه مشکل اساسی شده. دیگه کم مونده لابلای اقلام سیسمونی، لباس فارغالتحصیلی بچه هم دیده بشه! سیسمونی از گذشته تا امروز بعضی رسم و رسوم از بین میروند و کسی حتی یادش هم نمیآید زمانی مردم مثلا برای دور کردن بیماری و بازگشت سلامت مریضشان بالای سرش نی مینواختند و حرکات موزون میکردند. اما برخی دیگر از رسوم کهن، جان بیشتری میگیرند تا حدی که بعضی از آنها بلای جان تعدادی از خانوادهها میشوند. خرید سیسمونی یکی از همان رسم و رسومی است که پیشرفت کرده، دیگر ساده و کمخرج نیست و چشم و همچشمی باعث شده هر چه دم دستمان میآید را به سبد خرید سیسمونی اضافه کنیم. قدیمها، آن روزهایی که کسی پایش را جلوی بزرگتر دراز نمیکرد، مهمانیِ سیسمونی خانه مادر و پدر دختر برگزار میشد. همه دعوت میشدند تا سیسمونی را که شامل لباسهای تابستانی و زمستانی، کلاه به تعداد لباسها، یک تا هفت قباچه، لچک سفید، کمرچین، سینهبند پنبهای به تعداد لباسها، تشکچه، بالشتک، قنداق، ننو، گهواره چوبی، رختخواب، پستانی پارچهای پر از نبات که کار پستانک را میکرد، آرد برنج، زعفران و هل، تیله و عروسک پارچهای بود، ببینند و همه را به خانه عروس و داماد ببرند، کسی هم نگران خرج کمرشکن «پنج، شش میلیون تومانی» سیسمونی نبود. مرکز خریدی به نام «بهار» اگر سری به خیابان بهار بزنید به دنیای مادر و پدرهایی وارد شدهاید که شاید کمی گیج و کلافه از مغازهای به مغازه دیگر میروند تا شاید کالسکهای ارزانتر پیدا کنند و با پولی که برای خرید سیسمونی کنار گذاشتهاند چیزی را از قلم نیندازند. از وقتی جنسیت بچه به راحتی تشخیص داده میشود، اقلام سیسمونی هم متناسب با پسر یا دختر بودن نوزاد تهیه میشود. دیگر ...
تجربیات خرید سیسمونی - 3
کم کم باید به فکر سرویس خواب و وسایل چوبی می افتادیم... خب اول باید اتاق گل پسر خالی میشد... اتاقی که به رغم خیلیییییییییییی کوچیک بودنش (7 متر)، ولی یه کمد لباس دو در، یه کتابخونه، یه میزکامپیوتر، یه دراور گنده توی خودش جا داده بود! اینا همه از ملزومات زندگیه ولی باید از اون اتاق می اومد بیرون و با فکر و تدبیر جاهای دیگه جاساز میشد! اتاق خواب خودمونم که اصلا حرفشو نزن بود، چون اونم کوچیک ِ کوچیک! پس چی؟ دراور جدید خریداری شد، با ابعادی به اندازۀ پایین تختمون! که آینه اش در دار باشه و بتونه بار دو تا کشوی لوازم آرایش و تزیینات منو به دوش بکشه! کمد از خونه بیرون رفت (پاگرد طبقه بالا نزدیک پشت بوم!) و یکی از کمد دیواریها تخلیه شد و برای لباسهای آقاهه رگال زده شد! کتابخونه خریداری شد مناسب هال... دراور قبلی تکه تکه شد، و یه بخش از کشوهای اون داخل کمد دیواری آقاهه و بخش دیگش داخل کمد من، آینه اش به خونۀ مامان، و بقیۀ کشوهاش به انباری نقل مکان کرد! :) اتاق خالی شد... اتاق رنگ شد... برای رنگش هم می خواستیم تقریبا رنگ کره و شکلات باشه! که دیدیم فقط رنگهای آماده هست که می تونه کار ما رو راه بندازه و اونم نمایندگیهای پیکو کالر دارن که اصلیترین شعبه اون سمت نارمک بود... رفتیم و خریدیم... وسایلشم کلا تهیه کردیم و آقاهه بنده خدا دست به کار شد... اتاق پسرک بوی کره و عسل گرفت... اتاق موکت شد... اتاق تمیز شد... آماده برای چیدمان...قرار شد با مامان و آقاهه بریم حسن آباد... دوباره یه چرخی بزنیم و اگه چیز جدیدی چشممونو نگرفت، همون سرویس که یه روزی من و آقاهه دیده بودیم رو تهیه کنیم... مامان هم ندیده بود... مطلع شدیم که نمایشگاه وسایل کودک در یافت آباد دائره، و روز آخرش هم بود! گفتیم اول یه سر به اونجا می زنیم و بعد می ریم حسن آباد! رفتن همانا و... تمام برندها اونجا غرفه داشتن... و من بی نهایت از مدل لاوین سرویس چوب آپادانا خوشم اومد... مامان و آقاهه هم تایید کردن... و همونجا قراردادش رو نوشتیم! سرویسش به علاوه لوستر... دلم می خواست چیزای دیگشم بگیریم ولی خب توی اتاق جا نمیشد! (بعدا یادم افتاد فرش هم داشته و نگرفته بودیم، که اونم تهیه شد) گفتن دو هفته دیگه برامون می فرستن... که خب بی نهایت خوش قول بودن، سر وقت آوردن، و وقتی آوردن من اول تعجب کردم، چون دیدم یه وانت دم دره که فقط یه خوشخواب توشه! اما تمام چوبهاش جدا بود، و نگرانی من بابت اینکه چطور میخوان 4 طبقه بیارنش بالا و به در و دیوار نکوبن برطرف شد... حدود 3 ساعت توی اتاق گل پسر داشتن نصبش می کردن... و بعد از رضایت گرفتن از ما رفتن... از کارشون رضایت کامل دارم! :) سرویسش شامل یه تخت دو منظوره (نوزاد ـ نوجوان) و کمد ...
سرویس خواب و ست کالسکه خوشگلت مبارک باشه عزیززززززززززززززم
گلم مامی این روزا سرش خیلی شلوغه وهمش نگرانه که این شلوغیا روی عشقش تأثیر بذاره، آخه مامی دوست نداره از مشغله هاش نی نی مطلع بشه و خدایی نکرده اذیت بشه ، این روزا دانشگاه جذب هیأت علمی داریم و مامی مصاحبه گره تا دیر وقت کارش طول میکشه و پنجشنبه هم نمی تونه استراحت کنه ... مامان نگین چند وقته که اصرار می کنن که بیا سرویس خواب بخریم ، سه شنبه با بابابهروز رفتیم دلاوران تا ایشون هم نظرشون رو بدن ، اونجا تنوع خیلی زیاد بود اما حتی مارک آپادانا که کلی تعریفش رو میکردن بی کیفیت بود ، جنسش لترون بود از اونجایی که همه چیز برای آقای دکتر ما باید مارک دار واصل باشه تصمیم گرفتم با اون مدلی که من و بهروز جان انتخاب کردیم بریم نمایندگی یک مارک معتبر وخرید کنیم . بالاخره امروز پنجشنبه رفتیم نمایندگی پات و یک سرویس خواب خوشمل انتخاب کردیم . تختش دومنظوره یعنی کودک نوجوانه و گهواره هم داره که بعدا تبدیل به میزمطالعه میشه ( بالاخره باید از حالا به فکر میز مطالعه آقای دکترمون باشیم دیگه ..) کمد هم دوتا انتخاب کردم به علاوه یک ویترین که بعدها کار کتابخونرو میکنه برای دکی ما ویک مبل زیبا ، خلاصه حسابی بابا ابی تو خرج افتاد البته شایستگی شما بیشتر از ایناست ، ما باید می رفتیم از نیویورک براتون خرید می کردیم ... برگشتنی هم سرویس کالسکه را انتخاب کردیم ، اونم مارک گراکو رنگ کرم شکلاتی خیلی شیکه ، الهی قربون اون کسی برم که میخاد ازشون استفاده کنه ... عشقم امیدوارم مشغله این هفته مامی حسابی براتون جبران شده باشه و همینطور امیدوارم از وسایلتون خوشتون بیاد ... وای عشقم نمی دونی چقدر دوست دارم ...................
گزارش برنامه جنگل پیمایی آب بر - گشت رود خان -پاییز 1389
پیمایش جنگل از آب بر(زنجان) به گشت رود خان(گیلان) برنامه جنگل سال قبل و زیبایی های آن ، گروه را مصمم کرد تا در فرصتی مناسب یکی دیگر از مسیر های جنگل را امسال نیز زیر پا بگذارد. مسولیت برنامه را دکتر عباسی سرپرست گروه به عهده گرفت. کار تحقیق و بررسی و جمع آوری اطلاعات حدود یکماهی از وقت دکتر را به خود گرفته است. بالاخره زمان برنامه اعلام شد11/7/89 . کل برنامه 5 روز و حضور در منطقه 3 روز در نظر گرفته شده است. با توجه به مشکلات سال گذشته در هماهنگی ،امسال تعداد شرکت کنندگان در برنامه معادل یک اتوبوس و حدود ۳۵ نفر تعیین شد. یکشنبه 11/7/89 زمان حرکت 19.30 و مکان طبق معمول فلکه نمایشگاه بود. داشتن پانچو ، چادر دو پوش ، لوازم امداد ، هد لامپ و لباس اضافی ، اجباری بود. تمام کوله ها عایق بندی کامل و ضد آب شده بودند.برای اطمینان از انجام توصیه ها توسط همنوردان ، یک چک لیست تهیه شده بود و هنگام سوار شدن به اتوبوس کنترل لازم صورت میگرفت. همه سر ساعت آمدند ولی یک نفر هنوز نیامده بود و این بار تاخیر بوسیله یکی از خوش قول ترین اعضای گروه انجام شد. کمی نگران شدیم و بالاخره آمد و البته نفر آخر باید بستنی بخرد. ساعت 20.20 اتوبوس راه افتاد و راننده با اخلاق آقای چراغ پور با صبر و حوصله فراوان هدایت آن را به عهده داشت. دو نفر از دوستان در اندیمشک سوار شدند و یکی هم به علت بیماری از همراهی با گروه انصراف داد. شام در اتوبوس خورده شد تا از اتلاف وقت جلوگیری شود. بوهای متفاوتی در اتوبوس به مشام میرسید. اشتهای آدم تحریک میشد. نزدیکی پل دختر اتوبوس پنچر شد و آقای طهماسبی که شده بود یار و همدم راننده ، به کمک آنها شتافت و لا ستیک اتوبوس بعد از ساعتی عوض شد. این فرصتی بود برای برادران حیدری و دوستان که در کنار دکه های مسیر چایی بخورند. دوشنبه 12/7/89 نماز صبح را در کنار پارکینگ پلیس راه چالان چولان خواندیم ، احتمالا مسجد به چشم آقای راننده برخورد نکرده بود. ساعت 6.30 صبح صبحانه سه راهی بروجرد همه رفتن طرف دستشویی اما یکنفر رفت طرف قهوه خانه برای خوردن نیمرو!!! هرچی بگم از این نیمرو کم گفتم . شانس آوردیم دکتر گرسنه بود وگرنه صبحانه را هم باید توی راه میخوردیم و احتمالا نان و پنیر! دستشویی های تازه ساز و زیبایی داشت ولی نمی دانم چرا همه رفتن طرف دستشویی های قدیمی. احتمالا فکر نمیکردند این ساختمان به این شیکی دستشویی باشد.بعد از ساعتی ، حرکت به سوی سه راهی طارم آغاز شد. هنوز سوژه برای رادمنش جور نشده بود و خبری از عکاسی نبود. ساعت 14.45 سه راهی طارم زنجان توقف کردیم و ناهار خوبی در آنجا خوردیم . رستوران نقدی رستورانی بود که با دوربین مداربسته کنترل میشد و در ...
سرویس های خواب نوزاد و نوجوان واقعا زیباست
سرویس خواب نوزاد Anahitaسرویس خواب نوزاد Mishkaسرویس خواب نوزاد Royaسرویس خواب نوزاد Sirvanسرویس خواب نوزاد- نوجوان Avinaسرویس خواب نوزاد- نوجوان Sirvanسرویس خواب نوجوان Koohsarسرویس خواب نوجوان Labkhandعلاقه مندان برای اجرا و خرید و برای اطلاحات بیشتر حتما به فروشگاه آپادانا بروید فروشگاه آپادانا جنس: ملامینه نوع : سرویس خواب
طرفین قرار داد ما
آرایشگاه عروس : یشیل - مهناز - تارا - الهه ناز - جلالی - فریماهان - رسپیتا - رحفام آرایشگاه داماد : فردا - محمد آتلیه فیلم و عکس : مدا - اکشن - جهان سوژه - شبنم - آنافیلم - آلما – پدیده - اسکان مزون لباس عروس : هاله - ماندانا- تندیس قبول سفارشات دوخت و طراحی لباس عروسی ونامزدی توسط مجربترین خیاطان سطح شهر لباس داماد : مهدی – یا مولا – آدلیم – علی - سفره عقد : پریا - نسیم - آپادانا – هاله – مریم قبول سفارشات سفره عقد - خنچه عروس - یادبود - طاق عروس - میزنامزدی - میزشام عروسی. تالار پذیرایی و باغ : بهاران چاتلان قوش سابق - مونسی - رفاه گستر - دهکده دفتر رسمی ازدواج : دفتررسمی ۱۰۰ - ۱۱۸ گلفروشی : نسترن- گلریزکلاسیک - گلناز - ساحل - صفا– جردن - پدیده - رکس تشریفات مجالس : یاس - آپادانا - باران - قبیله موسیقی : گروه موسیقی : پدیده ـ پاورموزیک– استار مراسم زنانه : سن سون رستوران : عتیق - بهاران - صدرا - رفاه گستر - فارابی - گلباد - نسترن - بزرگمهر ماشین عروس ( با راننده) پروتون-پرشیا - تندرنود - سمند - پراید - پژو۴۰۵-ریو آجیل و شیرینی: پاک - آیدو - تکدرخت - پرواز آیینه و شمعدان : سماواتی لوازم خانگی : مبلمان و سرویس خواب امید ، قائم و دکور - فرشفروشیعتیق ، کوثر و ابریشم - پرده سرای گلستانی،گلباد،استار وتشریفات - فروشگاه لوازم خانگی نسیم ، دماوندی و خیام