سربازی
سربازی
این شعر اول که قسمت نشد بخونم ( آهنگ مگه دوستم نداشتی چرا رفتی تنهام گذاشتی) بایــــــــد برم ســـــــــــــربازی به جــــــــــــــای منگل بازی إن شاالله قسمتت بشــــــــــــــــه بیــــــــــای تو گـــــــــودِ بازی راستــــــی توی فامیلـــــــــــت سربازی هست نزدیکـــــــت؟ ببینی یَـقـلــــــــــــوی چیست؟ بشنوی اســـــــم شب چیست ؟ تو که جنبه نداشتی- حال خدمت رفتن نداشتی بسه دیگه تکاور-بگو یا علی مدد دلاور من که میشم گروهــــــــــــبان فـــــــدای این گــــــــروهان نمی دونم که میشــــــــــــــه ؟ دور هم باشیم دوستان می دونی خنده دار چیســـت؟ موی با نمـــره چهار چیست؟ نگــــــــو که بی خیــــــــالش سربازی مالِ مـــــــــا نیست تو که جنبه نداشتی- حال خدمت رفتن نداشتی بسه دیگه تکاور-بگو یا علی مدد دلاور سربازی رو میگــــم چیست؟ بعدش بگـــــو حق با کیست؟ خدمت یعنی که صبحـــــگاه به صــف بشی تو جایـــگاه خدمت یعنی همیشــــــــــــه تخت تــو آنکارد میشــــــه خدمت یعنــــــی همیشــــه دشمن ، خسته می شـــــه تو که جنبه نداشتی- حال خدمت رفتن نداشتی بسه دیگه تکاور-پاشو بی حال نباش دلاور خدمت یعنی به خط شین هــر ساعتی که کم شین خدمت یعنی بی خواب شی امشب تــو پست شب شـی خدمت یعنی یه کـــــــوله جــــــادار به قدِ ســــوله خدمت یعنی خطوطـــی که تــــو کلاه کشیــــدی تو که جنبه نداشتی- حال خدمت رفتن نداشتی بسه دیگه تکاور-پاشو بی حال نباش دلاور خدمت یعنی یه فرونــــد پوتین ، مگــــــر ندیدی ؟ خدمت یعنــــــــی ارادت به خـاکِ پاکِ پاکــــــــت دل دختـرها نســـــوزه ! چون ندارن سعـــــادت ! خدمت یعنـــــــــی بخندی در روی غـــــــــم ببندی تو که جنبه نداشتی- حال خدمت رفتن نداشتی بسه دیگه تکاور-پاشو بی حال نباش دلاور چــــون که غمــی نمونده بَعد از غـــــــــذای مونده خدمت یعنـــــی بفهمــــــی وطــــــن چقـــــدر عزیزه بوســـــه بزن به خاکـــت چون همه جــاش عزیزه خدمت یعنــــــی ریاضت بـِکن تو پوســـــت پیازت تو که جنبه نداشتی- حال خدمت رفتن نداشتی بسه دیگه تکاور-پاشو بی حال نباش دلاور خدمت یعنــــــی رفاقـت با بچــــــه هــای خاکت خدمت یعنــی یه جوری سر بـــــه سرت بـــذارن یه وقت هایی بد جـوری پـــــدرت رو در بیـــارن بیت های ایـن شعر من فکر میکنم زیـــــــاد شد مثــل همین خدمتـــــــی که باز میگن زیــــاد شد تو که جنبه نداشتی- حال خدمت رفتن نداشتی بسه دیگه تکاور-پاشو بی حال نباش دلاور این هم شعر زیبای بشیر با آهنگ نازی جون یه شب در پادگان پاس بخش ...
جملات قصار در مورد سربازی (1)
- سربازی از آن جمله وقت هایی است که آسانسور خراب می شود و آدم با غریبه ها در آن گیر می افتد. -آیا تفاوت سربازی و تلوزیون را می دانی؟ تلوزیون خوبی زیادی دارد از آن جمله اینکه می توانی هروقت خواستی آن را خاموش کنی و کسی گیر و اعتراضی نداشته باشد. جالب اینجاست که وقتی دوباره آن را روشن می کنی مجری برنامه با لبخند ملیح و کلی التماس و خواهش از اینکه او را می بینیم تشکر می کند در ضمن حتی متوجه نشده است که او را خاموش کرده اید... - آیا شباهت سربازی و کتاب خواندن را می دانی؟ وقتی کتابی را از کتابخانه پدربزرگ بر می داری تا بخوانی به محض اینکه شروع به خواندن می کنی تقریبا به تنها چیزی که فکر می کنی این است که کی کتاب تمام می شود. - وقتی سربازی، مثل این است که روی زمینی راه می روی که روی آب شناور است. - یکی از کارهایی که در سربازی انجام می دهی این است که مدام انگشت اشاره ات را به تیغه بینی ات لمس می کنی تا مطمئن شوی دروغ هایت تو را پینیکیو نکرده باشد. نکته غیراخلاقی: دخترک با پاشنه های بلند و تیز سرباز را به یک ساختمان بلند مرتبه برد... نکته اخلـــــاقی: بالارفتن از پله های زیاد با کفش های بلند و تیز همراه یک سرباز خیلی خطرناک است... نکته غیراخلاقی: هیچ وقت به چیزهای مجانی اعتماد نکن نکته اخلـــــاقی: در اولین مرخصی متوجه می شوی تمام پسوردها و ای میل های مخفی و غیر مخفی از یادت رفته است. - مهمترین کار یک سرباز جمع کردن و برداشتن یک بافه خیالی و ماورایی از یک چیزی روی شلوارش از صبح تا شب خاطره : کافه بارانداز
● مضرات سربازي:
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> ۱-به نظر من سربازی با اصول اسلامی ناسازگار است. در اسلام حتی زمانی که به مملکت اسلامی حمله میشود در ابتداي امر جهاد به صورت واجب کفایی واجب میشود و بر همه واجب نیست یعنی در صورتی که کشور تحت هجوم باشد نیز نمیتوان در ابتدا همه را به جنگ برد. حال چگونه است که در جمهوری اسلامی در شرایطی که هیچ جنگی هم نیست جوانان را مجبور میکنند که قریب به دو سال از بهترین زمان عمر خود را در اختیار خود نباشند؟؟ ۲- سربازي يک وظيفه ملي هم نيست. دفاع از سرزمين در خون ما ایرانیان است و شاهنامه فردوسي پر است از روحيه سلحشوري ايرانيان. ولي در کجا در اسطورهها و تاريخ ايران زمين آمده است که جوانان بايد جواني خود را در اختيار دولت قرار دهند آن هم در زمان صلح؟؟ هر جوان ايراني حاضر است در زمان جنگ جان خود را تقدیم کند ولي حاضر نيست در زمان صلح عمر خود را بيهوده هدر بدهد. ۳- فقط نگاه کوتاهی به هم کلاسی های دوران تحصیل خود بیندازید یا کسانی که سعادت گذراندن این امر خطیر را یافته اند...یا از پدرها و برادرهای خود بپرسید... چه بسا بسیاری از آنها یا دوستانشان در خلال سربازی به مواد مخدر و یا مشروب مبتلا شده و یا لااقل سیگاری شدهاند. متاسفانه اکنون دوران سربازي یکی از اصلیترین عوامل انحراف جوانان است و آنهایی هم که از قبل منحرف بودهاند بدتر میشوند. ۴- کشوری که بر روی مخازن نفت قرار دارد چرا باید از جوانان خود بیگاری بکشد. وادار ساختن نیروی جوانی که باید برای پدر و مادرش و یا زن و فرزندانش تلاش کند به دوری از خانواده و استفاده از نیروی او برای پیشبرد فعالیتهای دولتی که تمام پول نفت به عنوان بیتالمال در اختیارش است به جز بیگاری چه معنایي دارد.( تصور از بیگاری موجب میشود جوان از همان ابتدا یاد بگیرد که در کار کردن برای دولت دل به کار ندهد. ) ۵- خدمت سربازی چیزی جز اتلاف عمر برای جوانان ندارد زیرا وادار کردن آنها به کاری است که در آن تخصص ندارند و اگر استثنا در راستاي تخصص آنها باشد به آن علاقهای ندارند. در مورد سربازان دیپلم وضع بسیار بدتر است و آنان ساعتهای متوالی به نگهبانیهای بیهوده و دیوانه کننده میگذرانند.در ضمن بسياري از پستهايي كه سربازان در آنها به خدمت ميپردازند زايد، بيهوده و قابل حذف است. ۶- بسياري از جوانان سرباز در شهرکهاي مسکونی سپاه و ارتش براي انجام کارهاي خدماتي و نگهباني از منازل پاسداران و ارتشيان به کار گرفته ميشوند که بر خلاف قانون است. اين خود نوعي رانت است. چرا ديگر مشاغل مجبور هستند که هزينه اين خدمات را بدهند ولي نظاميان از چنين رانتي بهرهمند ...
دفترچه سربازی
برای شروع ابتدا باید به عکاسی میرفتم و عکس تمام رخ با پشت زمینه سفید میگرفتم پس حاضر شدم و به عکاسی در نزدیکی خانه رفتم . وقتی از پله های عکاسی بالا رفتم ناگهان صدای دلنشینی گوش من را نوازش کرد: (بفرمایید قربان چه کار میتونم براتون انجام بدم) سرم را که بالا کردم عکاس باشی زنی جوان و خوش سیما بود که هرکس او را میدید بی شک مجذوب وی میشد . (ببخشید میخواستم یک عکس 3*2 بازمیته سفید و تمام رخ برای سربازی بگیرم : )(بله خواهش میکنم بفرمایید برید در آتیله حاضر بشید من میام خدمتتون) بله چشم . بعد به سمت آتلیه رفتم موهامو شانه زدم ویه دستی به ابروهام کشیدم وبه روی صندلی ای که آنجا گذاشته بودن نشستم . نمیدونم چرا ضربان قلبم بالا رفته بود فکرکنم هل شده بودم . بعد از چند لحظه خانم جوان وارد شد و نور افکنهای آتیه را روشن کرد دوربین را تنظیم کرد و به من گفت که یکم به راست مایل بشید: (خوبه حالا سرتون رو یک کم کج کنید خوبه لبخند) ناگهان صدای تیکی اومد (خوب تمام شد حالا می تونید عکستون رو ببنید) من به طرف دوربین رفتم و عکسم را در صفحه نمایش دوربین دیدم عکس خوبی بود تعریف از خود نباشه آدم خوش عکسیم ها . قرار شد که فردا نزدیک ظهر برم و آنها را بگیرم . فردا عکسهامو از عکاسی گرفتم و بعدش نوبت به رفتن پیش دکتر بود که من به درمانکاه علی بن ابی الطالب در میدان شهدا رفتم .شانس من هر جا که میرفتم با خانم های جوان و خوش سیما برخورد میکردم ایندفعه هم منشی دکتر دختری جوان بود رفتم جلو(سلام حالتون خوبه یه شماره میخواستم واسه معاینه برای سربازی . سلام خواهش میکنم عکس دارین . بله دارم خدمت شما . لطفا 2900 تومان بدین . بله چشم .ممنون بفرمایید بشینید تا خانم دکتر بیان . بله چشم) با خودم گفتم به به دکتر هم که خانمه چه شود. ناگهان خانم دکتر از پله ها پایین آمد تا چشمم بهش افتاد دوباره تپش قلبم رفت بالا آخه تو برگه معاینه دفترچه قسمتهایی که باید معاینه میشد نوشته شده بود و یک قسمتش مربوط به قسمت خصوصی آقایون بود با خودم گفتم یعنی باید برم جلوی ایشون شلوارمو در بیارم وای خدایا حالا چه کار کنم . یک مریض قبل از من در نوبت بود بعد از معاینه او نوبت من شد رفتم داخل (سلام حال شماخوبه. ممنون بفرمایید. ) روی صندلی نشستم و گفتم(برای معاینه سربازی اومدم اینم دفترچه . خوبه آستینه پیرهنتو بزن بالا . بله چشم .)فشارمو گرفت بعد گوشی معاینه رو برداشت گذاشت روقلبم( خوبه حالا نفس عمیق بکش )با خودم گفتم الان با خودش میگه این پسر چه ضربان قلبه بالایی داره دیدم نه چیزی نگفت (خوبه حالا برو رو ترازو ببینم وزنت چقدره . 89 کیلو خانم .ممنون بفرمایید اینم دفترچتون . متشکرم) و از اتاق خارج شدم ...
کد مرکز های آموزشی شما سروران را قرار دادم به همراه نکات مفید
با گرفتن برگه ی سفید کد اعزام من اعلام شده، این کد به چه معناست؟ هر پادگان در کشور دارای یک کد است که برای هر سرباز اعزامی آن را به او اعلام می کنند اما به علت برخی از مسایل تا روز قبل از اعزام جای آن کد را نمی گویند. در جدول زیر که از سایت عصر جوان برداشت شده است، این کدها آمده است: کد 1 : مرکز اموزش ولیعصر تبریزکد 2 : نیروی انتظامی سعید آباد (آذر بایجان شرقی(کد 3 : ارومیهکد 4 : بیرجندکد 5 : کرمان ارتش 05کد 6 : اراک نیروی انتظامی 06کد 7: شهید بهشتی اصفهانکد 10 : مرکز آموزش شهید درویش اهواز نیروی انتظامی ( کیلومتر 15 جاده ماهشهر بعد از پلس راه (کد 11 : اراک نیروی انتظامی شهید دستغیب جهرم-فارس (ناجا(کد 12 :نیروی انتظامی مرزن آباد چالوسکد 13 : نیروی انتظامی مشکین شهرکد 14 : اصلاندوز اردبیلکد 16 : زابلکد 17 :نیروی هوایی شیراز ارتش منطقه هوایی شهید دورانکد 20 : نیروی هوایی ارتش دانشگاه هوایی ستاری - شمشیری آذری (تهران(کد 21 : پایگاه شکاری شهید نوژه همدان(نیروی هوایی ارتش(کد 27 : نیروی هوایی سمنانکد 28 : نیروی هوایی ارتش بابلسرکد 31 : پدافند هوائی ارتش - هاشم آبادکد 32 : پدافند نیروی هوایی تهرانکد 33 : مرکز آموزش عجب شیر تبریزکد 35 : نیروی زمینی ارتش تهران آموزشی 01کد 36 :نیروی زمینی ارتش تهران آموزشی 02کد 37 : ارتش نیروی زمینی عجب شیرکد 38 :مربوط به ۰۴بیرجندکد 39 :کرمان نیروی زمینی ارتشکد 40 :نیروی زمینی ارتش کازرونکد 41 : 08 نیروی زمینی ارتش خاش (سیستان و بلوچستان (کد 42 : نیروی زمینی ارتش هوابرد شیرازکد 44 :تیپ هوابرد ارتش شیرازکد 45 : نیروی زمینی ارتش مراغهکد 46 : 22 توپخانه شهرضا کد 47 : نیروی زمینی ارتش گروه 33 توپخانه پرندککد 49 : نیروی زمینی ارتش لشگر 16 زرهی قزوینکد 52 : مرکز آموزش 23 پرندک (تهران)کد 53 : لشکر 30 دوآبکد 54: لشگر ۵٨ چهل دختر شهارودکد 56 : کرجکد 57 : ارتش لشکر 81 زرهی کرمانشاهکد 62 : سپاه شیروانکد 64 : پادگان نبی اکرم میبد (یزد)کد 65 : مرکز آموزش نیرو مقاومت شهید بهشتی شیروان (خراسان شمالی)کد 71 : نیروی زمینی سپاه امام رضا(ع) کازرونکد 72 : پادگان شهید ثابت خواه ، سپاه ، گیلان غرب کرمانشاهکد 73 : نیروی زمینی سپاه پادگان شهید قاضی تبریزکد 74 : نیروی زمینی سپاه ولیعصر(عج) آبادهکد 75 : وزارت دفاع قزوینکد 76: نیروی انتظامی تبریزکد 77: هواپیمایی کرمانکد 78: نیروی هوای سپاه خاتم یزدکد 80 : ستاد مشترک سپاهکد 81 : سپاه مرودشت یا نیروی هوایی ارتش مهرآباد - تهرانکد 82 : سپاه مرودشتکد 83: نیروی زمینی سپاه مالک الشتر ارومیهکد 85: نیروی دریایی کوهک ارتشکد 86 : کهریزک تهران ارتشکد 87 : نیروی مقاومت سپاه پادگان خاتمی یزدکد 88 : نیروی هوائی سپاه اردکانکد 89 : سازمان زندان کرجکد 91 : سپاه ( نیروی زمینی ...
سربازی و ...
در این روزها، بسیاری از دانشجویان بااستعداد کشور در ذهن خود، هر کاری را به چشم اختراع میبینند و هر پروژهای را سبک و سنگین میکنند تا ببینند آیا میشود آن را اختراع محسوب کرد و معافیت گرفت یا نه. برای آنها که گاهی بیش از 20 سال از عمر خود را به تحصیل مشغول بودهاند، بسیار ناراحتکننده است که پس از فارغ شدن از تحصیل و درست موقعی که میخواهند ثمره تلاشهای خود را بچینند، از همه جا و همهکس دور شوند و به پادگانها بروند. شاید خدمت سربازی آنها، به اندازه سربازان دیپلمه سخت نباشد، اما تلف شدن دو سال از بهترین سالهای عمر برای آنها بسیار دردناکتر از جمع كردن برگ و خاشاك از كف حیاط پادگانهاست. مهدی ازدواج كرده و دكتری میخواند اما از حالا به فكر سربازی دو سال بعدش افتاده و بسیار هم نگران است: «تازه میخواهم یك كار جدی را شروع كنم ولی باید بروم سربازی. دو سال وقت تلف كردن خیلی بد است و احتمالا خیلی هم سخت میگذرد؛ همه ارتباطاتت با آدمها و محیط كار قطع میشود، تا دو سال بعد هم معلوم نیست چه اتفاقی میافتد تازه اگر فرصتهای گذشته باقی مانده باشند.» هدر رفتن دوسال از بهترین سالهای عمر جوانها، بدترین جنبه خدمت سربازی است كه پسران دارای مدرك تحصیلی بالا را اذیت میكند. آرش كه مهندسی عمران خوانده و نیمی از سربازیش گذشته، وظایفش در پادگانی در تهران را تقریبا «هیچ» میداند: «در تمام طول ساعتهایی كه توی پادگان هستم، كارهای شخصی میكنم و وقت میگذرانم تا ساعت چهار عصر بشود و بیایم بیرون. از چهار، تازه كار اصلیم شروع میشود.» او برای گذراندن زندگی تا 10 شب در شركت نفت كار میكند؛ «توی پادگان، یك سرباز كار كوچك نیمساعتهای را انجام میدهد و من مراقبم تا او از زیر كار در نرود و دو نفر هم بالای سر من هستند كه من از زیر كار در نروم. در یك محیط نظامی نمیشود آدمها را بیكار گذاشت و به این ترتیب برایمان وظیفه تعریف كردهاند.» البته گاهی این اتلاف با شرایط سخت فیزیکی هم همراه خواهد شد؛ رفتن به سربازی با بخت و اقبال توام است و هیچ سرباز معمولیای حتی تحصیلكردهترین افراد نمیتوانند درباره شرایط خدمت خود، از قبل اطمینانی داشته باشند. محمد كه مهندس شیمی است و در هنگام اعزام، خیلی امیدوار بود در جای راحتی خدمت كند، ناگهان خود را در واحد تكاوری ارتش در شوشتر یافته است: «16 ماه توی یك سنگری كه تا اولین شیر آب 45 دقیقه پیاده فاصله داشت، زندگی كردم.»<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> امریه به سختییكی از راههایی كه میتوان از مشمولان تحصیلكرده نظام وظیفه استفاده كرد، دادن امریه از سازمانها ...