سد خونی مغزی

  • سلول های گلیال مغزی محتوای DNA شان را برای حفظ سد خونی - مغز افزایش می دهند

    سلول های گلیال مغزی محتوای DNA شان را برای حفظ سد خونی - مغز افزایش می دهند

    سد خونی مغزی برای حفظ محیط پایدارمغز و جلوگیری از ورود ویروس ها و باکتری های مضربه مغز ، جدا کردن هورمون های ویژه مغزی و فعالیت ناقلین ویژه عصبی  ضروری است.  به گزارش بنیان به نقل از ScienceDaily؛ علاوه بر سلول های عصبی ، مغز حاوی سلول گلیال است که از سلول های عصبی حمایت و حفاظت می کند. در مگس میوه ، سد خونی مغزی توسط اتصال سلول های گلیال به پوشش اطراف سلول های عصبی ساخته می شود. در حال حاضر دانشمندان موسسه Whitehead گزارش کردند که هنگامیکه مغز لارومگس میوه توسط تقسیم سلولی رشد می کند ، به سلول های گلیال دستورمی دهد با ایجاد نسخه های متعددی از ژنوم خود (پلی پلوئیدی) سد خونی مغزی را تشکیل دهند . این محققان گزارش کار خود را در مجله Genes and Development  منتشر کرده اند. مانند لارو مگس میوه ، لایه سلولی در جفت انسان و پوست نیز ممکن است به ترتیب در پاسخ نیاز به گسترش سدی بین جنین ومحیط اطراف آن ، بدن و جهان خارج ،از پلی پلوئیدی استفاده کنند.برای حفظ چنین سدهایی ، پلی پلوئیدی ایده آل است ،زیرا سلول های تشکیل دهنده سد را بدون تقسیم سلولی کامل ( فرآیندی که اتصال محکم بین سلولها را می شکند ) بزرگ می کند. Unhavaithaya  محقق این مطالعه می گوید : "این یک نگاه اجمالی از ارتباط بین بافت ها در طول اندام زایی است.



  • نخاع

    نخاع

     به صورت یک استوانه طویل و نازک است و در مقطع آن ماده سفید در بخش خارجی و ماده خاکستری در بخش داخلی‌تر قرار دارد. بخش سفید نخاع از اکسونهایی ساخته شده است که سطوح مختلف نخاع را بهم مربوط می‌سازند و ارتباط نخاع و مغز را تامین می‌کنند. رنگ سفید این بخش به علت وجود میلین در اکسونها است. تارهای عصبی بخش سفید به صورت دسته‌های عصبی قرار گرفته‌اند که برخی از آنها جریانهای عصبی را از مغز به سوی اندامها و برخی دیگر امواج عصبی را از اندامها به سوی مغز می‌برند. راههای بالا رو و پایین رو نخاع یعنی راههای که پیامهای حسی را به مغز یا پیامهای حرکتی را به عضلات بدن می‌برند به صورت گروههای تارهای عصبی جداگانه در کنار هم در طول نخاع قرار دارند و هر کدام بخشی از بافت نخاع را تشکیل می‌دهند. به عنوان مثال ، هر یک از راههای حسی مربوط به لامسه ، گرما ، سرما ، درد و راههای حرکتی بخش معینی از ماده سفید نخاع را اشغال کرده‌اند. ساختمان نخاع اعصاب نخاعی در انسان 21 جفت عصب نخاعی وجود دارد. اعصاب نخاعی به ترتیب از گردن تا کمر قرار دارند و هر یک از آنها به قسمت خاصی از بدن مربوطند. این اعصاب به ترتیب شامل 8 زوج گردنی ، 12 زوج کمری ، 5 زوج خاجی و 1 زوج دنبالچه‌ای است. هر عصب نخاعی پس از آن که از نخاع خارج شد به انشعاباتی تقسیم می‌شود و هر شاخه از آن به بخشی از بدن منتهی می‌گردد. اعصاب کمری و خاجی و دنبالچه‌ای تقریبا به صورت عمودی از نخاع بیرون می‌آیند و یک دسته تارعصبی به نام دم اسب Cauda equine بوجود می‌آورند. ریشه‌های خلفی نخاع از تارهای عصبی حسی و ریشه‌های قدامی آن از تارهای عصبی حرکتی تشکیل شده است و قطع شدن آنها به ترتیب باعث ایجاد بی‌حسی یا فلج در اندامهای وابسته می‌شود. گانگلیونها در مسیر هر یک از ریشه‌های خلفی در نزدیکی نخاع یک برجستگی به نام عقده نخاعی Spinal ganglion وجود دارد. نخاع در دو ناحیه از طول خود قطر بیشتری دارد. یکی در ناحیه گردن که از چهارمین مهره گردنی تا اولین مهره پشتی است و برجستگی گردنی خوانده می‌شود و اعصابی که به گردن و دستها می‌روند از آن ریشه می‌گیرند. دیگری در ناحیه کمر که از دهمین مهره پشتی تا اولین مهره کمری ادامه می‌یابد و برجستگی کمری نام دارد و اعصاب پاها از آن ریشه می‌گیرند. مخروط نخاعی انتهای نخاع یعنی بخشی که مجاور مهره‌های اول و دوم کمری قرار دارد به تدریج باریک می‌شود و مخروط نخاعی (Conus medullaris) نامیده می‌شود. مخروط نخاعی بوسیله یک رشته پیوندی در انتهای ستون مهره‌ها به استخوان دنبالچه‌ای چسبیده است. ماده سفید و خاکستری در مقطع نخاع ، ماده خاکستری که در وسط ماده سفید قرار دارد، تقریبا ...

  • سدخونی مغزیB.B.B.-BLOOD BARAIN BARRIER .

    سدخونی مغزی اولین بار توسط ال ارلیک در۱۸۸۵با تزریق آبی تریپان ورنگ آمیزی نشدن مغز ونخاع تشخیص داده شد این رخداد به دلیل نفوذ ناپذیری این بافت می باشد.. این ساختار از ۱..پوشش مویرگی ۲...زوایدآستروسیتی ۳..غشا پایه وانتهای آستروسیت تشکیل شده است . در سد خونی مغزی ۱...افزایش میتوکندری ۲...فقدان شکاف ۳...حداقل فعالیت پینوسیتوزی۴...اتصالات محکم دیده میشود.  تخریب این سد اغلب با تییرات پاتولوژیکی همراه است ....

  • ..:::: میکروب‌های بدن مادر از مغز نوزاد محافظت می‌کنند ::::..

    تیمی از محققان آمریکایی به تازگی کشف کرده‌اند که باکتری‌های موجود در روده موش‌های باردار موجب نیرومندتر شدن سد خونی- مغزی جنین در حال رشد آنها می‌شود.  مغز - پرابهام‌ترین عضو بدن انسان - به واسطه وجود یک سد غیرقابل نفوذ از سایر اعضای بدن جدا می‌شود، اما به نظر می‌رسد که این اندام با روده و اجزای درونی بدن ارتباطات مهمی دارد. به تازگی مقاله‌ای در مجله Science Translational Medicine به چاپ رسیده است که نشان می‌دهد عملکرد روده خصوصا باکتری‌های موجود در این بخش از بدن، موجب عملکرد مطلوب و طبیعی سد غیرقابل نفوذ مغز موش‌ها هم پیش و هم پس از تولد می‌شود. سد خونی – مغزی که مغز را از عفونت‌ها و مسمومیت‌ها محافظت می‌کند توسط ارتباطات قوی بین سلول‌های اندوتلیال که جداره رگ‌ها را پوشانده، شکل می‌گیرد. این سد باعث می‌شود که بیشتر پروتئین‌ها و مولکول‌ها نتوانند به سادگی از جدار رگ‌ها عبور کنند و عبور آنها تنها به طور انتخابی و از طریق گیرنده‌های ویژه صورت گیرد. سد مشابهی متشکل از سلول‌های مخاطی و ارتباطات محکم میان سلول‌ها، در جدار روده قرار گرفته و از عبور میلیاردها میکروب موجود در روده به داخل بدن جلوگیری می‌کند. مشخص شده‌ است که خود باکتری‌ها درستی عملکرد این سد روده‌ای را کنترل می‌کنند. این گروه تحقیقاتی رشد سد مغزی را در دو گروه از موش‌های باردار – موش‌های عاری از میکروب‌های روده‌ای و موش‌هایی که دارای میکروب‌های طبیعی روده بودند- مورد مقایسه قرار داده و مشاهده کردند که در موش‌های گروه دوم در آخرین مرحله از رشد جنینی سد خونی-مغزی به طور طبیعی عمل می‌کند در حالی که در جنین‌هایی که مادرانشان عاری از میکروب‌های روده‌ای بودند، سد خونی مغزی عملکردی ناقص داشته و آنتی بادی‌های نشاندار شده توانسته‌بودند از این سد عبور کرده و به مغز جنین راه یابند. محققان اعلام کردند: هر رخدادی که طی دوران بارداری اثرات منفی بر باکتری‌های روده‌ای مادر داشته ‌باشد می‌تواند رشد سد خونی- مغزی جنین را با اختلال مواجه کند.  منبع: ایسنا

  • ادم مغزی

    ادم مغزی ، تجمع اضافی آب در فضاهای درون سلولی و خارج سلولی مغز می باشد. چهار نوع از ادم مغزی تشخیص داده شده اند: ادم مغزی وازوژنیک به واسطه ی آسیب دیدگی اتصالات محکم اندوتلیال که سد خونی مغزی(BBB) را می سازند به وجود می آید. این معمولا از نفوذ پروتئین های درون آوندی و مایع درون فضای خارج سلولی پارانشیمی جلوگیری می کند. زمانی که محتویات پلاسما ، به سد خونی مغزی برسد ، ادم گسترش می یابد. این ممکن است خیلی سریع و گسترده باشد. زمانی که آب وارد ماده سفید می شود آن به صورت خارج سلولی در امتداد راه های فیبری حرکت می کند و می تواند بر روی ماده ی خاکستری نیز تاثیر بگذارد. این نوع از ادم در پاسخ به تروما ، تومور ، التهاب موضعی ، مراحل پایانی ایسکمی مغزی و انسفالوپاتی هیپرتنسیو مشاهده می شود. بعضی از مکانیسم های کمک کننده به اختلال سد خونی مغزی عبارتند از: اختلال فیزیکی توسط هیپرتانسیون شریانی یا تروما ، آزادسازی تسهیل کننده ی تومور از ترکیبات مخرب وازواکتیو و اندوتلیال(برای مثال ، اسید آراشیدونیک ، پیام رسان های عصبی محرک ، ائیکوسانوئیدها ، بردیکینین ، هیستامین و رادیکال های آزاد). بعضی از زیر شاخه های ویژه ی ادم وازوژنیک عبارتند از: ادم مغزی هیدروستاتیک این شکل از ادم مغزی در هیپرتنشن حاد و بدخیم مشاهده می شود. تصور می شود که آن ناشی از انتقال مستقیم فشار به مویرگ مغزی با ترازهش مایع درون ECF(مایع خارج سلولی) از مویرگ ها می باشد. ادم مغزی از سرطان مغز سلول های گلیال سرطانی(گلیوما) مغز می توانند ترشح فاکتور رشد اندوتلیال واکوئلی(VEGF) را افزایش دهند که اتصالات سد خونی مغزی را تضعیف می سازد. دگزامتازون می تواند در کاهش ترشح VEGF سودمند باشد. ادم مغزی صعود به ارتفاع(یا HACE) یک شکل وخیم(گاهی اوقات مرگ آور) از بیماری صعود به ارتفاع می باشد. HACE نتیجه ی تورم بافت مغز از نشت مایعات از مویرگ ها به واسطه ی اثرات هیپوکسی در سلول های اندوتلیال غنی از میتوکندری سد خونی مغزی است. علائم می تواند شامل سردرد ، از دست دادن هماهنگی(آتاکسی) ، ضعف ، و کاهش سطوح هوشیاری از جمله سرگیجه ، افت حافظه ، توهمات ، رفتار روانی و کما می باشند. آن معمولا بعد از یک هفته یا بیشتر در ارتفاع بالا بروز می کند. موارد شدید می تواند منجر به مرگ شود اگر به سرعت درمان نشود. پایین رفتن فوری یک اقدام نجات دهنده ی لازم می باشد(2000-4000). چند دارو (مانند دگزامتازون) وجود دارند که ممکن است برای درمان در این زمینه تجویز گردند ، اما این ها نیازمند آموزش پزشکی مناسب در استفاده از آنها می باشد. هر کسی که دچار  HACE است بایستی به یک مرکز پزشکی برای درمان تکمیلی مناسب ...

  • نخاع یا مغز

    نخاع یا مغز

    آن از بیرون سفید و قطر آن در حدود 1 سانتیمتر است طول آن در مرد و زن به ترتیب 45 و 42 سانتیمتر است. دید کلی نخاع به صورت یک استوانه طویل و نازک است و در مقطع آن ماده سفید در بخش خارجی و ماده خاکستری در بخش داخلی‌تر قرار دارد. بخش سفید نخاع از اکسونهایی ساخته شده است که سطوح مختلف نخاع را بهم مربوط می‌سازند و ارتباط نخاع و مغز را تامین می‌کنند. رنگ سفید این بخش به علت وجود میلین در اکسونها است. تارهای عصبی بخش سفید به صورت دسته‌های عصبی قرار گرفته‌اند که برخی از آنها جریانهای عصبی را از مغز به سوی اندامها و برخی دیگر امواج عصبی را از اندامها به سوی مغز می‌برند. راههای بالا رو و پایین رو نخاع یعنی راههای که پیامهای حسی را به مغز یا پیامهای حرکتی را به عضلات بدن می‌برند به صورت گروههای تارهای عصبی جداگانه در کنار هم در طول نخاع قرار دارند و هر کدام بخشی از بافت نخاع را تشکیل می‌دهند. به عنوان مثال ، هر یک از راههای حسی مربوط به لامسه ، گرما ، سرما ، درد و راههای حرکتی بخش معینی از ماده سفید نخاع را اشغال کرده‌اند.   ساختمان نخاع اعصاب نخاعی در انسان 21 جفت عصب نخاعی وجود دارد. اعصاب نخاعی به ترتیب از گردن تا کمر قرار دارند و هر یک از آنها به قسمت خاصی از بدن مربوطند. این اعصاب به ترتیب شامل 8 زوج گردنی ، 12 زوج کمری ، 5 زوج خاجی و 1 زوج دنبالچه‌ای است. هر عصب نخاعی پس از آن که از نخاع خارج شد به انشعاباتی تقسیم می‌شود و هر شاخه از آن به بخشی از بدن منتهی می‌گردد. اعصاب کمری و خاجی و دنبالچه‌ای تقریبا به صورت عمودی از نخاع بیرون می‌آیند و یک دسته تارعصبی به نام دم اسب Cauda equine بوجود می‌آورند. ریشه‌های خلفی نخاع از تارهای عصبی حسی و ریشه‌های قدامی آن از تارهای عصبی حرکتی تشکیل شده است و قطع شدن آنها به ترتیب باعث ایجاد بی‌حسی یا فلج در اندامهای وابسته می‌شود. گانگلیونها در مسیر هر یک از ریشه‌های خلفی در نزدیکی نخاع یک برجستگی به نام عقده نخاعی Spinal ganglion وجود دارد. نخاع در دو ناحیه از طول خود قطر بیشتری دارد. یکی در ناحیه گردن که از چهارمین مهره گردنی تا اولین مهره پشتی است و برجستگی گردنی خوانده می‌شود و اعصابی که به گردن و دستها می‌روند از آن ریشه می‌گیرند. دیگری در ناحیه کمر که از دهمین مهره پشتی تا اولین مهره کمری ادامه می‌یابد و برجستگی کمری نام دارد و اعصاب پاها از آن ریشه می‌گیرند. مخروط نخاعی انتهای نخاع یعنی بخشی که مجاور مهره‌های اول و دوم کمری قرار دارد به تدریج باریک می‌شود و مخروط نخاعی (Conus medullaris) نامیده می‌شود. مخروط نخاعی بوسیله یک رشته پیوندی در انتهای ستون مهره‌ها به استخوان دنبالچه‌ای ...