زیبا کوتاه امامزمان

  • شعر در وصف امام زمان+شعر در باره امام زمان(غزل های زیبای مذهبی)

       ســــــالار وقـت آمــــــدنت دیــر شـــد بیا                                           ایــن دل در انتـــظار فــرج پــیر شد بیا   دیـــدم به خــواب آمـدی از جاده های دور                                        گـــفتا دلـم کـه خــواب تو تعـبیر شد بیا   این جـمـعه هــم گــذشت ولیکن نیــامــدی                                        آیات غـــــربـتم هـــمه تـفــسیر شد بیا   افـــــسرده ام بـدون تــو٬ باور نــمی کنی؟                                        عشـــقم اســیر قسمت و تقدیر شد بیا   گفتی که پاک کن دلت از هرچه غیر ماست                                        قــلــبم بــه احــترام تـو تطهیر شد بیا   هـــرشــب به یاد خــال لبت گـریــه میــکنم                                        عکــست مـــیان آینه تــصویر شد بیا   دردفــــترم بیــاد تـــو نــرگــس کشــیده ام                                       نـرگــس هم از فـراق تو دلگیر شد بیا                       جانم فدای خال لبت نازنیـــن نگار                       ساقی ززندگی به خدا سیر شد بیا              



  • گلچین اشعار زیبا در باره امام حسین (ع)

        *** سرش به نیزه به گل های چیده می ماند به فجر از افق خون دمیده می ماندیگانه بانوی پرچم به دوش عاشورابه نخل سبز ز ماتم تکیده می ماندمیان خیمه ی آتش گرفته، طفل دلمبه آهویی که ز مردم رمیده می ماندشب است گوش یتیمان ز ضربت سیلیبه لاله های ز حنجر دریده می ماندرقیه طفل سه ساله که حوری حرم استبه آن که رنج نود ساله دیده می ماندامام صادق حق پشت ناقه ی عریانبه زیر یوغ چو ماه خمیده می ماندشوم فدای شهیدی که در کنار فراتبه آفتاب به خون آرمیده می ماندهلال یک شبه ی من، ز چیست خونینی؟نگاه تو به دل داغ دیده می ماندحکایت احد و اشک چشم خونینشبه اختران ز گردون چکیده می ماند    این شعر بسیار زیبا از شاعر دلسوخته اهل بیت آقای احد ده بزرگی می باشد .   *** باز هم شعر دیگری از استاد احد ده بزرگی   گل خوش رنگ و بوی من حسین است بهشت آرزوی من حسین است مزن دم پیش من از لاله رویان که یار لاله روی من حسین است من آن مداح مست سینه چاکم که ممدوح نکوی من حسین است همه در گفتگوی این و آنند ولیکن گفتگوی من حسین است سخن بی پرده می گویم زمستی می و جام و سبوی من حسین است چو مرغ حق که از حق میزند دم طنین های و هوی من حسین است از آن بر تربتش سایم جبین را که عز و آبروی من حسین است احد گوئی از آن باشد شعارم که پیر و نکته گوی من حسین است    ***   باز طوفانی شده دریای دل موج سر بر ساحل غم میزندباز هم خورشید رنگ خون گرفتبر زمین نقشی ز ماتم میزندباز جام دیده ها لبریز شد باز زخم سینه ها سر باز کرددر میان ناله و اندوه و اشکحنجرم فریادها آغاز کردمی نویسم شرح این غم نامه راداستان مشک و اشک و تیر رامی نویسم از سری کز عشق دوستکرد حیران تیغه شمشیر راگوئیا با آن همه بیگانگیآب هم با تشنگان بیگانه بوددر میان آن همه نامردمیاشک آب و دیده ها پیمانه بودتیغ ناپاکان برآمد از نیامخون پاکی دشت را سیراب کردخون خورشید است بر روی زمینکآسمان تشنه را سیراب کردمی شود خورشید را انکار کرد؟زیر سم اسبها در خاک کرد؟می شود آیا که نقش عشق رااز درون سینه هامان پاک کرد؟گر نشان عشق را گم کرده ایمدر میان آتش آن خیمه هاستگر به دنبال حقیقت میرویمحق همینجا حق به روی نیزه هاستگریه ها بر حال خود باید کنیماو که خندان رفت چون آزاد شدما سکوت مرگباری کرده ایم ....او برای قرنها فریاد شدبازهم در ماتم روی حسینباز هم در سوگ آن آلاله ایمیادتان باشد حیات عشق را وامدار خون سرخ لاله ایم     ***   تا شعلة هجران تو خاموش کنم بر آتش دل ز صبر، سرپوش کنمبسيار بکوشيدم و، نتوانستم  يک لحظه غم تو را فراموش کنماي کاش، دمي دهد امانم اين اشک  تا نقش تو را به ديده منقوش کنمآخر چه شود، شبي به خوابم آئي  تا جام محبت تو را ...

  • امام زمان

     به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتبمی کند، وسایل پذیرایی را آماده می کند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب درانتظار می ماند. چنین کسی می تواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است.اما کسی که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایی را آماده نمودهاست و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده است و نه اصلاً به فکر میهمان است اگرادعا کند که در انتظارمیهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافهگویی او خواهند خندید.لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ  عشق بازان چنین مستحق هجرانند بنابراینانتظار باید قبل از آنکه از ادعای انسان فهمیده می شود از رفتار و کرداراو فهمیده شود. نمی توان هر کسی را که ادعای دوستی و ولایت امام زمان(عج)را دارد در شمار دوستان و منتظران او قلمداد نمود. آری «مشک آن است که خودببوید نه آنکه عطاربگوید».با چنین توضیحی روشن است که یک منتظر واقعیامام زمان باید رفتارش به گونه ای باشد که هر لحظه منتظر ظهور امامزمان(عج) باشد. یعنی در هر لحظه که این خبر را به او بدهند خوشحال شود وآماده باشد برای یاری امام زمان(عج) با مال و جان خویش جهاد نماید و خودرا درراه آن حضرت فدا نماید. بنابراین یک منتظر واقعی اهل گناه و دلبستگیبه دنیا نیست چرا که چنین کسی نمی تواند از وابستگی ها و دلبستگی ها وآلودگی ها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان(ع)باشد.با توجه به نکات ذکر شده می توان برخی وظایف منتظر امام زمان(ع) را چنین ذکر کرد:1.اولین شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیاتخوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامی انسان در انتظار کسیمی نشیند که او را خوب بشناسد اما اگر انسان کسی را نشناسد ولو بداند کهآن شخص خواهد آمد برایش اهمیتی نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. درمورد انتظار امام زمان هم چنین است. کسانی که آن حضرت را نمی شناسند مانندکفار و یا اهل ادیان دیگر، هرگز انتظار او را نمی کشند اما کسانی که او رامی شناسند و ارزش او را می شناسند و مقام او رامی دانند منتظر او می مانند.کسانیکه امام زمان(عج) را نمی شناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه دراین حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفته اند. چنانکه پیامبر اکرم(ص)فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امامزمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است» (بحارالانوار، ج 32، ص331).بنابراین اولین شرط انتظار، ایجاد معرفت در مورد امام زمان است وطبیعی است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بیشتر باشد انسانارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشترتشنه ...

  • گلچين اشعار در مورد امام زمان (عج)

    گلچين اشعار در مورد امام زمان (عج) شعري از مرحوم آقاسيhttp://www.aghasi.ir/ ------------------------------ با همه لحن خوش آوایی امدر به در کوچه تنهایی ام ای دو سه تا کوچه زما دورترنغمه تو از همه پرشورتر کاش که این فاصله را کم کنیمحنت این قافله را کم کنی کاش که همسایه ما می شدیمایه آسایه ما می شدی هر که به دیدار تو نائل شودیک شبه حلال مسائل شود دوش مرا حال خوشی دست دادسینه مارا عطشی دست داد نام تو بردم لبم آتش گرفتشعله به دامان سیاوش گرفت نام تو آرامه جان من استنامه تو خط امان من است ای نگهت خواستگه آفتاببر من ظلمت زده یک شب بتاب پرده برانداز زچشم ترمتا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یار و مددکار ماکی و کجا وعده دیدار ما,,,   -------------------------   عمريست كه از حضور او جا مانديمدر غربت سرد خويش تنها مانديماو منتظرست تا كه ما برگرديمماييم كه در غيبت كبري مانديم   ------------------------ شعر ترانه حس غريب   نمیدونم از کدوم ستاره میبینی منو چشماتو میبندیو دوباره میبینی منو پر بغض جمعه های ناگزیر و بی صدام خیلی خستم باورم کن دنیا زندونه برام توی کور راه چشمام عطر بارون بوی سیبی واسه عاشقونه موندن تو همون حس غریبی تو همون حس غریبی که همیشه با منی تو بهونه هر عاشق برای زنده موندنی میدونم هنوز اسیرم تو حصار لحظه ها کاش میشد با یه اشاره ي تو ازاد میشدم با توام که گفته بودی غصه هام تموم میشن پس کجایی که بیایی منو بگیری از خودم ناجی ترانه ها منو به واژه ها ببر این حقیرو به سخاوت شب و دعا ببخش نمیدونم از کدوم ستاره میبینی منو چشماتو میبندیو دوباره میبینی منو پر بغض جمعه های ناگزیر و بی صدام خیلی خستم باورم کن دنیا زندونه برام توی کور راه چشمام عطر بارون بوی سیبی واسه عاشقونه موندن تو همون حس غریبی تو همون حس غریبی که همیشه با منی تو بهونه هر عاشق برای زنده موندنی ----------------------------------------------------