دیانا هنرپیشه قدیمی
1337 سال ورود کلاه مخملی ها به سینما
۱۱۰- لات جوانمرد نویسنده و کارگردان: مجید محسنی فیلمبردار: احمد شیرازی ـ محسنی بازیگران: مجید محسنی ـ فخری خوروش ـ پرخیده ـ حمید قنبری ـ نیکتاج صبری ـ تقی ظهوری ـ جعفر توکل ـ صابر رهبر محصول: ۱۳۳۷ استودیو دیانا فیلم خلاصه داستان: داش حسن دختری را که فریب خورده و سرگردان و تنهاست به خانه خود نزد مادرش می برد و از او نگهداری می کند. در همین زمان یکی از دوستان داش حسن که عازم حج است٬ خانواده خود را به او می سپارد. دختر مرد مسافر با جوان هوسبازی روابطی دارد.داش حسن او را در همه جا تعقیب می کند و سرانجام در یک درگیری٬ جوان هوسباز می میرد. داش حسن گرفتار می شود٬ ولی در دادگاه مشخص می شود که مقتول سوابقی در مورد اذیت دختران چشم و گوش بسته داشته و موجود خبیثی است. در نتیجه داش حسن تبرئه می شود و در پایان ماجرا با دختر ازدواج می کند.
شورانگیز طباطبائی، چطور هنرپیشه شد و چگونه اوج گرفت
چاپ شده در مجله ستاره سينما/شماره 68/سال 1353- شورانگیز طباطبائی که قبلا با نام های شاپرک و کاترین در فیلم ها بازی می کرد¡ امروز پرکارترین ستاره ایرانی است. نیاز به چهره های تازه در سینمای ایران روز به روز بیشتر احساس می شود و این نیاز سبب می گردد به تدریج چهره های تازه ای در سینمای ایران ظهور کنند، شورانگیز طباطبائی هنرپیشه ای است که تا قبل از ورود به کار سینما بعلت زیبایی خاصی که داشت بارها برای بازی در فیلم از وی دعوت بعمل می آمد، اما سعی او آن بود که بتواند در فیلم های برجسته تری شرکت کند. وی قبل از آنکه با نام کاترین بازیگر نفش نخست فیلم اکبر دیلماج گردد با نام شاپرک در چند صحنه از فیلم خشم و خون كه هنوز به نمایش در نیامده شرکت جسته بود. اما بخاطر آنکه در آن فیلم نتوانسته بود کاری از خود نشان دهد، از قبول نقش های کوتاه مدت بعدی خود خود داری نمود و در انتظار فرصتی بود که بتواند با ایفای نقش نخست فیلم ها برای خود موفقیتی بدست آورد.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> رودکی فیلم که با شرکت ارحام صدر، ایرن و دیانا در صدد تهیه اولین دوره جدید فعالیت خود بود در جستجوی چهره جدیدی بود که بتواند نقش یک توریست خوشگل و تو دل برو را ایفا نماید. به همین جهت با آن که عده زیادی کاندیدای بازی در فیلم بودند، تهیه کننده فیلم شورانگیز را انتخاب کرد و او با نام کاترین بازیگر نقش نخست فیلم شد.
نقش ارامنه در سینمای ایران
نقش ارامنه در سینمای ایران گردآوری گارگین فتائی
دیدنی های هفته از گوشه کنار جهان
برگزاری مراسم جشن ولنتاین در مسکو دستگاه های رای گیری الکترونیک در الله آباد هند بارش بیش از دو متر برف در یکی از شهرهای کوچک رومانی تنظیم جواهرات عروس ها قبل از شروع یک عروسی دسته جمعی در کلکته هند. پنجاه و یک هندو و نه زوج مسلمان در یک ازدواج دسته جمعی به خانه بخت می روند ابرهای سونامی گونه در ساحل پاناما سیتی در فلوریدا طراحی شلوار کامپیوتری در هلند بازی یک گربه روی بند رخت خانه ای در پکن برف و یخ زدگی در ژنو سوییس پناه گرفتن یک معترض فلسطینی پشت یک سنگ درخواست برای آزادی اعضای دربند جنبش جهاد اسلامی فلسطین از زندان های اسراییل (غزه) فستیوال کودکان صلیب سرخ در اسپانیا نمایی زیبا از شهر سن پترز بورگ روسیه در آمدن کفش مریل استریپ هنرپیشه مشهور آمریکایی از پایش در جریان مراسم اهدای جوایز سینمایی بریتانیا در سالن اپرای لندن پیاده روی آلمانی ها روی دریاچه یخزده آلستر در یک روز سرد زمستانی در هامبورگ فروش بادکنک های روز ولنتاین در پکن فعالیت کوه آتشفشان در سیسیل ایتالیا یک پدر چینی در نویورک پسر بچه 4 ساله اش را برای تمرین مقاومت در برابر سرما این چنین در سرما و برف نیویورک لخت کرده است سازه های یخی در شهر هوریس جمهوری چک دستگیری یک کروکودیل قاتل در سریلانکا یک مدرسه اردوگاهی در استان یونان چین مرگ یک وال در ساحل (بلژیک) بازگشت سرباز آمریکایی از عراق به یک پایگاه هوایی در لاس وگاس زلزله شدید در فیلیپین آمدن یک گربه به داخل زمین فوتبال در بازی دو تیم انگلیسی لیورپول و تاتنهام فیگور یک نوجوان انگلیسی با آدم برفی دست ساخته خودش پرواز یک هواپیمای مسافربری از فرودگاه فرانکفورت دنیای آبی شهر سان دیه گو کالیفرنیا پارا گلایدر سواری در نپال دریاچه ای یخزده در هامبورگ آلمان یخزدگی ساحل ژنو سوییس فستیوال خیابانی در ونیز ایتالیا بدون شرح!
مطالبی در مورد نخستین دوبله های فیلم در ایران
مطالبی در مورد نخستین دوبله های فیلم در ایران منبع : وبلاگ محمدرشا رنجبر و تاریخچه دوبله میدر : رشیدی نشانی : http://elmedoubler.blogfa.com/
ادبیات مکزیک - زندگی و آثار کارلوس فوئنتس
آثار کارلوس فوئنتس ماسیّاس[1]<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> وی در 11 نوامبر 1928 در شهر پاناما دیده به جهان گشود، زیرا پدرش یکی از دیپلمات های نمایندگی مکزیک در پاناما بود با توجه به رفاه و استطاعت مالی خانواده توانست تا به کشورهای مختلف آمریکا و اروپا سفر کند. او از سال 1932 تا 1941 در مدرسه ای انگلیسی زبان در واشنگتن تحصیل نمود. اولین آثار وی در روزنامه کالج محل تحصیلش منتشر شد. سپس به مکزیک برگشت و چند سالی را در کشورش اقامت کرد تا آنکه به عنوان دیپلمات کارش را در نمایندگی ژنو آغاز کرد. او در دانشگاه خودمختار مکزیک[2] حقوق خواند و در همان حال به همکاری با مجلات مختلف پرداخت. وی پس از فارغ التحصیلی در سال 1955 با همکاری امانوئل کاربایو[3] و اکتاویو پاس[4] مجله ادبی مکزیک را افتتاح نمود. چهار سال بعد با پیروزی انقلاب کوبا، فعالیت دیپلماتیکش را رها کرده و به آن کشور عزیمت می کند. اولین کتاب او با عنوان روزهایی که نقاب بر چهره دارند[5]مجموعه ای از داستان های کوتاه است که وی در آنها ویژگی ها و نشانه های واقعی را با رویاهای خیالی باچیره دستی در هم می آمیزد. او در این اثر به بررسی و تحقیق درباره هویت مکزیکی می پردازد و روش ها و ابزار مناسب موجود برای شناساندن و ابراز این هویت را بیان می کند. او در سال 1958 با رمان خود با عنوان منطقه شفافتر[6] یک چارچوب کلی از مکزیکو سیتی را ترسیم می کند که دارای ویژگی های کلان شهری است که به تازگی دارای گرایش های سرمایه داری شده اما با این حال هنوز هم پیشینه های روستایی اش را حفظ کرده است. دومین رمان فوئنتس وجدان های خوب[7] (1959) نام دارد، حال و هوای این اثر واقعگراتر است. این رمان روایتی است درباره یک نوشهرنشین به نام خایمه سبایوس[8] که همان شخصیت اصلی داستان است؛ وقایع در فضایی روستایی رخ می دهد که به واسطه تحجرها و ریاکاری های مذهبی، فساد اخلاقی و رذالت های برخاسته از لاقیدی به محیطی خفقان آور و تحمل ناپذیر تبدیل شده است. در 1962 رمان مرگ آرتمیو کروس[9] را به علاقه مندان عرضه می کند، در این رمان به شکل موازی شاهد سیر زمانبندی اثر از یک سو و در عین حال منولوگ های درونی شخصیت اول از سوی دیگر هستیم. بازتاب حاصل از این رمان و رمان سال 1959 یعنی منطقه شفافتر موجب شد تا امروزه کارلوس فوئنتس به عنوان یکی از چهره های اصلی جریان BOOM رمان آمریکای لاتین شناخته شود. داستان طولانی وی نیز با عنوان آئورا[10] نیز به همین دوران بازمی گردد، این اثر دارای ویژگی های روایی برجسته و نوعی الهام تخیلی است. برخی از دیگر آثار وی عبارتند از: آواز خواندن کورکورانه (1964)[11]، سرزمین ما (1975)[12]، گرینگوی پیر (1985)[13] و مبارزه ...
ناصرملک مطیعی به روایت ناصرملک مطیعی
بازگشت ملک مطیعی به سینما ناصر ملکمطیعی در گفتوگو با فرانک آرتا/ از دو طرف تحت فشار بودم/ بررسی تاریخی یک رویداد در محدوده زمانی و مکانی در ارایه تحلیل درست راهگشاست. با این نگاه توجه به گذشته سینمای ایران و مولفههای آن ضروری بهنظر میرسد. ناصر ملکمطیعی که این روزها زمزمه بازگشت او به صحنه سینما بر سر زبانهاست، یکی از ستارگان قابلبحث سینما در دوران پیش از انقلاب است. جدای اینکه شکل حضور این ستاره در چارچوب ارزشها مورد بررسی قرار گیرد، باید موقعیت او تحلیل شود و از زوایای آن مورد بررسی قرار گیرد. اینکه چرا بعد از گذشت سالها هنوز در ذهن مردم جای گرفته، اساسا در سیستم ستارهسالاری چگونه توانست دوام بیاورد، آیا نظیر او در سینمای پس از انقلاب توانست به منصهظهور برسد، در جغرافیای زمانی و مکانی خود چرا تبدیل به بازیگر پرفروش شد، فرازوفرودهایش در چه مسیر زمانی بهوجود آمد و نکتههای بیشمار دیگر که نیاز بازخوانی دوباره تاریخ سینما را طلب میکند. گفتوگو با ناصر ملکمطیعی در عصر یک روز پاییزی در محل روزنامه «شرق» صورت گرفت، مسایل بسیاری در خارج از فضای گفتوگو به آن پرداخته شد که امید است در زمان خود شکل رسانهای گیرد و درباره آن بحث شود. این گفتوگو با همراهی امیرعلی ملکمطیعی «پسر کوچک» و شهرام ناصری «مدیربرنامه آقای ملکمطیعی» انجام شد که بدون مساعدت آنها دیدار با آقای ملکمطیعی ممکن نمیشد. در پایان به قول آقای ملکمطیعی با امید اینکه «خدایا دوتا چشم پاک را از ما نگیر» وارد گفتوگو میشویم. بعد از بازی کوتاه در فیلم «نقش نگار» و انعکاس اخبار در رسانهها مبنی بر «بازگشت ناصر ملکمطیعی به سینما بعد از ۳۱ سال» چه احساسی دارید؟ سخنم را با نام خداوند شروع میکنم. خوشحالم که با روزنامه «شرق» که از روزنامههای پرطرفدار است گفتوگو میکنم. بعد از سالها دوری از سینما در سال ۱۳۹۲ اتفاقی در زندگیام افتاد که اصلا قابل توصیف نیست. البته از زمانی که اعلام بازنشستگی کردم، در این مورد کسی اظهارنظر نکرد و بعد هم با رفتنم، سینما معلق نماند و افراد پرتوان و فعال دیگر به کار در سینما ادامه دادهاند.یعنی خودخواسته از سینما کنارهگیری کردید؟ طبیعی بود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی باید جابهجاییها و تغییراتی صورت میگرفت و جوانان با انگیزه بهتر و پشتوانه فکری جدیدی وارد کار سینما میشدند، چون میخواستند در سینما استقلال داشته باشند و مشکل بود که اسمشان زیر نام ما باشد. پس بهتر بود مزاحمتی برایشان نداشته باشیم. میخواستند خودشان کارها را پیش ببرند ...