دوخت پادری شبه قالی
دوخت پادری شبه قالی
ورنی هنری فراموش شده
"ورنی" نوعی دست بافت زیبا و پشمین یا ابریشمی است كه به عنوان زیر انداز و در پارهای از مناطق به عنوان رو انداز یا تزیین آلاچیق بكار میرود.ورنی به گلیم فرش نما، شبه قالی و گلیم عشایری معروف است. جنس ورنی گاه تلفیقی از ابریشم یا پشم است و بر روی دار بصورت عمودی بدون نقشه و بصورت ذهنی توسط زنان و دختران عشایر و مناطق روستایی بافته می شود. تولید ورنی بیشتر در فصل قشلاق ایل انجام میشود كه عشایر فرصت كافی برای استراحت و سكونت در یك منطقه را دارند. در گذشته عشایر "دشت مغان"، "گرمادوز" و "ارسباران" پشم حاصل از دام هایشان را با دوكهای معمولی میریسیدند و به روش ابتدایی رنگ ریزی می كردند و آن را برای بافت ورنی آماده میساختند. "فرشته حیدری "، مربی ورنی بافی در "آذربایجان شرقی" در خصوص ورنی بافی می گوید: "مواد اولیه برای تهیه ورنی،پشم، پنبه، كنف و موی حیوانات است. ورنی گاه به صورت پیچ بافی و جناغی است و عموما از طرحهای هندسی استفاده میشود." نوع و شكل ورنی ممكن است در ایلات و عشایر گوناگون متفاوت باشد، زیرا این صنعت ابتدا توسط عشایر تولید شده است. هم اكنون نیز ایلهای بختیاری، بلوچ و قشقایی از ورنی استفاده میكنند. به روش بافت ورنی "پودچینی " میگویند كه بر اساس پیچش خاص نخ "خامه " به دور نخهای "تار" بافته میشود. این بافته را در كرمان "شیریكیپیچ" می گویند و در استانهای شمال غرب ایران به "ورنی" معروف است . حیدری در مورد مشكلات ورنی بافی میگوید: "بافت ورنی بسیار سخت است و هم چنین جزء رشتههای منسوخ شده به حسابمیآید. عمدهترین مشكل ورنی ، جمع شدن كنارهای (شیرازه ) آن است. بافت این قسمت از ورنی ، از سختترین قسمت های بافت محسوب میشود كه باید در تهیه آن بسیار دقت شود." ورنی بدون نقشه بافته میشود و چون در بافت آن از گره استفاده نمیشود جزو انواع گلیم به حساب میآید و از لحاظ شكلظاهری به قالی شباهت دارد. حیدری ادامه میدهد: " برای رفع این مشكل باید از گره قرضی یا تار قرضی استفاده شود. این هنر همراه با گلیم بافی در دست احیا است ." قدمت این هنر به طور كامل مشخص نیست اما صاحب نظران قدمت آن را به چند صد سال پیش تخمین میزنند. موردابعاد ورنی میگوید: "ورنی در اندازه و ابعاد مختلف و با توجه به نیاز بازار تولید و عرضه میشود. تا دهههای اخیر عشایر دشت مغان از ورنی بهعنوان زیر انداز، رو انداز و تزیین آلاچیق ها استفاده میكردند." ظرافت و لطافت بافت طرح و نقشهای متنوع و زیبایی ورنی هر هنر دوستی را مجذوب خود میكند. نوع بافت ورنی با ابریشم ، از ظرافت و زیبایی خاصی برخوردار است و از نظر وزن سبك تر و كم حجم ...
لباسهای رنگی کهنه را دور نریزید
لباسهای رنگی کهنه ، لباسهای سفید کهنه ، لباسهای مشگی کهنه را دور نریزید پارچه یکی از مواد با ارزش و قابل استفاده برای مصارف مجددی است که وقتی لیستی از انها تهیه شود ، موجب تعجب میشود.. حال میخواهد این پارچه پشمی ،نخی و یا حتی نایلونی باشد. هر کدام درجایگاه خود دوباره قابل استفاده است. با اضافه کردن آهار ، استری قابلیت شکل دهی پارچه های رنگی کهنه بیشتر و موفقیت کار شما بالاتر خواهد بود. .بطور مثال پارچه های رنگی نخی کهنه را وقتی اهار زده میشود برای برش و ساختن مدل پروانه رنگی ویا هر شکل تزئینی پارچه ای برای اطاق کودکان مناسب خواهد بود و کارشما را در برش و دوخت راحت تر می کند. با این لباس های رنگی ، سفید و سیاه کهنه دورریختنی در منزل می توانید کلی کار هنری ابتکاری با ذوق و سلیقه ها متنوع و کارهای زیبا خلق کرد که یکی از این فواید صرفه جویی هزینه وپول خودتان است و لذت از ابتکاری که با هیچ پولی قابل خرید نیست. زیراابتکارهای شما منحصر به فرد است و میتواند فراتر از چهاردیواری منزل شما پرواز نماید. اگر ابتکارات بیشتری باشد چه بسا جنبه کارافرینی و فراگیر ان بسطح اقتصاد و تولید و صادرات نیز رسوخ نماید وبرای خود بازاری نو بگشاید. این دسته ابتکار های هنری در زمینه پارچه های رنگی و هنر بخوبی قادر است در عرصه هنر و مد جهان نیز خودی نشان دهد و بازاری برای خود ایجاد نماید. زیرا با همین اجرهای کوچک است که بناهای عظیم هنر هاخلق شده اند. طراحی هنری با پارچه های رنگی دورریختنی بعنوان مثال درست کردن رو میزی ابتکاری چند تکه با طرح های سنتی و یا بشکل مدرن با استفاده از پارچه های رنگی کهنه دور ریختنی با سوراخ های منگنه ای و بشکل برزنتی و درست کردن کیف های پارچه ای رنگی مدل برزنتی به روز - درست کردن سایه بان های زیبا و رنگی برای حیاط منازل در تابستان ها با پارچه های رنگی دورریختنی - درست کردن جلد کتاب های نفیس و نمونه ابتکاری با پارچه های مخمل رنگی کهنه و یا نقش دار ، و یا تکه های ملیله دوزی شده لباسهای کهنه . از لباس مخمل کهنه خوش رنگ برای صحافی کتابها و دفتر ها میتوان بخوبی استفاده کرد ، درست کردن جلد کتاب های قدیمی که در حال از بین رفتن است و ساختن جلد کتاب مخمل کار بسیار لذت بخشی است. در واقع صحافی کتابها با پارچه های رنگی و ساده به دوام جلد و جلوه ان میافزاید. یکی دیگر از مصارف پارچه مخمل درست کردن منگوله های رنگی و درست کردن پرده نزئینی منگوله ای است. البته با کامواهای رنگی نیز میتوان منگوله های خوش رنگی درست کرد و با ایجاد سوراخ هایی روی یک تکه پارچه توری سفید این منگوله های رنگی را در ان با نخ و سوزن ...
سوار بر بال سرنوشت 3
مامان ظرفها رو توی سینک گذاشت و به من که داشتم ظرفها رو جابجا میکردم نگاه کرد و گفت : حالا لازم نکرده اینها رو بشوری .-خب باید بشورم .نمیشه که اینها رو همینطور بزارم میشه -از کی تا حالا کاری شدی ؟راست میگفت من و چه به کار .من از کار خونه یه جارو زدن بلد بودم و یه ظرف شستن که اون هم بعضی وقتها بود و اون هم به خاطر مراعات قلب مامان این کار ها رو میکردم .مامان که دید به حرفش اهمیت نمیدم شیر آب رو بست و گفت : نمیخواد بشوری . این طوری مجبوری روی پات هم وایسی بیشتر به پات فشار میاد .برو بشین تا من چایی بیارم -مگه ندیدید صمیم گفت نیا-خودش گفت صدات کنم باهات کار داره ابروهام رو با تعجب بالا دادم .دستم رو آب کشیدم و با حوله خشک کردم و رفتم بیرون .مونده بودم صمیم چه کاری میتونه با من داشته باشه ؟!مثل اردک رفتم و روی تاقچه پنجره که پایین بود نشستم .نگاهم به رامین افتاد که داشت به حرفهای صمیم گوش میداد.نمیدونم چرا میخواستم ترکیب صورتش رو برای خودم تجزیه کنم .رنگ صورتش برنزه بود .با موهای صاف مشکی که رو پیشونیش ریخته بود. چشمهای قهوه ایی رنگش جذابیت خاصی داشت .ابروهاش پر پشت بودن اما مرتب .یعنی زیر ابروش رو بر میداشت ؟چشمهام رو ریز کردم که بتونم بهتر ببینم ،همون لحظه یه نگاه به من انداخت یه لحظه از این که غافلگیر شدم هول کردم و نزدیک بود از رو تاقچه سر بخورم و بیوفتم زمین .مردک هیز صمیم سرش رو بر گردند .تازه متوجه من شد - صنم بیا اینجا رامین میخواد ببینه مشکلت کجاس با حالت گنگی نگاهش کردم .-مشکلم!صمیم با کلافگی گفت: منظورم همون مشکل هندسه ات هست تازه دوزاریم افتاد .گفتم:احتیاجی نیست فردا از مینا میپرسم .چشمهاش رو ریز کرد و با حالتی که من رو یاد ژان وارژان می انداخت گفت : مینا ! کدوم مینا ؟ای وای تازه یادم افتاد که صمیم به من گفته بود حق ندارم با مینا رفت و آمد کنم مونده بودم چی بگم .لبم رو گاز گرفتم و گفتم : خب ..خب ..مامان چایی به دست وارد شد و به صمیم گفت : مادر جان این سینی رو بگیر .صمیم نگاهش رو از دستم گرفت و سینی رو از دست مامان گرفت .رامین هم تشکر کرد .من برای اینکه صمیم دوباره به بازپرسی خودش ادامه نده بلند شدم و از روی تاقچه کتاب و دفترم و برداشتم و رفتم طرف رامین و گفتم : راستش من توی این مسله مشکل دارم .خودش رو جمع و جور کرد و گفت : ببینم با اکراه کتابم رو به طرفش گرفتم .صمیم اشاره کرد که بشینم .هر چند که از این کارش تعجب کردم اما باید میشستم نمیشد که ایستاده برام توضیح بده همونجا رو بروی رامین نشستم .یه پام رو زیرم گذاشتم و اون پام که آسیب دیده بود رو جلوی خودم جمع کردم .مثل بعضی مردا که موقع آبگوشت خوردن میشینن و گوشت میکوبن !رامین بعد ...
دوخت پادری شبه قالی
ورنی هنری فراموش شده
"ورنی" نوعی دست بافت زیبا و پشمین یا ابریشمی است كه به عنوان زیر انداز و در پارهای از مناطق به عنوان رو انداز یا تزیین آلاچیق بكار میرود.ورنی به گلیم فرش نما، شبه قالی و گلیم عشایری معروف است. جنس ورنی گاه تلفیقی از ابریشم یا پشم است و بر روی دار بصورت عمودی بدون نقشه و بصورت ذهنی توسط زنان و دختران عشایر و مناطق روستایی بافته می شود. تولید ورنی بیشتر در فصل قشلاق ایل انجام میشود كه عشایر فرصت كافی برای استراحت و سكونت در یك منطقه را دارند. در گذشته عشایر "دشت مغان"، "گرمادوز" و "ارسباران" پشم حاصل از دام هایشان را با دوكهای معمولی میریسیدند و به روش ابتدایی رنگ ریزی می كردند و آن را برای بافت ورنی آماده میساختند. "فرشته حیدری "، مربی ورنی بافی در "آذربایجان شرقی" در خصوص ورنی بافی می گوید: "مواد اولیه برای تهیه ورنی،پشم، پنبه، كنف و موی حیوانات است. ورنی گاه به صورت پیچ بافی و جناغی است و عموما از طرحهای هندسی استفاده میشود." نوع و شكل ورنی ممكن است در ایلات و عشایر گوناگون متفاوت باشد، زیرا این صنعت ابتدا توسط عشایر تولید شده است. هم اكنون نیز ایلهای بختیاری، بلوچ و قشقایی از ورنی استفاده میكنند. به روش بافت ورنی "پودچینی " میگویند كه بر اساس پیچش خاص نخ "خامه " به دور نخهای "تار" بافته میشود. این بافته را در كرمان "شیریكیپیچ" می گویند و در استانهای شمال غرب ایران به "ورنی" معروف است . حیدری در مورد مشكلات ورنی بافی میگوید: "بافت ورنی بسیار سخت است و هم چنین جزء رشتههای منسوخ شده به حسابمیآید. عمدهترین مشكل ورنی ، جمع شدن كنارهای (شیرازه ) آن است. بافت این قسمت از ورنی ، از سختترین قسمت های بافت محسوب میشود كه باید در تهیه آن بسیار دقت شود." ورنی بدون نقشه بافته میشود و چون در بافت آن از گره استفاده نمیشود جزو انواع گلیم به حساب میآید و از لحاظ شكلظاهری به قالی شباهت دارد. حیدری ادامه میدهد: " برای رفع این مشكل باید از گره قرضی یا تار قرضی استفاده شود. این هنر همراه با گلیم بافی در دست احیا است ." قدمت این هنر به طور كامل مشخص نیست اما صاحب نظران قدمت آن را به چند صد سال پیش تخمین میزنند. موردابعاد ورنی میگوید: "ورنی در اندازه و ابعاد مختلف و با توجه به نیاز بازار تولید و عرضه میشود. تا دهههای اخیر عشایر دشت مغان از ورنی بهعنوان زیر انداز، رو انداز و تزیین آلاچیق ها استفاده میكردند." ظرافت و لطافت بافت طرح و نقشهای متنوع و زیبایی ورنی هر هنر دوستی را مجذوب خود میكند. نوع بافت ورنی با ابریشم ، از ظرافت و زیبایی خاصی برخوردار است و از نظر وزن سبك تر و كم حجم ...
لباسهای رنگی کهنه را دور نریزید
لباسهای رنگی کهنه ، لباسهای سفید کهنه ، لباسهای مشگی کهنه را دور نریزید پارچه یکی از مواد با ارزش و قابل استفاده برای مصارف مجددی است که وقتی لیستی از انها تهیه شود ، موجب تعجب میشود.. حال میخواهد این پارچه پشمی ،نخی و یا حتی نایلونی باشد. هر کدام درجایگاه خود دوباره قابل استفاده است. با اضافه کردن آهار ، استری قابلیت شکل دهی پارچه های رنگی کهنه بیشتر و موفقیت کار شما بالاتر خواهد بود. .بطور مثال پارچه های رنگی نخی کهنه را وقتی اهار زده میشود برای برش و ساختن مدل پروانه رنگی ویا هر شکل تزئینی پارچه ای برای اطاق کودکان مناسب خواهد بود و کارشما را در برش و دوخت راحت تر می کند. با این لباس های رنگی ، سفید و سیاه کهنه دورریختنی در منزل می توانید کلی کار هنری ابتکاری با ذوق و سلیقه ها متنوع و کارهای زیبا خلق کرد که یکی از این فواید صرفه جویی هزینه وپول خودتان است و لذت از ابتکاری که با هیچ پولی قابل خرید نیست. زیراابتکارهای شما منحصر به فرد است و میتواند فراتر از چهاردیواری منزل شما پرواز نماید. اگر ابتکارات بیشتری باشد چه بسا جنبه کارافرینی و فراگیر ان بسطح اقتصاد و تولید و صادرات نیز رسوخ نماید وبرای خود بازاری نو بگشاید. این دسته ابتکار های هنری در زمینه پارچه های رنگی و هنر بخوبی قادر است در عرصه هنر و مد جهان نیز خودی نشان دهد و بازاری برای خود ایجاد نماید. زیرا با همین اجرهای کوچک است که بناهای عظیم هنر هاخلق شده اند. طراحی هنری با پارچه های رنگی دورریختنی بعنوان مثال درست کردن رو میزی ابتکاری چند تکه با طرح های سنتی و یا بشکل مدرن با استفاده از پارچه های رنگی کهنه دور ریختنی با سوراخ های منگنه ای و بشکل برزنتی و درست کردن کیف های پارچه ای رنگی مدل برزنتی به روز - درست کردن سایه بان های زیبا و رنگی برای حیاط منازل در تابستان ها با پارچه های رنگی دورریختنی - درست کردن جلد کتاب های نفیس و نمونه ابتکاری با پارچه های مخمل رنگی کهنه و یا نقش دار ، و یا تکه های ملیله دوزی شده لباسهای کهنه . از لباس مخمل کهنه خوش رنگ برای صحافی کتابها و دفتر ها میتوان بخوبی استفاده کرد ، درست کردن جلد کتاب های قدیمی که در حال از بین رفتن است و ساختن جلد کتاب مخمل کار بسیار لذت بخشی است. در واقع صحافی کتابها با پارچه های رنگی و ساده به دوام جلد و جلوه ان میافزاید. یکی دیگر از مصارف پارچه مخمل درست کردن منگوله های رنگی و درست کردن پرده نزئینی منگوله ای است. البته با کامواهای رنگی نیز میتوان منگوله های خوش رنگی درست کرد و با ایجاد سوراخ هایی روی یک تکه پارچه توری سفید این منگوله های رنگی را در ان با نخ و سوزن ...
سوار بر بال سرنوشت 3
مامان ظرفها رو توی سینک گذاشت و به من که داشتم ظرفها رو جابجا میکردم نگاه کرد و گفت : حالا لازم نکرده اینها رو بشوری .-خب باید بشورم .نمیشه که اینها رو همینطور بزارم میشه -از کی تا حالا کاری شدی ؟راست میگفت من و چه به کار .من از کار خونه یه جارو زدن بلد بودم و یه ظرف شستن که اون هم بعضی وقتها بود و اون هم به خاطر مراعات قلب مامان این کار ها رو میکردم .مامان که دید به حرفش اهمیت نمیدم شیر آب رو بست و گفت : نمیخواد بشوری . این طوری مجبوری روی پات هم وایسی بیشتر به پات فشار میاد .برو بشین تا من چایی بیارم -مگه ندیدید صمیم گفت نیا-خودش گفت صدات کنم باهات کار داره ابروهام رو با تعجب بالا دادم .دستم رو آب کشیدم و با حوله خشک کردم و رفتم بیرون .مونده بودم صمیم چه کاری میتونه با من داشته باشه ؟!مثل اردک رفتم و روی تاقچه پنجره که پایین بود نشستم .نگاهم به رامین افتاد که داشت به حرفهای صمیم گوش میداد.نمیدونم چرا میخواستم ترکیب صورتش رو برای خودم تجزیه کنم .رنگ صورتش برنزه بود .با موهای صاف مشکی که رو پیشونیش ریخته بود. چشمهای قهوه ایی رنگش جذابیت خاصی داشت .ابروهاش پر پشت بودن اما مرتب .یعنی زیر ابروش رو بر میداشت ؟چشمهام رو ریز کردم که بتونم بهتر ببینم ،همون لحظه یه نگاه به من انداخت یه لحظه از این که غافلگیر شدم هول کردم و نزدیک بود از رو تاقچه سر بخورم و بیوفتم زمین .مردک هیز صمیم سرش رو بر گردند .تازه متوجه من شد - صنم بیا اینجا رامین میخواد ببینه مشکلت کجاس با حالت گنگی نگاهش کردم .-مشکلم!صمیم با کلافگی گفت: منظورم همون مشکل هندسه ات هست تازه دوزاریم افتاد .گفتم:احتیاجی نیست فردا از مینا میپرسم .چشمهاش رو ریز کرد و با حالتی که من رو یاد ژان وارژان می انداخت گفت : مینا ! کدوم مینا ؟ای وای تازه یادم افتاد که صمیم به من گفته بود حق ندارم با مینا رفت و آمد کنم مونده بودم چی بگم .لبم رو گاز گرفتم و گفتم : خب ..خب ..مامان چایی به دست وارد شد و به صمیم گفت : مادر جان این سینی رو بگیر .صمیم نگاهش رو از دستم گرفت و سینی رو از دست مامان گرفت .رامین هم تشکر کرد .من برای اینکه صمیم دوباره به بازپرسی خودش ادامه نده بلند شدم و از روی تاقچه کتاب و دفترم و برداشتم و رفتم طرف رامین و گفتم : راستش من توی این مسله مشکل دارم .خودش رو جمع و جور کرد و گفت : ببینم با اکراه کتابم رو به طرفش گرفتم .صمیم اشاره کرد که بشینم .هر چند که از این کارش تعجب کردم اما باید میشستم نمیشد که ایستاده برام توضیح بده همونجا رو بروی رامین نشستم .یه پام رو زیرم گذاشتم و اون پام که آسیب دیده بود رو جلوی خودم جمع کردم .مثل بعضی مردا که موقع آبگوشت خوردن میشینن و گوشت میکوبن !رامین بعد ...