دكتر برزنجي
باز تابي از كنگره ي عارف و عالم نامدار كرد ملا ابوبكر مصنف چور
به نام خدا كنگره ي بزرگداشت عارف و عالم نامدار كرد ملا ابو بكر مصنف چور روز ۲۷ و 28ارديبهشت با حضور ماموستايان ديني ، اساتيد دانشگاه و عاشقان علم وادب صبح روز چهارشنبه در سالن مجتمع فرهنگي با بررسي آثارو تاليفات ، زندگي نامه واشعارو... آغازو برگزار شد. برنامه ازين قرار بود... با قرائت چند آيه اي از كلام قرآن ، آقاي احسن ميرزائي برنامه را آغاز كرد. سپس با ذكر خير مقدم از طرف دبير علمي همايش ماموستا مصطفي شيرزادي و سخنراني آقاي عبدالله رشيد پور و گزارش دبير اجرايي كنگره آقاي ابراهيم محمد حسيني و همچنين آقاي امين عزيزي با ارائه ي پيام انجمن ادبي مريوان برنامه روند خود را ادامه داد. فيلمي مستند به نام روحي كويستان ،با كار گرداني آقاي انور روشن در باره ي زندگي ملا ابوبكر پخش شد. در اين كنگره حضور ماموستايان و اساتيد دانشگاه ، ماموستا عبدالله چوارتا يي ، دكتر صباح برزنجي ، ماموستا علي قره داغي و دوستانشان از كردستان عراق و دكتر نادر كريميان و دكتر اسماعيل شمس و بزرگان و عالم ديگر مجلس ما را رنگين كرده بودند. برنامه با خواندن مقالات ، به بررسي زندگي نامه ، تاليفات ، اشعار و... ماموستا و همچنين با آوردن نسخه هاي خطي از طرف ماموستا چوارتاي ، ماموستا علي قره داغي و دكتر نادر كريميان و ملا مهدي چور شور و هيجاني خاصي به برنامه دادند و جو كنگره را با حرفاي دلنشين خود به چند قرن قبل روانه كردند. مقاله ها ۱- زندگي نامه ملا ابوبكر ، محمود مصنفي و خانم سميره عنايتي ارائه دادند 2- سخنراني ماموستا عبدالله چوارتايي : ماموستا چوارتايي يكي از گرد آورندگان نسخه هاي ملا ابوبكر كه با آوردن نسخه ي كتاب وضوح مربوط به سال 1010 هجري قمري سال واقعي فوت ماموستا يعني 1014 هجري را تاييد كردند. 3- ارائه مقاله اي در مورد اوضاع اجتماعي و علمي عصر ماموستا و بازتاب آن در آثارش توسط آقاي سيد اسماعيل حسيني . سيد اسماعيل كه مجري برنامه هم بودند با آوردن نسخه خطي كه در تهران پيدا كرده بوده و به اين صورت بيان مي كردند كه مولف آن معلوم نيست ولي با رفتن به اورامانات و و همچنين به دو جالب اشاره كردند ، يكي اين كه گوراني زبان شهري بوده و همچنين مردمان آن منطقه خود براي خود موزه و كفش مي بافتندوديگري آن مسافر ما كه به روستايي در نزديكي مريوان به نام سيد آباد رفته و به خاطر سيد حسن كه همان ملاابوبكر مصنف چوري بوده در آن زمان سيد آباد معروف و امروز از آن به نام ساوا نام مي برند و هممچنين اشاره به زير آب رفتن شهري به نام زه ريوار و به نام مريوان كه مهربان و... نام داشته است. 4- ارائه ي مقاله « له شيعري شه ته كيه ...
تلاش مجدد براي تأسيس دانشگاه
تلاش مجدد براي تأسيس دانشگاه دربهار 1358 تلاش پيش از انقلاب خود را براي تأسيس دانشگاه در مهاباد از سر گرفتم، ولی این بار مشارکت و حضور سازمان هاي سياسي نیز در اين حرکت فرهنگی مطرح بود. گروه هاي چپ (منطقه اي وفرامنطقه اي) پیشنهاد مرا در قالب تشکیل دانشگاه در کردستان پذیرفتند. سرانجام فراخواني برای این منظور توسط شيخ عزالدين حسيني صورت گرفت. گروهي از دانشگاهيان از تهران و ديگر نقاط کشور به مهاباد آمدند. این بار هدف ايجاد دانشگاهي بود كه شرایط لازم برای پيشرفت در مناطق كردنشين را فراهم آورد. قرار براین بود به محض پيشرفت در کار تأسیس دانشگاه، نسبت به گسترش بخش های آموزشی آن در تمام مناطق كردستان اقدام بشود، با درنظرگرفتن امکانات و اولویت ها دانشكده هاي پزشكي و بهداشت، كشاورزي و دام پروري صنعتي، رشتههای فني، علوم اجتماعي، فرهنگ و زبان كردي مد نظر بود. در نخستین گردهمایی فراخوان که در شهرداری مهاباد تشکیل شد، من سخنانی خطاب به شرکت کنندگان ایراد کردم که مضمون آن چنين بود: « محتوای هدف و خواست مردم کردستان بعد از انقلاب، ایجاد امکانات پيشرفت همهجانبه در این خطهی عقب نگاهداشته شده است. اگرچه برای تحقق چنین هدفی نظرها و راهکارها متفاوت است، اما اقدام برای تأسیس دانشگاه از چنین هدفی جدا نیست. از لحاظ نظری پیشرفت جامعه فرایند كار و تلاش جمعي است. تلاش های فردی- که ممکن است به سبب استعداد شخصی بسیار برجسته هم باشد- باز در پیوند با جامعه نمایان می شود. اما مشکل در این جا است که مناسبات ناعادلانه در سیستم های اجتماعی موجود، نمی تواند فرایند حاصله از توليد اجتماعی را به طور عادلانه به خود جامعه بازگرداند. بلکه فقط گروهها و طبقات خاصی از از فرایند اجتماعی تولید بهرهمند می شوند. چنین به نظر می رسد اگر مردم بتوانند در تمام موارد، بین خود مناسبات عادلانهای برقرار گنند، سیر طبيعي زندگی نوع انسان - که بر پایه اجتماع می چرخد- به جاي خصومت باهم، به تفاهم و همکاری بایکدیگر متمایل بشود. بیشتر متفکرین و انسان دوستان بر این باور اند: در شرایط برقراری مناسبات اجتماعی سالم؛ امکان دارد هركس (از هر نژاد، تيره و قومي و پيرو هر مذهبي) بتواند استعداد خودرا بهتر پرورش دهد و به نسبتي كه از امكانات آموزش و پرورش در جامعه بهره مند مي شود، به فراخور استعداد و توانایی بازیافتی خويش در پروسهی توليد و بهرهدهی اجتماعي و مديريت ها مشاركت بکند. در چنين شرايطي، توزيع درآمدها و امکانات رفاهی نیز روال عادلانه تري خواهد یافت.» در جريان آن برنامه، از شیوههای اقدام ...
لیست تمامی نامزدهای عضویت در هیات اجرایی
رئیس ستاد انتخابات کانون فارغ التحصیلان دانشگاه آزاد اسلامی گفت: باتوجه به برگزاری انتخابات در29و30خرداد در واحدهای جامع و بسیار بزرگ دانشگاهی و مشارکت اعضای کانون درانتخابات هیاتهای اجرایی لیست تمامی نامزدهای عضویت در هیات اجرایی واحدها به صورت الفبا در سایت کانون قرار گرفته است. سهیلا رضایی در ادامه افزود: در واحدهای که تعداد نامزدها به حد نصاب نرسیده است انتخابات برگزار نمی شود و انتخابات در واحدهای مذکور باواحدهای بزرگ ومتوسط می باشد. وی درپایان اشاره کرد نامزدهایی که صلاحیت آنان مورد تائید قرارنگرفته است مراتب پس از بررسی مجدد اعلام خواهد شد. آبادان:سارا علي محمدي – رشيد دريس- فرزانه حموله – فائقه سالمي پوريان- بابك اوشاري پور- منا ثابت زاده – صفورا جهانگيري باورصاد- عيز عباسيان – اقدس ظهرابي- محمدرضا فتاحي پور- زينب فرحاني آزادشهر:حسنعلي بذرافشان- موسي مصطفي لو- رضا ميرعرب- ايران شديدي- يونس كازراني- زهرا قره محمودلو- مهدي رمضاني ثاني- عبدالله ملكان- انديشه سعيدي- آذر اسكندري چراتي- منصوره جعفريان- فريده فتوحي اردهائي- كبري قدرتي- زيبا محمدزاده- امين اله اكبري- راحله اكبري- نازيلا رفيعي- فهيمه نعيمي- مونا صابري- فريده شازهي- فرشته شازهي –سيده پريا فضلي زنوز- مريم جمعي – فاطمه احمدي- عبداله نصيري- مريم منصوري رضي- زليخا سلامتي- خديجه هاواكائي- عبدالرضا كوهساريان- حوريه محمودي- مسلم هلاكو- عصمت ميرعرب- سيدمرتضي ميرزائي- يوسف كوچكي- كتايون حميدي ثبت- فريبا پسر كلر- فاطمه رحيمي – ثريا نعيمي آستارا:اكبرصيادخيمه سري-توكل مافي- شهريار لگامي- كيهان نگاري- نسيم توحيدي- فاطمه زارعي- فرشته پوررستم-نسرين ساسانيان- سودابه پورقربان- اسماء علي نژاد- آشتيان:اشرف السادات ساروك – مهديه رضائي آشتياني- فاطمه بهمني نژاد- عبداله قاسمي- اميرانصار- يارحسين زهره وند- حسام عسلي- بهناز فروزش- ناهيد دزوارئي- مرضيه داوري آمل:يوسف نيك نژاد- مريم بقائي- مهرو اسماعيلي- ضرغام زارع- رضا بخشي پور- رابعه ايزدي- طاهره كاوياني- علي اصغر رجبي- رضا فرجي- مرتضي گرجي زاده – سكينه واحدي- فاطمه لطفي- ليلا نائيج ابهر:رضا هاشم پور- احمدعلي الهياري- سياوش طاهري- كميل حيدري- دكترصفدري- حميد خسروي- محمداحمدي فرد- شهلا صداقت- شبنم حيدري- عليرضا كريميان- مژگان – محمدرضا نصيري اراك:زهرا شريفي- طيبه مومني- اعظم فنايي- جوادموسوي- محمدچگيني- مهدي دريا- زهرا احمدي- نيرحاجي طاهر-مهدي رضايي- اميرقاسمي- اكرم السادات هجرتي- مهدي زارع – صغري موسوي- عفت شمس- مهدي ذوالفقاري- محسن كي احمدي- مهديه غلامي- اسماعيل قره باغي- صفا خسروي- طاهره ابراهيمي- ...
آذربایجان غربی در گذر زمان
آذربايجان غربي در گذر زمان انسان هاي اوليه كه در اين سرزمين زندگي مي كردند،مسكن دايمي نداشتند و در گروه هاي كوچك در كنار مصب رودخانه ها و زمين هاي هموار پراكنده بودند . اين جوامع با توليد محصولات كشاورزي آشنايي نداشتند و به همين سبب از ميوه درختان و ريشه گياهان و شكار حيوانات و صيد ماهي تغذيه مي كردند . با تغيير شرايط طبيعي در محيط زيستي و با فرا رسيدن سرما آن ها به غارهاي طبيعي و پناه گاه هاي سنگي پناه بردند . بر اساس كاوش هاي باستان شناسي كه توسط پروفسور » كارلتون استنلي كون» در غرب درياچه اروميه - در غار « تمتمه» - صورت گرفت ،مستنداتي در زمينه سكوت انسان در آذربايجان غربي به دست آمد. با توجه به مطالعات علمي ، اين غار به دوره پارينه سنگي ميانه تعلق دارد. ديگر شواهد باستان شناسي از شكل گيري استقرارها و روستاهاي اوليه در نقاط مختلف آذربايجان غربي مانند تپه « حاجي فيروز» ،تپه « جلبر» تپه « اهرنجان»، «گوي تپه » ، تپه « حسنلو» و ديگر تپه هاي باستاني اين استان ، نشان از قدمت ديرينه سكونت انسان و شكل گيري فرهنگ و تمدن در اين منطقه دارد. آثار بدست آمده از حفاري هاي باستان شناسي و وجود كتيبه هاي گوناگون در اين استان نشان مي دهد جوامع انسانی ساکن در این منطقه در طول هزاره های دوم و اول ق . م با ساکنان مختلف فلات ایران وحتی خارج از فلات ایران ارتباطات گسترده ای داشته اند . وجود حکومتهای (هوریان )،( لولوبیان )، ( گوتیان ) در تاریخ آذربایجان غربی نشان از پیشینه تاریخی و تمدنی کهن در این سرزمین دارد : هوريان:اين قبايل در بين كوه هاي زاگرس و درياچه اروميه مي زيستند. آن ها در هزاره دوم ق.م در بين النهرين شمالي ، سوريه ، سراسر فلات ارمنستان و مغرب آذربايجان پراكنده بودند . نام اين قوم در كتيبه «بغازكوي» مربوط به قرن پانزدهم ق.م آمده است. لولوبيان: اين قوم بخش وسيعي از قسمت «علياي رود» و «دياله» را تا درياچه اروميه و حتي فراتر تا شمال غربي آن، اشغال كرده بودند . قوم لولويي از اقوام آسيايي نژاد بودند و با ايلامي ها قرابت داشتند. از پادشاهان معروف اين قوم «آنوبانيني» (2200 ق.م) بود كه سنگ نوشته اي از او بر صخره اي در سرپل ذهاب هنوز پابرجاست. اين قوم در منطقه اي در جنوب غربي درياچه اروميه كه در كتيبه هاي آشوري به نام « زاموآ» از آن ياد شده است ، حكومت داشتند. گوتيان: عنوان «گوتي» (كوتي) در هزاره سوم و دوم ق.م به قومي اطلاق مي شد كه در مشرق و شمال غربي لولوبيان و احتمالاً در آذربايجان و كردستان زندگي مي كردند . آن ها در هزاره سوم ق.م در كوه هاي زاگرس اقامت داشتند. گوتيان در سال 2300 ق.م و هم زمان با سلطنت «نارامسين» پادشاه اكد در ...
زمينشناسي ايران
پيشگفتار از گذشتههاي دور اين واقعيت دانسته شده بود كه استفادة بهينه از منابع زميني بسترساز پيشرفت، پديدآورندة تعادل اقتصادي و سياسي كشورهاست. در همين راستا بود كه انجام پژوهشهاي زمينشناختي، به عنوان يكي از بنياديترين برنامههاي دولتها، پايهگزاردانشي به نام «علوم زمين» شد كه در حال حاضر نيز در بسياري ازمسائل روزمره تا پيچيدهترين موضوعات تكنولوژيك و اقتصاد جوامع جايگاه ويژه يافته و براي توسعة اين بخش ، مراكز تحقيقاتي – اجرايي، گاهي در حد يك وزارتخانه تاسيس و فعاليت دارند. به عنوان يك مسئلة زيربنايي، در ايران هم، مطالعات زمينشناختي در حاكميت ملي است و از سال 1341 سازمان زمينشناسي موظف شده تا سياستگذار مطالعات زمينشناختي و طرحهاي اكتشافي باشد تا وظائف حاكميت ملي را در زمينة تهية اطلاعات و نقشههاي زمينشناسي با استفاده از دانش فني روز سامان دهد. جدا از سازمان زمينشناسي، شركت ملي نفت ايران، سازمان انرژي اتمي، وزارت نيرو از جمله مراكزي هستند كه متناسب با اهداف و وظائف خود در علوم زمين فعاليت دارند. بدينسان در روند سالهاي پژوهش و كار در زمينشناسي ايران، اطلاعاتي گسترده در مباحث مختلف آن تهيه شده است ولي تا گذشتة نه چندان دور به لحاظ نداشتن آگاهي از چند و چون ويژگيهاي زمينشناختي ايران، در مراكز آموزش عالي چندان به پديدهها و فرآيندهاي زمينشناختي ايران پرداخته نميشد. ولي، به تدريج با آگاهي بيشتر از ويژگيهاي پوستة ايران زمين و نيز ضرورت امر، برنامة آموزش عالي كشور تحول اساسي يافت و «زمينشناسي ايران» يكي از واحدهاي اصلي و اساسي دانسته شد تا دانشجويان علوم زمين حقايق روشنتري از سرزمين ايران دانسته باشند. محدوديتهاي موجود و در دسترس نبودن مجموعهاي از ويژگيهاي زمينشناسي ايران سبب ميشد تا انتقال دادهها به دانشجويان دشوار و فراگيري آن دشوارتر باشد. به منظور تدوين نوشتار جامعي از زمينشناسي ايران، از سال 1368 «طرح تدوين كتاب زمينشناسي ايران» توسط جناب آقاي دكتر هوشمندزاده تعريف شد تا با بهرهگيري از همكاري دانشوران جامعة زمينشناسي، دانستههاي انبوه از بررسيهاي زمينشناسي انجام شده در ايران را گردآوري، تدوين و به روز نمايند. در زمان اجراي طرح، در نتيجة همكاري صاحبنظران فن ، حجم در خور توجهي گزارش و نقشههاي موضوعي تدوين و منتشر شد و پس از پايان طرح نيز نوشتارهاي ناتمام به كوشش سازمان زمينشناسي چاپ و در اختيار دانش پژوهان قرار گرفت ولي تدوين مجموعة فشردهاي كه بيانگر ويژگيهاي زمينشناسي ايران باشد ممكن نگرديد. ...
کلیم الله توحدی پژوهشگر کرد شمال خراسان
در دي ماه 1320 خورشيدي. منزل شيخ اسدالله يك مجمع فرهنگي مذهبي-ملي مردم منطقه اعم از كرد و ترك بود كه به طور موروثي از نياكانش به اوراث رسيده بود.در دوران كودكي و نوجواني از مصاحبهها و گفتوگوهاي جاري در اين مجمع به طور فوقالعادهاي بهرهمند گشتم و روز به روز بيشتر علاقهمند ميشدم.كتابهاي چيده شده در تاقهاي اتاق كه همگي قطور و بزرگ و چاپ سنگي و مذهبي و عرفاني بودند بيش از هر چيز توجه من را به خود جلب مينمودند و آرزومند بودم روزي بتوانم همه آنها را بخوانم و بدانم كه در آنها چه چيزهايي نوشته شده است. در صورتي كه پدرم در هر فرصتي كه آنها را ميگشود براي جمع خانواده خود و يا ديگران ميخواند و تعريف و تفسير ميكرد.لذا من پيش از رفتن به مدرسه به طور شفاهي از اين مصاحبهها و گفتوگوها و آنچه را كه در كانونهاي يازدهگانه فرهنگي و هنري اوغاز ميگذشت استفاده مينمودم كه در كتاب (درخت چهل دستان يا 21 افسانه كردي خراسان) به باروري اين كانونها اشاره كردهام. در مهرماه 1327 پا به دبستان رودكي اوغاز گذاشتم و كلاس ابتدايي را با موفقيت در خرداد 1335 به پايان رسانيدم. به دليل فقر مادي پدرم نتوانستم راهي قوچان شوم و در دبيرستان ادامه تحصيل دهم. لذا براي كمك به هزينه خانوادهام دنبال چوپاني و گوسفندداري رفتم و در اين مسير قشلاق و ييلاق بود كه با فرهنگ بسيار گسترده ايلاق و عشاير گلهداران كرمانج در روستاييان مسير كوچ و همچنين با فرهنگ و هنر تركمانان در بخش مراده تپه در استان مازندران آن زمان آشنا شدم و از اين نقل و انتقالات و برخورد با فرهنگهاي گوناگون تجربيات و نوشتههاي فراوان اندوختم كه بعدا پايه اصلي كارهاي تحقيقاتي من شدند.از زندگي كوچنشيني آنچه را كه در جستوجويش بودم نمييافتم. سرانجام در شهريور 1342 به خدمت سربازي رفتم و دو سال سربازي را در لشكر پياده گرگان پشت سر گذاشتم براي نخستين بار توانستم شعر و موسيقي و هنر كرمانجي را وارد عرصه لشكر گرگان نمايم كه بيشتر افسران و درجهداران آن يا از كردهاي كرمانشاه و سردشت و اشنويه بودند يا از كردهاي خراسان. اشعار من در راديو لشكر و نيز در ماهنامه ارتش آن زمان پخش و منتشر شدند و من به عنوان سرباز نمونه لشر از دست تيمسار كريم عباسي قرهباغي فرمانده لشكر به دريافت بازوبند ويژه مفتخر شدم و با برخي از افسران برنامه شعر و شاعره و مقالهنويسي داشتيم. سربازيم در شهريور 1344 به پايان رسيد و به ناچار براي ادامه تحصيل استخدام در اداره پليس آن زمان را برگزيدم و براي طي دوره آموزشگاه پليس عازم تهران شدم و شاگرد اولي اين دوره در دانشگاه افسري پليس در تهران گرديدم.در ...
مصاحبه با استاد کلیم الله توحدی کانیمال پژوهشگر کرمانج شمال خراسان
کلیم الله توحدی پژوهشگر کرد شمال خراساناستاد از خودتان بگوييد؟من كليمالله فرزند اسدالله توحدي ساكن شهر قوچان و از ايلات مرزنشين كيكانلو، سيوكانلو، بيچرانلو، كه در روستاي اوغاز مركز ايل سيوكانلو كه آن زمان دارالعلم سرحد (قوچان-شيروان) خوانده ميشد ديده به جهان گشودم. در دي ماه 1320 خورشيدي. منزل شيخ اسدالله يك مجمع فرهنگي مذهبي-ملي مردم منطقه اعم از كرد و ترك بود كه به طور موروثي از نياكانش به اوراث رسيده بود.در دوران كودكي و نوجواني از مصاحبهها و گفتوگوهاي جاري در اين مجمع به طور فوقالعادهاي بهرهمند گشتم و روز به روز بيشتر علاقهمند ميشدم.كتابهاي چيده شده در تاقهاي اتاق كه همگي قطور و بزرگ و چاپ سنگي و مذهبي و عرفاني بودند بيش از هر چيز توجه من را به خود جلب مينمودند و آرزومند بودم روزي بتوانم همه آنها را بخوانم و بدانم كه در آنها چه چيزهايي نوشته شده است. در صورتي كه پدرم در هر فرصتي كه آنها را ميگشود براي جمع خانواده خود و يا ديگران ميخواند و تعريف و تفسير ميكرد.لذا من پيش از رفتن به مدرسه به طور شفاهي از اين مصاحبهها و گفتوگوها و آنچه را كه در كانونهاي يازدهگانه فرهنگي و هنري اوغاز ميگذشت استفاده مينمودم كه در كتاب (درخت چهل دستان يا 21 افسانه كردي خراسان) به باروري اين كانونها اشاره كردهام. در مهرماه 1327 پا به دبستان رودكي اوغاز گذاشتم و كلاس ابتدايي را با موفقيت در خرداد 1335 به پايان رسانيدم. به دليل فقر مادي پدرم نتوانستم راهي قوچان شوم و در دبيرستان ادامه تحصيل دهم. لذا براي كمك به هزينه خانوادهام دنبال چوپاني و گوسفندداري رفتم و در اين مسير قشلاق و ييلاق بود كه با فرهنگ بسيار گسترده ايلاق و عشاير گلهداران كرمانج در روستاييان مسير كوچ و همچنين با فرهنگ و هنر تركمانان در بخش مراده تپه در استان مازندران آن زمان آشنا شدم و از اين نقل و انتقالات و برخورد با فرهنگهاي گوناگون تجربيات و نوشتههاي فراوان اندوختم كه بعدا پايه اصلي كارهاي تحقيقاتي من شدند.از زندگي كوچنشيني آنچه را كه در جستوجويش بودم نمييافتم. سرانجام در شهريور 1342 به خدمت سربازي رفتم و دو سال سربازي را در لشكر پياده گرگان پشت سر گذاشتم براي نخستين بار توانستم شعر و موسيقي و هنر كرمانجي را وارد عرصه لشكر گرگان نمايم كه بيشتر افسران و درجهداران آن يا از كردهاي كرمانشاه و سردشت و اشنويه بودند يا از كردهاي خراسان. اشعار من در راديو لشكر و نيز در ماهنامه ارتش آن زمان پخش و منتشر شدند و من به عنوان سرباز نمونه لشر از دست تيمسار كريم عباسي قرهباغي فرمانده لشكر به دريافت بازوبند ويژه مفتخر ...
کلیم ا.... توحدی پژوهشگر کرد شمال خراسان
در دي ماه 1320 خورشيدي. منزل شيخ اسدالله يك مجمع فرهنگي مذهبي-ملي مردم منطقه اعم از كرد و ترك بود كه به طور موروثي از نياكانش به او ارث رسيده بود. در دوران كودكي و نوجواني از مصاحبهها و گفتوگوهاي جاري در اين مجمع به طور فوقالعادهاي بهرهمند گشتم و روز به روز بيشتر علاقهمند ميشدم. كتابهاي چيده شده در طاقهاي اتاق كه همگي قطور و بزرگ و چاپ سنگي و مذهبي و عرفاني بودند بيش از هر چيز توجه من را به خود جلب مينمودند و آرزومند بودم روزي بتوانم همه آنها را بخوانم و بدانم كه در آنها چه چيزهايي نوشته شده است. در صورتي كه پدرم در هر فرصتي كه آنها را ميگشود براي جمع خانواده خود و يا ديگران ميخواند و تعريف و تفسير ميكرد. لذا من پيش از رفتن به مدرسه به طور شفاهي از اين مصاحبهها و گفتوگوها و آنچه را كه در كانونهاي يازدهگانه فرهنگي و هنري اوغاز ميگذشت استفاده مينمودم كه در كتاب (درخت چهل دستان يا 21 افسانه كردي خراسان) به باروري اين كانونها اشاره كردهام. در مهرماه 1327 پا به دبستان رودكي اوغاز گذاشتم و كلاس ابتدايي را با موفقيت در خرداد 1335 به پايان رسانيدم. به دليل فقر مادي پدرم نتوانستم راهي قوچان شوم و در دبيرستان ادامه تحصيل دهم. لذا براي كمك به هزينه خانوادهام دنبال چوپاني و گوسفند داري رفتم و در اين مسير قشلاق و ييلاق بود كه با فرهنگ بسيار گسترده ايلات و عشاير گلهدار كرمانج در مسير كوچ و همچنين با فرهنگ و هنر تركمنان در بخش مراوه تپه در استان مازندران آن زمان آشنا شدم و از اين نقل و انتقالات و برخورد با فرهنگهاي گوناگون تجربيات و نوشتههاي فراوان اندوختم كه بعدا پايه اصلي كارهاي تحقيقاتي من شدند. از زندگي كوچنشيني آنچه را كه در جستوجويش بودم نمييافتم. سرانجام در شهريور 1342 به خدمت سربازي رفتم و دو سال سربازي را در لشكر پياده گرگان پشت سر گذاشتم براي نخستين بار توانستم شعر و موسيقي و هنر كرمانجي را وارد عرصه لشكر گرگان نمايم كه بيشتر افسران و درجهداران آن يا از كردهاي كرمانشاه و سردشت و اشنويه بودند يا از كردهاي خراسان. اشعار من در راديو لشكر و نيز در ماهنامه ارتش آن زمان پخش و منتشر شدند و من به عنوان سرباز نمونه لشر از دست تيمسار كريم عباسي قرهباغي فرمانده لشكر به دريافت بازوبند ويژه مفتخر شدم و با برخي از افسران برنامه شعر و شاعره و مقالهنويسي داشتيم. سربازيم در شهريور 1344 به پايان رسيد و به ناچار براي ادامه تحصيل استخدام در اداره پليس آن زمان را برگزيدم و براي طي دوره آموزشگاه پليس عازم تهران شدم و شاگرد اولي اين دوره در دانشگاه افسري پليس در تهران گرديدم.در دي ماه ...