دعوتنامه يادواره شهدا
به مناسبت برگزاري يازدهمين يادواره شهداي روستاي شهاب الدين
شهيدان لاله‌هاي باغ عشقندمبادا بي شهيدان يادمان بادشقايق‌هاي صحراي بهارندالهي ياد آنان زنده بادا به پيشاني ايران داغ عشقندكه بايد نامشان فريادمان بادچراغ جاودان روزگارندبه دلها نورشان تابنده باداسالهاست كه مردم وفادار به آرمان شهدا و جوانان و نوجوانان فهيم روستاي شهاب‌الدين از توابع شهرستان نكا در استان مازندران، در ماه بهمن يادواره ده شهيد خويش را با شكوه تمام برگزار مي‌كنند. نكته ظريف يادواره شهداي شهاب‌الدين برگزاري مداوم آن طي سالهاي متمادي در بهمن ماه است كه گرم ترين فصل سياسي، اجتماعي و فرهنگي تمام تاريخ ايران در سردترين فصل طبيعت جغرافياي اين سرزمين زيباست. روزهايي كه مردم «جمهوري اسلامي» در اقصي نقاط شهر و روستا به استقبال جشن‌هاي دهه فجر مي‌روند تا بر خاطرات تلخ 2500 سال ويراني و وابستگي كشور به استبداد و استعمار ؛بناي «استقلال» را محكم تر كنند و نداي «آزادي» سر دهند. در اين شرايط زن و مرد و پير و جوان روستاي شهاب‌الدين خود را براي تلفيق ياد خاطرات و آرمان هاي شهداي هشت سال دفاع مقدس با فجرآفرينان آماده مي‌كنند. كاش باشيد و ببينيد كه چگونه همه براساس تقسيم كار مشغول فعاليت هستند. اعضاي ستاد برگزاري يادواره كه همه از كشاورزان مي‌باشند، پس از جمع‌آوري محصولات، جلسات هفتگي خويش را از آذرماه به ترتيب تاريخ شهادت، در منزل شهدا برگزار مي‌نمايند و براي برنامه‌ها تصميم گيري مي‌كنند. در دي ماه همه مقدمات كار، حتي تهيه دعوتنامه فراهم مي‌شود و براي برگزاري يادواره در بهمن ماه، به دنبال مناسبتي خاص در تقويم مي‌گردند كه امسال شهادت غريب‌الغربا و معين‌الضعفا، امام رضا(ع) است. در و ديوار كوچه‌ها و خيابان‌هاي روستا مزيّن به تصاوير شهدا و پوسترهاي جنگ مي‌شود و در عصر آخرين پنج شنبه منتهي به برگزاري يادواره، همه اهالي با گل، گلاب و شمع در گلزار شهدا جمع مي‌شوند. زنان روستا از چند روز مانده به يادواره به صورت دست‌جمعي در حسينيه روستا جمع مي‌شوند تا هم محل برگزاري را آب و جارو كنند و هم مقدمات پذيرايي از ميهمانان را فراهم نمايند. گاهي مسابقات ورزشي و گاهي مسابقات فرهنگي براساس زندگينامه و وصيت‌نامه شهدا برگزار و جوايز برگزيدگان در روز يادواره تقديم مي‌شود. فراموش كردم كه بگويم يادواره‌ها هميشه در شب برگزار مي‌شود. هدف نمادين آن، اين است كه تابش ده ستاره در كوچه‌هاي تاريك بهتر به چشم بيايد و هدف واقعي آن، اين است كه همه شهاب الديني ها – ساكن و مهاجر- بي هيچ عذر كاري و اداري در مراسم شركت كنند. واقعاً آن شب، شبي به يادماندني براي شهاب الديني هاست. همه همديگر را ...
پیشنهاداتی برای برگزاری یادواره شهدا
بسم الله.در کنار عظمت دفاع مقدس و دلاوریهای ایثارگران، انتقال زوایای پیدا و پنهان اون هشت سال نورانی اهمیت فوق العاده ای داره. این اهمیت انتقال دقیق و کامل اتفاقات تا جاییه که در جریان کربلا عقیله بنی هاشم(س) و حضرت سجاد(ع) مامور به ابلاغ پیام کربلا به دیگران می شن و کار عظیم شهدای کربلا رو با کارشون تکمیل می کنن.شب های خاطره و یادواره های شهدا که به برکت خون مقدس شهدا در گوشه و کنار این سرزمین به دفعات و کرّات شکل میگیره نقش بسزایی در انتقال فرهنگ ناب دفاع مقدس به همه علی الخصوص نسل سوم و چهارم داره؛ لذا با توجه به اینکه بحمدلله در این سالها در گوشه و کنار کشور، یادواره های مختلفی برای شهدا برگزار می شه، بسیاری از همراهانمون در قافله شهداء، بارها مراحل و برنامه هایی رو که برای برگزاری یک یادواره شهدا نیازه رو سوال کردن و درخواست داشتن راهنمایی صورت بگیره؛ برا همین ما هم با توجه به وسعمون و این تجربیات اندک و نمونه کارهایی که بعضا انجام شده، بررسی کردیم و این پست رو در ایام هفته دفاع مقدس به خادمان شهدا در سراسر کشور عزیزمون هدیه میکنیم تا ایشالله بتونیم کارهای بهتری رو در مراسماتمون انجام بدیم، برا همین یک لیستی از فعالیتهای قابل اجرا در مراسمات شهدا رو اینجا میاریم تا دوستانی که علاقمند هستند بتونن بهتر برنامه ریزی و اجرا کنند. همین ابتدا این تذکر رو میدیم که مسلما این برنامه ها کامل و بی اشکال نیست و فقط بصورت پیشنهادی بوده و میشه یک یا چند قسمت اون رو در یک یادواره شهدا اجرا کرد و قطعا بسیاری از دوستان تجربیات بهتر و گرانبهاتری دارند و که ازشون درخواست داریم تجربیات و پیشنهادات قابل اجراشون رو ذیل همین پست با کامنت اعلام کنن تا این پست تکمیل تر بشه و موارد بیشتری رو در بر بگیره. برنامه پیشنهادی جهت برگزاری یادواره شهداء: (هر کجا علامت + رو مشاهده فرمودین روش کلیک کنید) الف) برنامه های قبل از یادواره:منظور برنامه هایی است که برای جریان سازی و بهتر برگزار شدن یادواره از چند وقت (یک یا چند ماه) قبل از برنامه اصلی اجرا می گردد: 1- جمع آوری اطلاعات زندگینامه، وصیت نامه، خاطرات، تصاویر و فیلم شهدای مورد نظر2- ایجاد سایت یا وبلاگ و استفاده از موارد بند 1 در آن3- برگزاری سلسله دیدار هایی با خانواده شهدای مورد نظر (از چند وقت قبل و بعد از مراسم)4- پخش فیلمهای مستند و داستانی از شهدا بصورت هفتگی یا ماهیانه5- آماده سازی ذهنی مخاطبین به برگزاری یادواره از یک یا دو ماه قبل از مراسم اصلی با برنامه هایی نظیر ارسال پیامک های هفتگی با موضوعات ذیل به مخاطبین، برگزاری مسابقات کتبی و مختصر بصورت هفتگی(مانند ...
دیدار بسیجیان و رزمندگان با خانواده شهید ابوالفضل بیابانگرد در نراق
تاریخ 3/1/1391 در سی امین سالگرد عملیات فتح المبین و ورود مبارک به سال جدید تعدادی از بسیجیان و رزمندگان دفاع مقدس شهر نراق با خانواده شهید ابوالفضل بیابانگرد یکی از شهدای این عملیات دیدار داشتند .سرکار خانم نیره قاسمی مادر شهید ضمن خوش آمدگویی به مهمانان اظهار داشت 13/1/1361 روز سیزده بدر بود که جنازه شهدا را به نراق آوردند . گلزار شهدای نراق با شهدای فتح المبین راه اندازی شد . من چادر به کمرم بستم و بالای قبر فرزند دلبندم ابوالفضل ایستادم و با صدای بلند برای رهبرمان امام خمینی دعا می کردم و شعار می دادم . زنان که جنازه ها را بالای دست مردم می دیدند شیون سر دادند و بی تاب می شدند و مرتب به من سفارش می کردند که تو هم گریه کن و شیون بکش . ولی خداوند متعال چنان روحیه و قدرتی داده بود که بی مثال بود . آقای حسینعلی بیابانگرد پدر شهید نیز از سجایای اخلاقی پسرش مطالبی ابراز نمود .آقای ماشاءالله بیابانگرد برادر شهید عنوان کرد روزی که خبر رسید رزمندگان نراق در عملیات فتح المبین چهار شهید و سه اسیر و هفت مجروح داده اند بی تاب شدم و با دایی ام راهی شهرستان اندیمشک استان خوزستان شدم و در معراج شهدا در بین شهدا دنبال جنازه برادرم می گشتم و گریه می کردم . یک اصفهانی کنارم گفت چرا گریه می کنی من دومین جنازه فرزندم را پیدا کرده ام و خداوند این گونه صبرم داده است . شهدا( سید غلامرضا باشی - عبدالله محمودی - ابوالفضل بیابانگرد - مهدی عباسی) دومین روز عید نوروز شهید شده بودند و جنازه ها در معرکه بود تا پس از ده روز انتقال داده شد . به نقل از وبلاگ سلحشوران نراق
شهيد ابوالفضل بيابانگرد
ملتي كه شهادت دارد اسارت ندارد . (امام خميني) شهادت نقطه مقابل ذلت است و شهيد وارسته ترين بندگان خداست. شهيد ابوالفضل بيابانگرد تاريخ تولد : 1343 محل شهادت : شوشتاريخ شهادت : 2/1/61 قسمتي از زندگينامه شهيد شهيد ابوالفضل بيابانگرد در خرداد 1343 در شهر نراق در خانواده زحمتكش و مذهبي چشم به جهان گشود. او دوران زندگي 17 ساله خود را در دامن پدر و مادري دلسوز و مهربان سپري نمود و درسهاي ايثار و فداكاري و خصائص اخلاقي پسنديده را از خانواده آموخت بطوري كه اخلاق نيكو و روي خندان او زبانزد اقوام و خويشان بود. او تحصيلات خود را در نراق شروع و تا سوم دبيرستان را با موفقيت به پايان رسانيد و ادامه تحصيلات را در سنگر مبارزه با دشمنان بعثي ادامه داد. او از اولين بسيجياني بود كه اقدام به تأسيس ستاد بسيج مقاومت نراق نمودند و با ديگر دوستان و همرزمان فعاليت هاي فرهنگي، نظامي خود را به خوبي انجام دادند و اكثر اوقات بيكاري را با همرزم و دوست صميمي اش برادر عزيز و آزاده حاج عباس باقري در خدمت انجمن اسلامي دبيرستان و ستاد مقاومت نراق بودند او براي اولين بار در سال 1360 به جبهه محمديه اعزام و بعد از دو ماه در جبهه دار خوئين در يك درگيري با دشمن بعثي از ناحيه صورت مجروح شد و بعد از مدتي كه تحت درمان و عمل جاحي قرار گرفت چشم چپ خود را از دست دادند و مجدداً بعد از مدتي استراحت براي عمليات فتح المبين به جبهه شوش دانيال اعزام گرديد. در منطقه شلش در شب عيد نوروز (مورخه 2/1/1361) در بامدادي خونين و پيروزمندانه پس از چند ساعت مبارزه دليرانه در برابر بعثيان كافر به درجه رفيع شهادت نائل آمد و به ديدار معشوق شتافت. خداوندا به ما توفيق عنايت فرما تا ادامه دهنده راه شهيدان و حافظ خون شهداء باشيم روحش شاد و راهش پر رهرو باد وصيت نامه شهيد اَلذينَ آمَنوا و هاجروا ... خدا را سپاس بيكران مي گويم كه در رحمت جهاد را بر من گشود و جرأتم داد تا از مرگ نهراسم و زنده مرزوق بمانم. سلام و درود بر پيشتازان انقلاب اسلامي كه در رأس آنها قائد اعظم، امام خميني، پرچمدار حماسه آفرين حسيني، كه براي پيشبرد هدفهاي اسلام عزيز بر طاغوت و طاغوتيان عصر خود پيروز گشته و چون ابراعيم بت شكن، تمام بت شكن، تمام بتها را در هم شكسته و مي رود تا پرچم اسلام را در همه اقصي نقاط جهان به اهتزاز درآورد. من نيز به همه كسانم، به همه هموطنانم و به همه دوستانم اين سفارش را دارم كه مبادا امام را تنها بگذاريد، چون تنها گذاشتن امام بر خلاف رضاي خداست و تنها گذاشتن امام، يعني به بند كشيدن مستضعفين ايران، بلكه مستضعفين جهان، و اوست كه سبب شد ما به اسلام واقعي، يعني همان اسلامي كه امام حسين (ع) ...
شهید احمدرضا محمودی فرزند یوسف اهل شهر نراق
در سی و امین سالگرد شهادت بسیجی دریادل احمدرضا محمودی وصیتنامه شهید را منتشر می کنیم . یادآوری می گردد شهید احمدرضا محمودی فرزند یوسف متولد 1345 تاریخ 13/4/1361 طی عملیات رمضان در جبهه کوشک به شهادت رسید . خانواده شهید از اهالی شهر نراق می باشند ولیکن به دلیل سکونت آنها ، جنازه مطهرش در شهرستان الیگودرز در استان لرستان دفن گردیده است .برادر وی به نام نصرت الله و دو پسر عمویش با اسامی عبدالله و کاظم محمودی نیز به شهادت رسیده اند .بسم الله الرحمن الرحیمولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقوناینجانب سرباز اسلام و امام خمینی ، احمد رضا محمودی در آخرین لحظات عمر خود مطالبی دارم که بر روی کاغذ می آورم . در حالی راه رفتنی را می روم که همیشه آرزویش را داشتم . این مطالب را در سلامت کامل می نویسم .اول از همه در مورد راهم کمی بگویم . من از اول که جنگ بین حق و باطل شروع شد همیشه خود را به عنوان سربازی حق علیه باطل می پنداشتم و به سهم خود کمک هایی بس ناچیز انجام دادم ولی هیچوقت نتوانستم دین واقعی خود را انجام دهم . به همین دلیل همیشه احساس حقارت می کردم . البته در مقابل خدای خود و رهبرعزیزم امام خمینی نور چشم ملت ایران . تا اینکه جنگ تحمیلی عراق این عروسک خیمه شب بازی آمریکا بر ما وارد شد و عده ای از جوانان و کودکان و پیران این بیشه دلیران را به خاک و خون کشید . در این موقع بود که کاسه صبرم لبریز شد و تصمیم گرفتم که به هر صورت که هست باید سهمی در این جنگ داشته باشم تا بتوانم لااقل از شلیک گلوله ای که به سوی خواهر و برادر بی سلاح ما می شود جلوگیری کرد . و با آغوش باز آن را خریدار شوم تصمیم گرفتم به خدمت به جبهه بیایم به همین دلیل دور از اطلاع خانواده ام ، البته به این خاطر که آنان روی فکر حرف می زدند و می خواستند که من با درک و سواد بیشتری به این جامعه از هر سو ستم دیده خدمت کنم .به اطلاع کلیه مردم مسلمان شهرستان الیگودرز می رسانم که وحدت کلمه را حفظ نمایند و بعد از نماز امام خمینی را دعا کنید .چند سخنی با پدر و مادرم و خواهران و برادران و کلیه کسانی که به تقوی در زندگیم موثر بوده اند می گویم مرگ حق است و سر انجام زندگی گذر از این معبر است اما چه زیباست مرگ در راه خدا . چه زیباست به دور از دلهره ها و گناه و خوف از غرور و خودخواهی در امواج عشق الهی به لقاءالله رسیدن .از همه شما می خواهم بعد از مرگ من هیچگونه گریه ای نکنید .از شما خانواده ام می خواهم که مرا پیش قبر برادرم (شهید نصرت الله محمودی) به خاک بسپارید .حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح اللهاحمدرضا محمودی تاریخ 14/2/1361تهیه کننده : وبلاگ سلحشوران شهر ...
جانباز حسین حیدری ، غم فراغ تو در باورم نمی گنجد
هر روز که تو را می دیدیم یادمان رفته بود تو کی بودی . دیدنت عادی شده بود . مزاح های روزمره و سر خوشی ات نیز باعث فراموشی ایثارگری های گذشته ات شده بود . مدت هاست که در دیار خاموش نراق با این همه ایثارگری ها و شهید و جانباز و آزاده از جنگ و جهاد گذشته خبری نبود . حسین جان حتی در این سی سال پس از مجروحیتت از تو سوال نکردیم که شرح حال جانباز شدنت را برایمان توضیح دهی . ولی شاکریم که عده ای از دوستانت چند ماهی است این خطه بسیجی خیز ، پاسدار خیز ، جهادگر خیز ، روحانی خیز که دارای فراوانی شهید و انبوه جانباز و هشت آزاده را در دل خود دارد به تاریخ معرفی می شوند و الحمدالله از تو هم فیلم و عکس تهیه کرده اند .حسین عزیز این هفت روز که گذشت و دیگر تو را در میدان و خیابان و مسجد جامع در صف نماز ندیدم آه سردی بر قلبم فرو آمده و می گردم تو را پیدا نمی کنم . انکار قبلا نیز تو را گم کرده بودم . شناختم به تو و امثال تو کم بود . اکنون که تو نیستی می فهمم از نسل جبهه و دفاع مقدس بودی . پس بین ما چه می کردی؟ در گلزار شهدای نراق که می رفتی بالای قبر دوستان شهیدت چه می گفتی؟ و چه زمزمه هایی داشتی . پدرت در خاکسپاری ات فغان می زد که تو شهید زنده بودی .در زندگی نامه اندک که معرفی شده بودی تو یکی از موسسین بسیج نراق بوده ای . تاریخ 4/9/1360 در جبهه محمدیه دارخوین در نزدیکی آبادان مجروح و پس از تحمل طول درمان و زجرهای بستر به نخاعت آسیب رسیده و به افتخار جانباز 55 درصدی نایل آمدی .بیمارستان سجاد تهران گواه زحمات پزشکان و شب بیداری پدر و مادرت بود که بر بالای تخت بسترت چه زحماتی کشیدند تا از فلج شدن دائم نجات پیدا کردی . انشاءالله اجر شهیدان که لایقت بود نصیبت خواهد شد و از خداوند تقاضا داریم در غم فراغت صبور باشیم . وبلاگ سلحشوران شهر نراق 22/4/1391
حماسه رزمندگان سلحشور شهر نراق در عملیات محرم
حماسه رزمندگان سلحشور شهر نراق در عملیات محرم چهاردهمین اعزام بسیجیان شهر نراق به صورت گروهی از تاریخ 2/6/1361 لغایت9/9/1361 بوده و نیروها در عملیات محرم مورخ 10/8/1361 در منطقع عین خوش موسیان شرکت می کنند . همچنان بسیجیان نراق همراه با نیروهای داوطلب شهرستان محلات و حومه از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محلات به جبهه اعزام گردیدند . ماموریت آنان سه ماهه و لیکن بعضی از آنها به دلیل پایان عملیات زودتر تسویه حساب نموده اند. همین تعداد بیست نفر نیروی داوطلب اعزامی به جبهه های حق علیه باطل از شهر کوچک نراق توانستند به سهم خود در کسب موفقیت آمیز عملیات محرم دخالت داشته باشند .بیست نفر از نیروهای اعزامی در مقطع عملیات محرم و حضور در گردان محمد رسول الله (ص)عبارتند از: -1کاظم محمودی فرزند علی -2 مظاهر لطفی فرزند محمد -3 هادی ایزدی فرزند عباس -4 حسن ترابی فرزند فتح الله -5محمدرضا قاسمی نراقی فرزند حسن مشهور به علی -6 سید مرتضی میرسلطانی فرزند سید جعفر -7 سید مرتضی باشی فرزند سیدعباس -8 علی محمد کمره ای فرزند تقی -9 مرتضی فروغی فرزند حسین -10علی کاظمی فرزند یوسف -11 محمد ابوالحسنی فرزند عزت الله مشهور به غلام -12تقی باقری فرزند حسینعلی -13 قدرت الله آقاصادقی فرزند علیمحمد -14 غلامرضا قجری فرزند حیدرعلی -15 قدرت الله کمره ای فرزند رمضان -16 علی محمد قجری فرزند احمد -17سید اکبر کاظمی فرزند سید محمد -18 محسن عبدلی فرزند حسین -19سید مظفر باشی ( موسویان ) فرزند سید غضنفر -20 حسن نباتی فرزند مندعلی دو نفر از بسیجیان داوطلب از روستای مهدی آباد اردهال به اسامی اسدالله محمدی فرزند علی اکبر و علی مرادی فرزند حسن نیز با نراقی ها همراه و در عملیات شرکت داشتند . جانباز اسدالله محمدي مسئولیت شش نفر از پاسداران سپاه شهرستان محلات در گردان محمد رسول الله عبارتند از : - شهید حسین انصاری فرزند رضا اهل شهرستان محلات فرمانده گردان – شهادت 5/5/1365 - شهید کاظم محمودی فرزند علی اهل شهر نراق جانشین فرمانده گردان – شهادت 16/8/1361 - شهید علی خوشبخت فرزند مهدی اهل شهرستان محلات بی سیم چی گردان –شهادت 13/8/1361 - شهید احمد صفری فرزند محمد حسن اهل شهرستان محلات پیک گردان – شهادت 12/12/1365 -شهید مظاهر لطفی اهل شهر نراق مسئول یکی از دسته های گردان – شهادت 11/8/1361- جانباز محمد (غلام) ابوالحسنی اهل شهر نراق تعاون گردان نتایج و دستاوردهای عملیات محرم در استان ایلام عمليات محرم در چند محور و طي ...
برگزاري سومين نشست خاطره گيري رزمندگان شهر نراق
سپس رزمندگان و رانندگان حاضر به دو ستون به سمت منبع آب حركت نمودند و در مسير با دادن شعارهايي پشتيباني خود را از ولايت فقيه اعلام داشته وهتاكي نسبت به امام هادي (ع) را محكوم نمودند. مقصد اين دلاور مردان جنگ تحميلي مسجد بازارشهر نراق بود و بعد از حضور در اين مكان معنوي سومين نشست خاطره گيري به صورت رسمي آغاز گرديد. در ابتدا اين مراسم برادر بسيجي سعيد احمدي با صوتي دلنشين و زيبا به قرائت آياتي چند از كلام ا... مجيد پرداخت .سپس حاج عباس باقري آزاده سرافراز درجايگاه قرار گرفت و ضمن خوش آمد گويي به كليه حضّار به 2 خاطره از آزاد سازي خرمشهر اشاره نمود.ميهمان ويژه اين نشست سردار نجفي همرزم اولين شهيد شهرمان، شهيد والا مقام محمد قجري بود . ايشان با اشاراتي به سجاياي اخلاقي شهيد قجري نحوه شهادت وي را تشريح نمود. سپس نوبت به جناب سرهنگ نباتي كه در اين مراسم حضور داشت رسيد ايشان نيز به گوشه اي از خاطرات خود اشاره نمود و در پايان عرايض خود را با شعري به پايان رساند.از رانندگان حاضر در جلسه نيز آقاي اصغر صفري به خاطره اي كه با فرمانده سپاه خرمشهر محمد جهان آرا داشت اشاره نمود.برادر شهيد محمد رمضاني در دكلمه اي ياد و خاطره شهيدان را گرامي داشت.علي قجري معروف به دايي ميرزاعلي نيز خاطره اي در مورد شهيدغلامرضا قجري بيان نمود.آقايان محمد كمره اي ، تقي آعلي ، مهدي فروغي و آزاداه سرافراز حاج احمد ابوالحسني نيز به گوشه هايي از خاطرات خود اشاره نمودند.حاج علي اكبر يوسفي برادر شهيد والا مقام غلامرضا يوسفي نيز در وصف شهدا به مديحه سرايي پرداخت. برگزاري نمايشگاه عكس شهدا ، رزمندگان و ايثارگران و همچنين نمايشگاه كتاب دفاع مقدس از ديگر برنامه هاي جانبي اين مراسم بود.يادآور مي شود در اين برنامه صميمي به كساني كه به مسابقه مطرح شده جواب صحيح دادند جوايزي اهدا گرديد. در پايان اين مراسم نماز مغرب و عشاء به جماعت برگزار گرديد. اين وبلاگ از كليه كساني كه در برپايي و اجراي اين مراسم بويژه حجت الاسلام مهدي ايماني امام جمعه محترم شهر ، فرمانده حوزه مقاومت بسيج ثارا... نراق جناب سرگرد نباتي ، مهندس مرادي شهردار محترم ،جناب سرهنگ حسين نباتي ، حاج عباس باقري ، آزاده سرافراز حاج احمد ابوالحسني ، آزاده سرافراز حاج قدرت ا... ايزدي، اقاي محمد عضايي ،آقاي هادي ايزدي،آقاي مهدي جعفري و پايگاههاي شهدا و شهيد محمد قجري تقدير و تشكر مي نمايد.