دركه تخفيف
12 تذكر جدي براي خوشپوش شدن
1- اسپرت2- رسميكه البته خود اينها به چند دسته ديگر تقسيم ميشوند. در اين شماره بيشتر پيرامون آنچه در پوشش نبايد اتفاق بيفتد، بحث ميكنيم و در شماره آينده در مورد نحوه لباس پوشيدن در جلسات رسمي، سمينارها و ميهمانيهاي رسمي و اداري صحبت ميكنيم؛ اما مواردي كه در لباس پوشيدن بايد رعايت شود.1 هر كت و شلواري لباس رسمي محسوب نميشود، با پوشيدن كت و شلوار خردلي، كرم، سفيد و رنگهاي مشابه شما رسمي نميشويد تازه از رسميت ميافتيد.2 لباس اسپرت شامل تكپوش، شلوار جين (در تمامي رنگها) پيراهن آستين كوتاه، پيراهن چهارخانه مخصوص محيطهاي اداري و سازماني و جلسات رسمي نيست. شما با شلوار جين از رسميت ميافتيد، پس مراقب باشيد كه كجا شلوار جين ميپوشيد.3 كفش اسپرت (يا به قول بعضيها كتاني) از اسمش پيداست اسپرت است در محيطهاي اداري و رسمي نبايد استفاده شود.4 كفش مردانه و كفش زنانه پاشنه بلند مخصوص محيطهاي رسمي است. در مراكز خريد، پارك و ... از آن استفاده نكنيد. خانمها در محيطهاي اداري يا از كفشهاي بدون پاشنه استفاده نمايند يا از پاشنه 3 تا 5 سانتيمتري و در مراسم رسمي مانند سمينارها يا مهمانيهاي رسمي 5 تا 7 سانت و براي مجالس مهماني مثل عروسيها از 7 تا 10 سانتيمتري، پاشنههاي بلندتر صرفا براي آزار دادن مصرفكننده ساخته شده است و كاربرد ديگري ندارد.5 در محيطهاي غيررسمي و خارج از سازمان از پوشيدن كت و شلوار و لباسهاي رسمي خودداري كنيد. باور كنيد اگر با كت و شلوار به پارك برويد صحنه خندهداري توليد كردهايد و اگر مردم به شما خنديدهاند، حق دارند و اگر نخنديدهاند اشتباه كردهاند.6 اگر روزي در پارك يا مكان تفريحي ديگری خانمي را با كفش پاشنهبلند ديدهايد، ميتوانيد او را با انگشت به همه نشان بدهيد و بلند بخنديد؛ چون حق با شماست. البته بنده مسووليت اين كار را به عهده نخواهم گرفت و عواقب اجتماعي آن پاي خودتان است.7 پيراهن آستينكوتاه پيراهن غيررسمي است. لطفا از پوشيدن آن با كت و شلوار جدا خودداري نماييد. در مورد كت تك اسپرت با پيراهن آستينكوتاه ميشود تخفيف داد؛ اما كت و شلوار و پيراهن آستين كوتاه خوب نيست.8 پيراهن چهارخانه آن هم چهارخانه درشت و كت و شلوار يك فاجعه واقعي است حتي اگر تمام كمد لباستان هم كثيف بود، با كت و شلوار پيراهن چهارخانه نپوشيد.9 شلوار پارچهاي و كفش اسپرت؟ هيچ وقت چنين بلايي سر خودتان نياوريد.سالها طول ميكشد آثار آن از ذهن ديگران محو شود. اين موضوع مردانه و زنانه ندارد.10 اگر شلوار جين نميپوشيد و ميخواهيد كفش اسپرت پايتان كنيد، خيلي هم خوب، از شلوار ...
شیراز
هر باغبان كه گل بسوي برزن آورد شيراز را دوباره به ياد من آورد آنجا كه گر ، به شاخ گلي آرزوت هست گلچين به پيشگاه تو يك خرمن آورد نازم هواي فارس كه از اعتدال آن بادام بُن شكوفه مه بهمن آورد بمان تا كاري كني نه كاري كنيم تا بمانيم . " دكتر علي شريعتي" وقتي به كوه ميرم براي كوير دل تنگ ميشم ، وقتي به جنگل ميرم دلم هوس دريا ميكنه و زماني كه به يك جزيره ميرم نقشه ديدن يك جاي تاريخي را در ذهنم مرور ميكنم . براي همين هنوز از سفر نيومده در حال برنامه ريزي سفر بعدي و بعدي و بعدي هستم . ولي سفر به شيراز با سفرهاي ديگه متفاوت بود چرا كه هدف از رفتن به اين شهر ديدار با يك عزيز دوست داشتني بود . درب ورودی حمام وکیل و اين عزيز كسي نبود بجز پسرم محسن كه مشغول گذراندندوره آموزشي خدمت سربازي در يكي از پادگانهاي اطراف شهر شيراز است و اين چنين شد كه اين سفر جرقه خورد . محسن و همقطاران پس از رسيدن به شيراز و گرفتن مرخصي يك روزه محسن از پادگان محل خدمت ، همان شبانه به سمت آرامگاه سعدي معروف به سعديه رفتيم . اين آرامگاه در انتهاي خيابان بوستان و كنار باغ دلگشا قرار دارد . اين مكان در ابتدا خانقاه سعدي بوده كه وي اواخر عمرش را در آنجا مي گذرانده و سپس در همانجا دفن شده است و در دوره ها و زمانهاي مختلف تاريخي مقبره هاي مختلفي بر فراز قبر سعدي ساخته شده است . سقف آرامگاه سعدی ولي بناي فعلي اين مقبره در سال 1329 شمسي و به اقتباس از كاخ چهل ستون ساخته شده است . از قسمتهاي مختلف اين مجموعه ميتوان از مقبره شوريده شيرازي ، حوض سكه ، حوض ماهي ، كتابخانه و قنات نام برد . کاشیکاری بالای حوض ماهی در عمق 10 متري آرامگاه سعدي قناتي وجود دارد كه آب آن داراي مواد گوگردي و جيوه است واز سمت حوض ماهي در جريان است و طراوت خاصي به اين مجموعه بخشيده است . شب را در هتل جهانگردي مي گذرانيم و صبح پس از صرف صبحانه براي چندمين بار به ديدن مجموعه حافظيه كه در جنوب دروازه قران قرار دارد ميرويم . بخش جنوبی اين بناي زيبا در دوره هاي مختلف تعمير و بازسازي شده است ولي در نهايت در 1315 بناي كنوني با بهره گيري از عناصر معماري زنديه و با طراحي آندره گدار فرانسوي به اجرا درآمد . بخش جنوبی بد نيست بدانيد اين مجموعه داراي بخش جنوبي و شماليست ، بخش جنوبي ، نماد دنياي مادي و ظواهر فرينبده ، بخش شمالي ، نماد دنياي ملكوت ، آرامگاه نماد خورشيد و گنبد آن نماد آسمان است . بخش شمالی گنبد از درون با رنگهاي مختلف عرفاني مانند : فيروزه اي ( نماد بهشت ) ، سرخ ارغواني ( نماد شراب ازلي ) ، سياه و سفيد ( نماد شب و روز ) و قهوه اي ( نماد خاك ) آراسته شده است . نمای درونی گنبد آرامگاه ...
فرانکفورت - آلمان
بيا تا جهان را به بد نسپريم به كوشش همه دست نيكي بريم به نيكي گراييم و پيمان كنيم به داد و دهش دل گروگان كنيم بجز شادماني و جز نام نيك ازين زندگاني نيابي تو ريگ به گيتي نماند بجز نام نيك هر آنكس كه خواهد سرانجام نيك همان مرگ خوشتر بنام بلند ازين زيستن با هراس و گزند " ابوالقاسم فردوسي " " هر آنچه كه ما هستيم نتيجه آن چيزي است كه ما در افكارمان داريم . " " بودا " . . . ادامه پُست اوپسالا و استكهلم در سفر ، دوستاني مي يابيم و به انواع گوناگون انسان پي مي بريم . شباهت ها و تفاوت ها را مي بينيم و ياد مي گيريم چطور در طي مسير با ديگران سازگار شويم . اقوام و فرهنگهاي مختلف را از نزديك مي شناسيم و آگاهي مان را بالا مي بريم ، سفر مي كنيم كه بدانيم و بياموزيم و در نهايت از سفر با خودمان كوله باري خاطره بر مي داريم . در تاريخ 6 مهرماه 89 با هواپيما از استكهلم به "فرانكفورت ماين" رفتيم . فرانكفورت ماين يكي از مهمترين شهرهاي آلمان است كه در ايالت هسن قرار دارد . پسوند ماين كه در انتهاي شهر فرانكفورت آمده است نام رودخانه اي است كه از مركز شهر مي گذرد . و جالبه بدانيد كه شهري كوچك در مرز بين آلمان و لهستان بنام "فرانكفورت اورا" نيز وجود دارد . فرانكفورت از دو كلمه Franco ( قوم ژرمن ) فرانكها و Furt بمعني منطقه كم عمق رود است كه گذر انسان با پا قابل امكان است ، در حقيقت در اين منطقه آلمانها و فرانكها با هم زندگي ميكردند . همانطور كه ميدانيد جنگ جهاني دوم بخاطر توسعه طلبي كشور آلمان و شوروي آغاز شد و باعث كشته شدن ميليونها نفر گشت . در اين جنگ خونين بيش از 23 ميليون نفر افراد نظامي و ميليونها نفر افراد غير نظامي جان خود را از دست دادند . در همان زمان فرانكفورت بارها بمب باران شد و حدود 5500 شهروند آن جان خود را از دست دادند . پس از جنگ ، مانند ساير شهرهاي ديگر آلمان ، فرانكفورت شكوفايي خود را باز بدست آورد . اين شهر با بافت قديمي و مدرن خود ، عنوان شهر نمايشگاه اتومبيلهاي مدرن و كلاسيك را به خود اختصاص داده است . و همچنين در روزهاي تعطيل شما ميتوانيد شاهد حضور انبوهي از اتومبيلهاي قديمي و ديدني در ميادين بزرگ شهر باشيد . فرانكفورت شهر مجسمه ها و نمادهاي عجيب و غريب است ، در اين شهر ميتوانيد به وفور با نمادهاي به اصطلاح پُست مدرنيسم و هنري روبرو شويد . همچنين ، آسمانخراش هاي بلند و زيباي فرانكفورت شهرت جهاني دارند و به Frankfurter Skyline مشهور هستند . بد نيست بدانيد كه در اكثر كشورهاي اروپايي خريد بدون ماليات ميباشد و اصطلاحا" به آن Tax Free مي گويند كه متاسفانه خيلي از ايرانيان از آن بي اطلاع هستند . يادتان ...
وجه تسمیه و نامگذاری کوه های ایران
هر کوهی نامی دارد و تمام نام ها دارای معنا هستند. نام کوه ها خود به خود بوجود نیامده است: بلکه آن ها را به دلایل گوناگونی نامگذاری کرده اند. در گذر زمان، بسیاری از این دلایل فراموش شده، ولی نام کوه ها همچنان باقی مانده است. دلیل نامگذاری یا وجه تسمیه، جنبه های مختلف یک نام را از دیدگاه های گوناگون بررسی می کند. در مورد نام کوه ها، این دیدگاه ها می تواند اسطوره ای، مذهبی، تاریخی، جغرافیایی، فولکلوریک و یا موارد دیگر باشد. وجه تسمیه کوه ها، قسمتی از فرهنگ کوهنوردی، جغرافیایی، تاریخی، ادبی و فولکلوریک ما را روشن می کند. باید گفت که به هیچ وجه نمی توان نظریه ای را به طور کامل مردود شمرد، حتی در مواردی که وجه تسمیه یک کوه به صورت عامیانه بیان شود. گاهی اوقات ممکن است وجه تسمیه عامیانه ما را به سوی وجه تسمیه واقعی هدایت کند. در این نوشتار، از کتاب ها و نشریات زیادی به عنوان مرجع یاد شده است. این نوشتار از دو بخش تشکیل می شود: در بخش اول، عوامل مؤثر در نامگذاری کوه ها به طور عمومی بررسی شده و در بخش دوم، وجه تسمیه کوه های ایران به ترتیب الفبا، فهرست شده است. الف- عوامل مؤثر در نامگذاری کوه های ایران را می توان به چند دسته تقسیم کرد: رنگ: به طور تقریبی از اسم بیشترین رنگ ها در نامگذاری کوه های ایران استفاده شده است. به تصور نخستین کسانی که کوه ها را نامگذاری کرده اند، شباهتی بین آن کوه و رنگی که کوه را با آن خوانده اید وجود داشته است؛ مثلا، برفی که روی کوه هاست و مدت زیادی روی آن می ماند، آن را سفید می کند. در ایران 70 کوه وجود دارد که نام آن ها فقط سفید است و این به غیر از کوه هایی است ک پیشوند یا پسوند سفید دارند، مانند: سفیدخانی، سفید چشمه، یا کمرسفید، و سنگ سفید. از سوی دیگر نام تمام کوه ها به فارسی نیست. تعداد زیادی از کوه های ایران نام ترکی دارند، مانند: آق بلاغ، آق تپه، آق داش، آق داغ، آق دربند و آق مزار. (سفید به ترکی «آق» گفته می شود) کوه ها اگر از زاویه پشت به نور دیده شود یا از مواد و سنگ هایی سیاه رنگ شده باشد، سیاه به نظر می رسد. 32 کوه اسم سیاه کوه در ایران وجود دارد و 68 کوه با پیشوند سیاه که مهمترین «سیاه ها» عبارت است از: سیاه بند، سیاه گوک، سیاه خانی، سیاه تخت، سیاه پال و سیاه کمان. نام رنگ های دیگری چون زرد، قرمز و سبز نیز به بسیاری از کوه ها اطلاق می شود. نام زرد به دلیل رگه های آهکی زرد، نام قرمز به دلیل وجود خاک رس و نام سبز به دلیل پوشش گیاهی به کوه ها داده شده است. عدد: گروه دوم ترکیب عدد با اسامی کوه هاست به ویژه اعدادی که حالت تقدس دارند، مانند: چهار (یال چهار پالون)، هفت (هفت سران لار، هفت خوانی)، چهل (چهل ...
تفسير آیه 37 سوره بقره در تفسیر گرانسنگ تسنیم
آیه 37- فتلقى آدم من ربه كلمات فتاب عليه انه هو التواب الرحيم گزيده تفسير پس از ازلال شيطان كه نتيجه اش هبوط آدم به زمين شد و پس از آن كه آدم به لغزش خود پى برد و در پى جبران بر آمد كلماتى را براى اين توبه و جبران، از پرودگارش دريافت و با آن كلمات، در درگاه خدا توبه كرد و خداوند نيز توبه اش را پذيرفت ؛ زيرا او تواب و رحيم است. مراد از تلقى كلمات در جمله فتلقى اين است كه آدم آگاهانه و با شوق و رغبت و براى اخذ كلمات به عنوان عمل و طاعت، به استقبال كلمات و معارف رفت ؛ چنان كه شايد مقصود از آن، فراگيرى تفصيلى اسمايى باشد كه در جريان تعليم اسماء و علم ادم الاسماء به نحو اجمال به حضرت آدم عليه السلام تعليم شد. مطابق قراءت غير مشهور كه ادم مفعول فتلقى و كلمات فاعل آن به حساب مى آيد، كلمات، به ملاقات آدم رفتند و نكته لطيفى كه از آن استيناس مى شود اين است كه رسيدن به فيض هاى معنوى، مبتنى بر اعطاى خداوند و عنايتى از جانب اوست، نه مبتنى بر طلب انسان. با توجه به اين كه ظاهرا كلمات تلقى شده (يا تلقى كننده ) جزو يا تفصيل همان اسمايى است كه به نحو اجمال و عموم : و علم ادم الاسماء كلها به آدم عليه السلام تعليم شد، مقصود از آن، صرف الفاظ و مفاهيم ذهنى نيست، بلكه مراد، حقايق خارجى است كه از آن جمله است آيات وجودى اهل بيت عليه السلام و چون كملات به معناى حقايق عينى، در عالم اعتبار، ظهور خاص خود را دارد همه آنچه از الفاظ و مفاهيم، در روايات وارد شده، از آن جهت كه مرحله نازله همان حقايق عينى است، صحيح و درست است. چنان كه كلمات مورد تلقى، مراتب و اقسامى دارد، به تبع آن، تلقى كلمات نيز داراى درجاتى است ؛ گاهى مقصود از كلمه، جمله ادبى است و تلقى آن همان استماع با سامعه و ادراك مفهوم ذهنى يا فاهمه است و گاهى مراد از كلمه، عين خارجى است و تلقى آن همان دريافت عين كلمه در مثال منفصل يا در طبيعت و ماده است و گاهى مقصود از كلمه، قضاى الهى و حكم بتى است و تلقى آن همان مساس شهودى نسبت به لوح محفوظ و تغييرناپذير الهى است كه بالاتر از قدر است. نه كلمه اختصاص به الفاظ و مفاهيم حصولى دارد و نه تلقى و استماع آن مختص به گوش فيزيكى و محسوس. آنچه به عنوان تلقى كلمات درباره آدم عليه السلام وارد شده، ممكن است جامع بين معقول و محسوس باشد. همان طور كه درجات تلقى، به مراتب كلمات مرتبط است، به مدراج و معارج مخاطبان تلقى كننده نيز وابسته خواهد بود. ظاهر آيه محل بحث اين است كه تلقيه خداوند و تلقى آدم عليه السلام بى واسطه و بدون حجاب بوده، در عين حال كه دو طريق ديگر از طرق سه گانه تكليم الهى (كه در سوره شورى آيه 51 وارد شده ) نيز امكانش ...
استاد امین و وادی چهاردهم
وادي چهاردهم بيشتر شبيه يك كتاب است. از لحاظ محتويات آن با وجود اينكه جزء اصول اوليه كنگره است ولي در مرحله آخر نوشته شده است ، چون هم آغاز است و هم پايان. در ابتدا بيشترين چيزي كه يك تازه وارد را جذب مي كند و او را از سردرگمي زياد و احساس خيلي بد نجات مي دهد ، محبت است و باعث مي شود براي لحظه اي مسائل را كنار بزند. حال چرا محبت آخر مي آيد؟ محبت مثل آب است. انسان تشنه با آب از مرگ نجات پيدا مي كند. كساني كه در دوزخ هستند شديدا به آب احتياج دارند. تقريبا هر آبي قابل استفاده است حتي آب شور ، تلخ يا گل آلود. اما محبت براي اينكه قابل استفاده باشد بايد تزكيه و پالايش شود تا مثل يك چشمه اي شود كه خاصيت شفابخش هم دارد. آب اكثرا قابل شرب نيست مثل آب اقيانوس ها ، ولي آب رودخانه هاي قابل خوردن خيلي كم است. محبت در همه وجود دارد. اما درجه خلوص آنها متفاوت است. مثل آب دريا محبتشان فقط به درد خودشان مي خورد يا كسي كه به آن محبت مي كنند بايد خيلي درمانده باشد كه وقتي به او آب شور هم مي دهند بيشتر نياز پيدا مي كند. هر كسي بخواهد به محبت خالص نزديك شود بايد پالايش و تزكيه را طي كند. در وادي چهاردهم هر كدام از بزرگان از مثلث عشق صحبت كرده اند و من مي خواهم درباره خاصيت محبت صحبت كنم. خيلي كساني هستند كه ما دوستشان داريم و بعد نمي دانيم چرا اتفاقي مي افتد و آن آدم ها از انسان فاصله مي گيرند. قضيه اين است كه هيچ چيزي در جهان وجود ندارد مگر خالقي وجود داشته باشد. اما انسان بيشتر از هر مخلوقي مي تواند استفاده كند به واسطه روح و علم. در كلام الله آمده است كه اين براي تمام مخلوقات فراهم نشده است و تنها انسان مي تواند احاطه داشته باشد و تسخير كند. ما قدرت شنوايي ، بينايي و ... داريم اما ما آنها را خلق نكرده ايم و داراي مالكيت ثانويه يا امانتداري هستيم كه اين قبول كردنش كار آساني نيست. محبت نسبت به همين چيزهاست ، نسبت به آفريده هاست. در فيزيك مسئله اي به اسم عدم قطعيت وجود دارد ، اگر دو تا زنبيل داشته باشيم سفيد و قرمز ، اگر اين دو تا را در هم ضرب كنيم حاصلضرب آنها 10 بشود اين عدد 10 ثابت است. اگر سفيد 5 باشد قرمز بايد 2 باشد و اگر سفيد 1 باشد قرمز بايد 10 باشد. در مورد محبت هم اين عدم قطعيت وجود دارد. توقع يكي از چيزهايي است كه محبت را خراب مي كند. توقع هم ناشي از نياز است. مثل دوستي كه از دوست ديگر خود توقع دارد كه بيايد به كمك او براي آشپزي و وقتي او نمي آيد ناراحت مي شود ، اما اگر او آشپزي بلد بود هرگز ناراحت نمي شد. پس به علت عدم توانايي توقع به وجود مي آيد. مالكيت هم در كنار محبت قرار مي گيرد. ميزان ماهيت رابطه بستگي به قوي بودن و ضعيف بودن دارد. هر چقدر ...
وجه تسمیه کوههای ایران
الف. عوامل مؤثر در نامگذاری کوه های ایران را می توان به چند دسته تقسیم کرد: 1- رنگ: به طور تقریبی از اسم بیشترین رنگ ها در نامگذاری کوه های ایران استفاده شده است. به تصور نخستین کسانی که کوه ها را نامگذاری کرده اند، شباهتی بین آن کوه و رنگی که کوه را با آن خوانده اید وجود داشته است؛ مثلا، برفی که روی کوه هاست و مدت زیادی روی آن می ماند، آن را سفید می کند. در ایران 70 کوه وجود دارد که نام آن ها فقط سفید است و این به غیر از کوه هایی است ک پیشوند یا پسوند سفید دارند، مانند: سفیدخانی، سفید چشمه، یا کمرسفید، و سنگ سفید. از سوی دیگر نام تمام کوه ها به فارسی نیست. تعداد زیادی از کوه های ایران نام ترکی دارند، مانند: آق بلاغ، آق تپه، آق داش، آق داغ، آق دربند و آق مزار. (سفید به ترکی «آق» گفته می شود) کوه ها اگر از زاویه پشت به نور دیده شود یا از مواد و سنگ هایی سیاه رنگ شده باشد، سیاه به نظر می رسد. 32 کوه اسم سیاه کوه در ایران وجود دارد و 68 کوه با پیشوند سیاه که مهمترین «سیاه ها» عبارت است از: سیاه بند، سیاه گوک، سیاه خانی، سیاه تخت، سیاه پال و سیاه کمان. نام رنگ های دیگری چون زرد، قرمز و سبز نیز به بسیاری از کوه ها اطلاق می شود. نام زرد به دلیل رگه های آهکی زرد، نام قرمز به دلیل وجود خاک رس و نام سبز به دلیل پوشش گیاهی به کوه ها داده شده است. 2- عدد: گروه دوم ترکیب عدد با اسامی کوه هاست به ویژه اعدادی که حالت تقدس دارند، مانند: چهار (یال چهار پالون)، هفت (هفت سران لار، هفت خوانی)، چهل (چهل تن، چهل نابالغان، چهل چشمه، چهل دختر، چهل خشت و چهل شهیدان)، هفتاد (هفتاد قله). 3- جنس: وجود سنگ آهن، شیشه، گچ، نمک، سنگ سفید، سنگ سیاه، نقره، فیروزه و کانی های گوناگون، کوه هایی به همان نام ها را بوجود آورده است. در ایران 18 کوه به نام گچ و 77 کوه نمک و نمکی داریم. 4- جانوران: از نام جانوران هم در اسم گذاری ها استفاده شده است، مثل: خرسان، کرکس، شیرکوه، گرک، پلنگ کوه، خرگوشان، کفتارکوه، اشتران کوه، گاوچال، مارکوه، میش چال و تخت خرس. 5- گیاهان: بعضی از کوه ها به دلیل نزدیکی به مزرعه یا محل کاشت محصولی خاص نامگذاری شده اند، مانند: دشت آلو، دره سیب، دره انجیر و بادامستان. وجود گل های زرد درخت سنجد و گون هم نام های کوه گل زرد، کوه چشمه سنجد و گردنه گون پشته را بوجود آورده است. 6- مکان های مذهبی: وجود مقبره بسیاری از امامزاده ها یا اشخاص مذهبی در دامنه کوه ها دلیلی برای نامیدن کوه ها به نام آن اشخاص بوده است: کوه های امامزاده عبدالله، امامزاده قاسم، ابوذر، امامزاده باباسرخه و امامزاده هاشم از این جمله اند. کوه هایی که بر مبنای اعتقادات مذهبی (کوه الله داغ و کوه ...
دومين كنفرانس بين المللي مديريت جامع بحران در حوادث غير مترقبه طبيعي
لیست مقالات دومين كنفرانس بين المللي مديريت جامع بحران در حوادث غير مترقبه طبيعي اين كنفرانس در سال 1385 (بهمن ماه) در تهران برگزار گرديده است. مقالات اين همايش عبارتند از: 1. زمين لرزه و اثرات زيست محيطي آن - مطالعه موردي قزوين 2. بازرسي كيفيت ساختمانها و مقاومسازي آنها و نقش آن در كاهش ريسك 3. ارزيابي خطر زمين لرزه در شهر چابهار در ارتباط با كاهش مخاطرات محيطي 4. ارزيابي عملكرد تجهيزات ساختماني بر اساس شاخصهاي قابليت اعتماد 5. بازسازي پس از جنگ: " شهر نجف اشرف " 6. ضدعفوني كننده¬هاي موثر در كنترل مخاطرات بهداشتي ناشي از حوادث غير مترقبه طبيعي 7.Advocating a Cultural Response to Natural Disasters Lessons Learnt in Bam (December 2003) & Borujerd (March 2006) Earthquakes 8.DISASTER PREPAREDNESS STRATEGY THROUGH EARTHQUAKE EDUCATION AND TRAINNING OF CLASSIFIED TARGET GROUPS 9. زمين لغزش و ارزيابي عوامل زمين شناسي موثر در آن (مطالعه موردي: حوزه آبخيز روستاهاي گرمسار) 10. مديريت ريسك زلزله 11. مديريت وساماندهي نيروهاي انساني درحوادث غيرمترقبه درس هايي از زلزله بويين زهرا - 1381 12. خشكسالي و بحرانهاي اقتصادي و اجتماعي در حوزه هاي آبخيز ( مطالعه موردي حوزه آبخيز آزران كاشان) 13. روش كلي تدوين طرح مديريت ريسك زلزله در دانشگاه ها 14. بررسي ميزان آمادگي بيمارستان هاي دانشگاه علوم پزشكي شيراز در شرايط بحراني درسال 1384 15. نگرشي بر بهسازي و مقاوم سازي مساكن روستايي ايران در برابر سوانح طبيعي 16. بازسازي مردم محور ،كاهش ريسك و توسعه پايدار 17. بوجود آمدن دقت در مديريت بحران با استفاده از فنآوري اطلاعات ( استفاده از آمار زلزله بم) 18. سازوكار گذر از بحران آب در شهر مشهد 19. ناوبري هوشمند ( جهت كاهش تصادفات ريلي ناشي از سوانح طبيعي ( 20. ارزيابي آسيب پذيري لرزه اي شهرستان كرمانشاه (مطالعه موردي منطقه 4، شهرك متخصصين( 21. مقابله نشانه ها وكدهاي تصميم گيري در سازمان پيش بيني سيلاب 22. بررسي بكارگيري سيستم تروما در ارتقاء كارايي مديريت سوانح 23. بررسي اثر تراكم پوشش گياهي در جلوگيري از اثرات زيانبار سيل 24. برنامه ريزي راهبردي – كاربردي در مديريت بحران Proposal of a simple seismic early warning system for Algeria.25 26. پذيرش بيماران مجهول الهويه در حوادث غير مترقبه 27. نقش اطلاع رساني پيش بيني هوا در كاهش بلاياي جوي و اقليمي 28. طراحي يك سيستم جامع امداد و نجات هوايي در حوادث طبيعي 29. نقش فن آوريهاي فضائي در مديريت و تخفيف آثار ناشي از بلايا و حوادث غير مترقبه 30. بررسي و بكارگيري سيستم فرماندهي حادثه در مديريت بحران شبكه، حمل و نقل جادهاي 31. مديريت خطر جامع مردم-محور بلايا در مناطق روستايي كشور: تعامل نظام شبكه بهداشتي-درماني با جامعه و ساير سازمانها 32. آشنايي ...