درست كردن حاجي فيروز
واحدکار
عملکرد پیش دبستانی گلهای زندگی در مهرماه بر اساس مناسبت ها و واحدکار (پاییز و خانواده) 1- قبل از هر فعالیتی نوآموزان با محیط آموزشگاه و قانون و مقررات و کلیه مربیان و مدیر آشنا شدند.2- حوزه ی دینیقرآن : سوره توحید – سوره حمدحدیث: معنی بسم الله الرحمن الرحیم (به نام خداوند بخشنده مهربان)معنی صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد(سلام بر محمد و خاندان پاکش)حدیث سلام : فقل السلام علیکم (پس بگو سلام بر شما)حدیث: و باالوالدین احسانا (به پدر و مادر خود نیکی کنید).حدیث ادب: علیک بالادب (با ادب باش)3- حوزه ی ریاضیشمارش اعداد از 1 تا 5 – مفهوم اعداد از 1 تا 2آشنایی با اشکال هندسی (گردی) – مفاهیم : کوتاه، بلند ، جلو، عقب ، چپ ، راست، بالا، پایین ، داخل ، خارج، زیر، رو4- حوزه ی علومتغیرات گیاهان ، درختان ، میوه ها ، پوشاک فصل پاییز ، ماههای فصل پاییز، آشنایی با حیوانات و پرندگان ، آموزش ترکیب رنگ نارنجی، بهداشت فردی (مسواک زدن ، حمام رفتن ، استفاده از وسایل شخصی ، شستن دستها قبل از غذا خوردن و سایر مسائل دیگر در خانواده ...5- حوزه ی اجتماعیآداب و رسوم سلام کردن کشورهای مختلف ، آداب و رسوم در بین خانواده های کشورهای مختلف ، مفاهیم و نکات بهداشتی و ایمنی در مورد سلام کردن خانواده ، احترام گذاشتن به دیگران ، همکاری و کمک در خانواده در مورد تغیرات فصل پاییز (مثل جمع آوری برگ های زرد در حیاط و مسائل دیگر...)6- انواع قصه ها و نمایش های مختلف در مورد واحدکار7- بحث و گفتگو در مورد واحدکار و آشناشدن نوآموزان با واحدکار از قبل آموزش داده شده و بررسی اطلاعات نوآموزان توسط مربی8- حوزه ی هنرنقاشی ، انواع کاردستی های مختلف در مورد واحدکار9- حوزه ی شعرسلامسلام مثل بهاره گل و شکوفه داره بوی قشنگ دوستی همراه خود میارهوقتی سلام میکنیم شاپرکا می خندن بال هاشون را تو هوا باز می کنند می بندند پرنده ها یکصدا رو شاخه هامی خونن دوستای خوب و خوشرو قدر همو می دونندخانوادهمانند دست است هر خانواده بابا در این دست انگشت شصت استانگشت بعدی یعنی نشانه او مادر ماست خانم خانهانگشت سوم یعنی برادر این جا نشسته پهلوی مادرپس این یکی کیست انگشت دیگه آری درست است او هست خواهرمنم هستم آخر انگشت کوچک انگشت ها را دیدی تو تک تکما پنج انگشت هستیم با هم با هم شریکیم در شادی و غمگرچه جدائیم ما پنج انگشت هستیم با هم مانند یک مشتپاییززرد و زرد و زرد برگا خشکیده باد و بادو باد گلها رو چیده بچه ها پاییز از راه رسیده ...
نوروز آريايي
خسرو صادقي بروجني koukh.blogfa.com ریشه های نوروز ژرژدومزيل عقيده دارد كه چون هند و اروپاييان داراي زبان مشترك بوده اند بنابراين مي بايد داراي فرهنگ واساطير مشتركي هم بوده باشند با توجه به اينكه آيين نوروز به گونه اي كه مادرسرزمين خود داريم در ديگر اساطير هند و اروپايي وهند وايراني باقي نمانده است بنابراين نظر زنده ياد مهرداد بهار درمورد اينكه نوروز را آييني پيش آريايي درنجد ايران مي داند درست به نظر مي رسد زيرا دراوستا كتا ب ديني ايرانيان پيش از اسلام كه قدمت آن به 600 تا800 سال پيش از ميلاد مي رسد نيز اشاره اي به نوروز نشده است وتنها در متون پهلوي دوران ميانه به نوروز وآيين هاي آن اشاره شده است . بنابر اين آريايي ها به هنگام مهاجرت ازدشت هاي اوراسي از جنوب روسيه فعلي به سوي نجد ايران با بخشي از باورها وآيين هاي بوميان اين سرزمين روبرو شدند وآنها رادرخود جذب كردند وبا باورهاي خود آميختند كه يكي از آنها نوروز بود. عكاس : حمزه كرباسي آيين هاي نوروزي درميان اقوام وملل ديگر ازجمله بابليان ، هيتيان ، مصريان،يهوديان،مسيحيان و...ازدير زمان وجودداشته است اين آيين ها بيش از هرچيز با مراسم قرباني كردن ونو كردن هاي رمزي ارتباط داشته است در آسياي غربي جشن سال نو جشن ازدواج مقدس الهه آب وخداي باروري بوده كه دراصل پيروزي ايزد آبهاي شيرين دركشتن غول آبهاي شيرين بوده است .آيين هاي نوروزي رابا مراسم ‹‹تموز›› ،‹‹آدونيس››،‹‹آتيس›› نيز همراه كرده اند .جشن بهاري آدونيس در ابتداي عزا بوده كه ضمن آن مرگ آدونيس ،خداي گياهان رايادآوري مي كردند امادرعين حال جشن شادي نيز بود زيرا خدا دوباره زنده مي شد ... پيكره خدا كه مانند جسدي آن را كفن پوشانده بود برسرگور مي بردند وسپس آن را به دريا مي انداختند دربرخي جاها آيين دوباره زنده شدن خدارافرداي روزآيين عزا برگزار مي كردند. بنابراين آنچه اكنون درايران به عنوان نوروز ومراسم آن وجوددارد، بازمانده آيين هايي است كه از دوران ورود آرياييان به ايران تاكنون باقي مانده است دردوران هخامنشيان نشانه هايي از آيين نوروز دركاخ آپادانا درتخت جمشيد كه شاه دراين مراسم نمايندگان ملت ها واقوام گوناگون رابه حضورش مي پذيرفته وهدايايي ازآنها دريافت مي كرده وجود دارد .دردوران ساسانيان –به روايت آرتور كريستين سن- نوروز ازاهميت بيشتري برخوردار بوده وبه همين دليل نام نوروز در ميان آهنگهاي زمان ساساني كه شاعران ايراني مانند نظامي – ومنوچهري آنها را ضبط كرده اند مثل نوروز، سازنوروز،نوروز بزرگ ونوروز قبادآمده است. آنچه از نوروز امروز درايران وجود دارد بخشي ازآيينهاي بازمانده ازدوران ...
نوروز كهن آيين ايرانيان- بخش واپسين
خسرو صادقي بروجني koukh.blogfa.com ۲- ریشه های نوروز ژرژدومزيل عقيده دارد كه چون هند و اروپاييان داراي زبان مشترك بوده اند بنابراين مي بايد داراي فرهنگ واساطير مشتركي هم بوده باشند با توجه به اينكه آيين نوروز به گونه اي كه مادرسرزمين خود داريم در ديگر اساطير هند و اروپايي وهند وايراني باقي نمانده است بنابراين نظر زنده ياد مهرداد بهار درمورد اينكه نوروز را آييني پيش آريايي درنجد ايران مي داند درست به نظر مي رسد زيرا دراوستا كتا ب ديني ايرانيان پيش از اسلام كه قدمت آن به 600 تا800 سال پيش از ميلاد مي رسد نيز اشاره اي به نوروز نشده است وتنها در متون پهلوي دوران ميانه به نوروز وآيين هاي آن اشاره شده است . بنابر اين آريايي ها به هنگام مهاجرت ازدشت هاي اوراسي از جنوب روسيه فعلي به سوي نجد ايران با بخشي از باورها وآيين هاي بوميان اين سرزمين روبرو شدند وآنها رادرخود جذب كردند وبا باورهاي خود آميختند كه يكي از آنها نوروز بود. آيين هاي نوروزي درميان اقوام وملل ديگر ازجمله بابليان ، هيتيان ، مصريان،يهوديان،مسيحيان و...ازدير زمان وجودداشته است اين آيين ها بيش از هرچيز با مراسم قرباني كردن ونو كردن هاي رمزي ارتباط داشته است در آسياي غربي جشن سال نو جشن ازدواج مقدس الهه آب وخداي باروري بوده كه دراصل پيروزي ايزد آبهاي شيرين دركشتن غول آبهاي شيرين بوده است .آيين هاي نوروزي رابا مراسم ‹‹تموز›› ،‹‹آدونيس››،‹‹آتيس›› نيز همراه كرده اند .جشن بهاري آدونيس در ابتداي عزا بوده كه ضمن آن مرگ آدونيس ،خداي گياهان رايادآوري مي كردند امادرعين حال جشن شادي نيز بود زيرا خدا دوباره زنده مي شد ... پيكره خدا كه مانند جسدي آن را كفن پوشانده بود برسرگور مي بردند وسپس آن را به دريا مي انداختند دربرخي جاها آيين دوباره زنده شدن خدارافرداي روزآيين عزا برگزار مي كردند. بنابراين آنچه اكنون درايران به عنوان نوروز ومراسم آن وجوددارد، بازمانده آيين هايي است كه از دوران ورود آرياييان به ايران تاكنون باقي مانده است دردوران هخامنشيان نشانه هايي از آيين نوروز دركاخ آپادانا درتخت جمشيد كه شاه دراين مراسم نمايندگان ملت ها واقوام گوناگون رابه حضورش مي پذيرفته وهدايايي ازآنها دريافت مي كرده وجود دارد .دردوران ساسانيان –به روايت آرتور كريستين سن- نوروز ازاهميت بيشتري برخوردار بوده وبه همين دليل نام نوروز در ميان آهنگهاي زمان ساساني كه شاعران ايراني مانند نظامي – ومنوچهري آنها را ضبط كرده اند مثل نوروز، سازنوروز،نوروز بزرگ ونوروز قبادآمده است. آنچه از نوروز امروز درايران وجود دارد بخشي ازآيينهاي بازمانده ازدوران پيش آريايي هاست ...
نوروز، زمان مقدس
اما همان گونه كه برداشت انسان اعصار كهن از خود كليت مييابد و انسان جهان را نيز چون خود ميانگارد، برداشت وي از جهان نيز بر زندگي او موثر ميافتد. از جمله وجود اين ساخت ريتميك جهان، به احتمال قوي، باعث پديد آمدن نظم و سامان دقيق در برگزاري نيايشها، عبادت و آيينهاي انساني شد . از نتايج ديگر اين توجه به نظم و قانون كيهاني و طبيعي پديد آمدن گاهشماري بود كه نه تنها در برآوردن نيازهاي مادي، مانند كشت و برداشت، بلكه در امور ايماني نيز ياور بزرگي براي انسان بود؛ هر چند بايد يادآور شد كه اموري چون كشت و برداشت و مانند آن، هرگز از دايره امور ديني خارج نبود. وجود رنگي ديني و ايماني در تقويمها و نام روزها و ماهها گواهي بر تقدس گاهشماري و ارتباط آن با زمان مقدس ريتميك است. جشنهاي مربوط به زمان مقدس ريتميك گاه ماهيانه، مانند رويت هلال ماه و گاه سالانه، مانند نوروز، مهرگان و جشن سده، بودند و ازلي و ابدي به شمار ميآمدند. اما برگزاري بعضي از اين گونه جشنها كه ماهيتي فصلي دارند، هدفي اضافي نيز داشتند: برگزاري دقيق و مناسب اين جشنها انسان را قادر ميساخت تا زمان نامقدس گذشته و خطاهاي فردي و اجتماعي گذشته خود را پشت سر بگذارد، از ميان بردارد و روزي نو و روزگاري نو بسازد. در واقع، برگزاري اين جشنهاي فصلي و سالانه يك دوره زماني را مينوشت و دورهاي تازه را ميگشود و به باززايي زماني ديگر و تولدي ديگر ياري ميرسانيد. اين پديده خاص در امر نو شدن دوره زماني يا سال نو، به سبب اهميت عميقي كه در زندگي معنوي انسان، علاوه بر جنبههاي مادي در هم تنيده با آن، داشته است، سبب پديد آمدن يك رشته آيينها و سنتهاي پربار و غني گشته است كه به نحوي شگفت آور در ميان جوامع گوناگون بشري مشترك است و اين اشتراك در واقع واكنش همانند جوامع بشري نسبت به كنش واحد طبيعت پيرامون ماست. از جمله اين آيينها و سنن ميتوان از 1- پاكسازي محيط، تطهير خويشتن، اقرار به گناهان، بيرون راندن ديوان و شيطان از خانه و كاشانه و روستا به ياري اوراد و ادعيه و جز آن؛ 2- فرو كشتن و برافروختن مجدد آتشها؛ 3- راه افتادن دستههايي با صورتكهاي سياه (وجود صورتك سياه محتملا معرف روان مردگان است) و رفتن به سوي مرزهاي خانه و روستا و به سوي دريا يا رودخانه به هنگام پايان راهپيمايي؛ 4- پديد آمدن مسابقاتي پهلوانانه چون كشتي و جز آن و 5- برپا كردن عياشيها و بر هم آشفتن نظم معمول و اجرا مراسم «ارجي» ياد كرد.طبعا همه اين مراسم در همه گوشه و كنار جهان به يك جا و يك شكل برگزار نميشده و نمي شود و نيز اين فهرست پنج گانه، همه گوشههاي اين آيين سال نو را در بر ...
پول بهتر است یا روحیه؟؟؟
به نام او كه بودنش را در نفس نفس بودنمان حس ميكنيم! سلاااااااااااااااااااام يهويي و بي مقدمه گفتم. سر سفره نهار: من اسم نوشتم با جمعيت امام علي برم براي بازديد از بچه هاي سرطاني ! خيره شدم به بشقابم خيلي ميترسيدم از واكنششون! مامانم گفتن: خب بري كه تا يك ماه دپ باشي!(سابقه م خرابه آخه!!) گفتم : نه اگه برم بهتر از اينه كه كاري نكنم! ساكت موندمو منتظر. تو دلم خدا خدا ميكردم نشه مثه طرح تدريس عشق ك ديدم ديگه كسي چيزي نگفت و اين يعني يا رضايت دارن يا بعدا قراره سرش بحث بشه! سه شنبه شب بود رفتيم خونه عموم پاي ديگ سمنو براي هر كي به ذهنم رسيد دعا كردم و البته براي سلامتي بچه هايي كه هنوز مطمئن نبودم فردا ميبينمشون يا... به دخترخاله م گفتم كاش ميشد ميبردمت!گفت : 1 موقع گريه ميفتادم! گفتم همه گريه ميفتن بهتره هيچيه كه!! آخرش شب به مامانم گفتم : فردا برم بيمارستان؟ سرويس دارن بچه هام هستن! گفتن : هر جور ميدوني! هرجور شد خودمو با سوار شدن چند تا اتوبوس رسوندم به بيمارستان كه خيلي دور بود! حالا بهتر ميفهمم: اگه دلت ميخواد كمك كني نبايد پولدار باشي! بايد روحيه ي خوبي داشته باشي! وقتي برگشتم سرم درد ميكرد و چراغ اتاقم خاموش بود مامانم وقتي برگشتن خونه با ترس اومدن توي اتاقم! –چرا تو تاريكي نشستي ! -سلام هيچي سرم يكم درد ميكنه!! خواهرم : از اونجا كه رفتي تعريف كن. چي شد؟؟ من : عااااااااااااااااااااااااااااااااااااالي بود اينقدر دعامون كردن مامان!نميدوني كه!آخي 1 خانمه بود ميگفت غريبيم اينجا هيششكيو نداريم به بچه كوچولوش گفتيم اينقدر با تعجب نگاه ميكني خاله؟؟ مامانش جواب داد آخه از بس كسي نيومده ملاقاتش تعجب كرده! فكر كنم امروز همه اين بچه ها خوب ميشن كه شما اومدين!( و اين ميتونست براي ما بزرگترين آرزو باشه! يعني ممكن بود!) مامان ميدونين من هيچ كاري نكردم ولي فهميدم چققققققققققققدر راحت ميشه يكي رو خوشحال كرد! مامانم كه خيلي خوشحال بودن: بالاخره روحيه خ مهمه.روحيه گرفتن ديگه! من: (اگه شروع كنم حرف زدن رگباري ميگم مثه الان!!!) تازه يكي ديگه بود كه بچه ش خيلي كوچولو بود و مشكل ريه داشت!نميدونين چطوري وقتي براشون آرزوي سلامتي ميكرديم ماماناشون از ته دل آمين ميگفتن! و من همينطور ادامه دادم تا فكم درد گرفت و شب ديگه توان تريف كردن براي باباي گلمو نداشتم كه امشب از خجاتشون دراومدم!!! الان همينطور صداي خنده ي حاجي فيروز و دعاي مادرا تو گوشمه و تصوير لبخند تك تك بچه ها جلوي چشمام! ياد حرف جامانده ميفتم: بچه ها بالاي سر هر تختي كه رفتيم از ته دل دعا ميكنيم! و از توي تختم براشون دعا ميكنم! ! خلاصه نه چيزي كه من فك ميكردم شد نه پيش بيني ...
آئين هاي چهارشنبه سوري يا شب چهار شنبه آخر سال در 2 قسم است :
مراسم بیرونی چهارشنبه سوریمشهورترين پيك نوروزي حاجي فيروز است كه درشهرها و روستاها راه مي افتد و دايره مي زند و در شب و روز چهارشنبه سوري ،شعرهاي شادي آور مي خوانند و مژده رسيدن نوروز را مي دهند . چهارشنبه سوري در ايران باستان ،ياد آور پاكيزگي و محيا شدن براي تحويل سال با افكار و روحيه اي نو بوده است . در برخي شهرهاي ايران بازارها را در شب چهارشنبه سوري چراغاني مي كنند ازجمله چيزهايي كه حتما بايد د رشب چهارشنبه سوري بخرند آئينه است كه مظهر صميميت و يكرنگي است و ديگري كوزه كه جاي آب است ، آب مظهرپاكي است و بعد اسپند براي دفع چشم زخم .آتش افروزي: بزرگترين سنت در جشن چهارشنبه سوري است در غروب آفتاب گبه هاي هيزم را روي هم مي گذارند دوره هم جمع مي شوند خورشيد كه فرو رفت توده هاي هيزم به آتش كشيده مي شوند گويي مي خواهند آتش فروزنده را جانشين خورشيد تابنده كنند. اسپندسوزي: در بسياري از شهرها و روستاهاي ايران و چه بسا در همه جاي اين سرزمين كه اين آئين را گرامي مي دارند در آتش چهارشنبه سوري اسپند مي ريزند تا چشم بد و آفات و بلاياي زميني و آسماني را از خود دور كرده باشند. دود كردن و بخور دادن ريشه در آئين باستان دارد و از ديرباز اقوام آريايي با دود و بخور رابطه اي معنوي و اسطوره اي داشته اند، آتش و دود و دعا و بخور هماره ديوان و اهريمنان و آفات اهريمني را از زندگي و خانه و كاشانه آريايي مي رمانده است...بلاگرداني: در اين جشن با كوزه شكستن واسپند دود كردن انجام مي شود . ايرانيان كه جشن نوروزيشان به هنگام نوكردن همه مظاهر زندگي در مسير نو شدن طبيعت است چهارشنبه سوري را فرصتي مي شمارد تا قضا و بلا را از خود دور كنند با آتش و آب . بوي خاص اسپند ،خاصيت شديد گندزدايي دارد و به همين دليل در بيشتر سنتها ومراسم از آداب اصلي مي باشد و به گاه چهارشنبه سوري بر آتش مي ريزند تا چشم بد را از خود دور سازند .تخم مرغ شكني: از بازيهاي مخصوص چهارشنبه سوري است كه ويژه كردستان و نواحي كرد نشين است .شال اندازي: درمناطق غربي و شمال غربي ايران معمول است .بخت گشايي: يكي ديگر از مهمترين رسوم جهارشنبه سوری است. دختران دم بخت آداب گوناگوني را انجام مي دهند كه مهمترين آن فال گوش است و فال كوزه كه همراه با ترانه هاست . آجيل اين شب كه در بين اقوام مختلف بصورت آجيل بي نمك است و هر منطقه در ايران آنچه را از محصولات خشكبار بيشتر دارد آماده مي سازد. کوزه شکنی :یکی دیگر از مراسم مخصوص چهارشنبه سوری آن بوده که کوزه کهنه ای را برمی داشتند و در آن مقداری نمک و ذغال و سکه ده شاهی می انداختند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر می ...
نوروز باستانی ایران زمین
امروز به مناسبت فرارسيدن سال ۱۳۹۰ خورشيدي مطلبي را با عنوان نوروز كه به فلسفه وجودي نوروز و مراسم باستاني آن ميپردازد برايتان روي اين وبلاگ قرار ميدهم كه اميدوارم مورد پسند خوانندگان محترم قرار بگيرد. نوروز نوروز، جشن ايرانيان از روزگاران كهن پر شكوه ترين جشن بهاری در جهان بوده است. نوروز بهارانهای است كه روايتهای تاريخ درباره پيدايش آن بسيار گوناگون است اما بايد پيشاپيش بدانيم كه نوروز يك عيد و جشن كهنسال و بسيار باستاني است كه از نياكان آريايي ايرانيان بدانها رسيده و مسلماً پيش از زردشت نيز اين جشن برگزار ميشده است و شايد بتوان گفت كه آيين نوروز از سدههاي سيزدهم و چهاردهم پيش از ميلاد و حتي اوايل هزاره دوم پيش از ميلاد مرسوم بوده است. اما درباره داستانها و افسانههايي كه در منشاء ايجاد و نسبت دادن آن به جمشيد به پادشاه دورههاي اساطيري ، بايد در نظر گرفت كه بدون شك در ذهن و خاطره مردم ايران زمين برخي پيشامدهاي تاريخي مهم وجود داشته است كه بر اثر گذشت زمان رنگ باخته و به صورت افسانه در آمده بوده است. علت بناي كاخها وايوانها و تالارهاي تخت جمشيد در صفه در دامنه كوه رحمت در نزديكي شهر شيراز در ذهن مردم ايران باز مانده بود . آنها ميدانستهاند كه ميان بنياد اين معبد عظيم يا شهر آيين با برگزاري آيين نوروز و مهرگان كه هر دو جنبه كاملاً ملي و ديني و نجومي داشته و نيز گرد آمدن درباريان و بزرگان ايران زمين و كشورهاي گوناگون در اين محل مقدس ارتباطي وجود داشته و نيز خاطرههايي از مراسم تحويل خورشيد به برج حمل و رصد و تابيدن نخستين پرتو خورشيد در بامداد نخستين روز تابستان بزرگ و فرارسيدن سال نو اجرا ميگرديده است به يادها باز مانده بوده است. بدينسان با برقراري ارتباط ميان ساختن و پديد آوردن تخت جمشيد براي اجراي برخي مراسم و انجام دادن برخي محاسبات نجومي و رصد و اندازگيري هاي مربوط به وضع خورشيد درنوروز و مهرگان و برگزاري جشنها و آيينهاي مخصوص به اين مناسبتها و مربوط ساختن آن با واژه تخت و تابيدن خورشيد بر آن و نوروز گرفتن آن روز، همه روشن ميسازد كه اين داستانها چگونه به وجود آمدهاند و از كجا ريشه گرفتهاند. با در نظر گرفتن طول سال خورشيدي كه 365 شبانه روز و 6 ساعت 12 دقيقه است و با توجه به رعايت نكردن سال كبيسه در گذشته هاي دور ، يعني اينكه هر سال را 365 روز مي دانستند و اين 6 ساعت را توجه نميكردند ، با مرور گذشت سالها ، زمان شروع چرخش خورشيد از همان نقطه اوليه كمكم از اول بهار دور شد . بطوريكه بعد از گذشت 1000 سال به اندازه 6000 ساعت يا 250 شبانه روز تفاوت پيدا كرد . يعني ...