دانلود صدای زنگ قافله
قافله کربلا
کم کم به گوشم میرسد آوای زنگ قافلهاین قافله تا کربلادیگر ندارد فاصلهیک زن میان محملی اندر غم و تاب وتب استاین زن صدایش آشناست ای وای من این صدای زینب استیا زینبمنبع: http://www.varzeshvajok.blogfa.com/
قافله عزاداری شهادت امام هادی علیه السلام
قافله هیئت مکتب الحسین علیه السلام اصفهان به مناسبت : شهادت امام هادی علیه السلام زمان : پنج شنبه 04/03/1391 ساعت 17:00مسير حرکت : از ميدان شهداء به سمت ميدان انقلاب
صدای پای محرم می آید...
صدای پای محرم می آید، گوش کن صدای زنگ قافله حسینی را می شنوی و تو پس از قرن ها باز به انتظار می نشینی تا سفر غریبانه حسین آغاز شود و چه غریبانه نوای ساربان به گوش می رسد.اینجا سرزمین نینواست اینجا زمین کربلاست و تو هنوز مانده ای... و این خون حسین است که هنوز پس از قرن ها می جوشد.انتظار شنیدن طبل های عزای محرم به دلم چنگ می اندازد و دوست دارم بند بند استخوانهایم را با سوزناکی لحظه های اندوهش گره بزنم.و باز هم عاشورای حسین در کوچه پس کوچه های شهر نمایان می شود. اضطراب وجودم را فرا می گیرد، نکند آن علم برداشتگان، همان تشنگان به خون عزیز زهرایند که همچنان قد علم کردند و بی شرمانه در خیابان ها پرسه می زنند و چشم و گوششان توان دیدن و شنیدن عطش عشق را ندارند، نکند هلهله کنان آمدند و سنگ می اندازند، هر کس بار خود را بر می دارد و قافله عشق در عبور زمان همچنان پیش می رود...محرم و صفر امسال همچون سال های پیش آمد، محرم در دل من تب و تاب انداخته، عاشورا می آید و می رود...اربعین نیز می آید و می رود...روزها، ماهها، سال ها در حال تغییر و گذرند...اما این من هستم که همچنان در خواب زمستانی خویش فرو رفته و ثابت مانده ام، این روزها می آیند و می روند تا در من تغییری ایجاد کنند و گرنه...کاش آن زمان آنجا بودم و همدم غم های حسین (ع)، زینب و...می شدم، کاش پیکرم سپر می شد تا مشک آب تیر نخورد، کاش آن تیر سه شعبه وقتی به گلوی شش ماهه میخورد، من بودم و آن تیر بر قلب من فرو می رفت، کاش بودم و با تمام وجود جانم را فدای تو می کردم.خداوندا به ما درکی عطا کن تا بزرگی حرکت امام حسین(ع) را در یابیم و متوجه پیام هایی که می خواست به ما بدهد، بشویم و در زندگی خویش به کارشان گیریم. آمین. ...
مداحی بعضی روزا فکر میکنم/محمود کریمی
براي دانلود روي مداحي راست كليك كرده و save target asرا انتخاب نماييد بعضی روزا فکر می کنم بار گناهم، کاری کرده با من که پیش تو رو سیاهم(سوال و جواب، شب اول قبر) -:- محمود کریمی
متن نوحه محرم
ورود به محرمهر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافلهايــن قافله تــــا کربلا ديگــر نـــدارد فاصلهاز کعبه گِـــل آمده، تـــا کعبه دل می رود اين کاروان غم فزا، منزل به منزل می رود يک زن ميان محملی، بر ناقه در تاب و تب است عبـاس و اکبــر دور او، ايـن زن خدا يا زينب است هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافلهايــن قافله تــــا کربلا ديگــر نـــدارد فاصلهلحظه به لحظه می شود درد و غمش در دل فزونگويـد حسينش زيــر لـب انّا اليه راجعوننجمه نمی گيـــرد نگــاه از روی ماه قاسمشبا اشک حسرت ميزند شانه به موی قاسمش هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافلهايــن قافله تــــا کربلا ديگــر نـــدارد فاصلهدر مهد آغوش رباب، رفته علی اصغر به خواب بوسد گلـــوی نــاز او، امّــا دلــش در اضطرابوقتی رقيه پــرده محمل بـه بالا می برددل می برد از قافله چون نام بابا می بردهمه جا ذکر حسینآب می گوید حسین ، بی تاب می گوید حسین از سر شب تا سحر مهتاب می گوید حسین دیده می گوید حسین ، نادیده می گوید حسین هر کجا باشد دلی غمدیده می گوید حسین یار می گوید حسین ، دلدار می گوید حسین روز و شب هر دیده بیدار می گوید حسین ناس می گوید حسین ، احساس می گوید حسین تا قیامت حضرت عباس می گوید حسین نار می گوید حسین، بسیار می گوید حسین این زبان تا لحظه دیدار می گوید حسین نوح می گوید حسین، ذی روح می گوید حسین زنده باشد هر دلی با روح می گوید حسینشاد می گوید حسین ، ناشاد می گوید حسین هر نسیم باد با فریاد می گوید حسین کام می گوید حسین، ناکام می گوید حسین فاطمه گریان به هر ایام می گوید حسین کوه می گوید حسین بشکوه می گوید حسین دم به دم هر شیعه نستوه می گوید حسین جان جان گوید حسین ، هفت آسمان گوید حسینماه و خورشید و ستاره هر زمان گوید حسین نوحه حضرت ابالفضل حرم خبر ندارد شبم سحر ندارد چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس ********** نهال زندگانی دگر ثمر ندارد چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس ********** چو بر سرش رسیدم فتاده بر زمین بود سرش زتیغ دشمن شکفته تا جبین بود میان خاک و خون سرنگون لوای دین بود چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس ********** بر او نظر چو کردم رمق در او ندیدم لبش چو تشنه دیدم فغان ز دل کشیدم دو چشم بسته خونش نموده نا امیدم چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس ********** به چشم تر نمودم به مشک او نظاره که بود به روی خاک و ز تیر کینه پاره هدف عدو گرفتش پیاده و سواره چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس ********** به وقت جان سپردن سفارش حرم کرد به دیده پر از اشک دعای خواهرم کرد روانه اشک دیده به حال اصغرم کرد چه سان روم به خیمه خدا بدون عباس ********** به کام تشنه کشته شبیه مرتضا شد ز بهر حفظ مشکی دو دست او جدا ...