دانلود صدای بیسیم بسیج
دو صدای بیسیم پلیس جدید برای موبایل !
دو صدای بیسیم پلیس جدید برای موبایل !لطفا از این صداها استفاده غیرشرعی نفرمایید ، این سایت فقط نقش اطلاع رسانی را دارا میباشد ، مسئولیت استفاده نادرست از این صداها به صورت شرعی و قانونی بر عهده استفاده کننده می باشد . دانلود دو صدای بسیم پلیس جدید با حجم 415 کیلوبایت
آهنگ دیگری از آلبوم «بیسیم چی» به نام «ترکش»+ دانلود
دانلود آلبوم “بیسیمچی” با ۵ سوژه ی جدید به مضامین دفاع مقدس می پردازد که پرداخت سوژه ها و تبدیل آنها به ترانه هایی بسیار قوی، کار گروهی از شعرای انقلابی است. این آلبوم متشکل از ۵ قطعه موسیقی است که خواننده یکی از این قطعات حامد زمانی است و چهار قطعه ی دیگر توسط چهار استعداد و پدیده های نوظهور موسیقی انقلاب اسلامی آقایان: علی اکبر قلیچ ، سید حمزه موسوی ، پیمان بیات و حسین سلیمی در موسسهی دلصدا تولید شده است. آهنگ «ترکش» با صدای علی اکبر قلیچ را می توانید اینجا گوش کنید: آهنگ «ترکش» با صدای علی اکبر قلیچ منبع: http://qaboosnameh.ir/1393/07/05
دانلود مناجات و صداهای فرماندهان جنگ هشت سال دفاع مقدس
با همکاری وب سایت خیمه دل سوختگانمجموعه ۱۱ قطعه از بهترین کلیپ های کوتاه مناجات و سخنرانی و صحبت های فرماندهان عالی رتبه جنگ تحمیلی بهصورت صوتی در ادامه مطلب آماده دانلود میباشد.دریافت فایلها:مناجات شهید سید مرتضی آوینیسخنرانی شهید مهدی باکری در جنگسخنرانی شهید حسین خرازی در جنگسخنرانی شهید مهدی زین الدین در جنگسخنرانی شهید ابراهیم همت در جنگسخنرانی شهید احمد کاظمی در جنگصدای بیسیم شهید باقری با شهید باکریمناجات شهید مصطفی چمرانمناجات شهید سید مجتبی علمدارصدای بیسیم شهید باقری با رحیم صفویصدای بیسیم شهیدان باقری-متوسلیان-شهبازی-همت
گردان حنظله
عراقي ها با بلندگو از بچه ها مي خواهند كه تسليم شوند، بچه ها با آخرين رمق فریاد «الله اكبر» سر می دهند... کانال حنظله کربلا شده است. تاب و توان بچه ها رو به پایان است. بی سیم چی گردان حنظله از پشت بی سیم حاج همت را طلب می کند.حاج همت صدای ضعیف و پر از خش خش را از آن سوی خط می شنود: احمد رفت، حسین هم رفت. باطری بی سیم دارد تمام می شود. عراقی ها عن قریب می آیند تا ما را خلاص کنند. من هم خدا حافظی می کنم... حاج همت به پهنای صورت اشک می ریزد: بی سیم را قطع نکن... حرف بزن. هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن. بی سیم چی: سلام ما را به امام برسانید. از قول ما به امام بگویید همانطور که فرموده بودید حسین وار مقاومت کردیم، ماندیم و تا آخر جنگیدیم... گردان حنظله آسمانی می شود... آخرین برگ دفترچه یادداشت یکی از شهدای گردان حاوی این جمله های سوزناک و ماندگار است: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب را جیره بندی کرده ایم، نان را جیره بندی کرده ایم. عطش همه را هلاک کرده است، همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند، دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات پسر فاطمه سلام الله علیها.
ابر وماه و شهید همت ... ( حتما بخونید ، خیلی زیباست )
شب عملیات مسلم بن عقیل(علیه السلام) اوضاع خیلی به هم ریخته بود و نیرو ها شدیدامشغول اجرای دستورات فرماندهان خود بودند .در همین گیر و دارناگهان چشمم به همت افتاد.دیدم ساکت و آرام همین طور که به آسمان نگاه می کند،اشک میریزد.تعجب کردم."گفتم حتما مشغول راز و نیاز با خداست و داره از خدا برایپیروزی توی عملیات کمک می گیره."به هر حال کنجکاوی باعث شدکه بوم سراغش،از او پرسیدم:"چیه حاجی چرا گریه میکنی؟"به آسمان اشاره کرد و گفت:"به ماه نگاه کن."نگاهی به ماه انداختم و گفتم:"خب،چی شده؟"گفت:"ماه لحظه به لحظه بچه ها رو همراهی می کنه.هر جا اونا توی دید دشمن قرار میگیرن،ماه می ره زیر ابر و جایی که از دید دشمن بیرون میان و نیاز به روشنایی دارن،ماه میاد و همه جارو روشن میکنه.می بینی لطف خدا رو که چطور شامل حال ما میشه؟حالا فهمیدی برا چی اشکم در اومده؟"او رفت و این امداد غیبی را از پشت بیسیم به اطلاع فرمانده گردان ها هم رساند و آن ها رامتوجه حرکت ابر و ماه کرد.دقایقی بعد صدای گریه ی همه ی آن ها ار پشت بی سیمشنیده می شد.
شهید گمنام ، فرزند روح الله...
یکی از فرماندهان لشگر 25 کربلا نقل می کند که:در عملیات فتح المبین، به دلیل وسعت زیاد عملیات و پیش روی لحظه به لحظه رزمندگان در عمق موانع نیروهای عراقی، احتمال می رفت که عده ای در دام عراقی ها گیر بیفتند،یکی از این موارد ، نوجوانی بسیجی بود که با صدای آرام اینگونه از پشت بیسیـــم تعریف می کرد:- عراقی ها دارند به بعضی از بچه ها تیر خلاص می زنند و دارن به من نزدیک میشن!-حالا چیکار می کنی؟!- یه نارنجک دارم، حاجی سلام ما را به امام برسان، امام را تنها نگذارید.- (با صدای بغض آلود ، جوابش را دادیم) چیکار می خوای بکنی.- حاجی شرمنده، دیگه نمتونم صحبت کنم ، خیلی نزدیک شدن، سلامتون به دوستان شهیدتان می رسانم.مکالمه قطع شد...روز بعد بچه ها به همان منطقه که گِراش داده بود رفتند ، به چند تا پیکر رسیدند که تیر خلاص خورده بودندو در کنارشان جسد متلاشی شده ای بود که جنازه چند عراقی هم کنارش افتاده بود،معلوم بود با نارنجک خود و عراقی ها را متلاشی کرده بود.هیچ چیزی برای شناسائی او پیدا نکردیم، روی کفنش نوشتیم:شهید گمنام، فرزند روح الله..منبع: معبر سایبری فندرسک
بی سیم......
همت همت مجنونحاجی صدای منو میشنوید همت همت مجنون مجنون جان به گوشمحاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر محاصره تنگ تر شده ...اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی....خواهرا و برادرا را دارند قیچی می کنند ....اینجا شیاطین مدام شیمیایی می زنند....خیلی برادر به بچه ها تذکر می دیم ولی انگار دیگه اثری نداره ...عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمی ده، بوی گناه می ده ...همـــــــــــــــــــــــــــــــت جان فکر نمی کنم حتی هنوز نیمه ی راهم باشیم ....حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر چادرتون رو حائل کنید تا بوی گناه مشامتونو اذیت نکنهولی کو اخوی گوش شنوا...حاجی برادرامونم اوضاعشون خرابه.......همش می گیم برادر نگاهت برادر نگاهت ....حاجی این ترکش های نگاه برادرا فقط قلبو میزنه کمک می خوایم حاجی .......به بچه های اونجا بگو کمک برسونند داری صدا رو.......همت همت مجنون....... دل نوشت: آره داداشا و خواهرای گلم، حکایت ما الان اینه، ولی کار ما از بیسیم زدن گذشته، کاش یه تیکه سیم می موند باش سیم خودمونو وصل کنیم به شهدا ولی افسوس که همه رو خودمون قطع کردیم. ولی بازم امیدمون به خودشونه. انشالله دستمونو بگیرن.