دانلودگام به گام سوم راهنمایی
معنی داستان سمک وقطران
سمك عيار گفت : آي آتشك ! بامن عهد ببند و قسم بخور كه دوست من باشي و هر كاري بگويم انجام دهي و راز دارم باشي و به من خيانتي نكني و از حرفم سرپيچي نكني تا خودم دلارام را بدون هيچ زحمتي برايت بگيرم و خوب مي داني كه اين كار از من بهتر برساخته است تا از قطران .» آتشك خوشحال شد و به دست و پاي سمك افتاد و گفت : من غلام تو هستم ، چه دستور مي دهي ؟ آتشك ( خودش ) قسم مي خورد به خداوند آفريدگار پرودگار به نان و نمك مردان و به صحبت جوان مردان كه نيرنگ نكند و خيانتي از او سرنمي زند و هر كاري سمك بگويد اطاعت مي كند و آتشك با دوست سمك دوست است و با دشمن او دشمن است .» سمك آتشك را در آغوش گرفت و گفت : تو برادر من هستي . پس گفت : اي برادر ! دست مرا ببند و يوغ و بند در گردن من بينداز و مرا كشان كشان ببر تا نزد قطران ، وقتي كه قطران مرا ببيند مي گويد گردن سمك را بزنيد ، تو بگو : چرا مردي اين چنين بزرگ را اين طور ساده بكشيم ؟ اجازه بده تا فردا داري در ميدان برپا كنيم و او را دار بزنيم تا عبرتي براي ديگران باشد و مردم جهان بفهمند كه ما با سمك چه كرديم و با ديگر دشمنان نيز اين گونه برخورد مي كنيم .قطران خواهد گفت : كسي بايد او را ( تا فردا ) نگه دارد . تو عهده دار شو كه مرا نگهداري كني و بگو كه من كه توانسته ام او سمك را اسير كنم و بياورم پس مي توانم او را نگه بدارم .بعد مرا به خيمه و منزل خودت ببر تا آن جا نقشه بكشيم آن گونه كه لازم است كار را انجام دهيم .» هر دو باهم پيمان بستند. صفحه سوم : بعد از آن آتشك دست سمك را از پشت بست و يوغ د رگردن او انداخت و آورد تا به لشكر گاه رسيد .وقتي ديدند كه آتشك يوغ د رگردن كسي انداخته گفتند: اين كيست ؟ آتشك با شادي و نشاط مي گفت : سمك است ! هر كسي اين را مي شنيد مي گفت : كار مهم و خطر ناكي كرده است . و مردم به سمك پس گردني مي زدند .سمك ترسيد وگفت : اتشك ! اجازه نده مرا پس گردني بزنند كه اين گونه مرا مي كشند ! آتشك سرمردم فرياد كشيد و آنها را از سمك دور كرد و به خيمه ي قطران آمد و تعظيم كرد در حالي كه در گردن و دست سمك يوغ انداخته بود . قطران گفت : اي آتشك ، شير آمدي يا روباه ؟ آتشك گفت : اي پهلوان ! به اقبال تو شير آمدم و سمك را بسته آوردم » قطران نگاه كرد و سمك را ديد و گفت : « اي آدم پست ! من تو را بهتر اسير كردم و آوردم يا تو مرا ؟ چه كسي مي تواند كه مرا با نيرنگ اسير كند و ببندد؟ سريع گردن او را قطع كنيد ! »آتشك تعظيم كرد و گفت : اي پهلوان ، اين چه حرفي است ؟ فردا در ميدان شهر داري برپا مي كنيم و اورا دار مي زنيم تا ديگران عبرت بگيرند و ما مشهور شويم ! قطران گفت : تو بهتر مي داني .آتشك دست سمك عيار را گرفت و به خيمه ي خودش برد و دستش را باز كرد و ...
دانلودگام به گام راهنماي انجام پروژه سازه هاي بتن آرمه
دانلودگام به گام راهنماي انجام پروژه سازه هاي بتن آرمهپروژه سازه هاي بتن آرمه همراه با بارگذاري پروژه ، روش انجام پروژه با نرم افزارهاي Safe و Etabs و تحليل دستي پروژهرضا سلطان آبادیدر فرمت فشردهبه حجم تقریبی 9 مگابایتبرای دانلود اینجا کلیک کنید...http://s2.picofile.com/file/7843250856/Concrete_Frame_Design.rar.html